مقایسه نظریات مولوی درباره زبان، عشق و آفرینش در مثنوی معنوی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در اندیشه عرفانی مولانا حقیقت زبان ریشه در معنا دارد که منبعث از بارگاه الهی است. مولانا در «مثنوی» نسبت به زبان دیدگاهی کاملاً درونی و محتوایی دارد. در نظر وی دنیا همواره در حال تحول است و هر لحظه مشکل و صورت تازه ای می یابد. در تعاملات عرفانی مولوی پیرامون زبان، حقیقت زبان چیزی از جنس لفظ نیست بلکه از جنس صداست و آن «صدا» سرچشمه اصلی کلمات است. نظریات عرفانی مولانا بر ارکان خاصی استوار است که یکی از آن ها رکن عشق که مولانا آن را در لابه لای اشعار خود اساس پیشرفت ها و کرامت های انسانی می داند و در عین حال مولانا خداوند را مظهر و محور اصلی عشق معرفی می کند. عشق به خداوند در سرتاسر «مثنوی» شریف با عشق است. نظام موجود در جهان با هماهنگی خاصی قابل رؤیت است و حکمت خداوند ایجاب می کند که همه چیز و همه کس در محل به خصوص خویش بگیرند.A Comparison on Rumi's Ideas on Language, Love and Creation in Mathnawi Ma’navi
In Rumi's mystical thought, the truth of language is rooted in the meaning that originates from Lord. Rumi has a completely internal and content viewpoint of language in "Masnavi". According to him, the world is evolving and finds a new problem and face constantly. In Rumi's mystical interactions with language, the material of language truth is not word, but sound and that "sound" is the main source of words. Rumi's mystical theories are based on specific elements, one of which is love which Rumi considers to be the basis of human progress and dignity in all layers of his poetries and at the same time he introduces God as the main manifestation and the core of love. Love of God through all poems in respected "Mathnawi" is with love. The existing system in the world can be seen with a certain harmony; God’s wisdom indicates that everything and everyone take their own place.