فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
299 - 320
حوزههای تخصصی:
پایان بندی از مباحث مهم روایت شناسی است. ابهام و ساختار پیچیده داستان پست مدرن به تبعیت از فرم، به پایان بندی های مختلفی می انجامد که درک و دریافت نتایج برای مخاطب، گیج کننده و بهت آور است. در ادبیات داستانی نوین، بیژن نجدی با شکستن فرم و ساختار کلاسیک، اقدام به خلق آثاری نموده، که به انواع فرجام منتهی شده است که اشکال آن به صورت چرخشی یا دورانی، فرجام چند گانه، موازی یا هم سو، پایان بی پایان، کاذب، باز، قطعی، پیشنهادی و ... است. به کارگیری این تکنیک های نوین درپایان بندی های داستان توسط بیژن نجدی نه تنها به جذابیت و تنوع آثار او کمک قابل ملاحظه ای کرده است بل که نشان از خلاقیت هنری و توان بالای نویسندگی او دارد به گونه ای که در هر داستانش نمونه ای متفاوت از این اشکال دیده می شود. از این رهگذر، پژوهش حاضر با هدف تبیین انواع پایان بندی در رمان های پست مدرن نجدی، به روش توصیفی- تحلیلی، به مطالعه موردی داستان های دو مجموعه یوزپلنگانی که با من دویده اند- دوباره از همان خیابان ها می پردازد.
اثرپذیری ساختاری- روایی رابرت ساثی در منظومه حماسی «ثعلبه ویرانگر» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روبرتو ساثی شاعر و تاریخ دان شرق شناس قرن نوزدهم انگلستان در آثارش تحت تأثیر ادبیات فارسی و اسلامی قرارداشت. نمود این اثرپذیری در حماسه رزمی و اساطیری ثعلبه ویرانگر که تلفیقی از آموزه های دین اسلام و آموزه های دین زرتشت به شمارمی آید، بیش از سایر آثار وی مشهود است. در این جستار پس از ترجمه و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و تطبیق، روشن می گردد که این منظومه انگلیسی با شاهنامه فردوسی همانندی های متعددی دارد که ذیل دو محور ساختاری-روایی و در طرح و هسته اصلی داستان مورد واکاوی قرارمی گیرد. در پاره نخست مؤلفه هایی مانند پیروی از نظام دو بُنی متأثر از آیین اوستایی و زروانی در دو دسته اهورایی مانند سیمرغ و اهریمنی چون ضحاک، و هم چنین توجه به مقوله زمان و مکان، جنگ و نبرد، طلسم و جادو، ابزار قدرت و امتناع از مباشرت با زنان مورد توجه بوده و مشابهت های آن با شاهنامه فردوسی منتج می شود. در انطباق مؤلفه دوم نیز دستاورد این است که طرح و هسته اصلی داستان ثعلبه، الگو گرفته از قصه بالیدن فریدون و قیام او علیه ضحاک در شاهنامه فردوسی است.
بررسی تطبیقی عنصر آتش در اساطیر ایران و ویتنام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
211 - 238
حوزههای تخصصی:
آتش یکی از عناصر مهم و پر رمز و راز هستی است که می توان گفت تمدن بشری از زمان کشف آن آغاز گردید. بازتاب اندیشه بشر در زمینه چگونگی کشف آتش و میزان اهمیت و جایگاهش در میان اسطوره های به جامانده از اقوام مختلف قابل مشاهده است. ارزش و جایگاه مهم آتش در اسطوره های ایران و ویتنام و شباهت برخی آیین های دو کشور در تقدیس و ستایش آن نشان می دهد که وجوه فرهنگی مشترکی بین دو ملت وجود دارد. هدف از این پژوهش با روش توصیفی تطبیقی، شناخت بیشتر و بهتر اسطوره های دو کشور ایران و ویتنام به ویژه آتش است و تلاش شده است تا از طریق واکاوی اسطوره های دو کشور، روایت های مربوط به عنصر آتش بررسی شود. نتایج پژوهش با توجه به دسته بندی و تطبیق اسطوره های کشف آتش، ایزدان، کارکردها و آیین ها، شباهت هایی فرهنگی را میان دو کشور نشان می دهد، چنان که جشن رقص آتش در ویتنام مشابه چهارشنبه سوری و جشن آذرگان در ایران است؛ همچنین در اساطیر دو کشور آتش نماد پیروزی بر دشمن و دوزخ مجازات گناهکاران بیان شده است. تفاوت روایت های اسطوره ای ایران و ویتنام بیشتر در زمینه چگونگی کشف آتش و ایزدان است که در پژوهش حاضر به آن ها اشاره شده است .
