مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
انضمام
حوزههای تخصصی:
«کتاب» یکی از واژگان کلیدی قرآن است. پژوهش حاضر بر آن است که مفهوم کتاب را با روش تحلیل درزمانی بررسی کند و به جایگاه و معانی دقیق آن در نظام معنایی قرآن دست یابد.
نوشتن و نوشته معنای حقیقی کتاب است و کاربرد آن در معانی دیگر چون دوختن، قضا، و تقدیر مجاز است. کتاب در دورة جاهلی بر نوشتن، نوشته، نامة مکتوب و کتاب های آسمانی اطلاق شده است. زبان شناسان کتاب را واژة قرضی میدانند و بر آن اند که در اصل به معنای نوشتن و نوشته بوده است. کتاب در زبان قرآن توسعة معنای یافته و علاوه بر نوشتن و نوشته بر مرتبه ای از علم الهی، قوانین تکوینی و تشریعی و نامة اعمال انسان ها نیز اطلاق گردیده است. واژة کتاب بر اثر باهم آیی با مفاهیم دیگر صبغة معناشناختی خاصی یافته و پیوند عمیقی با مبدأ وحی و غایت و هدف آن پیدا کرده است.
سمبولیسم از نظر هگل و سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انضمام در زبان فارسی از نگاه گذرایی پیوستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«انضمام» اسم یکی از فرآیندهای واژه سازی در نظر گرفته شده که در زبان های مختلف عمکردی یک پارچه و واحد نداشته و از نظر نحوی نمود متفاوت دارد. اسم منضم شده در مورد مشخصه هایی نظیر معرفگی و مشخص بودگی، بی نشان شده و حرف تعریف، اشاره یا نشانة حالت نمی گیرد.
هدف این تحقیق، یافتن راهی برای تبیین پدیدة انضمام در زبان فارسی و دلیل وقوع آن است که بتوان با توسل به آن در مورد انضمامی یا غیر انضمامی بودن ساخت های موجود تصمیم گرفت. در این راستا، سعی شده به فرآیند انضمام از منظر ارتباط آن با گذرایی نگریسته شود. از این منظر می توان منضم شدن اسم را در قالب درجات گذرایی و نیز حضور یا عدم حضور مؤلفه های گذرایی مورد بررسی قرار داد. نتایج بررسی داده ها حاکی از این است که از میان مؤلفه های گذرایی دو مؤلفة مهم فردیّت مفعول و تأثیرپذیری مفعول در رخ دادن پدیدة انضمام نقش دارند. البته نمود نیز به دلیل ارتباط با تأثیرپذیری، نقشی غیر مستقیم در این پدیده دارد. بنابراین، انضمام را می بایست یکی از گونه های کاهش گذرایی در نظر گرفت که در نتیجة پایین بودن دو مؤلفة فردیّت و تأثیرپذیری مفعول در بند گذرا رخ می دهد. تفاوت های ساختاری انضمام از نمونة اعلای گذرا نیز ناشی از انحراف از این نمونة اعلا و عدم حضور مؤلفه های مورد بحث است.
فعل سبک در افعال مرکّب فارسی
حوزههای تخصصی:
فعل سبک فارسی یکی از مقولاتی است که پژوهش های قابل توجّهی را در مباحثی چون فعل سببی، انضمام، فعل مرکّب، ساختار موضوعی و ساخت مجهول به خود اختصاص داده است. در عموم بررسی هایی که در خصوص فعل سبک در افعال مرکّب صورت گرفته است افزایش و کاهش ظرفیت فعل و ساختار موضوعی آن بیشتر مدّ نظر قرار گرفته است. یکی از جنبه های قابل بررسی در فعل سبک میزان واژگانی بودن این فعل در ترکیبات متفاوت است. این پژوهش می کوشد تا نحوه سبک شدن فعل سبک را در افعال مرکّب مورد بررسی قراردهد. در این پژوهش فعل سبک از دو منظر هم نشینی با اجزاء غیرفعلی و جانشینی با صورت های متفاوت آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که افعال سبک فارسی نه تنها در مقایسه با هم به لحاظ واژگانی و سبک بودن بر روی یک پیوستار قرار می گیرند، به لحاظ هم نشینی با اجزاء غیر فعلی متفاوت نیز به صورت های متفاوت سبک شده اند. در این پژوهش طرحی موسوم به طرح بادبادکی ارائه شد که میزان سبک شدن فعل سبک فارسی را در دو محور افقی (هم نشینی) و عمودی (جانشینی عنصر غیر فعلی)، به تصویر می کشد.
