تحلیل انتقادی رمان اشکانه (بر اساس نظریه فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آغاز جنگ ایران و عراق، سه نسل از نویسندگان در وادی رمان پایداری قلم زده اند. در این رمان ها، همسو با تغییراتی که در فرآیندهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه صورت گرفته است، شاهد تحوّل تدریجی و پیدایش گفتمان های تازه ای هستیم. رمان «اشکانه»، از ابراهیم حسن بیگی، ازجمله رمان های حوزه پایداری است که با رویکردی تقریباً متفاوت نسبت به آثار پیشین، در دو دهه پس از جنگ به نگارش درآمده است. یکی از مهم ترین مضامینی که در این اثر برجستگی یافته، دگردیسی در ساختار کلان و آرمان های پس از دوران جنگ است. این جستار در پی آن است که با بازخوانش رمان اشکانه در قالب رویکرد انتقادی فرکلاف (Fairclough)، به شیوه تحلیلی توصیفی، گفتمان های موجود در آن را در معرض کاوش قرار دهد و پاسخگوی این پرسش باشد که آیا گفتمان حاکم بر فضای داستان، در خدمت حفظ روابط قدرت ایدئولوژیک در لایه های ساختار اجتماعی صورت بندی شده یا در جهت تضعیف و دگرگونی آن است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که نویسنده رمان اشکانه با بازنمایی تحوّلات ناشی از سلطه گفتمان سازندگی در سطوح اجتماعی-فرهنگی-اقتصادی جامعه پس از جنگ و برجسته سازی چرخش های ایجادشده در عرصه چشم اندازهای هویتی این دوره، درصدد انتقاد از نظام معنایی مسلّط بر دوران سازندگی و تضعیف روابط قدرت موجود در لایه های ساختار اجتماعی این دوره برآمده است.