فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش، بررسی بهبود آموزش درس علوم در مقطع ابتدایی و شناسایی چالش ها و راهکارها جهت غلبه بر مشکلات با تکیه بر تجارب زیسته معلمان و متخصّصین تعلیم و تربیت است. روش ها : روش پژوهش حاضر، کیفی از نوع پدیدارشناسی است. مصاحبه شوندگان شامل معلمان و متخصّصان شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402بودند. برای انتخاب شرکت کنندگان، 22 نفر معلم و 17 نفر متخصّص از شیوه نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و با سؤالات باز پاسخ جمع آوری شد. برای تعیین روایی و پایایی مصاحبه ها، تکنیک تثلیث، تکنیک کنترل اعضاء، تکنیک کسب اطلاعات دقیق موازی و خود بازبینی محقّقان استفاده شد. یافته : در مصاحبه با معلمان، اکثریث آنها بر وجود چالش ها باور داشتند. همچنین با مشکلات متعددی نیز مواجه بودند. در گام بعدی در مصاحبه با متخصّصان، بر مشکلاتی همچون فقدان امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی، ضعف نیروی انسانی در زمینه تخصّص، محدودیت های زمانی، آموزشی و فرهنگی، چالش ها در زمینه روش های تدریس معلمان تأکید شد و جهت غلبه بر چالش ها راهکارهایی ارائه شد. نتیجه گیری: برای عبور از چالش ها در مسیر بهبود آموزش درس علوم مقطع ابتدایی راه حل های مختلفی به دست آمد که برخی از آنها شامل: استفاده از امکانات موجود به صورت خلّاقانه، آموزش معلمان متخصّص و کارآمد، استفاده و به کارگیری روش تدریس مناسب و جذاب، ارائه محتوای درس علوم به شیوه عملی و تجربی، بهبود محتوای کتاب از نظر کمیّت و کیفیت، فراهم آوردن امکانات آزمایشگاهی در مدارس، استفاده از روش های نوین تدریس، بهره مندی از معلمان و اساتید برتر، افزایش ارتباط مدارس با خانه و جوامع بود.
تعویق در رضامندی دانشجویان دارای رفتارهای خودشکن: شواهدی از مقایسۀ اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعویق در رضامندی دانشجویان دارای رفتارهای خودشکن: شواهدی از مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی شواهدی از مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعویق در رضامندی دانشجویان دارای رفتارهای خودشکن انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه گیلان به روش نمونه گیری خوشه ای سه مرحله ای از میان دانشکده ها، رشته ها، کلاس های دایر در هریک از دانشکده های دانشگاه گیلان بود که تعداد 15 نفر در هر سه گروه (آزمایش، کنترل و گواه) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تعویق در رضامندی تحصیلی بیمبنتی وهمکاران (1998) و مقیاس شناخت رفتار خودشکن کانینگهام (2007) بود. برنامه مداخلاتی این مطالعه، آموزش خودتعیین گری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس نمرات افتراقی و پیگیری سه ماهه نشان داد که هر دو برنامه مداخلاتی، تأثیر مثبت و معناداری بر تعویق در رضامندی دانشجویان دارد. البته برنامه مداخله ای خودتعیین گری تأثیر بیشتری بر رضامندی دانشجویان دارای رفتارهای خودشکن داشت. براین اساس، هر دو برنامه مداخلاتی به عنوان برنامه هدف در کلینیک ها و دانشگاه ها پیشنهاد می شود. کلیدواژه ها: آموزش خودتعیین گری، آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد، تعویق در رضامندی، رفتارهای خودشکن دانشجویان
رابطه نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی با صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش بررسی رابطه نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی، با صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهرستان اسدآباد، در سال تحصیلی 1402-1401 است. روش: روش انجام پژوهش، توصیفی - پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل مدیران و معلمان دوره ابتدایی به تعداد 443 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده 210 نفر انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های استاندارد راهنمایی و نظارت سبحانی نژاد و آقاحسینی (1394) و پرسشنامه محقق ساخته صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران است. پایایی پرسشنامه ها بالاتر از 07/0 و روایی آن ها مورد تایید خبرگان است. از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و آزمون تی گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی موجب ارتقای صلاحیت های دانشی، مهارتی، نگرشی/ارزشی، شخصیتی/اخلاقی و صلاحیت های پژوهشی معلمان و همچنین صلاحیت های دانشی، اعتقادی/اخلاقی، شخصیتی، اجرایی، مدیریت و رهبری و صلاحیت ارتباطی مدیران می شود. آزمون تی گروه های مستقل نشان داد که بین نظرات معلمان و مدیران در خصوص نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی موجب ارتقای صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی می شود.
