مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
افزوده
حوزه های تخصصی:
گروه های حرف اضافه در نظریه پردازی های نحوی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. در دستور نقش و ارجاع این گروه ها به سه دستة افزوه، نشانگر موضوع و موضوع- افزوده تقسیم می شوند. دردستة اول، این گروه ها به عنوان ادات ایفای نقش می نمایند.در دستة دوم، گروه حرف اضافه یکی از موضوع های محمول می باشد. در دستة سوم، حرف اضافه، نشانگر موضوع برای محمول است اما بر معنای بند نیز می افزاید. نوشتار حاضر نشان می دهد که گروه حرف اضافه ای در زبان فارسی دارای کارکردهای مختلفی است و علاوه بر نقش ادات می تواند به منزلة نشانگر موضوع در ساخت های دو مفعولی و گاهی به عنوان مفعول مستقیم و برخی نقش های دیگر به کار رود. در این جستار گروه های حرف اضافه ای نشانگر موضوع با توجه به افعالی که با آنها تظاهر می یابند به ده دسته تقسیم شدند. گروه حرف اضافه ای همراه با فعل های ناگذر حرکتی، گروه حرف اضافه ای مکانی و غیر مکانی همراه با فعل ربطی و گروه حرف اضافه ای در ساختار های فعل سبک فارسی، از دیگر مواردی می باشد که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
بررسی مقولة کمی نما در زبان فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله فرضیة جهانی جیوستی (1991) مبنی بر هسته بودن کمی نماها در گروه اسمی و ظهور دستة محدودی ازاین عناصر در دو نقش هسته و توصیفگر را در زبان فارسی مورد بررسی قرار می دهد. براساس نتایج حاصل این عناصر خود یک فرافکن نقشی (QP) همچون گروه تعیین کننده (DP) می باشند که در صورت حضور گروه تعیین کننده به واسطة تسلط بر این فرافکن نقشی بر فرافکن واژگانی اسم (NP) تسلط دارند و طبق فرضیه جهانیی نما عکس این مطلب یعنی تسلط گروه تعییی نیز صادق نمی باشد و همواره این گروه کمی نماست که بر گروه تعیین کننده تسلط دارد. روش گرد آوری داده ها بر اساس شم زبانی نگارنده بوده است.
ساخت نحوی بدل و بند موصولی توضیحی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت رفتار نحوی ای که بندهای موصولی و بدل فارسی براساس خوانش معناییِ خود در هر جمله نشان می دهند، توجیه نحوی دارد. به بیانی دیگر، این تفاوت ناشی از محل استقرار فرافکنِ متمم نما و گروه حرف تعریف در میان سایر فرافکن های نقشی جمله است. در این پژوهش بند موصولی، به صورت افزوده، و بدل ها، به صورت افزودگی یا همپایگی، ترسیم می شوند. در حالی که با ترسیم افزودگی به جای افزوده، نمودارهای بند موصولی و بدل یکی می شوند. بنابراین اگر به پیروی از زبان شناسانی همچون هگمن، که افزوده را به صورت افزودگی در نظر می گیرند، این حد افراط را قبول کنیم، تمایز آن ساخت ها مشخص نمی شود. بدل ها خود نوعی ساخت موازی در نظریه عمومی زبان تلقی می شوند. ملاک تشخیص این ساخت ها، ملاک های ساختاری و معناشناختی است. نمودار درختی و ویژگی معنایی آنها حاکی از تمایز این ساخت ها با ساخت های موصولی و متممی است. در این پژوهش سعی می شود پس از ارائه توصیفی جامع از ساخت های موازی، به خصوص بدل در زبان فارسی، کاراییِ رویکرد نحوی در این زمینه بررسی شود و تحلیلی جامع از این ساخت ها همراه با توصیف مقولات مورد نظر، برمبنای ویژگی های دستوری، به دست داده شود.
