مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
واژه بست
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی مقوله واژهبستها در زبان کردی (گویش سورانی، گونه مهابادی) پرداخته میشود. سؤال اصلی این تحقیق این است که واژهبست و روابط دستوری و معنایی آن با فعل در این گویش چیست؟ واژهبست در نمودار درختی (براساس نظریه حاکمیت و مرجعگزینی) چه جایگاهی دارد؟ روابط دستوری و معنایی میان فعل و ضمایر وابسته به آن پیرامون انگارههای حالتنمایی و مطابقه در زبان کردی چگونه است؟ در این پژوهش برای گردآوری دادهها از شیوههای میدانی، کتابخانهای و شم زبانی استفاده شده است. برای تحلیل دادهها از روشهای توصیفی و تحلیل محتوایی استفاده شده است. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که در این زبان واژهبستها به لحاظ نحوی آزاد و به لحاظ آوایی وابسته هستند. از آنجا که واژهبستها از ویژگی موضوعهای فعل برخوردارند میتوانند یک گره نحوی جداگانه را در نمودار درختی به خود اختصاص دهند. علاوه بر موارد فوق هرچند گویش سورانی انگاره بنیادین ارگتیو ـ گسسته را در نظام زبانی خود متجلی میسازد نظام ارگتیو در این گویش هم به لحاظ حالت و هم به لحاظ مطابقت دستخوش تغییر شده است. در مقطع کنونی ویژگیهای نحوی این گویش در سطح ـ ساخت منطبق بر هیچ کدام از ویژگی زبانهای فاعلی ـ مفعولی و ارگتیو نیست. در زمان گذشته هرگاه ضمایر متصل به عنوان موضوعهای درونی و برونی فعل تظاهر یابند فاعل لازم میتواند مفعول فعل متعدی قرار گیرد و در سطح آوایی فعل یا با مفعول مطابقت دارد یا با مفعول حرف اضافه. فاعل نیز در رابطه دستوری با فعل در حالت خنثی قرار دارد
دیر کرد قله هجا در ساخت نوایی واژه بست های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های آوایی و الگوی تکیه زیروبمی در گروه واژه بست و کلمه واجی نشان میدهد که گروه واژه بست با کلمه واجی متفاوت است. الگوی تکیه زیروبمیH* بر روی هجای آخر کلمه واجی و در گروه واژه بست، بر روی هجای قبل از واژه بست قرار می گیرد؛ بنابراین، از نظر نوایی واژه بست مستقل از کلمه واجی است؛ همچنین هیچ نشانه ای از نواخت کناری خیزانH- بعد از گروه های تکیه ای غیرپایانی یا غیر هسته دیده نمی شود؛ بلکه نواخت کناری از نوعL- است و افزایش میزانF0 بر روی واژه بست، پدیده دیر کردقله هجا نام دارد
رده شناسی واژه بست در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ساختواژه، واژه بست به واحدی اطلاق می شود که حد واسط تکواژهای آزاد و وابسته است و تفکر سنتی تقسیم تکواژها به دو گروه آزاد و وابسته را بطور جدی مورد سؤال قرار می دهد. واژه بست ها، هم بعضی از خصوصیات واژه ای و هم برخی از ویژگیهای تکواژهای وابسته را دارند. مطالعه واژه بست ها حوزه مهمی از زبانشناسی از جمله ساختواژه و نحو را در بر می گیرد. در مقاله حاضر تأکید بیشتر بر ساختار ساختواژی واژه بست های زبان فارسی است، اما بحث های نحوی نیز به ناگزیر دنبال شده است و سعی بر آن است تا واژه بست های زبان فارسی بر اساس متغیرهای رده شناختی که ماهیتی جهانی دارند، مورد مطالعه قرار گیرند. از این رو واژه بست های زبان فارسی بر اساس الگوهای رده شناختی آیخن والد (2003)،بیکل ونیکلز (2007)، و کلاونس (1985) مورد مطالعه قرار گرفته اند. مقاله حاضر ثابت می کند که می توان از الگوی پیشنهادی آیخن والد به عنوان ابزاری علمی و البته مناسب جهت تشخیص و مطالعه واژه بست های زبان فارسی استفاده کرد.
