فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
39 - 99
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی زبان به طیف گسترده ای از روش ها و رویکردهای علمی در مطالعه آن انجامیده است. یکی از این رویکردها، بررسی ارتباط زبان با متغیرِ جنسیت است. در این مقاله بر مبنای این نوع رویکرد به زبان، با روش توصیفی تحلیلی و با شیوه کتابخانه ای، چگونگی تأثیر جنسیت زنانه بر زبان رمانِ کولی کنار آتش بررسی شده است. بر همین اساس مشخص شد که در این داستان، زنانگی با چه الگوهایی در زبان و نشانه های زبانی متن به کار رفته و در نتیجه به کارگیری آن ها، هویت زن به چه صورت هایی بازنمایی شده است. در این رمان که به دنبال نمایش هویت پاره پاره زن در یک جامعه سنتی شکل گرفته، نویسنده در جهت خلق درون مایه اثر، ابتدا زنانگی را در قالب کاربرد خاص رمزگان زبانی در داستان و با الگوهایی چون به کارگیری زبان عاطفی، زبان مونولوگ محور، کاربرد خاص جملات پرسشی، رنگ واژه ها، توصیف، تنانه توصیفی، فقر واژگانی، به کارگیری زبان بدن، سکوت زبانی، زبان نصیحت آمیز، حسی بودن زبان و تردیدنماها نمایش داده و به دنبال آن، از طریق به کارگیریِ این رمزگان زبانی، موفق به خلق دوازده سوژه زبانی شده که هریک دربردارنده نقش های کلیشه ای و طرح واره های جنسیتی متعددی از زن هستند.
انگیزه های تاریخ ادبیات نگاری در میان تذکره نویسان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
225 - 262
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر بررسی، تحلیل و صورت بندی انگیزه های تذکره نویسان فارسی است. سعی نگارنده برآن بوده تا انگیزه ها و نیت های تذکره نویسان فارسی را با توجه به تحولات ادبی و سیاسی ایران بررسی کند و فزونی و کاستی انگیزه ها را در دوره های مختلف نسبت به شرایط حاکم بر آن دوره ها تحلیل نماید. علاوه بر انگیزه ها، نیت هایی که تذکره نویسان با نگارش اثرشان، بدان ها تجسم بخشیده اند نیز محل بحث بوده است. درنهایت می توان گفت فهم و صورت بندی انگیزه های تذکره نویسان، از طریق ابزاری همچون وجه/شخصیت تذکره نویس، قسمتی از راه تاریخ نگاری ادبیات فارسی را روشن و این پژوهش را نسبت به تحقیقات پیشین جامع تر و دقیق تر خواهد ساخت.
بازخوانی غزلی از حافظ بر پایه رویدادهای مقطعی از زندگی شاعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
263 - 305
حوزههای تخصصی:
از آنجا که بسیاری از سروده های حافظ شرایط زمانه و رویدادهای زندگی او را بازتاب می دهد؛ شناخت تاریخ عصر حافظ و آگاهی از چند و چون مناسبات وی با رجال عرصه قدرت، نقش مؤثری در فهم شعر او دارد. اساساً دریافت بخش قابل توجهی از سروده های حافظ در گرو آگاهی از شرایط روزگار و رویدادهای زندگانی اوست. غفلت از رویه تاریخی شعر حافظ، می تواند به برداشت نادرست از معنای سروده ها و مفاهیم و تعابیر مدرج در آن ها و نیز گسست پیوند منطقی ابیات بینجامد. غزلی مشهور از حافظ که با مطلع «طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف» آغاز می شود یکی از نمونه های شاخصی است که بی توجهی به رویه مذکور، فروپاشی کامل پیوند میان ابیات آن را در پی داشته و ناگزیر مفاهیم و تعابیر نهفته در آن را دچار تعلیق و درنتیجه بدفهمی کرده است. در این جستار با روش تحلیل محتوا و به شیوه توصیفی تحلیلی، به مدد انطباق غزل مذکور بر زمینه تاریخی اش، به بازشناسی اشارات نهفته در شعر و بازنمایی پیوند منطقی میان ابیات آن می پردازیم. در پرتو توجه به دلالت های عناصر غزل مذکور، می توان درخصوص تاریخ تقریبی سروده شدن آن به گمانه زنی پرداخت.