بررسی جایگاه بی نشان قید حالت در زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر جایگاه بی نشان قید در زبان فارسی را مورد ارزیابی قرار می دهد. به این منظور پرسش نامه ای مرکب از بیست جملة نامرتب در اختیار سی نفر از گویشوران قرار گرفته است. هر یک از جملات دارای یک قید حالت است که به طور تصادفی نامرتب شده است. نتایج این تحقیق که از 600 جمله به دست آمده است، نشان می دهد که قیود انتخاب شده عمدتاً به صورت معناداری در یکی از جایگاه ها به کار رفته اند. این تحقیق نشان می دهد که جایگاه بی نشان قید به ویژگی های نحوی معنایی بافت زبانی و نوع قید وابسته است. این پژوهش همچنین نشان می دهد که اگرچه به نظر می رسد برداشت و سلیقة شخصی گویشور در تعیین جایگاه قید دخیل باشد اما تحلیل آماری خلاف این را ثابت می کند. این پژوهش علاوه بر معرفی جایگاه بی نشان هر یک از قیود مورد بررسی، نسبت نشانداری در خصوص هر یک از قیود را نشان می دهد. همچنین تحلیل پوسته ای مشروط به اینکه قید را به صورت افزوده و ضمیمه نشان دهد، می تواند تحلیل مناسبی از جایگاه قید به شمار آید.
ترکیب فعلی: فرایندی صرفی یا نحوی؟ یک بررسی پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
149 - 173
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، با بررسی ترکیب فعلی زبان فارسی بر آن است تا فرایند دخیل در ساختِ این مقوله زایا را روشن سازد. ترکیب فعلی از انضمام سازه های موضوع، افزوده، صفت و یا گروه نحوی با ستاک فعل تشکیل می شود و هسته نحوی این ساخت، بر گرفته از فعل است. مقایسه پیکره ترکیب فعلی (8481) با داده های ترکیب غیر فعلی رساله خباز (Xabbaz, 2006) که بیش از 3974 مورد است و هر دو از فرهنگ بزرگ سخن انوری (Anvari, 2007) استخراج شده اند، نشان می دهد که این مقوله زبانی، در زبان فارسی بیش از دو برابر ترکیب غیر فعلی زایا است. بررسی مشخصه های نحوی و صرفی ترکیب فعلی زبان فارسی، نمایان گر آن است که ترکیب فعلی نمی تواند صرفاً فرایندی نحوی و یا صرفی باشد، بلکه فرایندی صرفی-نحوی است که بیشتر از ویژگی های نحوی برخوردار است. بررسی واژه های مرکب فعلی بر پایه معیار های صرفی و نحوی (ارجاع غیرضمیری، فرایند واژه سازی، بی قاعدگی، تکرار پذیری، ساخت سازه ای، روابط سازه ها، هم پایگی و حذف، پرسش واژه ها، زایایی، نمود، انسجام صرفی و نحوی، گسترش پذیری و یا گسترش ناپذیری و شفافیت و تیرگی معنایی) نشان می دهد که ترکیب فعلی در زبان فارسی فرایندی صرفی- نحوی است. علاوه بر این، به هم پیوستن تکواژ های تصریفی به کل ترکیب و در میان سازه های ترکیب، ترکیب های شفاف، تیره، گسترش پذیر و گسترش ناپذیر نمایان گر آن است که این مقوله زبانی همزمان رفتاری همانند ساخت های صرفی و نحوی دارد.
بررسی پیکره بنیاد متمم اجباری و اختیاری در زبان فارسی بر اساس دستور شناختی لانگاکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره دهم آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۵۳)
257-287
حوزه های تخصصی:
وابسته های فعل، یکی از بحث برانگیزترین مباحث پژوهش در زبان فارسی بوده و افراد زیادی همچون متیوز ( 1981 )، دوتی ( 2000 )، طبیب زاده (1383) و رحیمیان (1392) در این زمینه مطالعاتی انجام داده اند. با این حال، ماهیت این مقولات همچنان از دیدگاه صاحب نظران، متفاوت ارزیابی شده است. متمم به عنوان مهم ترین وابسته فعلی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. عده ای هم به متمم اجباری و هم به متمم اختیاری قائلند، در حالی که افرادی دیگر متمم را همان عنصری می دانند که همواره اجباری است و به متمم اختیاری قائل نیستند. تحقیق حاضر پژوهشی پیکره بنیاد درباره وابسته های فعلی است. هدف این پژوهش، بررسی بود یا نبود متمم اختیاری در زبان فارسی است. به سخن دیگر، هدف از انجام این مطالعه یافتن پاسخ برای این سؤال است که آیا داده های پیکره ا ی زبان فارسی وجود متمم اختیاری را تأیید می کند و اگر نه، آنچه متمم اختیاری خوانده می شود، در زمره چه مقوله یا مقولاتی قرار می گیرد؟ به این منظور، از هر یک از افعال شاخص حرکتی «آمدن»، «رفتن»، «آوردن» و «بردن»، 300 مورد به طور تصادفی در پیکره نوشتاری همشهری 2 مورد بررسی قرار گرفته و وابسته هایشان بر اساس چارچوب دستور شناختی لانگاکر ( 2013 ) مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که آنچه تاکنون متمم اختیاری تلقی می شده، نه متمم است و نه اختیاری، بلکه توصیفگر ی است که بر اساس الزام بافتی به صورت اجباری در گفتمان حضور می یابد و از این رو در تحقیق حاضر «مکمل بافتی» نامیده شده است. واژه های کلیدی: دستور شناختی لانگاکر، پیکره زبان فارسی، متمم اجباری و اختیاری، افزوده، توصیفگر، مکمل بافتی.