آسیب شناسی فرایند تربیت اخلاقی و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن در دوره دوم ابتدایی تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تربیت اخلاقی ازجمله کارکردهای اساسی نظام تعلیم و تربیت است. هدف ازپژوهش حاضرآسیب شناسی فرایند تربیت اخلاقی و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن در دوره دوم ابتدایی تحصیلی می باشد. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نظری به شیوه توصیفی تحلیلی با روش تحلیل محتوی کیفی-استقرایی با نظام کدگذاری داده ها است. جامعه آماری معلمان با مدرک کارشناسی ارشد بالای 15 سال سابقه تدریس بود که در حوزه تربیت اخلاقی، تخصص دانشگاهی، مطالعه تجربی، چاپ کتاب و مقاله داشتند. افراد نمونه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه بر مبنای قانون اشباع نظری داده ها انجام شد. جمع آوری اطلاعات با دو روش کتابخانه ای و میدانی به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. برای تحلیل داده های این پژوهش در مرحل ه اول، تحلی ل داده ها ب ر مبن ای کدگذاری باز و در مرحله دوم پس از استخراج زیر مقوله ها ب ه روش کدگ ذاری محوری نسبت به استخراج مقوله های اصلی اقدام ش د. یافته ها: مهم ترین آسیب های فرایند تربیت اخلاقی را در بعد اهداف مربوط به ضعف در تربیت معلم، در بعد موضوع و محتوی کمبود منابع کاربردی و کارآمد، در بعد روش های تدریس استفاده از روش های حفظ محور و در بعد ارزشیابی مبتنی بر محفوظات ذهنی و برچسب زنی به دانش آموزان نشان داد. بحث و نتیجه گیری: آنچه مسلم است در عمل تربیت اخلاقی دانش آموزان مبتنی بر دستورالعمل های ارائه شده توسط دولت است اما نقش معلمان در فضای یادگیری و نهادینه سازی ارزش های اخلاقی به دانش آموزان انکار نشدنی است لذا نیازمند نوعی مدیریت و بازنگری اساسی در فضای مدارس بر اساس مباحث مربوط به پژوهش حاضر هستیم.
شرایط و موانع پذیرش دعوت مربی، و راهکارهای تحصیل و اجتناب از آن ها در اندیشه شهید مطهری؛ براساس آیات قرآن
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شرایط و موانع پذیرش دعوت مربی توسط متربی، و ارائه راهکارهایی در جهت تحصیل شرایط و اجتناب از موانع دعوت مربی است. روش پژوهش کیفی تحلیلی می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در اندیشه شهید مطهری شرایط پذیرش دعوت مربی، پاک بودن، زنده بودن به حیات فطری، و احساس مسئولیت داشتن متربی بوده و موانع عدم پذیرش آن شامل اثم قلب، زنگار قلب، مختوم شدن دل، از بین رفتن چشم بصیرت، ناشنوا شدن گوش دل، تحریف کتاب نفس، پیروی از عادات پدران و... است. همچنین برخی از راهکارهایی که به دست متربی، برای تحصیل شرایط و اجتناب از موانع صورت می گیرند، عبارتند از: اکتساب متعادل ایمان و عبادت، و تنطیم محبت و نفرت. آشنایی با این شرایط و موانع در فرایند تربیت و راه های برون رفت از آن ها، کمک شایانی به مربی و متربی در تربیت صحیح و همه جانبه خواهد کرد. درنتیجه، یافته های این پژوهش می تواند در دوره های تربیت مربی مورد استفاده قرار گیرد، تا مربیان با آگاهی هرچه تمام تر از شرایط و موانع فرایند تربیت، به این مهم بپردازند.
