مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
رویکرد کمی
حوزههای تخصصی:
برای کندوکاو در باره پدیده های مربوط به سازمان و مسائل مدیریت، پژوهشگر به انتخاب روش تحقیق می پردازد. در دهه های اخیر رویکرد کمی در قلمروی پژوهش های مدیریتی تسلط داشته است. اما از آنجایی که تمام پدیده های سازمان و مدیریت، به ویژه پدیده هایی را که با رفتار انسانی سروکار دارند، نمی توان به شیوه کاملاً عینی مورد مشاهده قرار داد و نیز، کنترل متغیرهای ناخواسته در باره این پدیده ها بسیار دشوار است، محققان، پژوهش های کیفی را نیز مورد توجه قرار داده اند. در این مقاله ضمن بررسی ویژگی های کلی هر یک از روش های تحقیق، به دنبال تبیین اهمیت تحقیق کیفی در مسائل سازمانی و مدیریتی می باشیم.
نظریه پردازی و آزمایش نظریه ها در حوزه مدیریت دانش
حوزههای تخصصی:
بررسی جایگاه پژوهش های کیفی در روش شناسی علوم انسانی
حوزههای تخصصی:
امروزه پژوهشگران برای بررسی پدیده های پیرامون، به انتخاب روش تحقیق میپردازند. در دهه های اخیر رویکرد کمّی در قلمرو پژوهش های علوم انسانی، تسلط زیادی داشته است؛ اما ازآنجایی که تمام پدیده های علوم انسانی به ویژه پدیده هایی که با رفتار انسانی سروکار دارند را نمیتوان به شیوة کاملاً عینی مشاهده نمود، محققان پژوهش های کیفی را نیز مورد توجه و بررسی قرار داده و تلفیقی از هر دو روش را تحت عنوان روش ترکیبی پیشنهاد میکنند. در این مقاله سعی شده است به بررسی دو رویکرد پژوهشیِ مطرح در روش شناسی علوم انسانی پرداخته شود. در این راستا برخی از دشواریهای پژوهش های کمّی که منجر به ناکامی آنها در پژوهش های علوم انسانی شده است، مطرح و مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
مروری بر پژوهش های ارزیابی موتورهای کاوش: رویکرد کمّی، کیفی و ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه ارزیابی نظام های بازیابی اطلاعات به ویژه موتورهای کاوش به یکی از مهم ترین پژوهش ها در حوزه علوم اطلاعات تبدیل شده است. با وجود این پژوهشی که به مرور پژوهش های ارزیابی موتورهای کاوش بپردازد، مشاهده نشد. از این رو، هدف از این پژوهش آن است تا تحلیلی از پژوهش های ارزیابی موتورهای کاوش با استفاده از روش های پژوهش کمی، کیفی و ترکیبی ارائه شود. روش شناسی: این پژوهش مطالعه ای مروری است که برای مرور مقالات مرتبط، واژه های «ارزیابی موتورهای کاوش»، «ارزیابی موتورهای جستجو» «ارزیابی نظام بازیابی اطلاعات»، «ارزیابی ربط»، «موتور کاوش»، «موتور جستجو» در پایگاه های اطلاعاتی مگ ایران و سید جستجو شد. همچنین واژه های «evaluation search engine»، «evaluation information retrival»، «method and information retrieval»، «research and search engine» و «relevance» در گوگل اسکالر جستجو شد و سپس مقالات بازیابی شده مطالعه گردیدند. در نهایت، پژوهش های ارزیابی موتورهای کاوش عمومی منتشر شده به زبان فارسی و انگلیسی از سال 1377(1998) تاکنون با استفاده از روش کتابخانه ای و با رویکردی تحلیلی بررسی شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که در پژوهش های بررسی