فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۶۹۵ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
129 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله شناسایی مداخلات مؤثر برای موفقیت مدیران مدارس شهر تهران است روش پژوهش کیفی و جامعه آماری شامل همه استادان رشته مدیریت آموزشی و نیزکلیه مدیران مدارس برتر در سال تحصیلی 1399-1398 شهر تهران بود. 8 نفر از استادان و 7 نفر از مدیران مدارس برتر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و از آن ها مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته به عمل آمد؛ برای تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد. برای اطمینان از روایی پژوهش، از بررسی توسط اعضاء (مصاحبه) و روش چند سویه نگری منابع داده ها و برای محاسبه پایاییِ کدگذاری های انجام شده، از روش های پایایی باز آزمون و پایایی توافق درون موضوعی (توافق بین دو کد گذار) استفاده گردید. در نتیجه این مطالعه؛ مداخلات مؤثر برای موفقیت مدیران مدارس شهر تهران شامل مؤلفه های شناخت یا تعیین مأموریت و رسالت و هدف و تدوین طرح و برنامه برای توسعه و پیشرفت مدرسه، مدیریت تفاوت ها، ارزشیابی و بازخورد، نظارت و راهنمایی و هدایت هوشمندانه، بکارگیری بهینه همکاران، شناخت و اجرای صحیح وظایف، نقش ها و مسئولیت ها و مدیریت چالش ها، مدیریت بهینه منابع، تقویت حس امنیت در مدرسه، حمایت از استقلال معلمان در تدریس، تلاش در جهت جذب و حفظ و حمایت و انگیزه دهی به معلمان با کیفیت و دانش آموزان، تلاش در جهت توانمند سازی خود و معلمان، شناسایی نیازها، مسائل و مشکلات مدرسه، دانش آموزان و معلمان و تلاش برای رفع آن ها، تلاش در جهت ایجاد آمادگی برای زندگی، اشتغال و ادامه تحصیل دانش آموزان، ایفای نقش رهبری می باشند.
شناسایی چالش های نظام آموزش دوره متوسطه دوم و ارتباط آن با بازار کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
193 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی چالش های نظام آموزشی دوره متوسطه و ارتباط آن با بازار کار و ارائه راهکار بود.این پژوهش با رویکرد کیفی انجام شد. جامعه آماری متخصصان، مدیران آموزش و پرورش در کشور در حوزه ارتباط آموزش با بازار کار در سال 02-1401 بودند که 13 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار مصاحبه نمیه ساختاریافته و بررسی اسناد موجود در زمینه موضوع پژوهش بود. نتایج چالش ها منجر به شناسایی 46 مضمون پایه، 13 مضمون سازمان دهنده گردید که در قالب ۴ مضمون فراگیر شامل عوامل سازمانی (فرآیند یاددهی و یادگیری بی حاصل، ساختار ضعیف آیین نامه های هدایت تحصیلی شغلی، عدم نیازسنجی تحصیلی شغلی)؛ عوامل انسانی (مشکلات مربوط به مدیران، مشکلات مربوط به مشاوران، مشکلات مربوط به معلمان، مشکلات مربوط به والدین، مشکلات مربوط به دانش آموزان، مشکلات مربوط به برنامه ریزان آموزشی)؛ عوامل فراسازمانی (وجود شکاف آموزشی، بی عدالتی آموزشی، فقر اجتماعی فرهنگی) و عوامل اقتصادی و کالبدی (مشکلات مالی و زیرساختی) گردید. همچنین در بررسی راهکارها برای برطرف نمودن چالش های موجود 45 مضمون پایه و 13 مضمون سازمان دهنده شناسایی شد که در قالب 5 مضمون فراگیر شامل تدوین نقشه راه هدایت تحصیلی شغلی (بازنگری در قوانین آموزشی، آموزش مبتنی بر توانمندی عملی و کارآفرینی، برقراری ارتباط با گروه های مرجع)؛ بهبود فردی دانش آموزان (اکتشاف شغلی، بهبود خودپنداره دانش آموزان، بهبود مهارت های شناختی دانش آموزان، بهبود مهارت های اجتماعی ارتباطی)؛ بهبود کیفیت روش های آموزش و یادگیری (بهبود محتوای آموزشی، بهبود شیوه های تدریس)؛ تقویت اثربخشی بازیگران آموزشی (بهبود عملکرد معلمان، بهبود عملکرد مشاوران، بهبود عملکرد مدیران) و حمایت های دولتی (توسعه مالی و فیزیکی) شد.
