فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۸۱ تا ۳٬۹۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
نراق که برای دوران طولانی بر سر یک راه تاریخی مهم قرار داشته، زیستگاهی برخوردار از محیط طبیعی مناسب و آب کافی بوده است. لذا شهر برای دوره ای طولانی از درآمدهای قابل توجه تجارت منطقه ای و کشاورزی بهره مند بوده است. اقتصاد شهر در اثر پیامدهای ناشی از تغییر در راه های منطقه ای به شدت آسیب دیده که دامنه آن تا بازار گسترش یافته است. دور شدن شهر از راه های اصلی منطقه ای باعث شده تا بازار جایگاه منطقه ای و شهری خود را از دست بدهد. این مسئله و گسترش شهر در اثر احداث خیابان موسوم به امام خمینی در مجاورت بازار (دهه 50) و شهرک جدید به انزوایی منجر شده است که بازار را همچون سایر بخش های شهر تاریخی درگیر کرده است. احداث خیابان افزون بر تغییرات ناشی از تخریب مستقیم بخش هایی از بازار و بستر شهری آن، منجر به انتقال فعالیت ها و پیشه ها از درون بازار و محله ها شده و خیابان را به رقیب پرقدرت بازار تبدیل کرده است. لذا شهری که اقتصاد نسبتاً غنی خود را از دست داده است، علاوه بر تخریب برخی بخش ها با عنصر جدید خیابان نیز مواجه شده که از دو نقطه نظر تجاری و دسترسی، رقیب اصلی بازار بوده و ملزومات خود را به شهر تاریخی تحمیل کرده است؛ از جمله اینکه گذر بازار به حاشیه رانده شده و محور تجاری جدیدی در امتداد خیابان شکل گرفته است. با وجود این، بازار هنوز از ارزش های قابل توجهی برخوردار است و شهر تاریخی نیازمند حفاظت است. این مقاله که روش پژوهشی آن تفسیری تاریخی است و انجام آن بر تکنیک سوات استوار است، در پی پاسخ دادن به این پرسش هاست که چالش های بازار تاریخی نراق از نگاه معیارهای حفاظت از شهرهای تاریخی چیست؟ و راهبردهای حفاظت از بازار در بستر بافت تاریخی و به تفکیک زیرناحیه های آن، چه می تواند باشد؟ هدف مقاله تعریف و تبیین چارچوب و راهبردهای حفاظت از بازار تاریخی نراق است. یافته های مقاله نشان می دهد که هر گونه راهبرد در جهت حفاظت از بازار باید با توجه به بستر شهری آن و در نسبت با عناصر مهم شهر امروز یعنی خیابان و میدان طرح شود. علاوه بر این، ارتقای بازار نیازمند راهبردهایی همچون احیای مجموعه های بازار، تعریف و تقویت مرکزیت تجاری، بازتعریف ارتباط میان بازار و خیابان و تقویت رابطه میان گذر بازار و میدان است.
تبیین شاخص های هندسی موثر بر رفتار حرارتی ساختمان های مسکونی در اقلیم گرم و خشک (نمونه موردی: یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
143-148
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر شناخت مفهوم تقارن، تعادل و جایگاه آن در معماری
حوزههای تخصصی:
معماران و هنرمندان همواره به منظور بهبود کیفیت فضا به عنوان ظرفی برای زندگی انسان عوامل متعددی را به کارمی گیرند. برخی از شاخصه های هندسی موجود در یک محیط را می توان از جمله مهمترین این عوامل دانست. تقارن و تعادل به عنوان مفاهیم مهم هندسی، علاوه بر معماری در حوزه هایی همچون علوم طبیعی،صناعت، هنر و ادبیات از جایگاه ارزشمندی برخوردار است. وجود تقارن ، هندسه و تناسبات نیکو همواره باعث ایجاد تعادل در یک پدیده می شود.چنانچه تقارن یکی از اصول مهم در ایجاد تعادل واقع شود، لذا شناخت وجوه این مفهوم،انواع و چگونگی اثربخشی آن در ایجاد تعادل در مصنوعات بشری از جمله آثار هنری میتواند پژوهشی مفید قلمداد شود. لذا در این نوشتار به منظور درک و شناخت صحیح مفهوم تقارن و تعادل، با تکیه بر برخی روش های تحقیق کیفی خصوصا به روش تئوری زمینه، ضمن مرور دیدگاه های مختلف در این زمینه و نیز مطالعه در حوزه های دیگر، به پژوهش درباره این مفاهیم پرداخته شده است. نوشته سعی دارد به تاثیر نگرش انسان هر دوره به مساله تقارن و تعادل در معماری اشاره نموده و پیوند و گسست میان این دو مفهوم در هر دوره را آشکار سازد. جمع بندی پژوهش حاکی از آنست که تقارن در آثار هنری و بناهای معماری هنوز هم همانند گذشته به آسانی برای انسان نوعی رضایت و حسی از کلیت واحد را ایجاد نموده و با تاثیرگذاری بر زمینه اثر اوج یک تفکر استوار را به منصه ظهور می رساند. اما از دیدگاه انسان عصر حاضر، نامتقارن های متعادل نیز حائز اهمیت بوده،جذابیت و عمرتماشای بالاتری دارند و چه بسا مطلوبیت بیشتری ایجاد می نمایند. به علاوه اینکه روش های نوین ساخت در عصر حاضر امکان اجرای چنین طرح های نامتقارن و متنوعی را نیز فراهم کرده است.
