مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
نظریه کارکردگرایی
حوزههای تخصصی:
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیدایش جمهوری های تازه استقلال یافته، عمدتاَ بی ثبات و کانون بحران در منطقه آسیای مرکزی فرصت ها و چالش هایی برای جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان کشوری هم مرز با این منطقه و هم چنین کشوری که خود را شاید نقطه کانونی منطقه می دانست و قائل به ایران فرهنگی بزرگ بود (هم جورای جغرافیایی و اشتراکات فرهنگی و تاریخی) به وجود آورد. رویکرد دولت-های جمهوری اسلامی ایران در هر دوره ای نسبت به این منطقه تا حدودی متفاوت بوده است که شناخت آن ها برای تجزیه و تحلیل و طرح یک سیاست خارجی مناسب و واقع گرایانه و عملیاتی در قبال این منطقه ضروری می نماید. در این مقاله، نخست به پیشینه و تاریخ روابط ایران و کشورهای این منطقه و سپس به بررسی و ارائه یک تقسیم بندی از روابط و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال این منطقه خواهیم پرداخت تا دریچه ای برای شناخت فرصت ها و چالش های حضور در این منطقه باز گردد و بر آن اساس طرحی برای سیاست خارجی مناسب، عملگرایانه و عقلانیت محور مبتنی بر نظریه کارکردگرایی ارائه می شود. سؤال اصلی مقاله این است که مناسب ترین راهکار برای تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با منطقه آسیای مرکزی کدام است؛ فرضیه اصلی این است که چنان چه جمهوری اسلامی ایران در وهله ی اول بتواند مناسبات فرهنگی و اقتصادی خود را با این منطقه گسترش دهد می تواند به لحاظ سیاسی و امنیتی نیز از این منطقه بهره ببرد.
ضرورت بازاندیشی فکری در تهیه طرح هادی روستایی
حوزههای تخصصی:
طرح هادی، اگرچه زمینه ساز نظمی مکانیکی (از جمله جلوگیری نسبی از ساخت و سازهای غیرقانونی، تعریف نیاز و تأمین کاربری ها و خدمات عمومی و نظم و نسق بخشی به گسترش فیزیکی) در روستا شده ولی پیامدهای منفی را نیز برای روستا و روستاییان بدنبال داشته است. تضعیف انسجام بافت کالبدی، توجه ضعیف به مشارکت روستاییان و ... از جمله این مسایل است.
در ارتباط با ناکامی طرح هادی در سامان بخشی به نظام روستایی عوامل مختلفی اثرگذار هستند که در این میان تاثیر رویکرد نظری حاکم بر طرح (رهیافت برنامه ریزی جامع مبتنی بر نظریه کارکردگرایی) از اهمیت بیشتری برخوردار است. مقاله حاضر که ماهیتی نظری بنیادی دارد با روشی توصیفی تحلیلی تدوین شده است. روش جمع آوری اطلاعات مبتنی بر روش کتابخانه ای است. که با هدف تبیین علت بنیانی اثر بخشی ضعیف طرح هادی روستایی تهیه شده است. پژوهش حاضر نشان داده است که تحول و بازاندیشی در تفکر حاکم بر طرح هادی امری محتوم و گریز ناپذیر است. چرا که، بسیاری از نظریه ها و رهیافت های فکری بعلت تحولات گوناگون و همه جانبه در جامعه بشری، پاسخگو و راهگشا برای تبیین و حل مشکلات و نیازهای آنها نیستند. در این مقاله محقق تاکید دارد، رویکرد راهبردی پویش ساختاری کارکردی که در تبیین برخی از مسایل جامعه روستایی کشور مورد آزمون قرار گرفته است، می تواند زمینه ساز کاربرد برنامه ریزی فضایی در سطوح و مقیاس های مختلف نظام سکونتگاهی بویژه نقاط روستایی قرار گیرد.
رابطه انسان و اهوره مزدا در شکل گیری اخلاق دینی براساس نظریه کارکردگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۲)
371 - 388
حوزههای تخصصی:
در همه ادیان شخصیتی محوری و اسطوره ای وجود دارد. مطابق با نظریه کارکردگرایی، اسطوره رابطه ای با جامعه برقرار می کند که در ابعاد مختلف زندگی افراد جامعه تأثیرگذار است. اخلاق دینی، عبادات، آیین ها و سنت های فرهنگی و اجتماعی براساس وجود او شکل می گیرد و رابطه ای متقابل بین اسطوره و انسان برقرار می شود. این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل اسطوره اهوره مزدا و نقش او در شکل گیری اخلاق دینی زرتشتی و تحلیل رابطه بین انسان و اهوره مزدا براساس نظریه کارکردگرایی انجام گرفته است. اهمیت مطالعه و پژوهش در خصوص اسطوره اهوره مزدا و رابطه آن با انسان براساس نظریه کارکردگرایی این است که اسطوره اهوره مزدا در زندگی دینی، اجتماعی و فردی زرتشتیان کارکردی هویت ساز دارد. طبق جهان بینی زرتشتی و همکاری انسان با اهوره مزدا سه نوع رابطه وجودشناختی، معرفت شناختی و فرجام شناختی بین انسان و اهوره مزدا شکل می گیرد. پرسش این است که کارکرد و نقش اسطوره اهوره مزدا در زندگی اجتماعی، دینی و فردی زرتشتیان چیست و نظریه کارکردگرایی چگونه می تواند این نقش را بررسی و تبیین کند؟ این مقاله با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای و نوع تاریخی به بررسی و تحلیل رابطه انسان و اهورامزدا براساس نظریه کارکردگرایی پرداخته است. برخی یافته های پژوهش بیانگر این است که اسطوره ها نمی توانند به آیین ها تبدیل شوند و سبب شکل گیری اخلاق دینی، هویت اجتماعی و فردی و سنت ها در جامعه شوند.
