ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
۱۶۴۱.

پارادایمی جدید در موفقیت رهبری مدارس با راهبرد «مشارکت خانواده-مدرسه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رهبری خانواده مدرسه جامعه تحلیل کیفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۰۸
مقدمه و هدف: یکی از اساسی ترین راهبردهای تقویت یادگیری دانش آموزان، حمایت از آن ها در محیط خانه و مدرسه است. هدف این پژوهش عرضه پارادامی جدید برای موفقیت مدارس از طریق توسعه مشارکت خانواده-مدرسه است. روش شناسی پژوهش: رویکرد پژوهش تفسیری و کیفی است که با راهبرد روایت توصیفی پیشنهاد شده توسط (2017) Edmonds & Kennedy انجام گرفت. میدان تحقیق استان کردستان و مشارکت کنندگان بالقوه شامل مدیران مدارس ابتدایی،متوسطه اول و دوم شهر سنندج بودند. در نهایت 15 نفر از آنان به صورت هدفمند (ناهمگن) انتخاب و با استفاده از یک پروتکل مصاحبه اپیزودیک دعوت به مشارکت شدند. داده ها به دست آمده با استفاده از روش شبکه مضامین کدگذاری و در نهایت تحلیل گردیدند.. یافته ها: یافته ها در باب سئوال نخست نشان داد که به ترتیب جنبه فرزند پروری (کنش نظارتی و حمایتی و..،) بیشترین تجربه و مولفه همکاری با جامعه (سفیر مدرسه) کمترین تجربه را میان مدیران داشته است. مدیران در پی پاسخ به پرسش دوم از یک ساختار سلسه مراتبی پیروی کردند، آنها نخست باور داشتند که اندیشه باز برای مدیر مدرسه جهت شنیدن دیدگاه دیگران و خودانتقادی حیاتی است، در گام های بعدی فرهنگ فراگیر برای تمامی دانش آموزان جهت ایجاد مراقبت جمعی و فضای مسالمت آمیز، رهبری جامعه محور جهت اعتماد متقابل با والدین و اعضای جامعه، و در نهایت ساخت اجتماع علمی جهت تبدیل اعضای جامعه به سائق یادگیری از شیوه های توسعه مشارکت خانواده-مدرسه محسوب می شود. بحث و نتیجه گیری: توجه به شیوه های مختلف تعامل میان مدرسه و سایر نهادها به ویژه خانواده می تواند زمینه های مختلفی را برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان فراهم آورد. 
۱۶۴۲.

تاملی پدیدارنگارانه به حقوق دانش آموزان: تحلیل تجارب زیسته مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقوق دانش آموزی پدیدار نگاری تجارب زیسته مدیران مدارس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۶۴
مقدمه و هدف: پرسش های اساسی پیرامون آگاهی مدیران مدارس از حقوق دانش آموزی، میزان پایبندی به حقوق دانش آموز و فراهم نمودن زمینه تحقق آنها در عمل، یک حوزه کمتر مطالعه شده در آموزش و پرورش ایران است. لذا این پژوهش با هدف ارائه تصویری روشن از روایت های مدیران مدارس از حقوق دانش آموزی، طراحی و اجرا شده است. روش شناسی پژوهش: برای پاسخ به سوالات اساسی مطرح شده، از روش پژوهش کیفی پدیدارنگاری استفاده شد. مشارکت کنندگان به روش نمونه گیری هدفمند مبتنی بر معیار برگزیده شدند تعریف شدند و سپس به روش گلوله برفی شناسایی و دعوت به مصاحبه شدند. پس از تهیه پروتکل مصاحبه، داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته عمیق با 20 نفر از مدیران جمع آوری شده و با استفاده از روش تحلیل محتوا، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل روایت های مدیران مدارس نشان داد که اگرچه مدیران به طورکلی از حقوق دانش آموزی آگاه هستند و آن را می پذیرند، اما در عمل با مسائل متعددی در تحقق این حقوق مواجه اند. از جمله آنها می توان به تعارض میان حقوق فردی دانش آموزی و الزامات اجتماعی مدرسه، عدم تطابق سیستم آموزشی با نیازهای متنوع دانش آموزان، نابرابری در دسترسی به امکانات، ناسازگاری روش های ارزشیابی با نیازهای نسل جدید، کاستی های سیستم آموزشی در تأمین نیازهای بهداشتی و شکاف بین برابری و فراگیری در آموزش اشاره کرد. بحث و نتیجه گیری:  نتایج پژوهش نشان داد ناهماهنگی های عنوان شده علاوه بر ضعف آموزش های مدیران، عمدتاً ریشه در بافت اجتماعی و ساختار نظام آموزشی مانند محدودیت های بودجه ای، قوانین دست وپاگیر و عدم هماهنگی بین نهادها دارد. لذا، تحقق پایدار حقوق دانش آموزی مستلزم مشارکت فعال تمامی ذینفعان آموزش و پرورش در سیاست گذاری های آموزشی است.
۱۶۴۳.

