فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۷٬۴۶۹ مورد.
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
15-34
حوزههای تخصصی:
ذخیره های ساختمانی، مهمترین ظرفیت کالبدی توسعه درون زای شهری بوده، و برنامه ریزی برای مرمّت، ارتقاء و استفاده دوباره از آن، یکی از مهمترین سرفصل های حفاظت شهری فعّال طی دهه های اخیر بوده است. این روند، عاملی مهم در راه صیانت از هویّت کالبدی، و تقویت مکان بودگی هسته های تاریخی شهرها است. در ادبیات معاصرِ مرمّت شهری نیز، ویژگی های مثبتی مانند پایداری اجتماعی و زیست محیطی، تقویت حسّ مکان، به روزرسانی سازوکار برنامه ریزی، بهره وری اقتصادی و حفظ اصالت محیط انسان ساخت، از جمله مزیّت های استفاده دوباره از ساختارهای ارزشمند و واجد قدمت، شناخته شده است. این مقاله، ضمن بازخوانی همین روند، و استفاده از واژه ترکیبی بازکاربست همساز به مثابه معادلی برای عنوان Adaptive Re-use ، به بازخوانی و تطبیق پذیر نمودن مدل «بالقوّگی بازکاربست همساز» یا ARP (Adaptive Re-use Potential) می پردازد. بازخوانی معادله منحنی فرسودگی، و شناخت دقیق عوامل فرساینده-منسوخ کننده ساختارهای واجد قدمت، مدل «بالقوّگی بازکاربست همسازی» را به برآورد عمر مفید ساختار، و بهترین زمان مداخله با هدف مرمّت و روزآمدسازی آن نائل می کند. حاصل پیاده کردن این مدل برای یک بنای مشخّص، فهم شرایط منسوخ شدگی آن، و موقعیت کیفی-زمانی ساختار در ارتباط با میزان بازگشت پذیری به چرخه حیات دوباره است. استفاده از این مدل، در تعیین شرایط فرسودگی و بالقوّگی بازکاربست همساز برای نمونه ای از بناهای واجد ارزش بافت میانی تهران، به این فرضیه قوّت می بخشد که بسیاری از ساختارهای ارزشمند در بافت های تاریخی و میانی، در شرایطی قرار گرفته اند که امروز همچنان می توانند هدف طرح های موفّق بازکاربست همساز باشند، ولی در صورت از دست دادن فرصت، امکان بازگشت به چرخه حیات، و ارتقاء به منظور استفاده دوباره و منطبق با نیاز روز را از دست خواهند داد، و منحنی فرسودگی را به سوی درغلتیدن به وادی بازسازی اجباری، پیش خواهند برد.
Landscape Perception Indicators Based on Islamic Aesthetics: Case Study: Qazvin, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
11-29
حوزههای تخصصی:
The importance of aesthetics in perceiving urban landscape seems to be essential. Usually, the subject of aesthetics holds a position in ideas and viewpoints of philosophers. In Islamic perspective all the creatures are beautiful due to their connection to the creator of all the beauties. In this research, the subjects such as landscape perception, landscape aesthetics, perception in viewpoints of Iranian Islamic philosophers, and aesthetics in both Holly Quran and ideas of Iranian Islamic philosophers are surveyed and analyzed. The purpose of this paper is to obtain some answers for these two questions: what are aesthetics indicators in Islamic view? How is landscape perception explained by these indicators? This is descriptive-analytic research. The findings are that Islamic philosophers consider absolute beauty, God, as origin of all the beauties. On the other hand, Islamic philosophers are believed to be holistic, using atomistic approaches. In addition, consideration to both subjective and objective axes in landscape aesthetics is thought to be necessary. Finally, indicators and components of Islamic aesthetics are introduced and landscape perception is provided based on these indicators in two fields of sensory-visual and social perceptions according to three perceptual fields of sensory, imaginary, and rational. How is landscape perception explained by these indicators? This is descriptive-analytic research. The findings are that Islamic philosophers consider absolute beauty, God, as origin of all the beauties. On the other hand, Islamic philosophers are believed to be holistic, using atomistic approaches. In addition, consideration to both subjective and objective axes in landscape aesthetics is thought to be necessary. Finally, indicators and components of Islamic aesthetics are introduced and landscape perception is provided based on these indicators in two fields of sensory-visual and social perceptions according to three perceptual fields of sensory, imaginary, and rational.
ارزیابی مؤلفه های مؤثر برارتقاءکیفیت فضای معماری درکتابخانه های عمومی (مطالعه موردی: کتابخانه مرکزی همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
39 - 51
حوزههای تخصصی:
شناسایی، ارزیابی و اولویت دهی به معیارهای مؤثر در یک فضای معماری می تواند به تصمیم طراحان برای ارتقاء ارکان کیفی فضا مؤثر باشد.کتابخانه های عمومی به مثابه فضای معماری، به منظور ارتقاء دانش عمومی جامعه در جذب حداکثری مردم نقش مؤثری ایفا می کنند. پرسش این پژوهش، یافتن معیارهایی است که بتواندکیفیت فضای معماری کتابخانه مطلوب را ارتقاء بخشد.پژوهش حاضر با استفاده از روش هم بستگی، تحلیل عاملی و از نرم افزار SPSS20 برای تعدیل شاخص های طراحی مطلوب صورت گرفته است. جامعه مورد بررسی در این پژوهش،کاربران کتابخانه مرکزی همدان شامل بانوان و آقایان که در بازه زمانی 4 ماهه از طریق پرسش نامه، مورد مشاهده قرار گرفتند. براساس روش های آماری، حجم نمونه با مقدار 226 و از نوع نمونه گیری تصادفی ساده بود. نتایج این پژوهش آشکار ساخت از میان عوامل 10 گانه ارتقاء کیفیت فضا درکتابخانه، توجه به دید و منظر و پوشش گیاهی، نورپردازی داخلی و تناسبات، به ترتیب مهم ترین عواملی هستند که جهت طراحی قرائت خانه مطلوب تأثیرگذارند.
