فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۱٬۸۲۱ تا ۵۱٬۸۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر پایه مطالعات نقدبنیادِ ادبیات تطبیقی و با رویکرد نشانه- معناشناختیِ گفتمانی به بررسی تطبیقیِ روایت ادبی و موسیقی در داستان کوتاه «مارش الغروب» اثر یوسف ادریس می پردازد. در این داستان علاوه بر عنوان پردازیِ موسیقایی؛ نوعی موسیقیِ فولک مربوطه به حرفه، در ساختار کلی پیرنگ آن جریان روایت را پیش می برد. در این گفتمان سه نوع حضورِ کنشی، تنشی و زیبایی شناختی شکل می گیرد و هسته اصلی جریان معناسازی حضور زیبایی شناختی است. سوژه در این مرحله از تمام اهداف و برنامه های خود عبور می کند و بی اختیار آهنگ سنج ها را تغییر می دهد و موسیقی به جوهر موسیقی تبدیل می شود. بنابراین مسأله ای که مطرح می شود این است که حضور زیبایی شناختی مبتنی بر چیست. چگونه گفتگوی بین ادبیات و موسیقی دگردیسی جهان را تضمین می کند و سبب تغییر در رابطه بین سوژه و هستی می شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی سه نوع حضور را در این داستان بررسی می کند و در ضمن آن ها به نقش عنوان، مکان و زمان اشاره می شود. نتیجه بررسی نشان می دهد که سوژه با عبور از دو رابطه کنشی و تنشی بر اثر نگاه پدیدارشناختی به یک آنِ حضور و لحظه زیبایی شناختی می رسد و تجلی آن در بداهه پردازی و رابطه خلسه ای و استعلایی او با هستی نمایان می شود. در این مرحله درپی اختلال در رابطه کنشی و تنشی، روایت ادبی دچار گسست در مسیر پیشرفت خود می شود، از اینجاست که ادبیات و موسیقی وارد گفتگو می شوند و برای رفع گسست، روایتِ ادبی جهانِ موسیقی را گسترش می دهد و بازتاب صدای روایت به موسیقی سپرده می شود.
بینامتنیت در دستورالجمهور شیخ خرقانی و عوارف المعارف سهروردی بر مبنای نظریه ژرار ژنت
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
231 - 252
حوزههای تخصصی:
متن واقعیتی است بی واسطه، واقعیتی که اندیشه ها و رشته های دانش فقط در درون آن می توانند تشکل و قوام یابند. تغییر در نوع نگاه و خوانش آثار مخصوصا آثاری که در نوع خود آغازگر و نقطه شروع یا اوج یک نوع ادبی هستند ما را با جایگاه واقعی و اهمیت آنها بیش از پیش آشنا و هویت واقعیشان را به درستی می نمایاند. بینامتنیت، تولید متن از طریق تعامل با متون پیشینیان یا معاصر خود است که مشارکت آن متن ها در متن مورد نظر به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی از متنی در متن دیگر صورت می گیرد. ژرار ژنت از برجسته ترین محققان عرصه بینامتنیت است که بخش عمده ای از مطالعات خود را روی طبیعتِ گفتمان روایی، متمرکز می کند. با این اشاره در پژوهش حاضر که با تجزیه و تحلیل اطلاعات مبتنی بر استدلال عقلی و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده عوارف المعارف سهروردی در جایگاه پیش متن و دستور الجمهور شیخ خرقانی به عنوان پس متن مورد ارزیابی بینامتنیت قرار گرفته و بررسی ها نشان داد که شیخ خرقانی در فضای عرفانی- فکری از عوارف المعارف تاثیر گرفته است.