بهبود ذهنیت کارآفرینانه یادگیرندگان: بررسی تأثیر بازی های دیجیتالی از طریق مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی دیجیتالی ذهنیت کارآفرینانه یادگیرندگان تبلور وجودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۶۰
کارآفرینی یک عامل کلیدی برای رشد اقتصادی و اجتماعی است و از آن جایی که این عامل قابل آموزش و یادگیری است، با ابزارهای نوین آموزشی همچون بازی های دیجیتالی می توان ذهنیت، روحیه و شایستگی کارآفرینی را در یادگیرندگان ایجاد کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر، مرور مطالعات انجام شده در زمینه استفاده از بازی های دیجیتالی برای یادگیرندگان، در راستای بهبود ذهنیت کارآفرینی و پاسخ به سؤالات پژوهش بود. این پژوهش به شیوه مرور نظام مند و با پروتکل پریزما صورت گرفت. جست جوها در پایگاه داده های Scopus، Web of Science ، Wiley و ProQuest و با واژگان کلیدی Digital Games، Cultivating Entrepreneurial Mindset و Students انجام گرفت. در این فرایند 137 مقاله یافت شد که با توجه به معیارهای ورود و خروج، برخی مقالات حذف گردیدند و در نهایت، داده های 21 مقاله مورد استخراج، توصیف، تحلیل و تبیین قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بازی های دیجیتالی به دلیل ویژگی هایی همچون خطرپذیری، فراهم آوردن محیطی مشابه محیط واقعی، بهبود تفکر راهبردی، افزایش کنترل، افزایش توان رهبری و افزایش مشارکت می توانند در جهت بهبود ذهنیت کارآفرینانه، مفید باشند. همچنین رویکردهای آموزشی منطبق بر ذهنیت کارآفرینانه، شامل یادگیری تجربی و همیارانه بود. از تحلیل و تبیین یافته ها می توان این گونه استدلال کرد که استفاده از بازی های دیجیتالی، به دلیل فراهم آوردن فرصت خطرپذیری و امکان تکرارپذیری جهت بهبود ذهنیت کارآفرینانه مورد توجه است و همچنین بر مؤلفه های تبلور وجودی مؤثر بوده که از عناصر کلیدی ذهنیت کارآفرینانه است.
۱۶۴۴.

شناسایی شایستگی های حرفه ای دیجیتالی معلمان در زمینه کاربرد هوش مصنوعی در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شایستگی دیجیتال هوش مصنوعی آموزش معلمان برنامه ریزی آموزشی چالش های فناوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۱۵۰
هدف: برنامه ریزی موثر آموزشی برای استفاده از فناوری های نوظهور مانند هوش مصنوعی نیازمند شناسایی و توسعه شایستگی های حرفه ای معلمان است. این شایستگی ها شامل نگرش ها، دانش و مهارت ها برای آموزش و بازخورد موثر می باشد. این مطالعه به ارزیابی شایستگی های دیجیتالی معلمان در زمینه هوش مصنوعی و پیشنهاد راهکارهایی برای برنامه ریزی آموزشی می پردازد.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی انجام شد. محیط پژوهش شامل 21 نفر از معلمان، اساتید و خبرگانی از شهرهای مشهد و تهران بودند که از هوش مصنوعی در آموزش استفاده می کردند و با محیط کلاس آشنا بودند که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: این مطالعه نشان داد که ادغام هوش مصنوعی در آموزش نیازمند توسعه هشت شایستگی کلیدی توسط معلمان است: مهارت های آموزشی، ویژگی های تحول آفرین، دانش نظری، مهارت های عملی، خودانگیزشی، درک فناوری، تعامل بین نسلی و تحلیل داده ها. برای بهره برداری کامل از مزایای هوش مصنوعی، معلمان باید فرصت ها و چالش های آن را شناسایی کنند. چهار فرصت کلیدی شناسایی شد: تولید ایده، خلق محتوا، بهبود فرآیندهای آموزشی و افزایش کارایی در زمان و هزینه ها. در عین حال، هشت چالش شامل پرورش تفکر انتقادی، حفظ هویت آموزشی، مسائل دسترسی، پاسخگویی، نگرانی های اجتماعی، حریم خصوصی و مشکلات فنی است. این مطالعه نیاز به اقدام در شش حوزه را برجسته می کند: آموزش معلمان، برتری، زیرساخت، آموزش خلق محتوا، توسعه منابع و بسته های پشتیبانی.نتیجه گیری و پیشنهادها: نتایج این پژوهش بر ضرورت برنامه ریزی جامع برای توسعه شایستگی های دیجیتالی معلمان تأکید دارد. شناسایی شایستگی ها، فرصت ها، و چالش های مرتبط با هوش مصنوعی، به سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی کمک می کند تا راهبردهای مؤثری برای یکپارچه سازی این فناوری در نظام آموزشی طراحی کنند. براین اساس پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی معلمان بر اساس یافته های این پژوهش بازنگری و به روزرسانی شوند تا امکان بهره گیری حداکثری از هوش مصنوعی در آموزش فراهم گردد. نوآوری و اصالت: این مطالعه قابلیت های دیجیتال معلمان در زمینه هوش مصنوعی را شناسایی کرده و فرصت ها و چالش های مرتبط با آن را تجزیه و تحلیل می کند و چارچوبی برای برنامه ریزی آموزشی ارائه می دهد که مهارت ها را تقویت کرده و استراتژی هایی برای ادغام هوش مصنوعی در آموزش پیشنهاد می کند.
۱۶۴۵.

