فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۹٬۰۰۱ تا ۴۹٬۰۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
247 - 280
حوزههای تخصصی:
کهن ترین دستنویس های مرزبان نامه وراوینی که تا امروز در تصحیح این متن به کار بسته شده قریب به صد و بیست سال پس از تحریر این اثر کتابت شده و از این روست که پس از تصحیح علامه قزوینی و محمّد روشن و برزگرخالقی و کلباسی، هنوز گشتگی ها و دشواری های متعدد در بخش های مختلف این اثر برجای است. شماری از دست نویس ها در زمانه علامه قزوینی ناشناخته بوده و او نتوانسته از آنها بهره ببرد. این دست نویس ها از چشم مصحّحان دیگر نیز پنهان مانده؛ از جمله نسخه کتابخانه مَغنیسا در استانبول (به شماره 1324)، نسخه کتابخانه سالتیکوف شدرین سن پترزبورگ روسیه (به شماره 479)، نسخه کتابخانه ملی ایران (به شماره 31032) که اگرچه متأخر است؛ اما گاه ضبط های قابل تأمل و اصیلی دارد. در این مقاله به پشتوانه نسخه کتابخانه ملی ایران چند گشتگی در مرزبان نامه تصحیح شده است و در مواردی دیگر، پیشنهادهایی برای تصحیح قیاسی چند تصحیف دیگر مطرح شده و بر اساس شواهدی از مرزبان نامه و سایر متون کهن نمونه هایی متعدد در تأیید ضبط مقبول آورده ایم.
اثر پذیری ساختاری کلیله و دمنه از اشعار ابوالفرج رونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر پذیری ساختاری کلیله و دمنه از اشعار ابوالفرج رونی * ابوالفرج رونی از پیشگامان تغییر سبک شعر فارسی از خراسانی به عراقی است. او با روحیه مبتکرانه خود دست به ابداع و نوآوری های بسیاری زده است که سبک شعری او را از دیگر معاصرانش متمایز کرده است. ابوالمعالی نصرالله منشی نیز آفریدگار نثر فنّی و آراسته فارسی و خالق کلیله و دمنهبهرامشاه است که آن چنان که خود او گفته، «تا زبان پارسی میان مردمان متداول است به هیچ تأویل مهجور نگردد». در این مقاله سعی شده است به جنبه هایی از اثرپذیری کلیله و دمنه از دیوان ابوالفرج اشاره شود. نصرالله منشی تأثیرات بسیاری را در وجوه مختلف از واژگان، ترکیبات، تعبیرات و آرایه های ادبی از ابوالفرج پذیرفته است و مصراع ها و ابیات بسیاری از او را به صورت تضمین یا درج در نثر خود آورده است، این اثرپذیری از سویی می تواند جایگاه شایسته ابوالفرج را در گستره ادب فارسی نشان دهد و از سویی دیگر بیانگر تسلّط نصرالله منشی بر دیوان شاعر هم عصرش ابوالفرج رونی است.
بازخوانی گفتمانی مبحث «انقلاب ادبی» در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
207 - 232
حوزههای تخصصی:
طرحی که روشنفکران مشروطه برای انقلاب ادبی ریخته بودند و چهره هایی چون ع. طالقانی و ت. رفعت مجری آن شدند، بیش از آنکه غایت را در دگرگونی شکل و محتواِی شعرِ فارسی معرفی کند، موجودیت خود را در صف آرایی با شعر سنتی قرار و نشان داد. از آنجا که دو دایره گفتمان استبداد سیاسی و ادبی عرصه وسیعی را اشغال کرده بود، انقلاب ادبی در مقام گفتمانی نوپا، بقای خود را نه در تدوین مبانی نظری، بلکه در مواجهه با سنت می جست. در این گفتار برای فرارفتن از سوژه ای که در نظریه گفتمان فوکو منقاد بوده است، در ضمن بهره از نظریه لاکلا و موفه مشخصاً با مفاهیمی چون «منطق هم ارزی»، «غیریت سازی گفتمانی»، «موقعیت سوژه گی» و «سوژه ازپیش تعیین شده»، نقش سوژه ها در طرح انقلاب ادبی واکاوی خواهد شد. می توان گفت که طرفداران شعر سنتی ازجمله م. بهار و وحید دستگردی بر پایه سنن ادبی به تفسیر انقلاب ادبی در قالب «تکامل» و «ضدیّت» می پردازند تا روایتی سنتی از آن به دست دهند. بررسی دیرینه شناسانه نشان می دهد که مبحث انقلاب ادبی به انقلابات فرانسه و تجربه عثمانی و روسیه از آن برمی گردد که عبارت است از درجه صفر پدیداریِ انقلاب ادبی در سخنِ ویکتور هوگو؛ سخن هوگو نیز در ضدیّت رمانتیک با کلاسیسم شکل گرفته بود. تبارشناسی مفهوم انقلاب ادبی نیز روشن می کند که چگونه طرفداران سنن ادبی و محافظه کاران کوشیدند با استراتژی هایی چون «تخریب دلالت های معنایی در مفهوم»، «آینگی چهره های سنت» و «فصل بین میدان سیاسی و ادبی»، معانی احتمالی و پیرامونی را گسترش دهند و تعریف نوگرایان از انقلاب ادبی را به حاشیه برانند.