تحلیل کارکردهای مقاومت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به پیامدهای چشمگیر اتخاذ راهبرد مقاومت توسط جمهوری اسلامی ایران، در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی، در پژوهش حاضر کارکردهای این راهبرد در سیاست خارجی ایران به بحث گذارده شده است. ایده این است که با توجه به مفصل بندی گفتمان انقلاب اسلامی، ایران توانست که گفتمان مقاومت را در منطقه پررنگ نموده و همچنین محور مقاومت را در مقابل نیروهای مداخله گر فرامنطقه ای، به عنوان یک کنشگر مؤثر مطرح نماید. نتیجه این راهبرد تقویت و ارتقای ضریب امنیتی کشورهای عضو این محور بوده است. محقق ضمن تحلیل سیاست های مقاومت طراحی و اجرا شده در مناطقی چون سوریه، عراق، لبنان و یمن نشان می دهد که چگونه این راهبرد توانسته تأمین منافع ملی ایران و تقویت منافع راهبردی کشورهای محور مقاومت و منطقه را به صورت توأمان در پی داشته باشد.
بازشناسی آیین نمایشی سروگ حجله قاسم در بوشهر از دیدگاه کارکردگرایی مالینوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
147 - 181
حوزههای تخصصی:
سروگ1 «حجله قاسم»، یکی از آیین های نمایشیِ مذهبی بوشهر است که هرساله به شکل باشکوهی در یکی از روزهای دهه اول ماه محرم برگزار می شود. یکی از شاخصه های به چشم آمدنی در این آیین نمایشیِ مذهبی، آن است که برگزارکنندگانش زنان هستند. با توجه به اهمیتی که این آیین در میان مردمان بوشهر داشته است، شایسته می نمود که به شیوه علمی، مبتنی بر مشاهدات میدانی و منابع کتابخانه ای درباره آن بررسی شود. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات به دست آمده از طریق گردآوری اسناد و مشاهده مشارکتی2، با بهره گیری از نظریه کارکردگرایی برانیسلاو مالینوفسکی 3 تحلیل محتوایی کیفی شده است. هدف از نگارش این پژوهش آن بوده که به این آیین دیرساله بر بنیاد نظریه های نوین انسان شناسی و با تأکید بر اصل ضرورت کارکردی نگریسته شود و بدین ترتیب عناصر تشکیل دهنده آن مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش ها بوده که آیین نمایشی مذکور بنا بر نظریه ضرورتِ نیازهای عاطفی و روانی، چگونه پاسخ گوی عواطف و احساسات اجراکنندگان است. یا عناصر نمادین این آیین مذهبی نمایشی با توجه به آرا و ایده های چهارگانه مالینوفسکی چه تأثیری بر مخاطب دارد.
رقص قاسم آبادی از دیدگاه کارکردگرایی آلن مریام با تأکید بر کارکرد هم بستگی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
93 - 126
حوزههای تخصصی:
پیوند فرهنگی و زیستی مردان و زنان گیلان با فعالیت های شالی کاری باعث شده است تا آیین های آن ها نمایانگر الگوهای کاشت، داشت و برداشت باشد. رقص قاسم آبادی یکی از آن آیین های نمایشی است که فرصتی را برای تبادل محتوای مرتبط با جامعه، هماهنگی اقدامات میان اعضای گروه، قدرت ائتلاف و تثبیت ساختارهای گروهی فراهم می کند. به عبارتی علاوه بر نقش افراد در فرایند رقص، نتیجه و تأثیر اجراها در جامعه حائز اهمیت است. از این رو، هدف از پژوهش حاضر پاسخ به اهمیت اجرای رقص قاسم آبادی و کارکرد آن برای ایجاد وحدت است. بر این مبنا از نظریه کارکردگرایی آلن مریام در بستر موسیقی شناسی قومی با تمرکز بر یکی از ده کارکردهای آن، یعنی کارکردِ هم بستگی از وجه موسیقی استفاده شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، نظری و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی با استفاده از روش مردم نگاری در منطقه، مشاهده، مصاحبه، ثبت و ضبط اطلاعات است. یافته های پژوهش نشان می دهند که رقص قاسم آبادی با نمایش مهارت های حرکتی و هنرهای دستی و با استفاده از ابزار در راستای هماهنگی با موسیقی بومی، شرایطی را تولید می کند که یکپارچگی اجتماع به وجود آید تا همه افراد (رقصندگان و تماشاگران) احساسات گوناگون ازجمله حس یک دست بودن اجتماع و موجودیت جامعه را تجربه کنند، زیرا رقص قاسم آبادی چه در فرم رسمی به شکل رویدادها و چه در قالب غیررسمی و خودمانی فرصتی را برای عملکرد تک تک افراد به طور مستقیم در یک جمع فراهم می کند.