مقایسه اثربخشی حرکت درمانی و دارو درمانی بر کاهش علائم کمبود توجه در کودکان مبتلا به ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
204 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی حرکت درمانی و دارودرمانی بر کاهش علائم کمبود توجه در کودکان مبتلا به ADHD بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی به صورت طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش کودکان پسر 12-7 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/کاهش توجه شهر قم بودند که در نیمسال اول سال تحصیلی 1401-1400 که به مراکز مشاوره آموزش و پرورش و مراکز روانپزشکی مراجعه نمودند. نمونه ها شامل 45 کودک بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و در 3 گروه حرکت درمانی، دارودرمانی و کنترل به شکل تصادفی گمارش شدند. برای گروه دارودرمانی Reboxetine قرص Edronax چهار میلی گرمی استفاده گردید و گروه حرکت درمانی برنامه تمرینی شامل ۱۲ هفته را اجرا کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس(ANOVA) استفاده شد. یافته ها نشان داد با حذف تأثیر پیش آزمون تفاوت معنادار در پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل در علائم کمبود توجه در کودکان مبتلا به ADHD وجود داشت.
بررسی اثربخشی آموزش کوتاه مدت راه حل محور بر تنهایی، روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی در کودکان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
192 - 204
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان مضطرب دارای مشکلاتی در زمینه تنهایی، روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی هستند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کوتاه مدت راه حل محور بر تنهایی، روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی در کودکان مضطرب انجام شد.روش پژوهش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان مضطرب مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قرچک در فصل بهار سال 1403 بودند که 40 کودک با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش کوتاه مدت راه حل محور قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تنهایی راسل و همکاران (1980)، پرسشنامه روابط میان فردی هادسون (1997)، پرسشنامه سازش یافتگی هیجانی رابیو و همکاران (2007) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1997) بودند. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که بین کودکان مضطرب گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون از نظر هر سه متغیر تنهایی، روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش کوتاه مدت راه حل محور باعث کاهش تنهایی و بهبود روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی در کودکان مضطرب شد (001/0P<).نتیجه گیری: طبق نتایج، برای کاهش تنهایی و بهبود روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی در کودکان مضطرب می توان از روش آموزش کوتاه مدت راه حل محور در کنار سایر روش های آموزش استفاده کرد.
تأثیر توسعه مهارت های حرکتی بر عزت نفس و میزان فعالیت بدنی دانش آموزان دوره اول مقطع ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر توسعه مهارت های حرکتی بر عزت نفس و میزان فعالیت بدنی دانش آموزان بود. روش: این تحقیق به روش نیمه تجربی و از نظر هدف، کاربردی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دانش آموزان پسر ۷ الی۱۰ ساله در مقطع ابتدایی استان مازندران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تشکیل دادند که برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. در این مطالعه تعداد ۳۰ دانش آموز در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت - فرم کوتاه (1967) و پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی کودکان و نوجوانان (IPAQ) بود. گروه تجربی به مدت 36 جلسه و هر جلسه 30 الی 45 دقیقه تحت تمرین با برنامه تمرینی منتخب قرارگرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، توسعه مهارت های حرکتی بر عزت نفس و میزان فعالیت بدنی دانش آموزان اثرگذار بود؛ اما گروه های تحقیق در پیش آزمون امتیازات کمتری در متغیر عزت نفس در مقایسه با پس آزمون داشتند؛ ولی تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد و نیز بر متغیر میزان فعالیت بدنی این تأثیر معنادار نبوده است. نتیجه گیری: متولیان امر آموزش و پرورش و مدیران مدارس می بایست به جهت طراحی دستورالعمل هایی برای ایجاد محیطی سالم و مناسب برای آموزش و توسعه برنامه های سلامت محور کوشا باشند .