طراحی و آزمودن الگویی از پیشایند و پیامدهای رسالت شغلی در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رسالت معنوی رسالت شغلی تعالی یابی شغلی بهزیستی شغلی شیفتگی شغلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۹۴
هدف از انجام این پژوهش، طراحی و آزمودن الگویی از پیشایند و پیامدهای رسالت شغلی در معلمان شهرستان کرمان بود. طرح پژوهش از نوع مقطعی بود و نمونه پژوهش 283 نفر از معلمان بودند که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های رسالت معنوی میتچل، نوبرت و هالبسلبن (2015))، رسالت شغلی (دوبرا و توستی خارس، 2011)، تعالی یابی شغلی (لاورنس، 2010)، بهزیستی شغلی (هینکین (1998) و شیفتگی شغلی (باکر (2008) را تکمیل نمودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS ویراست 21 انجام گرفت. شاخص های برازندگی حاکی از برازش نسبتاً خوب الگو با داده ها بود. همچنین یافته ها نشان دادند که ضریب مسیر رسالت معنوی به رسالت شغلی و ضرایب مسیرهای رسالت شغلی به تعالی یابی شغلی، و شیفتگی شغلی و همچنین ضرایب تعالی یابی شغلی به بهزیستی شغلی و شیفتگی شغلی معنادار بودند. برای سنجش روابط غیر مستقیم از روش بوت استرپ در برنامه ماکرو و هیز (2008) استفاده گردید. نتایج حاکی از این بود که رسالت شغلی به طور غیر مستقیم از طریق تعالی یابی شغلی بر بهزیستی شغلی و شیفتگی شغلی اثر معنادار دارد. با توجه به پیامدهای مثبت رسالت شغلی در پیش بینی تعالی یابی شغلی، بهزیستی و شیفتگی شغلی معلمان، پیشنهاد می شود که در استخدام و گزینش معلمان به نقش مهم این سازه توجه شود. شناسایی افرادی که رسالت شغلی همسو با رسالت سازمان دارند، موجب افزایش بهره وری و کارآمدی سازمان می شود. افزون بر این، به مدیران مجموعه های آموزشی توصیه می شود تا با برگزاری دوره های آموزشی رسالت شغلی معلمان را تقویت کنند.
۱۶۴۶.

بررسی اثربخشی آموزش توانمندی منش بر ذهن آگاهی و تعهد سازمانی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانمندی های منش تعهد سازمانی ذهن آگاهی دوره ابتدایی روانشناسی مثبت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۹
هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش توانمندی های منش بر ذهن آگاهی و تعهدسازمانی معلمان دوره ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بود. روش پژوهش از نوع طرح نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی معلمان دوره ابتدایی شهر یزد بود که 30 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرارگرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه های ذهن آگاهی لانگر (2004)، تعهد سازمانی ناوی و همکاران (1395) بود. مقدار ضریب پایایی برای هر یک از پرسشنامه ها، با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 65/0 و 81/0 به دست آمد. برای گروه آزمایش به مدت 2 ماه (12جلسه 50 دقیقه ای) آموزش توانمندی های منش با رویکرد سه فرآیندی آگاهی کاوش کاربرد (AEA) ارائه شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کواریانس یک راهه (آنکوا) و مانکوا و نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها نشان داد آموزش توانمندی های منش موجب افزایش ذهن آگاهی در معلمان در گروه آزمایش (66/59) شد. از سویی تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر تعهد سازمانی به دست نیامد. در نتیجه، به دلیل آن که ذهن آگاهی، هوشیار بودن در تجارب کنونی همراه با پذیرش است و انجام تمرین های توانمندی منش که مستلزم توجه هدفمند به زمان حال است، لذا انجام این نوع تمرین ها در طول مدت آموزش، موجب افزایش ذهن آگاهی معلمان می شود.
۱۶۴۷.

