مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
محتوای برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
روش تحلیل محتوا یکی از پز کاربردترین روش های تحقیق در مطالعات علوم اجتماعی، رفتاری و انسانی است. در نظام آموزشی فعلی کشور، کتاب درسی مهم ترین ابزار آموزش و در بردارنده محتوای برنامه های درسی است؛ از این رو، بررسی محتوای کتاب های درسی، به دلایل مختلف همچون مطابقت با اهداف برنامه درسی یا شناسایی نقاط قوت و ضعف کتاب های درسی، امری ضروری است. این بررسی می تواند به روش های مختلفی صورت گیرد که تحلیل محتوا از متداول ترین این روش هاست.مقاله حاضر تلاش می نماید، ضمن معرفی تحلیل محتوا، مدل ها، تکنیک ها و روش های متداول در تحلیل محتوای کتاب های درسی را توضیح دهد. در این معرفی تمام مدل ها، تکنیک ها و روش ها در دو گروه کلی فرمول های خوانایی و ابزارهای فهرستی دسته بندی شده اند که مشخصات، ویژگی ها و موارد استفاده ابزارهای فهرستی در این مقاله تشریح می گردد.
نقش اسلامی سازی محتوای آموزشی در درونی شدن ارزش های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکوفاسازی و درونی سازی ارزش های اسلامی و هویت سازی بر اساس آنها، روش های مستقیم و غیرمستقیمی دارد. به اذعان کارشناسان تربیتی، روش های غیرمستقیم، تأثیر بهتر و بیشتری در فرایند تربیت و شکوفا نمودن استعدادهای درونی دارند. یکی از روش های غیرمستقیم تربیت، تلفیق ارزش های الهی در کتاب های علمی و آموزشی، و اسلامی سازی محتوای آنهاست. کتاب اسلامی حتی اگر محتوایش علوم ریاضی و تجربی باشد کارکرد ارزش آموزی خواهد داشت.
تحلیل نقش اسلامی بودن محتوای کتاب ها در درونی شدن ارزش های اسلامی، در گرو شناخت دقیق محتوای اسلامی است. پس از شناخت معیارهای بازشناسی محتوای اسلامی از غیراسلامی، پنج نقش و کارکرد اساسی، برای کتاب اسلامی در درونی شدن ارزش ها به دست می آید. نقش هایی چون توحیدپروری، عقل پروری، نقل آموزی، تکامل بخشی و ارزش آموزی، کارکردهایی هستند که به طور غیرمستقیم و تدریجی موجب درونی شدن ارزش های اسلامی می شوند. نتیجه درونی شدن ارزش ها به وسیله کتاب اسلامی، تربیت انسانی کامل و ساختن هویت و شخصیتی اسلامی خواهد بود.
نقدی بر محتوای برنامه درسی اخلاق پزشکی از دیدگاه صاحب نظران اخلاق پزشکی: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی اخلاق پزشکی، موضوعی بحث انگیز و بااهمیت بوده و به تفکر و تحقیق در ابعاد مختلف آن نیاز می باشد. و لذا این مطالعه با هدف شناسایی ضعف ها موجود در محتوای برنامه درسی اخلاق پزشکی انجام شده است بدین منظور با اساتید اخلاق پزشکی مصاحبه شد و تجارب آنان در این زمینه تبیین گردید. این مطالعه یک پژوهش کیفی است که داده های آن از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند با 14 نفر از اساتید اخلاق پزشکی دانشگاه های علوم پزشکی تهران در سال 1389جمع آوری و با رویکرد تحلیل محتوای مایرینگ، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این تحقیق تحت عنوان 2 درون مایه؛ عدم تناسب محتوا و ضعف در سازمان دهی محتوا معرفی گردید که هرکدام شامل چندین طبقه فرعی است که جنبه ای خاص از چالش های موجود در محتوای برنامه درسی اخلاق پزشکی را توصیف می کنند. بررسی و مقایسه یافته های این پژوهش با نتایج سایر مطالعات، حاکی از آن است که چالش های مطرح شده در این مطالعه برای توسعه ارتقای اخلاق پزشکی کشور باید به طور جدی مورد عنایت قرار گیرند.
