فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
اپیدمی کرونا در ابتدا مسأله ای بهداشتی تلقی می شد. اما به یکباره تمامی عرصه های مختلف جهان را دربر گرفت. در این میان یکی از عرصه هایی که به میزان زیادی دستخوش تحول گردید، تعلیم و تربیت بود. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و دسته بندی ابعاد چالش های تعلیم و تربیت در دوران کرونا در مقطع ابتدایی است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها توصیفی و از دیدگاه ماهیت داده ها کیفی از نوع پدیدارشناسی است که با استفاده از راهبرد اکتشافی انجام شده است. جامعه ی آماری معلمین، والدین و دانش آموزان شهرستان صالح آباد و روستاهای آن بودند که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند و با لحاظ قاعده ی اشباع و حداکثر تنوع 30 تن از آنها (10 معلم، 10 والد و 10 دانش آموز) برای مصاحبه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه ی نیمه سازمان یافته استفاده شد. برای اعتباریابی داده های کیفی از روش بازبینی مشارکت کنندگان استفاده گردید. اطلاعات با استفاده از نرم افزار maxqda نسخه ی2020 و با روش تحلیل مضمون کدگذاری و با تحلیل مضامین مشکلات آموزش مجازی در حوزه های "جسمانی"، "روحی و روانی"، "آموزشی" و "زیرساختی" شناسایی شد. تحلیل ها نشان داد که با توجه به عدم وجود بستر مناسب به ویژه در مناطق محروم کشور و شرایط جسمانی و روانشناختی دانش آموزان در مقطع ابتدایی، اجرای آموزش مجازی در بستر شبکه ی شاد و صدا وسیما مشکلاتی از قبیل افت تحصیلی، کم خوابی، بی انگیزگی، خستگی زیاد، جو خشک و کسل کننده ی آموزشی، ترک تحصیل، رعایت نشدن بودجه بندی دروس، ارزشیابی ناکارآمد، عدم آموزش کامل دروس، عدم امکان شناخت دانش آموزان، اضطراب و استرس، پرخاشگری، وابستگی به فضای مجازی و کم تحرکی را برای معلمان، دانش آموزان و والدین آنها ایجاد کرد که با اصلاح شیوه ی آموزش مجازی می توان به تقلیل این مشکلات و افزایش بهره مندی از این نوع آموزش کمک کرد.
نظریه غیبت در برنامه درسی: بازشناسی مفاهیم، مبانی فلسفی، نمودها و پیامدهای برنامه درسی غایب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل نظریه غیبت در برنامه درسی، بازشناسی مفاهیم، مبانی فلسفی، نمودها و پیامدهای این نظریه در حوزه عمل برنامه درسی است. به این منظور، پس از معرفی نظریه غیبت در برنامه درسی، نوع شناسی مفاهیم مختلف این نظریه، خاستگاه و کاربست آنها در حوزه برنامه درسی تبیین شده است. سپس مبانی فلسفی و چارچوب نظری مفهوم برنامه درسی غایب تحلیل شده است. در ادامه، با تبیین هستی شناسی برنامه درسی مبتنی بر رئالیسم انتقادی در اندیشه های متیو ویلکینسن این گونه استدلال شده است که هستی شناسی تک ساحتی در حوزه مطالعات برنامه درسی به بروز سیاست گذاری های تقلیل دهنده در تدوین برنامه های درسی منجر شده است که نمودهای آن در غیبت بخشی از میراث فرهنگی، اجتماعی، قومی و زبانی در برنامه های درسی مشاهده می شود. در پایان با ارائه مصادیق و نمونه هایی از این غیبت در برنامه درسی، برنامه درسی سایه به عنوان پیامد برنامه درسی غایب تحلیل شده است.
مدل ساختاری تأثیر کنجکاوی معرفت شناختی و معنای زندگی بر بهزیستی تحصیلی با میانجی گری تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
147-166
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی ساختاری بهزیستی تحصیلی براساس کنجکاوی معرفت شناختی و معنای زندگی با میانجی گری درگیری تحصیلی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر در زمره مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی در سال تحصیلی 1401 به تعداد 12000 نفر بود. نمونه آماری شامل 350 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از بین دانشکده های مختلف انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ)، مقیاس کنجکاوی معرفت شناختی (ECS)، مقیاس معنای زندگی (MLQ) و پرسشنامه درگیری تحصیلی (AES) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری در برنامه SPSS و AMOS انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که کنجکاوی معرفت شناختی و معنای زندگی اثرات مستقیم مثبت و معنی دار بر درگیری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی و نیز درگیری تحصیلی اثر مستقیم مثبت و معنی داری بر بهزیستی تحصیلی دارند. همچنین، کنجکاوی معرفت شناختی و معنای زندگی اثر غیر مستقیم مثبت و معنی داری بر بهزیستی تحصیلی از طریق درگیری تحصیلی دارند (01/0p<). بنابراین، به نظر می رسد که افزایش کنجکاوی معرفت شناختی و معنای زندگی می تواند در بهبود درگیری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی کمک کند. این مطالعه می تواند در توسعه راهکارهایی برای بهبود درگیری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی مفید باشد.
