فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
شکل مصرع بندی شعر معاصر براساس هیچ قالب از پیش تعیین شده ای نیست و این شاعر است که ساختار نوشتاری آن را براساس معانی مدنظرش طراحی می کند. در نشانه شناسی فرهنگی اومبرتو اکو، می توان تصاویر و اشکال را در قالب «سبک پردازی» و «ابداع» بررسی کرد. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه به آرای نشانه شناسانه اومبرتو اکو به بررسی بازتابندگی شکل شعر معاصر عربی در ترجمه فارسی پرداخته است. داده های پژوهش از مجموعه «الکتاب: گذشته مکان اکنون» (1398) انتخاب شده که ترجمه امیرحسین الهیاری از «الکتاب: أمس المکان الآن» ادونیس است. شکل نوشتاری و قالبی که ادونیس برای نگارش اشعار در «الکتاب» انتخاب کرده است، دربردارنده معانی فراوانی است و در خدمت معانی متن شعری قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ادونیس با نگارش «الکتاب» به شیوه یک نسخه خطی و استفاده از هنجارگریزی در شکل نوشتاری، دست به ابداع و سبک پردازی زده است. الهیاری در موارد زیادی موفق به انتقال این دو شیوه تولید نشانه به متن مقصد نشده است. گاهی نیز به منظور انتقال بهتر محتوای شعر در شکل متن مقصد به تولید ابداع ها و سبک پردازی هایی پرداخته است که در شعر اصلی به کار نرفته اند.
تحلیل ستیزِ قدرت در شاهنامه (خاندان گشتاسپ) و سرود نیبلونگن از دیدگاه دیرینه شناسی و تبارشناسی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه فوکو قدرت بر همه سازوکارهای تبادلات اجتماعی تسلط دارد و با حقیقت پیوند دارد. قدرت در هر جامعه و در هر دوره گفتمان های خاصی را به منزله حقیقت تولید می کند تا براساس طرح سراسربین فوکو سوژه ها را نظارت، رام و هنجارمند کند و هویت ببخشد. فرایند قدرت با قدرت های گفتمانی، پنهانی و انضباطی (تبارشناسی) بر جزئی ترین کردارهایِ سوژه ها نظارت دارد. در این مسیر در برهه هایِ زمانی و مکانی گفتمان هایی تولید می شوند که فضایِ متخاصم و منازعاتِ معنایی ایجاد می کنند (دیرینه شناسی). از این دیدگاه جُستار حاضر با توجه به وجود زیرساخت ها، واحدهای گفتمان ساز، کارکردهای گفتمانی و به ویژه گفتمانِ قدرت در داستان خاندان گشتاسپ و سرود نیبلونگن به تحلیل و تطبیق می پردازد تا شیوه تولید گفتمان قدرت و نسبت خاستگاه هایِ گفتمان ساز آن و نقش انسان در آن ها را بررسی کند. این پژوهش تحلیلی _ توصیفی و تطبیقی است؛ نشان می دهد ساختار اصلی داستان گشتاسپ را گفتمان های هویت دینی سیاسی، هویت سیاسی و هویت شاه ایرانی شکل داده اند. ساختار اصلیِ سرود نیبلونگن را گفتمان های هویت دینی سیاسی، هویت سیاسی، هویت شاه آلمانی و هویت طبقاتی (وزیر) شکل داده اند. در پایان نتیجه می گیرد گفتمان هویت دینی _ سیاسی با واحدهای گفتمان سازِ مقدس بودن و جادو، غلبه گفتمانی دارد و بر روی هویتِ گفتمان های دیگر تأثیرگذار است. قدرتمندترین و با دانش ترین شخصیت ها گشتاسپ و کریمهیلده هستند زیرا با روابطِ قدرت هنجارزده نشدند، عقایدِ شخصیت های دیگر را با عقاید خود همراه کردند؛ اسفندیار و زیگفرید هم ابتدا با روابطِ قدرت هنجارزده نشدند ولی بعد با مناسبات حاکم همسو شدند.