محمول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح predicate در پیشینه پژوهش های زبانی برای دو مفهوم استفاده شده است. یکی در دستور سنّتی (تقسیم بندی جمله به دو بخشِ نهاد و گزاره) و دیگری در بحث روابط محمول - موضوع. زبان شناسان اخیر برای پرهیز از خلط این دو مبحث، دو اصطلاح predicate و predicator را به ترتیب برای کاربرد اوّل و دوم درنظر گرفته اند. در زبان فارسی دو اصطلاح گزاره و محمول، میان این دو کاربرد تمایز شفّافی ایجاد کرده است. پژوهش حاضر انواع محمول را در زبان فارسی برمبنای رویکرد نقش و ارجاع بررسی کرده است تا تفاوت ها و شباهت های میان محمول های زبان فارسی را بررسی کند. بررسی ساختار لایه ای بندها و گروه ها نشان داد که محمول اسمی بیشترین نزدیکی و محمول حرف اضافه ای، کمترین شباهت را با محمول فعلی دارد؛ همچنین داده های بررسی شده نوشتار پیش رو نشان داد که محمول صفتی می تواند توصیف گرهای متنوّعی داشته باشد که به لحاظ نوعی ازهم متفاوت هستند؛ بنابراین برخلاف رویکرد دستور نقش و ارجاع که به گروه صفتی قائل نیست، گریزی نخواهد بود جز آنکه گروهی باعنوان گروه صفتی معرّفی شود و توصیف گرهای صفتی در ساختار لایه ای، در جایگاه های متفاوت جایابی شوند.
کارکردهای معنایی و دستوریِ حرف اضافه «از» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه حروف اضافه به طبقه بسته ای از واژه ها تعلق دارند، اما چندمعنا بودنِ آنها سبب می شود تا کارکردهای معنایی و دستوریِ آنها متنوع باشد. این پژوهش با رویکردی پیکره بنیاد به بررسیِ توصیفیِ کارکردهای دستوری و معناییِ حرف اضافه «از» در زبان فارسی پرداخته است. برای این منظور، «پیکره گزاره های معنایی زبان فارسی» مورداستفاده قرار گرفته است. در این پیکره که حجمی بالغ بر سی هزار جمله دارد و روابط محمول-موضوع و افزوده های مختلف در آن مشخص شده است، حرف اضافه «از» حدود یازده هزار و سیصدبار بسامد وقوع دارد. بررسی های پیکره بینادِ این پژوهش نشان می دهد که گروه حرف اضافه ایِ «از»، در ساختمان درونیِ جملاتِ زبان فارسی، به طور کلی هفت نقش دستوریِ متمایز دارد: 1- سازه موضوع است؛ 2- افزوده است؛ 3- بخشی از ساختمان فعل است، 4- وابسته هسته اسمی یا صفتی است، 5- در ساخت مقایسه به کار می رود؛ 6- در ساختمان جزئی نماها به کار می رود؛ 7- نقش نمای گفتمانی است. با توجه به چندمعنا بودنِ حرف اضافه «از»، در هریک از نقش های مورداشاره (به خصوص در نقش موضوع و افزوده)، دسته بندی های معناییِ متنوعی می توان درنظر گرفت. گروه حرف اضافه ایِ «از»، در جایگاه موضوع، می تواند «پذیرا»، «بهره ور»، «محرک»، «تجربه گر»، «دربارگی»، «منشأ»، «مبدأ»، «مسیر» و «مقدار» باشد. در جایگاه افزوده، حرف اضافه «از»، می تواند مفهوم «زمان»، «ابزار»، «روش»، «علت» و «مکان» را منتقل کند.