مقایسه اهداف و محتوای برنامه درسی اجرا شده با برنامه درسی قصد شده در مراکز پیش دبستانی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اهداف و محتوای برنامه درسی اجرا شده و مقایسه آن با برنامه درسی قصد شده در مراکز پیش دبستانی شهر کرمان انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر کیفی و جامعه پژوهش کلیه مراکز پیش دبستانی و مهدکودک های شهر کرمان بودند. روش نمونه گیری با توجه به هدف و روش پژوهش به صورت هدفمند و 9مرکز پیش دبستانی انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل چک لیست مشاهده، مصاحبه نیمه ساختار یافته و بررسی اسناد بود. از روش مثلث سازی برای اعتماد پذیری پژوهش استفاده شد. نتایج نشان داد، بیشترین هدفی را که مراکز پیش دبستانی دنبال می کنند پرورش مهارت های ذهنی و پرورش مهارت های زبان فارسی است. تمامی مراکز از عناوین محتوایی فعالیت های قرآنی، شعر و سرود، بحث و گفت و گو، نقاشی، بازی و کاردستی استفاده می کنند. همچنین، اهداف در برنامه درسی اجرا شده تا حدود زیادی با برنامه درسی قصد شده مطابقت دارد اما در مورد محتوا بین برنامه درسی اجرا شده، با برنامه درسی قصد شده تفاوت وجود دارد. در واقع تمامی مراکز از عناوین محتوایی استفاده می کنند. اما نحوه استفاده آنها به صورت متعادل و درست و منطبق با برنامه درسی قصد شده نمی باشد.
محتوای برنامه درسی مبتنی بر توسعه آینده پژوهی در آموزش عالی ایران:پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش عالی بر اثر عواملی مانند کاهش کیفیت آموزش و عدم تناسب با نیازهای دانشجو و جامعه با چالش های زیادی روبرو بوده است .لذا در پاسخ به این چالش ها ،آموزش عالی برای ارتقای کیفیت فرصت های یادگیری، باید در محتوای برنامه های درسی آینده جهت گیری نوینی را دنبال کند.بنابراین می توان ادعا نمود که یکی از متغیرهای مهم که می تواند بر رشد توانایی آینده پژوهی دانشجویان تأثیرگذار باشد، محتوای برنامه درسی است.هدف این پژوهش طراحی محتوای برنامه درسی مبتنی بر توسعه آینده پژوهی در آموزش عالی بود که باشیوه پژوهشی کیفی و با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. در این راستا با استفاده از رویکرد هدفمند و بکارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با 14 نفر از اساتید صاحب نظران حوزه برنامه درسی و آینده پژوهی در دانشگاه های استان فارس انجام شد، برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله، کدگذاری باز، کدگذاری نظری و کدگذاری انتخابی با کمک نرم افزار MAXQDA 12 به مفاهیم مجزا تفکیک شدند و 19مقوله کلی به دست آمد. این مقاله یافته های مطالعه را در چارچوب مدل پارادایمی شامل: شرایط علی (3مقوله )، پدیده محوری (بازنگری محتوای برنامه درسی با تاکید بر آینده پژوهی)، راهبردها (6 مقوله)، زمینه (3 مقوله)، شرایط مداخله گر (2مقوله) و پیامدها (4مقوله) تحلیل کرده است.
بررسی عوامل مؤثر در کلاس شاد با تبیین شادی در دیدگاه اسلام و روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط آموزشی دومین محیط بعد از خانواده است که انسان در آن، اجتماعی شده، در معرض آموزش هایی قرار می گیرد. اما زمانی این آموزش ها مؤثرخواهند بود که قضاوت درخصوص کیفیت آموزش مطلوب تلقی شود و دانش آموزان از آموزش و محصول آن، یعنی یادگیری احساس رضایت و شادمانی داشته باشند. مقالة حاضر به بررسی نقش سه عامل «معلم و سبک های تدریس او» ، «محتوای برنامة درسی» ، و «سبک یادگیری دانش آموز» به عنوان عوامل مؤثر بر ایجاد کلاس شاد پرداخته است. در گردآوری اطلاعات از روش «توصیفی- تحلیلی» از منابع کتابخانه ای و مقالات استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که استفاده از سبک های تدریس دوجانبه و یا سبک تعاملات منعطف، که در دسته سبک های غیرمستقیم قرار می گیرد، می تواند فضای پذیرش و آزادی ایجاد کند که منجر به افزایش سطح خلاقیت و نگرش مثبت به دیگران در دانش آموزان شود. همچنین اگر محتوای آموزشی برخاسته از نیاز دانش آموزان باشد و کاربرد عملی آن در زندگی به خوبی تبیین گردد، قطعاً درآنان برای همراهی با معلم ایجاد انگیزه خواهد کرد. معلم در برخورد با یادگیرندگان گوناگون، باید بپذیرد که هریک از آنان ممکن است با سبک خاصی از یادگیری به انجام تکالیف یادگیری در موضوع های گوناگون بپردازد. بنابراین، باید آماده باشد تا با هریک از آنان برخوردی متناسب با سبک یادگیری اش داشته باشد.