انضمام در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش ضمن معرفی رویکردهای مطرح در خصوص انضمام، به بررسی انضمام در زبان فارسی پرداخته است. در این پژوهش با استناد به برخی از صورت های انضمام در زبان فارسی، استدلال شده است که هیچ کدام از رویکردهای نحوی و واژگانی نمی تواند به درستی پدیدة انضمام را در زبان فارسی توجیه کند. داده های زبان فارسی نشان می دهند که رویکردی می تواند پدیدة انضمام را تبیین کند که عوامل کاربردشناختی را در این پدیده لحاظ کند. در این پژوهش همچنین استدلال شده است که انضمام و ترکیب، هر دو بر روی یک پیوستار قرار دارند و نمی توان آن دو را کاملاً از یکدیگر جدا دید.
در این پژوهش استدلال شده است که دامنة انضمام در زبان فارسی گسترده است و اشکال مختلفی را در بر می گیرد؛ از آن جمله می توان به انضمام اسم به فعل ساده، انضمام فعل به فعل مرکب، انضمام اسم + گروه حرف اضافه + فعل مرکب یا ساده، انضمام اسم در جملة دو مفعولی، انضمام گروه حرف اضافه اشاره کرد.
واژه بست های مفعولی و آرایش بنیادین واژگان در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این بررسی در چارچوب دستور گشتاری و مبانی رده شناسی و با هدف تعیین جایگاه زیرساختی واژه بست های مفعولی زبان فارسی، ونیز تبیین رابطه ی همزمانی-درزمانی این جایگاه با آرایش بنیادین واژگان این زبان صورت گرفت. ازاین رو، با لحاظ زیرساخت «واژه بست+فعل» در تقارن با رده sov، نتیجه گیری شد که گشتار حرکت واژه بست مفعولی را از جایگاه مذکور به سمت محل ظهور هدایت می کند. مضافاْ، جهت گیری های نحوی، صرفی و نوایی، به عنوان سه معیار مؤثر در چگونگی واژه بست افزایی معرفی شده که ممکن است با گذشت زمان متفاوت عمل کنند. در همین راستا، با اشاره به «شرط کوتاه ترین حرکت»، به رابطه ی فرایندهای انضمام و واژه بست افزایی در فارسی معاصر اشاره شده و استدلال شد که برخلاف فارسی نو قدیم، نادستوری شدن الحاق واژه بست به جزء اسمی برخی از افعال مرکب در گونه ی معیار مؤید این رابطه است. در راستای تبیین پیامدهای رده شناختی واژه بست افزایی درابتدا به فرضیه ی مطرح در دبیرمقدم (1997) مبنی بر تغییر رده ی فارسی از ov به vo اشاره شده و با استناد به شواهد تاریخی و گویشی این نتیجه به دست آمد که بررسی سیر تحول تاریخی مشهود در نظام واژه بستی فارسی، تبیین قابل توجهی برای ناهمخوانی زبان فارسی با معیارهای بیست گانه ی درایر(1992) و همگانی شماره 25 گرینبرگ (1963) به دست می دهد. ازاین رو، در پایان این نتیجه گرفته شد که بررسی عملکرد و سیر تحول واژه بست های ضمیری زبان فارسی، فرضیه ی قرار گرفتن این زبان در جریان تغییر رده را تقویت می کند.
