فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۸۱ تا ۴٬۶۰۰ مورد از کل ۱۸٬۲۴۴ مورد.
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
137 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل حد و کیفیت تاثیر طینت و ژن در رفتار آدمی و امکان تغییرپذیری در روند تعلیم و تربیت است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که آنچه که از آیات و روایات با مضمون به ظاهر جبرگرایانه با نام «طینت بد و یا خوب» آمده، هیچ منافاتی با اختیار انسان در تغییر و تحول فکری و رفتاری ندارد. انسان ها می توانند با آسیب های طینتی و ژنتیکی که از والدین خود به ارث برده اند، با قرار گرفتن در شرایط خوب و مناسب آن آسیب ها را از وجود خود پاک کنند و یا آنها را با غلبه خوبی و نیکی غیر فعال نمایند. اختیار در وجود آدمی امری بدیهی و تربیت پذیری و تغییر در عالم حوادث و تغییرات ممکن و اجتناب ناپذیر است. اگر جبر طینتی و ژنتیکی بر بشر حاکم می بود، مدح و ذم و مواخذه و پاداش و عقاب هم بی معنا می شد که این خلاف بداهت است.
شناسایی و ارزیابی مؤلفه های کیفیت خدمات واحدهای آموزش دانشگاه: رویکرد آمیخته (مورد: واحد آموزش یکی از دانشکده های دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و ارزیابی مؤلفه های کیفیت خدمات واحد آموزش یکی از دانشکده های دانشگاه تهران و تعیین عوامل موثر بر آن است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان، اساتید و کارکنان واحد آموزش می باشند که در بخش کیفی به صورت هدفمند و در بخش کمی به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از روش آمیخته اکتشافی (ابتدا کیفی و سپس کمی) استفاده شد. یافته های بخش کیفی پژوهش نشان داد که مؤلفه های اصول ارتباط با خدمات گیرندگان، اصول سازماندهی، شایستگی های خدمات دهندگان از جمله مؤلفه های تشکیل دهنده کیفیت خدمات واحد آموزش دانشکده مورد مطالعه هستند. همچنین عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی و عوامل محیطی از جمله عوامل تأثیرگذار بر کیفیت خدمات واحد آموزش می باشند. نتایج بخش کمی نشان داد کیفیت خدمات اداره آموزش دانشکده در کلیه مؤلفه های فوق از دیدگاه دانشجویان دارای شرایط نامطلوب (اصول ارتباط با خدمات گیرندگان: 000/0sig=، 601/20- t=؛ اصول سازماندهی: 000/0sig=، 877/21- t=؛ شایستگی های خدمات دهندگان: 000/0sig=، 304/20- t=)، از دیدگاه اساتید در مؤلفه های ارتباط با خدمات گیرندگان و شایستگی های خدمات دهندگان در شرایط متوسط و در مؤلفه سازماندهی در شرایط مطلوب و از دیدگاه کارکنان اداره آموزش هر سه مؤلفه کیفیت دارای شرایطی در حد مطلوب است که نشان دهنده تفاوت دیدگاه سه گروه مورد مطالعه است.
ارتباط احساس تنهایی و ترس از ارزیابی منفی اجتماعی با استفاده آسیب زا از تلفن همراه در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده آسیب زا از تلفن همراه به شدت در حال گسترش است، و عوامل بسیاری مانند احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی می توانند موجب وابستگی و استفاده مشکل زا از آن شوند. هدف این پژوهش بررسی ارتباط احساس تنهایی و ترس از ارزیابی منفی اجتماعی با استفاده آسیب زا از تلفن همراه در دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر زاهدان بود. 282 نفر (140 دانشجوی دختر و 142 دانشجوی پسر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار به کار رفته عبارت اند از پرسشنامه احساس تنهایی راسل (1978)، مقیاس ترس از ارزیابی منفی اجتماعی لری (1983) و مقیاس استفاده آسیب زا از تلفن همراه بیانچی و فیلیپس (2005). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. طبق نتایج، احساس تنهایی توانست به میزان 32 درصد از واریانس استفاده آسیب زا از تلفن همراه را پیش بینی کند (566/0=Beta و 01/0> P). همچنین، وجود ترس از ارزیابی منفی توانست به میزان 22 درصد از واریانس استفاده آسیب زا از تلفن همراه را تبیین کند (472/0 = Beta و 01/0> P). به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی می توانند موجب وابستگی به تلفن همراه و استفاده مشکل زا از آن شوند.
