فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۶۱ تا ۲٬۶۸۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه شایستگی پژوهشی معلمان آموزش و پرورش با محوریت شهر تهران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها کیفی و کمی (روش آمیخته) بوده است.روش شناسی: جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه متخصصان و اساتید حوزه علوم تربیتی و مدیران ارشد آموزش و پرورش تا اشباع نظری به تعداد 17 نفر و جامعه آماری بخش کمی جامعه بزرگ معلمان دوره ابتدایی شهر تهران در سال 1400 می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 384 نفر بر اساس مناطق شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش کمی از آمار توصیفی، آمار استنباطی شامل آزمون های کلموگروف- اسمیرنف و تحلیل عامل تأییدی استفاده شده است.یافته ها: براساس مطالعات نظری انجام شده و دسته بندی نظرات در مرحله کیفی 133 شاخص شناسایی که پس از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی 6 بعد، 20 مؤلفه و 111 شاخص نهایی و سپس براساس آن ها، پرسشنامه پژوهش طراحی شده است.بحث و نتیجه گیری: پس از تحلیل نهایی، شش بعد شایستگی های ذهنی، شایستگی های شخصیتی، شایستگی های میان فردی، شایستگی های ارزشی- نگرشی، شایستگی های اخلاقی و شایستگی های حرفه ای- تخصصی و برخی از مؤلفه های آن شامل مهارت های ادراکی و تأملی، تصمیم گیری و حل مسئله، اعتماد به نفس، تعامل مؤثر، کار تیمی و شبکه سازی، تلاش و پشتکار، تقوا و بصیرت دینی، مدیریت و رهبری پژوهشی، مهارت های دانشی و ... شناسایی شده اند.
The Impact of Emotional Maturity and Social Problem-Solving Abilities on Neurobehavioral Outcomes in Autistic Adolescents
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۳ (۲۰۲۳) : Serial Number ۳
35-41
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the predictive value of emotional maturity and problem-solving skills on neurobehavioral functioning in adolescents with autism. A cross-sectional design was employed, involving 282 adolescents aged 12-18 diagnosed with autism spectrum disorder (ASD). Participants were assessed using the Behavior Assessment System for Children, Second Edition (BASC-2) for neurobehavioral functioning, the Emotional Maturity Scale (EMS), and the Social Problem-Solving Inventory-Revised (SPSI-R). Pearson correlation analysis and linear regression were conducted using SPSS version 27 to examine the relationships and predictive power of emotional maturity and problem-solving skills on neurobehavioral functioning. Descriptive statistics revealed mean scores of 78.54 (SD = 10.37) for neurobehavioral functioning, 84.29 (SD = 12.51) for emotional maturity, and 81.75 (SD = 11.68) for problem-solving skills. Pearson correlation showed significant positive correlations between neurobehavioral functioning and emotional maturity (r = 0.45, p = 0.001), and problem-solving skills (r = 0.38, p = 0.005). Regression analysis indicated that emotional maturity (B = 0.32, p = 0.001) and problem-solving skills (B = 0.29, p = 0.005) significantly predicted neurobehavioral functioning, explaining 27% of the variance (R² = 0.27). The study demonstrates that higher levels of emotional maturity and problem-solving skills are associated with better neurobehavioral functioning in adolescents with autism. These findings underscore the importance of incorporating emotional and cognitive skill development in interventions to enhance neurobehavioral outcomes for this population. Future research should adopt longitudinal designs to explore these relationships over time and include diverse populations for broader applicability.