تشکیل افعال مرکب فارسی از منظر دستور شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوة تشکیل فعل مرکب فارسی تاکنون کمتر مورد توجه زبان شناسان بوده است. هدف این مقاله قرار دادن اجزای فعل مرکب در بافت هایی زبانی است که تصورشان به مثابة عامل انگیزشِ تشکیل فعل مرکب، موجه به نظر می رسد. به عقیدة نگارندگان، افعال مرکب را می توان به طور مستقیم یا غیرمستقیم حاصل فرایند انضمام دانست. در اینجا مفهومی گسترده از انضمام مورد نظر است که آن را باXI نشان می دهیم و در آن X شامل مقولات اسم، صفت و گروه حرف اضافه ای می شود. بر این اساس و با استفاده از برخی مفاهیم دستور شناختی می توان گفت فعل مرکب از بند کامل اولیه ای نشئت می گیرد که در فرایند عبور از مسیر ترکیب، یک عنصر فعلی و یک عنصر غیرفعلی از آن انتخاب و به هم منضم می شوند. در این مسیرِ فرضی، گاهی موضوع فعل حذف، و متمم یا وابستة آن که برجستگی شناختی بیشتری دارد، به فعل منضم می شود. در ادامة مقاله، فعل های مرکب ساخته شده با پرکاربرترین همکرد فارسی، یعنی «کردن» بررسی و نشان داده می شود که متناظر با معانی مختلف فعل «کردن» در مقام فعل سنگین، مانند «انجام دادن» و «ساختن»، مسیرهای مختلفی برای تشکیل دسته های مختلف فعل مرکب با این همکرد قابل ترسیم است. به علاوه، هر فعل مرکب طرحواره ای ساختی در اختیار گویشوران قرار می دهد که جوازبخش فعل های مرکب جدیدی با همان فعل سبک خواهد بود.
ترکیب فعلی و یکپارچگی واژگانی
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار موضوعی ترکیب های فعلی نشان می دهد که در زبان فارسی، علاوه بر موضوع درونی، ترکیب فعلی نیز از طریق انضمام موضوع بیرونی و مفعول غیرصریح با ستاک برگرفتة فعلی ساخته می شود. در ساخت ترکیب های فعلی، انضمام همزمان دو موضوع، افزوده، صفت، گروه اسمی، صفتی و حرف اضافه ای نیز مشاهده می شود. ترکیب های فعلی گروهی، ترکیب های فعلی با کلمات ربط، ترکیب های فعلی گسترش پذیر، وجود ساخت موضوعی و ارجاعی سازة غیرفعلی ترکیب های فعلی، ترکیب های فعلی ارجاعی و انضمام چندگانه، مؤید نادرستی دو فرضیة محدودیت بدون گروه و یکپارچگی واژگانی است و نشان دهندة تعامل دو حوزة زبانی صرف و نحو در واژه سازی می باشند. روابط یکسان بین سازه های جمله و ترکیب فعلی، از نظر ساختار موضوعی و غیرموضوعی، مؤید مشارکت نحو در واژه سازی و دسترسی قواعد نحوی به ساختار درونی واژه ها می باشد. داده های ترکیب فعلی نشان می دهند که نه تنها برونداد صرف، درونداد نحو در جمله سازی و گروه نحوی واقع می شود، بلکه برونداد نحو نیز درونداد واژه سازی در ترکیب های فعلی واقع می گردد. بنابراین، صرف و نحو، نه به صورت ترتیبی، بلکه به صورت دوسویه با هم ارتباط دارند. تغییر ظرفیت فعل و ارجاعی بودن سازة غیرهسته ترکیب های فعلی نیز مؤید تعامل صرف و معنی شناسی می باشد.
وجود، انضمام و اشتقاق؛ تأملی در نظریه میرداماد درباره موجودیت و اشتقاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرداماد در قبسات و افق مبین، دو استدلال علیه انضمامی بودن وجود ارائه کرده است که در این نوشتار به دو مسئله درباره این استدلالها پرداخته خواهد شد. نخست اینکه آیا استدلالهای میرداماد سابقه تاریخی دارند؟ دوم اینکه آیا نتیجه این استدلالها، از نظریه میرداماد درباره اشتقاق «موجود» حمایت میکند؟ به مسئله نخست، پاسخی جزئی داده خواهد شد؛ به این صورت که دو مورد از مشهورترین استدلالهای حکما و متکلمین (مشخصاً استدلال مشهور سهروردی و استدلال شارح مقاصد) انتخاب و دلایلی اقامه خواهد شد مبنی بر اینکه استدلالهای میرداماد نه تنها با این استدلالها متفاوت هستند بلکه بلحاظ منطقی و جدلی بر این استدلالها برتری دارند. اما به مسئله دوم، پاسخی کامل داده خواهد شد؛ به این صورت که اگر یکی دیگر از نظریات میرداماد درباره وجود (عدم سبق وجود بر شیء) را مفروض بگیریم، انضمامی نبودن وجود، عدم اشتقاق «موجود» را در پی خواهد داشت.