پروفایل نقش دانشجومعلمان بانو در جهت ارتقای سلامت روان در دوران شیوع پاندمی کووید 19
حوزههای تخصصی:
امروزه از مهم ترین مسائل زندگی بشر، سلامت روان و شناخت شیوه ی دستیابی به آن است که پاندمی کووید 19، به شدت آن را تحت تاثیر قرار داده است. پژوهش حاضر با هدف بازنمایی نقش دانشجومعلمان بانوی دانشگاه فرهنگیان مشهد، در جهت ارتقای سلامت روان در دوران شیوع پاندمی کووید 19 انجام شد. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و روش آن، تحلیل محتوای استنباطی به شیوه ی استقرایی بود که کدهای آزاد استخراج و نهایتا تم های نهایی انتزاع گردید. جامعه ی پژوهش، دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید هاشمی نژاد و نمونه شامل 20 دانشجومعلم که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. یافته ها از طریق ابزار مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته، گردآوری شد. پرسش های مصاحبه بر مبنای مولفه های سلامت روان الیس و تودور (1996)، زیر نظر صاحب نظران روانشناسی و برنامه ریزی درسی تهیه گردید. نتایج حاکی از نقش مؤثر دانشجومعلمان بانو در توسعه ی روحیه ی ورزش و تحرک جسمی، ایجاد فضای شاد و سرگرم کننده، امیدبخشی و افزایش انگیزه، تقویت روحیه ی تقرب و توکل به خدا، ترویج فرهنگ صحیح استفاده از فضای مجازی، هدایت در زمینه ی پیشگیری از بیماری کرونا، تقویت ارتباطات مجازی و محدودیت ارتباطات حضوری، توسعه ی توانمندی های روحی، نقش آموزشی محتوای درسی در منزل بود.
رابطه ساختاری منش های مثبت اخلاقی و سازگاری تحصیلی در دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
35 - 55
حوزههای تخصصی:
چالش های تحصیلی و مسائل مربوط به دوره رشدی جوانی سبب برخی از آشفتگی ها در دانشجویان می شود، که می تواند سازگاری تحصیلی آن ها را به مخاطره اندازد. از سوی دیگر، براساس نظریات صفت فرض می شود برخورداری از برخی صفات و منش ها توانایی سازگاری با چالش های مختلف را برای فرد فراهم می کند. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری بین منش های اخلاقی آداب گرا، وظیفه گرا، بخشش گرا و پارسایانه با سازگاری تحصیلی در دانشجویان دانشگاه شیراز بود. به منظور انجام پژوهش چهار دانشکده از دانشکده های علوم انسانی و دانشکده هنر و معماری دانشگاه شیراز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و بدین ترتیب 248 نفر از دانشجویان این دانشکده ها به صورت گروهی در پژوهش شرکت کردند؛ و به پرسشنامه های منش اخلاقی و سازگاری تحصیلی پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSSv21 و AMOSv21 استفاده شد. نتایج نشان داد که منش های مثبت اخلاقی قادر به پیش بینی سازگاری تحصیلی به صورت مثبت هستند (65/0=، 001/0=p). یافته های این پژوهش از دو بُعد نظری و عملی شامل مضامین جدیدی است. نتایج پژوهش حاضر به لحاظ نظری به افزایش دانش موجود در مورد پیشایندهای درون فردی سازگاری تحصیلی منجر گردید. به لحاظ کاربردی نیز می توان با آموزش منش های اخلاقی به افزایش سازگاری تحصیلی کمک نمود.