پیرامون کسره اضافه و تکیه در تلفظ نام و نام خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کاربردهای کسره اضافه که طبق جستجو های نگارنده تاکنون به آن پرداخته نشده است، چسبیدن آن به نام کوچک هنگام تلفظ نام و نام خانوادگی است. به رغم این که کسره اضافه به هر اسمی در ساخت های اضافی یا وصفی می چسبد، به هر نام کوچکی افزوده نمی شود. براساس مطالعات قبلی، تکیة اسم بر هجای آخر واقع می شود. بنابراین، این گونه برداشت می شود که چون نام و نام خانوادگی از مقوله اسم اند، تکیه آنها نیز لزوماً بر هجای آخر قرار می گیرد. ولی در این پژوهش به این نتیجه رسیده ایم که تکیه نام و نام خانوادگی در مواردی بر هجای آخر قرار نمی گیرد. الگوی تکیه نام و نام خانوادگی و موارد افزودن و حذف کسره اضافه به نام کوچک به هم مرتبط اند و تابع محدودیت های زبان شناختی و فرازبان شناختی گوناگونی هستند. این موارد یک به یک در این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند.
تبیین دستوری نمایه سازی مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا به بررسی ماهیت دستوری عناصر نمایه مفعولی در زبان فارسی خواهیم پرداخت، زیرا ساختار دستوری جمله بر اساس تلقی ما از ماهیت دستوری این عناصر، به شیوه متفاوتی تبیین می شود. پس از آن به ساخت دستوری بندهای متعدی دارای نمایه مفعولی در چارچوب دستور نقش و ارجاع نظر می افکنیم و سعی بر آن است که مطابق ادعای نظریه، ساخت نحوی این بندها مطابق با شرایط خاص زبان فارسی و بدون تحمیل مقولات خارجی بر آن ارائه شود. در ساخت لایه ای بندهای متعدی، نمایه مفعولی در زیر گره نمایه واقع می شود. این گره درون هسته قرار دارد و در صورت عدم حضور گروه اسمی مفعولی در بند نقش موضوعی را بر عهده می گیرد. به همین ترتیب نشانه مطابقه فاعلی نیز درون گره نمایه واقع می شود، اما به دلیل اجباری بودن و ماهیت دستوری کمی متفاوت که حکایت از نشان مطابقه بودن آن دارد، زیر گره مطابقه درون گره نمایه واقع می شود. شناسه فاعلی همچنین در صورت عدم حضور گروه اسمی فاعل در بند، نقش موضوعی را عهده دار است.
شواهد واجی برای گروه واژه بست در سلسله مراتب نواییِ زبان فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی زبانی است با الگوییه ثابت به طورییه واژگانی بر روی هجایی گیرد. وندهای تصریفی و اشتقاقی بعد از اضافه یهیرمییهییین قاعده تبعیت نمی بستهایییزبان خود اضافه میشوند. هدف از این مقاله ارائه شواهد واجی برای گنجاندن گروه واژه بست در نظام سلسلهمراتب نوایی زبان فارسی امروز است. الگوهای واجییید این ادعا استفاده شدند، فرایه پیبست در مرز تلاقی یه واجی و پیای است. نشان داده میین الگوها در سطوح گروه واجیه واجی دیده نمیشود. همچنیییدارای واژهبست هستند با الگوییبست جزء ساخت واجی آنها محسوب میشود تفاوت ساختاری دارد.