موضوع محاکات به مثابه اُبژه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
159 - 182
حوزههای تخصصی:
در بررسی هایی که متوجه تبیین سرشت هنر و ادبیات است، بحث در باب موضوع محاکات همواره اهمیت ویژه ای داشته است. درواقع، ارسطو در بوطیقا با متمایز کردن «موضوع»، «شیوه» و «وسائط محاکات» آغازگر بحث و جدل هایی است که تا دوران معاصر تداوم یافته است. در این میان، موضوع محاکات به مثابه ابژه هنری، پیش از ارسطو در سنت فلسفی افلاطون نیز مطرح شده است. البته، برخلاف ارسطو که با ابتنای بحث بر پایه ایده ال تجربی می کوشد محاکات را به رسمیت بشناسد، افلاطون محاکات را به واسطه توجه به ایده آل استعلایی فاقد شأن معرفتی قلمداد می کند. بااین همه، در سیر تداوم فلسفه هنر عموماً این دیدگاه ارسطویی است که تبیین یا بازتفسیر می شود. براین اساس، عموماً اندیشمندان دوره رنسانس و سپس تر در دوران معاصر امثال لوکاچ یا اوئرباخ موضوع محاکات را از چشم اندازهای متفاوتی تشریح کرده اند. در مجموع، از آرای این اندیشمندان این گونه بر می آید که هنرمند وقتی به آفرینش اثر هنری روی می آورد، موضوع محاکات ممکن است مشتمل بر امرِ ایده آل یا آرمانی، سنّت، طبیعت، وضع امور، اصول عام طبیعت بشری یا صرفاً همان واقعیت بیرونی باشد. پژوهش حاضر، می کوشد ضمن بررسی این پیش نهاده ها در باب موضوع محاکات، قابلیت ها و کاستی های نظری آنان را واکاوی کند. در نهایت، نگارنده با پیشنهاد جهان ممکن به مثابه موضوع محاکات، دریافتی نو در این خصوص به دست می دهد که به نظر می رسد از توان تحلیلی بیشتری برخوردار باشد. به موجب چنین پیش نهادی، رویدادها و پدیدارها در ساحت جهان ممکن ادبی براساس قواعد درونی خاص آن جهان عمل می کنند و بنابراین حتی گونه های غیررئالیستی بازنمایی نیز در نهایت بر پایه اصل حقیقت نمایی قابل فهم و تفسیر هستند.
شرح کانون و نوع روایت نگاره های نسخ مصور هفت پیکر نظامی در رابطه با متن آن
حوزههای تخصصی:
خمسه نظامی، از منظومه هایی است که در طول تاریخ، نسخ متعددی از آن، به صورت مصور و غیرمصور تهیه شده است. به خاطر رابطه متن منظومه و نگاره ها، نسخ مصور علاوه بر متن منظومه، بار معنایی حاصل از نگاره ها را نیز در خود جای داده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به شناساندن نگاره های نسخ هفت پیکر در مجموعه ای از نسخ برگزیده خمسه نظامی با عناوین: دانشگاه تهران با کد 5179، مدرسه عالی شهید مطهری با کد 400، کتابخانه کنگره آمریکا، کاخ گلستان با کد 1951، مجلس شورای اسلامی با کد 930، کتابخانه ملی با کد 15275-5 و کد 3058256 از کتابخانه دیجیتال مربوط می پردازد. با توجه به رابطه متن منظومه و نگاره، در نسخ مصور، آگاهی از تعداد و موضوع نگاره ها و مقطع قرار گرفتن آن ها در متن و کانون روایت و نوع روایت آنها گام ارزشمندی برای آغاز تحقیقات بعدی در این زمینه است. پژوهش حاضر نشان می دهد، در نسخ مصور بررسی شده، بهرام گور محور اصلی روایت نگاره هاست و بیشترین بسامد آن مربوط به حضور بهرام گور در هفت گنبد است و در ترسیم نگاره ها، نگارگر کاملاً تابع متن نیست.
طبقه بندی و تحلیل بن مایۀ "آغاز عشق" در منظومه های عاشقانۀ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
99 - 116
حوزههای تخصصی:
یکی از بن مایه های داستانی در منظومه های عاشقانه، آغاز عشق عشّاق آن است. در این منظومه ها نویسنده هنر خود را به کار می گیرد تا اوّلین جرقّه ایجاد عشق را حادثه ای زیبا و به یادماندنی توصیف کند. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی، به این سؤالات پاسخ می دهد که بن مایه آغاز عشق را در منظومه های عاشقانه فارسی چگونه می توان طبقه بندی کرد و هر یک از این طبقه بندی و زیرگونه ها در روایت داستان چه نقشی ایفا می کند؟ برای این منظور کتاب "یک صد منظومه عاشقانه فارسی" (ذوالفقاری،1394) مبنای کار قرار گرفته است. براساس نتایج به دست آمده، آغاز عشق با دو کنش "دیدن" و "شنیدن" و در انواع گوناگون، در سیر حوادث به وقوع می پیوندد. دیدن معشوق به صورت مستقیم، دیدن در خواب و دیدن تصویر وی، مشهورترین انواع آغاز عشق به واسطه دیدن محسوب می شود. آغاز عشق با دیدن تصویر فقط بین عشّاق ایرانی و عرب کاربرد داشته است. شنیدن توصیف معشوق و یا شنیدن صدای وی نیز از انواع دیگر آغاز عشق است و در میان همه ملّت ها به جز اعراب رایج بوده است. نقش بن مایه مذکور از آن جهت است که تا زمانی که اوّلین جرقّه عشق زده نشود و آغاز عشق صورت نگیرد ساختار روایی منظومه عاشقانه شکل نخواهد گرفت.