مطالعه برنامه های آموزشی حوزه های علو م پایه، مهندسی، اجتماعی و انسانی بر مبنای رویکرد پیوندیافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
148 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف: ساختار رویکرد پیوندیافته افزون بر تقویت توان دانشجویان بر پایه تبیین ماهیت دانش، اهداف و ارزش های بنیادین رسالت آموزش و پژوهش استوار گشته است. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه وضعیت برنامه های درسی دوره کارشناسی «حوزه های علوم پایه، مهندسی و انسانی و اجتماعی» بر مبنای مؤلفه های برنامه درسی پیوندیافته از دیدگاه استادان و دانشجویان دانشگاه کردستان بود.روش شناسی: روش پژوهش توصیفی پیمایشی انجام می باشد. جامعه آماری شامل کلیه استادان «483» و دانشجویان «6612» سه دانشکده منتخب بودند که نمونه گیری از آن ها با تعداد 112 استاد و 323 دانشجو به صورت تصادفی طبقه ای انجام گرفت. برای گردآوری داده ها از هر دو گروه از پرسش نامه استاندارد رویکر برنامه درسی پیوندیافته در آموزشی عالی (دیلی فانگ،2017) استفاده شد.یافته ها نتایج مطالعه نشان داد که از دیدگاه دانشجویان و استادان هر سه دانشکده اکثر مؤلفه های رویکرد پیوندیافته کم تر از حد متوسط است. در برخی از مؤلفه ها نیز بین نظرات استادان با دانشجویان به تفکیک دانشکده، تفاوت معناداری وجود دارد.نتیجه گیری و پیشنهادات: با توجه به یافته های به دست آمده می توان استدلال کرد که سیاست گذاران آموزشی باید بار دیگر در مقابل کاستی های موجود در آموزش عالی ایران به بازنگری تمامی جنبه های موجود بپردازند و بستر مناسب تری را برای تلفیق میان آموزش و پژوهش فراهم سازند.
جهت گیری نظام آموزشی در مکان یابی واحدهای آموزشی شهرستان رودبار جنوب استان کرمان در افق 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهت گیری نظام های آموزشی در حیطه مکان یابی واحدهای آموزشی یکی از عناصر مهم در فرایند برنامه ریزی آموزشی می باشد . هدف این پژوهش تعیین مولفه های اصلی جهت گیری نظام آموزشی، پیش بینی جمعیت دانش آموزی و مکان یابی واحدهای آموزشی بر اساس مولفه های ذکر شده بود. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و در پیش جمعیت جمعیت به شکل روند یابی بود . داده ها بااستفاده از شیو ه میدانی و با استفاده از سامانه همگام در آموزش و پرورش جمع آوری و داده ها در نرم افزار AUTOCADوARCGIS ایجاد و نقشه ها ی لازم استخراج شد. محدوده مورد مطالعه شهرستان رودبار جنوب استان کرمان بود.یافته های پژوهش نشان داد که در مصاحبه با یاران آموزشی و خبرگان مولفه های اصلی در جهت گیری برای مکان یابی، شعاع دسترسی، کاربری سازگاری با کاربری همجوار، تفکیک دوره اول از دوم ابتدایی، رشد جمعیت دانش اموزی در دوره دوم متوسطه، افزایش جمعیت لازم التعلیم در دوره اول و دوم متوسطه و افزایش دانش آموزان فنی و کاردانش نسبت به دوره نظری می باشد. همچنین جمعیت دانش آموزی در منطقه مذکور دوره ابتدایی تا 10 سال آینده با کاهش روبرو خواهد بود. در دوره متوسطه اول تا حدود سال 1405 با افزایش و بعد از آن تا پایان سال 1410 با کاهش جمعیت و در دوره متوسطه با افزایش نسبی جمعیت دانش آموزی مواجه خواهیم بود.
طراحی الگوی برند داخلی کارکرد پژوهش در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تدوین الگوی برند داخلی کارکرد پژوهش در دانشگاه بوده است.مطالعه از نوع پژوهش های کیفی بوده که با استفاده از رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد انجام شده است. در این راستا، پدیده محوری مطالعه فوق، عبارت از برند داخلی کارکرد پژوهش در دانشگاه، تعریف شده است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر اعضای هیأت علمی و معاونین پژوهشی دانشگاه ها بود، بنابراین تعداد مشارکت کنندگان با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند، شامل 13 نفر بودند که با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختمند در پژوهش مشارکت داشته اند. در این پژوهش تکنیک دلفی فازی به عنوان یکی از فنون تحلیل علمی برای دستیابی به اتفاق نظر میان اعضای پنل برای اعتباریابی مؤلفه ها و ابعاد الگوی برند داخلی کارکرد پژوهش به کاربرده شده است. پرسشنامه ای با بهره گیری از نتایج پژوهش های پیشین و یافته های نظریه داده بنیاد تدوین و برای 30 نفر از اعضای هیأت علمی ارسال شد. روش دلفی فازی در این پژوهش در مجموع در دو نوبت صورت گرفت.یافته های حاصل از این پژوهش در بردارنده 149 شاخص است که در قالب 9 بعد شامل: تصویر برند دانشگاه، مدیریت پویای دانش برند، ارزش های کلیدی، عوامل فردی و سازمانی، مکانیزم های برند، رهبری برندمحور ،فرآیندهای حمایتی، عملکرد برند محور، رفتار شهروندی و 17 مؤلفه فرعی شناسایی شدند. برای تجزیه و تحلیل و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های فرعی تکنیک TOPSIS FUZZY مورد استفاده قرار گرفت. از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که مهم ترین عامل و مؤلفه در برند داخلی کارکرد پژوهش تصویر برند و ارزش های سازمانی دانشگاه است.
