فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی نوشتار حاضر، نقد و بررسی کتاب «مصرف و زندگی روزمره» نوشته مارک پاترسون، جامعه شناس معاصر امریکایی است که به عنوان یکی از متخصصان حوزه مصرف و جامعه شناسی شناخته می شود. اثر مزبور یکی از متون جذاب و آکادمیک به شمار می رود که با تحقیق درباره آثار مصرف گرایی در زندگی بشر معاصر نگاشته شده است. به عقیده نویسنده اثر، راز بقای نظام سرمایه داری امروزی ایجاد فاصله میان تولید و مصرف و حتی تبدیل انسان ها به موجوداتی مصرف کننده است که غالباً هویت و شخصیت آنان نیز در فرایند بازار و خرید تکوین می یابد. نوشتار حاضر با طرح دیدگاه های پاترسون به عنوان یکی از زمینه های شکل گیری جامعه شناسی مصرف می نگرد و بر این عقیده است که آراء پاترسون، بوردیو و حتی دوسرتو می تواند قوام بخش رشته مستقلی با عنوان جامعه شناسی مصرف در مراکز آکادمیک و محافل علمی باشند. مهم ترین انتقادی که می توان به آراء پاترسون وارد نمود طرح مسأله مقاومت در برابر نظم مصرف گرای امروزی است که با از قضا در زمین مصرف گرایی طراحی شده است. ناقد با واکاوی این طرح، رویکرد متفکران انتقادی و بهره گیری از ظرفیت «هنر» و «هنر انتقادی» را رویکرد مطلوب تری جهت کاستن از آثار نامطلوب مصرف گرایی می داند.
بررسی و تحلیل تقابل های روایی در قصه های مجید (برساختی گفتمانی)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
71 - 82
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی، دانش بررسی و تحلیل متون داستانی است که از خلال آن، شگردهای روایی، نظام و ساختار حاکم بر اثر، پیوند اجزا و عناصر روایی با درون مایه و... کشف می شود. در این پژوهش به بررسی و تحلیل تقابل روایی در قصه های مجید پرداخته شده است. تقابل ها از عناصر روایی به شمار می روند که از طریق آن ها، پویایی و تحرّک روایت ها، درجه باورپذیری و قبول آن ها، اوج و گره افکنی های روایی و... معنادار می شوند. قصه های مجید، مجموعه قصه هایی است که مرادی کرمانی، از زبان راوی درون داستانی (مجید) و با توجه به جهان معرفتی کودک- نوجوان آن را نوشته است. از آنجا که قصه های مجید، جهان معرفتی کودک- نوجوان را به تصویر می کشد بنابراین می توان تفاوت تقابل های روایی بزرگسال و کودک- نوجوان را نیز از خلال این قصه ها نشان داد که این تقابل ها در نوع خود، شکل دهنده گفتمان داستان هستند. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مرادی کرمانی با استفاده از تقابل دو دنیای معرفتی (بزرگسال در وجود بی بی؛ و کودک- نوجوان در وجود مجید) روایت مورد نظر خود را خلق کرده است. راوی درون داستانی نیز دقیقاً با تکیه بر بلاغت خاص خود که بیشتر متکی بر حواس پنجگانه است، رخدادهای داستانی را روایت کرده است و از قضا همین موارد نشان می دهند تقابل ها، نشان دهنده دو نوع دیدگاه و جهان بینی حاکم است یکی دیدگاه کودک- نوجوان و دیگری دیدگاه بزرگسال.
بررسی تطبیقی کاربست شرقی و غربی نماد «شیر» از سوی نظامی و شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
514 - 538
حوزههای تخصصی:
نمادگرایی رهیافتی ادبی است که از نمادها اعم از کلمات، افراد، نشانه ها، مکان ها یا ایده های انتزاعی برای نشان دادن چیزی فراتر از معنای تحت اللفظی و مدلول های حقیقی آنها در عالم واقع استفاده می کند. هدف از مقاله حاضر بررسی و مقایسه تطبیقی وجوه تشابه و تفاوت مفاهیم مرتبط با نمادپردازی های استعاری و اسطوره ای شیر در دو اثر اتللو و هملت از شکسپیر و اثر سترگ و غنایی خسرو و شیرین نظامی است.
جستار پیش رو نشان می دهد استفاده از نماد اساطیری شیر در شیوه بیان هر دو نویسنده، مفاهیم انتزاعی گسترده و ویژه ای را شامل می گردد. از جمله در هملتِ شکسپیر، نماد شیر با مفاهیمی چون: جنون، خشم، انتقام و نفرت و در خسرو و شیرین نظامی با مفاهیمی چون: شکوه، جلال و عظمت همراه است؛ در کتاب اتللو نیز شکسپیر به شیوه ای متفاوت از نماد شیر در جایگاه یک استراتژی اجتماعی سود جسته است.