اولویت بندی عوامل اثرگذار در آموزش عالی ایران مبتنی بر بهترین الگوی تدریس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۸
84 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر اولویت بندی عوامل اثرگذار در آموزش عالی ایران مبتنی بر بهترین الگوی تدریس است. جامعه آماری کلیه خبرگان امر آموزش بودند که در بخش اول 17 خبره و در بخش دوم 20 خبره در این مطالعه شرکت داشتند.روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و برای بررسی تاثیرگذاری مولفه ها همبستگی می باشد. ابزار سنجش دو پرسشنامه مقایسات زوجی بود. داده های پرسشنامه اول مربوط به مولفه های آموزش عالی توسط تکنیک دیمتل (نرم افزار اطلس) و برای پرسشنامه دوم مربوط به الگوهای تدریس از روش تاپسیس فازی استفاده گردید. مولفه های تعهدات اجتماعی - فرهنگی، استاد و عوامل سیاسی رتبه اول تا سوم را از نظر تاثیرگذاری مولفه های ارزشیابی، کارکنان و نوع و ساختار سازمان رتبه اول تا سوم را از نظر تاثیرپذیری کسب نمودند. همچنین الگوهای تدریس انفرادی بهترین الگو برای تدریس موفق و الگوهای تدریس سنتی بدترین الگو در نظر گرفته شد. نتایج نشان می دهد که مدرسین در دانشگاه ها باید همزمان که الگوهای تدریس سنتی را تقویت می کنند در تلاش برای فراگیری و ارتقاء سطح دیگر الگوها نیز باشند. مدیران و سیاست گذاران باید در صدد ارتقای سطح فرهنگ دانشگاه ها با استفاده از الگوهای تدریس نوین باشند.
لزوم افزایش مشارکت معلمان در تدوین محتوای کتاب های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ارزیابی یک پروژه با عنوان «ارتقای دانش و مهارت معلمان ریاضی در طراحی و تدوین محتوای کتاب درسی» است. روش تحقیق، طراحی مبتنی بر پژوهش است که در آن گروه هایی از معلمان ریاضی در کنار تیمی از متخصصان برنامه ریزی درسی قرار گرفته و با همیاری اقدام به تولید محتوا برای یک درس ریاضی کرده اند. جامعه آماری این مطالعه، 284 نفر معلم ریاضی رسمی دوره اول متوسطه شهر اصفهان بود که از بین آن ها 21 معلم به روش هدفمند از نوع معیارمحور برای شرکت در کارگاه های آموزشی تدوین محتوا انتخاب شدند. محتوای تولید شده برای دانش آموز و راهنمای معلم توسط دو پرسش نامه محقق-ساخته مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی ابزارها توسط سه صاحب نظر تأیید شد و پایایی آن ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 89/0 و 79/0 به دست آمد. برآیند یافته ها نشان می دهد محتوای تولید شده از نظر معلمان در سطح رضایت بخشی قرار گرفته است.
بازنمایی انتظارات دانش آموزان دوزبانه از برنامه درسی رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
127 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بازنمایی انتظارات دانش آموزان دوزبانه از برنامه درسی رسمی صورت گرفته است. روش: روش این مطالعه کیفی با طرح پدیدارشناسی بود. میدان تحقیق کلیه ی دانش آموزان دوزبانه شهرستان سراوان بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش 18 نفر از دانش آموزان دوزبانه بوده که به صورت هدفمند موردبررسی قرارگرفته اند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل محتوی مضمونی انجام شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانش آموزان دوزبانه از برنامه درسی رسمی انتظار آموزش زبان مادری در سال های اولیه ابتدایی و زبان رسمی در سال های بعدی؛ به کارگیری هم زمان آموزش با زبان مادری و رسمی در مدرسه؛ یاددهی سایر زبان ها (عربی و انگلیسی) در برنامه درسی؛ طرح مطالب قومی – زبانی در محتوا رسمی؛ گنجاندن آداب ورسوم و فرهنگ قومی- زبانی در محتوا رسمی؛ تدوین محتوای رسمی منطقه ای؛ بهره گیری معلم از روش های مختلف؛ به کارگیری هم زمان زبان رسمی و مادری؛ برخورد عادلانه و به دوراز تبعیض معلم نسبت به دانش آموزان دوزبانه؛ استفاده از ارزشیابی شفاهی؛ استفاده از کارپوشه در یادگیری و توجه به ارزشیابی روزانه و ماهانه را دارند. درنهایت مدل مفهومی پژوهش بر اساس داده های حاصل از پژوهش ارائه شده است.