رویکردی نو به معماری بومی در رابطه ی ساختاری آن با معماری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
29 - 40
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده ابتدا عوامل تعیین کننده ی معماری پایدار در چهار حوزه (مردم، طبیعت، ساخت و الگو) مشخص شود. سپس جایگاه این عوامل در رویکردهای نظری مختلف به معماری بومی تبیین و ساختار آن بررسی شود. برای تبیین موضوع، ابتدا ساختار مولّد معماری که اساس تعاریف و رویکردها را شکل می دهد، به طور کلّی از زبان نظریه پردازان معماری، ارائه شده و در ادامه مولدهای معماری بومی که از بطن تعاریف بیرون می آید، مشخص شده است تا پایه ی مدل های پنجگانه ای از رویکردهای معماری بومی را تشکیل دهد که عبارتند از: 1-رویکرد مبتنی بر مشارکت مردم 2-رویکرد مبتنی بر ساخت گرایی طبیعی 3-رویکرد مبتنی بر الگوگرایی طبیعی 4-رویکرد مبتنی بر مطلق گرایی طبیعی 5-رویکرد مبتنی بر کل نگری. در این دسته بندی ها، رابطه و نسبتی که مولّدهای معماری بومی در هر تعریف با هم برقرار می کنند، تمایز تعاریف را از یکدیگر مشخص می کند. برای هر دسته از تعاریف، مصادیقی از معماری های به وجود آمده بر اساس آن رویکردها، مطرح شده و جایگاه نظری آن معماری(بومی) در توسعه ی پایدار معماری امروز به صورت ساختار یافته، ارائه و نتیجه گیری شده است. در پایان نمونه ای از طرح های اجرا شده (پروژه بهسازی روستای خور) که رویکردی کل نگر را در بهسازی محیط بومی دنبال کرده، به عنوان معماری پایدار معرفی شده است.
Elevated Highways in Residential Layouts: The Imposed Negative Impacts (Case Study: Sadr Elevated Highway)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Fast growing population, excessive expansion of cities, and dominance of automobile in urban life have troubled cities with complicated traffic problems. In many parts of the world, transport network development has always been considered as a solution for this problem. Apparently, one-dimensional ‘traffic solutions’ would never thoroughly bring best results as the city and its problems are complicated and interconnected. However, adding one floor to the existing networks would not necessarily solve traffic congestion. Therefore the aim of this paper is to identify the challenges elevated highways especially Sadr highway imposed on adjacent residential neighborhoods, and to provide recommendations mitigating the negative impacts of these challenges in favor of neighbor residents. Among the different challenges, this paper focuses on those which have instant effects on the potential neighborhoods including environmental, safety, and social challenges which affect nearby residents the most. Accordingly, this study provides policies to reduce noise, air and visual pollution, safety and security issues.
مطالعه تطبیقی زبان مشترک شعر و معماری درقرون هفتم تا نهم ه.ق در ایران (سبک معماری آذری و شعر سبک عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
181 - 195
حوزههای تخصصی:
قرن هفتم تا نهم ه.ق با توجه به حادثه مهم این دوره، یعنی حمله ویرانگر مغول، در تاریخ ایران بسیار با اهمیت است. در این دوره شاهد تغییرات فراوانی در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری تحت تأثیر حاکمان مغول در ایران هستیم. معماری و شعر نیز در این دوره، به عنوان دوشاخه اصلی از هنر، از این تغییرات مستثنا نبوده و دچار تغییرات و تحولات فراوانی شدند که به دلیل اهمیت این تغییرات، نیازمند مطالعه بیشتری می باشد. ازاین رو در مقاله حاضر به بررسی تطبیقی معماری و شعر در این دوره که شامل معماری سبک آذری و شعر سبک عراقی می باشد می پردازیم. در حقیقت در این تحقیق بر آنست ابتدا به تشریح ویژگی های سیاسی و اجتماعی دوره مغول بپردازد و سپس در سه نمونه موردی از شعر سبک عراقی و معماری سبک آذری، تأثیرات این ویژگی ها را در شعر و معماری این دوره از تاریخ ایران بررسی کند. روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله، روش تاریخ پژوهی تطبیقی می باشد که از نظر هدف، به صورت توسعه ای و بر مبنای ارتقای توصیف ها و تحلیل های انجام شده در پژوهش های پیشین است. یافته اندوزی آن هم به صورت کتابخانه ای و اسنادی و مطالعه تحقیقات پیشین صورت پذیرفت. در جمع بندی اطلاعات به دست آمده نیز از رویکرد تحلیلی تطبیقی بهره گرفته شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس مقایسه و تحلیل عقلی نگارندگان استوار است. نتایج نشان داد که به دلیل زمینه مشترک هنرها، شاهد تأثیر شرایط اجتماعی این دوره در محتوا و کالبد آثار معماری و ادبی این دوره می باشیم که از جمله نمود آنها می توان به عظمت یافتن ساختمان ها و رواج ساختن خانقاه در معماری و رواج عرفان و غزل در شعر اشاره کرد.