مرور نظام مند عدالت آموزشی در ایران: مفهوم پردازی، چالش ها و شاخص ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
145 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر طی یک مرور نظام مند در صدد آن است تا با تمرکز بر سه رکن اساسی، تصویر جامعی از عدالت آموزشی در ایران ترسیم کند. رکن اول به مفهوم پردازی عدالت آموزشی می پردازد، رکن دوم، چالش ها و راهکارهای مطرح شده در این حوزه را مرور می کند و رکن سوم، دسته بندی شاخص هایی است که بر مبنای آنها می توان در مورد نصیب برابر یا نابرابر آموزش در ایران قضاوت کرد.روش شناسی: در فرایند انتخاب پژوهشها و نگارش گزارش از بیانیه ی پریزما و مدل مک درموت بهره گرفته شد و اطمینان حاصل گردید مقالاتی برای پژوهش انتخاب شوند که دادههای لازم برای پاسخ به سؤالات پژوهش را داشته باشند؛ لذا، در نهایت 23 پژوهش برای این منظور انتخاب گردید و بطور کلی روششناسی پژوهش مبتنی بر روش های کیفی مانند تحلیل محتوای کیفی، سندکاوی و مطالعهی کتابخانهای میباشد.یافته ها: مرور پژوهشها نشان میدهد که نشانگرها و شاخصهای به کار گرفته شده در پژوهش ها، پنج دستهی کلی را شامل میشوند. همچنین چالشهای مطرح شده پیرامون عدالت آموزشی در ایران را میتوان بر مبنای چهار مؤلفه یعنی؛ موجود بودن آموزش، دسترسی به آموزش، سازگاری و مقبولیت تعلیمات، دستهبندی کرد.نتیجه گیری و پیشنهادات: مطالعهی صورت گرفته حاکی از آن است که اغلب، مفهوم پردازی عمیقی از عدالت آموزشی صورت نپذیرفته است و عمده استنباطها از عدالت در آموزش مبتنی بر عدالت توزیعی است؛ لذا اینگونه تصور میشود که با تلفیق نظریههای مرتبط همچون نظریهی انتقادی نژاد، نظریه سرمایه اجتماعی، رویکرد قابلیت و نظریه سرمایه انسانی میتوان تعریف و مفهوم جامعتری از عدالت آموزشی ترسیم کرد.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مهارت های نرم جهت آمادگی دانش آموزان فنی و حرفه ای برای ورود به بازار کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
57-72
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های مهارت های نرم جهت آمادگی ورود به بازار کار است. پژوهش با روش اسنادی مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی انجام گرفته است. متون مورد مطالعه، تمامی منابع مرتبط علمی با موضوع مهارت های نرم ضروری برای ورود به بازار کار است که در فاصله سالهای 1382 تا 1402 (2003 تا 2023) منتشر شده است. کلید واژه های مهارت های نرم، آمادگی شغلی، دانش آموزان فنی حرفه ای از پایگاه های داده مگیران، ایرانداک، نورمگز، گنج، پرتال جامع علوم انسانی، SID، Pro Quest، Eric، Science، Scopus، Google Scholar ، Psychological Abstract، Sage journals، Science Direct، پایان نامه ها و کتب مرتبط مورد جستجو قرارگرفت. نتایج نشان داد که با بررسی 48 منبع از 2287 منبع اولیه، شش مولفه اصلی و 41 مولفه فرعی به عنوان مهارت های نرم جهت آمادگی ورود به بازار کار به ترتیب ذیل قابل شناسایی است: مهارت های نرم جهت آمادگی ورود به بازار کار به ترتیب ذیل قابل شناسایی است: مهارت های فردی شامل (بینش رشدی،خودآگاهی، تعهد، یادگیری مادم العمر، روحیه پرسشگری و...)، مهارت های اجتماعی شامل (ارتباطات موثر، کار تیمی، سازگاری ومدیریت تعارض و...)، مهارت های پایه (حل مسأله، تصمیم گیری، تفکر خلاق، تفکر انتقادی و...)، مهارت های حرفه ای شامل (سواد اطلاعاتی و رسانه ای و...)، مهارت های سیاست گذاری و کارآفرینی شامل (مهارت رهبری، تفکر سیستمی وبرنامه ریزی استراتژیک و...) و مهارت های عاطفی شامل (هوش هیجانی، تاب آوری، واقع نگری و فروتنی و...).