تحلیل بسامد چشمگیر اسلوب معادله در سبک هندی از چشم انداز نظریه تامس کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک هندی یکی از متمایزترین سبک های شعری کلاسیک فارسی است که با سبک های قبل و بعد از خود تمایزاتی آشکار داشته و اصول و موازین خاص خود را داراست. از جمله ی این عناصر تمایزبخش بسامد فراوان کاربرد اسلوب معادله است. توجه ی ویژه ی شاعران این سبک به اسلوب معادله، موضوعی که همگان به آن اذعان دارند. نگارنده ی این جستار، بر این باور است که این موضوع، یعنی بسامد چشمگیر اسلوب معادله در شعر سبک هندی را می توان از چشم انداز نظریه ی تامس کوهن، فیلسوف برجسته ی علم، تبیین کرد و به چرایی این امر پاسخ داد. این رویکرد به ما می گوید که اساس هر پارادایم، یک یا چند الگو است که هنجارها و گزاره های پذیرفته شده ی هر دوره را شکل می دهند. بر اساس یافته های این پژوهش، تلفیق، زمینی شدن و تناسب سه الگویی هستند که گزاره های معنادار این عصر را می سازند و از آنجا که اسلوب معادله در ساختار خود، تمام الگوهای این دوره را به همراه دارد، برای شاعران این سبک، شگردی جذاب و مورد علاقه بوده، به گسترده ترین شکل مورد استفاده ی آنها قرار گرفته است.
کارکرد نماد در حکایت های حدیقه، داستان های مثنوی و قصه های پریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
217 - 241
حوزههای تخصصی:
متون عرفانی و قصه های پریان غالباً در حوزه ادبیات تعلیمی و تمثیلی اند و نقش نماد در تحلیل کارکرد بلاغی و اندیشگانی این آثار، برجسته است. نمادپردازی علاوه بر آنکه شگردی مؤثر برای ادبیّت بخشی به متون ادبی است، ابزاری دقیق برای سنجش محتوایی این آثار نیز محسوب می شود و مهم ترین و در عین حال مؤثرترین شیوه بیان مباحث متون رمزی است. بررسی کارکرد نماد در تحلیل مفاهیم صریح و محتوای پنهان حکایت های حدیقه، داستان های مثنوی و قصه های پریان هدف اصلی این پژوهش است. کیفیت استفاده از شیوه های نمادپردازی در جهت استنباط معانیِ این آثار به درک بهتر اهمیت نمادگرایی برای تأویل کلام در داستان های عرفانی و قصه های پریان منجر می شود. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، اهمیت نماد را در تفسیر و تأویل مفاهیم این آثار بررسی می کند. سپس از طریق مقایسه برخی نمونه ها، نشان می دهد که شناخت ویژگی ها و کارکردهای نماد در تحلیل محتوای متون مورد اشاره تا چه اندازه برای کشف لایه های مکتوم مضامین آن ها مؤثر است. نتیجه این است که استفاده از نماد در متون عرفانی، اغلب برای روشن شدنِ مفاهیم باطنی در ذهن خواننده است و حال آنکه در قصه های پریان، ابهام آفرینی در معنا به قصد بلوغ فکریِ مخاطب، هدف غایی محسوب می شود. این آثار با تفسیرهای صحیح خواننده، اصالت و تازگی خود را در خوانش های مکرر حفظ می کنند و چنین کیفیتی آن ها را به متنی باز، با قابلیت تأویل های گوناگون تبدیل می کند.
بررسی روان شناختی شخصیت فریدون و ضحاک براساس نظریه شخصیت آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
129 - 150
حوزههای تخصصی:
انسان کامل و ارائه تصویری گویا و روشن از او از موضوعات بحث انگیز در علوم انسانی ازجمله ادبیات و روان شناسی است. در میان نظریه های شخصیت و از نگرش های نو در روان شناسی، نظریه انسان گرایی است که در آن انسان و دستیابی اش به خودشکوفایی از مباحث مهم به شمار می آید. در میان انسان گرایان نظریه آبراهام مزلو شامل سلسله مراتب نیازها ازجمله نیازهای فیزیولوژیکی، امنیت، عشق و محبت، احترام و خودشکوفایی است که از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این نظریه در بعضی از آثار ادبی ازجمله شاهنامه فردوسی- که ماهیتی انسان محور دارد- انطباق پذیر است. بررسی شخصیت های این اثر نشان می دهد انسان ایرانی در ادوار گذشته، تا چه حد به رشد و کمال انسانی دست یافته و چه اندازه منطبق بر الگوهای شخصیت رشدیافته حوزه روان شناسی است. در میان شخصیت های شاهنامه، فریدون یکی از محبوب ترین چهره های این اثر حماسی است که ویژگی های افراد خودشکوفا در رفتار و گفتار او مشهود است. ویژگی هایی مانند درک درست از واقعیت، خوی مردم گرا، تشخیص هدف از وسیله، روابط درون فردی و خودانگیختگی. در تقابل با فریدون، شخصیت ضحاک را می توان واکاوید. بررسی شخصیت ضحاک نشان دهنده ناکامی او در تأمین سلسه مراتب نیازهای اساسی و گذرنکردن از پایین ترین سطوح نیازهاست. هدف از این بررسی، نشان دادن جایگاه شخصیت فریدون و ضحاک، براساس نظریه مزلو است که می تواند رهنمونی در بررسی همه شخصیت های شاهنامه برای یافتن انسان کامل باشد و از سویی قابلیت متون کهن فارسی در شاخص های نظریه های نوین را نشان دهد. پژوهش حاضر با بررسی اندیشه و رفتار این دو شخصیت، فریدون را الگو و نمونه افراد خودشکوفا و ضحاک را نمونه ناشکوفایی شخصیت معرفی می کند و دلایل آن را بررسی می کند.
