۱.
کلیدواژهها:
آموزش معکوس یادگیری خودراهبر آموزش فیزیک
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثر آموزش به روش کلاس معکوس بر نگرش و مهارت یادگیری خود راهبر دانش آموزان در درس فیزیک انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان سربیشه در سال تحصیلی 98-99 بودند که به دلیل طولانی بودن مدت اجرای پژوهش یک مدرسه به عنوان نمونه انتخاب و در هر پایه تحصیلی دو گروه به صورت تصادفی (۱۵ نفر گروه کنترل و ۱۵ نفر گروه آزمایش در هر پایه تحصیلی) تعیین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه یادگیری خود راهبر فیشر و همکاران (۲۰۰۱) با ضریب آلفای کرونباخ 0.91 و روش مصاحبه برای بررسی نگرش دانش آموزان نسبت به رویکرد آموزشی کلاس معکوس در درس فیزیک بود. در طول سال تحصیلی روش آموزش کلاس معکوس برای گروه آزمایش و روش آموزش سنتی برای گروه کنترل اجرا شد و سپس پس آزمون و مصاحبه به عمل آمد. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون لون، همگنی شیب رگرسیون و تحلیل کوواریانس) در محیط نرم افزار آماری Spss-25 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش به روش کلاس معکوس بر مهارت یادگیری خود راهبر دانش آموزان تأثیر مثبتی دارد و نگرش دانش آموزان نسبت به این روش در تدریس درس فیزیک مثبت بوده است. یافته های این پژوهش علاوه بر استفاده معلمین درس فیزیک و سایر دروس، در سطح سیاست گذاری آموزشی نیز می تواند مورداستفاده قرار گیرد تا آن ها را در بهبود و اصلاح برنامه های درسی یاری رساند.
۲.
کلیدواژهها:
قیاسگری مفاهیم انتزاعی یادگیری شیمی
فراگیران با استفاده از ابزارهای مناسب آموزشی، فرصت استدلال، تجزیه و تحلیل، نوآوری، خود ارزیابی و اصلاح ایده ها را خواهند داشت. قیاس ابزار مناسبی برای فرایند یاددهی- یادگیری است. یاددهنده با استفاده از این ابزار در میدان عمل و با انتخاب مناسب از میان قیاس های مختلف و الگوهای گوناگون آن می تواند نقش تسهیلگری خود را موثرتر به انجام رساند. بنابراین آموزشگرانِ شیمی عرصه ی خلاقانه ای را در اختیار خواهند داشت تا با استفاده از منابع معتبر و امکانات محیط آموزشی و تامل بر تجربه های خود در کلاس های شیمی، ابعاد گوناگون این رویکرد را بیازمایند. در این مقاله، ابتدا مراحل اجرای قیاسگری تبیین می گردد و سپس نمونه هایی از قیاس های معتبر که اثربخشی آنان در پژوهش های بین المللی معنادار بوده است، در خصوص آموزش برخی از مفاهیم شیمیِ محلول مورد بررسی قرار می گیرد.
۳.
کلیدواژهها:
کاوشگری خلاقیت پیشرفت تحصیلی آموزش علوم ایلام
امروزه آموزش،آماده کردن دانش آموزان برای زندگی در دنیایی ثابت و ایستا نیست، بلکه مهیا کردن آن ها برای مقابله با تغییرات زندگی امروز و آینده است. در آموزش به روش سنتی هدف،تسلط بر محتوا بدون تأکید بر روی توسعه مهارت ها و نگرش ها بود و دانش آموزان در واقع فقط گیرنده دانش معلم خود بودند. اما آموزش به روش کاوشگری در اصل معتقد به آماده ساختن فرد برای یادگیری مستقل است .پژوهش حاضر به بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری برخلاقیت و پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان دختر متوسطه ی اول پایه ی هشتم شهر موسیان استان ایلام در سال تحصیلی 99-98،صورت گرفت.پژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود و جامعه آماری به تعداد 95 نفرشامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه هشتم می باشد. 76نفر ازاین دانش آموزان به شیوه های تصادفی ساده انتخاب شدند و دردو گروه آزمایش و کنترل توسط ابزارهای اندازه گیری شامل دو پرسشنامه خلاقیت تورنس-مادسیج و پیشرفت تحصیلی مورد آزمایش قرار گرفتند. در ابتدا از هر دو گروه آزمایش و کنترل پیش آزمون به عمل آمد سپس طی 12 جلسه، تدریس علوم گروه آزمایش به روش کاوشگری و گروه کنترل به روش سنتی ،پس آزمون از هر دو گروه انجام شد. دراین پژوهش از نرم افزار spss استفاده شد.روش تدریس کاوشگری نسبت به روش تدریس سنتی، تأثیر بیشتری بر روی میانگین خلاقیت،پیشرفت تحصیلی، میزان سیالی، ابتکار، انعطاف پذیری و بسط دانش آموزان داشته است. کلید واژه ها: کاوشگری،خلاقیت، پیشرفت تحصیلی ،آموزش علوم ، ایلام.
۴.
