فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله، هم پیوندی ادبیات (بوم) ملی را با مفهوم ادبیات جهان بررسی می کند. از دید گوته، ادبیات ملی در مقابل و متضاد ادبیاتی است که وی آن را «ادبیات جهان» می نامد. اما آیا براستی ادبیات ملی به طور عام و سایر ادبیات ها«در برابر»، «مقابل»، یا «متضاد» نگره «ادبیات جهان» هستند یا «در کنار»، «متمم» یا «مکمل» ادبیات جهان؟ پیداست ادبیات جهان حیات و نضج و توسعه خود را مدیون ادبیات ملی است، چه اگر اثری ابتدا به جرگه ادبیات ملی یک کشور درنیاید، کمتر احتمال می رود که بتواند به جرگه آثار ادبی جهانی بدل شود. البته، هیچ ارتباط مستقیمی میان ادبیات ملی و ادبیات جهان برقرار نیست، یعنی الزامی ندارد که اثر برای آنکه به چرخه ادبیات جهان درآید، حتماً ملی باشد. لیکن، ملی بودن یعنی احراز شاخص ها و کیفیت های لازم در سطح ملی، ممکن است زمینه را برای ورود اثر ملی به سطح تراملی و بین المللی فراهم کند. در واقع، غنای ادبیات جهان ممکن است به غنای ادبیات ملی وابسته باشد و برعکس. با این حال، اگر پای ادبیات ملی در میان نباشد، از ادبیات جهان نیز کمتر خبری در میان خواهد بود. این مقاله می کوشد نسبت میان ادبیات ملی و جهان را از منظری نظری بررسی کند.
تحلیل مفهوم معنی و شوق زندگی در مثنوی معنوی با تأکید بر نظریه ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
281 - 304
حوزههای تخصصی:
مولانا در مثنوی معنوی به دنبال ایجاد انگیزه و شوق به زندگی همراه با معنویت است. او می کوشد موانع رسیدن به معنویت را از پیش پای سالک بردارد. تحمل رنج ها، مسئولیت پذیری، عشق راستین، اعتقاد راسخ به خدا راهکارهای رسیدن به معنویت است. دیدگاه عرفانی او با روان شناسی معناگرای ویکتور فرانکل همسو بود. از این رو در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی از نوع کتابخانه ای به تحلیل مفهوم معنی و شوق زندگی در مثنوی معنوی براساس نظریه معنادرمانی فرانکل پرداخته شده است. در این پژوهش مؤلفه های رنج، تحمل پذیری، مسئولیت پذیری، عشق و دین داری نظریه فرانکل در مثنوی معنوی تبیین و تفسیر شد. یافته ها نشان داد که معنادرمانی و عرفان با هدف شوق در زندگی جز با عشق الهی و تحمل مشکلات این راه پر خطر اتفاق نمی افتد و اگر آدمی در آن به خطا و گناهی دچار شود با توکل به خدا باز به طریق حقیقت بازمی گردد.
نسبه الأسلوب الأدبی والأسلوب العلمی فی القصیده العمودیه المعاصره (دراسه نماذج من شعر جاسم الصحیِّح وعارف الساعدیّ فی ضوء معادله بوزمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
57-74
حوزههای تخصصی:
برز النقد الشکلی کواحد من الاتجاهات التی رکّزت علی تحلیل لغه العمل الأدبی. فأولَی عنایته لدراسه القضایا المتعلقه بلغه الأدب عامه ولغه الشعر خاصه. والأسلوبیّه الإحصائیه من أهم مدارسه النقدیه التی تدرس النصوص من خلال الإحصاء. والبحث الحاضر محاوله لدراسه أدبیِّهِ القصیده العمودیه المعاصره وربطها بالقضایا المعاصره من خلال الأسلوبیه الإحصائیه. فاعتمد الباحثون علی المنهج الوصفی التحلیلی الإحصائی، متّخذین معادله بوزیمان فی معرفه نسبه الأفعال إلی الصفات دلیلاً بغیه الوصول إلی مراد البحث. وبعد أن تم اختیار شاعرَین من کبار شعراء القصیده العمودیه المعاصره، وهما جاسم الصحیّح من المملکه العربیه السعودیه، وعارف الساعدی من العراق، استُخرج 600 کلمه من کلمات کلّ منهما لتدرس فی ضوء معادلهبوزیمان. وبعد دراسه المفردات، توصّل البحث إلی أنَّ عیّنه الصحیّح تتمتّع بنحو (85%) من الأسلوب الأدبی، وعیّنه الساعدیّ تتمتّع بعاطفه أقلّ من الصحیّح بقلیل، وهی (82%). فالعیّنتان من الشعر الفصیح. والشاعران رَجُلان. وذلک ما یحافظ علی قله نسبه الاختلاف بینهما. لکن غرض الصحیّح الغزل جعل شعره یتقدّم بانفعال نسبی علی شعر الساعدی. فإنّه لم یتطرّق فی شعره إلی غیر الخیال والغزل والتشبیب. لکنّ الساعدی حاول أن یرسم فی شعره لوحه تضمّ قضایا العراق، ومعاناه الشعب، وآثار الحروب. ووقوفه بین الماضی والحاضر، جعل نسبه الأفعال فی شعره ترتفع لتقترب من نسبه الأفعال عند الصحیّح.