بررسی تحلیلی نماد موجود نشان می دهد که نمادپردازی شیر نویسندگان را در ترغیب خواننده به باورداشت ذهنیت آنان و پذیرش کاراکترهای داستانی یاری رسانده است؛ علاوه بر این، شاهد آن هستیم که نویسندگان اهداف بلاغی مشترکی را از حیث ایجاز و اغراق دنبال کرده و به تبع نماد شیر علاوه بر مفاهیم متعارف آن در میان جوامع مختلف، در آثار این دو نویسنده از مشابهت های خاص خود در نحوه کاربست برخوردار گشته است.
بررسی تاریخمندی نصر حامد ابوزید در فرایند فهم متن بر اساس کاربست وجه در دستور نظام مند هالیدی (مطالعه موردی سوره انفال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نصر حامد ابو زید در فرایند فهم متن معتقد به تاریخمندی است. تاریخمندی وی به دو بخش تاریخمندی متن و تاریخمندی فهم تقسیم شده است. تاریخمندی متن به این معناست که متن قرآن در بستر بافت تاریخی اجتماعی دوره جاهلی و در طی 23 سال تشکیل یافته است و تاریخمندی فهم به افق معنایی دریافت کننده متن مربوط است و معنا را حاصل آن افق می داند. یکی از پیامدهای تاریخمندی مخاطب محوری و عدم قصدیت مؤلف است، درحالی که «وجه» یکی از مهم ترین عناصر فرانقش بینافردی در دستور نظام مند هالیدی است که کارکرد گفتمانی مهمی در بیان قصد مؤلف و قطعیت آن می باشد. برای بررسی نگرش گوینده می بایست عناصر وجه که مهم ترین آنها فاعل و عنصر خود ایستا است، توجه کرد. سوره انفال یکی از مهم ترین سوره هایی است که واقعه تاریخی اولین جنگ اسلام (جنگ بدر) را بازگویی می کند. پژوهش مورد نظر سعی دارد بر این سؤال پاسخ دهد: چگونه می توان در سوره انفال باتکیه بر ساخت وجهی در فرانقش بینافردی به قصد مؤلف برسیم؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی باتکیه بر ساخت وجهی فرانقش بینافردی نقش گرای هالیدی و بیان عناصر دستوری این ساخت است. مهم ترین نتایج این پژوهش آن است که عناصر زیر مجموعه وجه یعنی فاعل و عنصر خود ایستا که شامل زمان داری و نوع وجه است، می تواند بیانگر قطعیت مؤلف در بیان گزاره های اتفاق افتاده در این جنگ باشد. بسامد بالای فعل ماضی و وجه اخباری در انفال بیانگر این است که مؤلف متن با قاطعیت و اطمینان بیشتری در مورد حادثه سخن می گوید؛ بنابراین قصدیت مؤلف با کاربرد عناصر وجهی نمایان شده، درحالیکه در نگاه تاریخمند أبوزید معنای متن تابع افق معنایی خواننده است.
خوانش اسطوره-جامعه شناختی باب های «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» از کتاب کلیله و دمنه، با تأکید بر طبقات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه یکی از آثار ادبی و فرهنگی مشترک هند و ایران است که بسیاری از مطالب مندرج در آن براساس تفکر آریایی ملت های مذکور نوشته شده است. در جستار حاضر، به روش توصیفی -تحلیلی، موضوع قشربندی اجتماعی در باب های «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» با رویکرد اسطوره جامعه شناختی تحلیل شده است. خوانش اسطوره جامعه شناختی روشی است که می توان به یاری آن ریشه اسطوره ای پاره ای از مفاهیم جامعه شناختی را آشکار کرد. آرای ژرژ دومزیل حاکی از این است که طبقه بندی در میان اقوام هندواروپایی یکی از اصلی ترین ساختارها برای ایجاد نظم اجتماعی بوده است. کینگزلی دیویس و ویلبرت مور نیز چنین نظری در مطالعات جامعه شناسانه خود دارند. تحلیل باب های ذکرشده کلیله و دمنه با این دو نظریه اسطوره شناختی و جامعه شناختی نشان می دهد که ساختار داستان «شیر و گاو» با ساختار طبقاتی جوامع هندواروپایی منطبق است؛ ساختاری طبقاتی که به هیچ وجه تحرک طبقاتی را برنمی تابد و همان طورکه در باب «بازجست کار دمنه» مشخص می شود، اقدام کنندگان به تحرک طبقاتی فرجامی جز ادبار و نابودی نخواهند داشت. در باب های مطالعه شده، دمنه عامل تحرک طبقاتی نافرجام است، کلیله مدافع و پذیرنده قشربندی به عنوان واقعیتی انکارناپذیر است، و شیر، مادر شیر و پلنگ، که به طبقه اشراف تعلق دارند، حافظ و نگاه دارنده قشربندی به عنوان ساختاری تنظیم کننده محسوب می شوند. قشربندی موجود در این باب ها، صورتی دیگر از کنش های سه گانه اسطوره ای جوامع هندواروپایی است که خود عامل شکل گیری طبقات اجتماعی در این جوامع شده است.