بررسی اثر آموزش کلاس معکوس بر نگرش و مهارت یادگیری خود راهبر دانش آموزان در درس فیزیک
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثر آموزش به روش کلاس معکوس بر نگرش و مهارت یادگیری خود راهبر دانش آموزان در درس فیزیک انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان سربیشه در سال تحصیلی 98-99 بودند که به دلیل طولانی بودن مدت اجرای پژوهش یک مدرسه به عنوان نمونه انتخاب و در هر پایه تحصیلی دو گروه به صورت تصادفی (۱۵ نفر گروه کنترل و ۱۵ نفر گروه آزمایش در هر پایه تحصیلی) تعیین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه یادگیری خود راهبر فیشر و همکاران (۲۰۰۱) با ضریب آلفای کرونباخ 0.91 و روش مصاحبه برای بررسی نگرش دانش آموزان نسبت به رویکرد آموزشی کلاس معکوس در درس فیزیک بود. در طول سال تحصیلی روش آموزش کلاس معکوس برای گروه آزمایش و روش آموزش سنتی برای گروه کنترل اجرا شد و سپس پس آزمون و مصاحبه به عمل آمد. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون لون، همگنی شیب رگرسیون و تحلیل کوواریانس) در محیط نرم افزار آماری Spss-25 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش به روش کلاس معکوس بر مهارت یادگیری خود راهبر دانش آموزان تأثیر مثبتی دارد و نگرش دانش آموزان نسبت به این روش در تدریس درس فیزیک مثبت بوده است. یافته های این پژوهش علاوه بر استفاده معلمین درس فیزیک و سایر دروس، در سطح سیاست گذاری آموزشی نیز می تواند مورداستفاده قرار گیرد تا آن ها را در بهبود و اصلاح برنامه های درسی یاری رساند.
Investigating the Relationship between Problem Solving Skills with Self-Efficacy and Social Adjustment of Kermanshah Female Students(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۳, ۲۰۲۱
55 - 63
حوزههای تخصصی:
Purpose : The present research was conducted with the aim of investigating the relationship between problem solving skills with self-efficacy and social adjustment of Kermanshah female students. Methodology : This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was cross-sectional from type of correlational. The study population was female high school students in Kermanshah city in the 2021-2 academic year with number 4100 people, that the sample size based on Krejcie and Morgan table was estimated 350 people who were selected by cluster method. Data were collected with using the problem solving skills inventory (Hepner and Patterson, 1982), self-efficacy scale (Scherer et al., 1982) and social adjustment subscale in adjustment inventory (Sinha & Singh, 1993) and their face validity was confirmed by experts and their reliability was determined by Cronbach's alpha method were obtained 0/80, 0.82 and 0.87, respectively. To analyze the data were used from the methods of Pearson correlation coefficients and multiple regression with enter model in SPSS software. Finding : The findings showed that problem solving skills and its dimension including problem solving confidence, approach-avoidance style and personal control had a positive and significant correlation with self-efficacy and social adjustment of female students. Also, the findings showed that the dimensions of problem solving skills were able to significantly predict the self-efficacy and social adjustment of female students (P<0.001). Conclusion : The results indicated the effective role of problem solving skills in predicting self-efficacy and social adjustment of female students. Therefore, education system specialists and planners to improve their self-efficacy and social adjustment can promote their problem-solving skills.
رابطه بین متغیرهای زمینه ای و توانمندسازی مدیران مدارس متوسطه شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۹
211-230
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی رابطه بین متغیرهای زمینه ای(جنسیت، تحصیلات، سن و سنوات خدمت) با توانمندسازی مدیران متوسطه دوم شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1397بود. روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و از نظر نوع نیز تحقیقی کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران متوسطه دوم شهر اصفهان به تعداد 908 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران 270 نفر از آنان به عنوان حجم نمونه و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود و پایایی آن بر اساس آزمون آلفای کرونباخ 79/0 حاصل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شد. یافته ها نشان دادند متغیرهای زمینه ای جنسیت، تحصیلات، سن و سنوات خدمت با توامندسازی مدیران رابطه مثبت و معناداری داشتند(05/0≥p). نتایج رگرسیون همزمان نیز حاکی از این بود که متغیرهای زمینه ای می توانند حدود 34/0 واریانس متغیر ملاک یعنی توانمندسازی را پیش بینی کنند.