دراسه مناهج توظیف الأساطیر فی شعر فوزیه أبی خالد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
107 - 132
حوزههای تخصصی:
تعتبر الأساطیر الذاکره التاریخیه للبشریه، والتی تحتوی على العدید من المکونات الثقافیه والاجتماعیه والأیدیولوجیه لمختلف الدول. وبما أن الأساطیر ترتبط ارتباطًا وثیقًا بالأدب، فهی أداه مناسبه لدی الشاعر یعطی باستخدامها لوناً رمزیاً على قصیدته ونقل موضوعه إلى الجمهور بلغه مخفیه وأدبیه. فوزیه أبوخالد من الشعراء المبتکرین فی الأدب العربی، ولدیها، بسبب دراساتها المکثفه فی المصادر غیر العربیه، الکثیر من المعلومات عن تاریخ وثقافه البلدان الأسطوریه الأخرى، وبمهارتها وإبداعها تستخدم جمیع الأنواع من الأساطیر لخلق أسلوب أدبی متمیز وجدید فی شعرها. تحاول هذه الدراسه استقصاء أسالیب استحضار الأساطیر فی شعر أبی خالد بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی، وبتقدیم معلومات إحصائیه تبین مدى استخدام الأساطیر فی شعر هذه الشاعره. بناءً على ما توصل إلیه البحث، استخدمت أبوخالد ثلاثه طرق من أجل توظیف الأساطیر فی شعرها: تکرار السرد، وتغییر السرد، وإعاده تکوین الأسطوره، ومن خلال الجمع بین التقلید والحداثه، فقد خطت خطوه کبیره نحو التحدیث وإبداع لغتها الشعریه الممیزه وبهذا الأسلوب تعبر عن أفکارها حول قضایا العالم العربی ومکانه المرأه ومفاهیم مثل الحب والوطنیه والحریه.
مقایسه تطبیقی مؤلفه های عشق در اندیشه مولانا جلال الدّین بلخی و اروین یالوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
1 - 29
حوزههای تخصصی:
عشق از مهم ترین و اساسی ترین مباحث عرفانی است که در عرفان اسلامی و در آثار و اندیشه مولانا به طور بارز، مطرح گردیده است؛ به نحوی که در مثنوی، عشق، یکی از راه های رسیدن به وصال پروردگار و فنا شدن در ذات او و بقا یافتن به اوست. در اندیشه عرفانی مولانا، غایت و نهایت عشق، وحدت عاشق و معشوق است؛ ولی در نظر یالوم، عشق یکی از مؤلفه های معنابخش زندگی است. او به قدرت عشق در تحوّل فرد و معنابخشی به زندگی اذعان دارد. اگرچه او عشق را به خلسه های مذهبی تشبیه کرده است؛ اما به دلیل عدم باور به ماوراءالطبیعه و عدم توجّه به امور معنوی در میان اقسام عشق، تنها به عشق زمینی توجّه کرده است. در میان اقسام عشق زمینی، توجّه او بیشتر معطوف به عشق نفسانی و به نوعی اخلاقی است. این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تطبیقی به بررسی مؤلفه های عشق در اندیشه مولانا و یالوم بپردازد. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که یالوم برآن است که عشق باید بالغانه و رشد یافته باشد و معتقد است، عشق با خود مسئولیّت به دنبال می آورد و فرد عاشق باید در برابر نیازهای جسمانی و روانی معشوق، پاسخگو باشد و برای منحصر به فرد بودن او، ارزش قائل شود. مولانا نیز همانند یالوم معتقد است که عشق به زندگی، معنا و گرمی می بخشد و همچنین عشق با خود مسئولیت را به دنبال می آورد؛ به نحوی که همسو بودن او در این نظریّه با یالوم به وضوح در اشعارش نمایان است.