بررسی قرار دادهای تعاملی در تفسیر نسفی د رمقایسه با بخش ترجمه کشف الاسرا ر میبدی بر اسا س نظریه نورمن فرکلاف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تفسیر نسفی" اثر "نجم الدین نسفی" یکی از مهمترین آثار قرن پنجم و ششم هجری است که نویسنده در آن ترجمه ای مسجع از قرآن ارائه داده است و از دیگر تفاسیر مهم این دوره تفسیر "کشف الاسرار و عده الابرار" اثر "ابوالفضل میبدی" است که نویسنده قرآن را با دیدی عرفانی تفسیر کرده است. تحلیل گفتمان این دو کتاب می تواند اصول اعتقادی و ایدئولوژی نویسندگان را به خوبی نشان دهد. یکی از نظریه های مهم در زمینه تحلیل گفتمان، نظریه "نورمن فرکلاف" است که در آن رابطه میان ملاکهای درونی و بیرونی متن بررسی می شود. فرکلاف متن را در سه محور توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می کند و یکی از موضوعاتی که دربخش توصیف متن به آن پرداخته می شود، این است که نویسنده از کدامیک از قرار دادهای تعاملی استفاده کرده است و نظام نوبت گیری برای سخن گفتن در متن چگونه اداره می شود؟ بررسی این موضوع به روابط قدرت میان دو طرف گفتگو بستگی دارد. گاهی مفسران با توضیحات اضافه ای که در ترجمه خود می آورند این امکان را به پژوهشگر می دهند که ساختار فکری آنان را دراین زمینه مشخص کند. در بررسی های به عمل آمده، نسفی با توجه به اطلاعات تاریخی و تفسیری خود در این زمینه قوی تراز میبدی عمل کرده است. در این مقاله نویسندگان با روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای در صدد هستند گفتمان موجود در ترجمه این دو کتاب را در زمینه قرار دادهای تعاملی مورد بررسی قرار دهند.
زیباشناسی محتوایی مرثیه های عاشورایی شریف رضی و نصرت اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
21 - 48
حوزههای تخصصی:
اشتراک های متعدّد فکری، فرهنگی، دینی و مذهبی و بهره گیری از منابع مشترک معرفتی و اسلوب اختصاصی کاربرد و ارائه آن ها در ارتباطات کلامی زبان فارسی و عربی، در آثار علمی و ادبی گویندگان آن ها، وجوهی از همانندی ها، ناهمانندی ها و اثرپذیری ها و ویژگی ها و سبک های اختصاصی را به وجود می آورد. یکی از مصادیق بارز این مدّعا موضوع ادبیّات عاشورایی و مرثیه سرایی در این دو زبان است. بر این باور، این مقاله به شیوه تطبیقی و برمبنای روش توصیفی و مبتنی بر کاوش کتابخانه ای به مقایسه سنجشی چندسویه مرثیه های نصرت اردبیلی، از شاعران عارف مسلک عهد قاجار و سیّد رضی پرداخته و به این نتایج کلّی دست یافته است که مرثیه های این دو شاعر شیعی دارای همانندی هایی متأثّر از منابع واحد در بیان ابعاد مختلفی از واقعه کربلا مثل توصیف شجاعت ها، مظلومیت ها، مرارت ها و احوالات امام حسین (ع) و یاران او و ویژگی های سپاهیان یزید هستند و به اعتبار ویژگی های هنری و زبانی و رویکردهای توصیفی و تصویرسازی های فردی، ناهمانندی هایی دارند که از آن جمله اند: نوع قالب های شعری، ترفندهای آرایه ای، صور معانی و فضاهای احساسی حاکم بر اندیشه شاعر و هر یک از آن ها نیز به موضوع های خاص و ویژه ای پرداخته اند که رویکرد فردی و اسلوب هنری و زوایای باوری و عاطفی - اعتقادی هر یک را به نمایش گذاشته است.