بررسی تطبیقی دریافت ابراهیم الشواربی و عباس زلیخه از غزل 175 حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی از گرایش های جذّاب و بسیار با ارزش و مفیدِ عرصه نقد ادبی است و چون شیوه های پژوهش در ادبیات تطبیقی مختلف و متعدّد است؛ به گونه ای که هر پژوهشگر بر اساس شیوه پژوهشِ خویش، مکتب یا منهجِ مناسب را برمی گزیند. با پیدایش نظریه دریافت در سال 1989م ، به نقش خواننده توجه بیشتری شد و منهجِ تلقی یا دریافت محوری، رسمیت یافت. از موضوعات پژوهشی در عرصه نظریه دریافت، برداشت صاحبانِ فن و ادیبانِ عربی زبان از شعر فارسی است. در این زمینه، حافظ شیرازی توجه ادیبان و پژوهشگران عرصه ادبیات در زبان های دیگر را جلب کرده است و ادیبان عربی زبان در برداشت از شعر حافظ، سهم بسزایی دارند. ابراهیم امین الشواربی و علی عباس زلیخه از ادیبانی هستند که به شعر حافظ توجه ویژه ای داشته و برداشت خویش را به صورتِ شعر و نثر عرضه داشته اند. در این پژوهش دریافت دو ادیب از غزل 175 حافظ (بر اساس نسخه غنی قزوینی) عرضه شده و مورد بررسی و تحلیل و مقایسه قرار گرفته و در نهایت برداشت نگارنده نگارش می شود. بطور عموم می توان گفت، دریافتِ الشواربی از ابیات غزل حافظ، جامع تر از دریافتِ زلیخه است؛ ولی از نظر عاطفی و احساسات، دریافتِ زلیخه برتر از دریافتِ الشواربی است
اسطوره؛ از روایت هستی شناسانه تا ابزار سلطه تبیین نسبت اسطوره و سلطه در رمان شوهر آهو خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره در غالب تعاریف، به خواست های جمعی انسان ها تعبیر شده است. این خواست ها گاه به منظور تفسیر و توجیه پدیده های اسرارآمیز طبیعت، گاه در شکل ضدروایتی در برابر روایت نیستی و مرگ و گاه در شمایل آمال و خواست های دور از دسترس انسان، تبلور یافته است. در کنار این طیف از تعاریف، و بر مبنای رویکردهای فکری-فلسفی معاصر حول محور مفاهیمی از قبیل قدرت و ایدئولوژی، اسطوره ها را می بایست نه الزاماً برآمده از ذهن جمعی انسان پیشامدرن با کارکردهای فوق، بلکه نوعی گفتمان معطوف به قدرت تلقی کرد که در ظرف مناسبات قدرت ظهور می کند و همانند ابزاری به تعبیر آلتوسر ایدئولوژیک، در تقویت یا تضعیف گفتمانی خاص ایفای نقش می کند. از این چشم انداز و با چنین قرائتی از اسطوره، نسبت میان رمان شوهرآهوخانم و اسطوره را دنبال کرده ایم. نتایج نشان می دهد رمان شوهرآهوخانم در واقع شکل سکولار و زمینی شده اسطوره آفرینش است و این اسطوره با حفظ خطوط و چارچوب های کلی خود، در این اثر بسیار مهم و شناخته شده کدگذاری شده است. با قرار دادن اسطوره آفرینش در فرمول خوانش ویژه مقاله حاضر از اسطوره، یعنی گفتمان معطوف به قدرت، مشخص شد که کارکرد این اسطوره مطابق با مقتضیات، مسائل و پروبلماتیک عصر نویسنده، در جهت سرکوب یا دست کم مهار نیروهای گریز از مرکز- در اینجا یعنی زن تحول خواه-، به نفع نهاد قدرتی دیرپا به نام مردسالاری قرار گرفته است.
