مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
راهبران آموزشی و تربیتی
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
78 - 86
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف مطالعه کیفیت خدمات راهبران آموزشی و تربیتی از دیدگاه مدیرآموزگاران و معلمان مدارس چندپایه شهرستان تالش انجام شد، روش تحقیق توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیرآموزگاران و معلمان مدارس چندپایه شهرستان تالش به تعداد 214 نفر (45 نفر زن و 169 نفر مرد) تشکیل دادند و نمونه آماری شامل 134 نفر (28 نفر زن و 106 نفر مرد) است که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با 28 گویه استفاده شد. پایایی سوال ها به روش محاسبه آلفای کرونباخ برابر با 89% محاسبه گردید نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی چون جداول فراوانی، درصد میانگین و آزمون t تک نمونه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که کیفیت خدمات راهبران آموزشی و تربیتی از دیدگاه مدیرآموزگاران و معلمان مدارس چندپایه در مقوله های برقراری رواب ط ان سانی (5/30)، رشد صلاحیت های حرفه ای معلمان (2/28)، نظارت و راهنمایی (6/26) بالاتر از حد متوسط می باشد و در مقوله برنامه ریزی آموزشی و درسی (3/19) پایین تر از حد متوسط (21) است.
رابطه بین سبک های رهبری راهبران آموزشی و تربیتی با رضایت شغلی معلمان مدارس چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
29 - 42
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه بین سبک های رهبری راهبران آموزشی و تربیتی با رضایت شغلی معلمان مدارس چندپایه دوره ابتدایی شهرستان تالش انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان مدارس چندپایه دوره ابتدایی شهرستان تالش در سال تحصیلی 99- 1398 به تعداد 214 نفر (45 نفر زن و 169 نفر مرد) تشکیل می دهند. نمونه آماری براساس جدول مورگان به تعداد 134 نفر (28 نفر زن و 106 نفر مرد) به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه سبک رهبری باس و الیوا و رضایت شغلی مینه سوتا استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی هر دو پرسشنامه توسط خبرگان و کارشناسان و متخصصان تایید و پایایی آن ها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 81/0 و 87/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به وسیله نرم افزار SPSS انجام شد نتایج نشان داد: بین سبک رهبری خدمتگزاری (82= r، 05/0>sig ) سبک رهبری اقتضایی (79= r، 05/0> sig)، سبک رهبری تحول آفرین (83= r، 05/0> sig) و سبک رهبری کاریزماتیک (88= r، 05/0> sig) با رضایت شغلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. در ضمن سبک های رهبری 84 درصد از رضایت شغلی را تبیین می کنند به طوری که سبک رهبری کاریزماتیک نسبت به سایر سبک ها، پیش بینی کننده بهتر رضایت شغلی می باشد. به راهبران آموزشی و تربیتی پیشنهاد می گردد که با بهره گیری از سبک های رهبری جدید موجبات رضایت شغلی معلمان مدارس چندپایه را فراهم آورند.
ارزیابی مدیریت کلاس های درس چندپایه مدارس ابتدایی از دیدگاه راهبران آموزشی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی نحوه مدیریت کلاس چندپایه مقطع ابتدایی از دیدگاه راهبران آموزشی در شهرهای نیر و سرعین در سال تحصیلی 97-1396 می باشد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی از نوع پیمایش است. جامعه آماری متشکل از کلیه راهبران آموزشی (91 نفر راهبر آموزشی) است که حجم نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 74 نفر انتخاب و با روش تصادفی ساده آزمون شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن ها محاسبه شده بود استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T تک نمونه ای و آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است که بر اساس نرم افزار آماری <sub>22</sub> Spss انجام گردید. نتایج تحلیل مربوط به نحوه مدیریت کلاس های چندپایه مقطع ابتدایی نشان داد که مسائل و مشکلات آموزگاران در اداره کلاس های چندپایه از متوسط به بالا است. عوامل موفقیت آمیز در بهبود مدیریت کلاس درس چندپایه توسط آموزگاران، راهنمایی های روشن و صریح آموزگاران در کلاس بیشترین میانگین آماری و زیر نظر گرفتن همه دانش آموزان کلاس های درس چندپایه کمترین اولویت را دارا می باشند. در نتیجه، توصیه می گردد حتی المقدور از رشد کلاس های چندپایه در مدارس روستایی کاسته شود و از مدارس تجمیعی یا شبانه روزی برای حل مشکلات این مدارس استفاده گردد.
