فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۶۱ تا ۵٬۴۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله روشنگری سه اصل اگزیستانس (استحسانی، اخلاقی و ایمانی) در داستان عزاداران بیل است. اگزیستانس (فلسفه اصالت وجود) یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین مکتب های فلسفی و ادبی جهان است که مهد پیدایش آن اروپاست. در این مکتب فلسفی و ادبی، انسان فاعلی آگاه شناخته می شود و در تجربه هستی و لمس معنای وجود، به طور بی واسطه با موقعیت های مرزی «مرگ، رنج، ترس و گناه» رویارو شده و این موقعیت هاسبب می شوند تا انسان از ابعاد نهفته درونی خویش آگاهی یابد و خود را بهتر بشناسد. یکی از ویژگی های داستان عزاداران بیل ، اجتماعی بودن آن است. اجتماعی بودن این داستان عمدتاً از شناخت درست ساعدی از جامعه، دردها و مشکلات اساسی آن برمی خیزد. این امر خود از مهم ترین دغدغه های اگزیستانس هاست. داستان های این نویسنده پر از مضامینی چون مرگ و رنج، ترس و گناه است. این نویسنده می کوشد تا زشتی ها، فساد و نابرابری های موجود اجتماع را در برابر چشم خوانندگان به تصویر بکشد و پیامدهای این بی عدالتی را نیز بیان می کند. نتایج تحقیق حاکی از تأثیرپذیری جهان بینی ساعدی از تحلیل های فیلسوفان است. فلسفه اگزیستانس تحلیل خود از سرنوشت بشر را بر سه استنباط بنیادی استوار ساخت و سه نشانه هستی برای آن در نظر گرفت.
«محو در محو و فنا اندر فنا» نقد شبکه مؤلفه های «محو و فنا و نیستی» در غزلیات عطار از دیدگاه زبان شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با مطالعه غزلیات عطار، فراوانی کاربرد مفاهیم و واژگان «محو»، «فنا»، «نیستی» و... بررسی شده است. موضوع فنا در غزل عطار دارای دایره واژگانی متعدد و ساخت های زبانی در سطح های واج، واژه، گروه و جمله و فرم است؛ به حدی که اندیشه اصلی و محوری عطار در غزلیات، موضوع فناست؛ این موضوع ذهن و زبان شاعر را سرشار کرده و عناصر زبانی و معنایی بسیاری را در این شبکه جای داده که تاکنون از منظر زبان شناسی بررسی نشده است. در این پژوهش به روش اسنادی کتابخانه ای و براساس دیدگاه های زبان شناسی ساختارگرا، این موضوع برجسته غزل عطار بررسی، دسته بندی و تحلیل شده است. عطار در محور هم نشینی و تداعی واژگانی، نمادها و تلمیحات و تعبیر های بسیاری را به موضوع پربسامد محو و فنای سالک و عاشق اختصاص داده است؛ شناخت این موارد از منظر زبان شناسی ساختارگرا دیدگاهی تازه به مخاطب خواهد داد. بنابر نتایج این پژوهش افزون بر تقابل ها و تضادها، تداعی معنایی و واژگانی، هم معنایی، باهم آیی اسمی (اسم+ اسم/ اسم + صفت) و... نیز عمیقاً نحو زبان غزل عطار را در بر گرفته است. این شاعر از تداعی آوایی و آوای «ف» نیز غافل نبوده است و از آن برای القای فنا بهره برده است. همچنین بسیار به اسطوره های فنا و مرگ مشتاقیِ دینی و عرفانی مانند حضرت یحیی (ع) ، امام حسین (ع) ،ادریس و حسین منصور در زمینه همین شبکه مفهومی اشاره کرده است. اندیشه فنا چنان در فکر عطار نفوذ داشته که زبان غزلش سرشار از عناصر متعدد زبانی در این باره است و فرم و ساختار شبکه ای غزل، در بیشتر غزلیات، مرهون نظام مندی همین تمهیدات ساختارساز است.