شده، ارزیابی موتورهای کاوش با یکی از رویکردهای کمی، کیفی و ترکیبی انجام شده است. از حوزه های پژوهشی رویکرد کمی می توان از موضوع هایی چون پوشش و همپوشانی، کیفیت چکیده سازی و نمایه سازی، الگوریتم بازیابی، نظام توصیه گر، رابط کاربری و کیفیت رتبه بندی مدارک در موتورهای کاوش نام برد. در رویکرد کیفی نیز دو نوع پژوهش قوم نگاری و نظریه زمینه ای مشاهده شد که در پژوهش های قوم نگاری به توصیف رفتار اطلاع یابی کاربران پرداخته شده است. در نوع دیگر از رویکرد کیفی یعنی نظریه زمینه ای دو حوزه پژوهشی پایبند به اصول کیفی و نیمه پایبند به اصول کیفی قابل تشخیص است. از این رو یورلند (2010)، پژوهشگرانی را نقد کرده است که پژوهش های خود را متعلق به رویکرد کاربرگرایی و کیفی می دانند ولی از کلیه اصول خود پیروی نکرده اند. نتیجه : همان گونه که در حوزه روش پژوهش، ابتدا روش کمی و سپس روش کیفی مطرح شده است و در نهایت روش ترکیبی برای استفاده از نقاط قوت هر دو روش ارائه شده است. به نظر می رسد که این روند تغییر در روش های پژوهشی از کمی به کیفی و سپس از کیفی به ترکیبی بر ارزیابی بازیابی اطلاعات به ویژه موتورهای کاوش نیز تأثیرگذار بوده است؛ زیرا در پژوهش های بازیابی اطلاعات نیز ابتدا رویکرد نظام گرا در ارزیابی نظام های بازیابی اطلاعات مطرح شده است و سپس برخی از پژوهشگران این رویکرد را به نقد کشیده اند که در نتیجه رویکرد کاربرگرایی در توجه به کاربران ارائه شده است و در سال های اخیر نیز پژوهشگرانی چون ساراسویک (2007) و ثورنلی (2012) توجه به هر دو رویکرد را ضروری دانسته و به رویکرد دوگان محوری در پژوهش های ارزیابی بازیابی اطلاعات اشاره کرده اند.
مفهوم پردازی «دولت کوچک» در روابط بین الملل: مورد قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۲)
5 - 40
حوزههای تخصصی:
در تبیین جایگاه دولت های مختلف در نظام منطقه ای و بین المللی و سطح قدرت آنها که بر تعریف دولت ها از اهداف و نقش آفرینی خارجی خود تأثیرگذار است، در چارچوب های نظری مختلف بر متغیرهای متفاوتی تأکید می شود. در طبقه بندی کشورها به عنوان دولت کوچک و ارائه تعریفی مشخص از این نوع دولت و ویژگی های آن در نظام بین الملل اجماع نظر چندانی وجود ندارد. به گونه ای که برخی بهترین شیوه را عدم تعریف دولت کوچک می دانند و معتقدند که دولت های کوچک به اندازه کافی شناخته شد ه اند و نیازی به ارائه تعریف خاص نیست. به عبارت دیگر، سوای ابهامی که موضوع تعریف دولت های کوچک را فرا گرفته است، هیچ کس نمی تواند وجود آنها در نظام بین الملل را زیر سئوال ببرد. دولت های کوچک، اکثریت قابل توجهی از دولت های نظام بین الملل را تشکیل می دهند. با این حال، تلاش های مختلفی برای ارائه تعریف و تبیین ویژگی های دولت های کوچک در ادبیات روابط بین الملل انجام شده است که در این مقاله آنها را در قالب شش رویکرد بررسی می کنیم. پس از مرور این شش رویکرد کلی، مفهوم دولت کوچک مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت و در نهایت، مورد قطر به مثابه دولتی کوچک را با توجه به رویکردهای مذکور مورد بررسی قرار می دهیم.