جنبش جنگل و تأثیر آن بر ادبیات معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش جنگل، در پی ناکامی انقلاب مشروطه، در آخرین سال های قرن سیزدهم هجری شمسی، به رهبری میرزا کوچک خان و با اهداف مبارزه با خودکامگی شاه و عمال حکومت، بیرون راندن اشغالگران روس و انگلیس از صفحات شمالی کشور و حمایت از مردم ستم دیده در برابر درباریان فاسد، مالکان ستم پیشه و تاجران مال اندوز، تشکیل گردید. عمر این نهضت، به دلیل هجوم های خودی و بیگانه به آن بسیار کوتاه بود. اما مردمی بودن نیروها و اهداف انسانی نهضت، سبب نفوذ باورنکردنی آن در میان کشاورزان و صنعتگران شد و در همان حال بر نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اثر عمیقی به جای گذاشت و زمینه ساز نوعی از ادب مقاومت در ایران گردید که در قالب شعر و ادبیات داستانی عرضه شد. داده های این پژوهش با روش کتابخانه ای فراهم آمده و با استفاده از ابزار تحلیل محتوا و روش کیفی، تحلیل و توصیف شده است. انجام این پژوهش از آن جهت ضرورت دارد که یکی از گره گاه های مبارزات مردم ایران نوای آزادی می پردازد. هدف نویسندگان نشان دادن نحوه و میزان بازتاب رویدادهای قیام جنگل در ادبیات معاصر بوده است. می بینیم تلاش حکومت پهلوی برای مخدوش کردن چهره میرزا نهضت او، بی ثمر ماند و بسیاری از شاعران و نویسندگان، در تمام لحظه های تاریخ ساز، از قیام جنگل و رهبر آن سخن گفته و آن به مثابه وسیله ای برای تداوم مبارزات مردم، بهره برده اند.
تفسیر و تحلیل شعر ستایشی (تا پایان قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از شعر فارسی را شعر ستایشی در برمی گیرد؛ که کم تر شاعر فارسی زبانی را می توان یافت که گونه ای از اشعار ستایشی در دیوانش یافت نشود؛ اما داوری در مورد شعر ستایشی، اغلب منفی بوده است و بسیاری از مخاطبان شعر فارسی، برای شعر ستایشی ارزش قابل توجهی متصور نیستند؛ از این رو پژوهشگران، ادبیات شناسان و مخاطبان شعر، غالبا شعر ستایشی را از نظر دور نگه داشته، چندان عنایتی به آن نمی کنند؛ همین پیش داوری، جایگاه شعر ستایشی را متزلزل کرده است. شعر ستایشی بدون در نظر گرفتن شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان، با معیارهای امروزی داوری می شود؛ این برخورد با شعر ستایشی، موجب شده است که این بخش از ادبیات فارسی با وجود ارزش های غیرقابل انکارش، نادیده انگاشته، تحقیقات اندکی در این مورد انجام شود؛ در این مقاله ابتدا تصویری روشن از شعر ستایشی ارائه می شود، سپس به بررسی ساختار آن می پردازیم و در پایان نیز برخی از مهم ترین ارزش ها و کارکردهای شعر ستایشی را فهرست وار ذکر می کنیم و نشان می دهیم که شعر ستایشی ارزش های غیر قابل انکاری دارد که نمی توان به راحتی از آن ها چشم پوشید.
