فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱۸٬۱۴۷ مورد.
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
122 - 141
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هویت حرفه ای و ذهن آگاهی معلمان نقش مهمی در کاهش فرسودگی شغلی آنان دارد و می تواند کیفیت آموزش را بهبود بخشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین هویت حرفه ای معلمان مقطع آموزش ابتدائی با فرسودگی شغلی آنان با نقش واسطه ذهن آگاهی شهرستان کازرون بود.روش شناسی پژوهش: روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور 350 نفر از بین 1700 معلم آموزش ابتدائی به عنوان نمونه آماری مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه فرسودگی شغلی (مسلش، 1981)، پرسشنامه های هویت حرفه ای معلمان (چانگ، 2008) و پرسشنامه ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) جمع-آوری گردید. با توجه به نرمال بودن توزیع داده ها برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون سوبل و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید.یافته ها: نتایج نشان داد بین هویت حرفه ای با فرسودگی شغلی و ذهن آگاهی ارتباط معناداری وجود دارد. هویت حرفه ای با مقدار بتای 320/0 - بر فرسودگی شغلی معلمان تاثیر گذار بود. همچنین نتایج نشان داد هویت حرفه ای با مقدار بتای305/-0 بر ذهن آگاهی معلمان تاثیر گذار بوده و می تواند حدود 9 درصد تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کند. هویت حرفه ای با مقداربتای 162/-0 و ذهن آگاهی با مقدار بتای 519/0- بر فرسودگی شغلی معلمان تاثیر گذار بوده و می توانند حدود 35 درصد تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کنند. و در نهایت نتایج نشان داد با در نظر گرفتن سطح خطای05/0 ∝ اگر مقدار اگر مقدار از 96/1 بیشتر باشد، اثر غیرمستقیم مشاهده شده از نظر آماری معنادار است. نتیجه گیری:معلمان با هویت حرفه ای قوی تر و ذهن آگاهی بالاتر، توانایی بیشتری برای مقابله با استرس های شغلی دارند. آموزش ذهن آگاهی می تواند راهکاری مؤثر برای ارتقای تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی کاری معلمان باشد.
اثربخشی تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز و حمایت اجتماعی بر رفتارهای مشکل ساز اختلال کمبود توجه-بیش فعالی همبود با اضطراب جدایی (مطالعه تک آزمودنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مطالعه اثربخشی تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز و حمایت اجتماعی بر رفتارهای مشکل ساز اختلال کمبود توجه - بیش فعالی همبود با اضطراب جدایی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح تک آزمودنی مدل ABA بود که روی یک دانش آموز پسر 8 ساله با نشانه های اختلال کمبود توجه - بیش فعالی و اضطراب جدایی انجام شد. این دانش آموز به مدت 20 روز برنامه تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز و حمایت اجتماعی را دریافت کرد. سپس تعداد رفتارهای مشکل ساز هدف در سه مرحله خط پایه اول، مرحله آزمایشی و خط پایه دوم به شکل نمودار ترسیم و روند تغییرات به صورت بصری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد رفتارهای مشکل ساز در مرحله آزمایشی نسبت به خط پایه اول که هیچ مداخله ای صورت نگرفته بود، کاهش پیدا کرد و این کاهش در خط پایه دوم که مداخله های قطع شده بود، همچنان ادامه داشت. نمره پرسشنامه کانرز نسخه معلم قبل از آزمایش ۸۴ بود که بعد از آزمایش ۴۳ شد و نمره پرسشنامه اضطراب جدایی نسخه والدین قبل از آزمایش ۸۲ و بعد از آزمایش ۵۱ شد. همچنین سه رفتار مشکل ساز هدف شامل دریافت تذکر نشستن، انجام ندادن یا ناقص بودن تمرین، نیاز به حضور مادر در مدرسه به دلیل اضطراب جدایی در مرحله خط پایه دوم کاهش پیدا کرد. نتیجه گیری: به نظر می رسد روش تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز به دلیل عدم وجود تنبیه و محروم سازی موجب کاهش تنش در دانش آموز شده و در کنار برنامه حمایت اجتماعی توانسته است نشانه های اصلی اختلال کمبود توجه - بیش فعالی و اضطراب جدایی را برطرف کند. پیشنهاد می شود در صورت عدم وجود رفتارهای خطرناک، روش های تقویتی بر روش های تنبیهی اصلاح رفتار اولویت داشته باشد و حمایت اجتماعی مناسب برای مبتلایان به نشانه های اختلال کمبود توجه - بیش فعالی و اضطراب جدایی فراهم شود.