تحلیل نتایج سرخوردگی از کودتای 28 مرداد سال 1332 خورشیدی، در شعرهای مهدی اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خورشیدی، رویداد تاریخی مهمی بود که تأثیری عمیق و پایدار بر ذهنیت نخبگان و روشنفکران و نیز سایر طبقات اجتماعی ایران باقی گذاشت. در میان شاعران روشنفکر معاصر که رویداد کودتا را درک کردند، مهدی اخوان ثالث، به دلیل آن که به ملی گرایان و روی کارآمدن آنان و شکست و دفع سلطنت، امید بسیار بسته بود، پس از شکست ملی گرایان در جریان کودتای 28 مرداد، بیش از دیگران سرخورده شد. هدف این پژوهش، که روشی توصیفی- تحلیلی دارد و داده ها را از طریق مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای فراهم آورده، تحلیل نتایج سرخوردگی از کودتای 28 مرداد 1332، در شعرهای اخوان ثالث است. به این منظور، با مطالعیه سروده های اخوان ثالث، آن هایی که تحت تأثیر کودتا گفته شده، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفته است. از میان این دست اشعار اخوان ثالث، 6 مورد، گزینش و در این مقاله تبیین و تحلیل شده است. این شعرها که مربوط به مجموعیه «زمستان» (1335) است، به ترتیب الفبایی: 1. «آواز کَرَک»، 2. «اندوه»، 3. «باغ من»، 4. «برای دخترکم لاله و آقای مینا»، 5. «چاووشی»، و 6. «زمستان» است. تحلیل این شعرها نشان می دهد که اخوان ثالث پس از کودتای ۲۸ مرداد، دچار سرخوردگی مفرط می شود؛ آن گونه که نسبت به آینده و هر گونه دگرگونی مثبتی که می تواند به وجود آید، ناامید می گردد و نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی رویکردی منفعلانه در پیش می گیرد.
تأملی برآداب کهن رزم و جنگاوری بر اساس دارابنامه بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دارابنامه (887 ه.ق) یا به تعبیر دقیق تر فیروزشاه نامه می پردازد. دارابنامه، یکی از کهن ترین حماسه های عاشقانه و عامیانه فارسی ایران قبل از اسلام است که محمد بیغمی آن را درباره قهرمانی های فیروزشاه پسر داراب کیانی روایت کرده و محمود دفترخوان آن را نگاشته است. نویسنده مقاله با توجه به این نکته که داستان های عامیانه کهن می توانند منبع ارزشمندی برای کشف آداب و رسوم دوران روایت داستان نیز باشند، درنظر دارد با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی مبتنی بر متن دارابنامه بیغمی -که حماسه ای عاشقانه (رمانس) است- گوشه هایی از آداب و رسوم جنگاوری ایران کهن را بازنماید؛ ازاین رو می کوشد با پاسخ به این پرسش که آیین رزم و جنگاوری در دارابنامه بیغمی چگونه است و آداب و رسوم جنگاوری این داستانِ متعلق به ایران پیش از اسلام، چقدر با آداب و رسوم اسلامی و دوران نویسنده مطابقت دارد؟، تبیین کند داستان های عامیانه از جمله دارابنامه، علاوه بر تبیین آداب و رسوم مرسوم در ایران کهن و دوران پیدایش خود، آداب رایج دوران کتابت داستان را نیز منعکس می کنند؛ چنانکه می توان گفت بسیاری از آیین های مرسوم رزم در دارابنامه بیغمی، متعلق به عصر اسلامی است؛ به گونه ای که این اثر را از نظر ویژگی های رزمی می توان با شاهنامه ها، فتوت نامه ها وآثار پهلوانی فارسی مطابقت داد.
از تجربه های زبانی تا ساحت فرازبانی در مراحل سلوک نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاطبه پژوهش ها در بررسی عنصر «زبان» و نقش آن در کتاب مواقف و مخاطبات نفّری، بیشتر بر روی «سکوت» تمرکز کرده اند و به دیگر مظاهر زبانی و فرازبانی موجود در متن، کمتر توجه شده و یا تنها اشاره ای گذرا به آنها شده است. بااین حال، این تأکید به معنای غافل ماندن نفّری از نمودهای عینی زبانی یعنی «سخن» و «سکوت» و درنهایت، گذر از این ساحات زبانی و ورود به اقلیم فرازبانی (فراسخن فراسکوت) یا به عبارتی اقلیم «تجلّی» نیست. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، می کوشد تا با رویکرد پدیدارشناسی و درنگ در متن کتاب مواقف و مخاطبات ، سه مرحله مختلف در مسیر سیروسلوک در این اثر را شناسایی، تبیین و تحلیل کند. همچنین، می کوشد تا نشان دهد که تأملات زبانی عرفای ما، به ویژه تأملات هستی شناختی شان آنان، چگونه قابل طبقه بندی و تعریف هستند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دو مرحله از سه مرحله سلوک، ماهیت زبانی دارند و شامل «سخن» و «سکوت» می شوند و عارف با گذر از آنها، وارد سومین منزلگاه، یعنی عرصه تجلی و شهود می شود. به تعبیر دقیق تر، سفر سالک از عالم «سخن»گفتن آغاز می شود، به پهنه «سکوت» می رسد و درنهایت به مرز تجلی (فراسخن فراسکوت) می رسد. ماندن در مرحله «سکوت» و بی توجهی به مراحل «سخن» و خاصه «تجلّی»، به نوعی نادیده گرفتن مراتب تجربه های سلوک و ابترماندنِ دستگاه معرفتی نفّری است.