بررسی و توصیف واژه بست در گویش مراغه ای زبان ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تمام زبان های دنیا واحدهایی وجود دارند که حد وسط واژه و تکواژ محسوب می شوند و هم بعضی خصوصیات واژه را دارا هستند و هم بعضی خصوصیات تکواژه ای وابسته را دارند؛ به این واحدهای زبانی واژه بست می گویند. تحقیق حاضر با هدف بررسی و توصیف واژه بست درگونه مراغه ای زبان ترکی صورت گرفته است. این بررسی به روش توصیفی-تحلیلی بوده که قسمت اعظم داده های آن با مراجعه به منابع متعدد گویش مراغه ای زبان ترکی آذربایجانی و همچنین شمّ زبانی نگارندگان این تحقیق تهیه شده است. الگوهایی که برای تشخیص این نوع واژه بست ها در این مقاله به کار برده شد، همان معیارها و چارچوبی است که شقاقی (1374) برای بررسی و طبقه بندی تکواژهای وابسته در زبان فارسی از زوئیکی و پولوم (1983) اقتباس کرده است. نتایج داده های این تحقیق نشان می دهد که واژه بست ها ی این زبان عبارتند از پی بست های ملکی (ضمایر شخصی)، افعال ربطی، منادا، علامت مفعولی، و شکل کوتاه شده ”هم“. همچنین، بعضی واژه بست ها در زبان ترکی به صورت پی بست و بعضی دیگر به صورت پیش بست به پایه متصل می شوند. مقاله حاضر همچنین نشان می دهد که می توان از الگوی زوئیکی و پولوم (1983) به عنوان ابزاری علمی و البته مناسب جهت تشخیص و مطالعه واژه بست های زبان ترکی استفاده کرد.
بازتحلیلی نقشگرا از دوگان سازی واژبستی مفعول در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی به حضور همزمان مفعول رایی و یک واژه بست دوگان سازی واژه بستی اطلاق می شود. در این مقاله نشان خواهیم داد که ارائه یک تحلیل دستوری صحیح از این فرایند منوط است به تمایزی که میان مرز بند و جمله قائل می شویم. هم نمایگی مفعول رایی و واژه بست ضمیری در حوزه بند، ذیل عنوان دوگان سازی قرار می گیرد؛ در حالی که اگر رابطه هم نمایگی میان این دو سازه در حوزه جمله قرار بگیرد فرایند موردنظر، چپ نشانی است که به موجب آن گروه اسمی نشانه گذاری شده با «را» به حاشیه چب بند منتقل شده و نقش آن در مقام مفعول را همان واژه بست در درون بند بر عهده می گیرد. شاید بتوان بارزترین وجه تمایز میان دو ساخت دوگان سازی مفعول و چپ نشانی آن را، حضور یک وقفه آوایی در مورد دوم دانست.
واژه بست در گویش تنگستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه بست ها واحدهایی زبانی هستند که برخی از ویژگی های واژه و برخی از ویژگی های تکواژهای وابسته را در خود دارند، از این رو مطالعه آنها به دو حوزه نحو و صرف مرتبط می شود. زبان شناسان، برای تمایز واژه بست ها از دیگر واحدهای زبانی، پارامترهایی معرفی کرده اند که می تواند پایه و اساس شناسایی واژه بست ها در زبان ها و گویش ها باشد. بر این اساس، به دلیلِ اهمیت واژه بست ها و نیز اهمیت حفظ و مطالعه گویش ها، در این پژوهش تلاش شد تا واژه بست ها در گویش تنگستانی و برپایه پارامترهای آیخن والد (2003) شناسایی شوند. گویش تنگستانی یکی از گویش های ایرانی دسته غربی، گروه گویش های جنوب غربی رایج در استان فارس است. داده های این پژوهش کیفی- توصیفی ازطریقِ گفتگو با افراد سالخورده روستای جمالی، یکی از روستاهای شهرستان تنگستان در استان بوشهر جمع آوری شده است. نتایج به دست آمده از بررسی ها نشان می دهد که گویش تنگستانی دارای 8 واژه بست است که عبارت اند از: پی بست های ضمیری، کسره اضافه، یای نکره، یای تخصیص نکره، پی بست معرفه ساز (که به صورت های /u=/، /ku=/ و /oku=/ نمود می یابد)، /o=/ مخفف «وُ» /vo/ همپایگی، /ɑ=/ مخفف «ها» تأکید، و /=am,=i,…/ معادل «هستم، هستی و...». همچنین نتایج نشان می دهد با توجه به اینکه گویش تنگستانی یک گویش ارگتیو است، پی بست های ضمیریِ آن با کارکردهای مختلفی چون فاعل، مفعول صریح، مفعول غیرصریح و ملکی ظاهر می شوند.