کلیدواژهها:
کتاب فیزیک ماهیت علم تحلیل محتوا
ژوهش حاضر براساس ضرورت پرداختن به ماهیت علم در محتوای کتاب های درسی علوم، امری ضروری است. هدف از انجام پژوهش، مطالعه و بررسی محتوای کتاب فیزیک 2 دوره متوسطه با رویکرد ماهیت علم می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه ی گردآوری اطلاعات از نوع مطالعات توصیفی است. جامعه آماری در این پژوهش، کتاب فیزیک2 مربوط به دانش آموزان پایه یازدهم دوره دوم متوسطه رشته علوم تجربی در نظام آموزشی (3-3-6) می باشد، روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی می باشد . واحد تحلیل پاراگراف در نظر گرفته شده و متن پاراگراف ها براساس سه جنبه از جنبه های عام ماهیت علم شامل موقتی بودن ، خلاقانه بودن و عملکرد و مقایسه نظریه و قانون علم، به روش مقوله سازی تجزیه و تحلیل شد . یافته های پژوهش نشان دهنده این است که با توجه به مضامین استخراج شده برای زیرمقوله ها در متن کتاب ، بیشتر به جنبه ی خلاقانه بودن علم نسبت به دو جنبه ی دیگر پرداخته شده است.
۵.
کلیدواژهها:
آموزش زمینه محور REACT یادگیری
پژوهش حاضر مروری بر راهبرد REACT در آموزش زمینه محور است. در این پژوهش پنج گام رویکرد زمینه محور در آموزش مورد بررسی قرار گرفته است. گام اول ایجاد ارتباط یعنی یادگیری در زمینه زندگی روزمره دانش آموزان یا پیش دانسته های فراگیران است. گام دوم به تجربه گذاستن مفاهیم یاد گیری است که به دانش آموزان فرصت داده می شود با انجام فعالیت و کاوشگری به یادگیری بپردازند. گام سوم کاربرد یعنی استفاده از مفاهیم در زندگی واقعی است. گام چهارم همیاری است یعنی تشویق به شرکت دانش آموزان در گروههای کوچک و اشتراک گذاری مطالب یادگیری است. گام پنجم تشویق دانش آموزان به انتقال آموخته ها به موقعیت ها و زمینه های ناشناخته و جدید است، تا فراتر از آنچه آموخته اند مسائل را حل کنند. رویکرد زمینه محور قابل استفاده در آموزش ریاضیات، نوشتن، خواندن و... است. در این نوشتار، سعی بر آن است که با توضیح مراحل این راهبرد، با ارائه توضیحات و تسهیل تهیه طرح آموزشی مبتنی بر رویکرد زمینه محور الگویی مناسب در این زمینه ارائه شود.این پژوهش برای دانشجویان و اساتید دانشگاه فرهنگیان و معلمان.قابل استفاده است. روش زمینه محور در یک چارچوب مفهومی مرتبط با انتقال مهارت و انگیزه دانش آموزان بنیان گذاری شده است در نتیجه افراد حرفه ای که از آن استفاده می کنند نتایج مثبتی را مشاهده کرده اند و شواهد موجود نشان می دهد که استفاده از این روش پتانسیل افزایش موفقیت را دارد.
۶.
کلیدواژهها:
روش تدریس برنامه درسی ملی علوم دوره ابتدایی مطالعه تطبیقی
هدف از تحقیق حاضر شناسایی ویژگی های روش های تدریس در برنامه درسی ملی علوم دوره ابتدایی ایران و انگلستان بود. روش پژوهش کیفی و از نوع سنتزپژوهی(مطالعه اسنادی و پدیدارشناسی)است. جامعه پژوهش شامل اسناد و متون علمی در حوزه روش تدریس برنامه درسی علوم دوره ابتدایی و هم چنین آموزگاران دوره ابتدایی بود. جهت اطمینان و اعتبار بخشی به دقت و صحت داده ها از روش خود بازبینی محقق و تکنیک کنترل اعضا استفاده شد.یافته های به دست آمده نشان داد که استفاده از روش های تدریس نوآورانه در برنامه علوم دوره ابتدایی نظام آموزشی انگلستان مبتنی بر ویژگی های نظریه سازنده گرایی مانند حل مساله آموزی، یادگیری اصیل و یادگیری موقعیتی است. در نظام آموزشی ایران هم فعالیت هایی در این راستا صورت گرفته و شرایط جدید متناسب با برنامه درسی ملی مانند رویکرد تماتیک از طریق روش های تدریس اجرا می شود، ولی عدم تطابق با شرایط واقعی آموزش و وانمودسازی حقایق یادگیری برای دانش آموزان به دلیل نبود ذهنیت سازی و بسترهای زیربنایی آن، نقش این مولفه از برنامه درسی را در تحقق اهداف آموزش، کم رنگ کرده است. نتایج نشان می دهد که پیاده سازی مطلوب روش های تدریس علوم در محیط های آموزشی باید بر مبنای شاخص های توسعه پذیری موضوعات علمی مانند ماهیت یادگیری و پژوهش باشد. از طرفی روش های تدریس در چارچوب الگوهای آموزشی، کنش مستمری با مبانی نظریه های یادگیری داشته باشند تا بتوانند اثربخشی خود بر معناسازی مفاهیم علمی را گسترش دهند.