خوشه های نمادین شعر آیینی فارسی در دهه نود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نماد یکی از عناصر معنابخش زبان است که ظرفیت ویژه ی واژگان را در به تصویر کشیدن مفاهیم متعدد و متنوع نشان می دهد. با تأمّل در اشعار سه دهه ی اخیر می توان دریافت که در شعر آیینی، نمادها به صورت زنجیره ای تکرار می شوند و ذهن مخاطب را به سمت معناهای مختلف سوق می دهند؛ بدین ترتیب شبکه ای از معانی در ذهن مخاطب شکل می گیرد. مقاله پیش رو اشعار آیینی در دهه ی اخیر را از حیث برخورداری از شبکه نمادین بررسی و تحلیل می کند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای است این است که شبکه ی نمادین در شعر آیینی تا چه اندازه گسترده است؟ و دیگر این که این نمادها چه کمکی به شبکه معنایی شعر کرده اند؟ تنوع و گستردگی نمادها در شعر آیینی معاصر را می توان در چند خوشه با عنوان خوشه ی نمادین رنگ، خوشه ی نمادین شهر، خوشه ی نمادین تقویمی، خوشه ی نمادین شخصیت، طبقه بندی کرد. بافت نمادین این اشعار بی تردید در خدمت مفاهیم بلندی چون عدالت اجتماعی، امیدآفرینی، اعتراض به ناراستی ها و نادرستی ها و ارائه ی تصاویر دقیق از زندگی اجتماعی قرار دارند.
بررسی برخی علل و زمینه های تغییر تخلص شاعران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
5 - 27
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ ادب فارسی، مخاطبانِ گونه گونِ شعر فارسی و حتی مردمِ هم روزگارِ شاعران قدیم و جدید، غالباً نامِ درست و کامل بسیاری شاعران را نمی دانسته اند و بیشتر، آن ها را بر اساس نامِ هنری و یا تخلص شعری شان می شناخته اند؛ بنابراین شاعران همواره در انتخاب تخلص، دقت و وسواس بسیاری به خرج می داده اند تا زیباترین و سازگارترین تخلص را برای خویشتن برگزینند. به همین سبب است که برخی شاعران بعد از مدتی درمی یافته اند که بنا به علل مختلف، نیاز است تخلص خود را تغییر دهند. باید در نظر داشت که «تغییر» آن هم از نوع «تخلص» تأثیری شگرف در تکوین و تداوم حیات شعری شاعران داشته است؛ یعنی وقتی که شاعری با تخلص قدیم، نامی برای خود دست وپا کرده بود و آن تخلص بر شعرهای وی نیز خوش نشسته بود، احتمال داشت با تغییرِ آن، ادامه حیات شعری خود را دچار چالش های سخت و دشوار نماید. در این جُستار، برخی دلایل تغییر تخلص شاعران به صورت توصیفی تحلیلی بررسی شده است و نشان داده شده که تغییر تخلص شاعران، به عنوان یک سنّت ادبی، تحت تأثیر شاخصه های سیاسی، اجتماعی، ادبی، فردی و غیره صورت پذیرفته است. دراین بین، برخی شاعران ضمن انتخاب تخلص جدید، تخلص قبلی خود را نیز رها نکرده اند و بعضی دیگر، تخلص جدید را در سروده های قبلی جایگزین تخلص قدیم کرده اند و گروهی دیگر، پایبندی چندان به تخلص جدید هم نداشته اند؛ گاه به تخلص قبلی بازگشته اند و گاه تخلص های تازه و تازه تر را آزموده اند که همه این موارد را می توان در خصوص هر شاعر به صورت جداگانه بررسی کرد.