مقایسه و تحلیل مضامین اشعار اعتراض در ادبیات معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
111 - 136
حوزههای تخصصی:
«شعر اعتراض» به عنوان یک نوع ادبی می کوشد تا نقطه های تاریک زندگی جامعه را به قصد اصلاح مطرح کند و به این منظور به بسیاری از سستی ها، بی عدالتی ها، نابسامانی ها، بی توجهی ها و.. می تازد. این مقاله سعی دارد مضامین اشعار اعتراض دوره معاصر تاریخ ایران که شامل عصر مشروطه، عصر پهلوی و دوره انقلاب اسلامی می شود، مورد بررسی قرار دهد. به طور کلی مضامین این اشعار را می توان به دو بخش مضامین مشترک و اختصاصی تقسیم نمود. مضامین مشترک، مسائلی است که در هر سه دوره یادشده، وجود دارند، مثل: اعتراض به تضاد طبقاتی، فقر، ریاکاری افراد خائن، دخالت بیگانگان و سرزنش خود و... بر اساس موقعیت سیاسی و اجتماعی هر دوره، برخی اعتراض ها به طور اختصاصی در یک دوره بیشتر مورد توجه بوده اند. از جمله اعتراض به نادانی مردم، اعتراض به خفقان و عدم آزادی اعتراض به فراموشی یاد و خاطره شهدا و.. . در همه این مضامین، شاعران با زبانی آمیخته به طنز سعی می کنند کسانی را که از راه راست منحرف شده اند، به راه صلاح بیاورند. این مقاله به صورت مطالعه موردی و کتابخانه ای انجام شده و مضامین اشعار اعتراض دوره معاصر تاریخ ایران که شامل عصر مشروطه، عصر پهلوی و دوره انقلاب اسلامی می شود، جمع آوری گردیده و به صورت توصیفی، تحلیل و بیان شده اند. در نهایت با بررسی این مضامین به این نتیجه می رسیم که هدف شعر اعتراض، حفظ ارزش ها، اصلاح نمودن جامعه و مبارزه با انواع مختلف بی عدالتی است و به نوعی امر به معروف و نهی از منکر می باشد.
پیشنهادی برای رج بندی گروه- مؤلفه های ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
137 - 167
حوزههای تخصصی:
بررسی مؤلفه های پایداری و رصدِ آن در آثار ادبی یکی از رایج ترین شیوه های تحقیق در ادبیات پایداری به حساب می آید. آنچه این همسانی را در تحقیقات و مقاله های پُربسامد متفاوت می کند، اختلاف دیدگاه ها در عنوان بندی مؤلفه هاست که در اکثر مواقع ریشه در ذوق و سلیقه نویسندگان دارد. بنابراین، به نظر می رسد می توان با کاربستِ شیوه ای نظام مند، به هماهنگی و همسانیِ شایسته ای از منظر شکل و نمایه در پژوهش های ادبیات پایداری دست یافت. نظام مندی در جامعه علمی و دانشگاهی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پیامد همین اهمیت است که جامعه علمی ادبی نیز به پژوهش های نظام مند و مبتنی بر نظریه های علمی ادبی رویکرد شایسته ای نشان داده است. مقاله حاضر به دلیل تشتت در عنوان بندی مولفه ها، بر آن است تا با «پیشنهاد رج بندی گروه -مؤلفه های ادبیات پایداری» شیوه ای هماهنگ، هم شکل و همگرا، با درنگ بر بنیان موضوعی مؤلفه ها و بسامد حضورشان در تحقیقات مختلف ارائه دهد. در این پیشنهاد 60 عنوان در 9 گروه - مؤلفه گرد آمده است و با توجه به این آمار می توان اطمینان حاصل کرد که همه آنچه از نظر پژوهندگان ادبیات پایداری عنوان مؤلفه دارد، فراهم آمده است. همچنین تأکید می شود ادعای فراوانی بررسی مؤلفه ها از میان موضوعات متنوع و گوناگون ادبیات پایداری بر حدس و گمان استوار نیست؛ بلکه رصد و برشماری 20 شماره از مجله ادبیات پایداری کرمان ما را به این نتیجه رسانده است؛ چراکه از میان 276 مقاله منتشرشده 64 مقاله آن ( بیش از 23% ) عنوان بررسی مؤلفه های پایداری دارند. این پیشنهاد با هدف یکسان سازی ساختاری تحقیق در مولفه ها توانسته است: یک( ازپراکندگی و