A Novel Approach to Perceiving Aesthetic in Traditional Houses and Bazars in Isfahan
حوزههای تخصصی:
Perception and employing our ancestors’ properties is of highest importance if the approach of our ancestor’s knowledge share be due to recreating creative designs in accordance to urban space and modern neighborhood. The fundamental needs of human or physical needs of architecture are adoptable because they seek to find a good framework to compare and rank different designs regarding the aesthetic aspects. Through this the strength and weak points in different architecture design particularly in local architecture of Iran can be specified. To do so, by examining Bazar and Timche and comparing and contrasting them with Maslow’s hierarchy of needs, the present study aimed to present a system to rank the aesthetic elements in them. Concepts such as introvert and extrovert in houses, linear and central structure, enclosure, geometry, and space that are the results of the elements of Bazar and Timche have some material and meaning qualities that can be ranked. The benefits to use such perspective by contributing tools such as hierarchy of basic needs provide us with having required confidence toward completeness of a design.
بازتعریف بدن در هنر فمینیستی (دهه 1960 و 1970)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمان معاصر، "" بدن "" در مرکز توجه همه امور زندگی انسان قرار گرفته و از جمله موضوعاتی است که به طور عمده مورد بازاندیشیِ انتقادی واقع شده است. عرصه هنر معاصر نیز طی چند دهة اخیر، شاهد تحول و تقویت کنش های اجرایی و آثار با محوریت بدن بوده است. حضور بدن در این آثار، به طور غالب در تقابل با گفتمان زیبایی شناسی غرب تا پایان دوره هنر مدرن قرار می گیرد. هنر فمینیستی که در اواخر دهه 1960و در میان همهمة جنبش های اجتماعی ضد جنگ، مدنی و فمینیستی سربرآورد به عنوان یکی از مهم ترین خاستگاه های این تحول و تغییر موضعِ بدن در هنر معاصر به شمار می آید. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه آثار هنر بدن فمینیستی دهه 1960 و 70 و بررسی زمینة فکری و اجتماعی آنها، به عنوان یکی از خاستگاه های مهمِ تحول معانی و جایگاه بدن در هنر معاصرغرب است. مفروض پژوهش، تحول معانی و جایگاه بدن در پیوند با تغییرصورت بندی اجتماعی و زیر ساخت های نظری در آثار هنر فمینیستی است که نمایانگر موضعی متقابل با بازنمایی های سنتی (و مدرن) هنر غرب از بدن است. در جستجوی این مسئله، ابتدا مقولات کلیدی در حوزة نظری بر اساس آرای نظریه پردازان پساساختارگرا (و فمینیست)، به عنوان گرایش های نظری هم زمان، مورد وا کاوی قرار گرفته، و بر این مبنا تحول جایگاه و حضور بدن در آثار منتخب هنر فمینیستی، نسبت به دوره های پیشین، مورد تشریح و تحلیل قرار گرفته است. محتوای پژوهش حاضر، کیفی است و بر اساس روش شناسی توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که نمایش و حضور بدن در آثار هنر فمینیستی (دهه 1960 و 70) در تقابل با هنجارهای زیباشناختی از بدن در هنر غرب تا پایان دوره مدرنیسمِ هنری است. بدن در این آثار به مثابه عاملیتی فعال و پویا، در تعامل با مخاطب و مسایل اجتماعی، با تأکید بر فرایند و نه محصول نهایی، نمودار می شود. از این منظر مهم ترین تحول در تغییر جایگاه بدن در آثار هنرمندان فمینیست، فرایند استحاله جایگاه پیکرة سنتی، از ابژه نگاه و تصویر استعاری به سوژه خودآگاه و حاضر در پیوند با مقولات هویتی است.
بازخوانی خانه های تاریخی شهر شیراز با تاکید بر جایگاه مولفه های طبیعی در حیات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
47-62
حوزههای تخصصی:
تعالیم اسلامی انسان را به عنوان جانشین خداوند تبارک و تعالی در زمین معرفی می نماید. بنابراین انسان خلیفه الله باید در پی تجلّی دادن کیفیاتی باشد که به ایجاد محیط مناسبی برای زندگی انسان و توسعه زمین بینجامد. انسان در برخورد با پدیده ها و همینطور اعمال خویش باید اصولی را مرعی دارد که اهم آنها از طبیعت نیز (به عنوان خلق الهی) قابل استنباط و استنتاط هستند و از جمله مهم ترین آنها رعایت عدل است. برای شناخت مبانی تفکری که حفاظت از طبیعت و عناصر طبیعی را در جامعه ای به عنوان یک فرهنگ و باوری قوی ایجاد می کند، توجه به منابع و مأخذ اصلی آن تفکر ضرورت دارد. در مواجهه و تماس با طبیعت و عناصر طبیعی یکی از مهم ترین منابع فرهنگ ایرانی قرآن کریم است که تعالیم آن جهت دهنده و کمال بخشنده فرهنگ ایرانی بوده است. آیات قرآن و احادیث و تعالیم پرحکمت اسلامی همواره طبیعت و عناصر آن را مهم و قابل توجه دانسته است و فقه شیعه نیز بر حکم تحریم شرعی در مورد استفاده ناروا از طبیعت تفاسیر متعدد داشته است. مقاله حاضر ضمن بیان مؤلفه های هویت طبیعی مؤثر در معماری و تأکید آیات و روایات قرآنی بر هریک از آنها به عنوان متغیرهای اصلی تحقیق در «حیات»، به بیان جایگاه این مؤلفه ها در معماری مسکونی ایرانی اسلامی و به ویژه «حیاط» می پردازد و برای نمونه خانه های تاریخی دوره های زندیه، قاجاری و پهلوی در شیراز مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین راهکارهایی برای دوران کنونی بیان می گردد تا حیات طیبه اسلامی مورد توجه اندیش ورزان قرار گیرد. روش تحقیق این مقاله، کیفی است و روش جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. نتایج حاصله حاکی از آن است که بین آیات قرآنی و احادیث و توجه به «حیات» و «مسأله سکونت در معماری مسکونی ایرانی اسلامی» می توان رابطه ای دانست که با توجه به مؤلفه های هویت طبیعی هر اقلیم این مسأله خود را بروز می دهد.