مکالمه سنت و تجدد در مقالاتی درباره قاآنی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
233 - 252
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برآنیم تا برخلاف کلیشه های برساخته از مفاهیم سنت و تجدد و نسبت صرفاً تقابلی آن دو، چگونگی مفهوم یابی سنت و تجدد ادبی در محیط های مختلف و کسب مفاهیم تازه و متفاوت و نسبت های گوناگون آن ها را در زمینه مقالات مربوط به قاآنی بررسی کنیم. بازه زمانی مورد نظر ما از سال 1285 تا 1320 است. برای تبیین و توضیح نسبت سنت و تجدد از اصطلاح «مکالمه» استفاده می کنیم. بررسی ما سه مرحله خواهد داشت: شکل گیری مکالمه، جدال نوگرایان و بازخوانی انگاره ها.در دوره آغازین کسانی که ما آن ها را تجددگرا می شماریم تلاش می کنند با تلقی قاآنی و شعرش به مثابه تجسم امر سنتی، به مقابله با آن برخیزند اما مکالمه سنت و تجدد در مقالات بهار و وحید درباره قاآنی ابعاد تازه ای از دو مفهوم فوق را آشکار می کند که قطعاً در قالب دوگانه کلیشه ای سنت و تجدد قرار نمی گیرد. در مرحله دوم و با بررسی مقالات دو تن از نوگرایان درباره قاآنی متوجه می شویم که تلاش برای محبوس کردن قاآنی در سنت همزمان با انتساب صفات متجددانه به او رابطه دیالکتیکی میان سنت و تجدد پدید می آورد. در مرحله سوم مکالمه میان سنت و تجدد به درون سنت کشیده می شود و مقاومت سنت در مقابل سنت فرو می شکند. این مرحله ای از «عقلانیت و خودآگاهی تاریخی» است که منتقدان را به بازخوانی انگاره های پیشین ترغیب می کند. می توان این تحقیق را در مورد شاعران دیگر هم انجام داد اما قاآنی به اعتبار موقعیت، عملکرد و آثارش بیش از دیگران زمینه این مکالمه را فراهم آورده است.
بررسی و بازتاب اجتماعیات در شعر معاصر بر پایه غزل های حسین منزوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
114 - 144
حوزههای تخصصی:
ادبیّات غنائی، کهن ترین نوع ادبی است که شاعر در آن حقیقت وجودی خود را به نمایش می گذارد و در آن عواطف شخصی خود نسبت به زندگی و جامعه را بیان می سازد، به گونه ای که می توان واقعیّت های اجتماعی و جامعه را به صورت بازتاب عینی و به صورت جزئی و محدود در آثار ادبی مشاهده کرد. هدف از مطالعه اجتماعیات در شعر، بیشتر برای تحلیل دغدغه ها و مسائل اجتماعی آن دوره است. حسین منزوی(1325-1383) از جمله بزرگ ترین غزل سرایان عصر حاضر، که به غزل عاشقانه شهرت یافته است؛ موضوع غزل های او بیشتر پیرامون عشق است و بااین حال به مسائل اجتماعی و سیاسی هم در غزل های خود پرداخته است. معشوق در غزل منزوی، چهره متفاوت به خود گرفته و این امر حاکی از نگرش متفاوت شاعر به موضوع عشق است. منزوی در توصیف پردازی های خود دارای سبک شخصی و ویژه ای است که شعرش با دیگر شاعران هم عصرش متمایز شده است. در سروده های غنائی او، مضامین متفاوت و دوگانه ای پیرامون موضوعات و مسائل غنائی، اجتماعی و مذهبی می توان دید. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، اجتماعیات و مسائلی مرتبط با آن را در غزل های منزوی بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که مهم ترین موضوعات اجتماعی به کاررفته در غزل منزوی چیست؟ نتیجه پژوهش حاکی از آن است، شاعر توانست زبان جدیدی برای بیان عشق ایجاد نماید به گونه ای که در غزل های عاشقانه او، می توان این تمایز و دوگانگی رویکرد را مشاهده نمود.
بررسی انعکاس عاملیت و کنش گری زن در نوشته های زنانه: مطالعه تطبیقی "سووشون" و "دا"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
139 - 172
حوزههای تخصصی:
موضوع عاملیت زن بر اساس رهیافت های انتقادی، مساوات، آزادی، پیشوایی، مادری و تهذیب و تعلیم مورد بررسی قرار گرفته است؛ اما برخی رویکردهای تحقیقی به برابری و عاملیت زن در ساحات اجتماعی و سیاسی، تحت تأثیر غلبه نگاه مردگرا، دارای نقص های روش شناختی و یا به دلیل تعهدات سیاسی، دارای نقص معرفت شناختی بوده و در تحقق مأموریت خویش ناکام مانده اند. انقلاب اسلامی، به دلیل ریشه دار بودن در هستی شناسی و معرفت شناسی اسلام، درک واقع گرایانه ای از عاملیت زن فراهم نموده است که در ابعاد مختلف فرهنگی ازجمله ادبیات پایداری، نمود برجسته ای داشته است که مورد غفلت محققان قرار گرفته است؛ ازاین رو، تحقیق حاضر اولین تلاشی است تا با کاربست نظریه دستوریِ سازگانی- نقش گرای هالیدی، فرایندهای اندیشگانی و تعریف عملیاتی آن، بیان زن گرا و انعکاس عاملیت زن در ساحات فرهنگ و سیاست را در خاطره نوشته «دا» به عنوان نمونه ادبیات پایداری و رمان «سووشون» به عنوان نمونه ادبیات اجتماعی قبل از انقلاب مورد تحلیل زبان شناختی قرار دهد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که نویسندگان از شش فرایند ساخت کارکرد اندیشگانی در انعکاس شخصیت زن داستان بهره برده اند. نتایج تحقیق حاکی از غلبه بسامدی فرایندهای اندیشگانی ذهنی بر فرایندهای مادی و رفتاری در فضای اندیشگانی پس از انقلاب در نمونه ادبیات پایداری است که بیان کننده برون رفت شخصیت زن از فضاهای سنتی خانه داری، مادرانگی و احساسی زنانه محض و حاکی از تقویت نقش کنشگری و عاملیت زن در ساحات اجتماعی و فردی، ذیل حفظ هویت ایدئولوژیک و ایرانی خویش است.