بررسی میزبان گزینی واژه بست در کردی اردلانی بر اساس نظریه فاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی چگونگی میزبان گزینی واژه بست ها در کردی اردلانی بر اساس نظریه فاز است و اینکه نظریه فاز تا چه اندازه در تبیین میزبان گزینی واژه بست ها در کردی اردلانی کار آمد است؟ گردآوری داده ها بر اساس شیوه های میدانی، کتابخانه ای و استفاده از شم زبانی پژوهشگران صورت گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر تحلیل نظری سیتکو مبنی بر دوگانه بودن شرط نفوذناپذیری فاز به بررسی گزاره های تک مفعولی در کردی اردلانی و تحلیل نظری آن ها پرداخته است. نتیجه تحلیل نشان می دهد که میزبان گزینی واژه بست ها در کردی اردلانی به متمم فاز اول یعنی گروه فعلی هسته ای محدود است. بنابراین، عناصری که در این محدوده قرار می گیرند می توانند میزبان مناسبی برای واژه بست مطابقه باشند. از این رو، مفعول مستقیم و جزء غیرفعلی فعل مرکب بهترین انتخاب برای واژه بست ها خواهد بود. همچنین، واژه بست می تواند صفات وابسته به مفعول و قیدهای مقدار را به عنوان میزبان برگزیند، به شرط آنکه این عناصر به فاز اول محدود باشند. در این صورت واژه بست به طور نظام مند این عناصر را به منزله میزبان برمی گزیند. در بررسی محدودیت های موجود در انتخاب میزبان، قیدها محدودیت جایگاهی دارند؛ بدین معنا که اگر قید در محدوده فاز اول قرار گیرد، مانند قیدهای مقدار که دامنه محدود دارند، میزبان مناسبی برای واژه بست محسوب می شود. اما اگر خارج از محدوده متمم فاز اول باشد، یعنی قیدهای با دامنه گسترده نظیر قیدهای حالت، واژه بست نمی تواند آن را به منزله میزبان برگزیند و در صورت انتخاب، جمله غیردستوری خواهد بود. بنابراین، می توان گفت که نظریه فاز توانایی تبیین چگونگی میزبان گزینی واژه بست های مطابقه در کردی اردلانی را دارد و جایگاه اتصال واژه بست به میزبان توسط فاز تعیین می شود.
واژه بست در لری خرم آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان ها و گویش های محلّی، به مثابه بخشی از فرهنگ و تمدّن هر ملّت، به دلایل متعدّدی همچون مهاجرتِ گویشوران بومی، در خطر فراموشی قرار گرفته اند؛ از این رو، این وظیفه بر دوش متخصّصان علم زبان است که با انجام مطالعات علمی درصدد احیاء و ثبت این گویش ها برآیند. در پژوهش پیش رو، واژه بست های لری خرم آبادی معرّفی و به لحاظ جایگاه اتّصالشان به هسته، وابسته یا گروه به دو دسته جایگاه دوم و وند گروهی تقطیع و بررسی زبان شناختی شده اند. روش انجام کار در نوشتار پیش رو، شاملِ تهیه پرسش نامه (215) جمله ای، مصاحبه با گویشوران بومی، استخراج و بررسی واژه بست های این گونه زبانی با الگوگیری از شقاقی (1392) است، البتّه مدل های خارجی نیز در این زمینه بررسی واقع شده است. یافته های حاصل از بررسی داده ها نشان داد، واژه بست ها در این زبان به میزبان خود پی بست می شوند؛ همچنین، تکواژهای کسره