مقایسه عملکرد درخت تصمیم و شبکه عصبی مصنوعی در طبقه بندی داوطلبان آزمون سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقایسه قابلیت های سه الگوریتم مختلف درخت تصمیم و مدل شبکه عصبی به منظور انتخاب مدل طبقه بندی مناسب برای ارزیابی عملکرد داوطلبان آزمون سراسریروش پژوهش: مبتنی بر رویکرد کمّی و با روش پیمایشی است و از متغیرهای جنسیت، سوابق تحصیلی و نمره های تراز هر یک از دروس به عنوان متغیرهای موثر در طبقه بندی استفاده گردید.یافته ها: با در نظر گرفتن همه متغیرها بدون جنسیت براساس مدل شبکه عصبی، مشخص شد که دروس تخصصی ریاضی، فیزیک و شیمی سپس دروس عمومی فارسی و دینی به ترتیب بیشترین اهمیت را در طبقه بندی دارند. فاصله دیپلم تا آزمون سراسری کمترین تاثیر را داشت. همچنین مشخص شد در صورتی که تنها متغیرهای مربوط به دروس آزمون در نظر گرفته شود ترتیب میزان اهمیت دروس شیمی و فیزیک جابه جا می شود.نتیجه گیری: با استناد به شاخص دقت کلی، الگوریتم مدل شبکه عصبی با دقت بیشتر از 95/0 از عملکرد بالا تری نسبت به الگوریتم های درخت تصمیم برخوردار است. از طرفی ورود متغیرهای سوابق تحصیلی در دقت الگوریتم شبکه عصبی تاثیر مطلوبی داشته است.
نواندیشی در شناخت و توسعه مفهومی برنامه درسی نال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه درسی نال مهمترین مفهوم در رشته برنامه درسی است که اولین بار به وسیله آیزنر (1979) مطرح گردید. آیزنر بر حذفیات برنامه درسی به عنوان برنامه درسی نال تأکید داشته و بقیه ابعاد آن را نادیده گرفته است. هدف این پژوهش شناسایی ماهیت برنامه درسی نال، انواع، ابعاد، سطوح، و پیامدهای آن با استفاده از روش اسناد پژوهی، مطالعه و تحلیل پژوهش های انجام شده در این حوزه است. نتایج این پژوهش نشان داد برنامه درسی نال مفهومی فراتر از برنامه درسی نال مد نظر آیزنر (برنامه درسی محذوف) است و علاوه بر حذفیات برنامه درسی، شامل مواردی است که با حضور خود در برنامه درسی، نقایصی را در تعلیم و تربیت فراگیران ایجاد می کند. بر این اساس، هفت نوع برنامه درسی نال: «مغفول، محذوف، منسوخ، محرف، عقیم، مفرط و ممنوعه» شناسایی شد که به شکل عمدی یا غیرعمدی در زمان طراحی، اجرا و یا آموخته شدن برنامه درسی رخ داده و موجب بروز نقص در جریان یادگیری فراگیران شده که اثرات و پیامدهای فردی و اجتماعی نامطلوبی را برجای می گذارند.
مطالعۀ موردی نمونه ای از خودکاوی روایتی کارنمای معلّمی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
55 - 72
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، ارائه گزارش کارنمای معلمی من در دانشگاه فرهنگیان قبل از ورود به حرفه معلمی است. این گزارش با تأکید بر مشاهده تأملی، روایت نگاری و واکاوی تجربیات زیسته من با بهره گیری از ابزارهای کنش پژوهی فردی و خودکاوی روایتی نگاشته شده است. هدف اصلی، چگونگی تجزیه و تحلیل، ارائه گزارش کارنمای معلمی در دانشگاه فرهنگیان (پردیس شهید مطهری زاهدان) در طول هشت ترم بوده که بخش زیادی از آن شامل حضورم در مدرسه و کسب تجارب عملی است. این پژوهش از نوع رویکرد کیفی بوده که داده های حاصل شامل مجموعه ای از کلیه روایت های نگاشته شده توسط اینجانب براساس سرفصل درس کارنمای معلمی (پروژه) در قالب سه فصل و بصورت خودکاوی روایتی بوده و روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز استفاده از فن تحلیل مضمون بود. این پروژه سبب گردید تا من با استفاده از خودکاوی روایتی و تحلیلی کلی نسبت به خود، به نقاط قوت، ضعف، علایق و نگرش های خود در حرفه معلمی پی برده و بر همین مبنا بتوانم با ترسیم اهداف، چشم انداز و تعهداتی برای خود در مقابله با هر نوع چالشی در مسیر پیش رو گام نهاده و با یک رویکرد و توان و انگیزه مضاعف وارد عرصه معلمی شوم.