مقایسه نظریات مولوی درباره زبان، عشق و آفرینش در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
165 - 182
حوزههای تخصصی:
در اندیشه عرفانی مولانا حقیقت زبان ریشه در معنا دارد که منبعث از بارگاه الهی است. مولانا در «مثنوی» نسبت به زبان دیدگاهی کاملاً درونی و محتوایی دارد. در نظر وی دنیا همواره در حال تحول است و هر لحظه مشکل و صورت تازه ای می یابد. در تعاملات عرفانی مولوی پیرامون زبان، حقیقت زبان چیزی از جنس لفظ نیست بلکه از جنس صداست و آن «صدا» سرچشمه اصلی کلمات است. نظریات عرفانی مولانا بر ارکان خاصی استوار است که یکی از آن ها رکن عشق که مولانا آن را در لابه لای اشعار خود اساس پیشرفت ها و کرامت های انسانی می داند و در عین حال مولانا خداوند را مظهر و محور اصلی عشق معرفی می کند. عشق به خداوند در سرتاسر «مثنوی» شریف با عشق است. نظام موجود در جهان با هماهنگی خاصی قابل رؤیت است و حکمت خداوند ایجاب می کند که همه چیز و همه کس در محل به خصوص خویش بگیرند.
تحولات رمان های کارآگاهی آمریکای لاتین و نقش زنان در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
5 - 23
حوزههای تخصصی:
تطبیق مفهوم توکل در نگاه خواجه عبدالله انصاری و سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۳
108 - 137
حوزههای تخصصی:
توکّل اصطلاح دینی، اخلاقی و عرفانی است؛ در لغت به معنای اعتماد کردن، تکیه کردن، اعتمادنمودن بر کسی و اعتراف کردن بر عجز خود است. (لغت نامه دهخدا: ذیل لغت) خواجه عبدالله انصاری از عرفای مشهور قرن پنجم هجری، از مفاهیمی مانند لجا، تفویض و تسلیم در کنار توکّل نام برده است. وی مقام توکّل و تفویض را کار خود به حقّ سپردن معنا کرده است. و سپس مقام لجا و تسلیم را بر توکّل و تفویض برتری بخشیده و آن را سپردن خویشتن به حقّ دانسته است؛ یعنی تسلیم هر آنچه میان بنده و خداوندا از اعتقاد، خدمت (بندگی) و حقیقت است. سنایی نیز در باب اول حدیقه الحقیقه، این دیدگاه را در مقام توکل در دو "حکایت فی توکّل العجوز "، "حکایت التمثیل فی الذی هو یطعمنی و یسقینی" به تصویر کشیده است. هم چنین انصاری با بیان درجات توکّل و نامگذاری آن به این نکته ی مهم اشاره دارد که یقین به قسمت غیر از رضا به قسمت است؛ و عمیق ترین آرامش ناشی از رضایت به خدا و قضای وی را سنایی در داستان "حاتم و زن" وی در ذیل حکایت "فی توکل العجوز" آورده است. خواجه عبدالله انصاری نهایت کار خود را متوکّل را به توکّل حقیقتی می داند که همانا پیوند مقام توکّل با حال و مقام رضاست.