Improving Iranian EFL Learners’ Autonomy Through Dialogic Tasks: Investigating Gender and Levels of Proficiency as Mediating Factors(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۱, Winter ۲۰۲۴
11 - 24
حوزههای تخصصی:
This study investigated the effects of dialogic tasks on Iranian English as Foreign Language learners' autonomy considering the mediating effects of the learners’ gender and levels of proficiency as well. A total number of 213 male and female Iranian EFL learners within the age range of 15-26 were selected through convenience sampling from three language schools in Fars, Iran. The Oxford Quick Placement Test was run to ensure homogeneity, and choose learners at two levels of proficiency (upper vs. lower intermediate), later assigned to experimental and control groups. Then, a translated version of learner autonomy questionnaire was run as the pretest and posttest. The treatment was dialogic tasks operationalized through storytelling and picture description tasks. Three-way ANCOVA was conducted to compare the autonomy posttest scores of the male and female learners in the two experimental and control groups at the two proficiency levels of lower- and upper-intermediate. The results of data analysis showed that dialogic tasks had a significant effect on increasing the autonomy among EFL learners. Nonetheless, levels of proficiency and gender did not have any significant mediating effects on the autonomy of the learners under investigation. The study will provide robust implications for language teachers and learners.
تاثیر اعتیاد به شبکه های مجازی بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان متوسطه با نقش واسطه ای احساس تنهایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دوره نوجوانی به خودی خود پر از چالشهای رشد و فشارهای اجتماعی است. ازاین رو درگیر شدن در شبکههای اجتماعی می تواند آسیبهایی بر وضعیت تحصیلی دانشآموزان به همراه آورد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر اعتیاد به شبکههای مجازی بر بهزیستی تحصیلی دانشآموزان با میانجی گری احساس تنهایی میباشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر جمع آوری دادهها توصیفی-پیمایشی و روش آن همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری به شمار میآید. جامعه آماری پژوهش را دانشآموزان متوسطه شهرستان مینودشت در سال تحصیلی 1402-1403 تشکیل داده اند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای ابتدا از بین مدارس 6 مدرسه انتخاب شده است؛ سپس به صورت نمونه-گیری تصادفی ساده تعداد 220 نفر به عنون نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. برای جمعآوری دادهها، از پرسشنامه های استاندارد اعتیاد به شبکههای اجتماعی خواجهاحمدی ، احساس تنهایی دهشیری و همکاران و پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینینسوینی و همکاران استفاده می شود. تحلیل دادهها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرمافزار smart pls انجام میشود. برازش مطلوب مدل اندازهگیری، ساختاری و برازش کلی مدل مورد تائید قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد اعتیاد به شبکههای مجازی تأثیر معکوس و معنیداری بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دارد و بر احساس تنهایی تاثیر مستقیم و معنیدار دارد. همچنین یافته های پژوهش دلالت بر تأثیر منفی و معنادار احساس تنهایی بر بهزیستی تحصیلی دارد. همچنین احساس تنهایی می تواند نقش میانجی را در رابطه بین اعتیاد به شبکه های مجازی و بهزیستی تحصلی داشته باشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اعتیاد به شبکه های اجتماعی بر میزان بهزیستی تحصیلی و احساس تنهایی دانش آموزان تاثیرگذار است و هر اندازه شدت اعتیاد به شبکه های مجازی بیشتر شود دانش-آموزان احساس تنهایی بیشتری می کنند و بهزیستی تحصیلی آنان نیز کاهش پیدا میکند.
کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
184 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر دیجیتال، دانش آموزان نیازمند رویکردهای نوین آموزشی هستند. معلمان آینده کارراهه های متفاوتی از معلمان سنتی درمسیر پیشرفت شغلی پیش رو دارند چنانکه باید کلیه فعالیت های آموزشی و یادگیری را با استفاده از فناوری هوش مصنوعی به پیش ببرند. ا ز این منظر هدف این پژوهش شناسایی کارراهه های معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو بوده است.روش: این پژوهش یک مطالعه کیفی با رویکرد فراترکیب بود. میدان پژوهش مشتمل بر کلیه مقالات منتشر شده سال های 2014-2024، و گزینش نمونه ها بطور هدفمند تا حد اشباع داده ها به تعداد 30 مقاله صورت پذیرفت. ابزار پژوهش متن کاوی و برای جمع آوری اطلاعات از پایگاه های معتبر علمی داخلی(اس آی دی، ایرانداک، مگ ایران ) و پایگاههای معتبر خارجی(امرآلد، اشپرینگر، الزویر، گوگل اسکالر و ..) استفاده شد. برای تأمین روایی و اعتباربخشی داده ها از روش اطمینان پذیری،تأیید پذیری و انتقال پذیری استفاده شد. نتایج: الگوی شناسایی کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی بر اساس ابعاد نُه گانه(داشتن ارتباطات فناورانه، جذب فناورانه دانش آموزان ، بکارگیری ابزارهای هوش مصنوعی، استفاده فناورانه منابع آموزش، فعالیت در محیط فناورانه آموزشی، داشتن خلاقیت های فناورانه، تحلیل محیط فناورانه آموزش، برنامه سازی فناورانه آموزش، ارزشیابی فناورانه آموزش) تدوین شد. هوش مصنوعی به معلمان کمک می کند تا نیازهای فردی دانش آموزان را بهتر شناسایی کرده و تجربه یادگیری شخصی سازی شده ای را برای آن ها فراهم کنند.