تحلیل «فرایند تفرّد» در تمهیدات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
137 - 162
حوزههای تخصصی:
متون عرفانی، گستره ای پهناور از کنکاش های روانی برای شناختی هرچند ناچیز از مقام قرب الهی و در مرحله بعد، شناخت زوایای پنهان و ناشناخته ابعاد روحی خود صاحب اثر است تا پروردگار خویش را درک کند و تا حد توان، به وی تقرب جوید. در مکتب روان شناسی تحلیلی یونگ، «فرایند تفرد» تلاش ناخودآگاهانه بشر در دستیابی به تکامل روان است؛ اما در عین حال، همین مفهوم توضیح می دهد که بشر هیچ گاه نمی تواند به تکامل روانی مطلق دست یابد، بلکه تنها می تواند با شناخت «فرامن»، به تجربه ای فردی، فراگیر و درونی دست یابد. رساله تمهیدات عین القضات همدانی، عارف برجسته قرن پنجم وششم هجری، این فرایند درونی روان را بازتاب داده است. هدف از این پژوهش، بررسی این سیر روانی در ناخودآگاه نویسنده تمهیدات و تحلیل آن در جستار حاضر است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بیانگر آن است که نویسنده در این اثر کوشیده با بهره گیری از آموزه های عرفانی و کندوکاو ضمیر ناخودآگاه، سیر تکامل روانی را به صورت ناخودآگاهانه نشان دهد. تأثیر ناخودآگاهانه کهن الگوهای برجسته ای همچون «مسیح»، «پیر خردمند» و درنهایت ادغام آن ها با کهن الگوی «سایه» و رهنمونی به سوی نور و روشنی، تلاش عین القضات برای دستیابی به فرایند تفرد و دسترسی بی پیرایه و ناب به «فرامن» است که نمایه هایی از کنکاش ذهنی ناخودآگاهانه وی به شمار می آید.
سلاح آیینی اژدها کشی
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث تکرارشونده در اساطیر و حماسه های ایران اژدهاکشی است. نبرد با اژدها یکی از انواع جنگ های حماسی و اساطیری به شمار می رود و آنچه در بعضی از این گونه نبردها نمایان می شود، نمادها هستند. اژدها در داستان های اساطیری و حماسی ایران، عموماً با گرز کشته می شود. کشتن اژدها با این سلاح در اساطیر و حماسه های دیگر ملل هند و اروپایی نمونه هایی دارد؛ به گونه ای که سلاح آیینی اژدهاکشی گرز شناخته می شود. در این مقاله بررسی شده که چرا گرز به عنوان سلاح آیینی این کار درآمده است. گرزهای پهلوانان اساطیری و حماسی ایران گاوشکل است. تقابل گاو با اژدها، به عنوان نمادهای ترسالی و باروری در مقابل خشکسالی، باعث شده است تا گرز گاوشکل، به عنوان نماد ترسالی و باروری سلاح آیینی کشتن اژدها به عنوان نماد خشکسالی شناخته شود؛ در واقع علت این امر در شکل گرز و نمادشناسی آن است.
بررسی لایه ایدئولوژیک سبک شعر حافظ با تأمل بر طنز (از منظر تحلیل گفتمان انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع طنز در شعر حافظ، بارها مورد بررسی و تحلیل پژوهشگران قرار گرفته است اما هدف این مقاله آن است که نشان دهد، شعر حافظ از جمله، متون گفتمانی است که حامل ایدئولوژی است و در مواضعی چون طنز، این ایدئولوژی پنهان، بیشتر آشکار می گردد. پرسش اساسی که پژوهش حاضر به آن می پردازد، این است که تقابل دال های مرکزی شعر حافظ چون رند و صوفی در قالب طنز، چگونه به کشف لایه ایدئولوژیک سبکِ شعر او کمک می کند؟ این مقاله، بر این فرض استوار است که میان کاربرد ساختار بلاغی طنز در شعر حافظ با گفتمان حاکم روزگار، رابطه مستقیمی وجود دارد. در این مقاله، پس از تأمل بر روی چیستی لایه ایدئولوژیک سبک و معرفی نظریه تحلیل گفتمان، به عنوان ابزار تحلیل ایدئولوژی در متن، نشان داده ایم که یکی از مواضعی که ایدئولوژی در کلام حافظ، به طور کامل نمود می یابد، موضع طنزهای اوست. سپس به باز نمود طنز در شعر حافظ پرداخته ایم و برآن بوده ایم که طنزهای حافظ، با دو شیوه ناسازگاری واژگانی و ناسازگاری گفتمانی خلق شده اند. در پایان، این مقاله به این نتیجه می رسد که طنزهای ایدئولوژیک حافظ، اقتداربخش و تقویت کننده گفتمان آزاد منشی اند. این مقاله، به روش تحلیلی-توصیفی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است.