تحلیل سبک شناختی حکایتی از تذکرهالاولیا عطار نیشابوری با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی گفتمانی متأثر از تحلیل گفتمان انتقادی و زبان شناسی نقش گراست که در متن های ادبی از سطح جمله فراتر می رودو متن را در بافت موقعیت تحلیل می کند. در این شیوه علاوه بر تحلیل های سبک شناسی سنتی، محتوا، تأثیرگذاری افکار، ایدئولوژی و فضای آفرینش متن تبیین و بررسی می شود. این پژو هش به روش توصیفی – تحلیلی برای کشف و شناخت لایه های گوناگون تذکرهالاولیا به عنوان اثرعرفانی برجسته، رابطه لایه های متن و زبان و ایدئولوژی نویسنده را بررسی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهدکه در لایه واژگان کاربرد واژگان دینی تحت تاثیر ایدئولوژی متن یعنی زهد و آخرت گرایی است وخواننده را به گفتمان زاهدانه ارجاع می دهد؛ بسامد فراوان وجوه اخباری و امری و افعال معلوم قطعیت و جزمیّت متن را در لایه نحوی در پی داشته است و در لایه کاربردشناسی وجه شناختی تصریحی و ترغیبی در قالب جملات اخباری فراوان بکاررفته است که نشان دهنده آگاهی، باور و شناخت نویسنده از موضوعاتی است که مطرح می کند و در واقع خواسته ها واحساسات درونی، دغدغه مندی های خود را در خلال حکایات به خوانندگان گوشزد می کند؛ کلان لایه این حکایت ترغیب و تشویق آحاد مردم به ترک دنیا و پرهیز از نفسانیات است و بن ایدئولوژی آن زهد و آخرت گرایی است و وجه غالب گفتمان زاهدانه است.
تحلیل شعر آیینی در دیوان «حزین لاهیجی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات آیینی با فرهنگ و اندیشه ایرانی پیوند ناگسستنی دارد. شعر آیینی بخش مهمی از ادبیات فارسی است که شاعران اهمیت و اعتبار ویژه ای به آن می دهند. این نوع ادبی در زبان فارسی از پیشینه و جایگاه ویژه ای برخوردار است. شعر آیینی، شعری است که در مورد آیین ها و بسیاری از مناسبت های زندگی فردی و اجتماعی، دینی و مذهبی، قومی و منطقه ای سروده می شود. این نوع شعر معمولاً حاوی مدح و منقبت پیامبر گرامی اسلام (ص)، ائمه اطهار (ع) و آیین های کهن باستانی و ملی است. با پیروزی انقلاب اسلامی، شعر آیینی که گاهی ولایی نامیده می شود؛ وارد مرحله ای تازه شده و شاعران به واسطه ماهیت دینی و حماسی انقلاب به گونه ای متفاوت از دوره گذشته به شعر آیینی روی آورند و این مضمون رو به فزونی قرار گرفت. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، به جایگاه شعر آیینی در دیوان حزین لاهیجی که از شاعران بنام استان گیلان است، پرداخته شده و اشعار ایشان که در مدح و منقبت پیامبر اسلام (ص) و بزرگان دین سروده شده است، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حزین لاهیجی در اشعار خود به فضایل بزرگ انسانی پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) توجه خاص داشته است.
تحلیل سیر فردیت یونگی در داستان دقوقی از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین نظریه هایی که معانی درونی و پنهان قصّه را مبنای تفسیر خود قرار داده، نظریه روان کاوی است. در عصر حاضر، با پیوند هر چه بیشتر ادبیات و روان شناسی، می توانیم راهی به سوی کشف معنای نهفته در متون بیابیم. نظریه فردیّت یونگ تحقق کهن الگوی خویشتن یعنی تعادل بین امور بیرونی و امور درونی که میل به سوی تکامل دارد را در فرد مرور می کند. برآنیم تا با این دیدگاه با خوانشی متفاوت این داستان از مثنوی را بازخوانی نماییم. از آن جا که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و مثنوی را در قالب یک اثر رمزی سروده است، دارای قابلیت بررسی نقد کهن الگویی است لذا پژوهشِ حاضر سعی بر این دارد؛ با تحلیل محتوا، نمادها و کهن الگوهایِ داستان دقوقی را استخراج نماید و با فهم آن ها و تطابق با نمادِ برابر برای آن ها، براساس نظریه فردیت یونگ، این فرآیند را ترسیم نماید. نتیجه پژوهش حاکی از این است که مولانا در دستیابی به فرایند فردیت در این داستان، تعالی با اصولِ عرفانی را مطرح نموده است و در نهایت هدف مولانا که رسیدن به کمال و خودشناسی است با نظریه یونگ هم سویی دارد. این پژوهش با روش کتابخانه ای اِسنادی، با رویکرد تحلیلی توصیفی بررسی شده است.