بررسی و مقایسه تجرید در شعر و معماری عربی- اسلامی (با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان در باب هنر اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
43 - 66
حوزههای تخصصی:
فلاسفه سنت گرا هنر اسلامی را هنری انتزاعی، رمزگونه و معنا دار معرفی کرده اند. بر این اساس، تجرید خالص به عنوان یکی از شاخصه های مهم هنرهای اسلامی که برگرفته از اولین منبع زیباشناختی تجرید در اسلام یعنی کتاب مقدس قرآن کریم و مبتنی بر رمز و معناگرایی است، جایگاه ویژه ای در هنر معماری اسلامی ایران و جهان عرب دارد. اما این عنصر و شاخص مهم، در هنر شعر فارسی و عربی، که یکی از برجسته ترین و گسترده ترین هنرهایی است که در دوره اسلامی به هدف تجسیم و تجسید مفاهیم انتزاعی و ماورائی و مبتنی بر عقاید توحیدی و عرفانی این دو ملت، سروده شده است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین ، بررسی و مقایسه عنصر تجرید در شعر و معماری عربی - اسلامی و ایرانی اسلامی با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان پرداخته شده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که ظهور تصوف و عرفان در شعر و معماری این دو ملت نقطه اوج گرایش به تجرید خالص در این هنرها بوده است. در این راستا مفاهیمی همچون، وحدت وجود، تجلی، عشق، فنا و بقا در قالب اشکال هندسی، خطوط، رنگها و کلمات و عبارات و بواسطه ابزارهای هنری مشترکی همچون ایقاع، توازن، تکرار، رمز، تشبیه و .... در شعر و معماری عربی- اسلامی و ایرانی اسلامی انعکاس یافته، بطوریکه تقریبا هرآنچه در عالم عرفان اتفاق افتاده ،با زبانی تجریدی به عرصه این دو هنر ایرانی و عربی اسلامی راه یافته است.
تجلیات اللغه العربیه وآدابها فی شعر أمیری فیروزکوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۱
37 - 56
حوزههای تخصصی:
أمیری فیروز کوهی أحد أهم شعراء المعاصرین فی ایران، ولد فی فیروزکوه وعاش بین عامیْ 1909م و1984م، وتأثر بشکل کبیر بالعربیه حتی أنشد قصائدا بالعربیه وملمعات قد عالجها البحث فلأول مره سمی الشاعر ب «ذی اللسانین». یبدو کان القرآن الملهم الأول له فتأّثر به من حیث اللفظ والمعنی، کما تأّثر بالحدیث النبوی ونهج البلاغه وقصص الأنبیاء علیهم السلام. وقد ضمن شعره مفردات وتراکیب عربیه من مصطلحات وأفعال وأسماء وأمثال واستخدام الأسالیب العربیه دون الوقوع فی الخطأ وأشار إلی بعض الکّتاب والشعراء العرب وخصائص شعرهم وقارن نفسه ببعضهم، وبقراءه شعره نجد کثیراً من المضامین التی استقاها منهم ومن الثقافه العربیه عموماً. والمنهج المتبع هو المنهج الوصفی- التحلیلی. وهذا المقال مقال بدیع فی عرض نموذج جدید من تأثیر اللغه العربیه علی الأدب الفارسی وجدید فی موضوع دراسه أشعار هذا الشاعر بهدف الکشف عن تأثیر الثقافه واللغه العربیه فی التعبیر عن حیاته الشخصیه، والإجتماعیه، والسیاسیه. ولعل أهم ما توصل إلیه البحث هو أن إهتمام الشاعر بحفظ القران هو عامل أساسی فی نزعه الشاعر إلی تعلّم اللغه العربیه وإتقانها.