آموزش پژوهش محور؛ حلقه مفقوده چرخه کیفیت در آموزش و یادگیری نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف واکاوی تجربه های خبرگان آموزش عالی در زمینه آموزش پژوهش محور بدنبال مسیری برای برون رفت از بحران کیفیت در آموزش و یادگیری است. این پژوهش در پارادایم تفسیرگرایی با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی طراحی و اجرا شد. مشارکت کنندگان شامل 21 صاحب نظر آموزش عالی در این حوزه که به روش هدفمند با نمونه گیری های گلوله برفی و حداکثر تنوع انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق بدون ساختار و جهت تحلیل داده ها از راهبرد هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته ها بیانگر آن است که تحلیل داده های مصاحبه به ایجاد یک مقوله اصلی«مفهوم آموزش پژوهش محور» وسه مقوله فرعی «آموزش پژوهی، مدیریت و پشتیبانی و منشور اخلاقی- فرهنگی» منجر شد. از مهم ترین زیر مقوله های فرعی در راستای آموزش پژوهی می توان به دانش پژوهی آموزش و یادگیری، معماری طرح درس، پرورش خلاقیت و روحیه پژوهشگری و در مقوله مدیریت و پشتیبانی به زیر مقوله های رهبری تحول گرا، شایسته سالاری، حمایت مکفی از دانشجویان و اساتید در فعالیت های علمی در سایه منشور اخلاقی - فرهنگی که در پی تسهیل ارتباطات علمی و دوری از جزم گرایی و حرکت به سمت آزاد اندیشی اشاره کرد. برجسته ترین یافته این مطالعه نشان از مغفول ماندن توسعه حرفه ای(آموزشگری) استادان در آموزش عالی در عین ضرورت دارد که این امرمنتهی به برهوت آموزشگری و نهایتا بحران کیفیت آموزش و یادگیری شده است. بنابراین نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در صورت ارتباط کارآمد بین آموزش و پژوهش است که می توان امید به رشد و بالندگی کنشگران آموزش عالی در دو ساحت آموزشی(توسعه حرفه ای؛ تخصصی) و پژوهشی وکاربردی شدن برنامه درسی برای برقراری ارتباطی که در پی توسعه پویایی دانشگاه و گسترش چشم اندازهای نو در دانش است داشت. در تایید این امر از مهم ترین پیشنهادهای سیاستی می توان به؛ پیاده سازی طرح برنامه آموزش پژوهی ازطریق مراکز تعالی تدریس دانشگاه های مادر
نقش واسطه ای کمال گرایی معلمان در رابطه بین نظام جامع مدیریتی مدارس پویا و ارتقای مهارت های حرفه ای آنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
62 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از این مطالعه، رابطه بین نظام جامع مدیریتی مدارس پویا و ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان با نقش واسطه ای کمال گرایی معلمان مقطع ابتدایی ناحیه 3 شیراز بود. روش شناسی پژوهش: این پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- همبستگی بوده و به صورت پیمایشی اجرا گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی ناحیه 3 شیراز به تعداد 1350 نفر و با توجه به جدول مورگان، 330 نفر به عنوان نمونه انتخاب و روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای بود. در این پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد الگوی جامع مدیریتی پویایی مدارس ابتدایی (Rezaeyan & et al, 2023)، و مهارت های حرفه ای معلمان(Hajizade, 2012) ، و پرسشنامه استاندارد کمال گرایی (Shourt & et al, 2009)، استفاده شد. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط صاحبنظران تأیید گردید و پایایی آن پس از اجرای آزمایشی بین 30 نفر از کارکنان به وسیله محاسبه آلفای کرونباخ برای سه پرسشنامه به ترتیب 76/0، 89/0 و 91/0 تعیین گردید. برای تحلیل فرضیه های پژوهش از نرم افزارهای SPSS و AMOS و آزمون های استنباطی همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون در سطح معناداری 99 درصد نشان داده که بین نظام جامع مدیریتی مدارس پویا، کمال گرایی و ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان رابطه معناداری دارند. در نهایت، نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان داد که کمال گرایی معلمان در رابطه بین نظام جامع مدیریتی مدارس پویا و ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان، نقش واسطه ای دارد. بحث و نتیجه گیری: توجه به قابلیت های پویایی در مدارس، یکی از اجزای کلیدی سیستم مدیریت منابع انسانی است که عملکرد آن نقش موثری در شکل گیری و تنظیم برنامه های فعالیت های حرفه ای معلمان و در نتیجه رسیدن به اهداف، بهبود صلاحیت های نیروی کار و متعاقباً بهره وری کل نظام تعلیم و تربیت متعالی، خواهد داشت.
