مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
دانشگاه کردستان
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل و مؤلّفه های تدریس اثربخش به منظور فراهم آوردن یک چهارچوب فراگیر برای مقوله های بنیادی تدریس اثربخش ازنظر اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه کردستان بود. در انتخاب نمونه آماری با استفاده از رویکرد کمّی و روش نمونه گیری طبقه ای، نمونه ای شامل 383 دانشجو و 156 عضو هیأت علمی در نیمسال دوم سال تحصیلی 1391 در دانشگاه کردستان انتخاب و مطالعه شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای پژوهشگرساخته بر اساس مؤلّفه های رایج در پیشینه و پژوهش های موجود بود که ضریب پایایی آن در مطالعه اولیه، 91/0 بر اساس آلفای کرونباخ محاسبه شد. داده ها به وسیله تحلیل عاملی اکتشافی با روش مؤلّفه های اصلی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که عوامل و مؤلّفه های اساسی تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان، شامل مهارت های آموزشی، ارزیابی نظام مند و منش فردی بودند. این عوامل و مؤلّفه ها ازنظر اعضای هیأت علمی متفاوت بودند. آن ها علاوه بر مهارت های آموزشی و منش فردی، خصوصیات اخلاقی و عوامل ارتباطی را به عنوان دو مؤلّفه مهم دیگر تدریس اثربخش در آموزش عالی برشمردند. با ترکیب داده های هر دو گروه، تجربه اعضای هیأت علمی به عنوان مؤلّفه دیگری از تدریس اثربخش شناسایی شد.
شناسایی شاخص های مدیریت دانش و وضعیت پیاده سازی آنها؛(مطالعه موردی: دانشگاه کردستان)
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال دوم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵
1 - 24
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه دانش و سرمایه های فکری سازمان ها یکی از مزیت های اصلی رقابت محسوب می شود و می توان اذعان داشت که دانش، قلب اقتصاد جهانی است و این امر مستلزم شناسایی عوامل کلیدی موفقیت و اقدام عملی برمبنای این عوامل تاثیر گذار در مراحل مختلف طراحی و استقرار سیستم مدیریت دانش است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی مولفه های مدیریت دانش و وضعیت پیاده سازی آنها در دانشگاه کردستان می باشد. روش: روش پژوهش در این مطالعه از نوع کاربردی و به روش پیمایشی – توصیفی بوده است. جامعه آماری اعضای هیات علمی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 1393-94 بودند. از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار spss و Lisrel بهره گرفته شد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد که بین اجرای بهینه تر سیستم مدیریت دانش با مولفه های ( فناوری اطلاعات، شاخص توانمندی ساختار و فرهنگ سازمانی، عنصر توانمندی مدیریتی و عنصر فرایند مدیریت دانش) رابطه معناداری وجود دارد.
ارزیابی اثرات زیست محیطی کاربری های آموزشی با استفاده از مدل ردپای اکولوژیکی مطالعه موردی: دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
77 - 88
حوزه های تخصصی:
یکی از ابزارهایی که با دقت بالا اثرات زیست محیطی کاربری های شهری را ارزیابی می کند و تأثیرات فعالیت های انسانی را بر محیط زیست اندازه گیری می کند، مدل ردپای اکولوژیکی (Ecological Footprint) است. این مدل مقدار بار وارد شده از سوی یک کاربری مشخص بر محیط زیست را برآورد کرده و سطح زمین موردنیاز برای ارائه خدمات پایدار به جمعیت استفاده کننده از آن کاربری را نیز تعیین می کند. امروزه کاربرد این مدل در مطالعات شهری و منطقه ای فراگیر شده و به همین خاطر در این تحقیق با استفاده از روش مؤلفه ای (یکی از دو روش محاسبه ردپای اکولوژیکی) و با اندازه گیری داده های واقعی، پنج شاخص تأثیرگذار بر محیط زیست (از جمله گاز طبیعی، برق، آب، غذا و زباله)، اثرات زیست محیطی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 2015-2014 ارزیابی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاخص ردپای اکولوژیکی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی یاد شده برابر با 56/0 - است که نشانگر عملکرد ناپایدار است. مقدار ردپای اکولوژیکی دانشگاه کردستان برابر 16 هزار و 675 هکتار جهانی است، بدین معنی که برای جبران مقدار منابع طبیعی مصرف شده و زباله های ناشی از آن به زمینی برابر با 165 برابر وسعت دانشگاه کردستان نیاز است. همچنین شاخص های انرژی (گاز طبیعی و برق) و آب با 03/72 و 97/0 درصد کل ردپای اکولوژیکی به ترتیب بیشترین و کمترین اثر زیست محیطی را در این دانشگاه بر محیط پیرامون داشته است. بنابراین می بایست در این دانشگاه برنامه جامعی به منظور اصلاح الگوی مصرف و در نتیجه کاهش اثرات زیست محیطی این دانشگاه بر محیط پیرامونی ارائه گردد.
