مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
سبک شناسی گفتمانی
حوزه های تخصصی:
نظریه سبک شناسی گفتمانی در پی بررسی زیبایی های منحصر به فرد چینش کلام در متون برجسته و هنری است. سبک شناسی گفتمانی، نگرشی است در باب رابطه محتوای متن با بیرون متن، که مستقیما تحت نفوذ اندیشه میشل فوکو به وجود آمد. این برخورد زبان شناختی، در متن های ادبی به مقولاتی فراتر از جمله، مانند: پیوستار معنایی، سبک نحوی جمله ها ، کنش گفتاری، بافت، نظم ساختارهای خودِ متن و بسامد کنش ها و جمله ها می پردازد. سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری سوره عبس، رابطه مستقیمی را با پیوستار معنایی و بافت موقعیتی برقرار کرده است؛ به گونه ای که با تغییر بافت موقعیتی، سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری آن نیز تغییر می یابد و نکته دیگر، اینکه با تطبیق کنش ها و سبک نحوی جمله ها با بلاغت کلاسیک عربی در علم معانی که توجه به اقتضای حال را شرط اصلی بلاغت شمرده شده است، در یک راستا می باشد و کنش های کلامی کاملا درست و به جا با مقتضای حال به کار رفته اند. در این جستار، می توان به عوامل موثر محیطی در نازل شدن این سوره و تاثیر عوامل محیطی بر کنش های کلامی، پیوستار دستوری و معنایی به کار رفته در جملات را بهتر جویا شد و به درک صحیح تری از نازل شدن سوره عبس که به سبک و سیاق ادبی ویژه ای نازل شده است، دست یافت.
رمزگان و وجه: دو عامل متمایزکننده در سبک شناسی گفتمانی قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سبک شناسی گفتمانی، ادبیات ظرفی است برای بیان اندیشه ها و عقایدی که فقط به پدیدآورندة آن مربوط نیستند؛ بلکه با محیط و بافتی ارتباط دارند که متن مورد نظر در آن تولید شده است. با این وصف، ادبیات محصول گفتمانی است که در آن بالیده است و محیط، بافت، مسائل فرهنگی و ایدئولوژی مسلط بر دورانی که مولد آن متن خاص است، همگی در رشد و پیدایی آن تأثیرگذار هستند. در ادبیات فارسی، سبک خراسانی محصول گفتمانی است که وجه غالب آن وفور اندیشه های فلسفی و به ویژه خردگرایی است. این دوره با نفوذ اندیشه های عقلانی و خردورزی همراه است و اشعار ناصرخسرو به عنوان یکی از شاعران شاخص و تأثیرگذار و یکی از نمایندگان برجستة ادبیات قرن پنجم، نمونة برجسته ای از این شاخصه های فکری محسوب می شود. نکتة قابل توجه در اشعار این شاعر، نفوذ اندیشه های فلسفی و دینی است؛ به طوری که بخش اعظمی از دیوان قصاید او به این مضامین اختصاص داده شده است. در سبک شناسی لایه ای قصاید ناصرخسرو، با توجه به وفور مضامین فلسفی و دینی، می توان سبک خاص این شاعر را تبیین کرد و به این نکته دست یافت که آثار این شاعر نتیجة گفتمان غالب فرهنگی دورة سبک خراسانی بوده که بسامد مفاهیم فلسفی و عقلانی در آن کاملاً چشمگیر است. در این پژوهش، با تکیه بر سبک شناسی لایه ای، دو لایة واژگانی و نحوی در تعدادی از قصاید دیوان وی بررسی می شود تا روشن شود که گفتمان غالب فکری و فرهنگی آن دوره، در نوع سبک واژگانی و نحوی این آثار چه نمودی داشته است. هدف این پژوهش دست یافتن به رمزگان های مسلط قصاید ناصرخسرو به منظور تبیین تأثیر شرایط گفتمانی بر آن ها است؛ بنابراین، با بررسی لایة واژگانی، رمزگان های این قصاید ارائه خواهند شد. این پژوهش در لایة نحوی و بررسی وجوه به کاررفته در قصاید مذکور نیز به دنبال همین تأثیر است و طبق این بررسی روشن می شود که رمزگان های برجستة اشعار ناصرخسرو و همچنین وجوه به کاررفته در آن ها تحت تأثیر گفتمان فرهنگی عقلانی و خردگرایی دوران مؤلف است.
سبک شناسی گفتمانی غزلی از سعدی (با تکیه بر تحلیل دو لایه واژگانی و بلاغی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی گفتمانی از ترکیب دو روش سبک شناسی لایه ای و تحلیل گفتمان پدید می آید و به تحلیل سبک شناختی آثار ادبی از منظر تحلیل گفتمانی می پردازد؛ تاکید این شیوه بر بافت موقعیتی (بیرونی) و تعامل آن با بافت متن (درونی) است؛ کلان گفتمان های رایج و غالب عصر سعدی، گفتمان نهاد دینی_عرفانی و گفتمان نهاد حکومتی _سیاسی و گفتمان نهاد عامه / رعیت است؛ پرسش اصلی این پژوهش، آن است که این گفتمان ها چگونه در گفتمان عاشقانه که گفتمان غالب در غزل های سعدی است تاثیر گذاشته و گفتمان فرآیندی عاشقانه را پدید آورده اند؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که گفتمان های غالب از طریق تعامل و تقابل گفتمانی در سیمای شخصیت های اصلی غزل سعدی یعنی عاشق و معشوق باز تولید شده و روابط میان نهادهای دینی_عرفانی و حکومتی _سیاسی به عنوان نهادهای قدرتمند و گفتمان ساز از طرفی و نهاد تحت سلطه و پذیرنده عامه / رعیت از طرف دیگر به نمایش گذاشته شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است.