بررسی عناصر و جزئیات بافت در مجموعه خاطره «پایی که جا ماند»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
115 - 144
حوزههای تخصصی:
بافت، مجموعه عناصر و جزئیاتی از زمینه، مکان و زمان است که شرایط تولید و بازتولید معنا را در یک اثر ادبی مشخص می کند. تحلیل آثار خاطره نویسی پایداری با مختصه های زبان شناختی و فرازبانی دخیل در خلق معنا بیانگر کیفیت ارتباط دو سویه زبان و گفتمان، همچنین ارتباط بین شخصیت های روایت است. در این جستار با روشی تحلیلی توصیفی تلاش کرده ایم تا مهم ترین عوامل زبانی و فرازبانی (پیرازبانی) در کارکرد لایه های متعدد از عناصر و جزئیات بافت در خلق و بازتولید معنا را در مجموعه خاطرات «پایی که جا ماند» مورد بررسی قرار دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن کیفیت وحدت یا پراکندگی معنای اثر در زمان وقوع، تولید و بازتولید رویدادها از منظر زبان شناسی شناختی است. نتایج نشان می دهد راوی اثر ضمن تثبیت زمان و مکان روایی با کاربرد مجموعه ای از عناصر زبانی و فرازبانی بافت، نظیر اشارات، عبارت های کنایی، استعاری همچنین وجوه فرازبانی بافت فرهنگی و بافت موقعیت، زمینه را برای نزدیک شدن مخاطب به امر واقع پدید آورد.
واکاوی تطبیقی جلوه های پایداری افغانستان در شعر سید ابوطالب مظفری و جابر قمیحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
229 - 256
حوزههای تخصصی:
حوادث ناگوار دوران معاصر در کشورهای اسلامی باعث گسترش ادبیات پایداری شده است. ادبیات پایداری یکی از گونه های ادبیات متعهّد است که با توجه به رویدادهای اجتماعی و سیاسی هر ملت و شرایط تاریخی آن بازتاب و انعکاس متفاوتی در قیاس با دوره های دیگر دارد. در میان شاعران معاصری که در این زمینه اشعار بسیاری سروده اند، می توان به سید ابوطالب مظفری که شاعر افغانستانی مقیم ایران است و جابر قمیحه شاعر مصری اشاره کرد. سید ابوطالب مظفری قسمت اعظم مجموعه شعری خود را در بیان پایداری و رشادت مردم افغانستان سروده است. وی در دفتر شعری خود «عقاب چگونه می میرد؟» به روزگار دشوار و جانکاه ملت افغانستان پرداخته است. جابر قمیحه شاعر مصری نیز به دلیل حضور در مناطق مرزی نزدیک به افغانستان و مشاهده انواع دست اندازی و تجاوز نسبت به حریم این کشور مسلمان و مردمان آن، تعهّد ادبی خویش را در مجموعه ای به نام «لجهاد الأفغان ... أغنّی» اختصاص داده و از رشادت ها و دلاوری های مردم این سامان زبان به میان آورده است. این پژوهش به مقایسه تطبیقی اندیشه های مقاومتی این دو شاعر می پردازد تا از این رهگذر وجه تمایز مضامین مشترک پایداری آنها را نسبت به یکدیگر روشن کند. جابر قمیحه به عنوان یک شاعر مصری و از زاویه نگاه یک شاعر متعهد به ادبیات پایداری افغانستان نگریسته، حال آنکه مظفری خود یکی از مجاهدان حاضر در عرصه جهاد می باشد و این تفاوت در نگرش، زیبایی ادبی دو چندانی به شعرشان بخشیده است. یافته های این جستار که به روش تطبیقی و براساس مکتب آمریکایی به وارسی مضامین مشترک در دفترهای شعری دو شاعر مذکور می پردازد، حاکی از آن است که جلوه های مقاومت از قبیل ترسیم رنج و محنت دوران جنگ، روحیه مبارزه طلبی و جنگاوری، پاسداشت مقام شهیدان، جاماندن از کاروان شهیدان، دعوت به اتحاد و پرهیز از تفرقه، ترویج روحیه امید و خودباوری، در مجموعه اشعار آنها از بسامد بسیار بالایی برخوردار است..