بررسی ساختار فعل مرکب در گفتار کودکان سالم 5 تا 7 سال فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان روایی یکی از شاخص ها و توانایی های اصلی ارتباط کلامی در جنبه های مختلف زندگی اجتماعی بشر است. روایت، به عنوان توصیف یا گزارش گفتاری یا نوشتاری از رویدادهای مرتبط، مهارتی چندبعدی است که می تواند سطح دانش زبانی و همچنین شناختی را نشان دهد. در این پژوهش با هدف بررسی فعل مرکب در کودکان 5 تا 7 ساله سالم فارسی زبان، 889 فعل مرکب از 107 نمونه گفتار آزاد براساس نظر دبیرمقدم (1376) تحلیل شده است. 52 نمونه گفتار را پسران و 55 نمونه گفتار را دختران تولید کرده اند. از سوی دیگر، 48 نمونه گفتار را کودکان 5 تا 6 سال و 59 نمونه گفتار را کودکان 6 تا 7 سال تولید کرده اند. کل گفته ها 17427 واژه را شامل می شود. نتایج پژوهش نشان داد بسامد «افعال مرکب ترکیبی» نسبت به «افعال مرکب انضمامی» در گروه سنی 5 تا 7 سال بیشتر است. همچنین، با بالارفتن سن در کودکان فاصله بین اجزای فعل مرکب و استفاده از افعال مرکب گذرا که دارای ساختار نحوی پیچیده تری هستند در گروه سنی 6 سال در مقایسه با 5 سال به عنوان شاخصی از رشد توانایی های زبانی افزایش می یابد.
بررسی انضمام در فارسی بر اساس صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی ماهیت و ساختار انضمام در زبان فارسی در چارچوب نظریه صرف توزیعی می پردازیم. این رویکرد رویکردی تماماً نحوی است که ساختواژه را به مثابه نحو در نظر می گیرد. در قالب این رویکرد، انضمام فرایندی کاملاً نحوی است که از منضم شدن ریشه فاقد مقوله حاصل می شود، به این صورت که ابتدا ریشه با موضوع یا افزوده ادغام می شود و سپس این سازه به سمت هسته مقوله ساز حرکت می کند و سازه انضمامی مقوله بندی می شود. برخی از زبان شناسان (ارکان، 1385؛ شقاقی، 1386؛ Spencer, 1991, 1995; Karimi Doostan, 1997) فرایند انضمام را پدیده ای ساختواژی در نظرگرفته اند به این دلیل که در چارچوب نظریه نحوی بیکر، داده هایی از زبان های مدنظر از شرایط انضمام نحوی بیکر تخطی کرده اند؛ اما تحلیل نحوی که صرف توزیعی ارائه می دهد، ساخت های انضمامی را که متناقض با شرایط نحوی بیکر بوده اند، توصیف می کند. نظریه صرف توزیعی برخلاف رویکردهای پیشین می تواند چالش هایی از قبیل مجاز نبودن انضمام افزوده به فعل، اصل محدودیت نحوی حرکت هسته (Baker, 1988, 1996)، نقش نحوی ترکیبی سازه های انضمامی (Gerdts, 1988)، تغییر نقش دستوری عنصر حاصل از انضمام (Baker, 1988) را تبیین کند. تحلیلی که در این مقاله صورت گرفته است، نشان می دهد که لازم است رویکردهای نحوی مربوط به انضمام بازبینی مجدد شوند.