تحلیل اثر فلات زدگی شغلی بر تعهد سازمانی با میانجی گری سکوت سازمانی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
78 - 93
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل اثر فلات زدگی شغلی بر تعهد سازمانی با میانجی گری سکوت سازمانی معلمان مدارس متوسطه اول شهر نورآباد انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی معلمان مدارس متوسطه اول شهر نورآباد در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 320 نفر بوده اند. برای انتخاب نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شد و 175 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای انتخاب گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسش نامه استاندارد فلات زدگی شغلی میلیمن (1992)، تعهد سازمانی آلن و مایر (1990)، سکوت سازمانی داین و همکاران (2003) استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و روش های آمار استنباطی شامل تحلیل عامل تأییدی و از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین فلات زدگی شغلی و تعهد سازمانی در سطح 0/05 درصد رابطه ی معناداری وجود ندارد اما با میانجی گری سکوت سازمانی این رابطه منفی و معنا دار است. همچنین سکوت سازمانی با تعهد سازمانی در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ای منفی و معنادار دارد و فلات زدگی شغلی با سکوت سازمانی در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ای مثبت و معنادار دارند. به طور کلی نتیجه می شود که مدل مفهومی اثربخشی تعهد سازمانی بر فلات زدگی شغلی با نقش واسطه ای سکوت سازمانی با مدل تجربی برازش ندارد.
بحران کاهش تقاضا در رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در نظام دانشگاهی ایران: شناسایی راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۹
43 - 63
حوزههای تخصصی:
امروزه کاهش تقاضا در رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات به عنوان یک مسئله جدی، مشکلاتی را برای کشورهای درحال توسعه از جمله ایران ایجاد کرده است. این در حالی است که متخصصان حوزه های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات نقش به سزایی در رشد و توسعه کشورها به عهده دارند. از این رو پژوهش حاضر به دنبال شناسایی راهکارهایی برای برون رفت از بحران کاهش تقاضا در رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در مقطع کارشناسی در نظام دانشگاهی ایران است. بر این اساس، از رویکرد آمیخته متوالی- اکتشافی استفاده شد. بدین صورت که در گام کیفی با تکیه بر روش مطالعه موردی، راهکارهای مؤثر برای برون رفت از بحران کاهش تقاضا در رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در نظام دانشگاهی ایران از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۵ نفر از خبرگان احصاء شد و متعاقب آن در گام کمی، برای اعتبارسنجی راهکارهای احصاءشده، از روش دلفی کلاسیک استفاده شد. بدین صورت که پرسش نامه ای بر اساس راهکارهای احصاءشده در گام کیفی، طراحی گردید و در بین ۱۳ نفر خبره، توزیع شد تا میزان اجماع آنها در مورد راهکارهای احصاءشده به دست آید. داده های گام کمی نیز با استفاده از روش های آماری، از قبیل ضریب هماهنگی کندال، میانه، میانگین و انحراف چارکی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از دو گام کیفی و کمی نشان داد که خبرگان بر روی نُه راهکار مهم برای برون رفت از بحران کاهش تقاضا در رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در نظام دانشگاهی ایران، از قبیل ادغام دانشگاه های کم تقاضا و کوچک محلی با دانشگاه های بزرگ استانی، توجه جدی به سند آمایش آموزش عالی در ایجاد رشته، پذیرش دانشجو و جذب هیئت علمی، ایجاد و توسعه میان رشته ای ها، تعامل بیشتر دانشگاه با جامعه و صنایع محلی و استانی، توجه بیشتر به پژوهش های مسئله محور و کاربردی، پذیرش دانشجوی خارجی از کشورهای منطقه، توجه به ارتقای کیفیت، تحول در برنامه های درسی متناسب با نیازهای بازار کار و برگزاری دوره های آموزش آزاد و مجازی به اجماع رسیدند.
بررسی نقاط قوت و ضعف ارزشیابی توصیفی در آموزش مجازی از دیدگاه معلمان ابتدایی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
83 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقاط قوت و ضعف ارزشیابی توصیفی در آموزش مجازی از دیدگاه معلمان ابتدایی استان مازندران بوده است. طرح پژوهش حاضر به صورت ترکیبی (اکتشافی-متوالی) و از دو روش پدیدارشناسی و توصیفی پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل مدرسان ارزشیابی توصیفی، راهبران، سرگروه های آموزشی و معلمان ابتدایی بودند، جمع آوری داده ها به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته با 16 تن از آن ها به اشباع نظری رسید. روش تجزیه وتحلیل در بخش کیفی، تحلیل مضمون (فراگیر، سازمان دهنده و پایه) بود. در بخش کیفی نتایج در ﻗﺎﻟﺐ دو مضمون فراگیر، 6 مضمون سازمان دهنده و 44 مضمون ﭘﺎﯾﻪ شناسایی و دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی گردید. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی استان مازندران به تعداد 9464 نفر بود. نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 370 نفر برآورد شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و با بهره گیری از تحلیل عاملی اکتشافی به کمک نرم افزار spss تحلیل گردید. در بخش کمی، نقاط قوت شامل: افزایش سرمایه روان شناختی و تشریک مساعی (10 گویه) و بهبود جریان یادگیری (7 گویه) و نقاط ضعف شامل: ضعف تعامل (10 گویه)، ضعف ساختاری (6 گویه)، ضعف آموزشی (7 گویه)، ضعف جمع آوری داده و ارزشیابی (4 گویه) شناسایی گردید. نتایج نشان می دهد که، ارزشیابی توصیفی در محیط مج ازی علاوه بر نقاط قوت، دارای ضعف های قابل توجهی می باشد. که غفلت از آن ها، موجب پیدایش آسیب های جدی در نظام آموزش ابتدایی خواهد شد.
سنجش تطبیقی ضرباهنگ زمانی - مکانی برنامه ریزی درس های نظری و عملی جغرافیا در نظام برنامه ریزی دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
149 - 130
حوزههای تخصصی:
ضرباهنگ برنامه ریزی درسی ریتمی است برای درک و تبیین چگونگی برنامه ریزی دروس در ابعاد مختلف از جمله ابعاد زمانی و مکانی. بررسی تطبیقی این ضرباهنگ برای دروس متنوع نظری و عملی می تواند الگوی مؤثر در برنامه ریزی درسی جهت مطلوبیت بخشی به آموزش باشد. این پژوهش با روش تبیینی و ماهیت کاربردی منطبق بر رویکرد تطبیقی به بررسی ضرباهنگ زمانی و مکانی و اثر آن در دروس نظری و عملی رشته جغرافیا پرداخته است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده ۹۰ دانشجوی سال آخر جغرافیا می باشد. شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای - میدانی بوده که در شیوه میدانی با استفاده از ابزار پرسش نامه و به کارگیری متغیرهای زمان، مکان، چیدمان مکانی، دسترسی و امکانات، داده ها اخذ گردید. تجزیه وتحلیل داده ها توسط نرم افزار spss با استفاده از مدل رادار تغییرات، تحلیل شکاف (تی زوجی) و اندازه اثر انجام گرفته است. نتایج یافته ها نشان می دهد ضرباهنگ زمانی و مکانی دروس عملی و نظری در سطح اطمینان ۹۵ درصد با سطح معناداری کمتر از 05/0 تفاوت معنادار نسبت به همدیگر داشته و اثر زوجی متغیرهای مکانی متوسط رو به مطلوب (قوی) و متغیرهای زمانی مورد در سطح متوسط می باشد. رادار تغییرات نشان از گرایش زمانی به ساعت دوم و سوم صبح و روزهای یکشنبه و دوشنبه و گرایش مکانی به سایت فناوری، کارگاهی، هوشمند با چیدمان فضایی میزگردی و زوجی در پیرامون رادار (مطلوبیت) دارد.
جایگاه آموزش هنر در برنامه های درسی دانشگاه فرهنگیان (نمونه: کاربرد سواد هنری در ترسیم نقشه های توپوگرافی)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر اسناد بالادستی و به ویژه ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین و اساسنامه خود، از سال 1394 عنوان رشته های تحصیلی را از دبیری به «آموزش» تغییر داد تا تأکیدی مضاعف بر کسب شایستگی تربیتی موضوعی (PCK) در کنار سایر توانمندی های عمومی و موضوعی دانشجومعلمان داشته باشد. از این رو، کسب «سواد هنری»، برای ایجاد حس زیبایی شناختی، پرورش خلاقیت های هنری و تفکر فلسفی و نگرش صحیح در اذهان و رفتار فراگیران، به عنوان یکی از ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت با اضافه شدن درسی جدید با عنوان «کاربرد هنر در آموزش» به برنامه های درسی دانشگاه مورد تأکید قرار گرفت. یکی از این برنامه های درسی رشته «آموزش جغرافیا» است. بر اساس اهداف مندرج در این برنامه، دانشجومعلمان با دانش، تفکر و مهارت های جغرافیایی آشنا می شوند تا نگرش آنها نسبت به موقعیت جغرافیایی و محیطی، بهبود باید. با اینحال، شاید یکی ازچالش برانگیزترین موضوعات پیشِ روی آموزش جغرافیا را بتوان تاکید بر دانش ومحفوظات دانست که رشد تک بُعدی فراگیران را فراهم می کند. یافته های پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی بدست آمده نشان می دهد، تقویت «سوادهنری»، با بهره گیری از عناصر و مولفه های مختلفی چون، بافت، زمینه، رنگ، تصویر، ساخت ماکت، مدل، و ترسیم نقشه های جغرافیایی در ترسیم و آموزش نقشه های توپوگرافی، ضمن کسب سواد جغرافیایی، می تواند منجر به تقویت مبانی شناختی، نگرشی و مهارتی فراگیران شده و دانشگاه فرهنگیان را بیش از پیش به اهداف مندرج در برنامه های تعلیم و تربیت موفق نماید.
اثربخشی مشارکت خانه-مدرسه بر پیوند با مدرسه و تعامل با همسالان دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
17 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی برنامه مشارکت خانه-مدرسه بر پیوند با مدرسه و تعامل با همسالان در دانش آموزان پسر دارای اختلال نقص-توجه و بیش فعالی بود. روش : روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش شامل تمامی مادران، معلمان و دانش آموزان پسر دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی پایه ی پنجم و ششم ابتدایی مدارس ناحیه 2 شهر تبریز در سال تحصیلی 1401 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از این دانش آموزان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. از مقیاس های پیوند با مدرسه (SBQ) و تعامل با همسالان(IPR) برای جمع آوری داده ها در پیش و پس آزمون استفاده شد. برنامه آموزشی مشارکت خانه- مدرسه در نه جلسه آموزشی برای مادران و معلمان برگزار شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره و با نرم افزار SPSS-16 انجام شد و یافته ها نشان داد که نمرات آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود داشت، یعنی در روابط با همسالان و پیوند با مدرسه در گروه آزمایش تغییر معناداری تحت تأثیر مداخله برنامه مشارکت خانه- مدرسه به وجود آمده بود(05/0>p). نتیجه گیری: به واسطه اثربخش بودن برنامه آموزشی مشارکت خانه-مدرسه، طراحی و اجرای این برنامه برای سایر گروه های نارسایی های تحولی، معلمان و والدین آنها پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۸)
۱۳۰-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان با اختلالات یادگیری شهر اهواز در سال 99-1398 بود و نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز با اختلالات یادگیری بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی 8 هفته و 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودآگاهی شناختی ولز و خودنظم دهی پنتریچ بود. داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیره، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0>p). به عبارت دیگر آموزش راهبردهای فراشناختی باعث افزایش خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری شد. منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان راهبردهای فراشناختی را به عنوان یک روش کارا جهت افزایش خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری پیشنهاد داد.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر عزت نفس دانش آموزان دختر کلاس ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر عزت نفس دانش آموزان دختر کلاس ششم ابتدایی شهرستان خرم آباد است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش حاضر کل دانش آموزان دختر کلاس ششم شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 99/98 هستند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 30 دانش آموز انتخاب گردید و به قیدقرعه در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسش نامه آزمون عزت نفس (کوپر اسمیت) در گروه آزمایش و گواه قبل و بعد از مداخله است. افراد گروه آزمایش در 10 جلسه 50 دقیقه ای جهت آموزش تفکر انتقادی شرکت نمودند سپس از هر دو گروه (آزمایش و کنترل) پس آزمون گرفته شد. داده های گردآوری شده با آمار استنباطی، تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته و نتایج نشانگر کارایی و اثربخشی روش بوده و تمام فرضیه های پژوهش تأیید گردید؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش تفکر انتقادی اعتمادبه نفس دانش آموزان را افزایش می دهد. همچنین پیشنهاد می شود در مدارس ساعاتی را به آموزش تفکر انتقادی اختصاص داد.