نقشه های شناختی فازی پیشرفته (FCM)؛ رویکردی برای مدل سازی سیستم های پیچیده پویا
منبع:
دانشنامه تحول دیجیتال دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
84 - 97
حوزههای تخصصی:
نوشته ی حاضر، بررسی برخی مشکلات مدل سازی، بیان ویژگی ها و نیز تجزیه و تحلیل سیستم های پیچیده ی پویا (CDS) با استفاده از نقشه های شناختی فازی (FCM) و مطالعه موردی عوامل موثر بطلاق است. تجزیه و تحلیل و کنترل کارآمد CDS مبین آنست که، مشکل کلیدی CDS و تئوری کنترل؛ توسعه روش های تحلیل کیفی پویا و رفتار چنین سیستم هایی و ساخت الگوریتم های کنترل مناسب برای عملکرد موثر آنها است. مشکل آنست که توصیف کیفی بیشتر پارامترهای سیستم های پیچیده ی پویا، ناچارا منجر به ابهام، پیچیدگی و عدم قطعیت می شود، که نقشه های شناختی فازی (FCM) زمینه لازم برای تولید دانش جدید بر اساس برنامه های کاربردی سیستم را فراهم نموده و نیاز به رسیدگی به عدم قطعیت ها، ابهامات و نادرستی های مرتبط با مشکلات واقعی CDS را برطرف می کنند. در این مطالعه که بر روی عوامل موثر بر طلاق انجام شده است، ابتدا اصول اولیه FCM به طور خلاصه مطرح شده و سپس الگوریتم NHL برای آموزش مدل FCM و تنظیم وزنها با استفاده از عبارات فازی و تبدیل داده های کیفی مورد بحث قرار گرفته که نتایج حاصل می تواند نشان دهنده موفقیت و پیشرفت بیشتر مدل سازی و کنترل CDSبا استفاده از روش های محاسبات نرم باشد.
غفلت از برنامه درسی پنهان در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
به دنبال شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس، ضرورت توجه به برنامه درسی پنهان دانش آموزان بیش از پیش احساس می شود. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته معلمان و والدین دانش آموزان دوره اول و دوم ابتدایی از برنامه درسی پنهان و پیامدهای غفلت از نقش این برنامه در پی مجازی شدن تعلیم و تربیت است. روش پژوهش پدیدارشناسی می باشد. داده های لازم از طریق یادداشت های خود زیست نگاری روایت شخصی 12 معلم و مصاحبه کتبی با 10 تن از والدین دانش آموزان جمع-آوری شده اند. تحلیل مصاحبه ها با استفاده از الگوی کلایزی انجام شد.پس از استخراج و دسته بندی موضوعی، یافته های پژوهش حاکی از تأثیر سطوح سه گانه برنامه درسی پنهان در دوران کرونا است. در سطح نخست برنامه درسی پنهان با آگاهی از جانب نظام آموزشی و بی اطلاعی فراگیران، در سطح دوم با آگاهی فراگیران و بی اطلاعی نظام آموزشی و درنهایت در سطح سوم با بی اطلاعی نظام آموزشی و فراگیران تأثیراتی را بر وجوه تربیتی دانش آموزان به جا میگذارد. در هر یک از سطوح سه گانه فوق، نقش عوامل دینی و اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، بدنی، زیست محیطی، روانی و اجتماعی را که تحت تأثیر برنامه درسی پنهان هستند مورد تحلیل و واکاوی قرارگرفته است. با توجه به نتایج پژوهش، لازم است عوامل تأثیرگذار در برنامه درسی پنهان در این سطوح موردتوجه معلمان و متصدیان تعلیم و تربیت قرار گیرد و زیرساخت های منسجم و اثربخش برای بهبود و پیش بینی تأثیرات منفی غفلت از برنامه درسی پنهان موردتوجه جدی قرار گیرد.