مفهوم طراحی مشارکتی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۲
17 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کلمه مشارکت از حدود دویست سال پیش، برای اولین بار در امور سیاسی اروپا، برای مشارکت مردان در رای دادن و تصمیم سازی مطرح شد. پس از آن، به تدریج استفاده از این کلمه در سایر ابعاد اجتماعی و محیطی اروپا، رواج پیدا کرد. از حدود سال 1370 تا به امروز در کشور ایران، شاهد استفاده روز افزون از این کلمه در ابعاد گوناگون هستیم. بدین ترتیب، عباراتی نظیر مشارکت سیاسی، مشارکت اجتماعی، مشارکت مدنی، مدیریت مشارکتی و منظر مشارکتی در طی چند دهه اخیر رواج یافته اند. علیرغم استفاده فراوان از عبارت منظر مشارکتی در متون تخصصی، مفهوم دقیق این عبارت در هیچ یک مشخص نشده است و نوشتارهای متعدد، معانی متفاوتی برای آن در نظر گرفته اند. هدف: با توجه به این چندگانگی مفهومی عبارت منظر مشارکتی و همچنین به کارگیری عبارات متعدد و مشابه برای این مفاهیم، هدف این نوشتار، بررسی مفهوم طراحی مشارکتی منظر است. روش تحقیق: روش تحقیق به صورت کیفی و تحلیل محتوا است. ابتدا مفهوم واژه "مشارکت" و کلمات مشابه با آن در متون ایرانی بررسی شده است. سپس در خصوص واژه "منظر"، به دیدگاه متخصصان پرداخته شده است. در نهایت، مفاهیم قابل اتخاذ از کلمه "منظر مشارکتی" از دیدگاه نویسندگان داخلی تبیین شده است. همچنین مفهوم عبارت انگلیسی Participation in landscape Design نیز بررسی شده است. نتیجه گیری: در نهایت با بررسی های انجام شده، مفهومی برای طراحی مشارکتی منظر مشخص شد که علاوه بر آنکه ابعاد عینی و ذهنی منظر را در برمی گیرد و همچنین برای بیان این مفهوم، عبارت طراحی مشارکتی منظر به جای سایر عبارات مشابه پیشنهاد شد.