شناسایی شایستگی های مورد نیاز سرگروه آموزشی از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
212 - 185
حوزههای تخصصی:
توجه به نقش سرگروه های آموزشی به عنوان یکی از عناصر کلیدی در توسعه و رشد معلمان و شناسایی استعداد ها و پتانسیل های موجود در آنان برای دستیابی به هدف ها، از ضروریات انکارناپذیر در نظام آموزشی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های موردنیاز سرگروه آموزشی از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر مشهد صورت گرفته است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش مورداستفاده پدیدارشناسی بوده است. مشارکت کنندگان شامل آن دسته از معلمان و مدیران آموزشی بودند که نسبت به موضوع شایستگی های سرگروه های آموزشی آشنایی و تجربه داشته و می توانستند اطلاعات با ارزشی در اختیار پژوهشگران قرار دهند که با نمونه گیری هدف مند و با روش ملاک محور انتخاب شدند. داده ها به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 معلم ابتدایی و 9 مدیر آموزشی گردآوری شد و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. اطمینان از اعتبار داده ها از طریق کنترل توسط اعضا صورت گرفت و برای افزایش قابلیت تضمین، تلاش شد تا فرض های ذهنی پژوهشگر در مراحل گردآوری داده ها اثرگذار نباشد. برای انتقال پذیری یافته ها نیز نقل قول های مشارکت کنندگان عیناً همان گونه که مطرح شدند، ثبت گردید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شایستگی های سرگروه های آموزشی از دیدگاه معلمان و مدیران ابتدایی شامل 3 مقوله کلی شایستگی های عمومی (شایستگی های شخصیتی و شایستگی های نگرشی)، شایستگی های مدیریتی (شایستگی های خودمدیریتی، شایستگی های مدیریت روابط انسانی، شایستگی های مدیریت فرایند یاددهی و یادگیری) و شایستگی های تخصصی و حرفه ای (شایستگی های دانشی و شایستگی های حرفه ای) می شود.
رویکرد پدیدارشناسانه به تجارب دانش آموزان پایۀ دوازدهم از آمادگی شرکت در آزمون سراسری دانشگاه ها ویژۀ بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
496 - 479
حوزههای تخصصی:
دریافت تجربیات دسته اول یا تجربه زیسته تنها از طریق مصاحبه با افرادی صورت می گیرد که خود این تجربه را داشته اند. با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس از بهمن ماه 1398، دانش آموزان پایه دوازدهم برای شرکت در آزمون سراسری ناگزیر از تلاش بیشتری شده اند. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته دانش آموزان پایه دوازدهم برای آمادگی شرکت در آزمون سراسری دانشگاه ها در بحران کرونا بوده است که با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شده است. روش گردآوری اطلاعات، استفاده از مصاحبه نیمه ساختمند بوده است. بر این اساس، با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش معیار، دانش آموزان پایه دوازدهم، انتخاب و بر اساس اشباع نظری در نهایت، 14 نفر مصاحبه شده اند. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون انجام شده است. پس از استخراج و دسته بندی موضوعی، در دو مضمون اصلی و هشت مضمون فرعی شامل چالش های آموزشی (مشتمل بر چهار مضمون فرعی استفاده از مشاوران درسی، تفاوت محتوای درسی با مطالب ارائه شده در شبکه آموزش، کاهش رقابت و کاهش اثربخشی یادگیری) و چالش های فردی (مشتمل بر چهار مضمون فرعی بی انگیزگی، افزایش هزینه تحصیل، عدم تمرکز و افزایش زمان مطالعه) طبقه بندی شده اند. بحران کرونا موجب شکل گیری چالش ها و بروز نیازهای متفاوتی در دانش آموزان متقاضی شرکت در آزمون سراسری شده که باید مورد توجه و تحقق برنامه ریزان، معلمان و والدین قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر خودپنداره تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر خودپنداره تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان ابتدایی انجام پذیرفت. روش: طرح پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان هریس در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از این جامعه، تعداد 40 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شده و در 2 گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سازش یافتگی سینها و سینگ(2011)، احساس تعلق به مدرسه بری و همکاران(2004) و خودپنداره تحصیلی یی سن چن(2004) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام گرفت. یافته: میانگین نمرات خودپنداره تحصیلی و تعلق به مدرسه در پس آزمون در گروه آزمایش به ترتیب 05/33 ± 24/4 و 05/54 ± 54/4 به دست آمد. نتایج نشان داد؛ آموزش مهارت های اجتماعی بر احساس خودپنداره تحصیلی و تعلق به مدرسه دانش آموزان مقطع ابتدایی تأثیر دارد(P≤0/01) و باعث افزایش خودپنداره تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه می شود. نتیجه گیری: براین اساس اکتساب و به کارگیری مهارت های اجتماعی مبنایی است که ارتباط های بین فردی بر پایه آن ساخته می شود. دانش آموزانی که مهارت های اجتماعی را به طور واقعی تمرین می کنند و به شایستگی به کار می گیرند، به طور حتم قادرند در ورود به گروه همسالان و دوست یابی موفق باشند و تعاملی مثبت و متقابل با دیگران برقرار کنند که چنین امری باعث افزایش خودپنداره تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه در آنان می گردد.
