مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
سیاست مدن
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۱ شماره ۱۷
حوزه های تخصصی:
فلسفه سیاسى به دانشى گفته مى شود که مطالعه رفتار و اعمال ارادى مردم, سازمان ها, نهادها و زندگى سیاسى بر اساس مفاهیم اعتبارى فلسفه و اعتباریات عملى ثابت عقلایى و شرعى براى رسیدن به جامعه مطلوب را وجه همت خویش مى داند. فلسفه سیاسى اسلامى با سیاست مدن بر اساس علت هاى چهارگانه صورى, مادى, فاعلى و غایى, نسبت هاى مختلفى برقرار مى کند; همچنین با دیگر دانش هاى بشرى نسبت هاى تداخل, تباین و تناسب نیز برقرار مى کند. فلسفه سیاسى از آن جهت ((اسلامى)) خوانده مى شود که در حوزه تمدنى و فرهنگى اسلام به وجود آمده و پرورش یافته است. مقاله حاضر در پى ارائه مفهوم ((فلسفه سیاسى اسلامى)) و تبیین عناصر بنیادین آن است.
روش تفکر سیاسى بر اساس فیلسوفان مشاء(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مشایى با طبقه بندى علوم به دانشهاى حِکَمى و غیرحِکَمى، بخشى از دانش سیاسى را در زمره دانشهاى حِکَمى تحت عنوان «سیاست مدن» قرار دادهاند و بخش دیگر آن را که ذیل دانش فقه قرار مىگرفت با نام «سیاسیات» جزو دانشهاى غیرحِکَمى جاى دادند. هر چند هر دو دسته دانشهاى فوق براى «رئیس اول» و «رؤساى افاضل» بیانگر یک حقیقت به دو شکل متفاوت بود ولى «رؤساى سنت» حقایق سیاسى را نه براساس قواعد عقل که به وسیله قواعد زبانشناسى به دست مىآوردند؛ از این رو فرآیند سیاسى در مدینههاى رئیس اول و رؤساى افاضل با آنچه در مدینههاى سنت جارى بود تفاوت مىیافت، هر چند همه این مدینهها فاضله تلقى مىشدند.
فیلسوفان مشایى با تأسیس اصل «سعادت» زندگى سیاسى را بر اساس آن و نه «اصالت فرد» یا «اصالت جمع» یا «اصالت گروه» تحلیل مىکردند. طبقه بندى جوامع به فاضله و غیرفاضله و دسته بندىهاى درونى هر یک از آنها بر همین اساس انجام مىگرفت. «اصالت سعادت» براى آنها زوج مفهومى «سعادت حقیقى» و «سعادت پندارى» را فراهم مىآورد. این اصل همچنین در کاربردى تجویزى، آرمانشهر حیات سیاسى را ترسیم مىکرد.
کارکردهای حکمی – اخلاقی کتاب التوسل الی الترسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب التوسل الی الترسل مجموعه منشآت بهاءالدین محمد بن مؤید بغدادی است. محتوای اصلی این کتاب، سلطانیات و اخوانیات و مشتمل بر توصیه های حکمی و اخلاقی است و از آنجا که مخاطب اصلی آن حکام و کارگزاران است، بخش سیاست مدن از حکمت عملی در آن برجسته تر است. طرح و تبیین مضامین اخلاقی در سطح وسیع و همه جانبه، این کتاب را در ردة اندرزنامه های سیاسی قرار می دهد. این نوع اندرزنامه ها در نظام اخلاقی سیاسی- حکومتی قابل طرح و بررسی هستند. محور اصلی مباحث حکمی و اخلاقی کتاب، عدالت و انصاف است و از دیگر خصایص و ویژگی های اخلاقی حاکمان که مورد توجه و تاکید قرار گرفته است می توان به دوری از ظلم و ستم، رعیت پروری و شفقت بر زیردستان، احسان و نیکوکاری، تقوی و پرهیزکاری، اکتساب علم و دانش و تعقل و تفکر در امور اشاره کرد. نویسنده در بیان مضامین اخلاقی از امکاناتی که نثر فنی در اختیار او قرار می دهد به گونه ای مناسب بهره می گیرد. در این کتاب از آیات قرآن و احادیث برای تاکید و تحکیم کلام استفاده شده که موجب نزدیکی محتوای کتاب به حیطه اخلاق روایی گردیده است.