تقسیم بندی نادرست صنایع بدیعی به لفظی و معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۴بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۲۵
189 - 205
حوزههای تخصصی:
«بدیع» به عنوان یکی از سه فن علوم بلاغت، سالیان درازی است که به عنوان علم و فنّی مستقل شناخته شده است. با توجه به اینکه ذات ادبیات زایا و خلاقانه است و به موازات هنر و خلاقیت شاعر، صنایع و آرایه های جدید خلق می شود، شاید بتوان گفت در برخی از موارد، بدیع (علم شناخت محسنات شعری) همگام با شعر، رشد نکرده است. آموختن و آموزش آن نیز گاهی خالی از اشکال نیست. آسیب شناسی و بیان نقاط ضعف و تلاش برای رفع آنها ضرورتی اجتناب-ناپذیر است. در این مقاله به روش تحلیلی – توصیفی به بیان یکی از کاستی های این علم یعنی تقسیم بندی نادرست بدیع، به «لفظی» و «معنوی» پرداخته شده است؛ به نظر می رسد، برخلاف نظر اغلب قریب به اتفاق مؤلفان کتب بدیعی، تعریف و تفاوت این دو شاخه، منطقی و علمی نیست؛ زیرا، گاهی با صنایعی مواجه هستیم که هم زمان لفظ و معنا در آن نقش دارند و گاهی نیز از صنایعی نام برده شده است که ارزش بدیعی آن در گروی آهنگ لفظ و معنا نیست بلکه ظاهر چشم نواز آن بیش از هر چیز، باعث التذاذ ادبی و هنری شده است.
ناگفته های داستانِ «ضحاک» به روایت نقالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بین همه منابعِ پیش و پس از اسلام که به زندگی و شخصیت ضحاک پرداخته اند، مفصّل ترین و متنوع ترین روایت ها، مربوط به روایت های نقالانِ شاهنامه است. این روایات اگرچه از نظر ساختار و چارچوبِ کُلّی، دنباله رو شاهنامه فردوسی اند، ولی در آن ها، داستان ها و اشاراتی بسیار بدیع و نادر دیده می شود که در منابعِ کهن، به ندرت نمونه هایی از آن را می توان یافت. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع حماسی، تاریخی و طومارهای نقالی طومارهایِ چاپ شده و برخی دستنویس های نقالی که هنوز به چاپ نرسیده اند صورت پذیرفته است، به ناگفته هایی از داستان ضحاک در روایات نقالان می پردازد و داستان ها و اشاراتی را بازگو می کند که در شاهنامه و ادب پهلوانی، بی پیشینه است. نتیجه پژوهش نشان دهنده آن است که ناگفته های داستانِ ضحاک به روایت نقالان، یا از ابداعات قصه گویان و نقالان اند، یا در برخی اشاراتِ متون کهنی غیر از شاهنامه ریشه دارند که تغییرِ شکل داده و به طومارهای نقالی راه یافته اند، و یا از داستان هایِ شخصیت های حماسی و اسطوره ای الگوبرداری کرده اند.
بررسی سبک شناسانۀ مجموعۀ اشعار شِکوة اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقبال لاهوری از شاعران صاحب سبک معاصر پاکستان است که اشعاری به زبان فارسی و اردو سروده است. از ویژگی های سبک زبانی اقبال این است که تکرار و سجع متوازی بیشترین سهم را در ایجاد موسیقی درونی اشعار او دارند و اسامی ذات بیش از سه برابر اسامی معنا است. در منظومه شکوه اسامی فارسی، بیش از دو برابر اسامی اردو اند. افعال ساده نیز چهار برابر افعال مرکب اند. در چینش نحوی شعر اقبال، اغراض زیبایی شناسانه دخالت دارد. در حوزه بلاغی، بیشترین بسامد از آنِ تشبیه بلیغ است. در حوزه استعاره، استعاره مکنیه و تشخیص بالاترین بسامد را دارد. در میان صنایع بدیعی نیز تناسب و تلمیح بیشترین بسامد را دارند. بسامد اسامی ذات، بدان معناست که شاعر در پی محسوس کردن امور معقول است. کاربرد افعال ساده نیز به منظور انتقال صریح هیجانات درونی شاعر صورت پذیرفته است. همچنین کاربرد افعال منفی با بسامد بالا، نشان از اوضاع نابسامان روحی شاعر دارد. بسامد جملات ساده و بسیط نیز به سبک او سرعت و هیجان بیشتری بخشیده است. در حوزه فکری: اقبال اندیشه های بسیاری ز قبیل عشق به خدا و رسول، رعایت تقوی و پرهیزکاری و اتحاد و همدلی را در لابه لای اشعار منظومه شکوه مطرح ساخته است. نگارندگان در این پژوهش درصدد هستند تا به بررسی ویژگی های سبک شناسی اشعار شِکوه بپردازد تا خوانندگان با زوایای گوناگون شعر وی آشنا شوند. نوع رویکرد ما در این مقاله، سبک شناسی ساختگراست که بر اساس آن به بررسی و تحلیل دقیق و موشکافانه هر سه حوزه زبانی، ادبی و فکری اشعار شِکوه پرداخته شده است.