درک و میزان بهره گیری معلمان از «سنجش اصیل» در فرایند یاددهی- یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
197 - 170
حوزههای تخصصی:
تدوین و اعتبارسنجی دو پرسشنامه محقق ساخته «میزان استفاده معلمان از سنجش اصیل» و «ادراک معلمان از سنجش اصیل» و ترویج مفهوم سنجش اصیل در بین دبیران دبیرستان های شهر سنندج هدف اصلی تحقیق حاضر بود. ازاین رو، محققان درصدد کشف نیمرخ وضعیت ادراک معلمان و میزان استفاده احتمالی آنان از اصول سنجش اصیل بودند. پژوهش از نوع کمّی و توصیفی- پیمایشی بود. نمونه آماری متشکل از ۲۰۰ نفر از دبیران دبیرستان های شهر سنندج در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. نتایج مطالعه نشان داد که میزان استفاده و ادراک معلمان از سنجش اصیل در دبیرستان های شهر سنندج بیش از حد متوسط بود. متغیرهای جنسیّت، سابقه تدریس، میزان تحصیلات، ناحیه محل خدمت و نوع استخدام معلمان با میزان استفاده و ادراک آنان از سنجش اصیل همبستگی نداشت. معلمان فارغ از جنسیّت، سابقه کار، ناحیه خدمت و نوع استخدام در محیطی مشابه تحصیل، کار و زندگی می کنند و در معرض تجربه های یکسان، آموزش ها و دوره های مشابه قرار گرفته بودند درک یکسانی از سنجش اصیل داشتند و میزان استفاده آنان نیز از سنجش اصیل در فرایند یاددهی- یادگیری مشابه بود. به نظر می رسد که نیاز به آموزش های بیشتر و برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزشی و... برای آشنایی و توجیه دست اندرکاران مربوطه، معلمان و همچنین دانش آموزان و والدین آنان با مفهوم سنجش اصیل وجود دارد.
ارائه ی مدل علّی اثربخشی تدریس برخط بر اساس سواد تدریس برخط؛ نقش واسطه ای خودکارآمدی تدریس برخط (کاربرد تحلیل مسیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
239-257
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه مدل علّی اثربخشی تدریس برخط بر اساس سواد تدریس برخط؛ نقش واسطه ای خودکارآمدی تدریس برخط است. پژوهش حاضر، کاربردی و به لحاظ گرد آوری داده ها کمی مبتنی بر رویکرد همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، تمامی استادان دانشگاه های پیام نور در سراسر کشور بودند که بنا به خوداظهاری، در یک یا چند دوره برخط در سال تحصیلی 401-1400 شرکت داشتند. حجم نمونه 350 نفر بود که به روش دردسترس انتخاب شد. از پرسشنامه های سواد تدریس برخط حافظی و یوسف وند (1401)، خودکارآمدی تدریس برخط روبینا و اندرسون(2010) و اثربخشی تدریس برخط حافظی و یوسف وند (1401) برای گردآوری داده ها استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارهایSPSS نسخه 24 و AMOS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که همبستگی بین سواد تدریس برخط و خودکارآمدی تدریس برخط 68/0، همبستگی بین سواد تدریس برخط و اثربخشی تدریس برخط 70/0 و ضریب همبستگی بین خودکارآمدی برخط و اثربخشی تدریس برخط 77/0 بود که در سطح معناداری01/0>P معنادار است. یافته ها همچنین نشان داد که 28 درصد از واریانس خودکارآمدی تدریس برخط و 33 درصد از واریانس اثربخشی تدریس برخط به وسیله مدل حاضر تبیین گردید. یافته ها همچنین نشان داد ضرایب مسیر سواد تدریس برخط به اثربخشی تدریس برخط، سواد تدریس برخط به خودکارآمدی تدریس برخط و خودکارآمدی تدریس برخط به اثربخشی تدریس برخط، معنادار می باشند. بنابراین و بر اساس نتایج مطالعه حاضر، پیشنهاد می شود که مسئولان ذیربط به موضوع خودکارآمدی در راستای میانجی گری رابطه بین اثربخشی تدریس برخط و سواد تدریس برخط توجه خاصی داشته باشند.
استراتژی های تمرکززدایی در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
165 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و تدوین استراتژی های تسهیل کننده تمرکززدایی در نظام آموزش و پرورش ایران است. این پژوهش کیفی با رویکرد داده بنیاد اجرا شده است. داده های اولیه از طریق مصاحبه نیمه سازمان یافته گرد آوری و با ابزار “SWOT”، تجزیه و تحلیل شده است. جامعه پژوهش شامل صاحب نظران و مدیران عالی آموزش و پرورش بوده، که 25 نفر با روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. در کدگذاری اولیه شانزده عامل داخلی و هجده عامل بیرونی تعیین شد. نتایج جهت تأیید اعتبار و ضریب دهی برای مشارکت کنندگان ارسال شد. ضرایب وزنی نهایی در هر دو حوزه داخلی و خارجی نشان داده که شرایط و استراتژی های کنونی آموزش و پرورش اثربخشی لازم برای بهبود و کاهش نقاط ضعف و تهدیدها و به ره برداری از قوت ها و فرصت ها را ندارد. با تشکیل ماتریس “SWOT”، استراتژی های؛ "هدایت اعتبارات پژوهشی برای طراحی نقشه جامع استانی و منطقه ای"، "توسعه انجمن های علمی"، "کاهش دغدغه های حاکمیت در حفظ وحدت"، "توسعه تدریجی اختیارات شوراها"، "توسعه و استمرار ارتباط با مجلس و مدیران سیاسی"، "شناسایی قابلیت ها، نیازها و محدودیت های مناطق"، "تقویت برنامه های درسی و آموزش های متناسب با بوم"، "توانمندسازی نیروی انسانی"، "تعدیل واحدهای ستادی"، "جلب حمایت قوای سه گانه"، "توسعه تدریجی اختیارات استانی"، "توسعه مدارس وابسته" و "شناسایی و جذب منابع بالقوه" ارائه شده است
مطالعه مروری: تکانشگری در کودکان؛ تعاریف، علل و نظریه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تکانشگری، یک عامل تعیین کننده مهم در تفاوت های شخصیتی، ویژگی تشخیصی در اختلال های روانشناختی و عامل اساسی و تأثیرگذار در بروز رفتارهای خطرناک است. دوران کودکی مهم ترین دوره ای است که در آن بیشتر ریشه های اساسی رفتار شکل می گیرد و تا بزرگسالی ادامه پیدا می کند. دستیابی به یک تعریف دقیق و یکپارچه از تکانشگری بر اساس علت های بالقوه از جنبه های مختلف، اولین قدم در یافتن راه حل محسوب می شود. این مطالعه بررسی مهم ترین مباحث مربوط به تکانشگری در کودکان است. این مباحث شامل علت ها، تعاریف مختلف و تئوری های مطرح در تکانشگری است. روش: تمام مقاله های در دسترس مربوط به تکانشگری در کودکان به زبان انگلیسی یا فارسی که تا مارس 2020 در پایگاه های الکترونیکی مانند Web of Science،Scopus ، PubMed و OT seeker منتشر شده بودند، بررسی شده است. یافته ها: از 65 مقاله استخراج شده، 21 مقاله با معیارهای ورود و معیارهای خروج منطبق شدند. براساس CEBM (مرکز پزشکی مبتنی بر شواهد)، کیفیت مقاله های مطالعه شده، متوسط روبه خوب بود. بعلاوه، مقاله ها براساس با معیارهای PEDro متوسط بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می رسد نقص در برنامه ریزی، نقص در توجه به عواقب آینده و سرعت عمل بالا در پاسخ به محرک های بیرونی و داخلی از دلایل مهم تکانشگری است.
پیش بینی عملکرد شغلی معلمان مدارس متوسطه بر اساس مؤلفه های مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۵۳
۱۵۲-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، پیش بینی عملکرد شغلی معلمان مدارس متوسطه دخترانه شهرستان سیرجان بر اساس مؤلفه های مدیریت دانش بوده که برای دستیابی به این هدف از پژوهش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل همه معلمان مدارس متوسطه دخترانه شهرستان سیرجان بود که با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 209 معلم انتخاب شدند و مورد آزمون قرار گرفتند. به منظور گردآوری داده های موردنیاز، از دو پرسشنامه شامل مدیریت دانش لاوسون (2003) و عملکرد شغلی پاترسون (1922) استفاده شد. میزان پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیریت دانش 0/95 و برای پرسشنامه عملکرد شغلی 0/82 محاسبه شد. نتایج نشان داد که میزان کاربست مؤلفه ها در معلمان مدارس متوسطه پایین تر از متوسط است. همچنین میان معلمان در زمینه میزان کاربست مدیریت دانش و میزان عملکرد شغلی بر اساس تحصیلات و رشته تحصیلی تفاوت معنا دار وجود دارد، اما بر اساس سن و سابقه خدمت میان آنها تفاوت معنا دار وجود ندارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که میان تمام مؤلفه های مدیریت دانش با عملکرد شغلی رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که عملکرد شغلی معلمان بر اساس مؤلفه های مدیریت دانش قابل پیش بینی است. مؤلفه های انتشار دانش و جذب دانش به ترتیب بیشترین و کمترین سهم را در پیش بینی عملکرد شغلی معلمان داشتند.
اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
173 - 207
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات تجربی تک موردی با خط پایه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دارای مشکلات خواندن پایه سوم ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داد. بنا به محدودیت های متعدد شرایط پاندمی کرونا از روش نمونه گیری در دسترس 4دانش آموز پسر انتخاب شدند که درنهایت 3مشارکت کننده در 12جلسه حضور پیدا کردند. از ابزارهای آزمون هوش وکسلر کودکان و آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1384)، برای غربالگری و تعیین خط پایه استفاده گردید و در جلسه آخر پژوهش، از مشارکت کننده ها به کمک ابزار نما پس آزمون به عمل آمد. داده ها با محاسبه درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تحلیل شد. مطابق یافته های پژوهش در هر مشارکت کننده از ده مهارت خواندن که به وسیله آزمون نما سنجیده شد، در مشارکت کننده اول و سوم شش مهارت و در مشارکت کننده دوم هشت مهارت بهبودیافته است. هر سه مشارکت کننده در خرده آزمون های قافیه، درک کلمات، حذف آواها، نشانه های حرف و نشانه های مقوله به صورت مشترک رشد و تغییر معناداری در این مهارت ها به دست آوردند. در دو مشارکت کننده اول و دوم خواندن ناکلمات معنادار شد و در دو مشارکت کننده دوم و سوم درک متن معنادار گردید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب سبب بهبود اکثر مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شده است.
تقویت یادگیری مستقل در کلاس درس شیمی در بین دانش آموزان بزرگسال بازمانده از تحصیل : یک اقدام پژوهی در کلاس درس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این اقدام پژوهی یک استراتژی کلاس درس و مداخله برای تقویت استقلال در یادگیری دانش آموزان بزرگسال بازمانده ازتحصیل را بررسی می کند . همچنین مشکلات استقلال در یادگیری از طریق استفاده از ابزارهای آموزشی و پیگیری مداوم توسط معلمانی که به دنبال انتقال بیش از حد معلومات هستند را مورد بررسی قرار می دهد . این اقدام پژوهی شامل سه مرحله است :مرحله اول شامل شناخت نیازهای دانش آموزان ، شناسایی اهداف و طراحی منابع و ابزارهای ضروری است . مرحله دوم شامل استفاده از منابع و به کارگیری راهبردها و مرحله سوم شامل ارزیابی و تجزیه تحلیل نتایج برای تعیین اقدامات آینده است . نتایج حاکی از آن است که معلمان می توانند یک محیط کلاسی تسهیل کننده ایجاد کنند و با قرار دادن ساختارهایی برای راهنمایی دانش آموزان در درسهایشان از دانش آموزان مستقل ، خودراهبر و مستقل حمایت کنند .
رابطه رهبری تحول آفرین و مدیریت مشارکتی با سازمان یادگیرنده در مدارس شهرستان فراشبند
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
102 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف این پژوهش رابطه رهبری تحول آفرین و مدیریت مشارکتی با یادگیری سازمانی در مدارس شهرستان فراشبند بود. روش شناسی پژوهش : روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و ابزار پژژوهش پرسشنامه یادگیری سازمانی،رهبری تحول آفرین و مدیریت مشارکتی بود که روایی و پایایی آنها توسط محققان پیشین مورد بررسی و تائید قرار گرفته است. جامعه تحقیق تمام معلمان مقطع ابتدایی و متوسطه اول و دوم در شهرستان فراشبند بود که به صورت تصادفی طبقه ای از هر مقطع تعداد مناسب انتخاب شد. یافته ها : نتایج تحقیق نشان داد بین رهبری تحول آفرین و مدیریت مشارکتی با یادگیری سازمانی در مدارس شهرستان فراشبند رابطه معنی دار وجود دارد. رهبری تحول آفرین با یادگیری سازمانی با مقدار0/873 و مقدار ضریب تعیین 0/672 با فاصله اطمینان 99 صدم و در سطح 0/01 >P دارای همبستگی می باشد. همچنین بین مدیریت مشارکتی و یادگیری سازمانی با مقدار 0/763 و ضریب تعیین 0/582 با فاصله اطمینان 99 صدم دارای همبستگی می باشد. رهبری تحول آفرین و مدیریت مشارکتی پیش بینی کننده معنی داری برای یادگیری سازمانی هستند و در این میان رهبری تحول آفرین با بتای 0/656 تاثیر بیشتری بر یادگیری سازمانی معلمان دارد. بحث و نتیجه گیری: : به طور خلاصه، شواهد نشان می دهد که رهبری تحول آفرین و مدیریت مشارکتی به طور مثبت با یادگیری سازمانی مرتبط هستند. با ترکیب این دو سبک رهبری، رهبران می توانند محیطی ایجاد کنند که یادگیری، نوآوری و همکاری را تقویت می کند و به کارکنان کمک می کند تا مهارت ها و دانش خود را توسعه دهند.
آموزش از راه دور اضطراری و چالش های معلمان ابتدایی: تحلیل موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
97 - 125
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربیات، چالش ها و نگرش معلم مقطع ابتدایی نسبت به آموزش از راه دور اضطراری یا ERT انجام شد. جامعه پژوهش معلمان دوره ابتدایی ارومیه بودند که از آن نمونه ای به حجم 720 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پرسشنامه های نیمه ساختارمند استفاده شد. داده های گردآوری شده با روش تحلیل موضوعی تحلیل شدند. تجربه معلمان از ERT در سه دسته احساس ناآمادگی، عدالت آموزشی و افت یادگیری قرار گرفت. معلمان در حوزه های درک دشواری وظایف معلم، فرصت دانش افزایی و مهارت آموزی، استمرار آموزش، ارتقای مشارکت بین معلمان، ارتقای مشارکت والدین و مسئولیت پذیری دانش آموزان و در حوزه های کاهش تعامل کلاسی، مشکلات برنامه کاربردی شاد، فقدان منابع و امکانات ضروریERT، عدم امکان سنجش روا و درست از یادگیری دانش آموزان و افزایش بارکاری از ERT به ترتیب راضی و ناراضی بودند. تغییرات ضروری از دیدگاه معلمان برای بهبود ERT در حوزه های اصلاح شبکه اینترنت و پلتفرم آموزشی، تسهیل دسترسی به امکانات و ابزارها و گنجاندن آموزش های مرتبط با فناوری در برنامه درسی تربیت معلم و ضمن خدمت فرار گرفت. به نظر می رسد این شکل از آموزش، از این پس بعنوان یک شیوه مکمل برای آموزش رو در رو باقی خواهد ماند. لذا بررسی زیرساخت های لازم جهت بهبود آن ضروری می نماید.
دوازده نقد به محتوا و روشهای توضیح مطلب در کتابهای هدیه های آسمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵۵
۱۳۰-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
درس هدیه های آسمان یکی از دروس بسیار مهم در نظام آموزش و پرورش ایران است که غایت بنیادین آن آموزش اخلاقی و مذهبی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر نقد محتوا و روشهای توضیح مطلب در کتابهای هدیه های آسمان دوره ابتدایی است. پژوهش از نوع کیفی ترکیبی و مبتنی بر سه سوسازی روش شناختی است. به این معنا که برای تبیین دعاوی از چندین روش بهره گیری شده است و افزون بر واکاوی مفهومی محتوای کتابهای هدیه ها و استناد به یافته های پژوهشی، کتابهای مزبور بر اساس شش رویکرد توضیحی، در محیط نرم افزار کیفی اطلس تی. تحلیل شده اند. برای آزمون آماری فراوانیها از جداول توافقی پیشرفته و روش بونفرونی استفاده شده است. بر اساس تحلیلها دوازده نقد در هم تنیده در مورد کتابهای هدیه های آسمان قابل طرح است: 1) تفاوت شکل و قالب محتوای این کتابها با محیط واقعی دانش آموزان؛ 2) وجود توضیحات مبهم در متن کتابها؛ 3) انتظار پایبندی کودک به تمامی ابعاد دین؛ 4) ایجاد تعارضات روان شناختی در فراگیران؛ 5) فقدان رویکرد منسجم در مورد اعمال مستحبی؛ 6) عدم تأکید متعادل بر آموزه های اسلامی؛ 7) ترس و شرم پنهان در آموزش دستورات؛ 8) عدم استفاده کافی از روشهای نوین آموزش اخلاق؛ 9) غلبه رویکرد دیسیپلینی در توضیح مطالب؛10) توضیح نامناسب مفاهیم انتزاعی؛ 11) پرسشگری یا طرح مسئله به صورت القایی؛ و 12) مغفول ماندن برخی از مفاهیم اساسی. با عنایت به استدلالها و مثالهای مورد بحث، بازنگری اساسی در محتوا و روشهای توضیح مطلب در کتابهای هدیه های آسمان ضروری به نظر می رسد. پیام اصلی پژوهش حاضر این است که مطالب و توضیحات کتابهای هدیه ها باید با شرایط روان شناختی فراگیران و واقعیتهای خانوادگی و اجتماعی آنها متناسب باشد.
نقش واسطه ای اضطراب در رابطه میان سبکهای پردازش حسی با مشکلات یادگیری در دانش آموزان دبستانی عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵۵
۲۰۴-۱۸۷
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام دادن این پژوهش، مدل یابی روابط ساختاری سبکهای پردازش حسی با مشکلات یادگیری از طریق میانجی اضطراب در دانش آموزان دبستانی عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه 2200 والدین دانش آموزان پسر دبستانی عادی پایه سوم مدارس دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص دادن ضریب 10 برای هر متغیر مشاهده شده، 250 نفر به عنوان حجم نمونه به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبکهای پردازش حسی کودکان دان (1999)، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) و پرسشنامه اضطراب اسپنس (1997) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS 18 و AMOS 23 استفاده شده است. نتایج نشان داد که مقدار RMSEA برابر با 0/035 است که نشان دهنده این است که میانگین مجذور خطاهای مدل مناسب و مدل قابل قبول است. مقدار کای دو به درجه آزادی (2/834) بین 1 و 3 است و میزان شاخصهای GFI، CFI و NFI نیز تقریباً برابر و بزرگ تراز 0/9 است که نشان می دهند مدل اندازه گیری متغیرهای پژوهش، مدلی مناسب است. سبکهای پردازش حسی و اضطراب توان پیش بینی 86 درصد از متغیر مشکلات یادگیری را داشتند. مسیرهای سبکهای پردازش حسی و اضطراب اثری مستقیم و معنادار بر مشکلات یادگیری دارند. مسیر غیرمستقیم سبکهای پردازش حسی با میانجیگری اضطراب بر مشکلات یادگیری مقادیر استانداردشده (β)، به دست آمده دارای اثرات معنادار است که با توجه به روش برآورد بوت استرپ مورد تأیید واقع شده است. پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی مانند سبکهای پردازش حسی و اضطراب در تبیین مشکلات یادگیری است.