تأثیر ملاحظات دفاع غیر عامل بر شکل کالبدی روستای محمدیه نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۱۱۸-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زیستگاه های بشری همواره در معرض آسیب ناشی از بلایای طبیعی و سوانح انسان ساخت قرار داشته اند. از آنجا که کشور ایران از قرون گذشته در مسیر حوادث تاریخی و در معرض حمله ها و تهاجم های نظامی ملل مختلف و قبایل همسایه واقع شده است، یکی از راهکارهای ابداعی، استفاده از شیوه ها و عناصردفاع غیر عامل برای کاهش آسیب پذیری جوامع است. طراحی قلعه ها در نقاط مرتفع برای دیده بانی، ایجاد برج و بارو، استقرار دروازه ها در مسیر معابر و گذرها برای کنترل رفت و آمد و... نمونه ای از این شیوه های دفاع غیر عامل محسوب می شوند. مقوله معماری دفاعی که در دوره های تاریخی، با اندیشه و جهان بینی های مختلفی شکل گرفته، یکی از ارزش های مستتر در بافت های تاریخی است. امنیت و نظام تدافعی و شیوه مقابله با هجوم بیگانگان، تأثیر زیادی در شکل گیری سکونتگاه و تغییرات به وجود آمده در بافت کالبدی آن ها داشته است. خطر حمله دشمن و همچنین خطرات طبیعی (مانند بادهای سهمگین کویری) بافت مجتمع های زیستی را در حالت تدافعی قرار می داده است. روستای محمدیه از توابع استان اصفهان و شهرستان نایین یکی از باارزش ترین بافت های روستایی تاریخی را در خود جای داده است. این بافت مانند اکثر بافت های مناطق گرم و خشک مرکزی ایران، متأثر از اقلیم کویری منطقه به صورت کاملاً فشرده و متراکم می باشد. هدف پژوهش حاضر تلاش برای یافتن انواع عناصر دفاع غیر عامل در منظومه دفاعی گذشته محمدیه و چگونگی تأثیر مقوله دفاع و معماری دفاعی، بر شکل کالبدی آن می باشد. پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی بر اساس مطالعات میدانی و شواهد موجود، استفاده از منابع کتابخانه ای و همچنین مصاحبه با معمرین و آگاهان محلی انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که در مجتمع زیستی محمدیه غیر از قلعه ها و دروازه ها که از عناصر محسوس نظام دفاعی هستند، بافت کالبدی به هم فشرده و پیوسته و همچنین شبکه ارگانیک معابر به صورت پیچ در پیچ و غیر مستقیم، علاوه بر کارکردهای اصلی، در مقوله دفاع غیر عامل نیز به عنوان تقویت کننده و مکمل مؤثر بوده و کارآیی داشته اند.
ایجاد حیاط های میانی در بلوک های شهری در راستای کاهش مصرف منابع انرژی (نمونه موردی: آپارتمان های مسکونی کوتاه مرتبه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به ضرورت حفظ محیط زیست و منابع تجدید ناپذیر، کاهش مصرف منابع انرژی امری ضروری است. در ابنیه سنتی ایران، حیاط مرکزی همواره یکی از تاثیرگذارترین راهکارهای اقلیمی در راستای ایجاد خرد اقلیم بوده است. چرا که با افزایش سایه اندازی از طریق درختان وجداره های بنا، مانع تابش مستقیم آفتاب به بنا می شود. در همین راستا هدف پژوهش حاضر تغییر شیوه فعلی استقرار بنا در زمین به گونه ایست، که حیاط های میانی در بلوک های شهری ایجاد گردد و از عملکرد خرد اقلیمی این حیاط ها جهت کاهش مصرف منابع انرژی ساختمان استفاده شود. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش آپارتمان های مسکونی تهران می باشد. روش تحقیق در این مقاله ترکیبی از روش های شبیه سازی، تجربی و استدلال منطقی است. متغیر مستقل در این پژوهش نسبت سطح به حجم خارجی بنا می باشد. در پژوهش حاضر مدل خطی (وضع موجود) و 3 مدل دارای حیاط میانی در نرم افزار دیزاین بیلدر شبیه سازی شد. نتایج نشان داد فرم حیاط میانی با کمترین نسبت سطح به حجم (حیاط میانی 3)، باعث کاهش بار سرمایشی در تابستان به میزان 18/35 kWh/m2 نسبت به وضع موجود شده است. کاهش بار گرمایشی در زمستان نیز 6/67 kWh/m2 است.