اضافه، معرفه گی، نکره گی، تخصیص نکره و ضمایر پی بستی در مقوله پی بست های جایگاه دوم و تکواژهای مفعول معرفه، هم پایگی، تأکید فعلی، قید افزایش و فعلِ پیوستی در مقوله پی بست های وند گروهی جای می گیرند. نتایج برگرفته از یافته ها بیان گر آن است که در این زبان، وندهای گروهی با توجّه به تثبیت جایگاهشان در مقایسه با پی بست های جایگاه دوم، روی پیوستار به وندها نزدیک تر هستند. کلیدواژه ها: لری خرم آبادی، واژه بست، پی بست، جایگاه دوم، وند گروهی. زبان ها و گویش های محلّی، به مثابه بخشی از فرهنگ و تمدّن هر ملّت، به دلایل متعدّدی همچون مهاجرتِ گویشوران بومی، در خطر فراموشی قرار گرفته اند؛ از این رو، این وظیفه بر دوش متخصّصان علم زبان است که با انجام مطالعات علمی درصدد احیاء و ثبت این گویش ها برآیند. در پژوهش پیش رو، واژه بست های لری خرم آبادی معرّفی و به لحاظ جایگاه اتّصالشان به هسته، وابسته یا گروه به دو دسته جایگاه دوم و وند گروهی تقطیع و بررسی زبان شناختی شده اند. روش انجام کار در نوشتار پیش رو، شاملِ تهیه پرسش نامه (215) جمله ای، مصاحبه با گویشوران بومی، استخراج و بررسی واژه بست های این گونه زبانی با الگوگیری از شقاقی (1392) است، البتّه مدل های خارجی نیز در این زمینه بررسی واقع شده است. یافته های حاصل از بررسی داده ها نشان داد، واژه بست ها در این زبان به میزبان خود پی بست می شوند؛ همچنین، تکواژهای کسره اضافه، معرفه گی، نکره گی، تخصیص نکره و ضمایر پی بستی در مقوله پی بست های جایگاه دوم و تکواژهای مفعول معرفه، هم پایگی، تأکید فعلی، قید افزایش و فعلِ پیوستی در مقوله پی بست های وند گروهی جای می گیرند. نتایج برگرفته از یافته ها بیان گر آن است که در این زبان، وندهای گروهی با توجّه به تثبیت جایگاهشان در مقایسه با پی بست های جایگاه دوم، روی پیوستار به وندها نزدیک تر هستند.
عناصر درون بند موصولی توصیفی: ضمیر ابقائی یا عملگر تهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی بند موصولی هسته برونی است، به طوری که بند موصولی همیشه بعد از هسته اسمی قرار می گیرد. بند موصولی خود شامل گروه اسمی هم مرجع یا برابر با هسته اسمی است. هسته اسمی موصولی می تواند جاندار یا بی جان و انتزاعی باشد. در این پژوهش سعی بر آن است تا به کمک داده های زبان فارسی نشان دهیم بند موصولی به هسته اسمی افزوده می شود و به جای داشتن عملگر، یک بازنمایی/ کپی از هسته اسمی در درون بند وجود دارد که در جایگاه موضوع در پایه اشتقاق می یابد و گاهی به دلیل بازیافتنی بودن حذف می شود، یعنی محتوایش از طریق هسته اسمی بیرونی بازیافتنی است. بنابراین، هسته اسمی و بازنمایی آن درون بند بخشی از زنجیره حرکتی نیستند. بین هسته اسمی در ساخت موصولی و مقوله تهی/ ضمیر در بند موصولی ارتباط وجود دارد و آنها با هم هم نمایه اند، یعنی مشخصه های مربوط به هسته اسمی (مقوله، شخص، شمار، حالت) در هسته تهی/ ضمیر وجود دارد.