مطالعۀ پدیدارشناسانه در بهبود چالش های حاکم در آموزش درس علوم مقطع ابتدایی

کلیدواژه‌ها: تجربه زیسته معلمان بهبود آموزش درس علوم مقطع ابتدایی چالش ها راهکارها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۷
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش، بررسی بهبود آموزش درس علوم در مقطع ابتدایی و شناسایی چالش ها و راهکارها جهت غلبه بر مشکلات با تکیه بر تجارب زیسته معلمان و متخصّصین تعلیم و تربیت است. روش ها : روش پژوهش حاضر، کیفی از نوع پدیدارشناسی است. مصاحبه شوندگان شامل معلمان و متخصّصان شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402بودند. برای انتخاب شرکت کنندگان، 22 نفر معلم و 17 نفر متخصّص از شیوه نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و با سؤالات باز پاسخ جمع آوری شد. برای تعیین روایی و پایایی مصاحبه ها، تکنیک تثلیث، تکنیک کنترل اعضاء، تکنیک کسب اطلاعات دقیق موازی و خود بازبینی محقّقان استفاده شد. یافته : در مصاحبه با معلمان، اکثریث آنها بر وجود چالش ها باور داشتند. همچنین با مشکلات متعددی نیز مواجه بودند. در گام بعدی در مصاحبه با متخصّصان، بر مشکلاتی همچون  فقدان امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی، ضعف نیروی انسانی در زمینه تخصّص، محدودیت های زمانی، آموزشی و فرهنگی، چالش ها در زمینه روش های تدریس معلمان تأکید شد و جهت غلبه بر چالش ها راهکارهایی ارائه شد. نتیجه گیری: برای عبور از چالش ها در مسیر بهبود آموزش درس علوم مقطع ابتدایی راه حل های مختلفی به دست آمد که برخی از آنها شامل: استفاده از امکانات موجود به صورت خلّاقانه، آموزش معلمان متخصّص و کارآمد، استفاده و به کارگیری روش تدریس مناسب و جذاب، ارائه محتوای درس علوم به شیوه عملی و تجربی، بهبود محتوای کتاب از نظر کمیّت و کیفیت، فراهم آوردن امکانات آزمایشگاهی در مدارس، استفاده از روش های نوین تدریس، بهره مندی از معلمان و اساتید برتر، افزایش ارتباط مدارس با خانه و جوامع بود.
۱۶۴۸.

تعویق در رضامندی دانشجویان دارای رفتارهای خودشکن: شواهدی از مقایسۀ اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش خودتعیین گری آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد تعویق در رضامندی رفتارهای خودشکن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۱
تعویق در رضامندی دانشجویان دارای رفتارهای خودشکن: شواهدی از مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی شواهدی از مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعویق در رضامندی دانشجویان دارای رفتارهای خودشکن انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه گیلان به روش نمونه گیری خوشه ای سه مرحله ای از میان دانشکده ها، رشته ها، کلاس های دایر در هریک از دانشکده های دانشگاه گیلان بود که تعداد 15 نفر در هر سه گروه (آزمایش، کنترل و گواه) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تعویق در رضامندی تحصیلی بیمبنتی وهمکاران (1998) و مقیاس شناخت رفتار خودشکن کانینگهام (2007) بود. برنامه مداخلاتی این مطالعه، آموزش خودتعیین گری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس نمرات افتراقی و پیگیری سه ماهه نشان داد که هر دو برنامه مداخلاتی، تأثیر مثبت و معناداری بر تعویق در رضامندی دانشجویان دارد. البته برنامه مداخله ای خودتعیین گری تأثیر بیشتری بر رضامندی دانشجویان دارای رفتارهای خودشکن داشت. براین اساس، هر دو برنامه مداخلاتی به عنوان برنامه هدف در کلینیک ها و دانشگاه ها پیشنهاد می شود. کلیدواژه ها: آموزش خودتعیین گری، آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد، تعویق در رضامندی، رفتارهای خودشکن دانشجویان
۱۶۴۹.

رابطه نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی با صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی

کلیدواژه‌ها: نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی صلاحیت های حرفه ای مدارس ابتدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۶۷
اهداف: هدف این پژوهش بررسی رابطه نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی، با صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهرستان اسدآباد، در سال تحصیلی 1402-1401 است. روش: روش انجام پژوهش، توصیفی - پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل مدیران و معلمان دوره ابتدایی به تعداد 443 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده 210 نفر انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های استاندارد راهنمایی و نظارت سبحانی نژاد و آقاحسینی (1394) و پرسشنامه محقق ساخته صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران است. پایایی پرسشنامه ها بالاتر از 07/0 و روایی آن ها مورد تایید خبرگان است. از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و آزمون تی گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی موجب ارتقای صلاحیت های دانشی، مهارتی، نگرشی/ارزشی، شخصیتی/اخلاقی و صلاحیت های پژوهشی معلمان و همچنین صلاحیت های دانشی، اعتقادی/اخلاقی، شخصیتی، اجرایی، مدیریت و رهبری و صلاحیت ارتباطی مدیران می شود. آزمون تی گروه های مستقل نشان داد که بین نظرات معلمان و مدیران در خصوص نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی موجب ارتقای صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی می شود.
۱۶۵۰.