بررسی رمان هاواردزاند اثر ای. ام. فارستر از دیدگاه اخلاقی مارتا سی. نازبام
حوزههای تخصصی:
شخصیّت شناسی کاووس در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی کاووس کیانی در شاهنامه با داستان هایی چون داستان زاده شدن رستم، جنگ مازندران و هفت خوان رستم، داستان رستم و سهراب، و داستان سیاووش گره خورده ؛ و در میان ده هزار بیت به صورت پررنگ و کم رنگ ترسیم شده است. جستجوی دقیق در این ابیات موجب می شود که خصوصیّات و بازتاب های شخصیّتیکاووس بخوبی نمایانشود. مسلّماً با دسته بندی و ارزیابیاین ویژگی ها، آسان تر می توان به لایه های درونی شخصیّت وی نفوذ کرد. آنچه کاووس را با سایر پادشاهان شاهنامه متفاوت ساخته، جلوه های متضاد شخصیّتی وی است: از سویی اهورایی صفت، دارای فرّه ایزدی، و اهل کاوش و نیایش، و از دیگر سو اهریمنی خو، خودکامه، جنگ طلب و کم خرد است. برخی از صفت های نسبت داده شده به کاووس تنها صفت وی نیست و اغلب شاهان شاهنامه این ویژگی ها را دارند در حالی که برخی از صفات، مخصوص کاووس شاه است. اشاره مختصر به هر دو دسته صفات برای روشن تر شدن ابعاد شخصیّتی کاووس در شاهنامه ضروری است و این صفات را می توان به دو دسته عام و خاص تقسیم کرد. به علاوه برخی از این صفات مثبت و اهورایی و برخی منفی و اهریمنی است. از اینرو نیز می توان صفات کاووس را با کمی اغماض، به دو دسته مثبت و منفی تقسیم کرد. در این پژوهش، ابتدا صفات مثبت شخصیّت کاووس، سپس صفات منفی وی مورد ارزیابی قرار می گیرد. در پایان، در جدولی جداگانه به عام و خاص بودن این صفات مثبت و منفی اشاره می شود.
کنکاشی در نمادپردازی در گنبد هفتم (با تکیه بر ادبیات تعلیمی و غنایی)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۷
117 - 132
حوزههای تخصصی:
هفت پیکر، از جمله شاه کارهای ادبیات غنایی است که سخن پرداز گنجه آن را به رشته نظم در آورده است. این اثر در به کارگیری نمادها در بیان ساختار روانی انسان، بی نظیر است. او در این اثر، سلوک بهرام را در هفت وادیِ هفت گنبدِ آسمانی به دست هفت شاه بانوی جهان، برای رسیدن به تمامیت و کمال به تصویر می کشد. در گنبد هفتم که به رنگ سپید و سیاره زهره ویژه شده است و داستان از زبان دُرسَتی، شاه دخت ایرانی، بیان می شود، همه چیز رنگ و بوی سپیدی دارند. خواجه پارسا نمادی از بهرام گور است که در سفر از پارسایی ظاهری و قشری به پارسایی درون می رسد. از جمله نمادهای به کار رفته در این داستان می توان به ماه، خورشید، درخت، آب، موسیقی، نگهبان، زن، خار و ... اشاره کرد. این مقاله تلاشی است برای تحلیل نمادهایی که در واپسین داستان هفت پیکر به کار گرفته شده اند. در پایان مقایسه کوتاهی میان بهرام به عنوان یک شخصیت حماسی تاریخی با سیاوش، پهلوان ایرانی صورت گرفته است.