مواجهه قهرمان با "لامیا" در پویانمایی گیسوکمند و فیلم آهوی پیشونی سفید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواجهه ی قهرمان با «لامیا» در پویانمایی گیسوکمند و فیلم آهوی پیشونی سفی سمیرا بامشکی* بهاره رفاهی** چکیده «لامیا» یکی از اساطیر یونان است که طی ماجرایی به هیولا تبدیل می شود. «لامیا» پس از تبدیل شدن به هیولا در مکان های دورافتاده، تاریک و مرطوب زندگی می کند و به کودکان آسیب می رساند. در این پژوهش به بررسیِ اسطوره ی کهنِ «لامیا» به عنوان یک هیولا-زن از نظرگاه یونگی و قهرمانِ مقابل «لامیا» از نظرگاهِ سفر قهرمانِ کارل پیرسون در پویانماییِ گیسوکمند و فیلم آهوی پیشونی سفید یک، دو و سه می پردازیم. دو پرسش اصلیِ این جستار این است که چرا «لامیا» در داستان ها ظهور می یابد؟ و قهرمان چگونه می تواند بر آن فایق آید؟ همچنین هدف از این جستار نشان دادن ارتباط میان داستان ها و روان بشر و مسائل عمیق بشری است که گاه ممکن است به صورت هیولا در داستان ظاهر شوند. بر پایه ی نظرگاه روان شناسیِ یونگی، ظهور «لامیا» در این دو داستان، می تواند نمایان گر عقده ی مادری باشد. یونگ عقده ی مادری را نوعی اختلال در روان معرفی می کند که در دوره ی کودکی و در ارتباط با مادر در روان کودک شکل می گیرد. در این دو داستان قهرمان پس از مواجهه با لامیا که در اینجا در نمادِ «آگاهی از نقص وجودی انسان» است، وارد مسیر سفر قهرمانی می شود و در پایان نه تنها بر این نیمه ی تاریک وجود خود غلبه می یابد و به سعادت دست پیدا می کند، بلکه در نقشِ حامی به دیگران نیز کمک می کند. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد bameshki@.um.ac.ir (نویسنده ی مسئول) ** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان refahibahare@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 14/7/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 6/7/1400 1. Rapunzel
نقد دو تصحیح دیوان رفیع الدّین لنبانی اصفهانی و تصحیح دگرباره ی بعضی از ابیات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
51 - 80
حوزههای تخصصی:
نقد تصحیح دیوان رفیع الدّین لنبانی اصفهانی و تصحیح دگرباره ی بعضی از ابیات آن لیلا شوقی * چکیده رفیع الدّین عبدالعزیز لنبانی اصفهانی از گویندگان اواخر سده ی ششم و اوایل سده ی هفتم است که اشعاری به زبان فارسی و عربی دارد. بیشتر اشعار او در قالب قصاید مدحی است؛ امّا در غزل، رباعی، ترکیب بند و قطعه نیز طبع آزمایی هایی کرده است. نخستین بار تقی بینش در سال 1369 و چند سال بعد، محمّد هویدا در سال 1373 دیوان رفیع را تصحیح و عرضه کرد ه اند. این مقاله به ارزیابی و نقد دو تصحیح موجود در سه بخش نسخه ها، شیوه ی تصحیح و گزارش نسخه بدل ها و همچنین ارائه ی انواع کاستی های آن ها پرداخته است. مهمّ ترین این کاستی ها عبارت اند از: ضعف در تألیف مقدّمه، نداشتن تعلیقات و فهرست های لازم، افتادگی ها، مشخّص نکردن درست یا نادرست بودن انتساب اشعار، درهم آمیختگی قالب های شعری و مشخّص نبودن ممدوح قصاید. در ادامه نیز نویسنده با تهیّه ی شش نسخه ی خطّی شناخته شده، بعضی ابیات را که در هر دو چاپ نادرست است، با ارائه ی توضیحات لازم، بار دیگر تصحیح و از این رهگذر بر ضرورت تصحیح مجدّد دیوان رفیع به منظور دستیابی به متنی منقّح تأکید کرده است. * دکتری زبان و ادبیات فارسی leilashoghi@ymail.com تاریخ دریافت مقاله: 11/4/1401 تاریخ پذیرش مقاله: 4/8/1401
Le concept de la mort et du sacrifice dans les récits de guerre Cas d'étude : Les croix de bois de Roland Dorgelès et L’eau ne meurt jamais de Hamid Hesam(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Les guerres ont exercé une grande influence sur la littérature du monde et de nombreux ouvrages ont été consacrés à ce fléau. Les combattants-écrivains ont réussi de décrire leurs émotions à travers ces récits de guerre pour bien montrer la confrontation avec la mort. Les croix de bois de Roland Dorgelès retrace le courage et le sacrifice des combattants de la première guerre mondiale qui y ont laissé la vie, la santé ou une partie de leur corps. Idéalisant la guerre au départ, le soldat-narrateur est prêt à faire un grand sacrifice pour son pays, mais au moment où il va rencontrer la mort, le héros va perdre ce sentiment et dénonce cette passion pour le sacrifice. Dans L’eau ne meurt jamais de Hamid Hesam, la mort prend une autre ampleur sous les impulsions chiites et la notion du martyre ranime le combattant qui s’est détaché des intérêts territoriaux pendant la guerre irako-iranienne. En profitant de quelques éléments de l’approche géocritique dans l'analyse du temps et de l'espace, nous avons étudié la pensée de guerre des héros avant la guerre et la révolution de l’esprit chez eux après avoir participé à la guerre. Ensuite, nous avons analysé le rôle des femmes au foyer en Iran et en France pendant la guerre en étudiant comment les deux héros, l’un français et l’autre iranien évoluent en se confrontant à la mort et dans quelle mesure les valeurs et les croyances de chaque héros vont bouleverser leur première image de la mort, emplie de peur et d’angoisse en rapport avec l'espace.