الدیمقراطیه الأدبیه فی فکره محمدعلی جمال زاده ومیخائیل نعیمه على ضوء نظریه المقارنه المرتکزه على ماقبل التخصصات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
139-166
حوزههای تخصصی:
آراء محمد علی جمال زاده اللغویه والأدبیه کرائد القصه القصیره الفارسیه فی مقدمه مجموعته القصصیه المعنونه ب یکی بود یکی نبود(کان یاماکان)تحتوی على مفاهیم أهمها مفهوم الدیمقراطیه الأدبیه، والتی اعتبرها کثیر من النقاد بیان الأدب الفارسی الجدید. سهوله الفهم لعامه الناس واستخدام اللغه العامیه واختیار الشخصیات القصصیه العادیه من اهل الشارع والسوق و من مختلف الطبقات المجتمع، ووصف عادات الناس وتقالیدها، بساطه الکتابه وسلاستها وتعزیز اللغه الفصحى والحفاظ على التراث اللغوی وإلخ، أهم مظاهر الدیمقراطیه الأدبیه التی أشار جمال زاده إلیها فی هذا البیان. یمکن استنباط مثل هذه الآراء فی أعمال الکاتب العربی الکبیر ورائد القصه القصیره العربیه میخائیل نعیمه وآراءها اللغویه والأدبیه. نسعى من خلال الورقه البحثیه إلى دراسه المفاهیم المرکزیه لمقدمه مجموعه جمال زاده القصصیه فی وجهات النظر الأدبیه واللغویه لمیخائیل نعیمه بناءاً على المنهج الوصفی التحلیلی وفی ضوء نظریه المقارنه المرتکزه على رؤیه ماقبل التخصصات لسزار دومینغز وهان ساسی وداریو فیلانو. أظهرت نتائج البحث أنّه بإمکاننا استنباط المفاهیم المرکزیه للدیمقراطیه الأدبیه فی آراء میخائیل نعیمه اللغویه والأدبیه مع اختلاف أنّ آراء نعیمه لم یتم جمعها فی عمل بعینه بل تشتّتت فی معظم أعماله ویمکن استنباطها من خلال قراءه أعماله المختلفه. تتجلّى ذروه هذه المفاهیم فی مجموعتی یکی بود یکی نبود(کان یاماکان) وکان ماکان القصصیه تطبیقیاً. فإنّ اختلافهما الرئیسی فی هذا الصدد، ینضوی فی التفاصیل ویرتبط بطبیعه اللغه الفارسیه والعربیه وآدابهما.
واکاوی سویه های «تعریض» و کارکردهای آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
35 - 68
حوزههای تخصصی:
تعریض یا گواژه بیانی غیرمستقیم و تأمل برانگیز است که در آثار ادبی، به ویژه حماسه از گستردگی بالایی برخوردار است. این شیوه بیان هنری در شاهنامه، به عنوان عالی ترین اثر حماسی، بازتابی فراگیر دارد. فردوسی آگاهانه و با اشراف بر دقایق سخن پهلوانی از ظرفیّت های گوناگون تعریض در جهت غنی تر نمودن اثر خویش سود می جوید. این پژوهش می کوشد به بررسی و تحلیل کمّی و کیفی تعریض در شاهنامه از سه دیدگاه «ساختار سخن تعریضی»، «محتوای سخن تعریضی» و «سطوح شخصیتی در تعریض» بپردازد. بررسی ها آشکار می سازد ساختار سخن تعریضی را می توان به زبانی و ادبی تقسیم بندی کرد. در بخش زبانی شیوه های بیان تعریض متنوّع، گسترده و به زبان عامه نزدیک است. در بخش ادبی نیز، تعریض ها در ساختار صناعتی با خاستگاه مردمی، هم چون تمثیل، کنایه، استعاره تهکمیّه و... نمود می یابند. به دلیل ماهیّت روایی شاهنامه تعریض های زبانی بسامد بالاتری دارند. درون مایه تعریض های شاهنامه نیز در خور تأمل است که اهم آن عبارتند از تعریض های ساختاری وابسته به بافت روایت، تعریض به جنگ آوری و پهلوانی، تعریض به عدم خردمندی و... . در بحث طرفین گفت وگو نیز بیش ترین تعریض ها از زبان پهلوانان غیرهم نژاد و سپس پادشاهان بیان می شود و گاه فردوسی نیز در مرزشکنی های روایی به شخصیت ها تعریض می زند. هم چنین تعریض در شاهنامه دارای سه کارکرد و هدف اساسی ازجمله نقش اندرزی و تنبیهی، تحقق حوادث منطقی داستان، آگاهی فردوسی از اثربخشی تعریض در روایت حماسی است.