استشهاد به شعر سنائی در سیزده فرهنگِ فارسی و معرّفیِ نوزده بیتِ نویافته منسوب به او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: برای تصحیح و تکمیل آثار سنائی مراجعه به منابعِ جنبی ضرورت دارد، از جمله فرهنگ های فارسی. در این مقاله، ابیاتِ منسوب به سنائی در سیزده فرهنگِ اوّلیّه فارسی بررسی و نوزده بیتِ تازه او معرّفی شده است. روش: روشِ این پژوهش تحلیلِ استنادی است. نویسنده ابتدا به روش کتابخانه ای و برپایه سیزده فرهنگ فارسی ابیات منسوب به سنائی را استخراج کرده است. سپس با استفاده از روشِ تحلیلِ استنادی معلوم کرده است که هر کدام از انتساب ها چه وضعیتی دارد. در ادامه به ذکر نوزده بیت نویافته او پرداخته است که در آثار مُصَحَّحِ او موجود نیست. همچنین، به اختصار مواردی را که سهواً بیتی از دیگران به سنائی منتسب شده، معرّفی کرده است. یافته ها و نتایج: 1) برای تصحیح و تکمیل آثارِ سنائی، توجّه به شواهدِ شعریِ او در فرهنگ های فارسی ضرورت دارد. با بررسی سیزده فرهنگ فارسی از قرن هفتم تا سیزدهم هجری، در مجموع 1515 بیت (یا مصراع) یافتیم که به سنائی منسوب شده است و در میان آن ها نوزده بیت تازه یافتیم که در آثارِ چاپیِ او نیامده است. 2) صحّتِ انتسابِ شاهدهای شعری در فرهنگ های فارسی نِسبی است و گاهی بیتی را سهواً به شخصی دیگر نسبت داده اند. چنانکه در این سیزده فرهنگ سی و یک بیت و یک مصراع به خطا به سنائی منسوب شده و این خطا بیش از همه درباره اشعار سوزنی سمرقندی و هفت پیکر نظامی گنجوی رخ داده است. 3) در فرهنگ های فارسی، از میان آثار سنائی، بیش از همه به ابیاتی از حدیقه الحقیقه و سپس دیوان او استشهاد شده است. 4) آثارِ چاپیِ سنائی جامعِ همه اشعارِ او نیست.
بررسی درهم تنیدگی- مهاجرت در آثار نویسندگان زن نسل سوم کارائیبی-آمریکایی: جامائیکا کینید و الیزابت نونز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
289 - 314
حوزههای تخصصی:
با در نظر گرفتن تبعیض ها و محرومیت های افراد مهاجر، این مطالعه موارد نابرابری و بی عدالتی مهاجرین را بررسی می کند. نظریه اینترشکشنال- دیاسپورا برای بررسی نقش همپوشانی عوامل دخیل در طرد اجتماعی، درحاشیه قرارگرفتن، تبعیض و نابرابری شغلی، تبعیض طبقاتی، جنسیت و جایگاه اجتماعی شخصیت های زن در آثار دو نویسنده زن مهاجر کارائیبی جامایئکا کینکید و الیزابت نونز مطرح می شود. نظریه اینترسکشنالیتی، بررسی شکل دهی هویت افراد مهاجر در بافت دیاسپورا و نقش اینترسکشنال عوامل متعدد که منجر به در حاشیه قرارگرفتن این گروه وهمچنین نحوه ایجاد و خنثی کردن بی عدالتی و نابرابری اجتماعی توسط سیستم های قدرتهای مسلط را امکان پذیر می سازد. چندین شاخص در دو روایت مشابه برای نشان دادن پتانسیل سیاسی و ضد هژمونیک نظریه اینترسکشنالیتی مورد مطالعه قرار گرفته است. این مطالعه به این نتیجه رسیده است که مفاهیم دوگانه قدیمی سفیدپوست/سیاهپوست، اربابی/برده گی و مرد/زن جای خود را به ابعاد متعدد درهم تنیده ای داده اند که هویت دیاسپوریک را برافراد مهاجر تحمیل می کنند. در مقایسه دو روایت، مشخص می شود که هر دو هویت دیاسپوریک کارائیبی در اینترسکشن وپیوستگی سلسله مراتب های اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و جنسیتی بوجود آمده اند که در جایگاه یک مهاجر لاجرم تجربه هایی از قبیل عدم تعلق، غرابت، در حاشیه قرارگرفتن ، بی عدالتی و نابرابری اجتماعی خواهند داشت. علاوه بر این، این مطالعه نشان داد که وقتی حس عدم تعلق به مکانی که به عنوان خانمان (وطن) تصور می شود رخ می دهد، مفاهیم تغییر، جایگاه سیال و دگرگونی هویتی به طرز محسوسی پدیدار می شوند.