تحلیل و بررسی وجهیت فعل در غزل های «لاله سیراب» و «حراج عشق» از شهریار با تأکید بر نظریه نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان از ابتدای پیدایش خود حامل قطعیت و احتمال بوده و نظریه نقش گرای هلیدی محملی برای ارزیابی این امر است. در این پژوهش، غزل های لاله سیراب و حراج عشق از شهریار با تکیه بر نظریه نقش گرای هلیدی و با استفاده از روش تحلیل کیفی، جایگاه قطعیت یا احتمال در متن را به میانجی وجهیت در کاربرد افعال مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهیم و به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که بر اساس نظریه نقش گرای هلیدی در غزل های لاله سیراب و حراج عشق از شهریار، مشخصاً کدام یک از وجوه افعال در زبان فارسی بیشتر از وجوه دیگر بسامد دارند و این امر در نسبت با رابطه دوسویه لفظ و معنا حاکی از چیست؟ نظریه نقش گرای هلیدی این امکان را به ما می دهد که میزان قطعیت یا احتمال در متن را با توجه به انتخاب الفاظی که شاعر در پی انتقال معنا از آن ها استفاده کرده، مشخص و بررسی نماییم. قراین کمی و کیفی به دست آمده از تحلیل وجهیت در دو غزل مذکور با تکیه بر نظریه نقش گرای هلیدی نشان می دهد که در مقوله فعل، وجه اخباری با بیشترین بسامد و میزان بالای قطعیت، موضع قوی و اقتدار شاعر را در بیان واقعیت حالات عاشقانه خود و سوز و گداز حاصل از آن و اعراض از معشوق و اعتراض به او نمایان می سازد. بعد از وجه اخباری، وجه امری و التزامی البته با بسامد کم وجود دارند.
بازنمایی روابط قدرت در رمان «زندگی به سفارش پشه ها» اثر کاوه جبران بر اساس گفتمان قدرت میشل فوکو
منبع:
مطالعات ادبیات معاصر ایران سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
23- 41
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان از جمله رویکردهای نوین بررسی متن در بافت کاربردی و واقعی آن است. گفتمان های بازنمایی شده در رمان، درواقع تصویری از گفتمان های موجود در جامعیه نویسنده است؛ بنابراین برای بررسی شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور تحلیل و بررسی رمان از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر رمان «زندگی به سفارش پشه ها» اثر کاوه جبران را با رویکرد تحلیل گفتمان قدرت میشل فوکو بررسی نموده است. هدف پژوهش حاضر بررسی روابط قدرت در گفتمان های بازنمایی شده و موجود در رمان بوده و همچنین چگونگی اعمال قدرت در این گفتمان ها است. روش پژوهش در تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی، با استفاده از ابزار برگرفته از رویکرد تحلیل گفتمان قدرت فوکو، است و در پی پاسخ به این پرسش است که کدام گفتمان ها در رمان بازنمایی شده است و این گفتمان ها در تشکیل ساختار قدرت چه نقشی دارند؟ در برایند پژوهش، در رمان، گفتمان ارباب- رعیتی، گفتمان دین، گفتمان قدرت جنسیت، گفتمان خرافات و خرافه باوری، و گفتمان جهان مدرن مشخص گردید. شیویه اعمال قدرت در این گفتمان ها حاکمیت بنیاد بوده و دارای شکل بالابه پایین و سلسله مراتبی است.
