مطالب مرتبط با کلیدواژه

انقلاب ادبی


۱.

سایه عرفی بر طرز تازه (اثرپذیری شاعران سبک عصر صفوی از عرفی شیرازی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عرفی انقلاب ادبی عرفی و شاعران بعد از او

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی کلاسیک هندی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
تعداد بازدید : ۴۳۴۰ تعداد دانلود : ۱۰۵۵
عرفی شیرازی (متوفای 999) از شاعران دوره آغازین شکل گیری سبک عصر صفوی (سبک هندی) است. عرفی در شیراز به دنیا آمد و در جوانی به هندوستان سفر کرد. تذکره نویسان عصر صفوی برای مهاجرت او به هند، دلایل گوناگونی ذکر کرده اند. عرفی از نظر زمانی در دوره ای می زیست که شعر فارسی در حال دگرگونی سبکی بود. میراث شاعران ممتاز فارسی نظیر فردوسی، نظامی، خاقانی، سعدی و حافظ با ظهور شاعرانی مثل وحشی بافقی و بابافغانی شیرازی، دستخوش تحولات فراوانی شد. عرفی شیرازی از یک سو در دوره افول قصیده گویی سنتی و از سوی دیگر در آغاز پیدایی غزل موسوم به سبک هندی قرار داشت. بر اساس نظریه سبک هندی غزل از لحاظ درون مایه، حاصل ضرب آگاهی در منطق شعری است و غایت کارکرد یک غزل ممتاز در این سبک، اعجاب آفرینی در شنونده است. مبانی سنتی غزل که با سعدی و حافظ انسجام تاریخی یافته بود، در دوره عرفی و کمی قبل از او (در زمان بابافغانی شیرازی) در هم شکست و پایه های غزلی نو بر اساس نظریه فوق، ریخته شد. عرفی در سرآغاز این انقلاب ادبی قرار داشت. او آگاهی شاعرانه را با منطق هنری خود درآمیخت و طرحی دیگر از سخن درافکند. شاعران برجسته سبک عصر صفوی از عرفی به عنوان استاد شعر و پیشکسوت در فن غزل یاد کرده اند.بس است عرفی هم داستان من صائب به نغمه سنجی مرغ سحر چه کار مرا (صائب)کیفیت عرفی طلب از طینت غالب جام دگران باده شیراز ندارد (غالب دهلوی)از لحاظ مضمون و فرم، شاعران سبک عصر صفوی از شعر عرفی تاثیر فراوان گرفته اند. در این مقاله به چگونگی و میزان این تاثیرگذاری توجه شده و مقایسه ای ضمنی بین شعر عرفی و شاعران ادوار بعدی صورت گرفته است.
۲.

بازخوانی گفتمانی مبحث «انقلاب ادبی» در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل گفتمان نظریه ادبی تطبیقی انقلاب ادبی نوگرایی محافظه کاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۱۹
طرحی که روشنفکران مشروطه برای انقلاب ادبی ریخته بودند و چهره هایی چون ع. طالقانی و ت. رفعت مجری آن شدند، بیش از آنکه غایت را در دگرگونی شکل و محتواِی شعرِ فارسی معرفی کند، موجودیت خود را در صف آرایی با شعر سنتی قرار و نشان داد. از آنجا که دو دایره گفتمان استبداد سیاسی و ادبی عرصه وسیعی را اشغال کرده بود، انقلاب ادبی در مقام گفتمانی نوپا، بقای خود را نه در تدوین مبانی نظری، بلکه در مواجهه با سنت می جست. در این گفتار برای فرارفتن از سوژه ای که در نظریه گفتمان فوکو منقاد بوده است، در ضمن بهره از نظریه لاکلا و موفه مشخصاً با مفاهیمی چون «منطق هم ارزی»، «غیریت سازی گفتمانی»، «موقعیت سوژه گی» و «سوژه ازپیش تعیین شده»، نقش سوژه ها در طرح انقلاب ادبی واکاوی خواهد شد. می توان گفت که طرفداران شعر سنتی ازجمله م. بهار و وحید دستگردی بر پایه سنن ادبی به تفسیر انقلاب ادبی در قالب «تکامل» و «ضدیّت» می پردازند تا روایتی سنتی از آن به دست دهند. بررسی دیرینه شناسانه نشان می دهد که مبحث انقلاب ادبی به انقلابات فرانسه و تجربه عثمانی و روسیه از آن برمی گردد که عبارت است از درجه صفر پدیداریِ انقلاب ادبی در سخنِ ویکتور هوگو؛ سخن هوگو نیز در ضدیّت رمانتیک با کلاسیسم شکل گرفته بود. تبارشناسی مفهوم انقلاب ادبی نیز روشن می کند که چگونه طرفداران سنن ادبی و محافظه کاران کوشیدند با استراتژی هایی چون «تخریب دلالت های معنایی در مفهوم»، «آینگی چهره های سنت» و «فصل بین میدان سیاسی و ادبی»، معانی احتمالی و پیرامونی را گسترش دهند و تعریف نوگرایان از انقلاب ادبی را به حاشیه برانند.