مطالعه نوع طبیعت و نگرش به آن در آثار گوته و نقاشی های فردریش و رونگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش این است که وجه مشخص نگرش گوته به طبیعت و تصویر طبیعت در آثار نقاشان رمانتیک آلمان چیست؟ براین اساس به شیوه توصیفی-تطبیقی وجه مشخص نگرش آنها به طبیعت واکاویده می شود. گوته مخصوصا در دوران جوانی علاوه بر تأثیری که از روسو، هردر و جنبش پیشارمانتیک طوفان و تلاطم گرفته، بیشتر نگرش رمانتیک به طبیعت داشته و در مجموع طبیعت برای او، در اشعار و برخی آثار معنی زندگی جوامع اولیه، سادگی و دست نخوردگی در مقابل تمدن (روسو)، فی البداهگی و خودجوشی طبیعت درهم آمیخته با زندگی و هنر مردمان، طبیعت زیبا و خدا است که همگی به نوعی تلقی رمانتیک از طبیعت محسوب می شود. با اینکه او از کلاسیسم هم دفاع می کند در فاوست متأثر از دیدگاه بصری هنرمندان رمانتیک به نظر می رسد این پژوهش از مطالعه نگرش فردریش و رونگه به طبیعت به این نتیجه می رسد آن دو بیشتر به طبیعت به عنوان وجه یا درجه ای از تحقق ذهن یا سوژه می نگرند تلقی رمانتیک تری است. فردریش از سمبولیسم عرفگرای آثار اولیه اش به سمت ناتورالیسم شاعرانه و پالایش یافته تری بر اساس حال و هوای گوته حرکت کرد و زاویه دید سوژه را در نقاشی ها به طبیعت مد نظر داشت. رونگه برغم توصیه گوته، در زندگی کوتاه مدت خود مفهوم رمانتیک «هیروگلیف طبیعت» را به عنوان عنصر اساسی زبان و فرهنگ نشان داد.
مهندسی عرفانی داستان تمثیلی پینوکیو بر اساس نظریه ی کنشی گریماس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
102 - 127
حوزههای تخصصی:
مهندسی ادبیات ،به عنوان یک از اصلی ترین سازوکارهای ساختاری کلام در متون ادبی ،از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. زیرا بافت ساختاری سخن، بر مبنای نوع هر یک ازگونه های ادبی، فرم وساختار منحصر به فردی را در خود نشان می دهد که می تواند جلوه ای از روابط ومناسبات اخلاقی ،اجتماعی ،فرهنگی و...در یک دوره ویا در یک جامعه باشد. در این میان ادبیات عرفانی با ساختار نظامند خود به جهت برخورداری از مبانی سلوک وطریقت سالکان ،طیف عظیمی ازروابط ومناسبات ادبیات داستانی را در بر می گیرد.در این خصوص داستان تمثیلی پینوکیو به دلیل بهره گیری از ساختاربنیادین داستانی وتمثیلی وهمچنین مناسبات ادبیات عرفانی ،بستر مناسبی را جهت نقد وتحلیل اصول ساختاری کلام بر مبنای اصول فکری ساختارگرایان فراهم می آورد. این پژوهش به شیوه ی توصیفی -تحلیلی وبه روش کتاب خانه ای (مطالعات کتاب ها وپایان نامه ها) به تبیین مهندسی عرفانی این داستان پرداخته است .هدف پژوهش حاضر،انعکاس مبانی جامعه ی یک دوران وشناخت ارزش های متعدد آن در افکار ،اندیشه ها وفرهنگ مردم یک دوره است.ضرورت پرداختن به چنین پژوهش هایی، بهره وری از شیوه های بیانی ادبیات عرفانی، به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث انتقال سازوکارهای عرفانی ومبانی اصل خلقت است.
بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی و سیاسی در شعر جواهری و فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
45 - 63
حوزههای تخصصی:
جواهری و فرخی از پرچم داران نهضت ادبی در شعر ملی هستند؛ شعرشان سرشار از مضامین مشترکی است که خود ناشی از داشتن حوزه های مشترک فکری، موضع گیری برخاسته از فرهنگ مشابه و هم چنین سرنوشت تاریخی یکسان است. شخصیت بیگانه ستیز و سیاسی آن دو را نمی توان انکار کرد. هر دو به پهنای کتاب تاریخ معاصر، عصری پرتلاطم، سرنوشت ساز، جنگ های جهانی، حکومت های پر از کودتا و تعویض، هجوم و مقاومت را دیده اند و دریافته اند که در این میان استعمار، کارگردان تمام رنج ها و تاخت و تازها بر پیکره ملت ها است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است.