مضاعف سازی واژه بستی و خروجِ مفعولِ صریح براساس داده هائی از کردی جنوبی (کلهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
351 - 386
حوزههای تخصصی:
هدفِ پژوهشِ حاضر بررسیِ فرایندِ مضاعف سازی واژه بستی و پیامدهای آن برای نحوِ زبان بر اساس داده هائی از کردی کلهری است. به عبارت دیگر، مسأله این است که آیا مضاعف سازی واژه بستی حالتِ غالب در کردی کلهری است یا اینکه این فرایند مانند بسیاری از زبان های دیگر منجر به منفک شدنِ گروهِ اسمی از درونِ بند و خروجِ آن به سمتِ چپ یا راست می گردد. تبیینِ تفاوتِ بین وند و واژه بست نیز از اهدافِ دیگر این پژوهش است. پژوهشِ حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر ارائه استدلال جهتِ بررسی رابطه بین مضاعف سازی واژه بستی و ساخت نحوی در کردی کلهری است. این پژوهش عمدتاً بر اساس چارچوبِ ارائه شده در اسپنسر و لوئیز (2012) انجام گرفته است. برای گردآوری داده ها، از شیوه میدانی، مشاهده، مصاحبه و مراجعه به منابع کتابخانه ای، اقدام به جمع آوری داده ها شده است. نتایج نشان داد که فرایندِ مضاعف سازی واژه بستی به صورت محدود در کردی کلهری مورد استفاده قرار می گیرد. در مقابل، برای اجتناب از حضورِ هم زمانِ واژه بست و گروهِ اسمی مرتبط با آن، گویشورانِ کردی کلهری اغلب به ساختِ نحوی خروج به چپ یا راست متوسل می شوند و به این ترتیب، گروهِ اسمی (مفعولِ صریح) را از ساختار موضوعی جمله خارج می کنند.
واژه بست در زبان شعر
منبع:
پازند سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۰ و ۵۱
69 - 80
حوزههای تخصصی:
واژه بست ها عناصری زبانی اند که رفتاری دوگانه دارند. به لحاظ ساختار شبیه وند هستند. اما دارای نقش نحوی اند. به بیانی دیگر، در ساخت واژه فاقد نقش و در ساخت های بزرگ تر از واژه واجد نقش اند. این واحدهای زبانی خاص که امروزه مطالعات زیادی را به خود اختصاص داده است، در بیشتر زبان های دنیا می توان یافت. مقاله پیش رو، مطالعه ای است پیکره بنیاد که واژه بست را در زبان شعر بررسی و کارکرد آن را در اشعار پروین اعتصامی نشان می دهد. داده های پژوهش از گونه های شعری متفاوت شاعر یادشده انتخاب و بر اساس دیدگاه زوئیکی (1977) شناسایی، طبقه بندی و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که برخی از انواع واژه بست در گونه های شعری کاربرد ندارد و دلائل این امر را می توان از یک سو به تفاوت زبان شعر با زبان گفتاری و محاوره ای نسبت داد و از دیگر سو، به ویژگی های شعری شاعر، مرتبط دانست.
کسره اضافه: هسته نمای اسم در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
53 - 87
حوزههای تخصصی:
کسره اضافه همواره از عناصر دستوری مورد توجّه دستوریان و زبانشناسان بوده است و نظرات گوناگونی در خصوص ماهیّت و توزیع آن در ساختار گروه اسمی زبان فارسی و برخی دیگر از شاخه های زبان های ایرانی مطرح شده است. تحلیل های نحوی و صرفی در مورد کسره اضافه به دست داده شده است. پژوهش حاضر می کوشد ضمن گردآوری این نظرات و بررسی منتقدانه آنها نشان دهد تلاش برای تعیین ماهیّت این عنصر تنها یکی از پرسش های اساسی در خصوص این عنصر است که نیاز به پاسخ دارد و علت ظهور و نقش آن در ساخت نیز باید همزمان مدَنظر قرار گیرد. در این پژوهش، کسره اضافه در فارسی دارای نقش هسته نمایی برای عنصر دارای مشخصه اسمی قلمداد شده است. گرایش پرقدرتی در میان زبان های پیش اضافه برای هسته آغازی بودن گروه های اسمی وجود دارد. می توان بر اساس اصول مطرح در برنامه کمینه گرایی، کسره اضافه را تظاهر ساختواژی نشاندارکردن هسته حرکت کرده به جایگاه آغازین در گروه های اسمی به شمار آورد.