تأثیر تسلّط زنان بر مهارت های اخلاقی و مسئولیت پذیری آن ها بر کاهش طلاق
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۷
164 - 136
حوزههای تخصصی:
فرهنگ یک ملت، شکل دهنده پیکره آن ملت و تعیین و تنظیم کننده ارزش ها، باورها، هنجارها و رفتارهای مردمان آن است. در رابطه با طلاق و عوامل پدید آورنده آن نیز، عوامل اخلاقی و مسئولیت پذیری به شکل مستقل یا زمینه ساز سایر عوامل مسبب طلاق، در افزایش یا کاهش میزان آن بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، بررسی کیفی\"تجارب مردان و زنان طلاق گرفته، از عوامل اخلاقی و مسئولیت پذیری \" به عنوان گام مهمی در شناخت و پیشگیری از طلاق در کشور، هدف اصلی این پژوهش است. این پژوهش به صورت کیفی، از نوع پدیدارشناسی انجام گرفت. براساس مفاهیم به دست آمده؛ عوامل اخلاقی زمینه ساز طلاق شامل چهار زیرمجموعه : الف- \"عدم پایبندی به ارزش های مذهبی و اخلاقی\"؛ ب-\"عدم پایبندی به ارزش های اجتماعی\"؛ ج-\"ناهنجاری های فرد و خانواده\" و د-\"تفاوت در خرده فرهنگ هاست\". یافته های پژوهش نشان داد که در کدبندی الف: کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی- دینی و عدم پایبندی به آنها در ارتباط با جنس مخالف و در قسمت ب: افزایش توقعات، انحرافات و نارضایتی جنسی، تغییر در نقش های جنسیتی، تأثیر منفی رسانه ها و وجود باورهای نادرست در فرد، همچنین در قسمت ج: فقدان آمادگی و مهارت در فرد و خانواده برای انتخاب و زندگی مشترک، فقدان مهارت جنسی، عدم توانایی برای حل مشکل و تعارض در زوجین، فرهنگ تحمیل در انتخاب همسر، قدرت طلبی و سلطه گری در خانواده و فرهنگ اقتصادی نادرست و در نهایت، در کدبندی د: تفاوت در خرده مسئولیت پذیری و عدم کفویت زوجین در زمینه های مختلف، در بروز اختلاف زناشویی و طلاق آنها مؤثر بودند. یافته ها همچنین بیانگر آن بود که مسئولیت پذیری حاکم بر جدایی، روند طلاق را از مسیر صحیح و مطلوب خود خارج نموده، ضمن وارد کردن آسیب روحی، شخصیتی و جسمی بر زوجین، آن را به واقعه ای خصمانه، دامنه دار و برگشت ناپذیر مبدل ساخته است.
نگاهی به محتوای برنامه درسی مبتنی برتفکر انتقادی در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
274 - 255
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی گردیده، با ارائه الگو محتوای برنامه درسی دوره اول متوسطه مبتنی بر تفکر انتقادی روش جدیدی برای یادگیری کتب درسی ارائه گردد. این مطالعه به روش آمیخته اکتشافی و در دو فاز کیفی و کمی انجام شد. در مرحله کیفی مشارکت کنندگان متخصصان برنامه ریزی درسی و ابزار مطالعه مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. در مرحله کمی نیز جامعه آماری دبیران مقطع متوسطه اول بودند و روش نمونه گیری تصادفی در دسترس(320 نفر حجم نمونه) و ابزار مطالعه پرسشنامه ای بر اساس مولفه های به دست آمده مرحله قبل با پایایی 81/0 بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات کمی با روش های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS و داده های کیفی نیز براساس تکنیک تحلیل محتوای سه مرحله ای انجام شد. یافته ها: محتوای برنامه درسی مبتنی بر تفکر انتقادی دوره اول متوسطه عوامل متعددی را برای هر متغیر نمایان ساخت که این عوامل راه را برای دستیابی به راهکارهای مناسب هموار کرد.. 22 کد شناسایی شدند و محتوا برای توسعه تفکر انتقادی دوره متوسطه به شرح ذیل (محتوای سؤال انگیز و مسئله محور، ساختار مناسب در تدوین، یادگیری چندجانبه تناسب محتوا با زندگی واقعی دانش آموزان و دانش آموز محور)؛ می باشد. نتیجه گیری: دانش آموزا دوره اول متوسطه با درک درست تواناییهایش با توجه به هدفی که در زندگی دارد و بدون مقایسه با شرایط ایده آل و دست نیافتنی با اعتقاد به شک پذیری، تردید منطقی نسبت به گزاره هایی که می شنود یا می بیند، از خود بروز می دهد.