بررسی ساختاری بازنویسی های مژگان شیخی از حکایات گلستان سعدی برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نویسندگان پرکار در زمینه بازنویسی متون کهن ادبی، خانم مژگان شیخی است که برخی از حکایات گلستان، بوستان، کلیله ودمنه، قابوسنامه، منطق الطیر و... را برای کودکان بازنویسی کرده است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از ابزار گردآوری اطلاعات کتابخآن های به بررسی ساختاری داستان های بازنوشته ی این نویسنده از شش حکایت گلستان سعدی برای کودکان و مقایسه ی آن ها با متن اصلی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد در چارچوب کلی اثر تغییر محسوسی صورت نگرفته، اما پیرنگ بازنوشته ها گسترده تر از متن اصلی شده است. توصیف عملکرد و ظاهر شخصیت ها، افزایش گفت وگوها و در نمونه هایی واگویه های درونی، از شگردهای بازنویس برای جذاب ترکردن داستان است. لحن گفت وگوها، از صورت ادبی و شاعرانه به لحنی ساده و تا حدودی متناسب با شخصیت ها تغییر کرده است. زاویه دید در تمام متن های بازنوشته، راوی دانای کل است که بازنویس در بعضی حکایت ها زاویه دید را به زاویه دید نمایشی نزدیک کرده، ولی تغییری در محتوا و درون مایه ایجاد نکرده است. شیخی در نام گذاری اشخاص ابتکاری نداشته و از اسامی عام به کاررفته در متن اصلی استفاده کرده است. زبان در متن بازنوشته، ساده و رسمی است؛ اما گاهی واژه های دشوار، جملات طولانی، حذف های نادرست و استفاده زیاد از حرف ربط «و» بین جملات، به سادگی و روانی متن آسیب رسانده است. در تمام داستآن ها به طور چشمگیری از اصطلاحات و کنایه های عامیانه، استفاده شده است که برخی برای مخاطب نامفهوم و دشوار است. با آنکه بازنویس در پرداخت اثر گاهی به موفقیت هایی دست یافته است، اما نیاز است که بازنوشته های خود را به ظرافت ها و شگردهای هنری سعدی بیشتر نزدیک کند.
نقد روش شناسی و مقایسه تطبیقی و تحلیلی شیوه های جاسوسی براساس هفت داستان مشهور ادبی و تاریخی با تأکید بر داستان «پادشاه جهود» در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
۲۰۶-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
نقد روش شناسی و تحلیل آثار ادبی از موضوعات مهم در حوزه آثار علمی و پژوهشی است که می توان به تأثیر بینامتنی متون ادبی به ویژه در ادبیات داستانی پی برد و شباهت ها و تفاوت ها و میزان تأثیرپذیری آنان از یکدیگر را نقد و بررسی کرد. در پژوهش حاضر، نگارندگان کوشیده اند با استفاده از روش تحلیل محتوا و مقایسه تطبیقی، یکی از شگردهای جاسوسی در جنگ را در هفت داستان مشهور ادبی و تاریخی «پادشاه جهود و نصرانیان» در مثنوی و حیات الحیوان دمیری، «بوم و غراب» در کلیله و دمنه، «نبرد فیروزشاه با هیطالیان» در تاریخ طبری، «شغاد و رستم» در شاهنامه فردوسی، «نبرد زبا و جزیمه» در تاریخ بلعمی، «بی بی ستی و ابومسلم» در ابومسلم نامه نقد و بررسی و تفاوت ها و شباهت های این متون را ارزیابی کنند و از طریق تحلیل محتوای داده های داستانی، پی رنگ واحد آن ها را به وضوح نشان دهند. نتایج نشان داد که شیوه جاسوسی در داستان پادشاه جهود و نصرانیان در مثنوی و حیات الحیوان از حیث ساخت و محتوا قوی تر از سایر داستان هاست، زیرا شیوه نفوذ در آن بر پایه نوعی جنگ شناختی است که بدون هیچ درگیری نظامی با هدف تسلط بر قدرت شناخت و نشانه گرفتن باورهای دینی دشمن توانسته است در بین ترسایان اختلاف ایجاد کند و آنان را نابود سازد؛ اصلی که در داستان های دیگر رعایت نشده است.