ارائه الگوی بهبود کیفیت تعامل استاد و دانشجو در سامانه آموزش مجازی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: وجود تعاملات و ارتباطات عمیق بین ذی نفعان آموزش در دانشگاه ها بیانگر جدی بودن آموزش و به طور کلی تر توسعه یافتگی رشته های علمی است. از سوی دیگر ارتباط دانشجویان با استادان، خود یکی از عرصه های بااهمیت و تأثیرگذار تعامل دانشگاهی است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی به منظور بهبود کیفیت تعامل استاد و دانشجو در سامانه آموزش مجازی دانشگاه هاست.روش: این پژوهش از لحاظ رویکرد، کیفی از نوع تلخیصی و از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای است. جامعه پژوهش، تمامی مدرسین دانشگاه غیر انتفاعی علم و فرهنگ بوده اند؛ بدین صورت که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 17 نفر از بین آنان انتخاب شدند. شیوه گردآوری اطلاعات، انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته و سپس کدگذاری اطلاعات به روش تحلیل مضمون تا اطمینان از دست یابی به اشباع نظری داده ها بوده است. به منظور اطمینان از پایایی و روایی پژوهش، دخالت ندادن دانسته های پیشین مصاحبه کنندگان، دقت در تحلیل و کدگذاری اطلاعات، کدگذاری مجدد و تأیید متن پیاده شده مصاحبه ها توسط مشارکت کنندگان، انجام شده است.یافته ها: عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت تعامل استاد و دانشجو در قالب 54 مضمون پایه، 10 مضمون پیش سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر شناسایی شده اند؛ بدین صورت که این مضامین شامل مهارت های آموزشی و فنی استاد، کیفیت ارتباط، کیفیت امکانات، بهبود نگرش و نظارت سیستم آموزشی است.نتایج: عامل "مهارت های آموزشی و فنی استاد"، مهم ترین عامل در زمینه بهبود تعامل بین استاد و دانشجوست. عوامل "بهبود نگرش"، "کیفیت ارتباط"، "کیفیت امکانات" و "نظارت سیستم آموزشی" به ترتیب در رده های بعدی اهمیت قرار گرفته اند.نوآوری و اصالت: یافتن الگوی تعامل بین استاد و دانشجو در آموزش مجازی در سطح زیرنظام غیر دولتی نظام آموزش عالی کشور.
ارزیابی تجربه دانشجویان بین الملل از تحصیل در دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
226 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از شاخص های بسیار مهم در سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزشی، مطالعه ذی نفعان آموزشی(اعم از تجربه، دانش، رضایت و یا نیازها و علایق آنان) است. هدف این پژوهش، ارزیابی تجربه دانشجویان بین الملل از تحصیل در دانشگاه کردستان است.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کمی و به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 536 دانشجوی بین الملل دانشگاه کردستان است که از میان آن ها 112 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و در دو مرحله تحلیل شدند: ابتدا اطلاعات جمعیت شناختی نمونه با استفاده از آمار توصیفی گزارش شد، سپس برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنف و برای مقایسه میانگین ها، بسته به تعداد گروه ها، از آزمون های تی مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید.یافته ها: تحصیل در دانشگاه کردستان، تجربه ای مثبت و سودمند برای دانشجویان بین الملل به شمار می رود. یافته ها نشان می دهد که عملکرد تحصیلی این دانشجویان طی دوران تحصیل بهبود قابل توجهی یافته است که دلالت بر کیفیت مطلوب آموزش در این دانشگاه دارد. هم چنین، تحصیل در این دانشگاه موجب گسترش دیدگاه دانشجویان نسبت به تفاوت های فرهنگی و ارتقای مهارت زبانی آنان شده است. با این حال، توجه اندکی به توسعه مهارت های تفکر انتقادی و حل مسئله شده است که نیازمند توجه بیشتر است. در مجموع، فرصت هایی برای ارتقای کیفیت آموزش و پاسخگویی به نیازهای آموزشی ویژه این دسته از دانشجویان وجود دارد که مسئولین دانشگاه باید مدنظر قرار دهند.نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج حاکی از کیفیت بالای آموزش در دانشگاه کردستان و توانایی این دانشگاه در پاسخگویی به نیازهای آموزشی دانشجویان بین الملل دارد. در این راستا، برای بهبود تجربه این دسته از دانشجویان، تقویت برنامه های آموزشی بین المللی، ترویج تعاملات فرهنگی، و افزایش حمایت های مالی توصیه می شود. ایجاد فضاهای تعاملی و توجه به توسعه مهارت های زبانی نیز می تواند به بهبود عملکرد تحصیلی و فرهنگی دانشجویان خارجی در دانشگاه کردستان کمک نماید.نوآوری و اصالت: پژوهش حاضر با تمرکز بر شناسایی و رفع چالش های پیش روی دانشجویان بین الملل و تحلیل اثرات آن بر برنامه ریزی آموزشی انجام شده است. یافته های این تحقیق می توانند در بهبود استراتژی های برنامه ریزی آموزشی و سیاست گذاری های مرتبط با پذیرش و حمایت از دانشجویان بین الملل مؤثر واقع شوند.