شکسته نویسی در ادبیات کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات کودک اگر از کودک انتظار برود که علاوه بر یادگیری زبان معیار با گویش محاوره ای و واژگان شکسته هم روبه رو شود، دچار نوعی دوگانگی خواهد شد. پیشنهادهای مقاله برای حل این دوگانگی عبارتند از: اول: تاکید بر راه حل محمود کیانوش یعنی استفاده از «نحو شکسته» به جای «واژه های شکسته». دوم: انتخاب واژه ها از میان مترادف ها نه فقط متناسب با فهم مخاطب بلکه متناسب با لذت آن ها از خواندن داستان. سوم: توجه به جغرافیا و عرف زبانی منطقه ی خاصی که متن در آن جریان دارد. چهارم: توجه به این نکته که واژه های سالم بدون نیاز به شکسته شدن، خود در موقعیت و فضای داستانی در ذهن مخاطب می شکنند. پنجم: گزینش واژه هایی که در عین سالم بودن، در گفت و گوهای اغلب مردم به کار می روند. ششم: توجه به واژه هایی که در ادبیات رسمی و حتی کهن وجود دارند اما در عین حال در محاورات مردم جاری اند. هفتم: بهره گیری از ضمایر ملکی متصل و حذف واژه هایی دست و پاگیر مانند «است» که کمک می کنند تا داستان به گویش مردم نزدیک شود. هشتم: توجه به این نکته که در داستان های تاریخی شکستن واژه ها ممکن است فضای گفت و گو را لوث کند. نهم: اگر به هر علتی تصمیم به شکستن واژه گرفتیم، بهتر است در این کار زیاده روی نکنیم. دهم: توجه به استثناهاست. در مواردی که سالم نویسی تصنعی جلوه می کند بهتر است واژه به شکل شکسته آورده شود. در پایان مدل «کاهش تعداد هجا»ی علی صلح جو نقد و مدل «نثر طبیعی» پیشنهاد شدده است. بر اساس این مدل، تعیین چیستی و چندوچون محاوره با قاعده میسر نیست. برای تعیین محاوره «خود نویسنده و منطق داستانش» ملاک اصلی هستند. پارادایم پژوهش کیفی با رویکرد تفسیری و شیوه ی داده کاوی قیاسی استقرایی و روش گردآوری منابع کتابخانه ای است.
پویش مدلی برای ترجمه ی کتاب های مصور کودکان گروه های سنی «ب» و «ج» با رویکرد بینانشانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیشِ رو یک پژوهش کیفیِ بینارشته ای است که به منظور بررسی چگونگی همراهی تصاویر در انتقال پیام آثار مصور برای گروه های سنی «ب» و «ج» صورت گرفته است. این تحقیق بر آن بوده است تا دریابد آیا مترجمان طی فرایند ترجمه به تصاویر توجه می کنند یا خیر و در صورت توجه، چه راهبردهایی را برمی گزینند. بدین منظور سه کتاب مصور برای گروه های سنی «ب» و «ج» ( هرکدام در دو نسخه ی اصلی و ترجمه شده) انتخاب شده و با شیوه ی تحلیل محتوا با رویکرد مدل ترجمه ی بینانشانه ای آگیار و کییِرُز بررسی شده اند. مصاحبه هایی هم با متخصصان و دست اندرکاران تولید کتاب مصور (تصویرگر، مترجم، ناشر، ...) صورت گرفت. براساس یافته ها، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که مترجمان راهبرد های متفاوتی را به صورت شخصی و سلیقه ای در ترجمه هایشان برگزیده و به کار برده اند و همگی به یک اندازه به تصاویر توجه نداشته اند. به علاوه گرچه مترجم تنها عامل اصلی و تعیین کننده در کارهای ترجمه شده به نظر می رسد، عوامل تأثیرگذار دیگری هم وجود دارند که به صورت ضمنی اما به شدت روی کار مترجم اثرگذارند. در پایان براساس یافته ها، مدلی ارائه شد که می تواند برای دست اندرکاران حوزه ی کتاب کودک مفید واقع شود.