آسیب شناسی فرایند تربیت اخلاقی و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن در دوره دوم ابتدایی تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: تربیت اخلاقی دوره دوم ابتدایی نظام تعلیم و تربیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۴۸
مقدمه و هدف: تربیت اخلاقی ازجمله کارکردهای اساسی نظام تعلیم و تربیت است. هدف ازپژوهش حاضرآسیب شناسی فرایند تربیت اخلاقی و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن در دوره دوم ابتدایی تحصیلی می باشد. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نظری به شیوه توصیفی تحلیلی با روش تحلیل محتوی کیفی-استقرایی با نظام کدگذاری داده ها است. جامعه آماری معلمان با مدرک کارشناسی ارشد بالای 15 سال سابقه تدریس بود که در حوزه تربیت اخلاقی، تخصص دانشگاهی، مطالعه تجربی، چاپ کتاب و مقاله داشتند. افراد نمونه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه بر مبنای قانون اشباع نظری داده ها انجام شد. جمع آوری اطلاعات با دو روش کتابخانه ای و میدانی به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. برای تحلیل داده های این پژوهش در مرحل ه اول، تحلی ل داده ها ب ر مبن ای کدگذاری باز و در مرحله دوم پس از استخراج زیر مقوله ها ب ه روش کدگ ذاری محوری نسبت به استخراج مقوله های اصلی اقدام ش د. یافته ها: مهم ترین آسیب های فرایند تربیت اخلاقی را در بعد اهداف مربوط به ضعف در تربیت معلم، در بعد موضوع و محتوی کمبود منابع کاربردی و کارآمد، در بعد روش های تدریس استفاده از روش های حفظ محور و در بعد ارزشیابی مبتنی بر محفوظات ذهنی و برچسب زنی به دانش آموزان نشان داد. بحث و نتیجه گیری: آنچه مسلم است در عمل تربیت اخلاقی دانش آموزان مبتنی بر دستورالعمل های ارائه شده توسط دولت است اما نقش معلمان در فضای یادگیری و نهادینه سازی ارزش های اخلاقی به دانش آموزان انکار نشدنی است لذا نیازمند نوعی مدیریت و بازنگری اساسی در فضای مدارس بر اساس مباحث مربوط به پژوهش حاضر هستیم.
۱۶۵۱.

شرایط و موانع پذیرش دعوت مربی، و راهکارهای تحصیل و اجتناب از آن ها در اندیشه شهید مطهری؛ براساس آیات قرآن

کلیدواژه‌ها: مربی متربی تربیت مرتضی مطهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۳۲۳
هدف پژوهش حاضر بررسی شرایط و موانع پذیرش دعوت مربی توسط متربی، و ارائه راهکارهایی در جهت تحصیل شرایط و اجتناب از موانع دعوت مربی است. روش پژوهش کیفی تحلیلی می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در اندیشه شهید مطهری شرایط پذیرش دعوت مربی، پاک بودن، زنده بودن به حیات فطری، و احساس مسئولیت داشتن متربی بوده و موانع عدم پذیرش آن شامل اثم قلب، زنگار قلب، مختوم شدن دل، از بین رفتن چشم بصیرت، ناشنوا شدن گوش دل، تحریف کتاب نفس، پیروی از عادات پدران و... است. همچنین برخی از راهکارهایی که به دست متربی، برای تحصیل شرایط و اجتناب از موانع صورت می گیرند، عبارتند از: اکتساب متعادل ایمان و عبادت، و تنطیم محبت و نفرت. آشنایی با این شرایط و موانع در فرایند تربیت و راه های برون رفت از آن ها، کمک شایانی به مربی و متربی در تربیت صحیح و همه جانبه خواهد کرد. درنتیجه، یافته های این پژوهش می تواند در دوره های تربیت مربی مورد استفاده قرار گیرد، تا مربیان با آگاهی هرچه تمام تر از شرایط و موانع فرایند تربیت، به این مهم بپردازند.
۱۶۵۲.

مقایسه اثربخشی حرکت درمانی و دارو درمانی بر کاهش علائم کمبود توجه در کودکان مبتلا به ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حرکت درمانی دارودرمانی کودکان مبتلا به ADHD

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۲۳
هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی حرکت درمانی و دارودرمانی بر کاهش علائم کمبود توجه در کودکان مبتلا به ADHD بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی به صورت طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش کودکان پسر 12-7 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/کاهش توجه شهر قم بودند که در نیمسال اول سال تحصیلی 1401-1400 که به مراکز مشاوره آموزش و پرورش و مراکز روانپزشکی مراجعه نمودند. نمونه ها شامل 45 کودک بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و در 3 گروه حرکت درمانی، دارودرمانی و کنترل به شکل تصادفی گمارش شدند. برای گروه دارودرمانی Reboxetine قرص Edronax چهار میلی گرمی استفاده گردید و گروه حرکت درمانی برنامه تمرینی شامل ۱۲ هفته را اجرا کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس(ANOVA) استفاده شد. یافته ها نشان داد با حذف تأثیر پیش آزمون تفاوت معنادار در پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل در علائم کمبود توجه در کودکان مبتلا به ADHD وجود داشت.
۱۶۵۳.