سنتزپژوهی کاربرد چت بات ها (نرم افزار هوش مصنوعی) در آموزش زبان انگلیسی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: ادغام چت بات ها در حوزه آموزش، به ویژه در بهبود یادگیری زبان انگلیسی، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. نوآوری هایی مانندChatGPT، یک مدل زبان بزرگ، می توانند وظایف مختلف پردازش زبان طبیعی را انجام دهند که از نتایج آموزشی پشتیبانی می کنند. مطالعه حاضر نقش چت بات ها را در آموزش زبان انگلیسی از طریق یک سنتز کیفی از مطالعات موجود مورد بررسی قرار می دهد. روش ها: محتوای 15 مقاله منتخب از پایگاه های داده علمی معتبر جهانی با استفاده از یک طراحی تحقیق کیفی تحلیل شد. فرآیند سنتزپژوهی طبق الگوی پیشنهادی سندلوسکی و باروسو (2007) انجام شد تا درک جامعی از موضوع حاصل شود. برای ارزیابی قابلیت اطمینان یافته ها، از ضریب کاپای کوهن استفاده شد که مقدار 0.88 را به دست داد. یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد که چت بات ها صرف یک ابزار نیستند، بلکه ابزارهای عملی و مؤثری برای یادگیری زبان انگلیسی به شمار می آیند. مطالعه حاضر تجربه های یادگیرندگان را با استفاده از چت بات ها برای یادگیری زبان انگلیسی بررسی کرد و عواملی که بر نتایج تأثیر می گذارند و مزایا و معایب این رویکرد را شناسایی کرد. با وجود چالش های خاص، نتایج به طور قاطع نشان دهنده تأثیرات مثبت آموزشی هستند و چشم انداز امیدوارکننده ای درباره ظرفیت چت بات ها در آموزش زبان انگلیسی به وجود می آورند. نتیجه گیری: با دگرگونی در چشم انداز آموزشی، دوره های تربیت معلمان باید شامل حوزه هوش مصنوعی و روش های نوآورانه برای ارتقاء سواد دیجیتال شوند. پژوهش حاضر به معلمان این امکان را می دهند که فراگیران را در استفاده از چت بات ها در مراحل مختلف یادگیری زبان انگلیسی هدایت کنند و تجربیات آموزشی آنان را تقویت کنند.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه درسی مساله محور با تاکید بر نقش مهارت های زندگی در دوره اول متوسطه
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: این تحقیق باهدف طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه درسی مساله محور با تاکید بر نقش مهارت های زندگی در دوره اول متوسطه انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نوع آمیخته و طرح اکتشافی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای طراحی الگو و در بخش کمی از روش پیمایشی برای اعتبارسنجی الگو استفاده شد. دادهها از طریق اسناد بالادستی و متون علمی در بازه زمانی 2023-2000 گردآوری گردید. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری استقرایی و در بخش کمی، تحلیل عاملی تأییدی شاخص های توصیفی میانگین، انحراف معیار و آزمون استنباطی کندال (W) بود. پس از دستیابی به الگوی پیشنهادی از طریق پرسشنامه محقق ساخته با 16 نفر از صاحب نظران به روش نمونه گیری هدفمند جهت اعتبار سنجی الگو نظرخواهی شد. یافته ها: از جمله نتایج به دست آمده در این پژوهش، 70 کد محوری مربوط به ویژگیهای عناصر هدف، محتوا، تدریس، فعالیتهای یادگیری، گروه بندی، منابع، زمان، مکان و ارزشیابی بود. در مرحله کمی پس از تحلیل عاملی تأییدی پرسشنامه محقق ساخته توسط نرم افزار PLS انجام شد و الگوی بدست آمده، با ۷۰ متغیر، پس از تحلیل عاملی تأییدی و برازش مناسب و همچنین بررسی توافق صاحب نظران، اعتبار سنجی و ارائه شد. نتیجه گیری: در نتیجه پیاده سازی طرح برنامه درسی مورد نظر با تاکید بر نقش مهارت های زندگی دانش آموزان اول متوسطه بدست آمده در مدارس اول متوسطه، می تواند در راستای اهداف آموزشی بسیار موثر واقع شود.