تحلیل سبک شناختی نشان دارهای ایدئولوژیک در همایون نامه عبدالرّزّاق دُنبلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همایون نامه ، متعلّق به عبدالرّزّاق بیگ دنبلی (1243-1176 ه .ق)، شاعر دربار فتحعلی شاه قاجار، منظومه ای شش هزار بیتی در گونه حماسه دینی، زیرگونه مختارنامه که قیام مختار را در قالب شعر حماسی روایت کرده است. سراینده اثر، ضمن تأثیرپذیری از شاهنامه فردوسی، به طور خاص، از حماسه سرای شاخص معاصر خود، فتحعلی خان صبا تأثیر پذیرفته است. در دوره نخست قاجار، مکتب بازگشت جریان غالب بر سبک شعر فارسی بوده است. در این جستار، با توجه به تعلّق دنبلی به حلقه شاعران دربار قاجار، نمودهای ایدئولوژیک گفتمان حاکم در همایون نامه به وسیله شناسایی نشان دارهای پر بسامد واکاوی شده است. نشان داری یک رابطه مفهومی واژگانی است که بار معنایی واژه های نشان دار را نسبت به دیگر واژه ها بررسی می کند، و از مهم ترین ابزارهای معنی شناسی برای درک فضای ایدئولوژیک حاکم بر کلام است. این پژوهش با شناسایی واژگان نشان دار در همایون نامه و طبقه بندی آنها در دو گروه ملی و مذهبی نشان داده است که واژه های ی با نشان داری های ملی و مذهبی، با بازنمایی تقابل بنیادهای ملّی و اساطیری با بنیادهای مذهبی، ایدئولوژی سیاسی غالب در دوران قاجار را تبلیغ کرده، و همسان سازی کلمات با مؤلفه های ملّی یا مذهبی در جایگاه های مختلف نیز به مشروعیت بخشی قدرت سیاسی در متن انجامیده است.
شایست ها و ناشایست های پادشاهان و حاکمان در شعر حافظ شیرازی
حوزههای تخصصی:
دیوان حافظ شیرازی، علی رغم خمیرمایه ای غالباً عارفانه، واجد وجوه دیگری از مضامین، از جمله سیاسی و حکومتی است. ارتباط و تعامل حافظ با دربار شاهان و حاکمان زمانه و دغدغه ایجاد حکومتی مطلوب، موجب شده تا وی با شیوه ای خاص در برخی از مدایح، نیز نقش پردازی های برخی از اشعارش به هنجارها و آداب اخلاقی و سیاسی آنان توجه نشان دهد. چگونگی منظر حافظ به ارزش ها و ضدارزش های پادشاهان و فرمانروایان، نیز مصادیق، نحوه استعمال و هدف از به کارگیری این دسته از مفاهیم در اشعارش موضوع شایسته درنگی است که چندان به آن توجهی نشده است. از این رو این جستار با روشی توصیفی - تحلیلی، در پی پاسخ گویی به این سوالات است که شایست ها و ناشایست های فرمانروایان در شعر حافظ چه بوده اند و به چه منظوری در شعر وی انعکاس یافته اند؟ یافته-ها نشان می دهند که حافظ متأثر از الگوهای کلی«سیاست نامه نویسی» ایرانی، پاره ای از شایست های اخلاقی و سیاسی پادشاهان، از قبیل: عدالت، فره مندی، تدبیر امور ملک، سخاوت، برپایی امنیّت، و برخی از ناشایست های آنان، نظیر: ظلم، خونریزی، تعصب و غرور را به طرزی زیرکانه و هنرمندانه، در اشعارش به منظور پندآموزی و عبرت انگیزی، همچنین تلطیف روحیه حاکمان زمانه و کاستن از استبداد و خشونت آنان، وارد نموده است.
تطبیق و بررسی ویژگی های اقلیمی و روستایی در رمان های «زائری زیر باران» اثر احمد محمود و «الربیع العاصف» اثر نجیب الکیلانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
180 - 201
حوزههای تخصصی:
ادبیّات اقلیمی به عنوان یکی از زیرشاخه های مهم ادبیّات داستانی در تحولات اجتماعی و سیاسی اکثر جوامع تأثیر داشته است. احمد محمود و نجیب کیلانی، دو نویسنده بزرگ معاصر فارسی و عربی، از جمله نویسندگان متعهد با اتکا به فرهنگ بومی، مشکلات جامعه را مطرح و اذهان را برای چاره جویی و درک آن ها در قالب داستان های خود فرا می خواندند. داستان «الربیع العاصف» از آثار نجیب کیلانی در مورد روستایی با امید و رنج در امتداد تحولات تاریخی معاصر مصر در اواخر قرن بیستم است. داستان «زائری زیر باران» اثر احمد محمود نیز انعکاس اوضاع اقلیم جنوب و مصائب مردم را با چیره دستی در صحنه های نمایش داستان با نگاه نویسنده نقاد به تصویر کشیده است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی از محدوده مورد مطالعه به بررسی و ارزیابی عناصر اقلیمی با روش کیفی- تطبیقی پرداخته است. ابتدا منابع اولیه در حیطه های جغرافیایی و محلی استخراج شده از آثار احمد محمود و نجیب کیلانی در ارتباط با پیامدهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیت بررسی این موضوع زمانی آشکار می شود که در صورت شناخت تأثیر هویت بومی و محلی بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی در جوامع اسلامی نیز حل می شد. نتایج حاصل از این پژوهش برای دست یابی به عناصر اقلیمی و بومی تأثیرگذار بمنظور اهداف توسعه پایدار لازم و ضروری است.