تعیین مؤلفه های تلفیق محتوای برنامه درسی میان رشته ای محیط زیست پایدار برای آموزش عالی کشاورزی با استفاده از TOPSIS و ANP فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی مجموعه ای نمایا از مؤلفه های مؤثر در، تلفیق میان رشته ای آموزش محیط زیست پایدار در آموزش عالی کشاورزی انجام شد. با بررسی مطالعات و تحقیقات پیشین، دو مؤلفه پایه و 35 مؤلفه داخلی به دست آمد. این مؤلفه ها بر اساس نظر اعضای هیئت علمی و صاحب نظران رشته های کشاورزی منابع طبیعی و محیط زیست، با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS و ANP فازی اولویت بندی و تأیید گردید. پس از تجزیه وتحلیل داده ها، با توجه به وزن نهایی به دست آمده در بخش «ارتباط توسعه پایدار محیط زیست و آموزش عالی کشاورزی»، مؤلفه های: مفاهیم حفاظت از منابع خاک، احیای اراضی کشاورزی و ساماندهی زمین، افزایش بهره وری و عوامل و منابع تولید در بخش کشاورزی، به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند و در بخش دوم نشانگر «گستردگی و جامع بودن محتوای برنامه درسی کشاورزی در تلفیق با مفاهیم پایداری محیط زیست » با کسب درجه اهمیت 262/0، مشخص شد. نتایج این پژوهش نشان داد که تکراری بودن برخی مفاهیم در قسمت گستردگی محتوا از عامل های مهم در جهت تلفیق میان رشته ای آموزش محیط زیست پایدار در آموزش عالی کشاورزی می باشد و همچنین تمرکز محتواهای آموزشی در درون رشته های علمی نیز بدون توجه به مفاهیم توسعه پایدار از دیگر موارد مهم در این مبحث می باشد.
نگاهی به محتوای برنامه درسی مبتنی برتفکر انتقادی در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
274 - 255
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی گردیده، با ارائه الگو محتوای برنامه درسی دوره اول متوسطه مبتنی بر تفکر انتقادی روش جدیدی برای یادگیری کتب درسی ارائه گردد. این مطالعه به روش آمیخته اکتشافی و در دو فاز کیفی و کمی انجام شد. در مرحله کیفی مشارکت کنندگان متخصصان برنامه ریزی درسی و ابزار مطالعه مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. در مرحله کمی نیز جامعه آماری دبیران مقطع متوسطه اول بودند و روش نمونه گیری تصادفی در دسترس(320 نفر حجم نمونه) و ابزار مطالعه پرسشنامه ای بر اساس مولفه های به دست آمده مرحله قبل با پایایی 81/0 بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات کمی با روش های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS و داده های کیفی نیز براساس تکنیک تحلیل محتوای سه مرحله ای انجام شد. یافته ها: محتوای برنامه درسی مبتنی بر تفکر انتقادی دوره اول متوسطه عوامل متعددی را برای هر متغیر نمایان ساخت که این عوامل راه را برای دستیابی به راهکارهای مناسب هموار کرد.. 22 کد شناسایی شدند و محتوا برای توسعه تفکر انتقادی دوره متوسطه به شرح ذیل (محتوای سؤال انگیز و مسئله محور، ساختار مناسب در تدوین، یادگیری چندجانبه تناسب محتوا با زندگی واقعی دانش آموزان و دانش آموز محور)؛ می باشد. نتیجه گیری: دانش آموزا دوره اول متوسطه با درک درست تواناییهایش با توجه به هدفی که در زندگی دارد و بدون مقایسه با شرایط ایده آل و دست نیافتنی با اعتقاد به شک پذیری، تردید منطقی نسبت به گزاره هایی که می شنود یا می بیند، از خود بروز می دهد.