تأثیر برنامه مدرسه تلویزیونی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان در ایام کرونا با میانجی گری انگیزش تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، بررسی اثر برنامه ی «مدرسه تلویزیونی ایران» شبکه آموزش، بر میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری انگیزش تحصیلی، در ایام کرونا می باشد. روش پژوهش، پیمایشی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم (1038 نفر) شهرستان کردکوی در سال 1401-1400 می باشند که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی 343 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. جهت گردآوری داده ها، از دو پرسشنامه استاندارد عملکرد تحصیلی پاهم و تایلر(1999) و انگیزش تحصیلی گای، مارش و داوسون(۲۰۰۵) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطّلاعات از ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان تماشای مدرسه تلویزیونی با انگیزش تحصیلی و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد که برنامه مدرسه تلویزیونی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارد.نتایج نشان داد که بین میزان تماشای مدرسه تلویزیونی با انگیزش تحصیلی و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد که برنامه مدرسه تلویزیونی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارد.
Bibliometric Analysis on Classroom Management in the 21st Century (2000-2023)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۲, Summer ۲۰۲۴
15 - 33
حوزههای تخصصی:
This study aims to review and analyze the literature in the field of classroom management, given the growth and development of papers in this field in the global scientific community. The bibliometric technique was applied in the investigation, and every scientific publication from 2000 to 2023 is indexed in the Science Direct citation database. After screening the articles, 788 were analyzed, and the data was shown using the VOSviewer program. The historical growth pattern in scientific productions shows a minor decline in 2003, followed by a generally rising trend between 2004 and 2014. The highest number of articles was produced in 2014, with a peak in 2014. The most important keywords are teacher education, higher education, motivation, professional development, self-efficacy, and classroom management teachers. The most important categories in academic literature are education, teacher education, and higher education. The study's emphasis may need to change due to the system's connection to these areas.
On Iranian Teachers’ Self-efficacy as a predictor of Tendency to Integrate Technology in Teaching(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the relationship between teachers' self-efficacy and their tendency for integrating technology in teaching. Additionally, the contribution of teachers' self-efficacy variables in predicting their tendency to use technology in teaching is measured. This research is applied in terms of its objective and descriptive-correlational in terms of data collection. A sample of 175 teachers (109 females and 66 males) from the Safir Gofteman Institute were selected as the participants considering convenience sampling method, while the statistical population encompassed 324 teachers. The participants completed three questionnaires: Skaalvic and Skaalvic Norwegian Teacher’s self-efficacy scale with Cronbach’s alphas of 0.98 , Browne’s Technology Integration confidence scale (2009) with Cronbach’s alphas of 0.95 and a demographic information questionnaire. It is indicated that the teachers’ self-efficacy and technology integration intention are at satisfactory level. Correlation between self-efficacy and technology integration intention is .30 which shows positive direct relationship between these two variables. Moreover teachers’ self-efficacy is of power to predict teachers’ intention to integrate technology in teaching.
طراحی سامانه تصمیم یار هوشمند برای هدایت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
240 - 209
حوزههای تخصصی:
تعدد عوامل تاثیرگذار بر موفقیت در انتخاب رشته، تصمیم گیری صحیح در این خصوص را دشوار می کند. اگرچه مشاورانی برای کمک به دانش آموزان در این امر مهم وجود دارند، اما آنها نیز به دلیل محدودیت های شناختی بشری (قدرت پردازش و ذخیره سازی) توانایی درنظر گرفتن همزمان و متناسب همه عوامل موثر بر انتخاب رشته را ندارند. بنابراین نیاز به سامانه ای وجود دارد که در برنامه هدایت تحصیلی دانش آموزان تمامی جنبه ها و عوامل را در نظر بگیرد و میزان افت کیفیت آموزشی را کاهش دهد. در این پژوهش یک سامانه پشتیبانی تصمیم بر مبنای مجموعه ای از معیارهای جامع تأثیرگذار بر انتخاب رشته برای کمک به مشاوران و دانش آموزان طراحی شده است. این معیارها در 3 دسته کلی شامل عوامل مربوط به خانواده، عوامل فردی دانش آموز و نهایتا معیارهای تحصیلی و آموزشی قرار دارد. پس از جمع آوری داده ها از دانش آموزان پایه دوازدهم با استفاده از پرسشنامه، تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار رپیدماینر و اعمال آنها در درخت تصمیم، درنهایت بهترین قواعد مربوط به انتخاب هر رشته برای همه رشته های تحصیلی به دست آمد. به منظور بررسی میزان دقت و صحت درخت تصمیم در تمامی رشته ها و با توجه به پیش بینی درست در 95% از داده های آزمایشی، می توان این سامانه را از لحاظ کارایی و دقت در سطح بالایی دسته بندی کرد و از آن در مدارس به عنوان پشتیبان مشاوران در ارائه مشاوره به دانش آموزان بهره برداری نمود. این سامانه علاوه بر تعیین بهترین انتخاب برای هر دانش آموز، قابلیت پیش بینی عملکرد وی در صورت انتخاب سایر رشته ها را نیز دارد.