بررسی و تطبیق روایتگری در آثار غزاله علیزاده، با تکیه بر رمان های «خانه ادریسی ها»، «شب های تهران»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
202 - 234
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی به عنوان علمی جدید، به بررسی ساختار حاکم بر روایت های داستانی می پردازد. با استفاده از شاخص های علم روایت شناسی، می توان به الگوی ساختاری روایت ها دست پیدا کرد. زبان شناسان متعددی به ارائه نظریات مبسوطی در این زمینه پرداخته اند و در این میان، مطالعات ژرار ژنت از وسعت فراوانی برخوردار است. او در مطالعه روایت های داستانی، بر سه شاخص کلی "زمان"، "حالت یا وجه" و "صدا و لحن" تکیه می کند. غزاله علیزاده، از نویسندگان معاصر ادبیات داستانی ایران به شمار می رود که آثارش از دیدگاه علم روایت شناسی، قابل تأمّل است. این نوشتار با تکیه بر نظر روایت شناسان به ویژه نظریه های ژرار ژنت، به بررسی سه مؤلفه مذکور در آثار این نویسنده پرداخته است. روایت در گذشته و، گذشته در گذشته، روایت زمان حال و عبور مکرّر از زمان حال به گذشته، ویژگی برجسته آثار مذکور از لحاظ زمانی است. بیش تر رویدادهای این آثار، روی خط مستقیم و متوالی روایت شده اند استفاده از شتاب منفی و مثبت، بسامد و انواع آن، کانون صفر و کانون درونی، روایت درون داستانی با زاویه دید اول شخص، تک گویی، حدیث نفس و من شاهد، روایت برون داستانی با زاویه دید سوم شخص، هم چنین روایت پسازمانی و همزمانی، از ویژگی های روایت در رمان های فوق الذکر است.
خوانش نشانه شناسی لایه ای در فرایند معنایی داستان مدرن «ابوالهول» از فرشته ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
97 - 122
حوزههای تخصصی:
گفتمان کلامی نثر مدرن، با سازه هایی در هم بافته از پیرنگی آگاهانه و هنری شکل گرفته است به طوری که بازی نشانه ها در متن، چنان همگام با ذهنیت و حافظه ی شخصیت، سیال وگریزان می شود که ابهام، مؤلفه ی خاص روایت مدرن می شود؛ اما نشانه شناسی لایه ای با خوانش دقیق و نظام مند به تعامل لایه های متنی در اثر توجه می کند تا در رمزگان های متعدد، با عنایت به بستر بافت، به دلالت های صریح و ضمنی نشانه ها در فرایند معنایی بپردازد. «ابوالهول» نام داستانی کوتاه اثر فرشته ساری است که در دهه هشتاد نوشته شده است. خودگویی های راوی که گویی روایت نمادینی از تجسم حافظه و ضمیر ناخودآگاه او در زمینه ی سرنوشت زنان است، چنان بار معنایی مکان هایی مانند کاروانسرا و تاریکخانه را به همراه کنشگران انسانی و غیر انسانی، زایا نشان می دهدکه پدیدار شناسی خوانش با رویکرد نشانه شناسی لایه ای، علاوه بر دخالت عناصر پیرامتنی در دلالت، به لایه های زمانی، مکانی، زیبایی شناختی و کنشگران در رمزگان ها توجه می کند تا بار معنایی آن ها را در فرایند معنایی داستان نشان دهد؛ اما در «پی رفت» فرایند معنایی سوژه ی مدرن در مسیرِ «شدن»، که به «شوِشگر» ی متعالیِ راوی انجامید، علاوه بر نقش بارز «افعال مؤثر»، به «انفصال» راوی در «نقصان معنا» نیز توجه شد تا تفاوت شخصیت داستان های سنتی و مدرن در جستجوی ابژه ها نشان داده شود.