استعاره مفهومی «عدالت» و «ظلم» در آداب الملوک ها با تکیه بر قابوس نامه، سیاست نامه و نصیحه الملوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
196 - 226
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ ایرانی، همواره بر عدل و داد تأکید شده است و این موضوع در ادبیات پیش از اسلام، در قالب اندرزنامه ها نمود یافته است. آداب الملوک هایی همچون سیاست نامه و قابوس نامه و نصیحه الملوک نیز تحت تأثیر آثار و فرهنگ پیش از اسلام نگاشته شده و همان درون مایه ها را در قالب مفاهیم و استعارات بیان کرده اند. پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی «عدالت» و «ظلم» از دیدگاه زبان شناسی شناختی می پردازد. در این پژوهش تلاش شده است در سه آداب الملوک نام برده، استعاره های مفهومی عدالت و ظلم بر مبنای نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون استخراج و بر اساس روش فرکلاف، تحلیل شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیشترین حوزه های مبدأ مربوط به طبیعت، اخلاق و خرد و دین است که از پس تمامی این استعاره های مفهومی به دو کلید مفهومی «عدالت، خیر» و «ظلم، شر است» می رسیم و در نهایت درمی یابیم که بنیان اندیشگانی چنین استعاره هایی، اندیشه های باستانی ایرانیان است که به دو مبدأ خیر و شر قائل بودند. اهمیت این مطالب در اندیشه دینی ایرانیان باعث راهیابی آن ها به کتاب های دینی و غیر دینی از جمله اندرزنامه ها و در نتیجه راهیابی به قلمرو ادبیات شد و بعدها در ادبیات دوران اسلامی به کتاب های ادبی و اخلاقی همچون سیاست نامه و قابوس نامه و نصیحه الملوک راه یافت. مفهوم عدالت و ظلم، به عنوان یکی از مهم ترین اندیشه های ایران کهن، در قالب استعاره های مفهومی ای که در این پژوهش آورده شد، به حیات خود ادامه داد و درون مایه فرهنگی و دینی ایرانیان باستان، به نسل های بعد منتقل شد.
سیر تحوّل زیبایی شناسی نثر مرسل در برونه زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
221 - 251
حوزههای تخصصی:
هر چند زیباییِ نثر مرسل مبتنی بر درونه زبان است امّا صناعات ادبی نیز نقشِ جمال شناسی ویژه ای در آن دارند. کیفیّت و کمیّت بهره مندی از آن موجب تحولات تدریجیِ زیبایی شناسیِ نثر فارسی شده است. هدف مقاله حاضر این است تا سیر تحوّل مؤلّفه های زیبایی شناسی نثر مرسل را در برونه زبان اندازه گیری کند و به این پرسش پاسخ بدهد که چگونه فراوانیِ این مؤلّفه ها به تدریج برونه زبان را زینت بخشیده و از زیبایی های درونه زبان کاسته تا شرایط برای ظهور نثر فنی آماده گردد؟ برای دستیابی به این هدف، چهار اثر: مقدمه شاهنامه ابومنصوری، تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان و نوروزنامه به روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات سبک-شناسی بررسی شده اند و مؤلّفه های زیبایی شناسیِ برونه زبان در این آثار استخراج گردیده اند. برای نشان دادن خط سیر تحوّلات ادبیِ زبان فارسی، چهار اثر با هم مقایسه شده اند. نتایج بیانگر آن است که در آغاز صناعات ادبی در این متون بسآمد پایینی دارند و کاربردشان به گونه ای است که هم خودْ به زیباییِ نثر کمک کرده، هم ساختارِ جمله ها را تحت تأثیرِ جمال شناسیِ خود قرار داده اند و با تلاقیِ علم معانی، بیان و بدیع قدرت هنریِ بیشتری بدان آثار بخشیده اند؛ امّا به مرور زمان بر تعداد آرایه های ادبی افزوده شده و تأثیر عمیقی بر تقویت برونه زبان گذاشته و با گسستن رابطه آنها با علم معانی از قدرت درونه زبان نیز کاسته شده است؛ به گونه ای که شرایط برای ظهور نثر فنی مهیّا شده و به شکل معناداری نگرش هنری ایرانیان را تغییر داده است.