فاز و انضمام در ساخت های ارگاتیو در گویش کوهمره سرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۵۰
۲۰۷-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
در ساخت های ارگاتیو در کوهمره سرخی انضمام مشاهده می شود که دستور زایشی اخیراً در قالب نظریه فاز و ساخت سازه بی برچسب به توجیه آن ها می پردازد. کوهمره سرخی دارای صورت هایی مانند «ام گفت» است که واژه بست تنها در صورت گذشته متعدی به قبل از فعل می چسبد. تولید این صورت و صورت های مشابه در قالب حرکت V به T و انضمام قابل توجیه شده است. در این گویش V فاز تشکیل می دهد و T هم دارای مشخصه T است هم مشخصه فعلی. مشخصه فعلی عامل اصلی حرکت است. در مرحله بعد انضمام در مرحله پسانحوی و حذف مشخصه ها صورت می گیرد. واژه بست ها به صورت مشخصه قابل تعبیر هستند و V به عنوان هسته فاز می تواند با آن انضمام حاصل کند. انضمام از طریق افزوده گری انجام می گیرد و برچسب چیزی که انضمام می شود نباید متفاوت از میزبان باشد. به موضوع در قالب ساخت سازه بی برچسب نگاه شده است. حرکت به T در بخش نحو صورت می گیرد و انضمام در بخش منطقی صورت می گیرد. این پدیده در سایر زبان های دنیا نیز مشاهده شده است. فاز بودن vP در ساخت های ارگاتیو می تواند دلیل تقابل ساختی آن ها با سایر ساخت ها باشد.
حاشیه بر خویشتن (تأملی بر خودحاشیه نویسیهای اخوان ثالث)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۵
76-51
حوزههای تخصصی:
حاشیه نویسی بر متون از سنتهای علمی و ادبی مسلمانان بوده است. از دیرباز نگارش حاشیه، چه از سوی خود مؤلف و چه از سوی شاگردان یا منتقدان مؤلف روشی رایج در گسترش اندیشه علمی و ادبی در حوزه فرهنگ ایران بوده است. حاشیه نگاری بر متون از قرن هشتم هجری شتاب گرفت و در روزگار قاجار، حاشیه نگاری بر متون فقهی به امری متداول در حوزه های علمیه تبدیل شد. حاشیه نگاری بر شعر، آن هم شعر معاصر، غریب و نامتداول است که چندان سابقه ای در ادب معاصر فارسی ندارد. مهدی اخوان ثالث به سائقه استعداد، مطالعه زیاد، پرورش در حوزه فرهنگی خراسان و آشنایی با متون ادب فارسی و عربی در این زمینه شاعری پرکار و کم مانند است. اخوان ثالث بر شعر خود از مجموعه "ارغنون" تا آخرین مجموعه شعریش، "تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم"، حاشیه های گوناگون، طنزآلود، آگاهی بخش و ظریف نگاشته است. بر اساس این تحقیق، عمده دلیل او برای این کار دفع دخل مقدر و ابهام زدایی از نظریات ادبی او توسط دیگران است. این تحقیق به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و در پی یافتن علل گرایش فراوان اخوان به سنت خود حاشیه نویسی است.
خلاقیت طرح و تکنیک در اشعار سیمین بهبهانی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
273 - 299
حوزههای تخصصی:
اغلب شاعران معاصر،درجستجوی فضای تازه،فرم وشکلی نو،تصویرهایی بدیع وخلاقیت هنری ،از طرح وصور گوناگون هنرمعماری ،خطاطی ،نقاشی ،سینمایی ،داستان نویسی و... بهره جسته اند. سیمین بهبهانی شاعر معاصر، چشم اندازی گسترده ای از تخیّل،عاطفه ،اندیشه های اجتماعی ،روانشناسانه ،مذهبی ،آیینی و... را توأم بابیان حقیقت گرایی، سمبول گرایی،رمانتیک ،آرمانی وغیره خلق می کند،تا حوزه های معناشناسی،تصویر سازی ، نمادگرایی ،واقع گرایی را گسترش دهد.وی با شگردهای وطرح نامه نگاری ،سفرنامه نویسی ،سینمایی ، غافلگیری ،صحنه آرایی ،بیان خواب ورؤیا ،گزارش خبری،تعلیق ،گزارش نو یسی و... به خلق اشعارش پرداخته که تاحدی زیادی در ساختارشعر، موسیقی کلام، بیان مقاصد وآشکار ساختن گره های روحی وعاطفی انسان معاصر موفق به استفاده از طرح های بدیع گردیده است و در بسیاری از اشعارش همدلی ویگانگی خواننده را با شخصیت های داستانی در اشعارش بر می انگیزد . در این مقاله هدف شناخت شگردهای وطرح های شعر نگاری سیمین بهبهانی است .تا خواننده بیشتر به هنر وقدرت القای معانی وتصویر سازی او پی ببرد.بررسی مذکور به شیوه ی توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است.