پارادایم نوین برنامه ریزی برای پایداری و مدیریت یکپارچه منطقه کلان شهری تهران، ساماندهی یا تغییر پایتخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
133 - 158
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد که ما در مسئله شهر تهران، پایتخ ت از هماهنگی با تغییرات جامعه به دورمانده ایم. ما اغلب با آنچه کاول اونز [1] یک نقص اجرایی می نامد مواجهیم. دنبال کردن روش هایی که آشکارا غیرمفید و ناکارآمد هستند و آن طور که باربارا تاچمن [2] می نامد، سرچوبی [3] و در ناتوانایی خارج شدن از جبر ساختاری و نهادی غالب گرفتار آمده ایم. این جبر ساختاری و نهادی، نیاز به تغییر نگرشی و پارادایمی در این زمینه را گوشزد می کند. به جای توجه به فرایند شکل گیری تهران و تبدیل شدن آن به یک مسئله، برخورد پروژه ای با آن داریم. درحالی که بسیاری از عوامل تبدیل شهر تهران به یک کلان شهر مسئله دار همچنان عمل می کند. ما نیازمند نگرش فرایندی و یک مهندسی معکوس در فرایندی هستیم که در طی بیش از دو سده منجر به شکل گیری تهران امروز شده است. ما نیازمند تغییر نگرش اساسی به رویه و روش های مرسوم برنامه ریزی به نگاه کلی، سیستمی، فرآیندی و دورنگر هستیم. به جای جزئی نگری و نگرش انتزاعی، دورنگری به جای نزدیک بینی، برخورد فرایندی به جای پروژه ای، نگاه برنامه محور به جای روزمرگی و ...، راه های حل معضل تهران و ساماندهی مسئله پایتخت را گوشزد می کنند. نتایج تحلیل بر راهبرد مدیریت یکپارچه و سیستمی در چارچوب پیوندهای منطقه ای و فرامنطقه ای و نگرش اکولوژیکی به توسعه کلان شهر، ایجاد تعادل بین محیط طبیعی و محیط انسانی، تعادل منطقه ای و توجه به ظرفیت های اکولوژیکی منطقه کلان شهری تأکید می کنند. <br clear="all" /> [1]. Cowell Owens [2]. Barbara Tuchman [3]. Wooden headedness
خوانش وجه استعلا و چاپلوسی در بازتاب تصویری دو اثر منسوب به مدیحه سرایی آیین بار فرهنگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۶۹
19 - 28
حوزههای تخصصی:
علی رغم دیدگاه بسیاری از محققین که کنش مدیحه سرایی آیین بار فرهنگ ایران را برخاسته از کنش نکوهیده چاپلوسی و مرتبط با کسب منافع مادی در بارگاه شاهان می دانند، به نظر می رسد نگاه رمزپردازانه ای در وجه استعلاً به معنای بالاترین سطح تقدس آیین بار جوامع کهن در بارگاه فرادستان حکومتی ایران، موجود بوده و - احتملا- همین وجه رمزی و پنهان در نظام دیداری مانند آثار سنگ نگاره های باستانی و مکاتب نگارگری دوره اسلامی، انعکاس، داشته است. پژوهش حاضر در صدد آن است تا ضمن بررسی تاریخی در مبانی نظری آیین بار، به پاسخ این پرسش برسد که با تطبیق دلالتی وجه استعلا و چاپلوسی در دو نمونه سنگ نگاره دوره باستانی و نگارگری دوره اسلامی، چگونه می توان به خوانش وجه استعلایی در مدیحه سرایی آیین بار فرهنگ ایران پرداخت؟ بررسی و تبیین وجه استعلایی و تفکیک از چاپلوسی منسوب به مدیحه سرایی آیین بار، ضمن توجه به بازتاب تصویری آن در دوره باستانی و اسلامی فرهنگ ایران همسو با بهره مندی از معنی دلالتی ضمنی. بهره مندی از روش تحقیقی- تاریخی مبتنی بر شیوه اسنادی در توضیح فرهنگ ایرانی مرتبط با کنش مدیحه سرایی آیین بار و خوانش بینامتنیتی بر روی دو نمونه اثر بر اساس دستور های نظام معنایی رولان بارت به منظور تعبیر دلالتی استعلای سروده های ستایشی در مبانی نظری به مثابه ایدئولوژی حاکم بر فرهنگ مدیحه سرایی آیین بار. بر اساس رویکرد بینامتنیتی در این تحقیق، در خوانش دو متن بینا رشته ای از حوزه سنگ نگاره های باستانی و نگارگری دوره اسلامی فرهنگ ایران، هر متن بر مفهوم احتمالی تقدس انگارانه