تاثیر استراتژی های یاددهی-یادگیری مغز محور (B.B.L) بر یادگیری درس ریاضی و علوم دانش آموزان پایه اول دبستان شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر استراتژی های یاددهی-یادگیری مغزمحوربر یادگیری درس ریاضیات و علوم تجربی دانش آموزان پایه اول با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش همه دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر اصفهان در سال 97-1396 بودند و از این تعداد به روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس به حجم 34 نفر انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایش جایدهی شدند. فرایند مداخله در این پژوهش، بر اساس بر اساس استراتژی های یاددهی-یادگیری مغز محور دانشگاه فلوریدا در سال 2016 تنظیم شده بود. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که استراتژی های یاددهی-یادگیری مغزمحور بر یادگیری درس ریاضی دانش آموزان تاثیر معناداری دارد (01/0P<)، اما بر یادگیری درس علوم دانش آموزان تاثیر معنادار ندارد (05/0P<).
مقایسه پیشرفت تحصیلی، خلاقیت و جو روانی - اجتماعی حاکم در کلاس های چندپایه و تلفیقی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه پیشرفت تحصیلی، خلاقیت و جو روانی_اجتماعی حاکم در کلاس های چندپایه و تلفیقی بود. روش: با توجه به موضوع و هدف پژوهش، روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود که در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان در مدارس چندپایه و تلفیقی در سطح استان مرکزی در سال 99-1400 بودند که از جامعه آماری پژوهش تعداد 20 نفر (دانش آموز در مدارس چندپایه) و 20 نفر (دانش آموز در مدارس تلفیقی) به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1990)، نگرش نسبت به خلاقیت شیفر (1994) و جو روانی اجتماعی کلاس فریزر و همکاران(1995) بود. یافته ها: جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و t مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چندپایه (میانگین = 85/118) بیشتر از پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تلفیقی (میانگین = 75/87)، خلاقیت دانش آموزان تلفیقی (میانگین = 65/21) بیشتر از خلاقیت دانش آموزان چندپایه (میانگین = 95/13) و جو روانی-اجتماعی حاکم بر کلاس دانش آموزان چندپایه (میانگین = 70/23) بهتر از جو روانی-اجتماعی حاکم بر کلاس دانش آموزان تلفیقی (میانگین = 15/15) می باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بین پیشرفت تحصیلی، خلاقیت و جو روانی_اجتماعی حاکم در کلاس های چندپایه و تلفیقی تفاوت وجود دارد.
راهکارهای همکاری خانه و مدرسه در راستای تقویت تربیت دینی دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل و فرصت های موجود در رابطه خانه و مدرسه جهت تقویت تربیت دینی دانش آموزان ابتدایی، از طریق مصاحبه با کارشناسان تربیت دینی (حوزه های علوم تربیتی، روان شناسی، علوم اسلامی و مدیران و معلمان موفق) می باشد. پرسش تحقیق عبارت است از: عوامل و فرصت های موجود در رابطه خانه و مدرسه، که می تواند موجب تقویت تربیت دینی دانش آموزان دوره ابتدایی شود، از دیدگاه کارشناسان تربیت دینی کدام است؟ مطالعه حاضر پژوهشی کیفی بوده و از مصاحبه نیمه باز و روش نمونه گیری هدفمند برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. تعداد مصاحبه شوندگان 25 نفر بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای جهت دار بهره گرفته شده است. پس از ارزیابی مصاحبه ها و استخراج مقوله ها، با انجام مقایسه مستمر بین داده ها، مقولاتی که با یکدیگر هم پوشانی داشته اند، یکی شده و ذیل یک عنوان کلی تر ارائه شده اند. عمده ترین عوامل و فرصت های شناسایی شده در این مطالعه، فعالیت ها، برنامه ها و اقداماتی است که مربوط به پنج حوزه ذیل می باشد: ارتباط کادر مدرسه با والدین، اعتمادسازی بین خانه و مدرسه، تقسیم وظایف بین مدرسه و خانواده، فوق برنامه و اوقات فراغت، توانمندسازی کادر مدرسه، خانواده ها و انجمن اولیاء و مربیان.