بررسی عوامل مؤثر بر رضایتمندی دانشجویان از رشته تحصیلی (مطالعه موردی: دانشکده های کشاورزی، منابع طبیعی و فنی- مهندسی دانشگاه کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
183 - 156
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رضایت از رشته تحصیلی دانشجویان رشته های فنی- مهندسی، کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه کردستان بوده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، جزو پژوهش های پیمایش توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان ترم های چهارم، ششم و هشتم مقطع کارشناسی دانشکده های فنی- مهندسی، کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 96-97 به تعداد 2313 نفر می باشد. با استفاده از فرمول کوکران تعداد200 نفر از آن ها از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن توسط متخصصان تاًیید گردید و پایایی آن از طریق یک مطالعه راهنما و محاسبه آلفای کرونباخ تاًیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مسیر استفاده شد. بر اساس یافته ها، دانشجویان رشته های فنی- مهندسی در حد زیاد و دانشجویان رشته های کشاورزی و منابع طبیعی در حد متوسط از رشته تحصیلی خود رضایت داشتند. دانشجویان دانشکده های کشاورزی و منابع طبیعی از نظر رضایت مندی از رشته تحصیلی تفاوت آماری معنی داری با هم نداشتند، اما بین دانشجویان دانشکده ی فنی- مهندسی با دانشکده های کشاورزی و منابع طبیعی از نظر رضایت از رشته تحصیلی تفاوت آماری معنی دار وجود داشت. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که سازگاری رشته تحصیلی با اهداف و انتظارات شغلی، انگیزه ی تحصیلی، علاقه مندی به رشته، نگرش نسبت به بازارکار رشته و خودکارآمدی به ترتیب بیش ترین تأثیر را بر میزان رضایت از رشته تحصیلی دارند. هم چنین، طی فرآیند تحلیل مسیر
مطالعه انگاره ها و ادراکات اعضای هیئت علمی از مفهوم آزادی آکادمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه فهم و ادراک اعضای هیئت علمی از مفهوم آزادی آکادمیک بود. رویکرد پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی بود که در بخش کیفی از روش پژوهش پدیدارشناسی و برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی 21 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشگاه کردستان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و فرایند جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. جهت تحلیل یافته های این بخش از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج پژوهش در بخش کیفی شامل شش طبقه آزادی در پژوهش و تحقیق، آزادی در تدریس و عمل آموزش، آزادی از خودسانسوری، حفظ استقلال عمل سازمانی نهادهای دانشگاهی، آزادی از تلقین و القاء و رعایت حقوق مشروع دانشجویان بود. روش پژوهش در بخش کمّی توصیفی- پیمایشی بود. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته (33 سوالی) و شامل 6 خرده مقیاس و محتوای آن برگرفته از داده های بخش کیفی و ادبیات موضوع بود. جامعه آماری در بخش کمّی 130 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشگاه کردستان بودند که براساس فرمول کوکران انتخاب شدند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS و با بهره گیری از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. از نظر اعضای هیئت علمی، بُعد حفظ استقلال عمل سازمانی نهادهای دانشگاهی بیشترین و بعد رعایت حقوق مشروع دانشجویان کمترین اهمیت را در شکل دادن به مفهوم آزادی آکادمیک داشته است. نتایج آزمون تحلیل واریانس نیز حاکی از آن است که آزادی از خودسانسوری، آزادی از تلقین و القاء، حفظ استقلال عمل سازمانی نهادهای دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی نسبت به حوزه های علوم پایه و فنی- مهندسی دارای اهمیت بیشتری است.
محاسبه ضریب همکاری در گروه های آموزشی دانشگاه کردستان و بررسی عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله اندازه گیری میزان همکاری در انجام تحقیقات و تألیفات علمی گروه های آموزشی دانشگاه کردستان و بررسی رابطه آن با عواملی چون نوع و درجه تألیف و دانشکده است. پس از بررسی تألیفات اساتید دانشگاه کردستان در سال ۱۳۸۷ هجری شمسی و 2008 میلادی و محاسبه ضریب همکاری، مشاهده گردید که بیشترین ضریب همکاری مربوط به مقاله های چاپ شده در مجلات با درجه ISI و کم ترین آن مربوط به مقاله های چاپ شده در مجلات بدون درجه علمی است و همچنین با افزایش ضریب همکاری گروه ها، تعداد مقاله های چاپ شده توسط همکاران گروه نیز افزایش یافته است. ضریب همکاری در گروه های آبیاری، علوم دامی و زیست شناسی بیشترین و ضریب همکاری در گروه های معماری، جغرافیا و ادبیات فارسی کم ترین است؛ دانشکده کشاورزی بیشترین ضریب همکاری و دانشکده ادبیات کم ترین ضریب همکاری را داشتند.
ارزشیابی اثربخشی عملکرد آموزشی از دیدگاه اعضای هیئت علمی: مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزشیابی عملکرد اعضای هیئت علمی با استفاده از منابع مختلف اطلاعاتی با هدف بهبود کیفیت دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی به تازگی مورد توجه قرارگرفته است. رایج ترین شکل ارزیابی درونی، بهره گیری از دیدگاه دانشجویان برای ارزشیابی از عملکرد استادان است. گرچه ارزیابی کیفیت دانشگاه بر اساس عملکرد اعضای هیئت علمی با تمرکز بر تدریس و یادگیری کلاسی با مطالعه دیدگاه دانشجویان انجام می گیرد، اما دیدگاه استادان و مدیران آموزشی نیز می تواند داده های جامع تری در اختیار برنامه ریزان آموزش عالی قرار دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه های استادان درباره مؤلفه های ارزیابی عملکرد آموزشی خود با هدف بهبود کیفیت دانشگاهی است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و راهبرد آن مبتنی بر شیوه نظریه داده بنیاد است. نمونه گیری از نوع نظری بود و قاعده اشباع نظری، معیار اتمام نمونه گیری قرار گرفت. تعداد 16 نفر از استادان گروه های آموزشی دانشگاه کردستان در این پژوهش شرکت کردند. بر اساس یافته ها می توان راهبردهای ارزشیابی عملکرد آموزشی اعضای هیئت علمی را در سه دسته راهبرد کلی جامعیت و واقع نگری؛ اجرایی و پشتیبانی؛ و بهسازی و رشد حرفه ای برشمرد.