بررسی اثربخشی آموزش کوتاه مدت راه حل محور بر تنهایی، روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی در کودکان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش کوتاه مدت راه حل محور تنهایی روابط میان فردی سازش یافتگی هیجانی کودکان مضطرب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۰۶
زمینه و هدف: کودکان مضطرب دارای مشکلاتی در زمینه تنهایی، روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی هستند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کوتاه مدت راه حل محور بر تنهایی، روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی در کودکان مضطرب انجام شد.روش پژوهش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان مضطرب مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قرچک در فصل بهار سال 1403 بودند که 40 کودک با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش کوتاه مدت راه حل محور قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تنهایی راسل و همکاران (1980)، پرسشنامه روابط میان فردی هادسون (1997)، پرسشنامه سازش یافتگی هیجانی رابیو و همکاران (2007) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1997) بودند. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که بین کودکان مضطرب گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون از نظر هر سه متغیر تنهایی، روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش کوتاه مدت راه حل محور باعث کاهش تنهایی و بهبود روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی در کودکان مضطرب شد (001/0P<).نتیجه گیری: طبق نتایج، برای کاهش تنهایی و بهبود روابط میان فردی و سازش یافتگی هیجانی در کودکان مضطرب می توان از روش آموزش کوتاه مدت راه حل محور در کنار سایر روش های آموزش استفاده کرد.
۱۶۵۴.

تأثیر توسعه مهارت های حرکتی بر عزت نفس و میزان فعالیت بدنی دانش آموزان دوره اول مقطع ابتدایی

کلیدواژه‌ها: دانش آموزان سواد جسمانی عزت نفس میزان فعالیت بدنی مهارت های حرکتی مقطع ابتدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۳۴
پیشینه و اهداف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر توسعه مهارت های حرکتی  بر عزت نفس و میزان فعالیت بدنی دانش آموزان بود. روش: این تحقیق به روش نیمه تجربی و از  نظر هدف، کاربردی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دانش آموزان پسر ۷ الی۱۰ ساله در مقطع ابتدایی استان مازندران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تشکیل دادند که برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. در این مطالعه تعداد ۳۰ دانش آموز در دو  گروه 15 نفره کنترل و آزمایش انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت - فرم کوتاه (1967) و پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی کودکان و نوجوانان (IPAQ) بود. گروه تجربی به مدت 36 جلسه و هر جلسه 30  الی 45 دقیقه تحت تمرین با برنامه تمرینی منتخب قرارگرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، توسعه مهارت های حرکتی بر عزت نفس و میزان فعالیت بدنی دانش آموزان اثرگذار بود؛ اما گروه های تحقیق در پیش آزمون امتیازات کمتری در متغیر عزت نفس در مقایسه با پس آزمون داشتند؛ ولی تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد و نیز بر متغیر میزان فعالیت بدنی این تأثیر معنادار نبوده است.  نتیجه گیری: متولیان امر آموزش و پرورش و مدیران مدارس می بایست  به جهت طراحی دستورالعمل هایی برای ایجاد محیطی سالم و مناسب برای آموزش و توسعه برنامه های سلامت محور کوشا باشند .
۱۶۵۵.

آموزش پژوهش محور؛ حلقه مفقوده چرخه کیفیت در آموزش و یادگیری نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بحران کیفیت آموزش و یادگیری آموزش پژوهش محور آموزش عالی پدیدارشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۶۳
این مطالعه با هدف واکاوی تجربه های خبرگان آموزش عالی در زمینه آموزش پژوهش محور بدنبال مسیری برای برون رفت از بحران کیفیت در آموزش و یادگیری است. این پژوهش در پارادایم تفسیرگرایی با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی طراحی و اجرا شد. مشارکت کنندگان شامل 21 صاحب نظر آموزش عالی در این حوزه که به روش هدفمند با نمونه گیری های گلوله برفی و حداکثر تنوع انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق بدون ساختار و جهت تحلیل داده ها از راهبرد هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته ها بیانگر آن است که تحلیل داده های مصاحبه به ایجاد یک مقوله اصلی«مفهوم آموزش پژوهش محور» وسه مقوله فرعی «آموزش پژوهی، مدیریت و پشتیبانی و منشور اخلاقی- فرهنگی» منجر شد. از مهم ترین زیر مقوله های فرعی در راستای آموزش پژوهی می توان به دانش پژوهی آموزش و یادگیری، معماری طرح درس، پرورش خلاقیت و روحیه پژوهشگری و در مقوله مدیریت و پشتیبانی به زیر مقوله های رهبری تحول گرا، شایسته سالاری، حمایت مکفی از دانشجویان و اساتید در فعالیت های علمی در سایه منشور اخلاقی - فرهنگی که در پی تسهیل ارتباطات علمی و دوری از جزم گرایی و حرکت به سمت آزاد اندیشی اشاره کرد. برجسته ترین یافته این مطالعه نشان از مغفول ماندن توسعه حرفه ای(آموزشگری) استادان در آموزش عالی در عین ضرورت دارد که این امرمنتهی به برهوت آموزشگری و نهایتا بحران کیفیت آموزش و یادگیری شده است. بنابراین نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در صورت ارتباط کارآمد بین آموزش و پژوهش است که می توان امید به رشد و بالندگی کنشگران آموزش عالی در دو ساحت آموزشی(توسعه حرفه ای؛ تخصصی) و پژوهشی وکاربردی شدن برنامه درسی برای برقراری ارتباطی که در پی توسعه پویایی دانشگاه و گسترش چشم اندازهای نو در دانش است داشت. در تایید این امر از مهم ترین پیشنهادهای سیاستی می توان به؛ پیاده سازی طرح برنامه آموزش پژوهی ازطریق مراکز تعالی تدریس دانشگاه های مادر
۱۶۵۶.