بررسی اشعار سعدی و امیرخسرو دهلوی در دیوان جهان ملک خاتون و معرفی اشعار نویافته او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۲
171 - 200
حوزههای تخصصی:
دلیل ثبت یکسان شعری یا اشعاری در دیوان دو شاعر، عموماً یا خطای کاتبان یا رونویسی یک شاعر از دیگری است. مصادیق این دو، در دیوان جهان ملک خاتون وجود دارد.21 رباعی مشترک با سعدی در دیوان جهان موجود است که ارتباطی با بحث تتبعات یا سرقات ندارد و دخالت مالکِ دست نویسِ ش 763 پاریس و اهمالِ مصححان دیوانِ چاپی جهان، عامل این خلط اشعار بوده اند.از سوی دیگر، جهان ملک خاتون شاعری مقلّد است و همان طور که از انوری، سعدی، خواجو، سلمان ساوجی، حافظ، جلال عضد و دیگران مصاریع و ابیاتی را در شعر خویش –عموماً بی یادکرد نام ایشان که شرط اصلی تضمین است- ذکر کرده، به اشعار خسرو دهلوی نیز علاقه ای وافر داشته است. چنان که از تتبعات وی از خسرو بر می آید، تقلید از این شاعر در اشعار جهان مشهود است. اما علاوه بر امر تتبع، تقلید و استقبال از شعر خسرو که در بسیاری از اشعار جهان قابل مشاهده است، 15 غزل از خسرو نیز عیناً در جمع اشعار جهان ملک مشاهده می گردد که ظنّ سرقت ادبی و رونویسی این اشعار می رود. در پایان، اشعار و ابیاتی تازه از جهان (بیش از 110 شعر در غزل و رباعی) که در نسخه اساس مصححان نبوده و در نسخه چاپی دیوان وی نیز به ثبت نرسیده، معرفی خواهد شد.
روایتی خلاق از متن کهن (نقد و بررسی داستان بازنویسی شده ی بیژن و منیژه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر بررسی و تحلیل داستان بازنویسی شده ی «بیژن و منیژه» است. داستان «بیژن و منیژه» از داستان های عاشقانه و جذاب شاهنامه است که بازنویسی خلاق آن، مخاطب کودک و نوجوان را با مقوله ی عشق و حماسه آشنا می کند. روش پژوهش به صورت تحلیل کیفی محتوای آثار و روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. داستان بازنویسی شده ی «بیژن و منیژه»، یکی از روایت های تازه از متن کهن (شاهنامه) است که به صورت خلاقانه برای مخاطب کودک و نوجوان بازنویسی شده است. نتایج پژوهش نشان داد که داستان بازنویسی شده ی شاهنامه به روایت آتوسا صالحی، اگرچه بیشتر به فضاسازی غنایی پرداخته، اما فضا و لحن حماسی متن کهن را نیز به مخاطب انتقال داده و روایت تازه و جذابی برای خواننده خلق کرده است. همچنین استفاده از ویژگی هایی چون؛ تغییر در عناصر ثابت متن، بازنمایی ذهن شخصیت ها، سپیدخوانی و مشارکت خواننده در داستان، خلاقیت در شروع و پایان داستان، ایجاد فضاهای داستانی جدید و برجسته سازی درون مایه، داستان «بیژن و منیژه» را به یک روایت و بازنویسی خلاق تبدیل کرده است.
آرمان شهر سپهری، اعتراض خاموش به سیاست های عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
103 - 126
حوزههای تخصصی:
وقتی سخن از اعتراض به میان می آید بلافاصله ذهن متوجه شاعرانی چون: اخوان ثالث، شاملو، کسرایی، مصدق، شفیعی کدکنی و شاعرانی از این دست می شود و شاید پذیرش اندیشه اعتراض سهراب سپهری (1307-1359 هجری شمسی) به نظام اجتماعی- سیاسی جامعه عصرخود برای بسیاری به سختی قابل پذیرش باشد؛ زیرا وی با هنجارگریزی در این زمینه، شیوه ای متفاوت از دیگران را برگزیده است. رویکرد متفاوت او به این مقوله، دریافت جنبه اعتراض او را برای بسیاری با دشواری مواجه کرده است. پژوهش حاضر به بررسی دو سروده او با عنوان «آب» و «پشت دریاها» می پردازد و می کوشد با نمایاندن شیوه های اعتراض سپهری به شناخت بُعدی از شخصیت و جهان بینی وی بپردازد که تاکنون مغفول مانده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و نتایج با استفاده از شیوه تحلیل محتوا تجزیه وتحلیل می شود. نتایج نشان می دهد که سپهری با ترسیم جامعه مطلوب و آرمانی خود می کوشد با تقابل وضع موجود در مقابل وضع مطلوب، اعتراض خود را به وضع موجود نشان دهد.