منظومه حماسی «رونقِ انجمن» و تأثیرپذیری آن از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رونقِ انجمن» منظومه ای حماسی دینی به بحر متقارب در 2044 بیت است که شاعری با تخلّص صحبتِ لاری در دوره قاجار آن را سروده است. لاری در این منظومه، به اقتفای فردوسی رفته و در سرودن آن، علاوه بر پیروی از سنّت مختارنامه سرایی، سبک و سیاق شاهنامه را نیز سرمشق اصلی خود قرار داده است. این پژوهش در صدد آن است تا به روش تحلیلی و سندکاوی تأثیرپذیری این منظومه از شاهنامه را نشان بدهد. پژوهش حاضر، همچنین برآن است تا تأثیر شاهنامه را به لحاظ سبک شناختی، بر این مثنوی حماسی دینی، در چند بخش از قبیل زبان، ساختار، بیان و محتوا با ذکر و تحلیل شواهد بررسی کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد لاری یکی از مختارنامه سرایان ادب فارسی است که منظومه حماسی خویش را تحت تأثیر شاهنامه سروده و در این راه –به زعم خویش- کاری برتر از فردوسی در سرودن شاهنامه انجام داده است.
کاربردهای هنری اصطلاحات دانش پزشکی در اشعار نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پزشکی و شناخت داروها از گذشته های دور، از دانش های رایج در ایران بوده است؛ بنابراین انعکاس واژگان و اصطلاحات این دانش در درخشان ترین آینه فرهنگی ایران یعنی ادبیّات منظوم و منثور، جای شگفتی نیست و ادبا به ویژه شاعران، از این دانش در سروده های خود بهره برده اند و از این دانش و اصطلاحات و مفاهیم مربوط به آن در آفرینش و خلق مضامین و صور خیال سود جسته اند تا آنجا که اشاره به دانش پزشکی به عنوان یکی از ویژگی های سبکی اشعار سده ششم به شمار آمده است. نظامی به عنوان شاعر برجسته این سبک، علاقه وافری به استفاده از اصطلاحات دانش پزشکی نشان داده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل دانش پزشکی و کاربردهای هنری نظامی در بازتاب این دانش، با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و ترسیم نمودار فراوانی، به تحقیق درباره اصطلاحات پزشکی در خمسه پرداخته است. نتایج نشان می دهد که نظامی در دانش پزشکی اطّلاعات وسیعی داشته و از امراض و بیماری های عهد خود آگاه بوده است. وی با خواص انواع داروها و تأثیر آن ها بر درمان بیماران و نیز شیوه درمان بیماری ها آشنا بوده است. نظامی در کاربرد اصطلاحات پزشکی هم به جنبه علمی و هم به جنبه ادبی توجه نموده است. وی با به کارگیری مبتکرانه و خلّاقانه این دانش و آراستن آن با انواع صورخیال و آرایه های بدیعی، هنر خویش را به نمایش گذاشته است.
بن مایه های تمثیلی در نفثه المصدورزیدری نسوی(مطالعه ی موردی :شمشیر ،قلم ،گیاه ،طبیعت،نام های خاص ،ابزار جنگی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور زیدری نسوی با برخورداری از ساختاری تمثیلی، بستر مناسبی را جهت کشف مبانی اجتماعی وتاریخی یک دوره فراهم می سازد .هدف پژوهش حاضر انعکاس مبانی تمثیلی جامعه ی یک دوران و شناخت ارزش های متعدد آن در افکار، اندیشه ها و فرهنگ مردم یک دوره از زبان نویسنده ی این اثر، زیدری نسوی است. ضرورت پرداختن به چنین پژوهش هایی، بهره وری از شیوه های بیانی نثر مصنوع و متکلف، به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث انتقال ساز وکارهای مبانی تمثیلی کلام است. مساله ی اصلی پژوهش حاضر جستجوی تمهیداتی است که زیدری نسوی جهت بیان مقاصد درونی کلام خویش بر اساس دغدغه های حاکم در ذهن، از آن بهره برده است. تا کنون تحقیق مستقلی در خصوص ساختار تمثیل در این اثر صورت نگرفته است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که مضامین کتاب نفثه المصدور بر مبنای عناصر تمثیلی کلام تا چه حد قابلیت نقد و بررسی دارند؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و به روش کتاب خانه ای (مطالعات کتاب ها و پایان نامه ها)، به تبیین جلوه های تمثیلی این اثر پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این کتاب، با ساختار استوار خود، بر مبنای فرم و ساختاری منحصر به فرد، توانسته است روابط و مناسبات تاریخی و اجتماعی را با تکیه بر لغات واصطلاحات ویژه به زبان تمثیل بیان نماید.