نقش واسطه ای کمال گرایی معلمان در رابطه بین نظام جامع مدیریتی مدارس پویا و ارتقای مهارت های حرفه ای آنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظام جامع مدیریتی مدارس پویا کمال گرایی ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۴۹
مقدمه و هدف: هدف از این مطالعه، رابطه بین نظام جامع مدیریتی مدارس پویا و ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان با نقش واسطه ای کمال گرایی معلمان مقطع ابتدایی ناحیه 3 شیراز بود. روش شناسی پژوهش: این پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- همبستگی بوده و به صورت پیمایشی اجرا گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی ناحیه 3 شیراز به تعداد 1350 نفر و با توجه به جدول مورگان، 330 نفر به عنوان نمونه انتخاب و روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای بود. در این پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد الگوی جامع مدیریتی پویایی مدارس ابتدایی (Rezaeyan & et al, 2023)، و مهارت های حرفه ای معلمان(Hajizade, 2012) ، و پرسشنامه استاندارد کمال گرایی (Shourt & et al, 2009)، استفاده شد. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط صاحبنظران تأیید گردید و پایایی آن پس از اجرای آزمایشی بین 30 نفر از کارکنان به وسیله محاسبه آلفای کرونباخ برای سه پرسشنامه به ترتیب 76/0، 89/0 و 91/0 تعیین گردید. برای تحلیل فرضیه های پژوهش از نرم افزارهای SPSS و AMOS و آزمون های استنباطی همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون در سطح معناداری 99 درصد نشان داده که بین نظام جامع مدیریتی مدارس پویا، کمال گرایی و ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان رابطه معناداری دارند. در نهایت، نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان داد که کمال گرایی معلمان در رابطه بین نظام جامع مدیریتی مدارس پویا و ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان، نقش واسطه ای دارد. بحث و نتیجه گیری: توجه به قابلیت های پویایی در مدارس، یکی از اجزای کلیدی سیستم مدیریت منابع انسانی است که عملکرد آن نقش موثری در شکل گیری و تنظیم برنامه های فعالیت های حرفه ای معلمان و در نتیجه رسیدن به اهداف، بهبود صلاحیت های نیروی کار و متعاقباً بهره وری کل نظام تعلیم و تربیت متعالی، خواهد داشت.
۱۶۵۷.

چارچوب مفهومی سنجش پیشرفت تحصیلی و تربیتی دوره ابتدایی مبتنی بر اسناد بالادستی در نظام آموزش و پرورش عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنجش پیشرفت تحصیلی و تربیتی اسناد بالادستی آموزش و پرورش دوره ابتدایی اعتباریابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۰۱
هدف مقاله حاضر طراحی و اعتباریابی درونی چارچوب مفهومی سنجش پیشرفت تحصیلی-تربیتی دوره ابتدایی مبتنی بر اسناد بالادستی بود. روش پژوهش ابتدا تحلیل محتوای کیفی و سپس پیمایشی بود. جامعه آماری فاز نخست سه سند بالادستی بود و داده ها با MAXQDA-20 کدگذاری شدند. پس از پالایش و سرندِ 101 کد خام، 13 مقوله و 4 مضمون (اصول/ مبانی دینی و اخلاقی، اهداف/کارکرد، رویه های اجرایی و قضاوت/گزارش نتایج) استخراج شدند. مضمون اول از مقوله های اخلاقی و دینی، مضمون دوم از عناصر برون-فردی، عناصر درون-فردیِ روان شناختی و شناختی/تربیتی، مضمون سوم از عاملان اجرایی، ویژگی های ابزارها، روش ها، جامعیت و رویکرد و مضمون چهارم از قضاوت مبتنی بر ملاک ها/شایستگی ها، نتایج و گزارش تشکیل شده اند. پس از نمونه گیری هدفمند، 30 صاحب نظر به پرسشنامه اعتبارسنجی محقق ساخته پاسخ دادند. آزمون تی تک گروهی حاکی از اعتبار درونی این چارچوب بود (38/2=t و 05/0>P). از دلالت ها و پیشنهادهای این چارچوب مفهومی می توان برای سنجش جامع پیشرفت تحصیلی-تربیتی دوره ابتدایی در انطباق با نظام سنجش فعلی استفاده کرد.
۱۶۵۸.