اثربخشی آموزش گروهی هوش اخلاقی بر خودشفقتی و تقلب تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵۵
۲۳۸-۲۲۳
حوزههای تخصصی:
هوش اخلاقی یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر بسیاری از ویژگیهای روانی ازجمله تقلب تحصیلی و خودشفقتی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی هوش اخلاقی بر تقلب تحصیلی و خودشفقتی دانش آموزان است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. پس از انتخاب تصادفی دو دبیرستان دخترانه و اجرای پیش آزمون، 50 دانش آموز که دارای نمره بالاتر از متوسط در تقلب تحصیلی و نمره پایین تر از متوسط در خودشفقتی بودند، انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. به گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای مؤلفه های هوش اخلاقی آموزش داده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودشفقتی فرم کوتاه ریس و همکاران (2011) و تقلب تحصیلی استیونز و گلباخ (2007)، بود. داده ها ازطریق تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش هوش اخلاقی سبب کاهش تقلب تحصیلی و افزایش خودشفقتی در دانش آموزان شده است. آموزش هوش اخلاقی سبب می شود که دانش آموزان به اصول اخلاقی پایبند شوند و گرایش به تقلب در آنها کاهش یابد. همچنین، دانش آموزان از بعد خودشفقتی دارای صداقت و مسئولیت پذیری دربرابر تصمیمات خود شوند و به دلیل شکستها به انتقاد سخت گیرانه از خود نپردازند. باتوجه به تأثیر معنادار آموزش هوش اخلاقی بر خودشفقتی و تقلب تحصیلی دانش آموزان و نیاز جامعه به افراد با صداقت و مسئولیت پذیر، آموزش هوش اخلاقی به دانش آموزان توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی حرفه ای دانش آموختگان دوره کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان با مهارت آموزان ماده 28(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی عملکرد معلمان دانش آموخته کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان با معلمان جذب شده از طریق آزمون استخدامی طرح ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه مدیران و دانش آموزان با استفاده از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 320 معلم زن و مرد در پنج استان کشور بود که این استان ها به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس پنج مؤلفه دانش حرفه ای، جنبه های آموزشی، جنبه های شخصی، مدیریت کلاس و تعامل و همکاری استفاده شد. روایی پرسشنامه از طریق صاحب نظران و اساتید و همچنین، پایایی آن از طریق انجام آزمون آلفای کرونباخ انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و روش های آمار استنباطی مانند آزمون تی و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته نشان داد؛ معلمان فارغ التحصیل کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه مدیران و دانش آموزان، در چهار مؤلفه دانش حرفه ای؛ مدیریت کلاس؛ تعامل و همکاری و جنبه های آموزشی وضعیت عملکردی مطلوب تر و بهتری داشتند. اما در خصوص مؤلفه جنبه های شخصی آزمون های آماری وضعیت بهتری را برای معلمان فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان نسبت به معلمان جذب شده از طریق طرح ماده 28 تأیید نمی کند. نتایج این پژوهش می تواند در زمینه جذب و تربیت معلمان استفاده شود.
طراحی و اعتباریابی ابزاری برای سنجش کیفیت برنامه درسی دانشگاه های کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در حوزه آموزش عالی، برنامه درسی نقش اساسی در آموزش مؤثر و تغییر آموزشی بازی می کند. پژوهش حاضر، با هدف "طراحی و اعتباریابی یک ابزار اندازه گیری برای سنجش وضعیت کیفیت برنامه درسی دانشگاه های کشور" انجام شد. روش کار: برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق ترکیبی با طرح اکتشافی–مدل توسعه ابزار استفاده شد. ابتدا در بخش کیفی پژوهش با استفاده از روش نظریه زمینه ای و مصاحبه با 25 نفر از خبرگان آموزش عالی، پرسشنامه ای با 14 مقیاس و 107 خرده-مقیاس طراحی شد. سپس، در بخش کمی، پرسشنامه طراحی شده در اختیار 180 نفر از خبرگان آموزش عالی کشور قرار گرفت. اعتبار پرسشنامه توسط صاحب نظران تأیید؛ و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ (994/0) محاسبه شد. در بخش کیفی پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند غیراحتمالی و در بخش کمی از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی استفاده شد. برای آزمون این ابزار، از تحلیل تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج: با انجام تحلیل عاملی مرتبه اول، ابزار مزبور با 14 مقیاس و 107 خرده-مقیاس تأئید شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم نیز نشان داد که مقیاس های احصاءشده دارای بار عاملی کافی جهت پیش بینی ابزار اندازه گیری کیفیت برنامه درسی نظام آموزش عالی ایران است. همچنین، تمام شاخص های برازش، تأئید شد. نتیجه گیری: نتایج آزمون های آماری نشان می دهد، مقیاس طراحی شده برای سنجش کیفیت برنامه درسی دانشگاه های ایران از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است.