شناسایی و آسیب شناسی وضعیت مولفه های نظام فن شناسی آموزشی در دانشگاه ایلام با تاکید بر برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
232 - 252
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق، آسیب شناسی نظام فن شناسی آموزشی در دانشگاه ایلام می باشد. دانشگاه ایلام با داشتن 7561 دانشجو در 83 رشته مختلف می بایست از نظام فن شناسی روز استفاده نماید، تا فارغ التحصیلان توانمند تربیت نماید. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف از نوع کاربردی، از نظر ماهیت کیفی، و به لحاظ روش گردآوری داد ها از نوع تحلیل مضمون و دارای رویکرد استقرایی است. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوا در در سه مرحله کدگذاری تا حصول به مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر انجام شد. میزان اعتبار یافته ها به کمک ضریب توافق درون موضوعی تأیید گردید.یافته ها: یافته های به دست آمده بیانگر آن است که پنج مضمون سازمان دهنده شامل آسیب شناسی ساختاری، آسیب شناسی آموزشی توانمندساز، آسیب-شناسی مدیریت آموزشی مبتنی بر فن شناسی، آسیب شناسی فرهنگی- روانی و آسیب شناسی محیط کلان مدیریتی از مجموع 33 مضمون پایه ای برای بیان الگوی آسیب شناسی فن شناسی آموزشی در ابعاد (نیازسنجی آموزشی، طراحی و برنامه ریزی آموزشی، اجرا و ارزشیابی) مناسب بوده نتیجه گیری و پیشنهادات: بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، در راستای آسیب شناسی فن شناسی آموزشی در دانشگاه ایلام، آسیب شناسی آموزشی توانمندساز، دارای بیشترین اهمیت و آسیب شناسی محیط کلان مدیریتی دارای کمترین اهمیت بوده است. نوآوری و اصالت: بررسی همه جانبه و برگزیدن رهیافتی کلی نگر در این تحقیق، رویکردی نو به شمار می رود. زیرا در تمام پژوهش های پیشین بیشتر سخت افزارها و رسانه های آموزشی مورد بررسی قرار گرفته اند، اما در پژوهش حاضر علاوه بر موارد فوق بحث طراحی، اجرا و ارزشیابی مد نظر قرار گرفت
واکاوی آسیب های ناشی از تعدد نهادهای سیاست گذار در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه تصمیم گیری و برنامه ریزی در نظام آموزش عالی ایران به خوبی تعریف نشده است. ازاین رو، بین نهادهای سیاست گذار و تصمیم گیر نوعی عدم تفاهم در نگاه به مأموریت دانشگاه ها و حکمرانی در آموزش عالی مشاهده می شود. این شواهد، خود گواه متقنی بر موازی کاری و آشفتگی در حکمرانی و سیاست گذاری آموزش عالی ایران است؛ بنابراین پژوهش حاضر به دنبال واکاوی آسیب های ناشی از تعدد نهادهای سیاست گذار در نظام آموزش عالی ایران بود. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، از رویکرد کیفی از نوع مطالعه موردی استفاده شد. مشارکت-کنندگان در پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و پژوهشگاهی کشور بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و همچنین اشباع نظری در یافته ها انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه وتحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده شد. برای بررسی اعتبار یافته ها نیز از دو راهبرد؛ بررسی توسط مشارکت کننده در پژوهش و بررسی توسط همکار استفاده شد. یافته های به دست آمده از تحلیل محتوای استقرایی مصاحبه ها، حاکی از آن بود که آسیب های ناشی از تعدد نهادهای سیاست گذار در نظام آموزش عالی ایران درگرو موازی کاری بین نهادهای سیاست گذار به دلیل عدم مشخص بودن حدودوثغور در وظایف و مأموریت ها، نبود یک مرجع سیاست گذار واحد در نظام آموزش عالی کشور، حاکمیت جهت-گیری های سیاسی و حزبی در رویکردهای نهادهای سیاست گذار، عدم داشتن سیاست های بلندمدت در حوزه علم و فناوری در اثر بی ثباتی مدیریت ناشی از تغییر دولت ها و درنهایت اولویت منافع و سیاست های نهادی بر منافع و سیاست-های ملی است.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
167-184
حوزههای تخصصی:
درک محیط های یادگیری به صورت رقابتی، نحوه تفکر، احساس و رفتار دانش آموزان را شکل می دهد. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تبریز بود. پژوهش حاضر براساس نحوه گردآوری داده ها تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 بود و نمونه آماری از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 320 دانش آموز از بین پنج مدرسه نواحی 1 و2 متوسطه دوره اول و دوم شهر تبریز انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه خودکارآمدی، پرسشنامه ترس از شکست و پرسشنامه رقابت طلبی تحصیلی بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از SPSS23 و اسمارت PLS.3 استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که بین ترس از شکست با رقابت طلبی تحصیلی رابطه وجود دارد (402/0-=β و 08/7=t). بین ترس از شکست با خودکارآمدی رابطه وجود دارد (319/0-=β و 83/4=t) و بین خودکارآمدی با رقابت طلبی تحصیلی رابطه وجود دارد (509/0=β و 54/10=t). همچنین نقش میانجی خودکارآمدی در ارتباط بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی (163/0-) معنی دار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت، خودکارآمدی در رابطه بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی دانش آموزان نقش میانجی معنی داری داشت. این مقاله مستخرج از پژوهش اصیل است.
