مطالب مرتبط با کلیدواژه

داستان های مثنوی


۱.

بررسی بازتاب نمادین آتش در دو داستان مثنوی با رویکرد تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاوش ابراهیم آتش آزمون آتش داستان های مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۵ تعداد دانلود : ۵۵۶
آتش از دیرباز به سبب نقشی که در زندگی انسان داشته است، مورد توجه بوده است. یکی از خویشکاری های نمادین آتش، تطهیر است. آتش با وجود این که سوزاننده است، پاکی و طهارت را نیز به ارمغان می آورد. بنا به باور اساطیری، آتش آوردگاه پاکی و پلیدی است. در این جستار ابتدا به بررسی مفهوم نمادین آتش در اساطیر مختلف پرداخته ایم که گذر از آن (آزمون آتش) عروج به مرحله ای بالاتر را در خود نمادینه کرده است. پس از آن با خوانش اسطوره «گذشتن سیاوش از آتش» در شاهنامه، و ناظر به داستان حضرت ابراهیم (ع) در فرهنگ سامی، با رویکردی تطبیقی آن را با داستان «در آتش افکندن کودک» در مثنوی و نیز حکایت «جواب دهری که عالّم را قدیم گوید» مقایسه کرده ایم و رویکرد مولانا را به خوانش آثار پیشین خود بررسی کرده ایم. این نوشتار در پی آن است که نشان دهد، مولانا از مفاهیم اسطوره ای و نمادین قبل از خود آگاهی داشته و با تخیل شاعرانه خود به بازآفرینی این مضامین در زمان خود پرداخته است.
۲.

آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان بر پایه رویکرد داستان گویی با تکیه بر داستان های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش زبان فارسی نظریه های یادگیری زبان رویکرد فرهنگی آموزش مبتنی بر داستان داستان های مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۰ تعداد دانلود : ۳۲۳
با تحوّل آموزش زبان دوم از آغاز قرن نوزدهم رویکردها و روش هایی همچون روش دستور-ترجمه، روش شنیداری-گفتاری و روش مستقیم در این زمینه به کار گرفته شده اند؛ با طرح نظریه ی آموزش زبان ارتباطی نیز رویکردهای محتوامحور متعدّدی شکل گرفت. آموزش مبتنی بر داستان یکی از رویکردهای مهم آموزش زبان دوم است که در مقاله ی حاضر معرّفی گردیده و نشان داده می شود که برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان به عنوان رویکردی کارآمد می تواند مورد توجه قرار گیرد. در این نوشتار پس از مروری کلّی بر روش های مختلف آموزش زبان و بیان اهمیت هر یک، بر آموزش مهارت زبانی از طریق داستان گویی تأکید می شود و از میان داستان های موجود در زبان فارسی داستان های مثنوی که برآمده از ارزش های عام بشری هستند به عنوان منبعی معتبر برای تولید محتوای آموزشی انتخاب می گردند. با این انتخاب علاوه بر معرفی جنبه های مختلف فرهنگ ایرانی اسلامی می توان به یک رویکرد بومی در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان نیز نزدیک شد.
۳.

کارکرد نماد در حکایت های حدیقه، داستان های مثنوی و قصه های پریان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نماد حکایت های حدیقه داستان های مثنوی قصه های پریان تفسیر و تأویل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۱۵۷
متون عرفانی و قصه های پریان غالباً در حوزه ادبیات تعلیمی و تمثیلی اند و نقش نماد در تحلیل کارکرد بلاغی و اندیشگانی این آثار، برجسته است. نمادپردازی علاوه بر آنکه شگردی مؤثر برای ادبیّت بخشی به متون ادبی است، ابزاری دقیق برای سنجش محتوایی این آثار نیز محسوب می شود و مهم ترین و در عین حال مؤثرترین شیوه بیان مباحث متون رمزی است. بررسی کارکرد نماد در تحلیل مفاهیم صریح و محتوای پنهان حکایت های حدیقه، داستان های مثنوی و قصه های پریان هدف اصلی این پژوهش است. کیفیت استفاده از شیوه های نمادپردازی در جهت استنباط معانیِ این آثار به درک بهتر اهمیت نمادگرایی برای تأویل کلام در داستان های عرفانی و قصه های پریان منجر می شود. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، اهمیت نماد را در تفسیر و تأویل مفاهیم این آثار بررسی می کند. سپس از طریق مقایسه برخی نمونه ها، نشان می دهد که شناخت ویژگی ها و کارکردهای نماد در تحلیل محتوای متون مورد اشاره تا چه اندازه برای کشف لایه های مکتوم مضامین آن ها مؤثر است. نتیجه این است که استفاده از نماد در متون عرفانی، اغلب برای روشن شدنِ مفاهیم باطنی در ذهن خواننده است و حال آنکه در قصه های پریان، ابهام آفرینی در معنا به قصد بلوغ فکریِ مخاطب، هدف غایی محسوب می شود. این آثار با تفسیرهای صحیح خواننده، اصالت و تازگی خود را در خوانش های مکرر حفظ می کنند و چنین کیفیتی آن ها را به متنی باز، با قابلیت تأویل های گوناگون تبدیل می کند.
۴.

بررسی تطبیقی عنصر داستان گریزی در ژرف ساخت روایت داستان های مثنوی معنوی و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان پردازی داستان گریزی ساختارشکنی قصه های قرآن داستان های مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۵۱
در این مقاله کوشیده شده است با نگاهی تطبیقی و متفاوت از آنچه همواره درباره چگونگی داستان پردازی در مثنوی مورد بحث بوده، وجه اشتراک آن را درزمینه داستان پردازی با قرآن کریم نشان داده شود. در پژوهش پیش رو بر آنیم اگرچه قرآن کریم و مثنوی معنوی متونی هستند که از داستان پردازی بهره می برند، در عین حال، داستان گریزند و برپایه همین عنصرِ داستان گریزی، روایت داستان را شکل می دهند و مخاطب را به غرض راستین سخن، رهنمون می شوند. پاسخ به این پرسش که چگونه ممکن است داستان پردازی در عین داستان گریزی تحقّق یابد، به عواملی، از قبیل ساختار وحی، ایدئالیسم اخلاقی، بهره گیری متفاوت از تخیّل در پرداخت داستان، حقیقت و مجاز زبان و هدف داستان گویی در این دو متن، بستگی دارد. با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، این نتیجه به دست آمده است که اسنادهای مجازی در قرآن و مثنوی، با فراتر رفتن از زمینه های تخیّلیِ تشبیهی یا استعاری یا حتّی جاندارانگاری مرسوم، عادت ستیزی ها و ساختارشکنی در روایت داستان را تقویت می کنند و درنهایت، به داستان گریز بودن این دو متن یاری می رسانند. همچنین تفاوت هدف داستان گویی در قرآن و مثنوی، باعث می شود این دو متن، با گرایش به عدم بیان جزئیات دقیق و عدم زمینه سازی هایی که با طبیعت روایت گری و نیز کنش ها و واکنش های شخصیّت های داستانی، سازگاری دارند، به داستان پردازی اقدام کنند و در پیوند با دیگر عوامل یادشده، ژرف ساخت داستان گریزی را رقم زنند و خلاف عادت خوانش مخاطب را در پی داشته باشند.