ادراکات و تجارب زیسته معلمان از وضعیت آموزش هنر در کلاس های چندپایه (مورد مطالعه: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
185 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی تجارب زیسته معلمان از وضعیت آموزش هنر در کلاس های چندپایه ابتدایی بوده است. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات از روش پدیدارشناسی و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش، معلمان کلاس های چندپایه ابتدایی استان چهارمحال و بختیاری بودند که از آنها 16 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی انتخاب شد. تحلیل داده ها با روش کوربین و استراوس صورت گرفت. یافته ها نشان داد که تعداد کدهای باز استخراج شده (2091) بود که به ترتیب در چهار هسته اصلی هنرهای ترسیمی (89/29)، دستی (30/26)، ادبی (63/24) و نمایشی (18/19) دسته بندی شد. کد محوری «نقش مشارکتی معلم و دانش آموزان» دارای بیشترین فراوانی در هنرهای ترسیمی (88/14)، نمایشی (22/17) و ادبی (24/25) و کد محوری «تلفیق هنرهای دستی با دروس مختلف» دارای بیشترین فراوانی در هنرهای دستی (36/14) بود. در ارتباط با کمترین کد های محوری نیز می توان به «انجام فعالیت های انفرادی» اشاره داشت که دارای کمترین فراوانی در هنرهای دستی (45/1) و ادبی (58/0) بود. کد های محوری «بی توجهی معلم به ارزشیابی» و «استفاده از فضای کلاس» دارای کمترین فراوانی در هنرهای نمایشی (2) و کد محوری «بی توجهی به گروه بندی» دارای کمترین فراوانی در هنرهای ترسیمی (96/0) بود. در نهایت یافته ها حاکی از این امر است که اهمیت انواع هنرها در نزد معلمان کلاس های چندپایه، به یک میزان نبوده است؛ بنابراین پیشنهاد می گردد که متصدیان امر با برگزاری آموزش های ضمن خدمت، اهمیت آموزش و توجه به انواع هنرها را برای معلمان کلاس های چندپایه تبیین نموده و حمایت های لازم را در این راستا به عمل آورند.
مدل یابی روابط ساختاری عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی براساس دلبستگی به معلّم با میانجیگری کاربری آسیب زا از تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
21 - 34
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدلیابی روابط ساختاری عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی براساس دلبستگی به معلّم با میانجیگری کاربری آسیب زا از تلفن همراه انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بوده است. 748 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهرستان رشت که در سال تحصیلی 1399-1400 تحصیل می کردند، به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب و به نسخه الکترونیکی پرسشنامه های سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984)، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1990)، کاربری آسیب زا از تلفن همراه جنارو (2007) و دلبستگی به معلم لواسانی و مهدی پور (2015) پاسخ دادند. برای تحلیل روابط میانجی از همبستگی پیرسون، الگویابی معادلات ساختاری و روش بوت استرپ استفاده شد. نتایج حاکی از روابط مثبت بین دلبستگی ایمن به معلم و عملکرد و سازگاری تحصیلی (01/0p<) و روابط معکوس بین سطوح دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به معلم و کاربری آسیب زا تلفن همراه با عملکرد و سازگاری تحصیلی (01/0p<) بوده است. تحلیل بوت استراپ نیز آشکار ساخت کاربری آسیب زا از تلفن همراه در رابطه بین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به معلم و سازگاری و عملکرد تحصیلی به طورمعنی داری میانجیگری می کند (01/0 p<). بنابراین دلبستگی ایمن به معلم نقش سازنده ای بر عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دارد و تاثیر کاربری آسیب زا از تلفن همراه را بی اثر می کند. همچنین در سبک دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به معلم، متغیر کاربری از تلفن همراه نقش جبران کننده برای عدم وجود دلبستگی ایمن ایجاد می کند. شایسته است ایجاد دلبستگی ایمن به دانش آموزان و معلم ها آموزش داده شود تا شاهد بهبود عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان باشیم.