چارچوب مفهومی سنجش پیشرفت تحصیلی و تربیتی دوره ابتدایی مبتنی بر اسناد بالادستی در نظام آموزش و پرورش عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
151 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر طراحی و اعتباریابی درونی چارچوب مفهومی سنجش پیشرفت تحصیلی-تربیتی دوره ابتدایی مبتنی بر اسناد بالادستی بود. روش پژوهش ابتدا تحلیل محتوای کیفی و سپس پیمایشی بود. جامعه آماری فاز نخست سه سند بالادستی بود و داده ها با MAXQDA-20 کدگذاری شدند. پس از پالایش و سرندِ 101 کد خام، 13 مقوله و 4 مضمون (اصول/ مبانی دینی و اخلاقی، اهداف/کارکرد، رویه های اجرایی و قضاوت/گزارش نتایج) استخراج شدند. مضمون اول از مقوله های اخلاقی و دینی، مضمون دوم از عناصر برون-فردی، عناصر درون-فردیِ روان شناختی و شناختی/تربیتی، مضمون سوم از عاملان اجرایی، ویژگی های ابزارها، روش ها، جامعیت و رویکرد و مضمون چهارم از قضاوت مبتنی بر ملاک ها/شایستگی ها، نتایج و گزارش تشکیل شده اند. پس از نمونه گیری هدفمند، 30 صاحب نظر به پرسشنامه اعتبارسنجی محقق ساخته پاسخ دادند. آزمون تی تک گروهی حاکی از اعتبار درونی این چارچوب بود (38/2=t و 05/0>P). از دلالت ها و پیشنهادهای این چارچوب مفهومی می توان برای سنجش جامع پیشرفت تحصیلی-تربیتی دوره ابتدایی در انطباق با نظام سنجش فعلی استفاده کرد.
شناسایی ویژگی های مدارس اثر بخش با استفاده از رویکرد سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های مدارس اثر بخش با استفاده از رویکرد سنتزپژوهیانجام شد.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب(سنتزپژوهی) انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1380 الی 1401 است. در این راستا 63 پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 21 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 64 کد و 10 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید.یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مدیریت و رهبری اثربخش، معلم مدرسه اثربخش، یادگیرنده حرفه ای، ساختار مدرسه، مشارکت همکاران و اولیا، برنامه درسی اثربخش، ارزشیابی اثربخش، جو وفرهنگ سازمانی اثربخش، تدریس اثربخش و امکانات فیزیکی از مهمترین ویژگی های مدارس اثربخش می باشد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی مدارس در بازگشت سرمایه گذاری انسانی و اهمیت آن در پیشرفت علم و فناوری، ضرورت توجه به ویژگی های مدارس اثر بخش روز به روز احساس می شود.
بررسی نقش مدیران مدارس به عنوان رهبران یادگیری در تشکیل اجتماعات حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: با توجه به تاثیر اجتماعات یادگیرنده حرفه ای در مدارس و نقشی که می توانند در رشد حرفه ای معلمان، بهبود فرایندهای آموزشی کلاسی، ارتقای یادگیری دانش آموزان، و بهره وری و کارایی مدرسه داشته باشند، ضروری است که عوامل اثرگذار بر تشکیل و تثبیت اجتماعات یادگیرنده حرفه ای در مدارس، مورد واکاوی قرار بگیرد. این پژوهش با هدف بررسی نقش مدیران مدارس به عنوان رهبران یادگیری در تشکیل و توسعه اجتماعات یادگیرنده حرفه ای معلمان و شناسایی راهبردها و باورهای مدیران دراین باره انجام شده است. روش ها: این پژوهش یک پژوهش کیفی است که حاصل ترکیب یافته های به دست آمده در دو بخش «مرور کیفی نظام مند» و «مصاحبه نیمه ساختاریافته» می باشد. تحلیل و سنتز داده ها در سه سطح کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت گرفته است. قابلیت اعتماد از طریق کنترل توسط مشارکت کنندگان، بازبینی همکاران و سه سویه نگری انجام پذیرفت. یافته ها: 7 مولفه در کد انتخابی «راهبردهای مدیران مدارس در تشکیل و توسعه اجتماعات یادگیرنده حرفه ای معلمان» و 5 مولفه در کد انتخابی «باورهای اساسی مدیران مدارس در تشکیل و توسعه اجتماعات یادگیرنده حرفه ای معلمان» شناسایی گردید. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که جنبه های مختلفی از رهبری مشارکتی، رهبری آموزشی، رهبری تحولی و رهبری حمایتی در اجتماع یادگیری حرفه-ای با یکدیگر تلاقی می کنند. برآیند این تلاقی اجتماع یادگیری حرفه ای را شکل می دهد.