سَمَک؟ تحلیل نام قهرمان داستان «سمکِ عیّار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
1 - 21
حوزههای تخصصی:
از زمان چاپ کتاب سَمَک عیار -نوشته فرامرز پسر خداداد ارجانی به تصحیح پرویز ناتل خانلری- که یکی از کهن ترین نمونه های داستان پردازی عامیانه در تاریخ ادبیات فارسی است، نام قهرمان نخست این داستان، همه جا -از روی جلد کتاب گرفته تا در عنوان و متن برگردان عربی و انگلیسی آن و مقالات بسیار که به زبان های گوناگون درباره آن منتشر شده- سَمَک ثبت شده است. مسئله این است که گویا این نام مشهور، درست نیست و لغزشی بزرگ درباره لفظ و معنی آن رخ داده است. در این نوشتار با درانداختن تردیدهایی منطقی، موشکافی در ناسازگاری های تاریخی و بررسی آن دسته از گزارش های متن کتاب که در آنها به نام قهرمان داستان و معنی آن پرداخته شده است، به نقد این خوانش مشهور از واژه سمک پرداخته و کوشش شده است تا خوانش درست این نام و نیز معنی آن روشن شود. دستاورد این پژوهش آشکار می سازد که ادبیات فارسی درباره نام قهرمان داستان سمک عیّار، از همان آغاز به راهی خطا افتاده است. پس جای آن است که اکنون به جبران آن برخیزد.
متغیرهای دوگانه تحکیم و انحطاط حکومت از دیدگاه سعدی بر مبنای نظریه هرمنوتیک اسکینر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
1 - 34
حوزههای تخصصی:
سعدی از شاعرانی است که بیش از دیگران دغدغه حکومت داری را بی محابا در شعر خود مطرح کرده است. او در تعامل و تقابل با حاکمان، عوامل متعددی را ارائه کرده است که در تثبیت و تحکیم همچنین انحطاط و سقوط حکومت ها مؤثرند. در این مقاله، با الگوی روش هرمنوتیک اسکینر به بررسی متغیرهای دوگانه استحکام حکومت و انحطاط و سقوط آن در لایه های متن و فرامتنی آثار سعدی و هنجارگریزی او از رسوم رایج و موجود پرداخته ایم تا برداشت دقیقی از مبانی اندیشگی و قصد و نیت مؤلف را از متن به دست آوریم. انجام این تحقیق به روش توصیفی و تحلیل محتوایی و مطالعه هرمنوتیک متن اسکینر بوده است. در این پژوهش به این نتیجه دست یافتیم که سعدی با آشنایی با زمینه های اندیشگی نظری اعم از هنجارهای قرآن و حدیث و هنجارهای اجتماعی قبل از خود، ضمن درک شرایط عملی موجود درباره مسائل سیاسی اجتماعی هنجارگریزی داشته است و به طور متعدد، هم به تصریح و هم به تلویح درباره علل سقوط حاکمان و دلایل تثبیت حکومت ها، راهکارهای عملی را فراروی دولتمردان و امرا قرار داده است.
ا فزایش آگاهی معلمان زبان انگلیسی ازتفاوتهای میان فرهنگی: رویکرد آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
203 - 214
حوزههای تخصصی:
هند کشوری چندفرهنگی، چندمذهبی و چندزبانه است. مقوله فرهنگ در آموزش زبان دوم، علاقه زیادی در بین محققان ایجاد کرده است. فرهنگ هند همیشه بخش جدایی ناپذیر سیستم آموزشی آن بوده است؛ بنابراین آگاهی معلمان و زبان آموزان از مسائل مربوط به تنوع فرهنگی بین زبان انگلیسی و زبان های بومی بسیار ضروری به نظر می رسد. با آشنایی با جنبه های مختلف فرهنگ های دیگر، معلمان نه تنها در درک بهتر متون مختلف توانمندتر می شوند، بلکه برای مقابله با موانع فرهنگی، ارتقای دانش و درک عمیق تر نیز آماده تر می شوند. هدف این مقاله، بررسی اهمیت درآمیختگی فرهنگ زبان دوم (انگلیسی) در فرهنگ هند است و اینکه چگونه این فرایند به بهبود یادگیری زبان انگلیسی در مدارس هند منجر می شود. این مقاله به معلمان و زبان آموزان کمک می کند تا نه تنها از مبانی کلیشه ای فرهنگی فراتر بروند، بلکه چندفرهنگ گرایی را نیز به طور مؤثر تجربه کنند. این امر با برشمردن چالش ها و موانعی که ممکن است مانع آموزش و یادگیری مؤثر فرهنگ در کلاس های زبان دوم کشور هند شود، انجام می پذیرد و درنهایت پیشنهادهایی برای آموزش بهتر فرهنگ زبان انگلیسی در کشور هند ارائه می شود.