رهبری آموزشی با محوریت یادگیری: به دنبال انگیزه پژوهشی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
172 - 184
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف اینکه آیا رهبران آموزشی یادگیرنده محور باعث افزایش انگیزه پژوهشی معلمان می شوند یا خیر، انجام شده است. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1403-1402 بود که بر اساس آمار موجود تقریباً 4000 نفر بودند. روش نمونه گیری خوشه ای بود و با استفاده از جدول مورگان 351 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه رهبری یادگیری محور لیو و همکاران (2016) و پرسش نامه انگیزش پژوهش دیمر و همکاران (2010) بود. در پژوهش حاضر روایی ابزارها توسط پاسخ دهندگان، اساتید و تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد. ضرایب پایایی پرسش نامه های پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 972/0 و 892/0 به دست آمد. برای تجزیه تحلیل داده ها آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری) از طریق نرم افزارهای SPSS28 و Smart PLS3 مورداستفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رهبری یادگیری محور با انگیزش پژوهش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با انگیزش درونی رابطه معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با انگیزش بیرونی پژوهش رابطه معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با پیشگیری از شکست تحقیق رابطه معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: رهبران آموزشی در مدارس ابتدایی با درگیرکردن معلمان در فعالیت های یادگیری مدرسه، می توانند انگیزه پژوهشی را در معلمان ایجاد کنند.
آموزش و محیط زیست در پرتو الهیات با تاکید بر سند تحول بنیادین آموزش
حوزههای تخصصی:
تغییرات محیط زیست و فعالیت های انسان با یکدیگر رابطه مستقیمی داشته و در دراز مدت این تغییرات عواقب ناگواری برای زندگی و سلامت انسان به همراه دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آموزش و محیط زیست در پرتو الهیات با تاکید بر سند تحول بنیادین آموزش پرداخته است. قرآن کریم و روایات معصومین(ع) سرشار از آیات و احادیثی است که بر اهمیت حفظ و حراست از محیط زیست تأکید می کنند. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز به عنوان نقشه راه نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران، بر تربیت نسلی متعهد به حفظ محیط زیست تأکید دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد الهیات محیط زیست به عنوان دانشی نوظهور، با اتکاء به آموزه های دینی، درصدد یافتن راه حل هایی عمیق و پایدار برای چالش های زیست محیطی امروز بشر است. از طرفی یکی از پایه های اصلی مورد توجه در تمامی بخش های سند پایه الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و برنامه درس ملی، به رسمت شناختن اهتمام به رابطه انسان با طبیعت و محیط زیست به عنوان بستر تلاش برای تحقق مراتبی از حیات طیبه برای مخاطبان نظام آموزشی است. در این زمینه باید محیط را به گونه ای منسجم و هدفمند تدوین و طراحی نموده و امکان انتقال آن را از راه هایی نظیر تقویت آموزش مفاهیم زیست محیطی در نظام آموزشی در تمامی مقاطع تحصیلی با گنجاندن دروس تخصصی و متناسب با سن دانش آموزان، نهادینه سازی فرهنگ حفاظت از محیط زیست در جامعه، تقویت و حمایت پژوهشگران در زمینه الهیات محیط زیست را فراهم آورد.
مفهوم پردازی «اسارت در دام دانش» در معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: باورهای معلم نسبت به دانش، مهارت و نگرش خود، یکی از پدیده های موردتوجه تربیت پژوهان است که اگر درست شکل نگیرد، منجر به پدیده هایی مانند «اسارت در دام دانش» می شود. شکل گیری و تشدید «اسارت در دام دانش» در بین معلمان، بویژه معلمان دوره ابتدایی، می تواند اثرات جبران ناپذیری بر کیفیت یادگیری دانش آموزان و یاددهی معلمان در مدارس داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف توصیف ماهیت پدیده «اسارت در دام دانش» در فرایند یاددهی و یادگیری، علل شکل گیری و پیامدهای آن انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نظر رویکرد، کیفی و از نظر روش، از نوع پدیدارشناسی بود. به منظور دست یابی به اطلاعات، از روش نمونه گیری شبکه ای، تا رسیدن به حد اشباع نظری، استفاده شد. به همین منظور، 18 نفر از مدیران، معلمان و خبرگان مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی و تحلیل محتوای متون مصاحبه ها انجام شد. یافته ها: پس از فرایند کدگذاری، مضامین مرتبط به ویژگی ها (رفتاری، کلامی/گفتاری، ذهنی و آموزشی)، عوامل و شرایط (فردی، محیطی، اقتصادی، برنامه ریزی و سیاستگذاری ها) و پیامدها (دانش آموز، معلم و سازمانی) «اسارت در دام دانش» استخراج شد. نتیجه گیری: شرایط، عوامل و زمینه های شکل گیری، به طور مستقیم و غیرمستقیم بر جهت دهی چنین رفتارهایی، اثرگذار است. شناسایی این عوامل و برنامه ریزی جهت پیش گیری و اصلاح چنین شناخت و برداشتی، از ضروریات نظام آموزش و پرورش است. شناخت این سازه مهم، در نوع تربیت معلمان و نیز نگهداشت و ارتقای ایشان امری ضروری است.