تشتّت در عنوان کلّی بحث بکاهد. دو (پراکندگی و تشتّت در عنوان برخی مؤلفه ها را اصلاح نماید. سه ( پژوهشگران را ا ز گردکردن مؤلفه های متعدد در یک عنوان پرهیز دهد. نمایه کلی مولفه ها، به عنوان یافته ی این مقاله به قرار زیر است: یک) مؤلفه های بر بنیان تبیین هویّت سه) مؤلفه های بر بنیان سلحشوری و روحیه جنگاوری پنج) مؤلفه های بر بنیان نیک خواهی هفت) مؤلفه های بر بنیان آگاهی بخشی نهُ) مؤلفه های بر بنیان آیینِ فتوّت دو) مؤلفه های بر بنیان ستم ستیزی و طرد بیگانه چهار) مؤلفه های بر بنیان شکیبایی و آمادگی دفاعی شش) مؤلفه های بر بنیان بصیرت و بینش هشت) مؤلفه های بر بنیان اتفاق و وحدت اینک بر اساس آنچه هدف غایی این پیشنهاد بوده است، یعنی همانا ارائه و کاربست شیوه ای نظام مند در یکی از موضوعات پرکاربرد ادبیات پایداری به قصد ایجاد هماهنگی و همسانی در پژوهش های همسو روی داده است. این طرح با پیشنهاد 60 عنوان مختلف و در قالب 9 گروه مؤلفه، اُلگویی ارائه داده است که براساس آن می توان نزدیک به یک چهارم از پژوهش های در پیوند با ادبیات پایداری را به صورت دستگاهی یا نظریه مند دسته بندی، پایش و حتی ارزش گذاری کرد. پایش و پالایش ما در این تحقیق که بر اساس رصد مستقیم نزدیک به 600 عنوان مقاله بوده است، در نهایت به اولویت بندی گروه - مؤلفه ها و زیرعنوان ها انجامیده است؛ به بیان دیگر تقدم و تأخّر درجِ گروه -مؤلفه ها و پس از آن، عنوان های هر زیرمجموعه دقیقاً براساس فراوانی و بسامد آن ها صورت گرفته است؛ یعنی مثلاً گروه «یک»، مؤلفه های بر بنیان تبیین هویت، بیشترین نمونه و رویکرد را در تحقیقات ادبیات پایداری داشته و گروه «نُه»، مؤلفه های بر بنیان آیین فتوّت، کمترین توجه را در پژوهش ها به خود جلب کرده است.
بررسی نیاز عشق در شخصیّت تهمینه و سودابه براساس نظریه آبراهام مزلو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روان شناختی واقع می شوند و بستر مناسبی برای این پژوهش ها به شمار می آیند. ویژگی برخی از آثار، ارائه تصویری از انسان خودشکوفاست. انسان گرایی از جریان های تأثیرگذار در روان شناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن به شمارمی آید. مزلو، از پیشگامان انسان گرایی، الگویی ارائه می دهد که در آن نیازهای اساسی را در پنج سطح طبقه بندی می کند. این الگو در بعضی از آثار مانند شاهنامه که ماهیتی انسان محور دارد، قابل بررسی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، بررسی عشق در شخصیت تهمینه و سودابه، براساس نظریه مزلو است که می تواند رهنمونی در بررسی دیگر شخصیت ها، برای شناسایی انسان خودشکوفا باشد. از این رو این دو شخصیت، براساس شاخص های هرم مزلو سنجیده می شوند. با بررسی این دو شخصیت، تهمینه، الگوی افراد خودشکوفا و سودابه نمونه ناشکوفایی شخصیت معرفی می گردد و دلایل آن مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد، شخصیت های حماسی تا چه حد به رشد انسانی دست یافته و چه اندازه با الگوهای شخصیت رشدیافته حوزه روان شناسی، منطبق هستند. در میان شخصیت های شاهنامه، تهمینه از معاشیق داستان های حماسی غنایی است و می توان شاهد ویژگی های افراد خودشکوفا در رفتار او بود. عشق، موضوع مشترک داستان های غنایی و نیازهای نظریه مزلو، تهمینه را تا خودشکوفایی پیش می برد و باعث رشد او می شود. در تقابل با تهمینه، سودابه را می توان مورد توجه قرارداد؛ بررسی شخصیت سودابه بیانگر ناکامی او در تأمین نیازها و گذر نکردن از پایین ترین سطوح آن است.