شناسایی ویژگی های مدارس اثر بخش با استفاده از رویکرد سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدرسه اثر بخش سنتزپژوهشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۰۶
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های مدارس اثر بخش با استفاده از رویکرد سنتزپژوهیانجام شد.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب(سنتزپژوهی) انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1380 الی 1401 است. در این راستا 63 پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 21 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 64 کد و 10 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید.یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مدیریت و رهبری اثربخش، معلم مدرسه اثربخش، یادگیرنده حرفه ای، ساختار مدرسه، مشارکت همکاران و اولیا، برنامه درسی اثربخش، ارزشیابی اثربخش، جو وفرهنگ سازمانی اثربخش، تدریس اثربخش و امکانات فیزیکی از مهمترین ویژگی های مدارس اثربخش می باشد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی مدارس در بازگشت سرمایه گذاری انسانی و اهمیت آن در پیشرفت علم و فناوری، ضرورت توجه به ویژگی های مدارس اثر بخش روز به روز احساس می شود.
۱۶۵۹.

بررسی نقش مدیران مدارس به عنوان رهبران یادگیری در تشکیل اجتماعات حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتماع یادگیری حرفه ای معلمان باورهای مدیران مدارس راهبردهای مدیران مدارس رهبری یادگیری نقش مدیران مدارس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۷
پیشینه و اهداف: با توجه به تاثیر اجتماعات یادگیرنده حرفه ای در مدارس و نقشی که می توانند در رشد حرفه ای معلمان، بهبود فرایندهای آموزشی کلاسی، ارتقای یادگیری دانش آموزان، و بهره وری و کارایی مدرسه داشته باشند، ضروری است که عوامل اثرگذار بر تشکیل و تثبیت اجتماعات یادگیرنده حرفه ای در مدارس، مورد واکاوی قرار بگیرد. این پژوهش با هدف بررسی نقش مدیران مدارس به عنوان رهبران یادگیری در تشکیل و توسعه اجتماعات یادگیرنده حرفه ای معلمان و شناسایی راهبردها و باورهای مدیران دراین باره انجام شده است. روش ها: این پژوهش یک پژوهش کیفی است که حاصل ترکیب یافته های به دست آمده در دو بخش «مرور کیفی نظام مند» و «مصاحبه نیمه ساختاریافته» می باشد. تحلیل و سنتز داده ها در سه سطح کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت گرفته است. قابلیت اعتماد از طریق کنترل توسط مشارکت کنندگان، بازبینی همکاران و سه سویه نگری انجام پذیرفت. یافته ها: 7 مولفه در کد انتخابی «راهبردهای مدیران مدارس در تشکیل و توسعه اجتماعات یادگیرنده حرفه ای معلمان» و 5 مولفه در کد انتخابی «باورهای اساسی مدیران مدارس در تشکیل و توسعه اجتماعات یادگیرنده حرفه ای معلمان» شناسایی گردید. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که جنبه های مختلفی از رهبری مشارکتی، رهبری آموزشی، رهبری تحولی و رهبری حمایتی در اجتماع یادگیری حرفه-ای با یکدیگر تلاقی می کنند. برآیند این تلاقی اجتماع یادگیری حرفه ای را شکل می دهد.
۱۶۶۰.

بررسی رابطه رهبری دیجیتال با عملکرد خلاقانه به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی معلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رهبری دیجیتال توانمندسازی روانشناختی عملکرد خلاقانه معلمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۶۸
هدف: سازمان های آموزشی به ویژه مدارس کشورمان در شرایط متغیّر و متحوّل امروزی، جهت مقابله با مسائل و مشکلات عدیده ای که با آن روبرو هستند، نیاز مبرمی به مدیران و معلّمانی دارند که خلاق و به روز باشند و این خلاقیّت را در عملکرد شغلی شان نشان دهند. با توجه به اهمیت و ضرورت عملکرد خلاقانه معلّمان و مدیران، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رهبری دیجیتال با عملکرد خلاقانه به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی معلّمان انجام شده است. روش: روش پژوهش کمّی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش معلّمان مقطع ابتدایی منطقه 5 تهران در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 1610 نفر بودند، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 310 نفر انتخاب شد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های رهبری دیجیتال (ULUTAŞ & ARSLAN, 2017)، توانمندسازی روان شناختی (Spreitzer, 1995) و عملکرد خلاقانه (Oldham & Cummings, 1996) استفاده شد یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و Lisrel انجام شد. نتایج تحلیل نشان داد که: رهبری دیجیتال دارای اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر عملکرد خلاقانه و توانمندسازی روان شناختی معلّمان است؛ توانمندسازی روان شناختی دارای اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر عملکرد خلاقانه معلّمان است؛ همچنین رهبری دیجیتال به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر عملکرد خلاقانه معلّمان است. نتیجه گیری: درنهایت برای این که سازمان های آموزشی و مدارس بتوانند همگام با تغییرات نوآورانه و پیشرفت های محیط دیجیتال محور واکنش مناسبی داشته باشند، باید با استفاده از سبک رهبری دیجیتال، استرس معلّمان در ارتباط با اشتباهات احتمالی برای بیان ایده ها و نظرات متنوّع و جدید را از بین برده و از این طریق باعث افزایش عملکرد خلاقانه معلّمان شوند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان