فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۲۴۱ تا ۱۰٬۲۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله قصد دارد با مطالعه توصیفی-تحلیلیِ شعر دو شاعر برجسته معاصر پارسی و عربی، بهار و شوقی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به سنجش و بررسی چگونگی انعکاس پدیده «جنگ»، به عنوان یک آسیب اجتماعی در شعر این دو شاعر بپردازد. چارچوب نظری بحث، تلفیقی از سؤالات اصلی، تبیین اهمیت موضوع، پیشینه پژوهش و شناخت نامه ای از دو شاعر مورد مطالعه است. هدف نیز آن است که جستار حاضر، به دریافت تازه ای از شباهت ها و تفاوت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دو کشور ایران و مصر در عصر مشروطه ایرانی و نهضت عربی دست یابد. برخی نتایج نشان می دهد که توصیه به خودداری از جنگ افروزی، در شعر هر دو شاعر وجود دارد؛ چگونگی بازتاب پدیده جنگ در شعر دو شاعر، به میزان فراوانی، تحت تأثیر محیط، فرهنگ، نژاد و جغرافیای آنهاست؛ پیامدهای جنگ از دیدگاه دو شاعر، مواردی تقریباً یکسان هستند.
«Проклятые часы» Ф.З. Джалали в контексте поэтики Ф.М. Достоевского(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Статья посвящена анализу рассказа известного иранского писателя Фируза Занузи Джалали. «Проклятые часы» сопоставляются с произведениями Ф.М. Достоевского, находятся аналогии с событиями романа «Преступление и наказание». Проводятся параллели между уличными происшествиями, участниками которых становятся герои, отмечаются сходства в описаниях увиденных персонажами картин, в изображении их комнат, а также близость портретных деталей. Сравниваются характеры главных героев – Сакита и Раскольникова; доказывается, что каждый из них руководствуется особыми принципами. Раскольников проверяет свою исключительность, совершая убийство; обуреваемый гордыней, он отдаляется от людей. Действия Сакита не столь радикальны, но их отличает та же установка – ни к чему не привыкать и не привязываться; это желание означает готовность к отвержению любви. Утверждение подсознательной, рефлекторной природы асоциального начала в человеке – важная идея, объединяющая произведения русского и иранского писателей. В результате сопоставления делается вывод, что в оба главных героя переходят от ощущения собственной исключительности к осознанию «всемства», общности.
شخصیت پردازی در داستان یوسف؛بررسی تطبیقی در قرآن و عهد قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد شخصیت داستانی و پرورش آن در قالب یک داستان را شخصیت پردازی می گویند. یکی از داستان هایی که قرآن کریم و عهد قدیم هر دو توجه بسیار ویژه ای به آن نشان داده اند، داستان یوسف (ع)است. قرآن کریم و عهد قدیم هرکدام به شیوه ای خاص و در جهت اهدافی که داشته اند به شخصیت پردازی داستان یوسف پرداخته اند. قرآن کریم از شخصیت ها در جهت نمایش حوادث و در نتیجه، در جهت محقق ساختن اهداف دینی داستان که همان هدایت انسان هاست، بهره برده است؛ در صورتی که عهد قدیم از حوادث و داستان در جهت ارائه ی شخصیت های مد نظر خود بهره برده و در نهایت به یک کتاب کاملاً تاریخی در جهت تعیین هویت قوم یهود بدل گشته است. قرآن کریم از حوادث تاریخی به عنوان یک ابزار در جهت رسیدن به هدفی خاص استفاده کرده است؛ حال آنکه در عهد قدیم، تاریخ نویسی خود، هدف بوده است. داستان یوسف در قرآن یک شخصیت اصلی دارد که در انتهای داستان از شخصیت اصلی می گذرد و تبدیل به شخصیت آرمانی می شود؛ ولی عهد قدیم دارای چند شخصیت اصلی می باشد. در پژوهش حاضر، روش گردآوری مطالب، روش کتابخانه ای می باشد.