هنجارگریزی زبانی فواصل آیات از دیدگاه ابن صائغ (مطالعه موردی: 15 جزء آغازین قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
79 - 104
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های برجسته زبان قرآن، هنجارگریزی زبانی است که ساختار کلّی این متن را به شکلی پویا تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر درصدد است تا به روش کتابخانه ای و براساس نظر ابن صائغ و شیوه هایی که وی برای ایجاد مراعات فواصل آیات ارائه می کند، این پدیده زبانی را در فواصل آیات پانزده جزء آغازین قرآن (مجموعاً 2267 آیه) مورد واکاوی قرار دهد و با ارائه نمونه های عینی و مصداقی، چگونگی بازنمایی این پدیده زبانی را به شیوه کیفی و کمّی در متن قرآن به نمایش بگذارد. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که از 40 مورد الگوی فراهنجاری که ابن صائغ ارائه کرده است، 25 مورد آن در 40 درصد داده های مورد مطالعه به وقوع پیوسته است؛ فراهنجارهای دستوری از نوع نحوی بیشترین سهم در میان تغییرات را به خود اختصاص داده اند و هنجارگریزی های واژگانی و آوایی با اختلاف چشمگیری در جایگاه بعدی قرار گرفته اند؛ برجسته ترین نوع ساختارشکنی به ترتیب مربوط به تقدّم جار و مجرور، حذف مفعول، تأخر مفعول و گزینش صیغه مبالغه است و این که رابطه معنی داری بین نوع و فراوانی تغییرات و تعداد آیات سور وجود ندارد.
بررسی تطبیقی الهه مادر در اساطیر باستانی ایرانی و ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرستش الهه مادر از عمیق ترین باورها در اندیشه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بشری است. تمدن های کهنی چون ایرانیان و ترکان نیز از دیرباز آیین مادرخدایی داشته و هنوز هم در فرهنگ این اقوام باورها و رسوم مرتبط با این اسطوره، باقی است؛ بر این اساس و با توجه به پیشینه کهن این اسطوره در میان اقوام ایرانی و اقوام ترک و قرابت پیشینه فرهنگی و تاریخی ایرانیان و ترکان، بررسی تطبیقی اساطیر آن ها، اطلاعات بسیاری از تاریخ و فرهنگ هر دو ملت به دست می دهد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی الهه مادر در اساطیر ایرانی و اساطیر ترک و پرسش اصلی این است که چه رابطه ای بین الهه مادر در اساطیر ایرانی و ترک وجود دارد؟ روش این پژوهش تطبیقی-تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که به رقم تفاوت هایی که در برخی وجوه منتسب به الهه های مادر ایرانی و ترک در اساطیر این دو ملت ذکر گردیده، شباهت های مهم بسیاری بین مفهوم و کارکرد این اسطوره در میان ایرانیان و ترکان وجود دارد.
«کافر عشق ای صنم گناه ندارد» جستاری درباره معنای بیتی از حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بیت «حافظ اگر سجده تو کرد مکن عیب/ کافر عشق ای صنم گناه ندارد» در دیوان غزلیّات حافظ، یکی از بیت هایی است که از نظر معنا پیچیده و مبهم به نظر می رسد. بسیاری از شارحان در ارائه معنای بیت دچار لغزش شده اند و دلیل آن نیز توجه نکردن به معنای دقیق ترکیب «کافرِ عشق» است که سبب شده بیشتر شارحان به معنای کلّی بیت اشاره کنند و به تفسیر و شرح عبارت های کلیدی نپردازند. از این رو باید گفت که بیشتر شرح های این بیت بر منطق و استدلال درستی استوار نیست و برخی از شارحان، همان سخن نادرست پیشینیان را تکرار کرده اند. با در نظر گرفتن این نکته باید پرسید که معنای این بیت با توجه به اندیشه حاکم بر غزلیات حافظ چیست؟ این جستار به روش توصیفی-تحلیلی بر مرور شرح های بیتِ مذکور و نقد آنها استوار است. براساس معنای ترکیب «کافرِ عشق» در ادبیات فارسی، می توان دریافت که معشوق، حافظ را به سبب سجده کردن به غیر خدا سرزنش کرده و حافظ نیز در پاسخ، کافرِ عشق را عاری از گناه و خطا دانسته است؛ زیرا از عاشق چنین خطا و گناهی سرمی زند.
دراسه جمالیّات اللغه الشعریّه عند خلیل حاوی(سدوم وبعد الجلید نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
9 - 31
حوزههای تخصصی:
تغیرت لغه الشعر فی العصر الحدیث إثر الظروف الجدیده التی طرأت علی المجتمع العربی فقام الشعراء بتجدید لغتهم الشعریه. الشاعر خلیل حاوی کنظائره من الشعراء المعاصرین قام بتجدید فی لغته الشعریّه بأجزاءها المختلفه. واتخذها وسیله للإبداع ولغته الشعریه لها جمالیه ینبغی دراستها. فالمقاله هذه اعتماداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی، یتناول الحدیث عن جمالیّات اللغه الشعریّه عند شاعرنا هذا محاولا للحصول علی المکونات الجمالیه فی قصیدتی «سدوم» و«بعد الجلید»، تحاکی نتیجه البحث بأنَّ لغه شعر حاوی فیها القوّه فی العباره والنّضاره وفی بعض الأحیان نراه یستخدم لغه زاخره بالحیاه والعاطفه. ومن بعد جمالیه اللغه الشعریه أعطی الشاعر للشعر مناخاً شعوریا جدیداً من خلال استخدام التقنیات التی حققها علی الصعید الدلالی والتشکیلی وأدت هذه التقنیات إلی جمالیه فی لغته الشعریه. ومن أهمّ عناصر الجمالیه عنده تکرار المفردات للتأکید علی المعنی وخلق الموسیقی، والتحول فی بنیه الجمل، واستخدام الضمیر الذاتی دلاله علی اهتمام الشاعر بالشعب، والمفارقه التصویریه، والإنزیاح بنوعیه الترکیبی والإستبدالی وتوظیف أسطوره تموز.