ادوارد براون در حاشیه سنّت شرق شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرقی ها در آثار شرق شناسان اغلب مردمانی نابالغ، ناتوان از اداره کردن خود و نیازمند قیّم به تصویر کشیده شده اند. بازنمایی این تصاویر برای مشروعیت دادن به قدرت غرب است و شرق (بر اساس رابطه دیالکتیک دانش / قدرت از منظر فوکویی) به صورت انسانی فاقد عقلانیت مدرن نشان داده می شود؛ به همین دلیل نیازمند قیم و هدایتگر است. این نوع تصاویر از گزاره های بدیهی در سنّت مسلّط شرق شناسی به شمار می رود؛ اما در کنار این تصاویر، برخی شرق شناسان، تصویری مبتنی بر بیداری و بلوغ ایرانیان ارائه کرده اند. این تشتت تصاویر از تعدّد سنّت های شرق شناسی (و نه یکدستی آن) نشان دارد. هدف این پژوهش به چالش کشیدن تصویر شرق در سنّت شرق شناسی مسلّط است. یکی از راه ها، به متن آوردن نگاه شرق شناسانی است که در حاشیه سنّت حاکم شرق شناسی قرار گرفته اند. این امر اعتبار تصویر در گفتمان مسلط را مخدوش و در نتیجه، سنّت شرق شناسی را از یکدستی خارج می کند. از کسانی که به گزاره های بدیهی سنّت شرق شناسی در آثارش نپرداخته، ادوارد براون است. بازنمایی تصویر ایران در رویکرد براون، آن تصویر کلیشه ای مبتنی بر فقدان عقلانیت مدرن ایرانیان در گفتمان شرق شناسی را بر هم ریخته است. از دیدگاه براون، روحیه و افکار ایرانی ها در عصر مشروطه، در اندک زمانی، پیشرفت های برجسته ای کرد. او ترقّی فکر ایرانیان را در زدودن تحمیل های ستمگرانه غربیان و قاجاریه و بیداری نسبت به مسؤولیت تاریخی خود که آغاز حرکتی خردمندانه است ستایش کرده است.
تحلیل گفتمان انتقادی در حکایت «درآمدن حمزه در جنگ، بی زره» با تکیه بر نظریه نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، مجموع گفتارها و کنش هایی است که به وسیله بازنمودهای ایدئولوژیک یک فرد یا گروه، با نگرشی انتقادی و تحلیلی به قلمروهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی و دینی می پردازد. در این مقاله «حکایت درآمدن حمزه در جنگ، بدون زره» از دفتر سوم مثنوی معنوی با تکیه بر نظریه نورمن فرکلاف و در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می شود. مقاله به روش توصیفی تحلیلی فراهم شده و درصدد است به ساختار صوری و معنایی کلام راوی و مولد گفتمان دست یابد تا از این طریق میزان تسلط او به مخاطب و همچنین نوع تعامل گفتمانی در کنش های متقیدانه در قالب پند و موعظه معلوم شود. نتیجه قابل پیش بینی این است که مولوی با تکیه بر جمله های استوار و متأکد و استعانت از قرآن و آموزه های دینی و اخلاقی، در پی تشکیل دایره گفتمانی خاصی است که ژرف ساخت آن از عنصر مهم «مرگ اختیاری و بی ارزش بودن حیات جسمانی» خبر می دهد.
پسوندهای تحبیبی فارسی در دوره اسلامی (۳)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیری در سفرنامه نویسی (بررسی چرایی رواج سفرنامه نویسی در ایران دوره قاجار، تحول و افول آن پس از انقلاب مشروطه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند سفرنامه نویسی در ایران، سابقه ای طولانی دارد، اما تا دوره قاجار فقط تعداد انگشت شماری، سفرنامه به زبان فارسی نگاشته شده است. از دوران فتحعلیشاه تا پایان دوره قاجار، روند سفرنامه نویسی در ایران سرعت گرفت و بیش از سی سفرنامه در وصف فرنگ و پیشرفت های آن به زبان فارسی نگاشته شد. در دوران پهلوی از سویی روشنفکران ایرانی به جای توصیف غرب، به نوشتن سفرنامه هایی در وصف کشورهایی که نظام سوسیالیستی بر آنها حاکم بود یا وصف سفر به سرزمین های دورافتاده ایران پرداختند و از سوی دیگر تعداد سفرنامه های فارسی کاهش یافت تا جایی که اندک اندک از صحنه ادبیات معاصر ایران به حاشیه رانده شد و به شکل خاطره نویسی به حیات خود ادامه داد. در این مقاله تلاش نگارنده بر آن است تا به تبیین چرایی رواج سفرنامه نویسی در یک دوره تاریخی معین، تغییر رویکرد آن در دوره ای دیگر و در نهایت به حاشیه رانده شدن آن بپردازد. چنین به نظر می رسد که کارکرد سفرنامه ها در دوران قاجار، یعنی معرفی نظام فکری، اجتماعی و سیاسی غرب، سبب رونق آن در این دوره شده باشد. با تحقق نظامی سیاسی مشروطه و برخی پیشرفت های اجتماعی دیگر در دوران پهلوی، همچنین نفوذ گرایش های سوسیالیستی و کمونیستی در این دوران، توجه روشنفکران به جای غرب، متوجه کشورهایی شد که نظام اشتراکی بر آنها حاکم بود، در نتیجه برای آزمودن این نظام، به این کشورها سفر کردند و سفرنامه هایی در وصف آنها نگاشتند. از سوی دیگر با شکل گیری گفتمان غربزدگی و بازگشت به خویشتن، توجه جامعه روشنفکری ایران معطوف به نواحی دورافتاده داخلی ایران شد و سفرنامه هایی در توصیف این نواحی نگاشته شد. در نهایت با از تب و تاب افتادن این گفتمان ها سفرنامه نویسی به شیوه گذشته، اندک اندک از رونق افتاد و بیش تر به شکل خاطره نویسی به حیات خود ادامه داد.