ای تاکید دارد که با درک تکثر معنایی هر متن و معانی دلالتی آن به زعم بارت، عناصر تصویری متن های منسوب به مدیحه سرایی در تفکیک با مفهوم چاپلوسی و تملق انگاری نظریه پردازان معاصر قرار می گیرد. نتایج حاکی از آن است که بر خلاف این دیدگاه که کنش مدیحه سرایی مرتبط با آیین بار موجود در بارگاه یا مکان های منسوب به شاهان ایران را بر آمده از انگیزه های مادی، می داند، احتمالا کنش مزبور، دارای وجهی تقدس انگارانه، رو به سوی امر واحد مطلقی به نام استعلا داشته است. دستیابی به چنین نتیجه احتمالی با تحلیل تطبیقی نمونه آثار بر جای مانده فرهنگی که همواره دارای زبان دلالتی ضمنی بوده و با گذر از صراحت و معنی مستقیم به معانی غیر مستقیم و تلویحی می رسیده، میسر است. چنانچه بارت در نظام دستورهای معنایی خود، سطح اول معنایی/ صریح را مقدمه ورود به سطح دوم/ضمنی دانسته تا بتوان به ایدئولوژی حاکم بر فرهنگ برهه های تاریخی جوامع کهن رسید. بر این اساس، مدیحه سرایی آیین بار از دوره کهن تا عصر اسلامی در بستر فرهنگی ایران، جریان داشته و اسطوره یا ایدئولوژی حاکم بر آن با گذر از نگاه نکوهیده به مدیحه سرایان، ضمن توجه به وجه استعلایی که در زمان بروز سروده مدحی و مکان ظهور آن در برابر فرادست، مقدس انگاشته می شده، توانسته است بر آثار خلق شده و مفهوم مرتبط با کنش مزبور در ادوار فرهنگی مختلف ایران، تأثیرگذار باشد و بازتابی از اسطوره تفکر هر دوره در پیوند با ادوار پیشین مدیحه سرایی آیین بار شاهان از آن آثار، بدست آید.
بررسی سه اثر هنری معاصر با محتوای اجتماعی از منظر نشانه شناسی با رویکرد سیر زایشی معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۶۹
67 - 76
حوزههای تخصصی:
هنر و هنرمند نقش بزرگی در حفظ ارزش ها، مقاصد انسانی و نشان دادن خواسته ها و رفتارهای اجتماعی دارند. آثار هنری متأثر از رخدادهای اجتماعی و فرهنگی از عوامل و وجوه مهمی هستند که اگر در مطالعات نشانه شناسی هنرها وارد شوند و مورد بررسی قرار گیرند بر غنای تبیین ها و دستاوردهای این گونه پژوهش ها خواهند افزود همچنین موجب شناخت و درک ساحت های فرهنگی و هنری جامعه می شوند. مقاله حاضر پاسخی است به این سوال که چگونه می توان از طریق مطالعات نشانه شناسی و روش سیر زایشی معنا، به تجزیه و تحلیل یک اثر هنری پرداخت و به حقیقت و مفاهیم پنهان آن دست یافت؟ فرضیه حاکی از آن است که این گونه مطالعات با توجه به نظام های گفتمانی حاکم، سبک و خصوصیات نشانه گذارانه آثارهنری منجر به فهم و درک بهتر از هنر و فرهنگ جامعه می شوند. هدف از این پژوهش ارزیابی و شناخت عناصر نشانه ای آثار منتخب، جهت دستیابی به زمینه بندی و وجوه معنایی نهفته درلایه های مختلف است تا نشان دهدکه چگونه کنش ها و روابط عناصر مختلف باعث شکل گیری گفتمان تعامل گرا و معنادار می شود. روش تحقیق: به شیوه توصیفی-تحلیلی آثاری است که با محتوای اجتماعی که ضمن مطالعه از جنبه نظری، مهمترین زمینه های تولید مفاهیم این آثار را در فرایند سیر زایشی معنا براساس الگوی مطالعاتی گرماس بررسی کرده و از طریق نشانه ها و روابط عناصر و تجزیه و تحلیل ساختارهای ژرف به ظاهرشدن معنا در متن می پردازد. نتیجه گیری :پژوهش نشان می دهد می توان با استفاده از نشانه شناسی و بهره گیری از سیر زایشی معنا به گفتمان های هنری و روابط تقابلی گوناگون پرداخته و به دلالت های معنایی آنها پی برد. همچنین دریافت مفاهیم نهفته در آثار می تواند منجر به شناخت بهتر و هوشیارانه تر از جامعه و تحولات آن شود. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و استفاده از رسانه های گروهی صورت گرفته است.