تحلیل الخطاب السردی فی الأدب المقاوم الفلسطینی(دراسه روایه "باب الساحه" نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
33 - 56
حوزههای تخصصی:
الخطاب السردی وسیله هامه لإبراز الأفعال، والأحادیث، والأفکار الروائیه؛ ویوجد من موقع الراوی والشخصیات الروائیه، وهذا الموضوع قد حظی بعنایه النقاد وعلماء الأسلوب فی العصر الحاضر، ومن أهم العلماء الذین تناولوا هذا الموضوع لیتش و شورت ، وإنهما تحدثا عن خمسه أسالیب فی الخطاب السردی وهی التقریر السردی، والأسلوب غیر المباشر، والأسلوب الحر غیر المباشر، الأسلوب المباشر، الأسلوب الحر المباشر فی استحضار الأقوال والأفکار. یقوم هذا المقال مستمداً من المنهج الوصفی ضمن احصاء الأفکار الروائیه؛ بتحلیل طرق استحضار الأفکار فی روایه «باب الساحه»(1990م) لسحر خلیفه ؛ نتائج البحث تدل علی أن الراوی قد استمد من الفکر المباشر، والتقریر السردی للأفکار، والفکر الحر غیر المباشر کإطار لسرده الروائی؛ لأن الفکر المباشر یتیح الفرصه للشخصیات کی تعبروا عن خلجانات نفوسهم فی مختلف المجالات السیاسیه، والإجتماعیه و... واستخدام الأسلوب الحر غیر المباشر یسبب لکی ینتقل الموضوع من قبل خلال صوتین إلی القارئ: صوت الشخصیه وصوت الراوی. وهذا الأمر یؤدی إلی تأثیر الروایه بصوره قویه إلی القارئ. وسحر خلیفه من خلال هذه الأسالیب ترسم المجتمع الفلسطینی وحیاه المرأه فیه بصوره دقیقه وشامله خلال السنوات الأولی للإنتفاضه.
جلوه کار و کوشش از نگاه حکیم سنایی، حکیم انوری و خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
239 - 261
حوزههای تخصصی:
کنکاش در اعماق ادبیات کهن ایران، به عنوان یک سند مهم تاریخی، موجب آشنایی بیش تر ما با گذشته اجتماعی خویش می شود؛ کار و تلاش برای استمرار حیات و رفع نیازهای خویشتن و همنوعان به عنوان یک ضرورت از گذشته تا به امروز بوده است. وجود ضرب المثل های فراوان در خصوص کار و تلاش نشان دهنده اهمیت آن نزد بزرگان و دقت مردمان در گسترش فرهنگ کار می باشد. به عنوان فرهنگ ادب عامه و نگاه جامعه شناختی با مراجعه به دیوان سنایی ، انوری و خاقانی ، به عنوان سردمداران نقد اجتماعی، می بینیم که سنایی پس از دوران تحول، به نقد جامعه و به ویژه مشاغل پرداخته و با شجاعتی کم نظیر از نقد شاه تا گدا پروا ندارد و مخالف سرسخت بیکاری است. انوری تعدد و تنوع مشاغل را لازمه کار اجتماعی دانسته و با توجه به زبان و بیان ساده و نزدیک به گفتارش، امثال و حکم بسیاری در خصوص کار از او به جا مانده است.