ورا نام بانوگشسپ گو است (معرّفی داستانی منظوم از ازدواج بانوگشسپ با گیو گودرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
219 - 250
حوزههای تخصصی:
بانوگشسپ، دختر رستم و همسر گیو، معروف ترین پهلوان بانوی ادب حماسی ایران است. در شاهنامه از این قهرمان نام برده نمی شود؛ امّا در چند متن پهلوانی پس از آن، از پهلوانی های او یاد می شود و در روایات عامیانه نیز داستان های بسیاری درباره ی پیروزی ها یا ناکامی ها او آمده است. یکی از حوادث مهم زندگی بانوگشسپ، داستان ازدواج او با گیو پسر گودرز است که از این پیوند، بیژن به دنیا می آید. از ازدواج این دو قهرمان، سه روایت منظوم به دست ما رسیده است: نخست، روایت کوتاهی که به برخی دستنویس های شاهنامه از قرن هشتم به بعد افزوده شده است؛ دوم، روایت معروفی که در بخش چهارم منظومه ی بانوگشسپ نامه آمده است؛ سوم، روایت کمتر شناخته شده ای که در یکی از دستنویس های شاهنامه کتابت شده و تاکنون پژوهشگران به آن توجه نکرده اند. در این مقاله پس از بررسی این سه روایت منظوم، متن پیرایش شده ی روایت سوم را می آوریم، سپس به تحلیل روایت اخیر خواهیم پرداخت.
مقایسه فهرست شاهان اشکانی در متن های تاریخی سده سوم تا پنجم هـ. ق با تمرکز بر تفاوت فهرست فردوسی، بیرونی و ثعالبی از شاهنامه ابومنصوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۱۱
45 - 68
حوزههای تخصصی:
در بیشتر متن های تاریخی سده های نخستین اسلامی که بر اساس روایت های پیش از اسلام و ترجمه آن ها نوشته شده است، فهرست هایی از نام و سال شمار شاهان اشکانی دیده می شود که تفاوت هایی با یکدیگر دارد. با در نظر گرفتن این تفاوت ها می توان فهرست پادشاهان اشکانی را به پنج گروه تقسیم و ریشه روایت های آن ها را بررسی کرد. در این میان تفاوت فهرست پادشاهان اشکانی در شاهنامه فردوسی و روایتِ بیرونی از شاهنامه ابومنصوری و همچنین سخن ثعالبی از کتابی به نام شاهنامه ، این پرسش را پیش می کشد که اگر فردوسی شاهنامه ابومنصوری را منظوم کرده است، چرا روایت منظوم او با سخن بیرونی از همین کتاب تفاوت دارد؟ در این مقاله کوشش شده تا با روشِ تحلیلِ اسناد نشان داده شود که فهرست فردوسی و بیرونی در کدامیک از پنج گروهِ مورد نظر قرار می گیرد. با در نظر گرفتن این نکته می توان احتمال داد که دو روایت متفاوت در شاهنامه ابومنصوری بوده است؛ نخست روایتی نه چندان دقیق، اما متداول در میان تاریخ نویسان که فردوسی آن را به نظم درآورده است و ثعالبی به بخش هایی از آن اشاره می کند و دیگری جدولی که در متن های تاریخی به آن اشاره ای نشده و بیرونی آن را به کتاب خود برده است.