بررسی انطباق محتوای برنامه درسی دوره های آموزش ضمن خدمت با شرح وظایف شغلی از دید کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور طی سال 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
۴۲-۲۳
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر؛ تعیین میزان انطباق محتوای برنامه درسی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای با شرح وظایف کارکنان در حوزه های دهگانه ستادی در سال 1399 بود. روش تحقیق پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی بوده که در خلال آن از مطالعه اسنادی و پیمایش استفاده شده است. به همین منظور از ابزار پرسشنامه محقق ساخته به تعداد 60 گویه برای حوزه های دهگانه ستادی تهیه شد. نمونه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور به تعداد 400 نفر بوده که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان در نهایت 196 نفر به روش طبقه ای تصادفی از ده حوزه تخصصی سازمان آموزش فنی وحرفه ای کشور انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن است که میزان انطباق محتوای برنامه درسی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان با شرح وظایف آنان در حوزه های راهبری اجرای آموزش، نظارت، بهسازی و هدایت شغلی، آموزشگاه های آزاد و مشارکت مردمی، توسعه فناوری های نوین آموزشی، پژوهش، طرح و برنامه ریزی درسی، برنامه، بودجه و نوسازی و منابع انسانی و پشتیبانی در حد متوسط به پایین و ضعیف حاصل شد و در حوزه های سنجش مهارت و صلاحیت حرفه ای، امور مسابقات ملی و بین المللی مهارت و امور مالی و ذیحسابی، میزان انطباق در حد متوسط به پایین حاصل نشد همچنین به ترتیب میانگین رتبه ای از کمترین به بیشترین انطباق برای کلیه حوزه های دهگانه بررسی شد.
تبیین و بررسی نشانگرهای نوآوری محتوای برنامه های درسی هنر مدارس
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تبیین و بررسی نشانگرهای نوآوری محتوای برنامه های درسی هنر است. پژوهش از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- پیمایشی، با رویکرد ترکیبی است. جامعه پژوهش در بخش کیفی، جمعی از صاحب نظران آموزش هنر داخلی و خارجی و متخصصان برنامه های درسی در سطح کشور بودند، که به روش هدفمند و شبکه ای و با معیار اشباع نظری داده ها 19 نفر از آنان انتخاب شد، در بخش کمَی، شامل 1969 نفر از معلمان ناحیه های 1، 3 و 4 اصفهان بوند که 170 نفر به روش طبقه ای انتخاب شده اند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا، و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته های کیفی بر اساس مقوله بندی و یافته های کمی با آمارهای توصیفی و استنباطی تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق مهم ترین نشانگرها عبارت است از استقرار سامانه به روزکردن سرفصل های موجود، توجه به درس ها و موضوع های تلفیقی و همگرا، کاربست رویکرد دانش محوری بر پایه خلاقیت و با تأکید بر تقویت همزمان توانمندی های علمی و هنری در تدوین محتوا،توجه به تفاوت های فردی در حین فرایند تدوین محتوای برنامه درسی هنری، حاکم کردن قابلیت های هنری و زیباشناختی بر محتوای برنامه های درسی، توجه به آموزه های هنر اسلامی در راستای تدوین محتوا. یافته های پژوهش در بخش کمی نیز نشان داد میزان کاربست نشانگرهای نوآوری در محتوای برنامه های درسی هنری بیشتر از سطح متوسط است.
تحلیل محتوای کمی کتاب های درسی از منظر تحریک کنجکاوی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
46 - 70
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آگاهی از میزان توجه کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی به قوه کنجکاوی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی بود. قلمرو پژوهش، همه کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی بوده است. برای گردآوری داده ها، از چک لیست محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوایی چک لیست با استفاده از شاخص CVI (والتز و باسل) محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. برای اطمینان از پایایی نیز ضریب پایایی مرکب محاسبه شد که 89/0 بود و نشان داد ابزار پایایی بالایی دارد. واحد تحلیل، مضمون انتخاب شد و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی نظیر فراوانی و درصد و همچنین جدول و نمودار استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که محتوای کتب درسی دوره دوم ابتدایی توجه یکسان و متوازنی به مؤلفه های کنجکاوی نداشته است. از میان مؤلفه های کنجکاوی به مؤلفه های «فعالیت مستقل» و «پرسشگری» بیشتر؛ و به مؤلفه های «شگفت زدگی» و «تازگی» کمتر از سایر مؤلفه های کنجکاوی توجه شده است. بررسی سه پایه نیز نشان داد در پایه چهارم و پنجم تا حدودی یکسان به کنجکاوی توجه شده است ولی در پایه ششم این مقدار بیشتر است. مقایسه دروس مختلف نیز نشان داد در دروس ریاضی و علوم تجربی به قوه کنجکاوی دانش آموزان بیشتر از سایر دروس توجه شده است. با توجه به این که حس کنجکاوی کودکان می تواند عامل مهمی برای یادگیری و ایجاد انگیزه درونی برای آن باشد، بنابراین پیشنهاد می شود برنامه ریزان درسی و مؤلفین کتب درسی در طراحی کتاب های درسی دوره ابتدایی به آن توجه بیشتری داشته باشند.