تحلیل ایدئولوژی چپ مارکسیستی در آثار داستانی به آذین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی نوشتار پیش رو تحلیل گفتمان چپ مارکسیستی در داستان های محمود اعتمادزاده (به آذین) از اولین مجموعه داستان او با عنوان پراکنده (۱۳۲۳) تا نمایشنامه کاوه (۱۳۵۵) که تا انقلاب ۱۳۵۷ را شامل می شود. نویسندگان مقاله برآنند تا نشان دهند به آذین به عنوان نویسنده ای که زمانی عضو حزب توده بوده، چطور با نوشتن داستان هایی واقع گرا یا نمادین علیه گفتمان حکومت موضع می گیرد و تلاش می کند گفتمان موردقبول خودش را بازتاب دهد. به علاوه، این بررسی تاریخی، گذار نویسنده را از ابتدای عضویت در حزب تا شکست آنها در آینه آثارش نشان خواهد داد. برای بررسی از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، با تأکید بر دال های مرکزی و شناور در هر داستان استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده، به آذین به عنوان یک نویسنده متعهد به آرمان های حزبی چپ گرایانه، درصدد انعکاس گفتمان چپ مارکسیستی و برتری دادن آن در برابر گفتمان امپریالیسم غرب بوده است. باور او به هنر متعهد مانع از این شده که اصول داستان نویسی را کاملاً رعایت کند و اغلب داستان هایش در این زمینه در خدمت انعکاس ایدئولوژی چپ نوشته شده است.
اندیشه های قرآنی در داستان های تعلیمی حوزه ادبیّات کودک و نوجوان با رویکرد به داستان های غلامرضا حیدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان حوزه ادبیّات کودک و نوجوان در آفرینش آثار ادبی خود، اسلوب قرآن و شیوه های بیانی آن را الگوی کار خود قرار دادند و از الفاظ و اندیشه های قرآنی در لابه لای آثار خود بهره جستند به گونه ای که موضوع اقتباس از قرآن به بابی گسترده تبدیل شد. با تحلیل و بررسی آثار این حوزه، می توان به شواهدی از تأثیر لفظی و معنوی قرآن بر زبان، اندیشه و عقاید صاحبان این آثار پی برد و به این نتیجه رسید که قرآن به عنوان مهم ترین منبع فرهنگ اسلامی، الهام بخش بسیاری از شاعران و نویسندگان ادبیّات کودک و نوجوان بوده است. این جستار درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی تأثیرپذیری غلامرضا حیدری از مضامین قرآنی در داستان های حوزه ادبیّات کودک بپردازد. حیدری یکی از نویسندگان برجسته حوزه ادبیّات کودک و نوجوان در دهه هشتاد است که آثار بی شماری در این حوزه با مضامین قرآنی و دینی دارد. به همین منظور با تبیین مضامین قرآنی متجلی در داستان های حیدری و بررسی کارکرد آن ها، نویسنده در پی پاسخ دادن به این دو پرسش است که هدف از کاربرد مضامین قرآن در داستان های حوزه کودک چیست؟ و کدام مضامین بیش ترین کاربرد را دارد؟ با بررسی انجام شده می توان گفت که مضامین قرآنی، بخشی از محتوای داستان های وی را تشکیل می دهد که با هدف آشنایی با دین، القای آموزه های اسلامی، شناساندن معارف قرانی و آماده سازی قشر نوجوان برای انجام وظایف دینی استفاده می شود.
وام واژگان در دو اثر محمدرضا شفیعی کدکنی (موسیقی شعر و ادوار شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک یکی از تأثیرگذارترین و پرکارترین نویسندگان دانشگاهی چند دهه اخیر در رشته زبان و ادبیات فارسی محمدرضا شفیعی کدکنی است. این مؤلف دارای سبکی خاص در نگارش کتاب های خویش است که تا حدودی با نویسندگان همعصر او تفاوت دارد. این تفاوت علاوه بر نگرش و تفکر به نوع ترکیب واژگان و اسلوب بهره مندی ایشان از انواع واژگان؛ چه واژگان فارسی و چه غیرفارسی و تألیف این عناصر نیز ارتباط تام دارد. بخشی از این واژگان، لغات دخیل یا وام واژگان است. هدف اصلی از انجام چنین تحقیقاتی واکاوی عناصر و اجزای اثر تألیفی شاخص و اثرگذار است تا با بهره گیری از این داده ها به گوشه ای از ابعاد و علل تأثیرگذاری آن اثر نزدیک گردد. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق آماری و کمی به بررسی دو کتاب موسیقی شعر و ادوار شعر فارسی و عناصر سازنده آن ها یعنی واژگان و تعیین ملیت واژگان در حد وسیع می پردازد. ازآنجا که بخش های مختلف این دو کتاب در زمان ها و مکان های مختلف نوشته شده است. این مسأله به صورت معناداری بر یافته ها اثرگذار بوده است. یعنی زمان ها و مکان های متفاوت بر نوع و حتی تعداد بهره گیری از وام واژه تأثیر گذاشته است. وام واژگان عربی در رتبه نخست وام واژگان در 4 مقوله تقسیم بندی شده: اصطلاحات علوم ادبی، مصادر، قیود و حروف قرار دارد.