مضمون شناسی آثار هنرمندان کرد «ایران، عراق، سوریه » از منظر نقد تخیلی گاستون باشلار با موضوع کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرونا، ویروس ناشناخته ای است که همه مرزهای طبیعی و انسانی را پشت سر گذاشته به طوری که هنرمندان جهان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. هنرمندان کرد نیز از این امر بی تأثیر نبوده و در آثارشان این امر را بازتاب داده اند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل پیامدهای کرونا، در ﭼﺎرﭼﻮﺑی ﻏیﺮ از ﻣﺎﻫیﺖ اصلی آن، به عنوان ﻣﻀﻤﻮن هنری در آثار هنرمندان کرد از منظر نقد تخیلی گاستون باشلار است. باشلار جهت تحلیل اثر هنری، تخیل مؤلف را مورد توجه قرار داده و عناصر اصلی و اولیه سازنده جهان (آب، هوا، خاک و آتش) را اساس شناخت اثر هنری و تخیل هنرمند قرار می دهد چراکه معتقد است تخیل بر پایه صورت های مادی شکل می گیرد. این پژوهش، به لحاظ ماهیت از نوع کیفی بوده و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. هم چنین گردآوری اطلاعات و داده ها با استفاده از منابع مکتوب و کتاب خانه ای، میدانی، همچنین شبکه جهانی اطلاع رسانی (اینترنت) صورت گرفته و در پی پاسخ به این پرسش است که: تأثیر پاندمی کرونا و فضای حاصله از آن بر هنرمندان کرد منتخب در این پژوهش و آثارشان چگونه بوده است؟ در این راستا، ابتدا با تنظیم یک فراخوان و پخش آن در فضای مجازی و جامعه، ارتباط با هنرمندان به صورت میدانی و ... بالغ بر 290 اثر در قالب های متفاوت هنری و با محوریت کرونا جمع آوری شد. سپس با توجه به کیفیت آثار جمع آوری شده به روش هدفمند، آثار هر هنرمند از هر کشور کردنشین «ایران، عراق، سوریه» انتخاب و به تحلیل و بررسی آثار این سه هنرمند منتخب از منظر نظریه باشلار پرداخته شد. نتیجه نشان داد که هنرمندان منتخب در این پژوهش بیشتر به فضای درونی خویش مراجعه کرده و آثار این دوره آن ها بیشتر به سمت درون گرایی و دغدغه های درونی هنرمند گرایش پیداکرده و انعکاس مستقیم اثرات کووید 19 در جامعه انسانی کمتر در آثار این هنرمندان انعکاس پیداکرده است.
نگاهی انتقادی بر نفثه المصدور از منظر تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوین از تحلیل گفتمان و به عبارتی نوعی پژوهش گفتمانی است که وجه جامعه شناختی دارد. همچنان که از لفظ انتقادی برمی آید،به مساله ی قدرت،سلطه، نابرابری و بازتولید و مقاومت در برابر قدرت در متون می پردازد. تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف یکی از برجسته ترین نظریات در حوزه ی گفتمان محسوب می شود که به ساخته شدن هویت ها در چارچوب زبان،کشف خصائص ایدئولوژیک و سیاسی،کاربست های زبان و بازتولید روابط قدرت در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین می پردازد. نفثه المصدور از جمله آثاری است که با توجه به ظرافت های زبانی و زبان شاعرانه، دارای مفاهیم ضمنی و لایه های زیرین موجود در اثر است که نشان می دهد کلام نسوی قابلیت تحلیل گفتمان انتقادی را دارد.پژوهش حاضر برآن است تا به شیوه ی توصیفی_تحلیلی،در سه لایه ی توصیف، تفسیر و تبیین،لایه های زیرین و پنهان متن یعنی وضعیت قدرت و ایدئولوژی درعصر مغول را بررسی کند تا با کنارهم گذاشتن ایدئولوژی های مختلف درمتن به آشنایی زدایی انتقادی و رهیافتی نو در این حوزه دست یابد.یافته-های پژوهش حاکی از آن است، با وجود آنکه در روساخت نفثه المصدور گفتمان جبر، گله و شکایت از روزگار و استبداد و غارتگری مغولان بیداد می کند اما در ژرف ساخت و اندیشه ی زیدری، گفتمان جبر و خیانت کارگزاران حکومتی و طبقه ی فرودست بیش از استبداد و جبراندیشی الویت دارد.
