مطالب مرتبط با کلیدواژه

بهرام و گل اندام


۱.

تحلیل ساختار روایتی داستان بهرام و گل اندام برپایة نظریّة گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی ساختار طرح گریماس الگوی کنشی منظومة غنایی بهرام و گل اندام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۵۱
روایت شناسی به عنوان بزرگترین ارمغان ساختارگرایی، یکی از مهم ترین حوزه های نظریّة ادبی مدرن محسوب می شود. در قرن بیستم میلادی، ساختارگرایان به پیروی از پراپ، در صدد ارائة الگوی کلّی در ساخت انواع روایت برآمدند. در همین زمینه، آ.ژ.گریماس، مشهورترین نظریّه پرداز روایت، از دامنة محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و با ارائة الگوی کنشی و زنجیره های روایتی خود، تلاش کرد تا به دستور کلّی زبان روایت دست یابد و هر روایت را با ساختار روایی خاص تجزیه و تحلیل کند. او الگوی کنشی خود را به گونه ای طرّاحی کرد که با تمام روایت ها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس، در این پژوهش سعی بر آن است تا ساختار روایتی داستان «بهرام و گل اندام»، به عنوان نمونه ای از منظومه های غنایی عاشقانه، بر مبنای نظریّة گریماس مورد مطالعه قرار گیرد و ساختار طرح اصلی روایت با تغییر وضعیّت ها بر اساس تقابل های دوگانه و زنجیره های روایی و همچنین الگوی کنشی روایت تحلیل و بررسی شود. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که الگوی کنشی گریماس در تحلیل روایت منظومة غنایی بهرام و گل اندام تقریباً مفید و قابل تطبیق است و طرح داستان از ساختار و انسجام روایی خاصّی برخوردار و از دو منظر (تقابل های دوگانه و قاعده های نحوی) قابل بررسی است و از لحاظ کنشی، شامل دو الگوی کنشی مجزّا با کنشگران متمایزی است که در دیگر روایت ها کمتر مشاهده می شود.
۲.

بهرام و گل اندام؛ روایتی از فرآیند تفرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یونگ کهن الگو ناخودآگاه جمعی امین الدین صافی بهرام و گل اندام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۶ تعداد دانلود : ۲۸۴
ارتباط متون ادبی و روانکاوی در قرن بیستم به کمک نظریات فروید مطرح شد و پس از او، کارل گوستاو یونگ در این زمینه نقشی برجسته داشته و درباره انعکاس روحیات و اندیشه های افراد در آفریده های خود، آثار مهمی نگاشته است. به باور یونگ، افکار انسان تا حدودی برخاسته از امیال روزانه و به میزان زیادی تحت تأثیر ناخودآگاه جمعی و تصاویر کهن (کهن الگو) است و به طور کلی انسان در طول زندگی خود، به صورت ناخواسته از جانب ناخودآگاه خود کنترل می شود. در این مقاله، منظومه بهرام و گل اندام امین الدین صافی (شاعر قرن نهم) با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی و از دیدگاه روانکاوی یونگ بررسی شده است تا در آن، مراتب بروز ناخودآگاهی جمعی و عناصر آن مشخص شود. مطابق نتایج حاصل شده، این داستان عامیانه با کهن الگوی فردانیت یونگ تطابق دارد و مسیر رشد شخصیت به سوی تکامل را نشان می دهد؛ به این ترتیب، در این منظومه، کشورشاه رمزی از انسان و بهرام، نشان دهنده کهن الگوی خود است که برای وصال با آنیما، از مراحل سخت رویارویی با سایه عبور می کند و درنهایت، پیوند او با گل اندام، چرخه تحول شخصیت را به پایان می رساند. همچنین در این منظومه دو کهن الگوی سایه و پیر خرد نقش پررنگ تری دارند: کهن الگوی سایه به دلیل پافشاری و تلاش بسیار شاه برای رشد شخصیت و کهن الگوی پیرِ خرد به دلیل اشتیاق و سردرگمی زیاد او.