سبک شناسی گفتمانی ساختارهای مجهول (جزء سی ام قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۶
125 - 149
حوزه های تخصصی:
سبکشناسی گفتمانی متون ادبی را از منظر گفتمانی مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد و با قدم نهادن در عرصههای فراتر از جمله و ورود به عرصه تحلیل گفتمان، موضوعی جدید در مطالعات سبک شناختی، فراهم آوردهاست. مهمترین مؤلفهها در سبکشناسی گفتمانی عبارتند از: تحلیل گفتمان بر اساس بافت موقعیتی جمله-ها، کنشهای گفتاری و سبکهای نحوی. از سویی ساختارهای مجهول غالباً با حذف عامل یا کنشگر، تلاش میکنند مفهومی فراتر از مفهوم ظاهری جمله نشان دهند و واکاوی اینگونه ساختارها با روشهای تحلیل گفتمانی، اهمیت فراوانی در زبان دارد. این مقاله در پی آن است با کمک روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریه تحلیل گفتمان، ساختارهای مجهول جزء سیام را از طریق نظریه سبکشناسی گفتمانی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد، نتایج حاصل از تحقیق نشان دادهاست که کنش گفتاری در ساختارهای مجهول جزء سیام قرآن بیشتر، از نوع ترغیبی و سبک نحوی جملات همپایه است و قرآن کریم به هنگام سخن گفتن درباره رخدادهایی که وحشتآور است از جملات مجهول بیشتر استفاده میکند. در بسیاری از موارد، هدف تأکید بر رویدادها در جملات مجهول و واداشتن انسانها به تفکر و تأمل در رویداد و گاهی نیز هوشیار ساختن افراد غافل است.
تحلیل بلاغی سوره " قلم" با تکیه بر الگوی سبک شناسی گفتمانی میشل فوکو
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان یکی از بحث های مهم زبان شناسی در زمینه فهم دقیق و تفسیر متون و فرایند ارتباطی هدفمند میان فرستنده و گیرنده می باشد و از جمله علوم جدید غرب است که به صورت مستقیم با تاثیر پذیری از اندیشه میشل فوکو، بنیانگذار سبک شناسی گفتمان، ایجاد شده است. ساختار متن، شمار انواع کنش های گفتاری، سبک نحوی جملات، بافت موقعیتی و اجتماعی، از مباحث مطرح در الگوی گفتمان شناسی میشل فوکو است. این پژوهش در پی آن است تا ثابت کند غالب گزاره های تحلیل گفتمان با منشأ غربی، در علم معانی نیز وجود دارد. برای نیل به این مقصود، در جستار حاضر سعی شده است با انتخاب سوره مبارکه قلم به عنوان متن هدف، تمامی آیات این سوره با مباحث علم معانی بررسی و سپس با الگوی تحلیل گفتمان میشل فوکو تطبیق داده شود. یافته ها نشان می دهد هر یک از مباحث علم معانی با محورهای تحلیل گفتمان فوکو منطبق و سازگار است و تمامی کنش های کلامی در آیات سوره قلم، با اقتضای حال، که شرط اساسی بلاغت است کاملا بجا و درست به کار رفته است. هم چنین می توان به عوامل تاثیرگذار محیطی در نازل شدن این سوره و تاثیر آن بر کنش های کلامی، پیوستار دستوری و معنایی و سبک و سیاق ویژه آن که به درک صحیح این سوره می انجامد، پی برد.
تحلیل سبک شناختی حکایتی از تذکرهالاولیا عطار نیشابوری با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی گفتمانی متأثر از تحلیل گفتمان انتقادی و زبان شناسی نقش گراست که در متن های ادبی از سطح جمله فراتر می رودو متن را در بافت موقعیت تحلیل می کند. در این شیوه علاوه بر تحلیل های سبک شناسی سنتی، محتوا، تأثیرگذاری افکار، ایدئولوژی و فضای آفرینش متن تبیین و بررسی می شود. این پژو هش به روش توصیفی – تحلیلی برای کشف و شناخت لایه های گوناگون تذکرهالاولیا به عنوان اثرعرفانی برجسته، رابطه لایه های متن و زبان و ایدئولوژی نویسنده را بررسی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهدکه در لایه واژگان کاربرد واژگان دینی تحت تاثیر ایدئولوژی متن یعنی زهد و آخرت گرایی است وخواننده را به گفتمان زاهدانه ارجاع می دهد؛ بسامد فراوان وجوه اخباری و امری و افعال معلوم قطعیت و جزمیّت متن را در لایه نحوی در پی داشته است و در لایه کاربردشناسی وجه شناختی تصریحی و ترغیبی در قالب جملات اخباری فراوان بکاررفته است که نشان دهنده آگاهی، باور و شناخت نویسنده از موضوعاتی است که مطرح می کند و در واقع خواسته ها واحساسات درونی، دغدغه مندی های خود را در خلال حکایات به خوانندگان گوشزد می کند؛ کلان لایه این حکایت ترغیب و تشویق آحاد مردم به ترک دنیا و پرهیز از نفسانیات است و بن ایدئولوژی آن زهد و آخرت گرایی است و وجه غالب گفتمان زاهدانه است.