رویکرد ترکیبی در پژوهش های علوم انسانی: چالش ها و فرصت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
11 - 27
حوزههای تخصصی:
استفاده از رویکرد ترکیبی روز به روز در حال افزایش است. محققان به طور مداوم در پی رهیافت هایی به منظور انجام پژوهش ها به بهترین شکل ممکن و شناخت هرچه بیشتر پیچیدگی های مسائل می باشند. هدف تحقیق حاضر تحلیل چالش ها و فرصت های رویکرد ترکیبی در پژوهش های علوم انسانی است. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و ابزار گردآوری اطلاعات شامل کتب و مجلات داخلی و خارجی است. نتایج نشان داد، لزوم استفاده از این رویکرد به منظور فهم بهتر مسائل مورد پژوهش در علوم انسانی می باشد. بعضی از حیطه های پژوهش مانند تحقیقات تربیتی و مدیریتی به دلیل پیچیدگی های ذاتی و محیطی بیشتر از سایر حیطه ها نیازمند استفاده از این رویکرد می باشند.
ارزیابی تجربه دانشجویان بین الملل از تحصیل در دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
226 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از شاخص های بسیار مهم در سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزشی، مطالعه ذی نفعان آموزشی(اعم از تجربه، دانش، رضایت و یا نیازها و علایق آنان) است. هدف این پژوهش، ارزیابی تجربه دانشجویان بین الملل از تحصیل در دانشگاه کردستان است.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کمی و به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 536 دانشجوی بین الملل دانشگاه کردستان است که از میان آن ها 112 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و در دو مرحله تحلیل شدند: ابتدا اطلاعات جمعیت شناختی نمونه با استفاده از آمار توصیفی گزارش شد، سپس برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنف و برای مقایسه میانگین ها، بسته به تعداد گروه ها، از آزمون های تی مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید.یافته ها: تحصیل در دانشگاه کردستان، تجربه ای مثبت و سودمند برای دانشجویان بین الملل به شمار می رود. یافته ها نشان می دهد که عملکرد تحصیلی این دانشجویان طی دوران تحصیل بهبود قابل توجهی یافته است که دلالت بر کیفیت مطلوب آموزش در این دانشگاه دارد. هم چنین، تحصیل در این دانشگاه موجب گسترش دیدگاه دانشجویان نسبت به تفاوت های فرهنگی و ارتقای مهارت زبانی آنان شده است. با این حال، توجه اندکی به توسعه مهارت های تفکر انتقادی و حل مسئله شده است که نیازمند توجه بیشتر است. در مجموع، فرصت هایی برای ارتقای کیفیت آموزش و پاسخگویی به نیازهای آموزشی ویژه این دسته از دانشجویان وجود دارد که مسئولین دانشگاه باید مدنظر قرار دهند.نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج حاکی از کیفیت بالای آموزش در دانشگاه کردستان و توانایی این دانشگاه در پاسخگویی به نیازهای آموزشی دانشجویان بین الملل دارد. در این راستا، برای بهبود تجربه این دسته از دانشجویان، تقویت برنامه های آموزشی بین المللی، ترویج تعاملات فرهنگی، و افزایش حمایت های مالی توصیه می شود. ایجاد فضاهای تعاملی و توجه به توسعه مهارت های زبانی نیز می تواند به بهبود عملکرد تحصیلی و فرهنگی دانشجویان خارجی در دانشگاه کردستان کمک نماید.نوآوری و اصالت: پژوهش حاضر با تمرکز بر شناسایی و رفع چالش های پیش روی دانشجویان بین الملل و تحلیل اثرات آن بر برنامه ریزی آموزشی انجام شده است. یافته های این تحقیق می توانند در بهبود استراتژی های برنامه ریزی آموزشی و سیاست گذاری های مرتبط با پذیرش و حمایت از دانشجویان بین الملل مؤثر واقع شوند.