جستاری در مفهوم پیوستگی فضا و روند تحولات آن در مساجد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به پژوهشهای اندکی که معماری ایران را از منظر فضایی مورد مطالعه قرار داده اند با گوناگونی تعابیر به کار رفته، همچون «شفافیت، گشایش، بی مرزی، سیالیت، پیوستگی، سبکی و تداوم» روبرو می گردیم. حال آنکه به نظر می رسد؛ در بسیاری موارد، دارای هم پوشانی مفهومی هستند و این موضوع، درک مخاطبین را از مفاهیم عرضه شده دشوار می سازند. پژوهش حاضر پس از مروری بر آرای صاحب نظران درباره ویژگیهای فضایی معماری ایران و جمع بندی مفاهیم ارایه شده، با بهره گیری از راهبرد استدلال منطقی، نشان می دهد که بخشی از مهمترین مفاهیم مرتبط با ویژگیهای فضایی معماری ایران، ذیل مفهومی فراگیر با عنوان «پیوستگی فضایی»، قابل سازمان دهی هستند. در این راستا ابتدا به تبیین و ساختاربخشی به مفاهیم مورد نظر پرداخته شده است و پس از آن، با به کارگیری ابزارهای تحلیلی، این مفاهیم، بر روی نمونه های شاخصی از مساجد ایران، به آزمون گذاشته شده است. یافته های حاصل از این پژوهش نشانگر آن است که پس از شکل گیری مساجد چهار ایوانی در قرن پنجم، مفهوم پیوستگی فضایی، به سه شکل اصلی که با نام «پیوستگی بصری»، «پیوستگی ساختاری» و «پیوستگی ساختاری- بصری» از آنها یاد شده است؛ به طور مستمر و در روندی رو به رشد قابل رهگیری است.
مکتب سقاخانه : نگاهی پسااستعماری یا شرق شناسانه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : آیا مکتب سقاخانه را می توان متأثر از نظریه پسااستعماری دانست؛ آیا تقویت کننده سلطه شرق شناسانه است یا باید نگرش سومی را نسبت به آن یافت؟ هدف و روش تحقیق : هدف از تحقیق پیش رو به چالش کشیدن دو رویکرد -پسااستعمارانه و شرق شناسانه- به صورت توصیفی-تحلیلی برای بررسی مکتب سقاخانه است. پیشنهاد پژوهش محصور نکردن مکتب سقاخانه در دو قطبی نظریه پسااستعماری یا شرق شناسانه و در نظرگرفتن مسایل خاص کشور ایران است. این پژوهش ابتدا خود مکتب سقاخانه و سپس جریانات هنری روز ایران، اروپا و آمریکا را بررسی می کند. نتیجه گیری : کتاب «شرق شناسی» ادوارد سعید، آغاز نظام مند رویکرد پسااستعماری و ترجمه فارسی «دوزخیان روی زمین» فرانتس فانون، هر دو متاخرتر از شکل گیری جریان سقاخانه هستند. به نظر می رسد نظریات پسااستعماری فانون و سعید در طبقه بندی هنر در جامعه ایران موثر بوده؛ حال آنکه آن نظریات علاوه بر اینکه متاخرتر از جریان سقاخانه اند، بر جوامع دیگری منطبق هستند که شرایط برابری با جامعه ایران نداشتند. به نظر نسبت دادن این مکتب هنری به گفتمان پسااستعماری، برگرفته از نگاهی شرق شناسانه است. بررسی های تاریخی نشان می دهد سقاخانه به عنوان جریانی پست مدرن هم زمان با اتفاقات جهان هنری غرب شکل گرفت و البته داعیه ملی بودن داشت. مردم ایران خود را استعمار زده نمی دیدند تا بخواهند به این جایگاه اعتراض کنند. سقاخانه درصدد به تصویر کشیدن امری اگزوتیک به معنی شرق شناسانه آن نبود؛ ضمن اینکه حال وهوای معنوی این هنر که بر نام گذاری آن بی تاثیر نبوده، امری آشنا با مردمان ایران است. به نظر می رسد تحلیل آثار سقاخانه بیشتر متأثر از جریانات متاخر باشد؛ امری که می توان آن را پرتاب نقد شرایط معاصر به گذشته تعبیر کرد. این جریان که پیش از به بلوغ رسیدن به حاشیه رفت، از اواخر دهه 1370 با اوج گرفتن نگاه ایرانی-اسلامی حیاتی دوباره یافت. پیشنهاد نگارندگان برای هنرمندان معاصر توجه به زمینه های معنوی مکتب سقاخانه و اجتناب از تکرار صوری آن است.