بازشناسی مؤلفه های راهبردهای یاددهی - یادگیری در آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه هستی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
242 - 221
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، طراحی راهبردهای یاددهی - یادگیری در آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه هستی گرا بوده است روش ها : رویکرد پژوهش حاضر، کیفی و روش مورداستفاده، مطالعه موردی کیفی است. مشارکت کنندگان؛ استادان، متخصصان و معلمان آشنا به مکتب هستی گرایی بودند که به صورت هدفمند با 25 نفر به اشباع نظری رسید. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضمون (فراگیر، سازمان دهنده و پایه) صورت گرفت. به منظور اعتبار داده ها در پژوهش حاضر از مسیر ممیزی استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده در قالب 123 مضمون پایه، 11 زیرمؤلفه، 4 مضمون سازمان دهنده (فضای آموزشی، معلم، دانش آموز و روش تدریس هستی گرا) و یک مضمون فراگیر استخراج و طبقه بندی شدند. زیرمؤلفه ها شامل؛ فضای آموزشی موقعیت محور و اصیل، اجتناب از فضای استاندارد و قالبی، فضای انعطاف پذیر و همدلانه، تعامل انسانی بین معلم و دانش آموز و حفظ کرامت ذاتی دانش آموز، معلم به مثابه فردی تسهیلگر و بسترساز، معلم به مثابه ی فردی مسئول و مثبت اندیش، اولویت داشتن دانش آموز نسبت به برنامه درسی و روش، ظرفیت انتخاب گری دانش آموز، دانش آموز به عنوان فردی مسئول، اولویت داشتن دانش آموز نسبت به برنامه درسی و روش تدریس، تنوع روشی بر اساس موقعیت و شرایط، تأکید بر روش های تعامل محور و انسان گرا است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها پیشنهاد می گردد که برنامه درسی نظام آموزشی به صورت گام به گام از حالت رفتار گرا به سمت برنامه درسی هستی گرایانه تغییر جهت دهد.
Investigating the Relationship between Web-Based Teaching Components During the COVID-19 Pandemic and Elementary School Teachers' Anxiety: A case study of Amol city(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
E-learning has been extensively integrated into the educational system during the COVID-19 pandemic, aiming to enhance the quality of education. While introducing numerous benefits and positive impacts, this rapid transition has also posed new challenges that could potentially increase anxiety among elementary school teachers. Therefore, this study aimed to examine the relationship between web-based teaching components during the COVID-19 pandemic and anxiety levels among elementary school teachers, providing practical operational solutions. This research is applied in terms of purpose and correlational in terms of methodology. The statistical population of the study included all elementary school teachers in the city of Amol, totaling 750 individuals. A sample of 256 teachers was randomly selected from the city of Amol. Data were collected using the Salmi Anxiety Questionnaire, Abedini Chogordani, Ghasemi Nafchi, and Tabashir (2021), and a researcher-made questionnaire to measure web-based teaching components. The validity of the questionnaires was confirmed through face validity, and Cronbach's alpha coefficient was employed to determine the reliability of the research instrument. Data analysis was conducted using Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. The findings indicated that the contributions of web-based teaching components, including support and virtual learning infrastructure (169.0), learning and technological complexity (141.0), electronic content production (267.0), and type of course instruction (203.0), were significant predictors of teachers' anxiety during the COVID-19 pandemic. However, the contribution of the effective assessment component (107.0) was not statistically significant. Virtual education infrastructure, learning technological skills, acquiring content production skills, type of course instruction, were negative predictors of teachers' anxiety during the pandemic. The results of the study revealed a significant negative relationship between some web-based teaching components and anxiety levels. Therefore, it is recommended to reduce teaching anxiety in web-based education by implementing empowerment courses to develop online teaching skills, producing effective content, and fostering technological development in in-service teacher training.