سیاست اخلاقی در اندیشه های افضل الدین کاشانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
افضل الدین محمدبن یکی » صدر « یا » امام « و ملقب به » بابا افضل « حسن مرقی کاشانی، معروف به از اندیشمندان برجسته شیعه در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم بوده است. نوشته حاضر با بررسی جامع زندگی و معرفی آثار علمی و مبانی هستی شناسی و انسان شناسی ایشان، دیدگاه های وی دربارة سیاست مدن، اجتماع مدنی و خاستگاه واقسام آن، ریاست اجتماع مدنی، شرایط و صفات و وظایف او را بازخوانی وتبیین کرده است؛ به بیان دیگر سیاست اخلاقی وی را تبیین نماید.
تحلیل اندیشه ها و اندرزهای اخلاقی گرشاسب نامة اسدی در موضوع سیاست مُدُن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرشاسب نامه را همگان کتابی افسانه ای و حماسی دانسته اند و بیشتر تحقیقات دربارة این زمینه هاست اما ظرفیت های این کتاب در بخش تعلیم آداب و رسوم شاهی و اخلاق نیک و به خصوص اندرزهای بخش راه و روش کشورداری خطاب به شاه و آیین خدمتگزاری خطاب به مردم در آن پربسامد است. اینکه چرا اسدی در این داستان اسطوره ای و افسانه ای حماسی این همه اندرز و مباحث اخلاقی را گنجانده است، سؤال برانگیز است. هدف این پژوهش شناسایی و دسته بندی اندرزهای اسدی دربارة آیین کشورداری برای یک حاکم و مردم و کارگزاران حکومت است. اسدی بنا بر رسم اندرزگویی و تبیین راه و روش سلوک شاهان، پندهای بسیاری را خطاب به شاهان گفته است. این اندرزها دربارة چهار رکن اصلی کشورداری؛ پادشاه، عدالت، رعیت و تدبیر است. همچنین روش انتخاب درباریان و صاحبان مشاغل مهم، چگونگی رفتار متقابل شاه و رعیت، بسط اندیشه های اخلاقی و تدبیر در کار سپاه هنگام صلح و جنگ از دیگر اندیشه های اوست. اندرزهای اسدی همگی اخلاق محور هستند و در بخش خطاب به شاه و امیر به رعایت اخلاق دادگری و رادمردی شاه و رسیدگی به امور لشکر سخت توجه کرده است. بر اساس استخراج و تحلیل چنین اندیشه ها و اندرزهایی در گرشاسب نامه، می توان منظومة اخلاقی اسدی در سیاست مدن را به دست داد.
تحلیل تطبیقی بن مایه های سیاست مدن در کتاب شهریار ماکیاولی و اخلاق ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست مدن به رابطه دولت با ملّت و نقش سیاستمدارن و رهبران سیاسی بر زندگی شهروندان می پردازد. غایت سیاست مدن رفع خواسته ها و احتیاجات فردی، اجتماعی و معنایی در جامعه مدنی است. ماکیاولی راه های مختلف کسب و حفظ قدرت و رسیدن به مقام شهریاری و خصوصیّات و اخلاقیّات پادشاه را تشریح می کند و البته اساس نظریّه سیاسی او بر بدبینی نسبت به انسان ها استوار است. خواجه نصیر در سیاست ملک و آداب ملوک به اصول سیاست مدنی و مؤلفه های اخلاقی در حوزه سیاست پرداخته است. ماکیاولی اصول اخلاقی را بر اساس راهبردها و استراتژی های سیاسی اش بیان می کند حال آنکه خواجه نصیر راهکارهای سیاسی را بر اساس اصول اخلاقی تنظیم می کند و هر چه را که بااخلاقیات سازگار نیست به هیچ قیمتی نمی پسندد و این درست عکس دیدگاه ماکیاولی است. خواجه مهم ترین اصول سیاست مدنی را رعایت حال شهروندان مدینه می-داند اما ماکیاولی اندیشه ای متفاوت دارد و به مقتضای محیط و شرایط و زیردستان پادشاهانی که به شیوه های مختلف به حکومت رسیده اند، رفتارهای متفاوتی را پیشنهاد می کند.
حکمت عملی در مصیبت نامه عطار نیشابوری با تأکید بر اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حکمت در جهان بینی اسلامی، عصاره خرد و روشن بینی ضمیر حکیمی است که شایستگی راهبری و هدایت انسان ها را دارد. حکمت عملی، شاخه ای از حکمت و ناظر به کنش و اعمال و رفتار انسان است؛ چه در ارتباط با خدا و چه ارتباط با خود و چه ارتباط با دیگران. حکمت عملی درحقیقت رهنامه زیست انسانی در دنیاست؛ بنابراین، واکاوی و موشکافی ابعاد آن از دیدگاه های مختلف اهمیت زیادی دارد. عطار نیشابوری، عارف و حکیم برجسته ایرانی قرن ششم، ازجمله کسانی است که واکاوی ابعاد حکمت عملی در اندیشه او می تواند به غنای تحقیقات علمی فرهنگ ایرانی بیفزاید. در مقاله پیشِ رو، تلاش شده است حکایات موجود در کتاب مصیبت نامه عطار، به روش تحلیل مضمون تبیین و تحلیل شود. این مقاله درپی پاسخ به این پرسش کلی بوده است که شاخص ترین و مهم ترین مضامین حکمت عملی در اندیشه عطار، چه مواردی است و جهان بینی عطار در حوزه تدبیر امور فردی و اجتماعی چگونه است؟ عطار به عنوان یک اندیشمند عارف، در حوزه تربیت فردی و تربیت سامان سیاسی و اجتماعی زندگی انسان دیدگاه های بسیار مهمی دارد. برای تبیین این اندیشه ها نخست، کل حکایات مصیبت نامه کدگذاری و دسته بندی محتوایی شدند که نتیجه ای چنین به دست آمد: در این کتاب مجموعاً 372 حکایت نقل شده است که در بررسی های ما، 127 حکایت در بخش اخلاق، 37 حکایت در بخش سیاست مدن و بقیه حکایات به عناوین متفرقه (غیرمرتبط با تحقیق حاضر) کدگذاری شده اند. اخلاق در میان سه بخش دیگر، بیشترین حکایات مرتبط با این پژوهش را به خود اختصاص داده است؛ هم بدان دلیل که اخلاق پایه و مایه تدبیر منزل و سیاست مدن است، یعنی تداوم آن ها به تقویت اخلاق است و هم بدان دلیل که عطار عارف است و عرفان، زیستی اخلاق محور را تجویز می کند. 127 حکایت در حوزه اخلاق دسته بندی شده است که خود آن ذیل سه فصل چهارچوب بندی شده است: 1. ارتباط با خدا، 2. ارتباط با دیگران، 3. ارتباط با خود. حکایات عطار درباره تدبیر منزل، نتیجه مهمی به دست نمی دهد؛ بنابراین، می توان گفت که لااقل در این کتاب، حوزه تدبیر منزل برای عطار اهمیت زیادی نداشته است. در حوزه تدبیر امور سیاسی و حکمرانی، عطار چهار شاخصه مهم را برای حاکم جامعه اسلامی واجب می شمارد که عبارت اند از: 1. عدالت ورزی، 2. ساده زیستی، 3. بخشش و بخشودگی، 4. نصیحت پذیری. عطار در حوزه سیاست مدن، هم در مقام یک حکیم، تجویزهای سیاسی دارد و هم خود به عنوان یک کنشگر سیاسی اجتماعی، تندترین انتقادات را متوجه حکومت های زمانه خود می کند.
تاملی بر لقب «حکیم» در شعر فارسی (با تکیه بر شاعران مداح و هجو سرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
219 - 244
حوزه های تخصصی:
واژه حکمت در متون فلسفی و ادبی معانی مختلفی دارد و لقب حکیم نیز در ادبیات، به افراد مختلف حتی به شاعران مدّاح و هجوسرا اختصاص یافته است در حالی که این لقب در ظاهر با فضای شعریِ این شاعران تناسب ندارد. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با تکیه بر داده های تاریخی، فلسفی و کلامی تلاش شده است تا علل انتساب لقب حکیم به شاعران ادب فارسی واکاوی شود، در همین معنی، مشاهده می شود که دوره تاریخی، سبک شعری، مناسبات درباری و میزان دانش و محتوای اشعار شاعران در انتساب لقب حکیم به آن ها حائز اهمیت بوده است. در مقاله حاضر ارتباط لقبِ حکیم با پند و اندرزسرایی، وقوف شاعر بر علوم متداول روزگار خود، اعتقاد عوام درباره تبحر در شاعری و همچنین علت حکیم نامیدنِ شاعرانِ مداح و هجوسرا که متاثر از مباحث فلسفی و کلامی است، تحلیل شده است. در واقع، حکیم نامیده شدنِ شاعران مداح و هجوسرا با مبحث هجو و مدح در فلسفه ارتباط دارد. هجو و مدح در فلسفه، ذیل منافرات که شاخه ای از سیاست مُدُن (حکمت عملی) است قرار می گیرد، اما در ادبیات وارد دنیای شعر شده است. در علم کلام نیز مبحث حکیمان مدّاح و هجوسرا بر پایه اعتقادات مربوط به اباحه و حرمت شعر، تفسیر آیه «اولی الامر» و انتساب حدیث «ان من الشعر لحکمه» به پیامبر شکل گرفته که باعث شده هجو و مدح نوعی حکمت تلقّی شود و شاعران مداح و هجوسرا حکیم نامیده شوند.
بررسی تطبیقی سیاست مدن در گلستان سعدی و کلیله و دمنه عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
275 - 301
حوزه های تخصصی:
نویسندگان کتاب های «کلیله و دمنه عربی» و «گلستان» هر یک به گونه ای در طرح مسأله سیاست مُدُن و آیین حکومت داری تأکید ورزیده اند. رعایت اصول و موازین اخلاقی در سیاست مدن و آیین حکومت داری و کشورداری همچون عدالت، رعیّت پروری، رازداری، برقراری امنیت اجتماعی، خردورزی، مشورت و رایزنی در تدبیر مصالح مملکت، اتحاد و یکدلی، قناعت و خرسندی، توجه به قدرت اهورایی و اعتقاد به تقدیر و سرنوشت و ... پیوندی استوار با شیوه شخصی پادشاهان و حاکمان دارد و حتی این امر در منابع تاریخی ایران نیز نمود فراوانی دارد. سعدی در«گلستان» یک باب را به سیرت پادشاهان اختصاص می دهد و در بقیه باب ها کم و بیش نکات مهمی را در این زمینه متذکر می شود. در کتاب «کلیله و دمنه عربی» نیز این امر به گونه ای دیگر و با زبان حیوانات به شکل نمادین و در هیأت فابل، بازگو می شود. هر دو نویسنده در صدد یافتن چاره ای برای رفع مشکلات مردم و دفع ظلم و فساد هستند. نویسندگان هر دو اثر برای رسیدن به الگوی برتر حکومتی، نگرشی اسوه گرا دارند و برای نشان دادن نمودار عینی آن به آموزه های دینی تکیه می کنند و بر اهتمام به امور دنیا و دین تأکید می ورزند. با بررسی دو اثر، این نتیجه حاصل می شود که در هر عصری نه تنها حاکمان بلکه برخی ادیبان هم به عالم سیاست روی آورده اند و گاهی نقش مشاوران سیاسی حاکمان را ایفا کرده اند.