رشد اقتصادی و توسعه شهری از طریق بازآفرینی خانه های ارزشمند تاریخی نمونه موردی: خانه های تاریخی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
95-104
حوزههای تخصصی:
Historical textures of Iranian cities are the expression of our long-standing values and traditions, and preserving and reviving them can be a valuable cultural-social source for future generations. They represent the collective wisdom of our ancestors who have been able to bring such structures that combine science, knowledge, art and experience. Addressing this valuable heritage in fact guides us to the use of rich past experiences and can be a continuation of a culture that depends on historical continuity. Iranian historic houses, like gems in precious historical textures, are a collection of history of life, art, beliefs, customs, and irani-islamic lifestyles, and they can in some way be considered as a museum of all cultural and social customs of old generations. Today, with the revitalization and rehabilitation of this valuable heritage, in addition to the cultural and historical protection of these works and the promotion of these customs among citizens, economic stimulus has been created in the city, which has led to economic growth and urban development, and suitable economic groups for the promotion of urban incomes. The growth of the tourism and tourism industry, which is today considered one of the most important principles in attracting capitals. Through studying the experiences of world successful countries in this area, we can provide a conceptual model for recreating valuable historic houses and creating economic mobility. Today, cities have begun to move towards the use of their relative advantages in the region and the world in the wake of the globalization of the economy and the competition between them in order to play a more significant role in this competitive market. Cities know that building capital infrastructure in city-capable departments can help them compete from other cities in order to make it more successful in this globalization process.
مطالعه تطبیقی تجربیات سیاستی کشورهای منتخب آسیایی در زمینه ی توزیع متوازن جمعیت شهری
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مقایسه تجربیات کشورهای منتخب آسیایی در زمینه ی توزیع متوازن جمعیت می پردازد و تلاش خواهد کرد نشان دهد کدام پاردایم های برنامه ریزی فضایی جمعیتی در توزیع بهینه تر جمعیت نتایج بهتر و مؤثرتری داده است. روش تحقیق، تحلیل اسنادی است و از اسناد معتبر در زمینه برنامه ریزی های دولتی استفاده شده است. به طور کلی چهار نوع پارادیم برنامه ریزی با توجه به اقتصاد جمعیت فضا تشخیص داده شد: الف) دولت های غیرمتمرکز با پارادایم تمرکززادیی سیاسی – اقتصادی (ژاپن)، ب) دولت های متمرکز با پارادایم مداخله مستقیم در مدیریت جمعیت فضا (چین و اندونزی). ج) دولت های متمرکز با پارادایم تمرکززدایی اقتصادی (ایران و کره جنوبی) و د) دولت نیمه متمرکز با پارادایم اولویت بخشی به توسعه ی روستایی. نتایج نشان می دهد دولت های غیرمتمرکز با رویکرد تمرکززدایی اداری – سیاسی و اقتصادی نتایج مثبت تری از توسعه ی برابر در سطح ملی و توزیع بهینه ی جمعیت به دست داده اند. بررسی ها نشان داد عدم وجود هماهنگی بین بخش های کلان، میانی و خرد، فقدان اراده سیاسی لازم برای اجرای طرح های آمایش سرزمین و عدم پایش برنامه ها آمایش سرزمین و توزیع فضایی جمعیت از جمله مهمترین موانع عدم موفقیت راهبردهای توزیع بهینه جمعیت است. در کشورهای با نظام متمرکز برنامه ریزی کلید اصلی توفیق برنامه ها ایجاد هماهنگی های بین بخشی و پایش مداوم برنامه ها است.
کارخانه یا کار و خانه؛ بررسی مفهوم کار و تولید در شکل گیری خانه های تاریخی ایرانی در بشرویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵
101 - 118
حوزههای تخصصی:
تفاوت و تنوع های موجود در الگوهای معماری مسکونی در یک ناحیه اقلیمی، می تواند ناشی از تنوع سبک های زندگی و روش های تأمین مایحتاج یک خانواده باشد. هدف اصلی این پژوهش آن است که شکل گیری و سازماندهی فضاها را در معماری مسکونی از گذر نگاه به معیشت و فرهنگ جستجو کند. این پژوهش بر مبنای روش تحلیل کیفی پیش می رود. پس از بررسی مبانی نظری و پژوهش های پیشین، معیارهای بررسی خانه ها مشخص شده و سپس با استفاده از پدیدارشناسی معماری به مقایسه داشته های فضایی گونه های مختلف خانه در محدوده مورد پژوهش می پردازد. این مقاله پس از مقایسه تطبیقی چند معیار مشخص شامل ابعاد حیاط مرکزی، تعدد فضاها و اتاق ها و آثار گود برک در خانه های تاریخی تقسیم بندی ساده ای از خانه های تاریخی دارد که دو گروه اصلی ساختمان های مسکونی را در این بافت نشان می دهد. خانه های با حیاط کوچک و خانه های با حیاط بزرگ از سویی و خانه های دارای گود برک در ایوان و خانه های فاقد آن از سوی دیگر. نتایج این مقاله حاکی از آن است که وجود گود برک در ایوان خانه های کوچک به اثبات رسیده است و خانه های بزرگ تقریباً فاقد چنین تشکیلاتی هستند. آنچه که در این خانه ها در نگاه اول به چشم می آید، وظایف متفاوت هر کدام از فضاهای آن است. این پژوهش با تجزیه و تحلیل نظام فضاهای پر و خالی و جهت گیری فضاها و همچنین آثار و ادوات برک بافی در برخی از نمونه های شاخص تر این خانه ها، به این نتیجه می رسد که نظام شغلی و خانوادگی، در شکل این تفاوت ها مؤثر بوده اند. این مقاله نتیجه می گیرد که آنها در واقع واحدهای تولیدی یک شهر صنعتی پیشامدرن بوده اند که کار و زندگی را در هم آمیخته اند و تجسم کالبدی واژه کارخانه در زبان پارسی را تحقق بخشیده اند.