بررسی رابطه رهبری دیجیتال با عملکرد خلاقانه به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی معلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
35 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: سازمان های آموزشی به ویژه مدارس کشورمان در شرایط متغیّر و متحوّل امروزی، جهت مقابله با مسائل و مشکلات عدیده ای که با آن روبرو هستند، نیاز مبرمی به مدیران و معلّمانی دارند که خلاق و به روز باشند و این خلاقیّت را در عملکرد شغلی شان نشان دهند. با توجه به اهمیت و ضرورت عملکرد خلاقانه معلّمان و مدیران، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رهبری دیجیتال با عملکرد خلاقانه به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی معلّمان انجام شده است.
روش: روش پژوهش کمّی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش معلّمان مقطع ابتدایی منطقه 5 تهران در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 1610 نفر بودند، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 310 نفر انتخاب شد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های رهبری دیجیتال (ULUTAŞ & ARSLAN, 2017)، توانمندسازی روان شناختی (Spreitzer, 1995) و عملکرد خلاقانه (Oldham & Cummings, 1996) استفاده شد
یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و Lisrel انجام شد. نتایج تحلیل نشان داد که: رهبری دیجیتال دارای اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر عملکرد خلاقانه و توانمندسازی روان شناختی معلّمان است؛ توانمندسازی روان شناختی دارای اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر عملکرد خلاقانه معلّمان است؛ همچنین رهبری دیجیتال به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر عملکرد خلاقانه معلّمان است.
نتیجه گیری: درنهایت برای این که سازمان های آموزشی و مدارس بتوانند همگام با تغییرات نوآورانه و پیشرفت های محیط دیجیتال محور واکنش مناسبی داشته باشند، باید با استفاده از سبک رهبری دیجیتال، استرس معلّمان در ارتباط با اشتباهات احتمالی برای بیان ایده ها و نظرات متنوّع و جدید را از بین برده و از این طریق باعث افزایش عملکرد خلاقانه معلّمان شوند.
بررسی روش تدریس گردش علمی بر آموزش انواع معماری با تکیه بر مطالعات اجتماعی پایه سوم ابتدایی
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
86 - 105
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از روش های تدریس نوین برای کشف مفاهیم، روش گردش علمی است. در این روش فراگیران در محیطی خارج از کلاس و مدرسه و با استفاده از محیط پیرامون خود اطلاعاتی را بازیابی می کنند و ارتباط بین مفاهیم کتب درسی با زندگی حقیقی پیوند می زنند. پژوهش حاضر به منظور بررسی کاربردی روش گردش علمی در آموزش انواع معماری ها صورت گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش ابتدا این روش تدریس را بررسی و سپس نمونه اجرایی آن را برای آموزش انواع معماری ها در مناطق مختلف ایران که به دروس مطالعات اجتماعی پایه سوم دبستان مرتبط است، همراه با طرح درس ساخت گرایی (5E) آورده شده است.روش شناسی پژوهش: روش انجام تحقیق به صورت کتابخانه ای و با رویکرد تحلیلی_کاربردی است.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد روش تدریس گردش علمی، علاوه بر درگیر کردن حیطه شناختی، سطوح مهارتی و عاطفی را نیز درگیر می کند و فراگیران با دیدن معماری در بافت سنتی یزد به ویژگی های معماری در مناطق گرم و خشک بهتر پی می برند.نتیجه گیری: با توجه به اثرات مثبت این روش تدریس از جمله تقویت مهارت های مشاهده گری، اجتماعی، کارگروهی، تفکر انتقادی و انگیزه، بهتر است دبیران از این روش در کلاس درس خود استفاده کنند تا یادگیری فراگیران عمیق تر شود.