بررسی تطبیقی آخرین تحولات سرفصل های دوره دکتری مدیریت آموزش عالی ایران با چند دانشگاه منتخب دنیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
7 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف« بررسی تطبیقی آخرین تحولات سرفصل های دوره دکتری مدیریت آموزش عالی ایران با چند دانشگاه منتخب دنیا » انجام شده است. سه پرسش اساسی در کانون توجه پژوهشگران بوده است: 1) محتوای برنامه درسی دوره دکتری مدیریت آموزش عالی در دانشگاه های سطح جهان و دانشگاه های ایران چیست؟ 2) چه تفاوت هایی بین محتوای برنامه درسی دوره دکتری مدیریت آموزش عالی در دانشگاه های سطح جهان و دانشگاه های ایران وجود دارد؟ و 3)براساس محتوای برنامه درسی دوره دکتری مدیریت آموزش عالی دانشگاه های سطح جهان، چه پیشنهادات کاربردی برای به روزرسانی محتوای برنامه درسی این رشته در دانشگاه های ایران می توان ارائه داد؟روش پژوهش: به منظور پاسخگویی به پرسش های یاد شده از روش رایج برودی(1977) در مطالعات تطبیقی بهره گرفته شد. واحد تحلیل در این پژوهش، محتوای برنامه های درسی بود و از روش تحلیل محتوای کیفی- تحلیل اسناد در چارچوب و مراحل حاکم بر مطالعات تطبیقی استفاده شد.یافته ها: در این راستا برنامه های درسی 19 دانشگاه تا حد اشباع اطلاعات مورد مطالعه قرار گرفت و سپس در سایه ی همجواری و مقایسه ی آن ها به ارائه پیشنهادات پرداخته است.نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان داد می توان در راستای بهسازی برنامه درسی رشته، در تعریف و تخصیص واحدهای نظری و عملی در زمینه کارآموزی، مسائل معاصر آموزش عالی، آموزش عالی بین المللی، جنبه های حقوقی در آموزش عالی، شبیه سازی نقش ریاست دانشگاهی و روانشناسی در آموزش عالی تامل نمود.
میزان همسویی محتوا با سرفصلها و اهداف برنامه درسی«اخلاق اسلامی؛ مبانی و مفاهیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ارزیابی همخوانی محتوای برنامه درسی اجرا شده «اخلاق اسلامی؛ مبانی و مفاهیم» با سرفصلها و اهداف قصدشده، بود. روش: روش پژوهش، ترکیبی(کمّی و کیفی) و جامعه آماری تحقیق، 37 استاد دروس معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی قم در نیمسال دوم 95-94 بودند که کل آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه 25 سؤالی استادان با پایایی 955/0، تحلیل سرفصلها، محتوای انتخاب شده برای تدریس و مصاحبه با کارشناسان، برنامه ریزان و مدیران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازآزمون تی تک گروهی در قالب نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: 1. میزان همسویی سرفصلهای درس «اخلاق اسلامی؛ مبانی و مفاهیم» با اهداف این درس از دیدگاه استادان نسبتاً مطلوب است. بررسی کیفی نظرات سه گروه مدیران، کارشناسان و برنامه ریزان نیز بیانگر همسویی مطلوب و مناسب بین آنهاست. همخوانی نسبی نتایج ارزیابی کمّی و کیفی، بیانگر همسویی نسبتاً مطلوب بین سرفصلها با اهداف این درس است. 2. همسویی محتوای انتخاب شده برای تدریس درس اخلاق اسلامی توسط اساتید با سرفصلهای این درس نسبتاً مطلوب است؛ اما میزان تناسب محتوای انتخاب شده برای تدریس استادان با اهداف درس بر اساس تحلیل محتوا، بسیار پایین تر از انتظار است. مقایسه نتایج کمّی و کیفی بیانگر این است که میزان همخوانی محتوای انتخاب شده برای تدریس درس اخلاق اسلامی توسط استادان با سرفصل این درس مطلوب نیست. نتیجه گیری: محتوا به عنوان مهم ترین و مؤثرترین عنصر برنامه درسی، نیازمند مهندسی مجدد و تدابیری برای افزایش انطباق با اهداف و سرفصلهای درسی است.