شناسایی بخش های رقابت پذیر منطقه ای در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین بخش های رقابت پذیر در اقتصاد مناطق موضوع با اهمیتی است که حیات آینده منطقه را تضمین، و استراتژی های آینده را شکل می دهد. سوال اصلی این پژوهش ترکیب روش های مختلف رقابت پذیری به منظور سنجش وضعیت بخش های اقتصادی استان فارس می باشد، به این منظور با مرور ادبیات نظری رقابت پذیری منطقه ای و ترکیب چهار روش داده-ستانده، میانگین طول انتشار، ضریب مکانی و ترکیب-سهم به ترتیب وضعیت هر بخش را به لحاظ ارتباط با سایر بخش های اقتصادی، طول زنجیره تولید، تمرکز فضایی و میزان رشد هر بخش در مقایسه با سطح ملی مورد بررسی قرار دادیم. نتایج حاصل مدل ها نشان می دهد که تنها 3 بخش از 14 بخش کلی اقتصادی استان فارس دارای مقادیر معناداری هستند. اولین بخش، بخش"کشاورزی، شکار، جنگلداری و ماهیگیری" است. که از نظر تمامی شاخص ها مطرح شده در وضعیت خوبی است، اما دو بخش "بهداشت و مددکاری اجتماعی"، و "اداره عمومی و خدمات شهری" از نظر ارتباط کافی با سایر بخش های اقتصادی دارای ضعف جدی می باشد. همچنین مقدار شاخص طول انتشار برای تمامی بخش های ذکر شده برابر یک بوده است، که نشان دهنده ضعف جدی استان در صنایع تبدیلی است.
بررسی و تحلیل کاربری فضاهای دست کند حاشیه آبگرم ورتون استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله : چشمه آبگرم ورتون در روستای ورتون واقع در 35 کیلومتری شمال شرق شهرستان اصفهان، به دلیل اهمیت درمانی اش در ادوار مختلف تاریخی حائز اهمیت بوده است که از شواهد آن می توان به ساخت حوضخانه ها در دوره های مختلف تاریخی در مجموعه تاریخی آبگرم ورتون اشاره کرد. علاوه بر این بناها، در حاشیه چشمه آبگرم ورتون، فضاهای دست کندی نیز ایجاد شده است که تا به امروز ناشناخته مانده و مورد مطالعه قرار نگرفته است. انجام این پژوهش در صدد پاسخگویی به دو سؤال بنیادی در رابطه با کاربری و قدمت مجموعه دست کندهاست. هدف از این پژوهش، معرفی، گونه شناسی، ارایه گاهنگاری نسبی و تحلیل فضاهای مجموعه دست کند مذکور است. معرفی، تحلیل نسبی کاربری و زمان ایجاد این مجموعه دست کند می تواند زمینه ای برای بررسی های دقیق علمی در سطح منطقه برای شناسایی این گونه معماری باشد که نقش مهمی در دوران قبل از اسلام تا کنون در نظام اجتماعی و شهری حکومت ها و جوامع بشری ایفا کرده است. ● روش تحقیق : روش این پژوهش در تبیین زمان ایجاد این مجموعه، استفاده از رویکرد تاریخ گذاری مکتب انالز با تأکید بر روش تطبیقی مارک بلوخ است؛ یعنی پژوهش در رابطه با حوزه یا ناحیه ویژه و مورد نظر خود که از طریق کاوش و جست وجو با حوزه موازی (هم زمان) در ناحیه، کشور یا قاره ای دیگر انجام می شود و یا فقط با همان ناحیه در یک زمان صورت می گیردکه نهایتاً منجر به بررسی و تطبیق مجموعه دست کند آبگرم ورتون در بستر تاریخی - فرهنگی اش از دوره ساسانی تا صفوی می شود که شواهد آن در مجموعه وجود دارد و به راحتی می توان سبک، عناصر و مصالح معماری آنها را به روشی تطبیقی مطالعه کنیم. همچنین رویکرد مورد استفاده در تحلیل کاربری این مجموعه، رویکرد باستان شناسی فضایی است که مبتنی بر تحلیل های هندسی و ریاضی است. در این راستا ابتدا مجموعه دست کند آبگرم ورتون معرفی و سپس کاربری و زمان ایجاد آن با توجه به مبانی نظری رویکردهای مورد استفاده، همچنین تکنیک های معمارانه و تحلیل فضاها و مقایسه آن با سایر بناهای مجموعه، تحلیل و بررسی می شود. ● نتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش براساس بررسی عناصر معمارانه موجود در فضاهای دست کند و تحلیل فضایی، نشانگر کاربری این فضاها به عنوان مجموعه ای برای اسکان موقت مسافرین و بیماران مراجعه کننده به آبگرم است. همچنین با بررسی و تطبیق مصالح به کار رفته در ورودی فضاها، تکنیک معماری و مقایسه آنها با عناصر دیگر بناهای تاریخی موجود در مجموعه، می توان بازه زمانی دوره ساسانی تا قرون میانی اسلامی (قبل از دوره سلجوقی) را برای ایجاد این مجموعه پیشنهاد کرد که در اداوار بعد، مورد استفاده قرار گرفته است. از دوره سلجوقی به بعد، مجموعه اتاق هایی از جنس سنگ چین در مجموعه ورتون جهت اسکان موقت ساخته شده که جایگزین این مجموعه شده است. در دوره صفوی نیز این اتاق ها با آجر مرمت شده و مورد استفاده قرار گرفته است.