کلان استعاره دانش: بررسی تطبیقی اشعار شیرکو بی کس و عباس یمینی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله نوین ترین رویکردهای نقد آثار ادبی، رویکرد شناختی می باشد. کلان استعاره ها که برای درک آثار ادبی مورد نیاز هستند، از ساز و کارهای استعاره های مفهومی در این نگرش بهره می برند. در این جستار با تکیه بر مفهوم شناختی استعاره، نگارندگان قصد دارد کلان استعاره دانش را در اشعار بی کس و یمینی شریف به صورت تطبیقی بررسی کند. داده های پژوهش، شعر «کتاب» از مجموعه شعر «اینک دختری سرزمین من است»(2011)، سروده بی کس و شعر «کتاب خوب» نوشته یمینی شریف می باشد. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از مفهوم دانش چگونه در این اشعار نمود پیدا کرده است و چگونه استعاره های مفهومی خُرد در روساخت این اشعار توسط کلان استعاره دانش انسجام یافته اند. پژوهش حاضر بر اساس نظریات لیکاف و جانسون (1980) و کووچش (2010)، و به روش کیفی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که استعاره های خُرد بکار رفته در روساخت این اشعار دارای زیرساختی پایه ای به نام کلان استعاره دانش هستند.
تصحیح و گزارش ابیاتی از دیوان کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
19 - 48
حوزههای تخصصی:
دیوان کبیر یا کلیّات شمس تبریزی یکی از آثار برجسته ی مولاناست که متأسّفانه کمتر از مثنوی بدان توجّه شده است. حجمِ بسیارِ ابیات، یک دست نبودن نُسَخِ خطی و شیوه ی سرایش این اثر، تصحیح آن را با دشواری هایی همراه کرده است. در این پژوهش، نویسندگان با اتّکا به نسخ معتبر، به اصلاحِ ایرادهایی پرداخته اند که در دیوان مصحَّح فروزانفر موردغفلت واقع شده است. این ابیات علاوه بر دیوان مصحّح فروزانفر در دیگر تصحیح ها، گزیده ها و حتّی ترجمه های دیوان کبیر نیز بررسی و مشخص شد که این ایرادها در بسیاری موارد در پژوهش های بعد از فروزانفر و به تبعیّت از تصحیح ایشان وارد شده است. نیکلسون پیش از همه به تصحیح و ترجمه ی دیوان شمس پرداخته؛ ولی تعداد محدودی غزل (48 غزل) را در گزیده ی خویش تصحیح و ترجمه کرده است. آربری نیز 400 غزل را براساس نسخه ی پرحجم چستربیتی ترجمه کرده و بنابر قول خودش در مقدّمه، به تصحیح فروزانفر هم دسترسی داشته است. توفیق سبحانی در سال 1386 بر اساس تک نسخه ی قونیه ی 770، کلیّات شمس را تصحیح کرده؛ امّا در پاره ای موارد از نسخه ی اساس خود تبعیّت نکرده و بر شیوه ی تصحیح فروزانفر رفته است. در این مقاله با تکیه بر نسخ معتبر پاره ای از ابیات تصحیح شده با این هدف که ضبط بسامان تری از آن ها ارائه شود. در این راه علاوه بر نسخ خطّی معتبر، بررسی زبان مولوی در دیگر آثارش و شیوه ی کارکرد تعبیرها و ترکیب ها نیز راه گشای نگارندگان بوده است.