بررسی انضمام در فارسی بر اساس صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی ماهیت و ساختار انضمام در زبان فارسی در چارچوب نظریه صرف توزیعی می پردازیم. این رویکرد رویکردی تماماً نحوی است که ساختواژه را به مثابه نحو در نظر می گیرد. در قالب این رویکرد، انضمام فرایندی کاملاً نحوی است که از منضم شدن ریشه فاقد مقوله حاصل می شود، به این صورت که ابتدا ریشه با موضوع یا افزوده ادغام می شود و سپس این سازه به سمت هسته مقوله ساز حرکت می کند و سازه انضمامی مقوله بندی می شود. برخی از زبان شناسان (ارکان، 1385؛ شقاقی، 1386؛ Spencer, 1991, 1995; Karimi Doostan, 1997) فرایند انضمام را پدیده ای ساختواژی در نظرگرفته اند به این دلیل که در چارچوب نظریه نحوی بیکر، داده هایی از زبان های مدنظر از شرایط انضمام نحوی بیکر تخطی کرده اند؛ اما تحلیل نحوی که صرف توزیعی ارائه می دهد، ساخت های انضمامی را که متناقض با شرایط نحوی بیکر بوده اند، توصیف می کند. نظریه صرف توزیعی برخلاف رویکردهای پیشین می تواند چالش هایی از قبیل مجاز نبودن انضمام افزوده به فعل، اصل محدودیت نحوی حرکت هسته (Baker, 1988, 1996)، نقش نحوی ترکیبی سازه های انضمامی (Gerdts, 1988)، تغییر نقش دستوری عنصر حاصل از انضمام (Baker, 1988) را تبیین کند. تحلیلی که در این مقاله صورت گرفته است، نشان می دهد که لازم است رویکردهای نحوی مربوط به انضمام بازبینی مجدد شوند.
چالشی بر طبقه بندی انواع اضافه در دستور زبان فارسی (بحثی درباره قواعد افزودگی در زبان فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله کنونی به بررسی روش های طبقه بندی انواع اضافه ها در دستور زبان فارسی می پردازد و نظریه های پیشین در باره نامگذاری انواع اضافه ها و شیوه های طبقه بندی آنها را در کتاب های دستور یا منابع زبان شناسی به چالش می کشد. اهمیت این تحقیق در گشودن بحث ضرورت کاربردی بودن طبقه بندی اضافات است. مهم ترین بحث نظریِ این مقاله، به چالش کشیدن مقایسه های نادرستِ انواع اضافه ها در زبان فارسی با زبان عربی و یا زبان های اروپایی است. پرسش های اساسی مقاله این است که چه کاستی هایی در طبقه بندی اضافات در منابع پیشین وجود داشته است و چگونه می توان قواعدی وضع کرد که تشخیص انواع اضافات را بدون استثنا (و یا با حداقل استثناها) امکان پذیر سازد. این مقاله، حاصل پژوهشی پردامنه بر روی مبحث اضافات بوده است و به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای (از قرن یازدهم هجری تا به امروز)، به این نتیجه می رسد که بسیاری از طبقه بندی های متأخر در مبحث اضافات فاقد جنبه کاربردی هستند و قابلیت شمول بر اضافه های مشابه خود را ندارند و طبقه بندی اضافات بر حسب رابطه های معنایی، امکانِ دست یافتن به معنیِ کلام در زبان معاصر و همچنین در کلام ادبی را تسهیل می کند و به تحلیل و درک سخن ادبی یا غیر ادبی یاری می رساند و لذا آن را به عنوان طبقه بندی موثر و مفید در انواع اضافات می توان پذیرفت.