فاز و انضمام در ساخت های ارگاتیو در گویش کوهمره سرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۵۰
۲۰۷-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
در ساخت های ارگاتیو در کوهمره سرخی انضمام مشاهده می شود که دستور زایشی اخیراً در قالب نظریه فاز و ساخت سازه بی برچسب به توجیه آن ها می پردازد. کوهمره سرخی دارای صورت هایی مانند «ام گفت» است که واژه بست تنها در صورت گذشته متعدی به قبل از فعل می چسبد. تولید این صورت و صورت های مشابه در قالب حرکت V به T و انضمام قابل توجیه شده است. در این گویش V فاز تشکیل می دهد و T هم دارای مشخصه T است هم مشخصه فعلی. مشخصه فعلی عامل اصلی حرکت است. در مرحله بعد انضمام در مرحله پسانحوی و حذف مشخصه ها صورت می گیرد. واژه بست ها به صورت مشخصه قابل تعبیر هستند و V به عنوان هسته فاز می تواند با آن انضمام حاصل کند. انضمام از طریق افزوده گری انجام می گیرد و برچسب چیزی که انضمام می شود نباید متفاوت از میزبان باشد. به موضوع در قالب ساخت سازه بی برچسب نگاه شده است. حرکت به T در بخش نحو صورت می گیرد و انضمام در بخش منطقی صورت می گیرد. این پدیده در سایر زبان های دنیا نیز مشاهده شده است. فاز بودن vP در ساخت های ارگاتیو می تواند دلیل تقابل ساختی آن ها با سایر ساخت ها باشد.
ترتیب وند و واژه بست در گویش مازندرانی: رویکرد «اصل ارتباط»
حوزههای تخصصی:
با آن که وندافزایی، سازوکاری مهم در ساخت واژه ها و یا صورت های جدید یک واژه در میان زبان های دنیاست، محدودیت های فراوانی بر شیوه چینش وندهای موجود در یک واژه حکمفرما است. این پژوهش برآن است تا رویکرد معناییبای بی (1985) با عنوان رویکرد «اصل ارتباط»، را در بررسی ترتیب وندهای فعلی و نیز واژه بست های مفعولی گویش مازندرانی محمودآباد (از گویش های شمال غربیایران) به کار بندد. داده های پژوهش بیان گر آن است که «اصل ارتباط» در خصوص ترتیب وندهای تصریفیِ زمان، قطبیت، مطابقه و وند اشتقاقی سببی ساز و نیز واژه بست های غیرفاعلی در مازندرانی کارآمد بوده است. این در حالی است که عدم پیروی از این اصل تنها در ترتیب وند اشتقاقی صفت مفعولی به چشم می خورد. علاوه بر این، هرچه فاصله یک وند از پایه بیش تر باشد، از محتوای واژگانی پایه فاصله گرفته و بیش تر در حوزه نحو قرار می گیرد. از این رو، وندهای مطابقه و واژه بست های مفعولی که عناصری وابسته به حوزه نحو و روابط نحوی (فاعل و مفعول)، و نه معنایی و واژگانی هستد، همواره بیش ترین فاصله را با پایه فعلی به نمایش می گذارند. این عناصر به دلیل ماهیت نحوی علاوه بر عمومی و کلی تر بودن، از بالاترین بسامد رخداد برخوردار بوده و از این رو دستوری تر هستند.
بررسی واژه بست ها و همخوان های پایانی گویش تاتی تاکستان براساس نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت بررسی واژ- واجی واژه بست ها و حذف همخوان های گویش تاتی تاکستان در چارچوب نظریه بهینگی. منظور از فرایندهای واژ- واجی آن دسته از تغییرات واجی است که در بافتی صرفی، یعنی در مرز بین تکواژها ایجاد می شود و انگیزه آوایی دارد. روش پژوهش به صورت تحلیلی بوده و داده های پژوهش از کتاب های تاتی، رادیو و شبکه های محلی گردآوری شده اند. متغیرهای زبانی بر اساس نوع فرایندهای آوایی و واژگانی دخیل مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش بر آن بودیم تا به واکاوی چگونگی عملکرد فرایندهای واژ واجی از دیدگاه بهینگی در واژه بست ها و حذف همخوان های پایانی گویش تاتی بپردازیم. نهایتاً، براساس داده های موجود به این نتیجه دست یافتیم که در این زبان گاهی فرایند حذف و گاهی درج در مرز تکواژی رخ می دهد، هرچند فرایند حذف در پیشوندها از مرتبه بالاتری نسبت به درج برخوردار است. اما این امر نشان دهنده ی همنوایی یا همان دسیسه ی واجی می باشد که نشان می دهد مرتبه بندی محدودیت های جهانی در این گویش صادق بوده و محدودیت های موجود در آن با محدودیت های جهانی همسو است. این پژوهش به پیکره دانش زبانیِ زبان شناسان در مورد گویش تاتی افزوده و پژوهشگران را در شناخت هرچه بیشتر فرایندهای واژ- واجی گویش تاتی و تطابق آن با جهانی های این حوزه یاری می رساند.