تحلیل روان شناختی رمان آتش، بدون دود بر اساس نظریات انسان گرا (آبراهام مزلو، ویکتورفرانکل)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، رمان هفت جلدی آتش بدون دود از نادر ابراهیمی را بر اساس دو نظریه مهم در روانشناسی انسان گرا (مزلو ، فرانکل) مورد تحلیل قرار داده است؛ هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تطبیق نظام فکری انسان گرایی با رمان آتش بدون دود است، بدین منظور، نخست محتوای رمان بر اساس هرم نیازهای اولیه مزلو، طبقه بندی و مشخص شد ابراهیمی در جلد نخست بیشترین تمرکز را بر نیازهای زیستی داشته است حال آنکه در جلد های بعدی، نیاز به امنیت عزت نفس و خودشکوفایی بیشترین فراوانی را دارند، سپس در بخش دوم پژوهش، انواع معناجویی و پذیرش رنج در رمان آتش بدون دود مبتنی با نظریه لوگوتراپی ویکتور فرانکل مورد تحلیل روان شناختی قرار گرفته است، نتیجه آن که می توان رمان آتش بدون دود را به عنوان اثری منطبق با مولفه های روانشناسی انسان گرا معرفی کرد، هم چنین پژوهش حاضر ثابت می کند نظریه انسان گرایی در روان شناسی می تواند ابزار فکری لازم جهت خلق متون اجتماعی- سیاسی را در اختیار بگذارد.
واژگان و فرهنگ هندی در سروده های فارسی مخلص لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رای رایان آنندرام لاهوری (1107‑1164 ق.) متخلّص به «مخلص»، از شاعران و نویسندگان زبردست هندوی هند در سده دوازدهم است که زبان پارسی را پاس می داشته است. از او به جز دیوان اشعار، نوشته های مفید و مهمی در زمینه های گوناگون فرهنگ نویسی، تذکره نویسی، وقایع نویسی، خاطره نویسی، سفرنامه نویسی و... برجای مانده است. دیوان مخلص، مجموعه اشعار فارسی و ریخته اوست که دست نوشت هایی از آن در کتابخانه رضا (رامپور، هند)، کتابخانه مولانا آزاد (علیگر، هند) و کتابخانه موزه بریتانیا (لندن) نگهداری می شود و نگارندگان آن را تصحیح کرده و تعلیقاتی بر آن نگاشته اند. از جلوه های کم وبیش برجسته سروده های او عبارت است از: کاربرد برخی واژگان هندی که در سروده های دیگران کمتر دیده می شود؛ کاربرد برخی واژگان فارسی و عربی با معنایی به جز آنچه در فارسی ایرانی شناخته و رایج است؛ بازتاب برخی از آداب و رسوم هندی. در این پژوهش کوشش شده ست تا به شیوه استقرایی، بازتاب اینگونه واژه ها و آیین ها در سروده های مخلص لاهوری، بررسی و گزارش شود و به این پرسش پاسخ داده شود که زبان و فرهنگ هندی تا چه اندازه در سروده های فارسی این شاعر هندوی هندی زبان پارسی گوی، بازتاب داشته است. این پژوهش در زمینه فرهنگ نویسی و فرهنگ پژوهشی و واژه شناسی در زبان و ادب هندی و فارسی کاربرد دارد.
بررسی وجهیت براساس نظریه پالمر در سه داستان «پادشاهی فریدون»، «رستم و اسفندیار» و «پادشاهی یزدگرد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجهیت مقوله ای دستوری معناشناسی است که عملکرد آن، نشان دادن جهان واقع و غیرواقع است. وجهیت بیان عقاید و واقعیت های ذهنی گوینده درباره گزاره و ارزیابی محتوای آن است. فرانک رابرت پالمر از معناشناسانی است که وجهیت را در دو شاخه «گزاره ای» و «رویدادی» بررسی کرده است. وجهیت گزاره ای شامل دو وجهیت «معرفتی» و «گواه نمایی» و وجهیت رویدادی شامل وجهیت «بایدی» و «توانمندی» است. هر زبان برای انتقال مفاهیم مختلفِ وجهی از سازوکارهای مختلفی استفاده می کند که توجه به آن از مقوله های مهم دستوری و معناشناسی است. با درنظرگرفتن این موضوع، در این پژوهش برآنیم تا علاوه بر توجه به بافت و معنا، «نشانگرها و ساخت های زبانی وجهی» را در سه داستان «پادشاهی فریدون»، «رستم و اسفندیار» و «پادشاهی یزدگرد» براساس نظریه پالمر بررسی کنیم. حالت های مختلف وجهیت عبارت است از: شک و تردید، اطمینان، شرط، انواع گزارش، الزام و اجبار، تعهد و تهدید، آرزوها، ترس ها و پیش فرض ها، جملات پرسشی و منفی، تضمین و تأکید در ساخت هایی مانند افعال شناختی و ادراکی، حروف، صفت، قید، کنایه و جملاتی که بیانگر یک مفهوم کلی و پذیرفتنی هستند، مانند ضرب المثل ها. در این میان، توجه به فضاسازی برای القای مفاهیم وجهی نیز مهم است.