بررسی فرآیندها و نقش آن در گفتمان ایدئولوژیکی فتوت نامه سهروردی با رویکرد نقش گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فتوت نامه ها به جهت احتوا بر انواع گفتمان های اهل فتوت با نگره های متفاوت، از اهمیت بسیاری در پژوهش های سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، عرفانی و ادبی در موضوع فتوت و تاریخچه و تأثرات و تأثیر همه جانبه آن بر جوامع اسلامی، برخوردارند. در این میان تحلیل گفتمان فتوت نامه ابوحفص عمر سهروردی، به جهت جنبه اجتهادی و نظریه پردازانه شیخ در ایجاد پیوستاری بین مفاهیم اخلاق و عرفان از یک سوء، و توسعه دیدگاه های شیعی در نظریه پردازی اهل تصوف و فتوت از سویی دیگر، اهمیتی مضاعف می یابد. در این پژوهش، بهمنظور تحلیل گفتمانی متن فتوت نامه سهروردی و کشف سازوکارهای میان ذهن و زبان نویسنده و بافت فرهنگی-اجتماعی متن و نیز تحلیل مؤلفه های اندیشگانی مستتر در آن، به روش زبان شناسان سیستمی-نقشی (نقش گرا)، از تحلیل فرآیندها استفاده شده است. از تحلیل انواع فرآیندها در این متن دریافتیم که فراوانی فرآیندهای ذهنی (و گونه های آن) و نیز بسامد بالای فرآیندهای رابطه ای (شناسایی-وصفی) و فرآیندهای وجودی در این متن، نشانگر غلبه کنش ایضاحی و اثباتی در گفتمان مؤلف است که اهدافی چون تشریع نهاد فتوت، یک سویگی بخشیدن به نهادهای اخلاق، عرفان و سیاست و نیز مشروعیت بخشی به پایگاه شیعی این نهاد را (تحت حمایت مستقیم خلیفه الناصر لدین الله) تقویت می کند. فراوانی معنادار فرآیندهای مذکور، موجب کاهش کنش های ارتباطی و تعاملی گفتمانی در متن و عاملی برای تقویت منظورهای گفتمانی تک صدایی و جنبه های ارزشی/ ایدئولوژیکی موجود در سازه های تجربی (تشریعی، مشروعیت بخشی و کنش های اثباتی و ایضاحی) متن است.
نام شناسی کتاب های بلاغی از منظر معنا، هسته معنایی، شفافیّت و تیرگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام شناسی (Onomastics) دانشی است که حوزهای گسترده از علوم گوناگون را در خود جمع کرده است؛ این دانش، نام ها را از زوایای مختلف اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی و زبانی مطالعه کرده و با توجه به جنبه های مختلف، قلمروهای دلالتی گوناگونی را درباره چرایی نام ها تبیین می کند. در خودِ قلمرو زبانی نیز می توان ساختار نام ها را از زوایای مختلف بررسی و تحلیل کرد. در پژوهش حاضر نام کتاب های اصلی و معروف در حوزه بلاغت را از منظر هسته معنایی، شفافیت و تیرگی به شیوه ای تحلیلی - توصیفی بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد در نام هایی که «بلاغت» کانون نام اثر است و نام دارای ساختار اضافی است، باید برخلاف رویه معمول در چنین تحلیل هایی، جزء دوم را هسته ترکیب تلقی کرد. این ویژگی در آثاری که «بدیع» در آن ها به کار رفته نیز دیده می شود، درحالی که در بسیاری از نام ها که مضاف الیه آن ها «شعر» است، هسته ترکیب، همان بخش اول آن ها است؛ به عبارتی، این اسامی از جمله نام های درون مرکز هستند. آنچه در این بررسی بسیار درخور توجه است، نام های عربی است که در ساختار آن ها جار و مجرور دیده می شود. می توان مواردی از این دست را در شمار نام های مرکب اضافی قرار داد. علاوه بر این موارد، در این حوزه، با نام هایی سروکار داریم که باید آن ها را فاقد هسته ای مشخص بدانیم. از منظر شفافیت و تیرگی باید گفت در نام کتاب هایی که ساختار اضافی دارند، اغلب مضاف الیه بر هسته یا به عبارتی کل ترکیب سایه افکنده و آن را تحت تأثیر قرار داده است؛ حتی در ترکیبات وصفی نیز اغلب واژهای یافت می شود که همه ساختار را متأثر کرده است. در مجموع در این اسامی واژگان «بلاغت»، «شعر»، «ادب» و «نظم» بسیار نمایان است، لکن به نظر می رسد هیچ یک از آن ها موجب شفافیت نام نشده اند، بلکه آنچه شفافیت نام را در پی داشته، زمینه موضوعی نام یا بافت موقعیتی آن بوده است.
مجموعه الشعرای فضلی نمنگانی و تبیین اهمیت آن در نگارش تاریخ شعر فارسی در ماوراءالنهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
1 - 28
حوزههای تخصصی:
عبدالکریم فضلی نمنگانی (فوت پس از 1822م) تذکره نویس ماوراءالنهری است که با تألیف تذکره ی مجمو عه الشعرا، نقش بارزی در تاریخ شعر فارسی ایفا کرده است. مسئله ی اصلی پژوهش این است که فضلی کیست و تذکره ی وی چه اهمیتی در نگارش تاریخ شعر و ادب فارسی در ماوراءالنهر دارد؟ دیدگاه های انتقادی تذکره نویس در کدام یک از رویکردهای سنتی نقد ادبی قرار می گیرد و دارای چه ویژگی هایی است؟ بررسی تذکره و اسناد مکتوب این دوره، بر اساس تحلیل محتوا و با استفاده از دستاوردهای ژانری، نشان داد فضلی، ملک الشعرای دربارِ امیر شاعر و هنردوستِ خوقند است که به فرمان وی، نخستین تذکره ی منظوم عصری ناحیه ای دوزبانه ی فارسی و ترکی (ازبکی) را در ماوراءالنهر سروده است. این تذکره تنها منبع منحصربه فرد تحقیق در تاریخ تحولات شعر فارسی در منطقه است که تذکره نویس آن را در شرح حال 93 شاعر محیط ادبی خوقند و مناطق مرتبط با آن تدوین کرده است. دیدگاه های انتقادی فضلی در تذکره، فرصتی برای پژوهشگران نقد ادبی ایجاد کرده است تا بتوانند ارزیابی های سنجش گرانه ی صاحب تذکره را ذیل چهار رویکرد «تاریخی تحلیلی، اخلاقی، سیاسی اجتماعی و بلاغی جمال شناسانه» مطالعه کنند و در خلال آن، با شاخص های نقد ادبی در این دوره آشنا شوند. این تذکره، سرشار از نکات ارزنده درباره ی تاریخ شعر و ادب فارسی در ماوراءالنهر سده ی نوزدهم میلادی است.