تأملی بر رویکرد چندمنظری در آموزش تاریخ
حوزههای تخصصی:
رویکردهای مختلفی در خصوص آموزش تاریخ در مدرسه وجود دارد. رویکرد چندمنظری از جمله رویکردهای نوینی است که در سه دهه اخیر در مجامع علمی و آموزشی کشورهای پیشرو در حوزه آموزش مطرح بوده و برخی کشورها این رویکرد را در برنامه درسی خود گنجانده اند. این مقاله به روش اسنادی و با مرور نظام مند ادبیات آموزش تاریخ و شناسایی منابع معتبر و به روز، از طریق پایگاه های اطلاعاتی بین المللی، فارسی و موتور جستجوی علمی انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش، چندمنظری در آموزش تاریخ به معنای بررسی رویدادهای تاریخی از چشم اندازهای مختلف و دیدگاه های متعدد است و با کاربست آن در یادگیری تاریخ، دانش آموزان مهارت های سواد تاریخی و تفکر انتقادی خود را ارتقاء می دهند و قادر به یادگیری مادالعمر خواهند بود. این رویکرد همچنین قابلیت بسیاری برای تربیت و رشد شهروندانی را دارد که دارای ذهنی باز، آگاه از تنوع، متمایل به پذیرش تکثر و تفاوت ها باشند و برای مردمان، فرهنگ ها، مذاهب و زبان های دیگر احترام قائل شوند. در شرایطی که اسناد تحولی بر یادگیری فعال، فکورانه و مهارت محور توجه و تأکید دارند و تاریخ را یکی از منابع معتبر تفکر و شناخت می شمارند، انتظار می رود که این مقاله اسباب تأمل و گفت وگوی جدی پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت، دست اندرکاران تدوین برنامه درسی، مؤلفان کتاب های درسی و معلمان تاریخ در ایران به رویکردهای سازنده گرا در آموزش تاریخ باشد.
اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی بر مطلوبیت اجتماعی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
17 - 29
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف: یکی از مسایلی که امروزه توجه زیادی را به خود جلب کرده است، بحث بهزیستی و سرزندگی در محیط تحصیلی است. زیرا صاحبنظران معتقدند روابط در محیط آموزشی به طوری که دانش آموزان احساس سرزندگی با ارزش کنند، نقش بسیار حیاتی در ارتقای رفتارهای اجتماعی مطلوب و موفقیت آنان دارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی بر مطلوبیت اجتماعی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان متوسطه انجام پذیرفت. روش: طرح پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان اهر در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که از این جامعه، تعداد 40 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شده و در 2 گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند که آزمودنی های گروه آزمایش، تحت آموزش سرزندگی تحصیلی، به مدت 12 جلسه قرار گرفته و در مقابل گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مطلوبیت اجتماعی کراون و مارلو(1998) و سازگاری اجتماعی سینها و سینگ(2001) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام گرفت. یافته: میانگین نمرات مطلوبیت اجتماعی و سازگاری اجتماعی در پس آزمون در گروه آزمایش به ترتیب 05/15 (27/1) و 15/23 (62/2) به دست آمد. نتایج نشان داد؛ آموزش سرزندگی تحصیلی بر مطلوبیت اجتماعی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان تأثیر دارد و باعث افزایش مطلوبیت اجتماعی و سازگاری اجتماعی در آن ها می شو .(P≤0/01)