همترازسازی نمرات دروس ریاضی و فیزیک رشته علوم تجربی آزمون کنکور سراسری سال های 1388 و 1389 براساس نظریه های کلاسیک و جدید اندازه گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر همترازسازی نمرات دروس ریاضی و فیزیک رشته علوم تجربی آزمون کنکور سراسری سال های 1388 و 1389 براساس نظریه های کلاسیک و جدید اندازه گیری است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی است. در این پژوهش سعی شده است با استفاده از طرح گروه های همسان و همچنین طرح گروههای ناهمسان با آزمون لنگر و شیوه های همترازسازی خطی، میانگین و همصدک در نظریه کلاسیک و مقایسه آن با نتایج همترازسازی در نظریه جدید اندازه گیری، همترازسازی نمرات دروس ریاضی و فیزیک رشته علوم تجربی مورد مقایسه قرار گیرد. نتایج به دست آمده نشان داد که هم در طرح گروه های همسان و هم در طرح گروه های ناهمسان، شیوه هم درصدی بدون هموارسازی کمترین خطای استاندارد را داشته و از این بین نیز طرح گروه های ناهمسان با شیوه هم درصدی بدون هموارسازی به نسبت طرح گروه های همسان خطای استاندارد کمتری داشت. در ادامه، در نظریه جدید اندازه گیری معادل هریک از نمرات دروس ریاضی و فیزیک سال 1388 در سال 1389 ارائه گردید.
مقایسه سطوح یادگیری پرستاران به سه روش آموزش الکترونیکی تحت وب، بسته ی نرم افزار چند رسانه ای و سخنرانی در آموزش مراقبت های پرستاری عوامل شیمیایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: انواع متفاوت آموزش الکترونیک در مقابل شیوه سنتی سخنرانی این سئوال را مطرح می کند که کدامیک در آموزش موثرتر خواهند بود. این مطالعه با هدف مقایسه سطوح یادگیری پرستاران به سه روش آموزش الکترونیکی تحت وب، بسته ی نرم افزار چند رسانه ای و سخنرانی در درس مراقبت های پرستاری عوامل شیمیایی یکی از مراکز درمانی نیروهای مسلح انجام شد.
روش ها: در مطالعه ای نیمه تجربی تعداد 99 نفر از نفر پرستاران یکی از مراکز درمانی نیروهای مسلح واقع در شهر تهران در سال 1391، به روش مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به صورت تخصیص تصادفی در سه گروه تقسیم شدند. از این سه گروه پیش آزمون کتبی با سؤالات استاندارد شده گرفته شد و سپس فراگیران بر اساس محتوای آموزشی تدوین شده، تحت سه شیوه آموزش الکترونیکی تحت وب، بسته ی نرم افزار چند رسانه ای و سخنرانی قرار گرفتند و بعد با همان پرسشنامه پس آزمون گرفته شد. بعد از جمع آوری داده ها با نرم افزار SPSS v16 و توسط آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی (کای دو و آنالیز واریانس یک طرفه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمرات شرکت کنندگان در کلیه سطوح یادگیری قبل از آموزش در هر سه گروه با هم اختلاف معناداری نداشت (0/05) و این بهبود نمره در گروه بسته های نرم افزار چند رسانه ای نسبت به دو گروه دیگر بیشتر دیده می شود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش مبنی بر اثر بخشی یادگیری و همچنین ماندگاری طولانی مدت، و از طرفی دسترسی آسان و مقرون به صرفه تر بودن بسته های نرم افزار چند رسانه ای نسبت به آموزش از طریق برخط و سخنرانی، توصیه به آموزش فراگیران با بهره گیری از بسته های نرم افزار چند رسانه ای می شود.