بازنمایی دیدگاه خواننده نهفته بر اساس شکاف های متنی ایدن چمبرز در رمان برایم شمع روشن کن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کارکردهای نقد خواننده محور، فراهم آوردن بستر مناسب برای کشف و مشارکت خواننده در معناسازی در متن است. شکاف های متن از جمله مؤلفه هایی هستند که میزان مشارکت خواننده را در بسط یا محدودسازی معنا در فرایند خواندن، تعیین می کند. موضوع این پژوهش، بررسی رمان برایم شمع روشن کن از فهرست لاکپشت پرنده در فصل نامه ی پژوهشی کودک و نوجوان، با رویکرد چمبرز است که موفق به دریافت پنج نشان لاکپشت پرنده شده است. نویسنده بخش هایی از روایت را به راوی سپرده تا در متن بپروراند و در قالب توصیف مستقیم و غیرمستقیم جهان عاطفی و ارزشی شخصیت ها به ویژه قهرمان داستان را که دختری نوجوان است توصیف کند. اما در بخش هایی از رمان، شکاف های متنی ایجاد کرده است تا ادراک خواننده ی نهفته را به درون متن می کشاند و او به توصیف و شکافتن لایه های پنهان معنایی و تفسیر آن ها در سطح های گوناگون صوری معنایی، سبکی، توصیفی، شخصیت پردازی، ارتباطی و ایدئولوژیکی، هم سو با دغدغه های احساسی، عاطفی و ایدئولوژیکی شخصیت اصلی داستان می پردازد.
بررسی سبک شناسانه ژانر منشآت در دوره گذار (قاجاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۳
75 - 103
حوزههای تخصصی:
دوره موسوم به قاجار در تاریخ ادبی ایران یک دوره گذار است که در خلال حدود یک صد و پنجاه سال، تمام جنبه های فکری، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، عقیدتی و ادبی ایرانیان از وضعیت موسوم به سنّتی به وضعیت موسوم به متجدّد تغییر کرد. در این میان، نثر فارسی نیز بعد از یک دوره تصنّع و تکلّف با ورود به دوره گذار تحوّلات سبکی عمده ای را از سر گذراند. منشآت، ژانری است که در کنار برخی دیگر از ژانرها نقش حلقه واسط بین سنّت منشآت نویسی گذشته و سنّت نامه نگاری مدرن را بازی می کند. حرکت بر خط تحوّلی این ژانر، در حد خودش، مسیر تحوّل نثر فارسی را از فضاهای سنّتی به فضاهای جدید به تصویر می کشد. مسأله اصلی مقاله، حرکت بر مسیر همین خط است. ما در بازه زمانی موردنظر بر اساس معیارهای تنوّع زمانی، ژانری و میزان تأثیرگذاری نمونه هایی از منشآت و نامه ها را انتخاب کردیم و با بررسی تک تک آن ها در سه سطح زبانی، ادبی و انگاره ای سعی کردیم مسیر تحوّل نثر فارسی را در خط ژانری منشآت ترسیم کنیم. نتایج نشان می دهد حرکت از عربی گرایی به فارسی گرایی، از جملات طولانی مرکّب به جملات کوتاه ساده، غیبت تدریجی آرایه های بدیعی از متن و حرکت از سازه فکری «شاه –خدا» به «شاه – انسان» در ژانر منشآت صورت گرفته است.
تطبیق کارکرد اسطوره در آثار نمایشی ژان کوکتو و غلامحسین ساعدی بر مبنای آراء ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
589 - 613
حوزههای تخصصی:
هر دوی این نویسندگان نگاه ویژه ای به اساطیر فرهنگ خود داشته اند و در آثار خود، خاصه دو اثر انتخابی این پژوهش، به اقتباسی نیمه وفادارانه نسبت به این اسطوره ها دست زده اند. کوکتو با بازخوانی اسطوره اودیپ در این آثار، به دنبال نشان دادن انسان معاصر در برابر دستگاه سیاسی و دستگاه قضا و قدر یا همان سرنوشت و ساعدی با بازآفرینی داستان اسطوره ای ضحاک بوده اند. نتیجه حاصل از پژوهش بیانگر این نکته است که اسطوره اودیپ، که ژان کوکتو به دنبال نشان دادن خلع سلاح انسان در مقابل سرنوشت خویش آن را انتخاب کرده است، مانند اسطوره شخصی او نمود می یابد و از طرفی اسطوره جمشید که به عنوان اسطوره روشنگر در داستان ضحاک تجلی می یابد می تواند به مثابه اسطوره شخصی غلامحسین ساعدی در نظر گرفته شود. در نهایت نیز با مطالعه تطبیقی این دو هنرمند، به نقاط اشتراکی مانند بهره گیری از درام به منظور روشنگری، نگاه هجوآمیز به اسطوره، استفاده از ادبیات فانتزی و توجه به مضمون مرگ رسیده است.