واکاوی تمثیل در رمان 《سال بلوا》 اثر عباس معروفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Since the novel is one of the most popular literary forms, researchers have examined it from various angles. Allegory is one of the literary techniques that writers, including novelists, have paid attention to in writing their works for various reasons. Investigating allegories hidden in a literary work is important because splitting the primary shells and dealing with the secondary and inner meanings can achieve a more comprehensive and deeper understanding of the literary work. The purpose of this research is to analyze the allegorical aspects of the novel The Year of Riot and to identify its allegorical effects to answer the question of what is the purpose of the allegories used in this work and to what extent they reflect the state of the society of the author's era?
نشانه شناسی غربی-ایرانی: منطق تجریدی عقلانی در مقابل منطق تکاملی حسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۵
163 - 188
حوزههای تخصصی:
سؤال اصلی مقاله این است که چه الگوی نشانه شناختی می توان در ضمن نظریه های فلسفی جستجو کرد؛ نسبت تطوری این الگوها با یکدیگر چیست و نسبت الگوی نشانه شناسی ایرانی با غربی چگونه است. نتایج پژوهش نشان می دهد در سنت فلسفی ایرانی، فارابی و ابن سینا از رویکردی نخبه گرایانه در نظام معرفتی برخوردارند. نشانه نزد فارابی محصول اختراع نخبگان است و جامعه به صورت تقلیدی آن را فرامی گیرد و نزد ابن سینا محصول تصورات نفسانی و تصدیق عقلانی است. فارابی اندیشه نشانه شناختی سقراط و ابن سینا اندیشه نشانه شناختی ارسطو را نمایندگی می کند؛ اما نزد سهروردی و ملاصدرا نظام معرفتی، تکاملی است و امر حسی سرآغاز حرکت اندیشگانی است. این نظریه با اندکی تعدیل با نظریه های مدرن نشانه شناسی (از رنسانس به این سو) تطبیق می کند. در اندیشه فلسفی-نشانه شناختی سهروردی و ملاصدرا، نشانه خودبسنده وجود ندارد. از نظر آنان، نشانه جز به واسطه ذهن نمی تواند به عرصه خلاقیت و تفسیر نشانه شناختی برسد. نشانه بر اثر تطور استحاله ای از تمایز حسی به سوی فضای انتزاعی مجرد و اشتراکی سیر می کند و لایه های نشانه شناختی مختلفی را در سیری تکاملی رقم می زند. عقل مجرد، که در نظام معرفت سقراط/ فارابی و ارسطو/ ابن سینا پیشینی است، نزد سهروردی و ملاصدرا پسینی است.
تحلیل و طبقه بندی ژانرشناختی رمان فارسی بر مبنای مؤلّفه های غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجلّی مؤلّفه های ژانر غنایی در رمان فارسی امری رایج است، اما در ادبیّات معاصر فارسی بررسی و تحلیل دقیقی از آن ارائه نشده است. در پی این فقدان، هدف پژوهش حاضر تبیین مختصّات غنایی در رمان فارسی و طبقه بندی رمان فارسی بر اساس مؤلّفه های غنایی است. ازاین رو، ابتدا ویژگی های اصلی شعر غنایی فارسی، یعنی درون نگری و برجسته سازی زبانی، مشخّص شد، سپس هفت رمان فارسی انتخاب شد که کم وبیش روایتی غنایی گونه دارند. این آثار بر مبنای خصایص ژانر غنایی بررسی شدند و آن ها را در سه گروه طبقه بندی کردیم: رمان های غیرغنایی، رمان های غنایی و رمان های شبه غنایی. در گروه اوّل، برجسته سازی زبانی در خدمت روایت برون گرایانه است و مؤلّفه غنایی منجر به تغییری در طبقه بندی گونه رمان نشده است. در گروه دوم، برجسته سازی زبانی در خدمت روایت درون گرایانه است و زیرژانر تازه رمان غنایی شکل گرفته است. در گروه سوم نیز برجسته سازی زبانی توأمان در سایه روایت برون گرایانه و درون گرایانه قرار دارد و گونه رمان به ژانر غنایی متمایل شده است. این طبقه بندی نگاه تازه ای به مقوله ژانر غنایی در رمان فارسی دارد و امکان شناخت زیرژانر رمان غنایی و درک شباهت ها و تفاوت های آن را با زیرژانرهای مشابه فراهم آورده است. همچنین، تعریف نسبتاً جامعی از رمان غنایی ارائه داده است که این زیرژانر را از انواع مشابه تمیز می دهد.
حاجی بابا در جهان عرب: واکاوی مقابله ای تصویر ایرانیان در «مغامرات الحاج بابا الأصفهانی» و «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
171 - 189
حوزههای تخصصی:
«سرگذشت حاجیبابی اصفهانی» اثر جیمز موریه تصویرگر آداب و رسوم ایرانیان عصر قاجار است و در آشنایی اروپاییان با جامعه معاصر ایران تاثیر بسزایی داشته است. در مورد این اثر و ترجمههای فارسی آن، به ویژه ترجمه مشهور میرزا حبیب اصفهانی، بسیار سخن گفته شده است. در این میان، آنچه از نگاه منتقدین ادبی و فعالان ترجمه دور مانده، برگردان عربی این اثر با عنوان «مغامرات الحاج بابا الأصفهانی» اثر محمد افندی لطفی است که بیش از یک قرن پیش و در سال 1891 میلادی به طبع رسیده است. با عنایت به این که موریه در اثر خود در موارد بسیار متعددی مردمان ایرانی عصر قاجار را به واسطه داشتن صفات ناپسند اخلاقی مورد طعن و تمسخر قرار است و البته بسیاری از توصیفات هجوآمیز موریه در ترجمه فارسی میرزا حبیب اصفهانی بازگو نشده و یا تلطیف شده است، در این پژوهش بر آن شدیم که تصویر ایرانیان در ترجمه عربی رمان موریه را بررسی و با اصل و ترجمه فارسی اثر مقابله کنیم. یافتههای این موردپژوهی نشان داد که که مترجم عربی همچون همتای ایرانی خود، بیشتر توصیفات کنایهآمیز موریه از اعتقادات مذهبی ایرانیان را تعدیل کرده و از شدت آن کاسته است اما در برگردان تعابیر کنایهآمیز نویسنده درباره صفات منفی ایرانیان برخلاف همتای ایرانی خود از ترجمه دقیق بهره گرفته و بیشتر این توصیفات را عینا برای خواننده عربزبان بازگو کرده است. این نتایج گویای آن است که راهبرد مترجمان مختلف یک اثر ادبی تا حدود زیادی به بافت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه مقصد وابسته است.
گذار از واژه نامه نگاری به فرهنگ نویسیِ گویشی؛ مطالعه موردیِ واژگان شناسی نام واژه های انواع بُز و گوسفند در گویش های لامِردی و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۲۶
164 - 133
حوزههای تخصصی:
بهره گیری گویش پژوهان از قابلیت های معنی شناسی ساختارگرا و اصول فرهنگ نویسیْ مطالعاتِ موجود در حوزه واژگان شناسی گویشی را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا می دهد. در این پژوهش برای نشان دادن ظرفیت رویکردهای حوزه های واژگانی و مؤلفه های معنایی در به دست دادن تعاریف جنس وفصلی در فرهنگ های گویشی، روابط مفهومی در میان مجموعه ای از نام واژه های انواع بز و گوسفند در چند گویش فارسی مطالعه شده است. خودِ این مجموعه ها از چندین زیرمجموعه دیگر تشکیل می شوند که بر پایه مؤلفه های معنایی نژاد، جنسیت، سن، باروری، زایمان، رنگ مو، شکل و حالت گوش و چند مؤلفه دیگر قابل تمایز، صورت بندی و تعریف هستند. تجربه نگارنده در استخراج نام واژه های انواع بز در گویش لامِردی (رایج در جنوب استان فارس) و مطالعه برخی اطلاعات مهم و تکمیلی از گویش بختیاری و چند گویش دیگر، همچنین بررسی واژه نامه های گویشی و داده های گویش شناسی نشان می دهد گویش پژوهان باید از واژگان شناسیِ مبتنی بر مصاحبه صرف با گویش وران گذر نموده و مطالعات خود را به سطح فرهنگ نویسی ارتقا دهند. در این سطح، آنان باید دست کم برای استخراج فهرست کاملی از واژگان مادّی گویش ها از ظرفیت معنی شناسی ساختارگرا بهره ببرند تا برای تدوین کلان ساختار فرهنگ گویشی فهرستِ کامل تر و دقیق تری از واژگان گویشی را برای ثبت در جایگاه سرمدخل های فرهنگ تدوین کنند و در خردساختار آن نیز قادر به ارائه تعریف های جنس وفصلی گردند. بدون توجه به پژوهش های تکمیلی زبان شناختی، تحقیقات میدانیِ گویش شناسان همواره دو نقص عمده خواهد داشت: یکی، فوت شدن تعداد قابل توجهی از نام واژه های دام های اهلی (در اینجا بز و گوسفند) و دیگری، تعاریف ناقص یا مبهم از نام واژه های استخراج شده.