بررسی عملکرد ناظران و راهنمایان آموزشی در طرح راهبران آموزشی و تربیتی و مقایسه آن با طرح معلمان راهنمای روستایی در استان خراسان جنوبی
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
17 - 35
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه عملکرد ناظران و راهنمایان آموزشی در طرح راهبران آموزشی و تربیتی و طرح معلمان راهنما در استان خراسان جنوبی بود. بدین منظور، معلمان شاغل در کلاس های چندپایه در استان خراسان جنوبی -که تجربه لازم و کار با معلمان راهنما و راهبران آموزشی و تربیتی را داشتند- به عنوان جامعه پژوهش انتخاب شدند؛ که تعداد آنها 186 نفر بود. از این تعداد، با استفاده از فرمول کوکران 125 نفر به طور تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مقیاس خدمات نظارت و راهنمایی آموزشی ترک زاده و نوروزی (1389) بر مبنای مدل اولیوا و پاولز (2004) بود. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ 96/0 و روایی آن با استفاده از روش تحلیل گویه بین 58/0 تا 92/0 محاسبه و تأیید شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های t تک نمونه ای، t مستقل، تحلیل واریانس و آزمون شفه استفاده شد. نتایج، حاکی از آن بود که معلمان عملکرد معلمان راهنمای روستایی را پایین تر از حد متوسط و عملکرد راهبران آموزشی را بالاتر از حد متوسط ارزیابی کرده اند. مقایسه عملکرد راهبران آموزشی و تربیتی با معلمان راهنما حاکی از آن است که راهبران آموزشی موفق تر از معلم راهنمایان عمل کرده اند.
واکاوی تجارب زیسته معلمان از شرایط حاکم بر سیاست راهبران آموزشی و تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعریف پست سازمانی و به کارگیری راهبران آموزشی و تربیتی از سیاست های وزارت آموزش وپرورش در طی چند سال گذشته بوده است. علی رغم اینکه ارزیابی سیاست های آموزشی جزء لاینفک فرایند بهبود و ارتقا کیفیت آموزش و تربیت به شمار می رود، هنوز پژوهشی در ارتباط با ارزیابی سیاست راهبران آموزشی و تربیتی از دریچه واکاوی نظرات و رضایت جامعه هدف و ذی نفعان آن یعنی معلمان صورت نگرفته است. بدین منظور هدف پژوهش حاضر واکاوی تجارب زیسته معلمان در زمینه سیاست راهبران آموزشی و تربیتی است. رویکرد پژوهش کیفی است. داده های پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با 13 نفر از معلمان استان آذربایجان شرقی صورت گرفته و با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت برخورداری یافته های پژوهش از روایی و اعتبار به مواردی نظیر مصاحبه های مداوم، اختصاص زمان مناسب و مطلوب، درگیری و بررسی مداوم، دقت در تمامی مراحل پژوهش، روشن بودن روش پژوهش و توافق پژوهشگران در ارتباط با دسته بندی مضامین توجه شده است. تحلیل داده های پژوهش منجر به دسته بندی 4 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی شد. مضامین اصلی شامل مسائل روان شناختی مرتبط با راهبران آموزشی (ترس از مواجهه شدن با راهبر و ...)، نقاط ضعف راهبران آموزشی (فقدان آشنایی مناسب راهبران با ویژگی های مناطق روستایی و عشایری و ...)، نقاط مثبت راهبران آموزشی (کمک به ارتقای شایستگی حرفه ای معلمان کم تجربه و ...) و بایسته های حرفه ای و اخلاقی راهبران آموزشی (عدم التقاط وظایف کارکردی راهبر با سایر عوامل مدرسه و ...) است. یافته های پژوهش نشان می دهد عواملی چون وجود ابهام در چرایی و چگونگی نقش راهبران آموزشی زمینه های بروز کاستی هایی را در سیاست آموزشی مذکور به همراه داشته است. متناظر با یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که مسئولین با برطرف سازی نقاط ضعف سیاست راهبران آموزشی و تربیتی، انتخاب افراد مناسب و اطلاع رسانی های مستمر بر کیفیت این سیاست آموزشی بیفزایند.
طراحی الگوی شایستگی های حرفه ای راهبران تربیتی در نظام آموزش ابتدایی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
281 - 250
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای راهبران آموزشی انجام شده است. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات آمیخته -اکتشافی (روش تحقیق بخش کیفی-پدیدار شناسی و درکمی توصیفی-تحلیلی) بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی 19 نفر از راهبران آموزشی و معلمان به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب و در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 248 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بوده است. به منظور تحلیل یافته های کیفی، از روش تحلیل 7 مرحله ای کلایزری و برای تحلیل داده های کمی با استفاده از نرم افزار AMOS از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. به منظور بررسی اعتبار یافته های کیفی از روش های درگیری طولانی مدت و ممیزی بیرونی و به منظور اطمینان از پایایی از روش توافق بین دو کدگذار استفاده شد. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روایی صوری و سازه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ موردبررسی قرار گرفت. تحلیل یافته های پژوهش منجر به شناسایی 35 مضمون پایه ای و 7 مضمون سازمان دهنده (مبتنی بر مدل شایستگی) که در 5 دسته مضامین فراگیر شامل؛ دانش، توانایی،مهارت، ویژگی و نگرش طبقه بندی شد. نتایج تحلیل کمی نیز نشان داد، مدل از برازش مناسبی برخوردار است.