ارائه رویکردی کمی برای ارزیابی اولویت ها در زنجیره تامین هوشمند با استفاده از پیش بینی داده گرا: مطالعه موردی در دو صنعت پر کاربرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
169 - 188
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعیین اولویت های زنجیره تأمین در صنایع هوشمند با روش های تحلیل و مدل سازی داده گرا برای دست یافتن به دقت کافی و تشخیص عوامل کلیدی تأثیرگذار بر کارایی زنجیره تامین ضروری است؛ زیرا استفاده از این اطلاعات، اثربخشی مدیریت زنجیره تامین را بهبود می دهد. این مقاله به بررسی و ارائه یک رویکرد کمی برای ارزیابی اولویت های زنجیره تامین هوشمند با استفاده از روش های تحلیل داده گرا می پردازد. هدف اصلی این مقاله، ارائه یک روش سیستماتیک و کارا برای تعیین اولویت ها در زنجیره تامین است. در این رویکرد، ابتدا شاخص های کلیدی کارایی در زنجیره تامین شناسایی می شوند. سپس با استفاده از روش های تحلیل داده گرا مبتنی بر یادگیری ماشین، کارایی هر شاخص برای هر عنصر زنجیره تامین محاسبه می شود. رویکرد ارائه شده در این مقاله دارای مزایایی از جمله سیستماتیک بودن، قابلیت انعطاف پذیری، کاربردی بودن و دقت بالا است. روش پیشنهادی به شرکت ها و سازمان ها نیز کمک می کند تا با ارزیابی و تعیین اولویت های زنجیره تامین، بهبود عملکرد و بهینه سازی فرآیندها، تصمیم گیری های مدیریتی خود را بهبود بخشند.
روش: ابعاد نوآوری این تحقیق شامل دو بعد اصلی است. بعد اول، تمرکز بر دو صنعت پرکابرد در شرایطی است که به تکنولوژی اینترنت اشیا مجهز شده اند. بعد دوم، ترکیب روش های سنتی تحلیل زنجیره تامین با الگوریتم های یادگیری ماشین است. در ابتدا شاخص های کلیدی کارایی در زنجیره تامین شناسایی شدند. این شاخص ها از طریق جستجوی جامع مقالات در پایگاه های علمی معتبر و با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط با زنجیره تامین هوشمند استخراج و سپس، با استفاده از روش های تحلیل داده گرا کارایی هر شاخص برای هر عنصر زنجیره تامین محاسبه شد. در این پژوهش از ماتریس DEMATEL برای تحلیل روابط متقابل بین شاخص ها و از روش پیش بینی با ماشین های بردار پشتیبان (SVM) برای ارزیابی روابط بین معیارها استفاده شد. در نهایت، وزن نهایی هر شاخص با ترکیب نتایج DEMATEL و SVM تعیین و اولویت بندی شاخص ها در زنجیره تامین انجام شد.
یافته ها: نتایج این مقاله نشان می دهد که انعطاف پذیری به دلیل توانایی زنجیره تامین در پاسخگویی به تغییرات و نوسانات تقاضا به عنوان مهم ترین معیار در زنجیره تامین مطرح است. نتایج روش پیشنهادی بر روی دو حوزه صنعتی مبتنی بر اینترنت اشیا نشان می دهد، مهم ترین معیار در زنجیره تامین متعلق به انعطاف پذیری است و کیفیت، هزینه و زمان تحویل به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند. این اولویت بندی به مدیران کمک می کند تصمیمات آگاهانه تری برای بهینه سازی زنجیره تامین اتخاذ کنند.
نتیجه گیری: استفاده از رویکردهای سیستماتیک و دقیق برای اولویت بندی معیارهای زنجیره تامین می تواند به عنوان یک راهنمایی کاربردی برای انتخاب و تعیین تأمین کنندگان، اجرای استراتژی های بهینه سازی زنجیره تامین و تخصیص منابع استفاده شود. این تحقیق نشان داد که ترکیب روش های سنتی تحلیل زنجیره تامین با الگوریتم های یادگیری ماشینی مانند SVM می تواند به بهبود دقت و کارایی در پیش بینی و تصمیم گیری ها کمک کند. با بهبود زنجیره تامین، سازمان ها قادر خواهند بود عملکرد خود را بهبود داده و فرآیندها را بهینه سازی کنند. همچنین، رویکردهایی مانند استراتژی Just-In-Time (JIT)، مدیریت کیفیت جامع و استفاده از فناوری های نوین نیز می توانند به بهبود زنجیره تامین کمک کنند. توسعه روابط با تأمین کنندگان و تحلیل داده ها و پیش بینی نیازها و مشکلات زنجیره تامین نیز از دیگر رویکردهای مفید است.