خوانش فرانتس فانونی نمایشنامه های «رقص جنگل ها» و «مرگ و سوارکار شاه» اثر وله سوینکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه های "رقص جنگل ها" و "مرگ و سوارکار پادشاه" آثار وله سوینکا، نویسنده مطرح اهل نیجریه هستند. وله سوینکا در رویکردی منحصربه فرد، با به نمایش گذاشتن شرایط زندگی بومیان و تقابلات فرهنگی آنان با استعمارگران غربی انزجار خود را از استعمار غرب به تصویر می کشد و درعین حال در مورد خطر فروپاشی اجتماعی و اضمحلال هویت ملی براثر تعقیب کورکورانه سنت های بومی و همچنین وقوع استعمار داخلی هشدار می دهد. فرانتس فانون از نظریه پردازان مطرحی است که با دو نگاه سیاسی و روان شناختی به بررسی استعمار، انواع شیوه های آن و عوارض و عواقب آن پرداخته است. این مقاله، با بررسی دو نمایشنامه که یکی از آن ها در جشن آزادسازی نیجریه اجرا شد، به تعارضات و مسائل ملتی که سعی در بازیابی الگوهای کهن خود را دارد پرداخته و همچنین کوشش کرده است که احساس دوگانه ی وله سوینکا را نسبت به این بازیابی نشان دهد و ریشه آن را نیز پیدا کند.هر دو اثر انتخابی از سوینکا نشان گر آن هستند که وی نیز مانند فانون می خواهد که این تقابل فرهنگی، تبعیض و جدالِ همیشگی به صلحی ختم شود که شکوفایی آینده همه ابنای بشر در آن نهفته است. بررسی این آثار بر ما روشن می سازند که فرد استعمارکشیده باید با گذشته و حالش به صلح برسد، بر آنچه آینده را می سازد تمرکز کند تا بتواند آینده شکوهمندی را برای کشورش و هم وطنانش رقم بزند.
تلازم و تقابل واقعیت اسطوره ای و کرامات عرفانی در ادیان ابراهیمی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
185 - 213
حوزههای تخصصی:
سه دین بزرگ ابراهیمی جزء شریعتشان و قوانین منبعث از آن به میانجی کتب مقدس در اجتماع نفوذ یافته و از سلوک عارفانه ای سخن گفته و به پاداش و سزای اخروی در پی تزکیه نفس، نیل به حقیقت الهی و وصال او پرداخته اند. به این اعتبار، تصوف و عرفان پیش از شکل گیری گونه اسلامی اش در دین یهود و مسیحیت نیز پیشینه ای قابل تأمل دارد.؛ از مهم ترین موارد مشترک در هر سه رویکرد عرفانی، مفهوم «کرامت» است. با این حال مطالعه خاستگاه شناسانه و هم چنین پدیدارشناختی کرامات عرفانی در هر سه دین ابراهیمی نشان می دهد که تا چه اندازه این رویدادها با اسطوره در تناظر بوده اند. جستار حاضر با روش تطبیقی و رویکرد توصیفی-تحلیلی می کوشد با مطالعه شکل گیری تاریخی مفهوم کرامات و بررسی مهم ترین اسطوره های دینی، رابطه برخی از این رویدادها را با آنچه در اندیشه اسطوره شناسان بزرگ «واقعیت اسطوره ای» خوانده شده، آشکار ساخته و شناسایی کند. نتایج تحقیق نشان می دهد که کرامت در عرفان یهودی در عین حال که با جادو پیوند می خورد، الگوهای اسطوره ای مصر باستان را دنبال می کند؛ حال آن که این امر در عرفان مسیحی بر اساس نوعی مشاهده به دست می آید و منبع اصلی کرامات خود مسیح است. در عرفان اسلامی کرامات همپای معجزه است که به جای رسول، در اینجا به ولی یا عارف الهی تعلق دارد و نتیجه تزکیه نفس است؛ اما نتیجه ای طبعی و بعضاً قهری است و از این رو دارای فضیلتی در مقام ابزار یا هدف نیست.