تحلیل ریخت شناسانه ی” داستان اسکندر و دارا " در شرفنامه بر اساس نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
131 - 145
حوزههای تخصصی:
تحلیل داستان ، نوین ترین شیوه های تحقیقات ادبی است .کانون توجه دانش پژوهان قرار گرفته. مقالات زیادی مانندمقاله ادبیات تطبیقی نوشته جعفر حمیدی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی مقاله بررسی تطبیقی عنصر" طرح " درداستانهای کهن و امروزی نوشته منصوره شریف زاده هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و زارت علوم در مجله مطالعات ادبیات تطبیقی انجام شده . روش فرمالیستها که منجر به مکتب ساختارگرایی شد، برروش تحقیقات پزوهشگران موثر واقع شد. چهره ی تاثیر پذیر از روش فرمالیستها، ولادیمیر پراپ است. اوبا بررسی قصه پریان می کوشید قصه را به کوچکترین واحد ساختاری ( سی و یک خویشکار ) تجزیه کند و با کل داستان ارتباط دهد. روش پراپ بهترین شیوه های تحلیل و طبقه بندی ریخت داستان های حماسی آنهاست . این مقاله نمودار خویشکارهای پراپ و روش او در داستان " اسکندر و دارا" شرفنامه ی نظامی را بررسی می کند تا مشخص شود نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستان منطبق است . نتیجه بررسی نشان می دهد داستان قابل بررسی با کار کردهای ریخت شناسی پراپ می باشد. داستان ، حرکت از تعادل به عدم تعادل تا رسیدن به فاجعه نهایی است «بخواسته رسیدن» و «ناکام ماندن» دو کنش اساسی داستان هستند که اسکندر جویای برقراری عدل و داد تا حدی به آن دست می یابد به مقام پیغمبری می رسد. به آب حیات دست نمی یابدخویشکاریهای داستان ( کشمکش و پیروزی ) ؛ ( کشمکش و ناکامی )است.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ با تکیه بر فرانقش متنی زبان در زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
83 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های کارآمد برای مطالعه ی زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناسی به شمار می رود و به تجزیه وتحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی می پردازد. در پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف، به تحلیل معناشناختی زبان عرفانی حافظ پرداخته می شود. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش متنی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آن ها پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که ویژگی های عرفانی شاخص در زبان عرفانی حافظ، ویژگی هایی است که با دیگر متون عرفانی اشتراکاتی دارد و ضمن ارائه ی مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکس کننده ی دیدگاه های شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی-اجتماعی زمانه ی اوست. دستاورد تحقیق، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن مبرّا می کند.
بررسی تطبیقی- میان رشته ای امثال و حکم فارسی و سلسله مراتب نیازهای آدمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی به مثابه فلسفه و رویکردی جدید در ادبیات و نقد ادبی، نخست ماهیتی فراملی، فرازبانی و فرافرهنگی داشت، لیکن در ادامه و در قرن بیستم با مطالعات میان رشته ای پیوند خورد. در دوره معاصر و با اولویت یافتن رویکردهای کاربردی همگرا در پژوهش های ادبی، نحله نوین ادبیات تطبیقی، چشم انداز تازه ای را در مقابل پژوهشگران گشوده و حوزه های پژوهشی جدیدی را فراسوی مرزهای شناخته شده پیشین ادبیات ایجاد کرده است. در جستار پیش رو، نگارندگان با نظرداشت رویکردهای نوین ادبیات تطبیقی به ویژه سویه میان رشته ای آن، برآنند تا با اتکا به یک مأخذ معتبر در حوزه امثال: فرهنگ بزرگ ضرب المثل های فارسی، به شیوه ای، از منظر ماهیت، توصیفی تحلیلی و از دیدگاه نوع داده ها، کتابخانه ای اسنادی، به تطبیق امثال با نظریه «سلسله مراتب نیازهای آدمی» بپردازند و با بازجست روان شناخت ادبی مقولات انسانی، علاوه بر نُمایاندن گستره و کارآمدی هر دو حوزه، افقی تازه در برابر پژوهش های آتی پدیدار سازند. از نکات حائز اهمیت در این پژوهش، بیان این حقیقت است که آنچه روان شناسان انسان گرا با نگاه انگیزه شناختیِ رفتار آدمی مطرح کرده اند، پیش از این در متون ادبی کلاسیک ما به صورتی هوشمندانه، گاه همچون هرم مزلو، با ترتیب و تناسبی در خور تأمّل و گاه در تناسبی نه چندان آشکار، بازتاب یافته است. نوشتار حاضر، نخستین پژوهشی است که با مبنا قرار دادن نیازهای هشت گانه، به بررسی و تحلیل تطبیقی آرای مزلو با امثال و حکم فارسی پرداخته است. مقاله درنهایت گویای دو نتیجه کلّی الف) اثبات کارایی و روایی یک نظریه روان شناختی در پیوند با ادبیات عامه و ب) درک هر چه بهتر ارزشمندی امثال و حکم در نمودبخشی به مفاهیم انتزاعی ذهنی است.