مقوله های واژ-نحوی اسم در بشاگردی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاوش در نظام اسم بشاگردی جنوبی نشان می دهد شیوه تحقق مقوله های واژ-نحوی، این گویش را از سایر زبان ها و گویش های ایرانی متمایز می سازد. بر این اساس، پژوهش حاضر می کوشد پنج مورد از مقوله های واژ-نحوی اسم از جمله شمار، جنس دستوری، معرفگی، حالت دستوری و مالکیت را در این گویش بررسی و به صورت زبان شناختی توصیف کند. در این راستا، پیکره زبانی مورد استناد و نیاز پژوهش به شیوه میدانی و ضبط گفتار آزاد، توزیع پرسشنامه و انجام مصاحبه با هفت گویشور مرد و پنج گویشور زن بومی، میان سال به بالا، بی سواد/ کم سواد و در محیط کاربرد طبیعی این گویش گردآوری شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شیوه تحقق این مقوله های واژ-نحوی در بشاگردی، شباهت های بنیادینی با شیوه تحقق مقوله های همتای خود در فارسی معیار دارد که البته این امر بازتاب و نتیجه طبیعی خویشاوندی آن ها است. به علاوه، بشاگردی به دلیل برخورداری از ویژگی های منحصربه فرد گویشی، از راهبردهای زبانی ویژه ای برای این منظور بهره می گیرد که مهم ترین آن ها عبارتند از: 1. به کارگیری نشانه های منحصربه فرد معرفه ساز و نکره ساز؛ 2. بهره مندی از نظام حالت نمایی کنایی گسسته و واژه بست های عامل در نظام گذشته افعال متعدی ؛ 3. کاربرد واژه بست های مفعولی مجزا برای زمان های گذشته/ غیرگذشته؛ 4. بهره گیری از صورت های فعل /bit(-en)/ «داشتن» به همراه ساختار کنایی گسسته (در همه زمان ها) برای نمایش مالکیت.
واژه بست در کردی کلهری ایلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه بست ها واحدهای زبانی حد واسط بین واژه و وند هستند که هم بعضی از خصوصیات واژه و هم بعضی از ویژگی های وند را دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی واژه بست در گویش کردی کلهری ایلامی صورت گرفته است. این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی است که داده های آن با مراجعه به منابع متعدد گویش کردی کلهری ایلامی و نیز شم زبانی نگارندگان این تحقیق تهیه شده است. الگوهایی که برای تشخیص این واژه بست ها در این مقاله به کار برده شده اند، همان معیارهایی هستند که شقاقی (1374) برای بررسی و طبقه بندی تکواژهای وابسته در زبان فارسی از زوییکی و پولوم (1983) اقتباس کرده است. بررسی داده های این پژوهش نشان می دهد که واژه بست های این گویش عبارتند از: ضمایر شخصی پی بستی، افعال ربطی، نشانه مفعول، نشانه معرفه، نشانه نکره، نشانه ماضی بعید و نشانه مجهول. در میان این واژه بست ها، واژه بست های ضمیری (ضمایر شخصی) نقش مطابقه ای دارند. همچنین، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که می توان از الگوی زوییکی و پولوم (1983) به عنوان ابزاری علمی و البته مناسب برای تشخیص و مطالعه واژه بست های زبان کردی استفاده کرد. نکته تازه و دستاورد جدید این پژوهش شناسایی واژه بست « ɥ » به عنوان نشانه معین در فعل ماضی بعید و نیز استفاده از واژه بست « jâ » برای مجهول است.