تحلیل مدل عوامل اثرگذار بر توسعه حرفه ای دبیران تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق، تحلیل مدل عوامل اثرگذار بر توسعه حرفه ای دبیران تربیت بدنی بود. روش تحقیق، توصیفی-پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی بود. داده های تحقیق به صورت میدانی و به شیوه آمیخته (کیفی و کمی) جمع آوری شد. نمونه کیفی، شامل 18 نفر از خبرگان که به روش غیر تصادفی هدفمند انتخاب و در بخش کمی، کلیه مدیران و کارشناسان تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش و ادارات کل تابعه بودند که بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با فرمول کوکران، تعداد 400 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته شامل 29 عامل مؤثر بر توسعه حرفه ای دبیران تربیت بدنی بود که روایی محتوایی آن توسط 10 تن از اساتید مدیریت ورزشی دانشگاه که بر تربیت بدنی مدارس اشراف داشتند و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد (85/0=α). برای تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی عوامل از نرم افزارهای SPSS وAmos برای اولویت بندی عوامل شناسایی شده از تکنیک AHP استفاده شد. یافته ها نشان داد که 29 عامل به ترتیب، در قالب 8 محور بهینه سازی منابع انسانی، برنامه آموزشی، برنامه های جاری آموزش و پرورش، اقدامات انگیزشی، سیاست گذاری کلان دولت، حمایت مالی، قوانین و مقررات و پشتیبانی از برنامه های توسعه منابع انسانی، بر توسعه حرفه ای دبیران تربیت بدنی اثرگذار است. توجه و تمرکز بر جذب و توسعه حرفه ای مدرسان، کیفیت بخشی به محتوای آموزشی و ایجاد انگیزه در دبیران تربیت بدنی، توسعه حرفه ای دبیران را تسهیل خواهد کرد.
تدوین مدل پیشرفت تحصیلی دانشجویان آموزش از دور بر اساس درگیری تحصیلی والدین با نقش واسطه ای ارزش تکلیف، احساس تعلق به دانشگاه و تلاش تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق ارائه الگوی پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان آموزش از دور بر اساس درگیری تحصیلی والدین با نقش میانجی ارزش تکلیف، احساس تعلق به دانشگاه و تلاش تحصیلی بود. نمونه مورد مطالعه 300 دانشجوی کارشناسی دانشگاه پیا م نور مرکز خوی در سال تحصیلی 1403-1402 بودند، که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای متشکل از خرده مقیاس ارزش تکلیف (پینتریچ و همکاران، ۱۹۹۱)، احساس تعلق (وانگ، وایت و اکلز، 2011)، تلاش تحصیلی (دوپیرات و مارین ۲۰۰۵) و خرده مقیاس درگیری تحصیلی والدین بود. پیشرفت تحصیلی نیز از طریق درج سوالی در خصوص معدل تحصیلی دانشجویان از طریق خودگزارش دهی مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از طرح های پیشرفته همبستگی(تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج پژوهش به طور کلی نشان داد که رابطه درگیری تحصیلی والدین و پیشرفت تحصیلی دانشجویان آموزش از دور، تحت تأثیر ابعاد درگیری تحصیلی عاطفی و رفتاری است. به گونه ای که اثر مستقیم درگیری تحصیلی والدین بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان مورد تأیید واقع نشد اما درگیری تحصیلی والدین از طریق احساس تعلق به دانشگاه، ارزش تکلیف و تلاش تحصیلی اثر غیرمستقم مثبتی را بر پیشرفت تحصیلی نشان داد. در رابطه با اثر مستقیم متغیرهای پژوهش بر پیشرفت تحصیلی بیشترین اثر مثبت مربوط به تلاش تحصیلی بود. هم چنین ارزش تکلف نیز بیشترین اثر مستقیم مثبت را بر روی تلاش تحصیلی، و درگیری تحصیلی والدین نیز بیشترین اثر مستقیم را بر ارزش تکلیف نشان داد. درمجموع تحقیق نشان داده شد که درگیری تحصیلی والدین اثر غیر مستقیمی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان آموزش از دور دارد.