نقدی بر کتاب ساغر بلورین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان خاقانی، یکی از متونی است که درک آن نیازمند تلاش ذهنی است؛ دشواری شعر خاقانی از یک جهت و تدریس آن در دوره های مختلف رشته زبان وادبیات فارسی از جانب دیگر، موجب اقبال شارحان به شرح آن شده است و شرح ها و گزیده هایی چند از آن منتشر شده است. یکی از این کتاب ها، کتابی است با عنوان «ساغر بلورین». این کتاب توسط آقای احمد غنی پورملکشاه نوشته شده است و انتشارات تیرگان برای اوّلین بار آن را در سال 1399، منتشر کرده است.در کنار جوانب پسندیده این کتاب، اشکالاتی چند به آن وارد شده است.اشکالات راه یافته به کتاب فراوانند و بررسی دقیق و کامل همه آنها در یک مقاله نمی گنجد؛ از این رو، مهم ترین موارد انتخاب و بررسی شده اند. اشکالات معنایی برخی از ابیات، استفاده پر شمار از آثار دیگران بدون ارجاع به آنها، اشکالات نگارشی، اشارات نادرست، تغییرات غیر موجه در متن اشعار، پیروی نکردن از شیوه دقیق و علمی در نگارش و مستندسازی و معرفی فهرست منابع، معرفی نکردن شیوه شرح و دیگر بایسته های نگارش کتاب از جمله مواردی است که در ردیف ایرادات کتاب قرار می گیرند.ضمن بررسی دقیق موارد یاد شده، در نهایت با نشان دادن لغزش های فراوان راه یافته به کتاب، به این نتیجه می رسیم که کتاب نیازمند ویرایش جدی است و این اشکالات به طور محسوسی بر جایگاه علمی کتاب سایه انداخته.
نگاهی به بنمایه های شعر زنان با موضوع دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۹
۶۴-۳۷
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است که به روش توصیفی-تحلیلی به واکاوی بنمایه ها در شعر زنان با موضوع دفاع مقدس بپردازد. انتخاب شعر زنان و بویژه زنانی که با وجود نبوغ شعری فراوان و آثار متعدد شعری در عرصه انقلاب و دفاع مقدس کمتر شناخته شده اند برای این است که ضمن نمایش برخی دیدگاههای زنانه در کاربرد بنمایه ها، فراگیری کاربرد و تشخص جریان سازی آنها در عرصه دفاع مقدس نشان داده شود. نتایج پژوهش، حاکی از تأثیر شگرف مفاهیم ارزشی دفاع مقدس و عناصر و وقایع شاخص آن بر ذهن شاعران و تجلی آنها در قالب بنمایه هایی است که نمودار ابعاد فکری و احساسات و عواطف زنانی پرشور و صاحب اندیشه است. هم چنین از رهاورد این پژوهش دریافت می شود که در اشعار این نوع، بنمایه هایی پدید آمده که منحصر به پدیده دفاع مقدس است و به دلیل بسامد کاربرد، روایتگری واقعی، تشخص تاریخی، ژرفای کهن الگویی و کارکرد نمادین آنها تا همیشه در ادب فارسی باقی خواهد ماند.