بررسی تطبیقی جلوه های «زبان آشفتگی» در شعر رضا براهنی و ودیع سعاده بر پایه نظریه زبانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان شعر زبان یا مقوله زبانیت که در ادبیات معاصر فارسی به اسم رضا براهنی شناخته می شود، یکی از مهمترین جریان های شعری پست مدرن است که قائل به اهمیت و اولویت بخشیدن به زبان در قیاس با معنا است. این مقوله هرچند از جهت مبانی و سرایش اشعار با اسم براهنی پیوند یافته است، اما اصول و مبانی این نظریه در اشعار پست مدرنیستی دیگر کشورهای جهان قابل ردیابی است. در شعر عربی شاعر نوپرداز و سورئالیستی لبنانی، ودیع سعاده، از این نظر قابل بحث بررسی است. اصول نظری مقوله زبانیت توسط براهنی تبیین شده و مجموعه شعری خطاب به پروانه ها در ذیل همین نظریه توسط شاعر سروده و منتشر شده است. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی در صدد است با تکیه بر همین نظریه، یعنی نظریه زبانیت براهنی، به مطالعه تطبیقی اشعار رضا براهنی و ودیع سعاده شاعر معاصر لبنانی بپردازد تا همسانی و قابلیت نقد و بررسی اشعار یک شاعر لبنانی با مقوله زبانیت به طور دقیق و نظام مند واکاوی شود. این مقاله کوشیده است میزان توجه دو شاعر به زبان و ویژگی های فرمی و صوری و طرح ها و جلوه های محض زبانی را کشف و آشکار سازد.
واکاوی تطبیقی مؤلفه های ماهیت حب در رساله لا یعول علیه ابن عربی و اوصاف الاشراف خواجه نصیر طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از احوالات بنیادین و فراگیر انسان، حب و شوق است که وابستگی شدیدی با معرفت دارد. به عبارت دیگر، حدوث، ابقاء و شدت یا ضعف محبت به میزان معرفت فرد بستگی دارد؛ اما محبت باتوجه به ادله نمودانگاری هستی که خاستگاه اصلی مبانی عرفان نظری است، معنایی عمیق تر می یابد. ابن عربی، یکی از بزرگ ترین عارفان مسلمان، باتوجه به وجود منبسط و وحدت شخصی، برای عشق تعریفی ارائه می دهد که در آن، عشق به معنای تعلق به وجود مطلق در متن وجود مقید است. به عبارت دیگر، عاشق می پندارد که محبوب او وجود مقید است؛ اما در حقیقت، در هر طلب و حبی، مطلوب و محبوب حقیقی و بالذات است که مورد خواست واقع شده است. وی در رساله لایعول علیه به مؤلفه هایی می پردازد که در آن اعتبار و اعتنا به برخی امور، به نوعی نگاهی عرفانی و معناگرایانه دارند. خواجه نصیر طوسی در اوصاف الاشراف با نگاهی دیگر به فصول ابتدایی به موضوع عشق می پردازد که با دیدگاه ابن عربی، همسانی ها و تفاوت هایی دارد. خواجه نصیر با تأکید بر تعریف ناپذیری عشق به سبب معدومیت آن در یک بستر دیالیکتیک گونه، به تفسیر حقیقت عشق روی آورده است. نگارندگان در این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی و با ابزار کتابخانه ا ی سعی در تحلیل و بسط دیدگاه های خواجه نصیر و ابن عربی درباره عشق دارد.
تحلیل و تطبیق صفاءالقلوب شیروانی و نان و حلوای شیخ بهایی بر اساس نظریه ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
282 - 299
حوزههای تخصصی:
شاعر یا نویسنده برای خلق اثر خود با دنیایی از تاثرات از متون دیگر در ذهن خود در چالش است و با ارتباطی که با آثار پیش یا معاصر خود دارد، دست به آفرینش می زند و از این طریق بین متن ها به شیوه-های مختلف پیوند برقرار می کند که به عنوان ترامتنیت قابل مطالعه و بررسی است. نان و حلوا به عنوان متنی است که شیروانی در نوشتن صفاءالقلوب از آن تاثیر پذیرفته است. هر دو اثر، اثری تعلیمی- عرفانی است. از آنجا که ترامتنیت ژنت به لحاظ تقسیم بندی و جزئی نگری خیلی گسترده تر از نظریات بینامتنی دیگر است، هدف اصلی این پژوهش، کشف انواع روابط ترامتنی بین صفاءالقلوب و نان و حلوا است. در این مقاله تلاش شده به روش تطبیقی-تحلیلی- اسنادی به این پرسش پاسخ داده شود که کدامیک از تقسیمات نظریه ترامتنیت ژنت در مقایسه تطبیقی بین صفاءالقلوب و نان و حلوا مصداق پیدا می کند؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شیروانی، آگاهانه با نان و حلوا رابطه بینامتنی برقرار کرده و در این راستا از انواع روابط ترامتنی از جمله بینامتنیت(صریح، غیر صریح و ضمنی)، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت(همانگونگی و تراگونگی) بهره برده است.