واکاوی جسم در شاهنامه و ایلیاد(تطبیق رستم و آخیلوس؛ اساطیر افسانه ای ایران و یونان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
67 - 86
حوزههای تخصصی:
معروف ترین اثر حماسی فارسی، «شاهنامه» حکیم ابوالقاسم فردوسی و مشهورترین حماسه یونان باستان «ایلیاد و اودیسه» سروده هومر شاعر نابینای یونان است. در این تحقیق به بررسی جسم در «شاهنامه» و پهلوان نامی آن رستم و تطبیق با آخیلوس پرداخته شده است و قدرت بدنی و توان و نیروی این دو پهلوان با هم مقایسه شده است. این تحقیق به روش کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته و دو کتاب «شاهنامه» و «ایلیاد» بررسی شده و مطالب فیش برداری شده است. نتیجه حاصل از این تحقیق بیان می دارد که آخیلوس پهلوان اول ایلیاد با رستم تفاوت و شباهت هایی دارد از نظر قد و قامت، پیل پیکری و نیرومندی با هم شباهت دارند از لحاظ رویین تنی تفاوت دارند. همچنین در در مقایسه رستم و آخیلوس می بینیم که «هر دو پهلوان به وسیله نیروهای فرا طبیعی حمایت می شوند. آخیلوس به وسیله خدایان و رستم به وسیله سیمرغ.
بررسی تقابل ها در پنج داستان منتخب از بخش تاریخی شاهنامه (بهرام گور، خسرو انوشیروان، یزدگرد سوم، اردشیر بابکان، بهمن) بر مبنای رویکرد تقابل لویی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تقابل ها در پنج داستان منتخب از بخش تاریخی شاهنامه (بهرام گور، پادشاهی خسرو انوشیروان، یزدگرد سوم، اردشیر بابکان، بهمن) بر مبنای رویکرد تقابل لویی استروس پرداخته ایم. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر سندپژوهی و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. بررسی تقابل در داستان های مورد بررسی نشان می دهد که عنصر تقابل در این داستان ها بسیار برجسته و پررنگ است و در واقع طرح هر کدام از این داستان های تاریخی بر مبنای تقابل است. نوع تقابل ها در این داستان ها به دلیل تاریخی بودن آن ها، عمدتا از نوع تقابل شخصیت های انسانی است. تقابل های دیگری نیز غیر از تقابل میان شخصیت های انسانی در این داستان ها دیده می شود، که از میان آن ها می توان به تقابل ایدئولوژی ها، عدالت و ظلم، فضایل و رذایل اخلاقی، تقابل صفات انسانی همچون جنگاوری و شجاعت با ضعف و ناتوانی، تقابل نژادی و قومی و مواردی از این قبیل اشاره کرد. در مجموع، با اینکه داستان های منتخب، از نوع داستان های تاریخی هستند، اما مؤلفه های رویکرد و نظریه لوی استروس در آنها دیده می شود و انگیزه این شخصیت ها از تقابل، صرفا انگیزه های ذکر شده در کتب تاریخی نیست، بلکه آرمان ها و اهداف و همچنین تیپ شخصیتی و خصایل روانی آنها نیز در این تقابل ها تأثیر مستقیم گذاشته است.
بررسی تطبیقی بازتاب شخصیت اخلاقی حضرت علی(ع) در اشعار معاصر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
215 - 234
حوزههای تخصصی:
زندگی و شخصیت حضرت امیر(ع) همواره از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان شاعران نیز سروده های خود را با بهره گیری از ابعاد مختلف شخصیتی ایشان، مزین کرده، و بازتاب باورها و اعتقادات خویش را در بستر کلامی مطهر فراهم آورده اند. از این رو نوشتار حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و رویکردی تطبیقی و با هدف بهره مندی از سجایای اخلاقی ایشان و بررسی تطبیقی ذایقه ملل گوناگون در زمینه ادبی و اعتقادی، تلاش دارد تا مؤلفه های علمی و خصیصه های اخلاقی آن حضرت را از منظر شعر معاصر(فارسی و عربی)، مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد. رهیافت بررسی شخصیت اخلاقی امیرالمؤمنین علی(ع) از این چشم انداز، بیانگر این است که موفقیت شاعران فارسی زبان، در برخی از موارد، نسبت به هم قطاران عربی زبان خود بسیار حائز اهمیت است، اگر چه در ترسیم بیش تر موضوعات مطرح شده، شاعران عرب زبان گوی سبقت را از همتایان خود در ادب فارسی ربوده اند. شاعران عربی زبان، از یک سو در بیش تر مطالب پیشتازتر بوده، و از سویی دیگر در ساختار محتوایی، عاطفی تر؛ و به طور کلی موفق تر عمل کرده اند.