دستورهای نظریه بنیاد زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از تدوین دستور سخن (1289ق) به دست میرزا حبیب اصفهانی، که عموماً نخستین دستورِ منظم و نوین زبان فارسی انگاشته می شود، بیش از 150 سال می گذرد. از آن هنگام تا کنون، دستورهای گوناگونی برای زبان فارسی تدوین شده است. دستورها غالباً به انواعی تقسیم و نام گذاری شده اند که از آن جمله می توان «دستور سنّتی»، «دستور تجویزی»، «دستور توصیفی»، «دستور جامع»، «دستور آموزشی» و «دستور علمی» را برشمرد . در این مقاله، طبقه بندیِ تازه ای را از انواع دستور مطرح می کنیم. در این طبقه بندی دستورها برمبنای معیارهای زبان شناختی و نظریهٔ زبانی به دو طبقه عمده تقسیم شده اند: دستور زبان شناختی و دستور غیرزبان شناختی. طبقهٔ زبان شناختی خود شامل دستورهای غیرنظریه بنیاد و دستورهای نظریه بنیاد است. سپس ویژگی های دستورهای این طبقات و زیرطبقات آنها معرفی شده است. مختصات هفت دستور با این معیارها ارزیابی شده اند: نگرش دستور به تعریف زبان و اجزایش، تعریف از خود دستور و سطوح آن، فرض ها، غایات و روش شناسی دستور، میزان توصیف گرایی دستور، سطوح کارایی، بهره گیری از مفاهیم بنیادین زبان شناسی و داشتن نظریهٔ دستور. نتایج این بررسی نشان می دهد که دستورهای نظریه بنیاد نسبت به دستورهای پیشین از توصیف گرایی و تبیین گری بیشتری برخوردارند. نگاهی به سیر تحولات مفاهیم و نوآوری های زبان شناسی نظری و انطباق آن با پیدایش انواع دستور در زبان فارسی گواه این اندیشه است که دگرگونی های نظری عالم زبان شناسی، در گذر زمان، آشکارا در حوزه تدوین دستور اثرگذار بوده و به شکل گیری گونه ای گفتمان علمی و تخصصی در حوزه دستور انجامیده است.
اضافه شدن و حذف صامت /d/ بعد از صامت /r/ در کلماتی با هویت های دستوری مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ زبان فارسی بسیاری از واژه ها دستخوش تحولات گوناگون شده است؛ از جمله این تحولات، ظاهر شدن صامت غیراشتقاقی /d/ بعد از صامت /r/ در برخی کلمات است. این پدیده براثر نزدیک بودن واجگاه این دو صامت روی داده است. این تحول از قرن چهارم به بعد در شهرهای خراسان، ماوراءالنّهر، سیستان و مرکز دیده شده است. تحول دیگری که موضوع مورد بحث این مقاله است، حذف /d/ پس از صامت /r/ است. صامت /r/ به دلیل نزدیک بودن واجگاهش به واجگاه /d/ و برای سهولت تلفظ باعث حذف /d/ شده است. این تحول نیز از قرن چهارم به بعد در شهرهای خراسان و ماوراءالنّهر و مرکز رخ داده است. هردو تحول در کلماتی با هویت های دستوری مختلف دیده می شود.
اختلالات خواندن و چگونگی درمان آن ها
حوزههای تخصصی:
خواندن زیربنای سوادآموزی و پایه فراگیری علوم است. آموزشِ حروف و واژه ها و ترکیب آن ها در جمله نخستین گام در یادگیری خواندن است. ممکن است خواندن با اختلالاتی روبرو شود. این اختلالات یا بر اساس ساختار فیزیولوژیکی ذهن دانش آموز و یا بر اثر آموزش های نادرست در کلاس و پیگیری نکردن آموزگار روی می دهد. شناخت این اختلالات و زیر نظر گرفتن آن در نوعِ خوانشِ دانش آموزان و بررسی راه های درمان آن می تواند از ورود مشکلات روحی روانی، آموزشی و اختلال های ناشی از آن جلوگیری کند. مقاله حاضر به شیوه کتابخانه ای تدوین شده و نویسنده از نوشتن آن دو هدف داشته است: یکی گردآوری پژوهش هایی که تاکنون در زمینه اختلالات خواندن در کودکان و نوجوانان انجام شده، است، دوم راهکارهایی که پژوهشگران در زمینه انواع اختلالات خواندن ارائه داده اند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که اختلالات خوانشی دانش آموزان در سنین و پایه های تحصیلی گوناگون متفاوت و با پیگیری دقیق و ساختارمند آموزگار قابل درمان است.