شناسایی عوامل مؤثر بر اثربخشی راهبران آموزشی و تربیتی از دیدگاه معلمان چندپایه استان گیلان
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر اثربخشی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس چندپایه استان گیلان بود. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و به روش توصیفی– همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان کلاس های چندپایه دوره ابتدایی استان گیلان به تعداد 1945 نفر بود. بر مبنای جدول مورگان، نمونه ای به حجم 322 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن توسط اساتید صاحب نظر تأیید و پایایی نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 91 / 0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. براساس نتایج تحلیل، عوامل مؤثر بر اثربخشی راهبران آموزشی و تربیتی به ترتیب در هشت عامل خلاصه شدند: ویژگی های فردی و شخصیتی راهبر؛ نظارت و راهنمایی؛ دانش فنی و مهارتی راهبر؛ جو سازنده و مشارکتی مدرسه؛ ایجاد انگیزش و حمایت از همکاران؛ ارتباط مؤثر؛ رشد و توانمندسازی همکاران؛ شرایط محیطی و اقتضایی مدرسه که در مجموع 32 / 73 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. از بین این عوامل، ویژگی های فردی و شخصیتی راهبر با 15 / 11 درصد داری بیشترین سهم در اثربخشی راهبران آموزشی و تربیتی است. بنابراین، افرادی که به دنبال نظارت و راهبری اثربخشی در آموزش و پرورش هستند باید این عوامل را مد نظر قرار دهند.
رابطه نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی با صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش بررسی رابطه نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی، با صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهرستان اسدآباد، در سال تحصیلی 1402-1401 است. روش: روش انجام پژوهش، توصیفی - پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل مدیران و معلمان دوره ابتدایی به تعداد 443 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده 210 نفر انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های استاندارد راهنمایی و نظارت سبحانی نژاد و آقاحسینی (1394) و پرسشنامه محقق ساخته صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران است. پایایی پرسشنامه ها بالاتر از 07/0 و روایی آن ها مورد تایید خبرگان است. از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و آزمون تی گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی موجب ارتقای صلاحیت های دانشی، مهارتی، نگرشی/ارزشی، شخصیتی/اخلاقی و صلاحیت های پژوهشی معلمان و همچنین صلاحیت های دانشی، اعتقادی/اخلاقی، شخصیتی، اجرایی، مدیریت و رهبری و صلاحیت ارتباطی مدیران می شود. آزمون تی گروه های مستقل نشان داد که بین نظرات معلمان و مدیران در خصوص نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد نظارت و راهنمایی راهبران آموزشی و تربیتی موجب ارتقای صلاحیت های حرفه ای معلمان و مدیران مدارس ابتدایی می شود.
شناسایی مولفه های نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی به منظور ارائه الگوی جامع برای آموزش وپرورش دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
295 - 304
حوزه های تخصصی:
هدف: نظارت و راهنمایی در آموزش وپرورش نقش مهمی در کاهش مشکلات و ارتقای عملکردها دارد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی مولفه های نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی به منظور ارائه الگوی جامع برای آموزش وپرورش دولتی ایران بود.
روش: با توجه به هدف، این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا توصیفی از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش اساتید رشته علوم تربیتی و خبرگان آموزش وپرورش استان هرمزگان بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر فرم اطلاعات جمعیت شناختی و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آنها با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 80/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مولفه های نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی به منظور ارائه الگوی جامع برای آموزش وپرورش دولتی ایران شامل 53 مفهوم، 14 مولفه و 8 مقوله بود. در الگوی مذکور مقوله ها شامل رهبری در بهسازی آموزشی (شامل مولفه های شناخت مشکلات و بهبود آموزشی)، رهبری در بهسازی برنامه درسی (شامل مولفه های استراتژی حرفه ای و مهارت های حرفه ای و اجتماعی)، رهبری در بهسازی کارکنان (شامل مولفه های اخلاق مداری حرفه ای، اخلاق مداری روابطی و مهارت های تفکر انتقادی)، مهارت نظری و علمی (شامل مولفه های آشنایی با تئوری و توانمندی عملی)، مهارت فنی و فناوری (شامل مولفه های سواد رسانه ای و بهبود فنی و فناوری)، مهارت اخلاقی و حرفه ای (شامل مولفه هدفمند و تلاشگر)، مهارت مدیریت و رهبری (شامل مولفه اقتدارگرا) و مهارت ارتباطی (شامل مولفه روابط دوستانه و قابل اعتماد) بودند. در نهایت، الگوی جامع نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی برای آموزش وپرورش دولتی ایران ترسیم شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه و الگوی جامع نظارتی طراحی شده برای راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی برای آموزش وپرورش دولتی ایران، می توان گام موثری در جهت بهبود وضعیت سازمان آموزش وپرورش ایران برداشت.