مطالعه مشارکتی در بررسی کاربردپذیری شیوه یادگیری معکوس مبتنی بر واقعیت افزوده در ارتقای مهارت های درک انگلیسی با اهداف پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
تنوع در تمرین محتوا به واسطه توسعه فناوری ، مسیرهای جدیدی پیش روی ذی نفعان آموزش عالی گشوده است تا گام هایی مؤثرتر برای یاددهی یادگیری مهارت های زبانی بردارند. شبیه سازی در نسل جدید بازی ها، یادگیری معکوس مهارت های زبانی در آموزش عالی را به مفهوم واقعی کاربردی ساخته است. با توجه به اهمیت مهارت های درک انگلیسی با اهداف ویژه در زندگی، این پژوهشِ متممی با طرح توصیفی پیوسته در نیمسال اول تحصیلی 1400-1399 به بررسی کاربردپذیری یادگیری معکوس مبتنی بر واقعیت افزوده مهارت های درک انگلیسی با اهداف پرستاری پرداخت. به این منظور، 240 دانشجو (89 پسر و 151 دختر) از حوزه پرستاری در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انتخاب و بعد از شرکت در آزمون بسندگی انگلیسی به طور تصادفی به دو مجموﻋه پیش ساخته و خودمانی تقسیم شدند تا درک انگلیسی با اهداف پرستاری را فراگیرند. تکمیل پرسش نامه نگرش، ارزیابی مستمر در 18 جلسه یادگیری معکوس مبتنی بر واقعیت افزوده، رویدادنگاری یاددهنده، ارزیابی توان پیش برد عرﺻه شغلی و مصاحبه متمرکز فرایند این پژوهش را شکل داد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر از کاربردپذیری یادگیری معکوس مبتنی بر واقعیت افزوده در آموزش درک انگلیسی با اهداف پرستاری در بافت یاددهی یادگیری و عرصه خبر داد. در این بین، شیوه تمرین عاملی در موفقیت و هدفمندی یادگیری معکوس انگلیسی با اهداف ویژه مؤثر بود. نتایج می تواند در تدوین شیوه نامه های جدید در قلمرو کاربرد فناوری در آموزش عالی به کار گرفته شود.
فاز و انضمام در ساخت های ارگاتیو در گویش کوهمره سرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۵۰
۲۰۷-۱۷۵
حوزه های تخصصی:
در ساخت های ارگاتیو در کوهمره سرخی انضمام مشاهده می شود که دستور زایشی اخیراً در قالب نظریه فاز و ساخت سازه بی برچسب به توجیه آن ها می پردازد. کوهمره سرخی دارای صورت هایی مانند «ام گفت» است که واژه بست تنها در صورت گذشته متعدی به قبل از فعل می چسبد. تولید این صورت و صورت های مشابه در قالب حرکت V به T و انضمام قابل توجیه شده است. در این گویش V فاز تشکیل می دهد و T هم دارای مشخصه T است هم مشخصه فعلی. مشخصه فعلی عامل اصلی حرکت است. در مرحله بعد انضمام در مرحله پسانحوی و حذف مشخصه ها صورت می گیرد. واژه بست ها به صورت مشخصه قابل تعبیر هستند و V به عنوان هسته فاز می تواند با آن انضمام حاصل کند. انضمام از طریق افزوده گری انجام می گیرد و برچسب چیزی که انضمام می شود نباید متفاوت از میزبان باشد. به موضوع در قالب ساخت سازه بی برچسب نگاه شده است. حرکت به T در بخش نحو صورت می گیرد و انضمام در بخش منطقی صورت می گیرد. این پدیده در سایر زبان های دنیا نیز مشاهده شده است. فاز بودن vP در ساخت های ارگاتیو می تواند دلیل تقابل ساختی آن ها با سایر ساخت ها باشد.
ترتیب انواع افزوده در فارسی گفتاری معیار؛ پژوهشی پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
221 - 242
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش کاربرد و ترتیب انواع افزوده در بندهای بی نشان فارسی گفتاری با استفاده از داده های طبیعی بررسی شده است. بر اساس داده های پژوهش (1506 بند بی نشان) میزان کاربرد افزوده از بقیه سازه های بند (فاعل و موضوع های درونی فعل) بیشتر است و این سازه در همه جایگاه های بند استفاده می شود، هر چند کاربرد آن در جایگاه های اول تا چهارم بیشتر است. این رفتار با توجه به ماهیت افزوده به عنوان سازه ای توضیحی که اطلاعاتی درباره رویداد و مشارکان آن به دست می دهد، رفتاری منطقی است. به علاوه، بر اساس تقسیم بندی انواع افزوده ، مبتنی بر داده های پژوهش، پنج افزوده توصیفی، زمان، مکان، حالت و مقدار پرکاربردترین افزوده ها هستند. افزوده زمان در ابتدای بند، قبل یا بعد از فاعل، و افزوده توصیفی در میانه بند و در همراهی با موضوع های درونی و/یا فعل بند بیشتر به کار می رود. با این وجود به نظر نگارنده برای تعیین جایگاه افزوده های مکان، زمان و حالت باید پیکره های بزرگتر فارسی گفتاری معیار بررسی شود. نتایج این مطالعه برای تحقیقات مختلف از جمله ترتیب سازه های فارسی، تفاوت های گفتار و نوشتار سودمند است.