پدیدارشناسی عوامل مؤثر و برانگیزاننده در کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به اهداف واقعی دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان یکی از معضلات اساسی نظام های تربیتی است. در ایران نیز با وجود اقدامات انجام شده، شواهد مستقیم و غیرمستقیم دربارة اثربخشی آموزش های ضمن خدمت معلمان، نتایج چندان کارآمد و خشنودکننده ای را نشان نمی دهند. به طوری که انتظار اصلاحات و اقدامات تخصصی در این زمینه از سوی مسئولان و کارشناسان رو به افزایش است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب معلمان از عوامل برانگیزاننده و مؤثر در کیفیت آموزش های ضمن خدمت است. این پژوهش به شیوة کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. برای دستیابی به هدف پژوهش بیست نفر از معلمان دورة ابتدایی شهرستان اهر به شیوة نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مشاهده، مصاحبة نیمه ساختاریافته، سؤالات کتبی باز پاسخ و بررسی تحقیقات انجام شده در زمینه های مرتبط با موضوع پژوهش بودند. یافته های حاصل از تجارب معلمان که مبتنی بر داده های کدگذاری شده و استخراج مضامین اصلی و فرعی از آن ها می باشند، نشان می دهند که عوامل برانگیزاننده و مؤثر در ارتقای کیفیت برنامه های ضمن خدمت معلمان را می توان در چهار درون مایة اصلی انگیزش درونی، شایستگی مدرس، ویژگی های موضوع و مشوق های محیطی خلاصه کرد. یافته های پژوهشی حاضر ضرورت توجه به عوامل مختلفی را که در ارزیابی دوره های ضمن خدمت از سوی معلمان به عنوان معیارهای اصلی کیفیت و کارآمدی محسوب می شود، نشان می دهد. تناسب برنامه ها با انتظارات و نیازمندی های معلمان به عنوان مخاطبان اصلی دوره های ضمن خدمت موجب بهبود کارایی کلی چنین برنامه هایی خواهد شد.
پیش بینی گرایش به اندیشه ی انتقادی بر اساس صلاحیت راهبری اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، پیش بینی و گرایش به اندیشه ی انتقادی اعضای هیأت علمی دانشگاه بر
اساس صلاحیت راهبری آنان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی اعضای هیأت علمی
تمام وقت دانشگاه اصفهان به تعداد 500 نفر در سال تحصیلی 93-92 بود که از میان آن ها
نمونه ای مشتمل بر217 عضو هیأت علمی بر اساس جدول نمونه گیری مورگان و کرجسی و با
استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. روش تحقیق، توصیفی از نوع
همبستگی بود. در این پژوهش دو ابزار مورد استفاده قرار گرفت: الف) مقیاس گرایش به
اندیشه ی انتقادی (ریکتس، 2003)،مشتملبر33گویهودربردارنده3مؤلفه یخلاقیت،بلوغشناختیواشتغال
ذهنی ب) مقیاس صلاحیت راهبری مشایخ(1383) که دارای 35 گویه و 3 مؤلفه کمک و
راهنمایی، تبحر و درایت علمی و روابط انسانی روایی مقیاس ها با روش تحلیل عامل به
شیوه تأییدی و پایایی مقیاس ها با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که ضریب برای
مقیاس گرایش به اندیشه ی انتقادی برابر با 95/0 و برای مقیاس راهبری برابر با 82/0
به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین
مؤلفه ی صلاحیت راهبری و گرایش به اندیشه ی انتقادی در بین استادان وجود داشت. از
طرفی یافته ها نشان دادند که67 درصد از واریانس گرایش به اندیشه ی انتقادی به وسیله
متغیرهای پیش بین قابل توضیح است که در این بین مؤلفه «کمک و راهنمایی» سهم مثبت و
معناداری داشت. همچنین اعضای هیأت علمی خود را در تمامی ابعاد راهبری و اندیشه ی
انتقادی پایین تر از حد مطلوب ارزیابی نمودند.
پساپدیدارشناسی به مثابه رویکردی در مطالعات فناوری آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی پساپدیدارشناسی به عنوان رویکردی در مطالعات فناوری های آموزشی می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل تطبیقی و روش تحلیلی توصیفی استفاده بهره گرفته شد. نخست، پساپدیدارشناسی و تفاوت و شباهت آن با پدیدارشناسی مطرح شد و سپس کاربردهای این رویکرد در پژوهش های مربوط به فناوری های آموزشی بحث شد. نتایج حاکی از آن است که پساپدیدارشناسی مانند پدیدارشناسی رابطه انسان با جهان را بررسی می کند، اما نقش ابزار و فناوری را در این رابطه اساسی می داند. از دیدگاه پساپدیدارشناسی ارتباط انسان با جهان به واسطه فناوری صورت می گیرد و پساپدیدارشناسی به بررسی نسبت انسان و فناوری می پردازد. در این رویکرد، فناوری ذات ندارد بلکه باید فناوری های مختلف را در بسترهای متفاوت بررسی کرد و نظریه «تغییر» در اندیشه هوسرل به گونه ای دیگر موردتوجه است. فناوری، مانند آگاهی در اندیشه هوسرل از ویژگی حیث التفاتی برخوردار است یعنی هر فناوری برای کاری است و به خودی خود معنا ندارد. در تعلیم و تربیت و در رویکرد پساپدیدارشناسی می توان جنبه های مختلف فناوری های آموزشی را مورد بررسی قرار داد. ازاین رویکرد می توان برای بررسی میزان تغییر تجارب دانش آموزان در استفاده از فناوری ها، بررسی تحقق چندگانه فناوری های آموزشی و بررسی نقش فناوری ها در شکل گیری رفتارهای فناورانه استفاده نمود.