تأملی در مفهوم و ارزش خلاقیت: ارزش خلاقانه معماری مبتنی بر الگو (مقایسه چارچوب ارزشی سنتی، معاصر و اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه خلاقیت مفهومی است که برخورداری از آن، به نوعی مرادف ارزشمندی شخص و عمل او شمرده می شود. این مفهوم ازآن رو که در حوزه ادبیات آموزشی و حرفه ای معماری بسیار موردتوجه بوده و جایگاه ویژه ای دارد، نه تنها زمینه برای تأمل در آن می گستراند، بلکه ضرورت بازاندیشی «معنا»ی آفرینش را هم ایجاد می کند. چنین وضعیتی در معماری پیش از مدرن مطرح نبوده است، لذا این سؤال اساسی طرح می شود که آیا عمل خلاقانه فی نفسه واجد ارزش است و اگر نیست، چه چیزی و چگونه آن را واجد ارزش می کند، با کدام مبانی سنجیده و در چه زمینه هایی و با چه حدودی تأیید یا نفی می شود؟ روش تحقیق براساس راهبرد تفسیری، به همراه استدلال منطقی و بهره گیری از مدل سازی مفهومی بوده است؛ به این ترتیب، یک ساختار نظری سه وجهی در نظر گرفته شده است. در وجه اول، بحث خلاقیت از دو منظر علمی و فلسفی ِسنت گرا و نوگرا تبیین شده است؛ وجه دوم دو مبحث «مفهوم» و «ارزش» خلاقیت را پوشش می دهد؛ وجه سوم مربوط است به نسبت موضوع با دو نوع از معماریِ «الگومدار» و «بدون الگو». درنتیجه و در تطبیق دو نگرش علمی و فلسفی مفهوم خلاقیت، ادعای منشأ «هیچ» برای خلاقیت، بر پایه ادبیات موجود، هم در نگرش سنتی و هم در رویکرد مدرن رد شده یا حداقل موردتردید واقع می گردد؛ درنتیجه، خلاقیت همواره مبتنی بر الگوست؛ اما تفاوت کار، صرفاً از محل «الگوپذیری صریح و آشنا» و «الگوپذیری غیرصریح و ناآشنا» یا «زمینه گرا بودن» و «زمینه گرا نبودن» الگوها قابل طرح است؛ که این موضوع در بررسی نمونه موردی طرح های توسعه سنتی و مدرن مجموعه حرم حضرت معصومه(س) در قم مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته است. درنهایت و پس از مقایسه ارزش عمل خلاقانه قیاسی و استقرایی از دو منظر معاصر و اسلامی، این نتیجه حاصل شد که ماهیت خلاقیت از دیدگاه مدرن و سنتی تفاوت ماهوی باهم ندارد، بلکه موضوع اساسی باید مربوط به ارزش ها باشد و اینکه هریک، کدام وجه خلاقیت (صراحت الگویی یا پنهان کردن الگو) را ترجیح می دهند؛ بررسی انتهای مقاله از منظر اسلامی، وجه نخست صراحت الگویی را به وضوح واجد ارزش بیشتر نشان می دهد.
تدوین مدل مفهومی تحقق پایداری بافت های تاریخی با رویکرد راهبردی برنامه ریزی بازآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
57 - 70
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی به واسطه ویژگی های باارزش خود از سایر بافت های شهری متمایز هستند؛ اما اغلب به دلیل عدم انطباق با سرعت تغییر نیازهای ساکنین وارد فرایند «فرسودگی» می شوند. همین امر لزوم برنامه ریزی و حفاظت را در بافت های تاریخی تائید می کند. سؤال مطرح در این پژوهش آن است که چگونه می توان رویکردی مناسب برای مداخله هدفمند و تحقق پایداری در بافت های تاریخی اتخاذ نمود؟ پاسخ به این پرسش دو مرحله دارد: نخست آنچه بافت تاریخی باید باشد تا آن را «پایدار» دانست و دوم، فرایندی که برای رسیدن به پایداری باید اتخاذ شود. فرضیه این پژوهش عبارت است از استفاده از رویکرد راهبردی در برنامه ریزی بازآفرینی می تواند پایداری بافت های تاریخی را تحقق بخشد. بر همین اساس چارچوب مفهومی از نحوه مداخله در شرایط مختلف تدوین گردیده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرارگرفته است. مطالعات مستخرج از نظریات مرتبط نشان می دهد محتوای پایداری بافت های تاریخی در ابعاد کالبدی، عملکردی، اقتصادی و اجتماعی بر معیارهای کلی منظرسازی، حفاظت، کیفیت محیطی، ثبات و سرزندگی اقتصادی، کیفیت زندگی و انسجام اجتماعی استوار است. همچنین فرایند مداخله در بافت برای نیل به محتوای پایدار بر اساس رویکرد راهبردی به ارایه مدل پیشنهادی انجامیده است که بررسی ها نتایج نشان می دهد پنج حالت برای مداخله در بافت تاریخی وجود دارد: وجود شرایط کالبدی ناپایدار، پایداری نسبی کالبدی و اقتصادی، پایداری نسبی کالبدی و اجتماعی، پایداری کالبدی و ناپایداری در ابعاد اقتصادی-اجتماعی، و وضعیت کاملاً ناپایدار در تمام مختلف. هر یک از وضعیت های فوق بر اساس فرایند برنامه ریزی بازآفرینی به راهبردهای مختلفی نیازمند هستند که به آن ها پرداخته شده است.