شاهِ شجاعِ کرمانی و متنِ پنهانِ تصوّف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
36-59
حوزههای تخصصی:
شاهِ شجاع کرمانی (د. 288 ه .) از جمله پیشگامان جریان تصوّف در جهان اسلام و ایران است. مروری بر متون اصیل تصوّف نشانگر تجلیل فوق العاده نویسندگان این متون از شخص و شخصیّت شاه کرمانی است. اما امروزه در بحث های مربوط به تاریخ تصوّف نام او کمتر تکرار می شود. به نظر می رسد میزان اهمیّت و تأثیر شاه شجاع در فرهنگ صوفیانه اسلامی و ایرانی به مراتب بیش از آن چیزی بوده است که منابع تصوّف پژوهی متأخّر نشان می دهند. تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این مسئله است که تأثیر شاه کرمانی در تصوّف از چه راه هایی قابل پی گیری است. در این زمینه به 9 مورد که نشانه هایی از تأثیر و اهمیّت خاصّ شاه شجاع کرمانی را نشان می دهند پرداخته شده است: 1. تجلیل فوق العاده قدمای صوفیّه از شاه کرمانی 2. یاران و مصاحبان برجسته او 3. شاگرد فوق العاده مؤثّر او 4. سخنانی از او که به دیگران منسوب شده 5. یادکرد او در متون ادب فارسی 6. حکایات منقول از او در ادب صوفیّه 7. همانندسازی با شخصیّت شاه کرمانی 8. زیارت مزارِ شاه کرمانی 9. شاه کرمانی به عنوان پایه گذار تصوّف در اقلیم کرمان. غالبِ موارد یاد شده نشانگر تأثیرگذاریِ ناآشکار و پوشیده شاه کرمانی بر تصوّف است.
بررسی و نقد ترجمه فارسی رمان زقاق المدق بر اساس الگوی هنجاری گیدئون توری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گیدئون توری به عنوان یکی از نظریه پردازان حوزه زبان شناسی و ترجمه، ضمن به چالش کشیدن رویکرد مبدأمحور ترجمه، الگویی مقصدمحور شامل هنجارهای سه گانه آغازین، مقدماتی و عملیاتی را ارائه کرد و گامی مهم در جهت استانداردسازی ترجمه برداشت. این پژوهش بر آن شد تا با استفاده از همین الگو و بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و مراجعه به منابع کتابخانه ای به بررسی و نقد ترجمه فارسی یکی از رمان های نجیب محفوظ به نام زقاق المدق از محمدرضا مرعشی پور بپردازد. یافته های حاصل از بررسی ترجمه فارسی این رمان نشان داد که از نظر هنجار آغازین، مترجم ترجمه فارسی رمان مورد اشاره را با بهره مندی و مبنا قراردادن هنجارهای زبانی مقصد به گونه ای ارائه می دهد که کارکرد و پذیرش متن ترجمه شده در بستر فرهنگی و زبانی مخاطب هدف، اهمیت بیشتری دارد. مترجم از لحاظ هنجار عملیاتی، علاوه بر التزام به بهره گیری از هنجارهای ساختاری شامل: افرایش یا حذف واژگان و عبارات و پانوشت از هنجارهای زبان شناسی شامل: معادل یابی و ویژگی سبکی نیز بهره گرفته است و در مجموع در انتقال سلیس و روان محتوا موفق ظاهر شده است.