بررسی هم سویی کتاب جدید زبان انگلیسی، محتوای آموزش و پرسش های پایان ترم پایه هفتم دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بمنظور ارزیابی مقدار هم سویی کتاب پراسپکت 1 (کتاب زبان انگلیسی پایه هفتم دبیرستان در ایران)، پرسش های پایان ترم، و محتوای آموزش انجام شد. جهت نیل به این مقصود، تنوع بعد شناختی و بعد دانش موجود در پرسش های پایان ترم، محتوای آموزش و کتاب درسی بر اساس هدف های آموزشی تجدید نظر شده بلوم (Anderson & Krathwohl, 2001) بررسی شده است. در این راستا، چک لیست رضوانی و زمانی (1391) و پرسشنامه رضوانی و حق شناس (1393) که بر اساس هدف های آموزشی ذکر شده تنظیم شده اند، جهت مشخص کردن فراوانی، درصد فراوانی و سطوح تاکید شده مورد استفاده قرار گرفتند. دوازده نفر از دبیران این پایه که به گونه تصادفی انتخاب شده بودند، در این پژوهش شرکت کردند. شاخص هم سویی پرتر (2002) نیز جهت محاسبه مقدار هم سویی میان عناصر مورد مطالعه بکار گرفته شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان دادند که هدف های در نظر گرفته شده در هر سه جزء را سطوح پایینی (به یاد آوردن، فهمیدن، و به کار بستن) طبقه بندی هدف های آموزشی تشکیل می دهند و سطوح بالایی طبقه بندی، درصد کم تری را به خود اختصاص داده اند. نتایج محاسبه مقدار هم سویی میان کتاب درسی و محتوای آموزشی (74درصد)، کتاب درسی و پرسش های پایان ترم (76درصد) و محتوای آموزشی و پرسش های پایان ترم (75 درصد) نیز نشان دادند که این سه جزء از هم سویی قابل قبولی برخوردارند.
مقایسه قدرت خوانایی دانش آموزان یک زبانه و دو زبانه در درس فارسی پنجم ابتدایی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای تعیین سطح خوانایی کتابهای درسی و تشخیص متناسب بودن متن با توانایی دانش آموزان، اندازه گیری قدرت خوانایی متن است که عوامل مهمی همچون خود یادگیرنده و کتاب درسی (فونت، شکلها و اندازه متن و...) را درنظر می گیرد. هدف از نگارش این مقاله بررسی قدرت خوانایی دانش آموزان یک زبانه (فارس زبان) و دو زبانه (کرد و آذری زبان) و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی است. این تحقیق با روش علّی- مقایسه ای انجام شده است. ۴۳۰ دانش آموز پنجم ابتدایی یک زبانه فارس و دو زبانه آذری و کرد زبان به منزله نمونه آماری در سه شهر تهران، مهاباد و مراغه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. شمار نمونه ها در این شهرها به ترتیب ۱۵۳، ۱۴۵و ۱۳۲ بوده است. برای اندازه گیری قدرت خوانایی دانش آموزان از آزمون کلوز و برای پیشرفت تحصیلی از آزمون معلم ساخته که دارای روایی و پایایی لازم بودند، استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که میان قدرت خوانایی دانش آموزان یک زبانه و دو زبانه تفاوت معنادار وجود دارد و یک زبانه ها قدرت خوانایی بالاتری دارند، اما میان قدرت خوانایی دو زبانه های آذری و کردزبان، تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که میان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (یک زبانه و دو زبانه) نیز تفاوت وجود دارد و همبستگی معناداری میان قدرت خوانایی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (یک زبانه و دو زبانه) وجود دارد؛ بنابراین، با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که متن کتاب فارسی پنجم متناسب با سطح توانایی دانش آموزان دو زبانه نیست و متن از نظر سطح خوانایی بالاتر از سطح توانایی دانش آموزان دو زبانه است، اما متن کتاب برای دانش آموزان یک زبانه مناسب است.
فهم، پرسش و کلاس درس از منظر گادامر: تبیینی پرسش محور از فرآیند تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش واکاوی کارکردهای پرسش در فرآیند فهم و ویژگی های معلم و شاگرد در مقام پرسشگر می باشد. برای دستیابی به این هدف از دو روش بسط مفهومی و استنتاجی بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که پرسش نقشی کلیدی در وقوع فهم داشته و در هر یک از مراحل پنج گانه آن وظایفی برعهده دارد. فعال کردن پیش داوری ها، به چالش کشیدن متن در مواجهه تفصیلی با آن، مواجهه ثانویه خواننده با خویش براساس پرسش های متن و مواجهه خواننده با متن براساس پرسش های ناشی از تجربه زمان حال، از وظایف مهم پرسش در خلال فهم است. پرسش های کلیشه شکن، معنا آفرین، افق آفرین و متعاقب گونه هایی از پرسش هستند که در مراحل مختلف فهم قابل استفاده اند. همچنین هریک از معلم و شاگرد پرسشگرانی هستند که باید از ویژگی هایی چون گشودگی، جرأت ورزی، حقیقت جویی و حق پذیری برخوردار باشند.