اثربخشی طرح واره درمانی بر تنیدگی والدگری و سخت رویی روان شناختی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرح واره درمانی بر میزان تنیدگی والدگری و سخت رویی روان شناختی مادران کودکان 6 12 ساله ی با اختلال طیف اتیسم در سال 1398 بود. روش: طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم در شهر اندیمشک بود که از میان آنان 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایشی و کنترل قرار داده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی شاخص تنیدگی والدگری )آبیدین، 1995 ( و سخت رویی روان شناختی )کوباسا، مدی و کوهن، 1982 ( بود. ابتدا پیش آزمون در دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش طرحواره درمانی قرار گرفت. این جلسه ها به صورت گروهی و هفتگی برگزار شد. در پایان، هر دو گروه مورد سنجش پس آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که برنامه طرح واره درمانی موجب کاهش تنیدگی والدگری و افزایش سخت رویی روان شناختی مادران شده است ) 001 / .)P< 0 نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که آموزش طرح واره درمانی، یک درمان مؤثر برای کاهش تنیدگی والدگری و ارتقاء سخت رویی روان شناختی و به طور کلی بهبود سلامت روان افراد می باشد.
الگوی برنامه درسی مکمل ویژه دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی با تأکید بر مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی مکمل سازگار با مغز کودکان و دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. روش: پژوهش آمیخته، از نوع ا کتشافی است. بخش کیفی از تحلیل اسنادی و محتوای کیفی و بخش کمی از روش پژوهش پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری کیفی، اسناد، پایگاه های اطلاعاتی، خبرگان برنامه ریزی درسی، روان شناسی، علوم مغز و کمی، کارشناسان آموزش، مشاوره و معلمان مقطع ابتدایی مشهد بودند که با نمونه گیری هدفمند و خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای اعتباربخشی الگو از پرسشنامه ی محقق ساخته و مصاحبه ی نیمه ساختاریافته که با 17 مصاحبه به اشباع رسید، استفاده شد. روایی و پایایی داده ها با بررسی اعضا، روایی محتوایی و آلفای کرانباخ تأیید شد. اعتبارپذیری داده های مصاحبه ها با راهبرد کنترل با داده های اسناد علمی معتبر انجام گرفت و ویژگی های عناصر و مؤلفه های برنامه درسی موردنظر شناسایی شد. یافته ها: در اعتبارسنجی الگو، توافق متخصصان، 93 / 79 درصد برآورد شد. سطح معناداری بیشتر از 05 / 0 در نظر گرفته شد. بنابراین، ویژگی ها و نیازهای مغزی این دانش آموزان در اولویت برنامه درسی مکمل قرار می گیرد، محدودیت های زمانی حذف، حجم واحدهای درسی، تکالیف و ارزیابی ها کاسته و روش های آموزشی که فعالیت و تعامل بیشتری می خواهند، در قالب هایی متنوع و جذاب ارائه شوند. نتیجه گیری: برای کاهش مشکلات دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، توجه به نقش عناصر برنامه درسی مکمل مبتنی بر مغز الزامی است. بر اساس نتایج سازمان دهی اهداف و محتوا برای دانش آموزان مورد نظر دستخوش تغییراتی خواهد شد، تأ کید بیشتری بر برخی از اهداف صورت گیرد و بر محتوای مهارت آموزی، تکالیف و ارزیابی ها در قالب هایی جذاب و متنوع مانند نرم افزارها تأ کید شود.