بررسی نگاره های منطق الطیر اثر کمال الدین بهزاد از منظر عشق شناسی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مفهوم عشق از دیدگاه شیخ اشراق در نگاره های منطق الطیر عطار نیشابوری اثر کمال الدین بهزاد می پردازد. مفهوم عشق از دیدگاه سهروردی یک دیدگاه منحصر به فرد بوده و به واسطه دیدگاه عقل محور بودن عشق از نگاه شیخ اشراق، این نظریه عشق شناسی با رویکردهای عرفانی و زیبایی شناسی به عشق تفاوت دارد. هدف از این مقاله کشف و تحلیل عناصر و مؤلفه هایی است که بازتاب دهنده ی دیدگاه عشق شناسانه ی شیخ اشراق باشد، همچنین مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ به این سؤال است: 1. با توجه به محوریت عقل در نگاه سهروردی به عشق، کدام یک از اجزاء نگارگری آثار کمال الدین بهزاد در منطق الطیر را می توان از این منظر تحلیل کرد؟ در این پژوهش با بهره مندی از شیوه توصیفی-تحلیلی و روش کیفی در تجزیه و تحلیل داده ها، چهار نگاره ی هدهد و پرندگان، مویه بر مرگ پدر، مرد مغروق، و شیخ صنعان و دختر ترسا مورد بررسی قرارگرفته است. شیوه ی گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از تحلیل نگاره ها حاکی از آن است که ارتباط میان مفهوم عشق از منظر سهروردی و بازتاب آن در نگاره های ترسیم شده توسط کمال الدین بهزاد به درستی بر عقل محور بودن دیدگاه شیخ اشراق نسبت به عشق دلالت دارند. تقابل میان دیدگاه مادی و معنوی نسبت به عشق در قالبی نمادین از طریق عناصرگوناگون مورد تأکید قرارگرفته است. عنصر درخت به عنوان یکی از اصلی ترین نشانه ها در این نگاره ها، نماد حیات بوده که در فلسفه عشقِ سهروردی همان نور و بینشی است که درک آن موجبات وصال به نورالهی و خداشناسی را فراهم می کند.
گزاره های منطق گریز و حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مفهوم گزاره های منطق گریز و نقش آنها در زبان و تجربه های شهودی می پردازد. این گزاره ها که از قواعد منطقی پیروی نمی کنند، در حالت هایی خارج از آگاهی معمولی به کار می روند و معنایی متفاوت از معنای قراردادی کلمات دارند. براین اساس، استدلال می شود که این گزاره ها نه برای متکلم و نه برای مخاطب اعتباری ندارند؛ زیرا در حالت آگاهی پدید نیامده اند و بر معنی معینی دلالت نمی کنند که اهل زبان از آن برداشتی یکسان داشته باشند. در این پژوهش همچنین به تفاوت های بین دیدگاه های پیشامدرن و پست مدرن اشاره می شود. در نگاه اول، معنی یگانه ای برای متن های مرکب از این گزاره ها وجود دارد که تنها برای خواص دست یافتنی است؛ درحالی که پست مدرن ها هیچ حقیقت یگانه ای را قبول ندارند و معتقدند که هر فرد می تواند حقیقت خود را از متن استخراج کند. به لحاظ روش شناختی، پژوهش حاضر با اتکا بر نظریه هلیدی، به نقش های کاربردی زبان و تقسیم بندی آنها می پردازد که شامل نقش اندیشگانی، بیناشخصی و متنی است. این نقش ها، کلمات را به عنوان نشانه هایی سمبلیک معرفی می کنند که بر معنای قراردادی دلالت دارند و برای ساماندهی زندگی اجتماعی ضروری هستند. درنهایت، به تجربه های شهودی ای پرداخته می شود که در آنها زبان برای بیان تجربه هایی به کار می رود که نه به عالم عین مربوط است و نه در آگاهی و هشیاری صورت می گیرد. این تجربه ها شامل شعر غنایی، رؤیاها و تجربه های روحانی هستند که همگی در تعطیل عقل و حس تجربه می شوند.