به سوی تدریس تأملی: فرا ترکیب تأمل در فرایندهای یاددهی-یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
123 - 146
حوزههای تخصصی:
تأمل و تدریس دو مفهوم جداناپذیرند و ترکیب این دو منجر به شکل گیری مفهوم تدریس تأملی شده است. معلمان در تدریس تأملی درباره تمام فرایند یاددهی-یادگیری که در کلاس درس به وقوع می پیوندد، می اندیشند. هدف از پژوهش حاضر واکاوی وجوه تدریس تأملی معلمان در مدرسه است. رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن فراترکیب است. در این فراترکیب از روش هفت مرحله ای (Sandelows & Barroso, 2006) استفاده شد که مراحل آن شامل تنظیم سؤالات پژوهش، بررسی نظام مند، جست وجو و گزینش مبانی، استخراج و تجزیه وتحلیل یافته ها، تحلیل و ترکیب، کنترل کیفیت و ارائه فراترکیب است. نتایج این پژوهش نشان داد که تدریس تأملی به طور عمده سه وجه اساسی دارد. یکی از وجوه تدریس تأملی ابعاد تدریس تأملی است که شامل تأمل پیش از عمل، تأمل حین عمل و تأمل پس از عمل است. دومین وجه تدریس تأملی به استراتژی های تدریس تأملی اشاره دارد که شامل همکاری معلمان با یکدیگر در تدریس، یادداشت نویسی، مشاهده تدریس خود، بازخورد دانش آموزان، اقدام پژوهی و به کارگیری کارپوشه است. سومین و آخرین وجه تدریس تأملی مربوط به استلزمات تدریس تأملی است که عوامل حرفه ای، شخصیتی و فرهنگی-اجتماعی را در برمی گیرد.
شناسایی و اعتباریابی مؤلفه های فرهنگ یادگیری در مدارس دوره ابتدیی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
74 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اعتباریابی مولفه های فرهنگ یادگیری در مدارس بود بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود، جامعه آماری پژوهش نیز کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر اردبیل به تعداد2730 نفر بود. که از این تعداد با استفاده از فرمول کوکران3500 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از پرسشنامه محقق ساخته فرهنگ یادگیری با آلفای کرونباخ 88/. استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز متناسب با سوالات پژوهش از تحلیل عاملی تأییدی و تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد اکثر گویه ها دارای بار عاملی مناسبی (بالاتر از 7/0) بر متغیر مکنون مربوط به خود هستند و این بارهای عاملی در سطح 01/0 معنی دار می باشند. به عبارتی دیگر، مقدار تی متناظر با هر بار عاملی بیشتر از مقدار بحرانی آن (58/2) در سطح 01/0 است. درنتیجه، این نشانگرها از دقت لازم برای اندازه گیری سازه مربوط به خود برخوردار هستند. یافته ها و نتایج پژوهش بیانگر آن است که استقرار فرهنگ یادگیری در مدارس منوط به تحقق عوامل و مولفه های مورد مطالعه می باشد. بنابراین، مدیران و مسئولان آموزش و پرورش با نهادینه کردن فرهنگ یادگری در مدارس گامی در جهت توسعه فرهنگ کیفیت یادگیری در مدارس بردارند.
پدیدارشناسی تجارب زیسته دانش آموزان افغانستانی از برنامه های درسی کسب شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
84 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر فهم تجارب زیسته دانش آموزان افغانستانی از برنامه های درسی کسب شده در ایران بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. با توجه به اهداف این مطالعه و به منظور دست یابی به نمونه پژوهش، از نمونه گیری هدفمند استفاده شد که رویکرد مناسبی برای دست یابی به جمعیت پنهان محسوب می شود. بدین منظور، مشارکت کنندگان در این پژوهش، 15 نفر از دانش آموزان افغانستانی بودند که یا در پایه ششم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند، یا پس از گذراندن این پایه و یا در میانه سال تحصیلی ترک تحصیل کرده بودند. روش گردآوری اطلاعات، استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. داده های حاصل بر اساس هرمنوتیک مضاعف تحلیل شد. تحلیل حاصل از مصاحبه ها حاکی از پنج مضمون اصلی شامل: جدایی تربیت از چند فرهنگی، جدایی تربیت از سلامت روان همگانی، جدایی تربیت از رفتارهای اجتماعی، جدایی تربیت از ادیان مختلف، و جدال قانونی بود. هم چنین، چهارده زیر مضمون چالش های زبان، آداب و رسوم متفاوت، بی توجهی، تمسخر، انزوا، نیش وکنایه زدن، مشکلات بهداشتی، شرمساری، بی احترامی در مقابل بقیه، جدا کردن فرهنگ ها در مقابل بقیه (والدین دانش آموزان ایرانی، والدین دانش آموزان افغانستانی)، مشکلات شغلی، تفکیک بین شیعه و سنی، مرز بین بودن و نبودن در جرایم قانونی، عدم امکان تملک به دست آمد. نتیجه این که مشکلات از زبان و دیدگاه خود دانش آموزان افغانستانی دریچه جدیدی را به روی مسؤولان می گشاید و آن هم این است که به منظور ایجاد عدالت آموزشی باید حمایت و توجه بیشتری را به دانش آموزان اتباع، خاصه افغانستانی مبذول داشت و نظارت بر عملکرد اولیای مدرسه در این خصوص امری ضروری است.