دگردیسی اسطورة آفرینشِ مهری در عرفانِ ایرانی- اسلامی (با تکیه بر اشعارِ مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین جایگاه های بازتولید اسطوره ها، نحله های فرهنگی اعتقادی در بسترِ دین و فرهنگِ جدید است. در این گرایش های فرهنگی نو، بازتولیدِ اسطوره گاه آگاهانه است و گاه ناآگاهانه؛ گاه به صورت مستقیم و با همان شکل است و گاه با جرح و تعدیل و به شکل های مختلف که معمولاً برای ادامة حیاتِ خود به لایه های ژرف ترِ فرهنگِ جدید پناه می برد. این پژوهش با روشِ تطبیقی تحلیلی بر آن است تا چگونگی دگردیسی و بازتولیدِ اسطورة آفرینشِ مهری (میتراییسم) را در عرفانِ ایرانی اسلامی نشان دهد. به نظر می رسد اسطورة آفرینشِ مهری از طریق لایه های نهانِ فرهنگی، در عرفانِ ایرانی اسلامی تبلور یافته است و به شکلِ کشتنِ گاوِ نفس و گاوِ تن در عرصة عرفان حیاتِ خود را در کالبَدی جدید ادامه می دهد.
مضامین تعلیمی در دیوان رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تعلیمی، یکی از مهمترین انواع ادبی است که تثبیت و تقویت صفات مطلوب را از یک سو و نکوهش و تلاش برای حذف صفات ناپسند را در مخاطب عام از سوی دیگر دنبال می کند. نگرش هر شاعر درباره ی این صفات، نقش برجسته ای در کیفیّت القای این مضامین به مخاطبان دارد که بسته به شرایط درونی و محیط پیرامون هر شاعر می تواند متفاوت یا حتّی متعارض باشد و بر این اساس، می توان ادبیّات تعلیمی را نتیجه و برآیند تثبیت مضامین غنایی و الصاق عنوان خوب و بد به تجربیّات درونی فردی نیز دانست. در این مقاله، مضامین تعلیمی را در چارچوب تحلیل و دسته بندی شواهدی از دیوان رودکی، به عنوان خنیاگر و ترانه سرایی بنام و شایسته، به دو بخش عمده ی امر به معروف و نهی از منکر، بررسی نموده ایم تا نشان دهیم در تعداد اندکی از سروده های رودکی که اینک در دسترس است، وی بیشتر می کوشد احساسات و طرز تلقّی خود را از محیط پرآشوب زمانه اش، بنمایاند. به رغم این باور عام که رودکی انسانی شادخوار و دم غنیمتی بوده است، در واقع، اندوهی حزن آلود و ناشی از خردورزی در اشعارش نمایان است. مهمترین دغدغه ی رودکی، سعادتمندی است و تنها راه سعادتمندی از نظر وی، آراستگی به دانش، حکمت و اخلاق، آن هم در جامعه ای اخلاق مدار و خردمند است پس مضامین تعلیمی نزد رودکی به عنوان «پدر شعر فارسی» و «شاعر تیره چشم روشن بین» صبغه ی غنایی و هنرمندانه همانند مطربان شادی آفرین و نیز مصلحانه و اجتماعی همانند اندرزهای پدرانه دارد.
بررسی تأثیر جنسیت بر به کارگیری تشبیه در آثار «فریبا وفی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عموم صاحبنظران فمنیست معتقدند همان طور که تفاوت های زبان زنانه و مردانه در گفتار افراد وجود دارد، در نوشتار آن ها نیز نمود پیدا میکند. هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیر جنسیت بر زبان فریبا وفی به هنگام کاربرد تشبیه است. بنابراین شش مورد از آثار فریبا وفی، انتخاب و تأثیر جنسیت بر تشبیهات او کاویده شده است. این بررسی شامل «انواع جنسیت زدگی زبانی در رکن مشبه و مشبه به»، «نوع و کیفیت تشبیهات نویسنده در مورد مردان داستان»، و «نمود بدن» در این آثار است. یافته ها نشان می دهد که فریبا وفی یک نمونه مثالی خوب از تفسیر فمنیستی از جهان پیرامون خود است و با تأثیرپذیری از جنسیت، تلاش کرده به هنگام ساخت تشبیه، نقش خود را به عنوان راوی آگاهی دهنده در این زمینه به مخاطب بقبولاند. در واقع، ساخت تشبیه توسط فریبا وفی، یکی از شیوه های بیان است که توسط زبان زنانه او ایجاد شده است. این جنسیت گرایی در رکن «مشبه به» بیشتر از «مشبه» به چشم می خورد. وفی عموماً این تشبیهات جنسیتی را برای القای احساسات دنیای زنانه اش به کار برده است. تصویری که وی در این تشبیهات از مردان به دست می دهد؛ بیانگر فاصله عاطفی خاص و روانی زنانِ داستان با مردانشان است. بدن زنانه، دلالت مستقیم و صریح ندارد.
ارتباط ترامتنی اشعار حکمی حافظ شیرازی و ابوالفتح بستی با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار حافظ شیرازی و ابوالفتح بستی نمونة خوبی از متونی است که از بطن متون پیشین فرهنگ و ادبیات اسلامی متولد و تبدیل به فضایی شده اند، با ابعاد بسیار متنوع که در آن انواع مفاهیم حکمی و اخلاقی از دستورات قرآنی ریشه گرفته اند. هدف اصلی در این پژوهش، کشف و شناخت محورهای مشترک حکمی و اخلاقی شعر بستی و حافظ و نشان دادن انواع روابط ترامتنی این اشعار با قرآن کریم است. برای رسیدن به این هدف بر اساس نظریة ترامتنیت ژرار ژنت اشعار حکمی و اخلاقی هر دو شاعر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد که هر دو شاعر در زمینه های (قصاص، دعوت به توکل به خدا، پرهیز از دلبستگی به خوشی های ناپایدار دنیا، پرهیز از ظاهربینی و قضاوت سطحی، پرهیز از معاشرت با افراد ناسالم، دعوت به شکرگزاری نعمت های الهی، التزام به صبر و بردباری و...) هم عقیده و دارای تشابه هستند؛ علاوه بر این حضور چشمگیرآیات قرآن کریم در جای جای این اشعار، روابط ترامتنی معتبری را تأیید می کند و این ارتباط در جهت ایجاد نظام معنایی این اشعار، شامل روابط بینامتنیت و فرامتنیت در نظریة ترامتنیت ژرار ژنت است.
پراکنش غیرتصادفی مکان های جغرافیایی در ایران که در نام آنها «دیو» وجود دارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجداد هندیان و ایرانیان به دو گروه از خدایان (اهورا و دیوای اوستایی) اعتقاد داشتند. در ایران دیوها از مقام خدایی به ضد خدایی تنزل مرتبه می یابند و اهوراها در مقام خدایی باقی می مانند و در هند عکس آن اتفاق می افتد. با توجه به سیر بسیار کند تغییر در اعتقادات و نگرش ها، آیا ممکن است قومی که در گذشته اعتقاد به خدایی دیوان داشته، چنان تغییر عقیده داده باشد که هیچ قرینه ای بر خدایی دیوان نتوان یافت؟ شواهدی وجود دارد که نشان می دهد دیوها برای قرن ها توسط اجداد ما پرستش می شده اند. به منظور آشکار کردن یکی از این شواهد به بررسی نام محل های جغرافیایی پرداخته شد. انسان ها برای محل زیست و عوارض طبیعی پیرامونشان نامی بر می گزینند. این نامگذاری ها تصادفی نبوده اند (وجه تسمیه ای داشته اند)، گرچند با گذر زمان وجه تسمیه به دست فراموشی سپرده می شود. «دیو» به صورت پیش وند و یا پسوند در ساختار نام تعدادی از روستاها، شهرها و عوارض طبیعی ایران وجود دارد. از 130 مورد نام جغرافیایی یافت شده که دیو در ساختار آنها حضور دارد، 34 مورد مربوط به دو استان گیلان و مازندران است و 96 مورد دیگر در سایر نقاط کشور پراکنده شده است. این تفاوت از نظر آماری معنادار است یعنی نام های یافت شده به طور غیر تصادفی در دو استان شمالی کشور قرار گرفته اند (2=27.19, df=1, P<0.001). یافته پژوهش حاضر که نشان دهنده حضور بسیار معنی دار و غیر تصادفی واژه «دیو» در نام محل های جغرافیایی مازندران و گیلان است، شایان اهمیت است و بررسی های بیشتری می طلبد.
جلوه های فرهنگ عامه در نمایشنامه های حمید امجد ( با تمرکز بر نمایشنامه های سه خواهر و دیگران، پستوخانه، شب سیزدهم و زائر )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد تا با ردیابی شاخص های فرهنگ عامه در روند تولید متون نمایشی ایران به راهکارهای بومی سازی ادبیات نمایشی توجه نشان دهد. این مطالعه به شیوه میان رشته ای سعی دارد نقش تأثیرگذار فرهنگ عامه را در پردازش الگوهای بومی نگارش خلاق برای هنرهای نمایشی بررسی کند. حمید امجد به عنوان یکی از نمایشنامه نویسان نسل متأخر ایرانی به دلیل بهره گیری از وجوه متنوع فرهنگ عامیانه در خلق و بازنمایی جهان نمایشی آثارش نمونه پژوهشی مناسبی تلقی می شود تا شاخص هایی نظیر زبان گفتار، باورها و آداب و رسوم، رفتارها یا نشانه های رایج در فرهنگ عامیانه ایران مورد تحلیل قرار گیرند. این تحقیق با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه مواجهه مستقیم با متن های نمایشی تدوین شده و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی تلاش می کند تا ظرفیت های بالقوه فرهنگ عامه ایران را در سازماندهی ایده و تحقق آنها به کمک شگردهای نمایشنامه نویسی را موکد سازد. یافته های این تحقیق نشان می دهد پاره ای از مهم ترین شاخص های فرهنگ عامه ایران نظیرداستان های عامیانه، ضیافت های عامیانه، زبان عامیانه به طرق گوناگون در روند خلق نمایشنامه های حمید امجد مورد توجه واقع شده است. مقایسه ای تطبیقی با برخی مفاهیم و عناصر نمایشی نظیر شخصیت پردازی، موضوع نمایشی، خلق فضاهای اقلیمی و نیز لحنی فرهنگی، کاربرد وجوه غالب متفاوتی از این حیث را نشان می دهد. در نهایت این مقاله نشان می دهد که بکارگیری عناصری از فرهنگ عامه در نحوه سازماندهی اطلاعات نمایشی به نحو قابل توجهی نشان از تمایل این نویسنده برای خلق یک الگوی درام بومی دارد.
زبان هنری در منظومه« منطق الطیر» عطار و «سفر نامه ابن فطومه» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نجیب محفوظ- نویسنده مصری وبرنده جایزه نوبل ادبی 1988- از جمله نویسندگان عربی است که از ادب صوفیانه ایرانی تاثیر پذیرفته است. اگرچه ارزیابان ادبی وی را « صوفی ریالیست» نامیده اند، اما به تاثیرپذیری اش از اندیشه و ادب صوفیانه ایرانی دقت نکرده اند. وی، داستان تخیلی «سفرنامه ابن فطومه» را با زبانی ادبی، رمزآلود و هنرمندانه و با درونمایه ای صوفیانه نوشته، به گونه ای خواننده احساس می کند که زبان ادبی پررمز و راز آن را، از منظومه «منطق الطیر» عطّار الهام گرفته است. ابن فطومه، قهرمان این داستان، نماد « انسان سالک راه حق» می باشد و همچون دسته پرندگان منظومه منطق الطیر درپی «کشف شهودی حقیقت» به سفر می رود و «هفت سرزمینی» را که از آنها عبور می کند، با تعداد منازل، مقامات و یا هفت شهر عشق عطّار و «دارالجبل» هم با کوه قاف برابری می کند. اما محفوظ با تصرف هنری در زبان رمزی این داستان، این نمادها را متناسب با انسان سرگردان امروز به کار می برد که در آن، دست یابی قطعی به حقیقت آسان نمی نماید وبا نقد گزنده شرایط سیاسی اجتماعی مسلمانان، دوری آنان را از اسلام واقعی نشان می دهد و پایانی مبهم و ناآشنا برای این سفر کشف شهودی حقیقت ترسیم می نماید.
بررسی ویژگی های نیوکلاسیک و رومانتیک در اشعار توماس گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات در طول سده ۱۸ میلادی بازتابی از جهان بینی عصر روشنگری بود: عصری که با رویکردی عقلایی و علمی به مسایل دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مروج نگاهی سکولارگرایانه به جهان و احساس پیشرفت و کمال گرایی بوده است. توماس گری(TomasGray ) از شاعران برجسته دو مکتب نیوکلاسیسم و رومانتیسم اروپا است و در قصاید مشهورش برشی عقلایی بین این دو مکتب زده است. پژوهش حاضر می تواند به شناخت بیشتر این شاعر و شناخت غیرمستقیم این دو مکتب در شعر معاصر انگلستان کمک کند. در این مقاله سعی شده است تا با بررسی ویژگی های نیوکلاسیک و رومانتیک در سه قصیده انتخابی از وی به بررسی عناصر ادبی موجود و بازخوانی آنها پرداخته شود. روش تحقیق به شیوه تحلیل محتوا و توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز بیان ویژگی های نیوکلاسیسم و رومانتیسم است. برآیند تحقیق نشان می دهد که خصوصیاتی مانند اخلاق گرایی، بیان حزن در قالب قصیده در اشعار سده 18 انگلیس، مساله انسانیت و نیز بیان احساس رقیق و بی آلایش از زندگی و مرگ از نکات برجسته در قصاید توماس گری است.
Этнонимия как зеркало этнической карты региона(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Базовым положением предлагаемого исследования является то, что каждый человек осознает сам себя как часть определенного этноса, а также идентифицирует других людей по признаку этничности. Немаловажную роль в этом процессе играет категория этничности, под которой автор статьи понимает такую языковую универсалию, посредством которой человек определяет принадлежность себя и других к тому или иному этносу. В статье на материале этнонимии Пермского края рассматривается функционирование этнонимов в разных типах дискурса. Анализируется этнонимикон делового, научного, диалектного, художественного текста, рассматриваются этноантропонимы и этнотопонимы, являющиеся зеркалом этноисторических процессов, происходивших на территории региона. В заключение делается вывод о том, что рассмотрение функционирования этнонимов в разных типах дискурса отражает этнический фрагмент региональной картины мира, позволяет делать выводы о межэтнических контактах этносов исследуемой местности, репрезентирует этнические стереотипы и ассоциации, связанные с представителями разных культур.
مطالعه پروتزسازی گفتمانی : چرا دروغ روایتی پروتزی است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
269 - 286
حوزههای تخصصی:
برای تبیین چگونگی عملکرد دروغ به عنوان پروتز ابتدا به تعریف پروتز و کارکرد آن در حوزه گفتمان می پردازیم. با استفاده از نظریه امبرتو اکو از پروتز و نقش آن در گفتمان، نشان خواهیم داد که دروغ به عنوان یک نظام گفتمانی، ویژگی های مشترکی با پروتز دارد. مسئله این مقاله این است که ببینیم چگونه گفتمان وجه پروتزی می یابد و به دنبال آن دروغ نیز به عنوان یک پروتز سبب خروج گفتمان از مسیر اصلی خود و ایجاد فضایی رخدادی و تخیلی که فراکنشی است، می گردد. با توجه به توضیحات فوق به بررسی این دو فرضیه می پردازیم ؛ گفتمان با استفاده از دروغ سبب تغییر نظام افقی روایت به نظام عمودی گشته و به این ترتیب برنامه کنشی به جریانی فراکنشی تغییر می یابد. این مهم در سه داستان کوتاه زاغ و روباه ، چوپان دروغگو و دختر شیر فروش و کوزه شیر بررسی می گردد. هدف این مقاله بررسی جایگاه پروتز در گفتمان روایی و همچنین تحلیل کارکرد پروتزی دروغ است.
روایت حلاج در آثار زرین کوب و ماسینیون: عینیت گرایی یا تخیل گرایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
287 - 309
حوزههای تخصصی:
زندگینامه ژانری است که در حد فاصل بین امر واقع و امر مخیل، بین تاریخ و ادبیات، در نوسان مداوم است و بنابر دلمشغولی های نویسندگانش به این سو یا آن سو متمایل می شود. در دو زندگینامه از منصور حلاج، یکی زندگی حلاج (جلد اول مجموعه مصائب حلاج ) نوشته لویی ماسسینون و دیگری شعله طور نوشته عبدالحسین زرین کوب، می بینیم که نویسنده فرانسوی خود را مقید به نگارش عینیت گرا و علمی کرده است و در مقابل نویسنده ایرانی در اثر خود رویکردی تخیل گرا و ادبی دارد، اما به نظر می رسد که برای آن ها خلق زندگینامه علمی مطلق یا ادبی ناب ناممکن است. مطالعه حاضر نشان می دهد که هر دو نویسنده، برای خلق حقیقت، ناگزیر از به کارگیری عناصری هستند که در ظاهر از آن ها روی گردانده اند. عنوان روی جلد، شیوه فصل بندی، روایت پردازی و نیز ارجاع به متون پیشین از مواردی هستند که پای عناصر ناهمگون با اهداف اولیه نویسنده را به متن می گشایند.
تحلیل اندیشه ها و اندرزهای اخلاقی گرشاسب نامة اسدی در موضوع سیاست مُدُن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرشاسب نامه را همگان کتابی افسانه ای و حماسی دانسته اند و بیشتر تحقیقات دربارة این زمینه هاست اما ظرفیت های این کتاب در بخش تعلیم آداب و رسوم شاهی و اخلاق نیک و به خصوص اندرزهای بخش راه و روش کشورداری خطاب به شاه و آیین خدمتگزاری خطاب به مردم در آن پربسامد است. اینکه چرا اسدی در این داستان اسطوره ای و افسانه ای حماسی این همه اندرز و مباحث اخلاقی را گنجانده است، سؤال برانگیز است. هدف این پژوهش شناسایی و دسته بندی اندرزهای اسدی دربارة آیین کشورداری برای یک حاکم و مردم و کارگزاران حکومت است. اسدی بنا بر رسم اندرزگویی و تبیین راه و روش سلوک شاهان، پندهای بسیاری را خطاب به شاهان گفته است. این اندرزها دربارة چهار رکن اصلی کشورداری؛ پادشاه، عدالت، رعیت و تدبیر است. همچنین روش انتخاب درباریان و صاحبان مشاغل مهم، چگونگی رفتار متقابل شاه و رعیت، بسط اندیشه های اخلاقی و تدبیر در کار سپاه هنگام صلح و جنگ از دیگر اندیشه های اوست. اندرزهای اسدی همگی اخلاق محور هستند و در بخش خطاب به شاه و امیر به رعایت اخلاق دادگری و رادمردی شاه و رسیدگی به امور لشکر سخت توجه کرده است. بر اساس استخراج و تحلیل چنین اندیشه ها و اندرزهایی در گرشاسب نامه، می توان منظومة اخلاقی اسدی در سیاست مدن را به دست داد.
کارکرد کنایه در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنایه بیانی غیرمستقیم و تأمل برانگیز از موضوع های گوناگون است که جنبة هنری و خیال پردازی سخن ادبی را نیز رشد می دهد؛ هم چنین شاعر و نویسنده می تواند با کاربرد آن، معانی و مضامین دشوار را با بیانی آشنا و فشرده و هنرمندانه به ذهن مخاطب منتقل و آن را نهادینه کند. در این جستار ابتدا به طور گزیده دیدگاه های ارائه شده دربارة کنایه و ارزش هنری و کارکردهای ادبی آن در شعر بررسی می شود؛ سپس کنایه در دو جنبة کیفی و کمی در غزلیات شمستحلیل و ارزیابی می شود. باتوجه به این بررسی می توان دریافت مولانا از کنایة قریب در شعر خود بسیار استفاده می کند؛ یکی از علت های این موضوع، ساده گویی و استفادة بی تکلّف شاعر از تصویر شعری است؛ هم چنین شعر مولانا به جای لفظ، بر معنا تکیه دارد و مخاطبان آن نیز عام است؛ این موضوعات باعث شده است تا مفاهیم بلند عرفانی در بیانی ساده جلوه گر شود.
فنّ براعت استهلال در خطبه های نهج البلاغه
حوزههای تخصصی:
یکی از فنون بلاغی نگارش و سخنوری شروع نیکوی کلام است. این صنعت در علم بلاغت عربی براعت استهلال یا حسن ابتدا یا براعت مطلع نام دارد. از آنجا که مهارت متکلم در شیوه های بیان یکی از عوامل فزونی زیباییهای ادبی و بلاغی کلام است این جستار به براعت استهلال در خطابه های امیرالمؤمنین(ع) اختصاص یافته است. پژوهش حاضر با هدف نشان دادن گوشه ای از مهارتهای کلامی حضرت علی(ع) و بر اساس فن براعت استهلال به بررسی شیوه های بیانی در آغاز 21 خطبه می پردازد. این جستار ابتدا به تعریف صنعت بلاغی براعت استهلال از نظر لغوی و اصطلاحی پرداخته و سپس با نگاهی گذرا بر سیر خطابه از عصر جاهلی تا پایان دوره اموی و بیان شیوه های فن سخنوری به بررسی نمودهای این فن در خطبه های نهج البلاغه با تکیه بر شیوه توصیفی تحلیلی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد امام در آغاز خطابه ها اسلوبهای متنوعی از قبیل: ندا، استفهام، امر، تعجب، قسم و مانند آن را به کار برده اند و این شگرد بیانی، تأثیر بسزایی در جلب نظر و آماده سازی ذهنی مخاطب برای ورود به متن اصلی و جلوگیری از ملالت وی داشته است.
وطنیّات و رویکردهای آن در مسمّط های دوره ی مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وطنیّات آثاری درباره ی وطن، دوست داشتن آن، مسایل و حوادث مربوط به آن و داشتن احساسات و عواطف مشترک اجتماعی، سیاسی، زبانی، مذهبی نسبت به آن است. وطنیاّت هم از لحاظ حجم اشعار و هم از لحاظ نوع رویکرد و مسایل مطرح شده در آن، در عصر مشروطه، نسبت به سایر ادوار شعر فارسی بی سابقه بوده است.از آن جا که قالب مسمّط از سوی شاعران دوره ی مشروطه به عنوان مؤثّرترین قالب برای انتقال مفاهیم به کار گرفته شده است، این مقاله که بر اساس روش توصیفی نگاشته شده ، ضمن بررسی پیشینه ی وطنیّات در شعر فارسی، به بررسی آن در شاخص ترین مسمّط های عصر مشروطه می پردازد. همچنین ضمن بیان اقسام وطنیّات در مسمط های عصر مشروطه، رویکردهای اصلی شاعران این دوره به وطن را بیان می کند. تصویری که اغلب شعرای این دوره از وطن ارایه می دهند، وطنی اقلیمی و قومی است. توجه شاعران به وطن به صورت های: اسطوره گرایی، ایران گرایی، افتخار به عظمت تاریخی گذشته ی ایران، مطرح کردن ویرانی وطن و درخواست از مردم برای آباد کردن آن، پیش بینی برای رسیدن فردایی بهتر و نیز به صورت وطن اسلامی مطرح شده است
الشخصیّة وأسالیب رسمها فی روایة «السقا مات» لیوسف السباعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُعدُّ الشخصیة فی الروایة عنصراً أساسیاً، وتکشف دراسته وکیفیة ترسیم الراوی له الستار عن وجهة نظر الروای نفسه، والمجتمع الذی یعیش فیه، وهی بمنزلة وسیلة تجسّد رؤیته وتعبّر عن إحساسه بالواقع. إنَّ یوسف السباعی أحد الروائیین المصریین الکبار، وله آثار عدیدة فی المجالات المختلفة منها الروایة، والقصة القصیرة، والمسرحیة، ومقالات فی النقد فی الاتّجاهات المتضاربه بین الواقعیة، والرومانسیة، والفانتزیة، والکومیدیا. هذه الدراسة تعالج روایة ""السقامات"" وتدرس وظیفة أحد عناصر القصة، ودوره فی تسریع وتیرة الأحداث، وأسلوب الروائی فی کیفیة تصویر الشخصیات. فی هذه الروایة شخصیات کثیرة یختارها الروائی من الطبقة السفلى ویترکها الکاتب فی وسط الروایة ولم یتکلّم عنها أبدا ویکتفی بعدد یسیر منها. والأسلوب الذی یستخدمه فی رسم الشخصیات هو إلصاق الصفات عن طریق التقاریر المباشرة ثم اتّباعها بالوحدات القصصیة التّی تدلّ على ذلک إمّا عن طریق العمل أو فی إطار الحوار الذی هو الأسلوب الغالب فی تمثیل شخصیاته وتجسیدها.