کیفیت آموزش بالینی دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ایلام طی پاندمی کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی دانشجویان پرستاری، شرایط محیطی است. این مطالعه با هدف کلی تعیین کیفیت آموزش بالینی دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ایلام در دوران پاندمی کووید- 19 انجام شد. روش کار: پژوهش توصیفی، همبستگی و گذشته نگر با نمونه گیری سرشماری بود. نمونه پژوهش کلیه دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ایلام در سال 1401 بودند که حداقل یک واحد کارآموزی یا کارورزی حضوری طی پاندمی کووید- 19 داشتند (n=210). داده ها با فرم اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه وضعیت آموزش بالینی مردانی (1389) گردآوری شده و در نرم افزار SPSS22 با آمار توصیفی و استنباطی (کولموگروف-اسمیرونوف، فریدمن) تحلیل شدند. یافته ها: اکثر نمونه ها مرد (8/53 درصد)، بین 20 تا 25 سال (4/82 درصد)، مجرد (8/84 درصد)، ترم هشتم (5/30 درصد)، بومی ایلام (1/78 درصد) و با سابقه ابتلا به کرونا بودند (7/76 درصد). بالاترین میانگین در حیطه نظارت (992/0 ± 00/4) و کمترین میانگین در حیطه محیط آموزشی (932/0 ± 71/3) بود.. میانگین حیطه ها بالاتر از 5/3 و در حد مطلوب بود. طبق آزمون فریدمن، کیفیت آموزش بالینی نمونه ها به ترتیب اولویت شامل اهداف و برنامه آموزشی، نظارت و ارزشیابی، عملکرد مربی، برخورد با دانشجو و محیط آموزشی بود. نتیجه گیری: کیفیت آموزش بالینی نمونه ها در پاندمی کووید- 19 مطلوب بود. به دلیل تعطیلی دانشگاه ها و آموزش مجازی، کیفیت برخورد با دانشجو و محیط آموزشی کمتر از سایر حیطه ها بود. بنابراین در نظام آموزش عالی دانشگاه علوم پزشکی ایلام باید توجه بیشتری به این دو حیطه شده و کیفیت آموزش بالینی سایر حیطه ها حفظ شود.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های اجتماع یادگیری حرفه ای مدیران مدارس: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
163 - 187
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه امیدوارکننده ترین استراتژی برای بهبود پایدار و اساسی مدرسه، توسعه توانایی اعضای مدرسه برای عملکرد به عنوان اجتماع یادگیری حرفه ای است .اجتماعات یادگیری حرفه ای را می توان از روی برچسب آن ها به عنوان اجتماعی از حرفه ای ها که مشغول یادگیری هستند، درک کرد؛ لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های اجتماع یادگیری حرفه ای مدیران مدارس می باشد.روش شناسی پژوهش: به منظور دستیابی به این هدف، از روش پژوهش اسنادی از نوع مرور نظام مند استفاده شد. بر این اساس، مقالات منتشر شده در حوزه اجتماع یادگیری حرفه ای مدیران مدارس در سالهای 2016-2024 از پایگاه های خارجی اشپرینگر، سیج، ساینس دایرکت، اریک، اسکوپوس، امرالد و همچنین پایگاههای داخلی مگ ایران، اس آی دی و نورمگز، پرتال جامع علوم انسانی، سیویلیکا، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) و جویشگر فارسی علم نت مورد بررسی قرار گرفتند. پس از جستجو، غربالگری بر اساس محدوده موضوعی و سپس ارزیابی مطالعات انجام گرفته، 86 مطالعه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید.یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، مؤلفه های اجتماع یادگیری حرفه ای مدیران مدارس در چهار مؤلفه محوری بُعد شخصیتی (مشتمل بر مولفه های فردی، مؤلفه های ادراکی، تعامل و ارتباط جمعی)؛ بّعد حرفه ای (مشتمل بر تعهد حرفه ای و یادگیری حرفه ای)، بُعد سازمانی (مشتمل بر حمایت و پشتیبانی، فرهنگ مشارکتی، ترسیم چشم انداز، تحول گرایی در رهبری)، بعد رویکردی (مشتمل بر مربیگری و مرشدی همتا، یادگیری غیررسمی، پژوهش محوری) شناسایی شد. بحث و نتیجه گیری: مرور پژوهش های خارجی انجام شده در زمینه اجتماعات یادگیری حرفه ای مدیران مدارس، این نکته مهم را یادآور می سازد که برای رهاسازی مدیران از محدودیت های توسعه حرفه ای سنتی توجه به رویکردهای جدید توانمندسازی مانند شبکه سازی و شکل گیری اجتماعات یادگیری حرفه ای بسیار ضروری است. با این حال، مطالعه این پژوهش ها نشان می دهد که شکاف نظری و عملی قابل لمسی در این حوزه وجود دارد. لذا شناخت و تقویت ابعاد و مولفه هایی که بر مشارکت و همکاری مدیران در زمینه فعالیتهای یادگیری حرفه ای تأثیر می گذارند، گامی سودمند در جهت توانمندسازی مدیران، بهبود فعالیت تدریس معلمان، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و در پی آن ارتقای کیفیت نظام های آموزشی خواهد بود.