واکاوی تجارب زیسته آموزگاران از دوره های یک ساله مهارت آموزی ماده 28: چالش های پیوند نظریه و عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
281 - 304
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی دوره های یک ساله مهارت آموزی داوطلبان آموزگاری ماده 28: چالش های پیوند نظریه و عمل است. رویکرد پژوهش کیفی و با راهبرد پدیدار شناسی تفسیری به اجرا در آمد. جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند بهره جسته شد. میدان تحقیق در پژوهش حاضر شامل کلیه معلمان مدارس استان کرمانشاه است که از طریق برنامه های ماده 28 جذب سازمان آموزش وپرورش شده اند. از شیوه نمونه گیری هدفمند جهت انتخاب مشارکت کنندگان استفاده به عمل آمد و ملاک ادامه پژوهش مبتنی بر مقوله اشباع نظری بود. یافته ها نشان داد در ارتباط با سؤال اول پژوهش،پژوهشگران درنهایت به 5 مقوله درباره چالش های برنامه درسی یک ساله مهارت آموزی معلمان ماده 28 دست یافتند که عبارت اند از: چالش مرتبط به برنامه ها و سیاست های دانشگاه، چالش مرتبط با برنامه های درسی، چالش مرتبط به مهارت آموزان، چالش مرتبط به عوامل محیطی (محیط فرهنگی و اجتماعی) و چالش مرتبط به استادان و تدریس آن ها است. همچنین در ارتباط با سؤال دوم پژوهش پژوهشگران به 3 مقوله اصلیِ عوامل همسو و کمک کننده مهارت آموزان در عمل (کلاس درس)، ازجمله اثربخش بودن محتوای دروس آموزش پژوهی، نقش آفرینی استادان در فرآیند مهارت آموزی ماده 28 و اثربخش بودن محتوای برنامه درسی کارآموزی دست یافتند.
تاثیر مولفه های رویکرد انتقادی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه چهارم دانش آموزان دختر دوره ابتدایی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
235 - 249
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر تاثیر مولفه های رویکرد انتقادی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه چهارم دانش آموزان دختر دوره ابتدایی تهران بود. روش پژوهش : روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مقطع چهارم دوره ابتدایی تهران بودند که تعداد کل آنها 5000 نفر تخمین زده شدند. نمونه پژوهش براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. حجم نمونه پژوهش با استناد به جدول کرجسی مورگان 381 نفر تعیین شد. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش حاضر آزمون مهارتهای انتقادی کالیفرنیا ونمره آزمون پیشرفت تحصیلی درس علوم بود. داده های پژوهش با استفاده از روش آزمون t وابسته و تحلیل واریانس، تحلیل شدند. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد که مولفه های تفکر انتقادی(تحلیل،استنباط، ارزشیابی،استدلال قیاسی واستدلال استقرایی بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی دانش آموزان در سطح 95 درصد اطمینان تاثیر مثبت معنادار دارندنتایج : نتایج بدست آمده نشان از مثبت بودن ضرایب مولفه های تفکر انتقادی می باشد ، در واقع نشان دهنده این است که با افزایش آن ها، میزان پیشرفت تحصیلی علوم تجربی نیز افزایش می یابد. با بهره گیری از فرمول ها و روش های تفکر انتقادی، فراگیران می آموزند که قدرت استدلال و قدرت اجتناب میزان یک مسأله را ارتقاء دهند که این خود ناشی از رشد شناختی افراد است. به عبارتی ، با بهره-گیری از تفکر انتقادی، فرد به مرور قدرت درک، تجزیه و تحلیل خود را افزایش می دهد.