رسیدگی به جنایت تجاوز از سوی مقامات اسرائیلی در دیوان بین المللی کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول دهه ها اشغال، اقدامات اسرائیل در انضمام بخش هایی از کرانه باختری رود اردن می تواند به مثابه جنایت تجاوز قلمداد شود که هم از منظر حقوق مسوولیت بین المللی و هم از منظر حقوق مسوولیت کیفری، پیامدهایی را برای اسرائیل به همراه دارد. هدف این نوشتار توجه به جنبه مسوولیت کیفری مقامات اسرائیلی است. بر اساس روش توصیفی- تحلیلی ابتدا به بیان وقایع می پردازیم و در ادامه در پرتو مقررات حاکم بر دیوان بین المللی کیفری، انضمام مورد نظر اسرائیل را در پرتو جنایت تجاوز تجزیه و تحلیل می نماییم. از این جهت، نوشتار حاضر متمرکز بر امکان طرح موضوع در دیوان بین المللی کیفری به سبب انضمام بخش هایی از کرانه باختری به اسرائیل است. بر اساس بررسی انجام شده، شرایط ماهوی و شکلی لازم برای بررسی ارتکاب جنایت تجاوز در خصوص این انضمام در دیوان بین المللی کیفری فراهم است و دیوان می تواند جنایت تجاوز را در کنار جنایات جنگی و جرائم علیه بشریت مورد بررسی قرار دهد
ماجرای پایان ناپذیر «فعل مرکب»: درآمدی به مفهوم شناسی و اصطلاح شناسی فعل غیر بسیط در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش وسیعی از نوشتگان موجود درباره «فعل مرکب» در زبان فارسی به تعیین مصادیق این اصطلاح اختصاص یافته است. با این حال، پس از قریب به چهار قرن از شناسایی این ساخت در زبان فارسی، هنوز پژوهشگران بر سر تعریف یا تلقی واحدی از آن به اجماع نرسیده اند. در نوشتار پیش رو بر آنیم تا نشان دهیم این اختلاف نظر بیشتر ریشه اصطلاح شناختی دارد تا مفهوم شناختی. بدین منظور پس از مرور آراء عمده نویسندگان درباره زنجیره های موسوم به «فعل مرکب»، این زنجیره ها را بر اساس تعاریف مقبول نزد زبان شناسان از دو مفهوم «فعل» و «مرکب» مورد ارزیابی قرار داده و نشان می دهیم که اولاً «فعل» بودنِ آنها چندان وجهی ندارد و ثانیاً مشکل بتوان همه آنها را «مرکب» (به مفهوم ترکیب ساخت واژی) محسوب نمود. در پایان پیشنهاد کرده ایم که همه این ساخت ها را می توان تحت مقوله «محمول مرکب» (معنایی یا دستوری) گنجاند و بدین ترتیب به اتفاق نظر نزدیک شد.
فاز و انضمام در ساخت های ارگاتیو در گویش کوهمره سرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۵۰
۲۰۷-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
در ساخت های ارگاتیو در کوهمره سرخی انضمام مشاهده می شود که دستور زایشی اخیراً در قالب نظریه فاز و ساخت سازه بی برچسب به توجیه آن ها می پردازد. کوهمره سرخی دارای صورت هایی مانند «ام گفت» است که واژه بست تنها در صورت گذشته متعدی به قبل از فعل می چسبد. تولید این صورت و صورت های مشابه در قالب حرکت V به T و انضمام قابل توجیه شده است. در این گویش V فاز تشکیل می دهد و T هم دارای مشخصه T است هم مشخصه فعلی. مشخصه فعلی عامل اصلی حرکت است. در مرحله بعد انضمام در مرحله پسانحوی و حذف مشخصه ها صورت می گیرد. واژه بست ها به صورت مشخصه قابل تعبیر هستند و V به عنوان هسته فاز می تواند با آن انضمام حاصل کند. انضمام از طریق افزوده گری انجام می گیرد و برچسب چیزی که انضمام می شود نباید متفاوت از میزبان باشد. به موضوع در قالب ساخت سازه بی برچسب نگاه شده است. حرکت به T در بخش نحو صورت می گیرد و انضمام در بخش منطقی صورت می گیرد. این پدیده در سایر زبان های دنیا نیز مشاهده شده است. فاز بودن vP در ساخت های ارگاتیو می تواند دلیل تقابل ساختی آن ها با سایر ساخت ها باشد.