بررسی تأثیر نهج البلاغه در مثنوی با رویکردی تطبیقی بر اساس مبحث توحید افعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجّه به توحید از اصولی است که همواره تمامی مسلمانان با تمامی گرایش های فرعی به آن معتقدند. بحث از توحید افعالی به عنوان یکی از مراتب سه گانۀ توحید (توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی) نیز از این قاعده مستثنا نیست. در این پژوهش، تلاش شده است تا به شیوۀ توصیفی تحلیلی و با تکیه بر رویکرد تطبیقی به اثرپذیری مثنوی از نهج البلاغه ، (به دلیل اشتراک و نوع همگونی دیدگاهی) در مبحث توحید افعالی پرداخته شود. این اشتراک دینی در دو سوی عالم و در دو زمان ناهمگون، انسان ها را به اشتراک دیدگاهی در مبحث توحید افعالی آشنا می سازد. هر دو برای اثبات یگانگی پروردگار و مراتب کمال انسانی، مراحلی قائل اند. هدف این نوشتار از برسی تطبیقی در دو اثر نهج البلاغه و مثنوی ، بررسی تأثیر و تأثر، تطبیق و روشن سازی ابعاد توحید افعالی در موضوعات خرد تر چون خالقیت، ربوبیت و مالکیت و ذکر بسامد و شباهت های دیدگاهی و گفتاری آن دو بزرگ (در برخی موارد، تفاوت ها) در ابعاد فوق است. نتایج بررسی حاکی از آن است که به طور قطع، مثنوی مولانا از نهج البلاغه تأثیر پذیرفته است. همچنین لازم به ذکر است که بیشترین تأکید مولانا در بحث توحید افعالی، بر «توحید در ربوبیت» بوده و در این حوزه، مطالب گسترده تری در مقایسه با نهج البلاغه دربارۀ توحید در مالکیت ذکر کرده است. و در آخر می توان گفت تأکید امام علی (ع) در نهج البلاغه نیز بیشتر در بحث «توحید در خالقیت» متمرکز بوده است.
مقایسۀ کاربرد ایهام در قصاید خاقانی و غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
95 - 120
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش بر آنیم که مقولۀ ایهام و چندوچون استفاده از آن در قصاید خاقانی و غزلیات حافظ را بررسی کنیم. مقولۀ ایهام در این جستار، منحصر به ایهام چندمعنایی است و شامل زیرمجموعه های دیگر آن، از جمله ایهام تناسب، ایهام ترجمه، ایهام ترادف، ایهام تبادر و... نمی شود. مبنای تعریف ایهام، علاوه بر پیشینۀ آن در کتاب های بلاغی، تعاریف تازه تر خواهد بود که زیرمجموعه های این تعاریف تازه را می توان چنین برشمرد: ایهام واژگانی (قاموسی، نام واژه ای، اصطلاحی) ایهام مجازی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، استخدام، ایهام اضافی و ایهام چندگانه خوانی. نتیجۀ به دست آمده گویای آن است که حافظ در همۀ گونه های ایهام به جز استخدام، بر خاقانی پیشی گرفته است و یکی از وجوه تفاوت کاربرد ایهام در دیوان دو شاعر این است که حافظ توجه ویژه ای به ایهام پردازی با واژگان عربی داشته است و نیز ایهام ساختاری که حاصل اشراف شاعر بر ظرفیت های مختلف زبان است در دیوان او برتری چشمگیری دارد.
ضرورت تصحیح مجدد مقامات شیخ الاسلام حضرت خواجه عبدالله انصاری هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
55 - 70
حوزههای تخصصی:
مقامات شیخ الاسلام حضرت خواجه عبدالله انصاری هروی یکی از آثاری است که آن را متعلق به عبدالرحمن جامی دانسته اند. برخی از جملات و عبارات این کتاب یا عیناً مانند نفحات الانس جامی و طبقات الصوفیه انصاری است یا این که با اندکی تغییر در این کتاب آمده است. تاکنون، سه تصحیح از این اثر صورت گرفته است و با وجود کوشش های آربری، فکری سلجوقی و بشیر، هنوز نقص ها و ایرادهایی در تصحیح یا تحشیه ها و تعلیقات آن دیده می شود. این پژوهش با شیوۀ سندپژوهی انجام یافته است و کوشیده ایم با معرّفی آن، ضمن اشاره به مؤلفه های فکری، زبانی و ادبی و ویژگی های سبکی اثر، با بیان برخی از ایرادها و اشکالات موجود در تصحیح های انجام شده، ضرورت تصحیح مجدد آن را یادآور شویم. قراین به دست آمده نشان می دهد که اولاً، اشکال های متن ذیل پنج مؤلفۀ کلی ایراد در علائم نگارشی و ویرایشی، خطا در چاپ، اشتباه خواندن نسخه ها، ایراد در تحشیه و تعلیقه یا نقص در آن و حذف واژه یا اصطلاحی مهم از متن خلاصه می شود. ثانیاً، از منظر ویژگی های سبکی، با توجه به قراین به دست آمده این متن بر چند مؤلفۀ کلی استوار است. به لحاظ ویژگی فکری، برخی از شاخص ترین و محوری ترین اندیشۀهای صوفیه مانند ذکر شطحیات اهل سلوک و تفوق طریقت بر شریعت در این متن آشکارا دیده می شود. به لحاظ ویژگی زبانی، با توجه به این که نویسنده رسالت خود را نه فضل فروشی و تقدم چگونه گفتن بر چه گفتن، بلکه راحت بودن درک معنا و انتقال پیام می داند، با متنی ساده و مرسل روبه روییم. با توجه به این مسئله، به لحاظ ویژگی ادبی نیز، نویسنده کوشیده است تا حد امکان از آرایه های لفظی و معنوی ساده ای بهره بگیرد تا این اثر برای اغلب مخاطبان قابل فهم باشد.