بررسی نقش و جایگاه مهارت های مدیریتی در رضایت شغلی و بهره وری کارکنان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش و جایگاه مهارتهای مدیریتی در رضایت شغلی و بهره وری کارکنان بوده است. روش کار: روش کار توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات با بررسی نظری و مرور نتایج سایر پژوهش ها و ارائه مفهوم مهارتهای مدیریتی و بهره وری کارکنان انجام شد. با توجه به ارتباط مهارتهای مدیریتی در رضایت شغلی و بهره وری کارکنان و برای افزایش آگاهی بهتر کارکنان لازم است آموزش های لازم در این زمینه صورت پذیرد. یافته ها: رضایت شغلی از عوامل مهم افزایش بهره وری، دلسوزی کارکنان نسبت به سازمان، تعلق و دلبستگی آنان به محیط کار، افزایش کمیت و کیفیت کار، برقراری روابط خوب و انسانی در محل کار و بالا بردن روحیه کارکنان است. رضایت شغلی بر مسایل مهمی مانند میزان تأخیر، غیبت، ترک خدمت و همچنین بر کارایی و اثربخشی فردی مانند میزان تولید و بهره وری فرد تأثیر می گذارد. نقش عامل انسانی در پیشبرد امور جامعه، دارای اهمیتی خاص است و مؤثرترین رکن تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر چه مدیران به مقوله مهارت انسانی مدیریت توجه منظم و هدفمندتری داشته باشند. تدوین استراتژی ایجاد انگیزه و ایجاد تعلقات سازمانی در کارکنان بیشتر صورت می پذیرد. بدین خاطر پیشنهاد می شود مسئولین ذی ربط باید به مقوله مهارت فنی مدیریت توجه دقیق و تیزبینانه تری داشته باشند تا موجب ارتقاء سطح رضایت شغلی کارکنان در سازمان گردد.
اثربخشی قصه درمانی بر تنظیم هیجان و نشانه های اضطرابی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی قصه درمانی بر تنظیم هیجان و نشانه های اضطرابی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کودکان مبتلا به طیف اتیسم مراجعه کننده به مراکز درمانی اتیسم در محدوده سنی 9 الی 14 سال در گنبد بود (42نفر) و تعداد 30 کودک مبتلا را به روش هدفمند در دسترس انتخاب کرده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش تحت پروتکل قصه درمانی مرادیان و همکاران(1393) طی 8 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند در حالی که برای گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (شیلدز و چیکتی، 1995) و پرسشنامه نشانه های اضطرابی (اسپنس، ۱۹۹۹) بودند. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیری(MANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد قصه درمانی بر تنظیم هیجان و نشانه های اضطرابی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم اثرگذار است. بر مبنای نتایج پژوهش حاضر می توان دریافت که تنظیم هیجان و نشانه های اضطرابی زیربنای انعطاف پذیری فیزیولوژیکی و هیجانی در افراد مبتلا به اتیسم بوده که او را قادر می سازد تا بتواند سطح بهینه برانیگختگی را داشته باشد. در این وضعیت بهینه فرد می تواند به طور موفقیت آمیزی در فعالیت های اجتماعی شرکت کند و توانایی افزایش تداوم تعاملات اجتماعی، ارتباط موثر و سازش یافتگی با تغییرات محیط اطراف را پیدا کند که پیشنهاد می گردد در برنامه های بازتوانی مورد توجه مشاوران و روانشناسان قرار گیرد.
رویکردی پدیدارشناسانه به تجارب مدیران مدارس از توسعه مشارکت زیست محیطی فراگیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
206 - 229
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب مدیران از توسعه مشارکت زیست محیطی فراگیران و بررسی موانع و چالش های آن ها در مدارس شهر سنندج انجام شد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده و در ابتدا ۱۶ مدرسه از بین مدارس شهر سنندج به صورت هدفمند انتخاب شدند و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته، مشاهدات میدانی و اطلاعات رسانه ای بوده و داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل مضمون Atride-Sterling کدگذاری شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که مدارس برای حمایت از محیط زیست اقداماتی انجام داده اند؛ این اقدامات بعد از کدگذاری در ۶ مقوله افزایش اطلاعات محیط زیستی دانش آموزان، توسعه عملکرد محیط زیستی دانش آموزان، میانوندی پیوند خانواده ها با طبیعت، بهسازی بافتار و شرایط فیزیکی در مدارس، ترفیع دانش آموزان به سفیران تندرستی در جامعه، افزایش بازدهی در مصرف منابع طبیعی دسته بندی شدند و در مورد چالش ها و موانع مدیران برای انجام اقدامات محیط زیستی 5 مقوله محدودیت های تشکیلاتی، تعلیماتی، بصیرت مدنی، تسهیلاتی و ساختاری-مکانی به دست آمد. در این بین محدودیت های تشکیلاتی و تعلیماتی دارای بیشترین فراوانی بودند که باید مورد توجه قرار گیرند و در پایان پیشنهاد می گردد مسئولین ضمن در نظر گرفتن آموزش محیط زیستی جز اهداف ثابت آموزشی و ادغام آن در آموزش های رسمی و غیر رسمی و اعطای تسهیلات لازم، واحد مستقل درسی و دبیر تخصصی از فعالیت های محیط زیستی مدارس ارزشیابی دوره ای به عمل آورند.