فعل مرکب در زبان لاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان لاری هم چون سایر زبان ها و گویش های ایرانی منبع بسیار مهمی در پژوهش های تاریخی، اجتماعی و به ویژه زبان شناسی است. این زبان شاخه ای از زبان های ایرانی جنوب غربی است که توسط اطلس زبان های در خطرِ یونسکو به عنوان یکی از زبان های در خطر معرفی شده است. هدف از این پژوهش بررسی فعل مرکب در این زبان است. این مقاله می کوشد تا به این سوالات پاسخ دهد: چه فرایندهایی در ساخت فعل مرکب در زبان لاری دخیل هستند، سازه غیرفعلی در فعل مرکب در این زبان چیست و ساخت فعل مرکب در این زبان، فرایندی نحوی است یا ساختواژی. داده ها در این زبان به روش میدانی و بر اساس شم زبانی نویسنده به عنوان گویشور بومی گرد آوری شده و به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساخت فعل مرکب در این زبان یک فرایند ساختواژی است؛ زیرا حرکت هسته به هسته نیست بلکه در این زبان عناصری غیر از هسته از جمله قیدها و ضمایر نیز با فعل ترکیب می شوند و فعل مرکب را می سازند. در این زبان دو فرایند عمده ترکیب و انضمام نیز در تشکیل فعل مرکب دخیل هستند. دامنه ترکیب در زبان لاری گسترده و شامل صورت های مختلفی از جمله ترکیب صفت با فعل، اسم با فعل، گروه حرف اضافه با فعل، قید یا قید پیشوندی با فعل و ضمیر با فعل است. اما تنها دو گونه انضمامی مفعول صریح و مفعول بواسطه در این زبان وجود دارند.
ساختار موضوعی اسم فعل: بررسی موردی زبان کردی (گونه ی سنندجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترسیم مختصات شیوه نگاشت نحوی موضوع ها به شکلی فراگیر که قابل تعمیم به ساختار موضوعی انواع محمول ها اعم از فعلی و غیرفعلی باشد، یک غایت مطلوب نظری در رویکردهای زایشی به ساختار موضوعی است. در این مقاله، ساختار موضوعی اسم فعل به عنوان محمولی غیرفعلی، در زبان کردی، گونه سنندجی بررسی و کنکاش می شود. با توجه به محدودیت های فضای نحوی گروه معرف (DP) در زبان کردی سنندجی (به دلیل حضور ساخت اضافه[1])، مسئله نحوه نگاشت موضوع های اسم فعل و محدودیت های حاکم بر ساختار موضوعی آن اهمیت می یابد. بر پایه مشاهدات تجربی، اسم فعل ها به چهار دسته پادکنایی، پادمفعولی، دو ظرفیتی و سه ظرفیتی تقسیم می شوند. در اسم فعل های پادکنایی موضوع بیرونی به شکل اضافه به اسم فعل می پیوندد و قابلیت انضمام ندارد. در خصوص اسم فعل های پادمفعولی، نشان داده می شود که موضوع درونی هم به صورت اضافه و هم انضمامی می تواند حضور داشته باشد. اسم فعل های متعدی دو صورت را به نمایش می گذارند: موضوع درونی می تواند به صورت اضافه حضور یابد و موضوع بیرونی قابلیت حضور ندارد؛ یا اینکه موضوع بیرونی در حالت اضافه و موضوع درونی انضمامی است. در آخرین دسته از اسم فعل های کردی سنندجی، موضوع درونی هدف به صورت گروه حرف اضافه است و قابلیت بازبینی مشخصه EPP و ارتقا به جایگاه فاعل را ندارد. با مفروض پنداشتن رویکرد برون-اسکلتی بورر (2005 a, b)، استدلال خواهد شد که ویژگی ها و محدودیت های منحصربه فرد ناظر بر نگاشت موضوع های اسم فعل تابعی از اصول و فرایندهای عام و مستقل حرکت هسته-به-هسته، بازبینی حالت، اصل گسترش ریشه و اصل فرافکنی گسترده هستند.
[1] ezafe construction