فَصاحت و عمود الشعر: نظریه هایی در برابر دگرگونی زبان و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
103 - 125
حوزههای تخصصی:
این مقاله مفهوم عمودُ الشعر را به مثابه نظریه ای در نقد ادبی و بلاغت عربی به مطالعه می گیرد. این نام گذاری استعاری، شعر را چونان ستون برای ادب و فرهنگ می شمارد. بسیاری از محققان ادبیات عرب، عمود الشعر و فصاحت را نظریه ادبی می دانند. مقاله به این پرسش پاسخ می دهد که آیا عمود الشعر اوصاف و کارکردهای یک نظریه ادبی را دارد؟ خاستگاه فکری و فرهنگی آن چه بود؟ و چه تأثیری در تاریخ زبان و ادبیات عرب بر جای گذاشت؟ و چه نسبتی با فصاحت دارد؟ مقاله برای سنجش مسئله عمود الشعر، شش معیار ارزیابی یک نظریه را به کار بسته و با استناد به شواهد تاریخی میزان اعتبار و توفیق آن را بررسی می کند. به باور نگارنده، نظریه فصاحت در زبان فارسی همتای نظریه عمود الشعر است و این دو بر آمده از دل یکدیگرند؛ چراکه هر دو موضوع و رویکرد و نقش مشابهی در زبان عربی و فارسی داشته اند.
«خدا» در اصطلاحات عامیانه فارسی: مفاهیم عام و مفاهیم جزئی نگر
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
95 - 112
حوزههای تخصصی:
زبان عامیانه، از گونه های غیررسمی زبان است که از واقعیت های زندگی مردم سرچشمه می گیرد. این گونه از زبان، دارای مؤلفه های مختلفی است و یکی از مؤلفه های آن، اصطلاحات عامیانه هستند. هدف از این پژوهش توصیفی تحلیلی، بررسی مفاهیم عام و مفاهیم جزئی نگر در اصطلاحات عامیانه شامل واژه «خدا» است. برای این هدف، اصطلاحات عامیانه شامل واژه «خدا» و شواهد ادبی کاربرد آن ها را از فرهنگ فارسی عامیانه نجفی (1387) استخراج کردیم و به دسته بندی مفهومی آن ها پرداختیم. یافته ها نشان داد که اصطلاحات مذکور، در سطح عام، بر مفاهیم «تأکید»، «امیدواری»، «حمایت»، «حسادت»، «تکبّر»، «لطف و مرحمت»، «احتمال»، «مسئولیت ناپذیری»، «زمان»، «فرصت»، «قدرت»، «شدت»، «آگاه سازی» و «ظلم» دلالت دارند و بیشتر اصطلاحات با توجه به بافت کاربرد خود، جزئیاتی منحصربه فرد از یک مفهوم عام را صورت بندی می کنند. یکی از یافته های قابل توجه پژوهش حاضر این است که با استفاده از برخی اصطلاحات شامل واژه «خدا»، امکان مفهوم سازی جزئی نگرانه مفهوم عام «زمان» به صورت «بی نهایت» و « نامعلوم» وجود دارد. یافته اخیر به نتایج پژوهش های پیشین در زبان فارسی می افزاید که در آن ها، زمان در قالب استعاره های مفهومی «مکان»، «شیء»، «انسان» و «ظرف» تحلیل شده بود. در مجموع از مباحث مطرح شده می توان این نتیجه را گرفت که اصطلاحات عامیانه، صرفاً عبارت هایی برای بیان کلیات برخی مفاهیم انتزاعی نیستند؛ بلکه با توجه به بافت کاربردشان، جزئیاتی منحصربه فرد از مفاهیم عام را بیان می کنند؛ به گونه ای که اگر از عبارت های غیر اصطلاحی برای بیان جزئیاتی استفاده شود که در اصطلاحات به نوعی فشرده شده اند، به درازگویی و پیچیده گویی دچار خواهیم شد.