بازدریافتی از معم اری حیاط مرکزی ایران در محوریت سبز شهرسازی و معماری
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله ؛ نگاه از دریچه ای خاص به یکی از اساسی ترین معضلات امروز اپارتمان نشینی ایران یعنی تفاوت خانه های شمالی جنوبی چه از نظر نور مناسب ؛ حیاط ؛ نورگیر ؛ خرید سبک زندگی تعامل و رفاه و اسایش دوری از سبک خشک و بی روح شهری و استفاده از نور مناسب و سبزینگی وحیاط هایی که تنها برای نورگیری از انها استفاده میشود . در این مقاله سعی بر ان شده با راه حل های مناسب و الگوی حیاط مرکزی و تغییر در روند شهرسازی و دید خریداران مسکن نسبت به خانه های شمالی و همچنین کاستن از ساخت و افزودن به فضای باز برای زندگی مطلوب تر و همچنین مضایای نور بر زندگی انسان و ایجاد محور های سبز شهری به جمع بندی معضلات وپیدا کردن راه حل برون رفت از این معضلات خانه ها بپردازیم. در این پژوهش از روش ترکیبی در نمونه موردی استفاده شده و روش های توصیفی، تحلیلی، و سرانجام استدلال و ارزیابی های منطقی مورد استفاده قرار گرفته اند. یافته های تحقیق ، تلفیق نتایج برگرفته از مطالعات اسنادی با نتایج مطالعات موردی و باتوجه به مدارک و اسناد طراحی و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته شده.
ارزیابی و سنجش پایداری در مجتمع های مسکونی( نمونه موردی: مجتمع مسکونی رضوان بلوار مطهری جنوبی شیراز)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه پایدار در تمام ابعاد اجتماع مورد توجه است. همچنین مقوله پایداری به ویژه در زمینه مسائل اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی از جمله مهم ترین مباحث قرن بیستم و قرن حاضر بوده است. برای رسیدن به توسعه پایدار به ویژه پایداری شهری، راهکارهایی باید اتخاذ شود که از آن جمله می توان به توسعه در سطح محله و محیط های مسکونی اشاره کرد. که با توجه به این که مسکن یکی از مسائل حاد کشورهای در حال توسعه است، توجه به مجتمع های مسکونی که از خصوصیات پایداری برخوردار باشند ضروری است. در این مقاله همه جنبه های پایداری اعم از زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در مجتمع مسکونی رضوان شیراز مورد سنجش قرار گرفته است. روش این تحقیق توصیفی و تحلیلی است و جمع آوری داده ها از طریق پر کردن پرسشنامه و یا مصاحبه با ساکنان است. جامعه آماری پژوهش را ساکنان محدوده مورد مطالعه تشکیل می دهند که بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران 70 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد مجتمع مسکونی رضوان یک مجتمع مسکونی نیمه پایدار است که شاخص های پایداری نظیر تعلق خاطر مکانی و مشارکت در سطح پایینی قرار دارند و شاخص های هویت، سرزندگی، آلودگی زیست محیطی، ارزش ملک و تنوع در حد متوسطی ارزیابی شده اند که همین عوامل تهدید کننده پایداری این مجتمع ها و چه بسا مجتمع های دیگری در سطح شهرها خواهند بود، که باید به عنوان اصولی مهم در پایداری محیط های مسکونی مورد توجه قرار گیرند.
مطالعه تطبیقی کاشی کاری اسلامی در ایران و آسیای صغیر
حوزههای تخصصی:
در میان بخش های گوناگون تمدن اسلامی چون علوم، صنایع، نظامات، آداب و رسوم و اعتقادات، هنر اسلامی از همه ملموس تر، پرجاذبه تر و ماندگارتر است. این هنر چون شاخه های دیگر تمدن اسلامی از میراث هنری تمدن های مختلف پیش از خود بهره جسته و اقوام مختلف در آن نقش ایفا کرده، و در سطح جغرافیایی بسیار دامنه داری پدیدار شده است. تنوع و چگونگی هنر اسلامی از ویژگی های برجسته این هنر دیرپا و پرشکوه است که بی شک نشانه نبوغ، آفرینش گری و سلیقه سلیم آفرینندگان آن است. پر واضح است که بررسی تمام جنبه های این هنر شگفت و خیال انگیز در یک مقال هرگز نمی گنجد چرا که دریا را چون می توان در کوزه ای جای داد؟ به هر تقدیر هنر اسلامی بخشی از وضعیتی عام بود که با ظهور اسلام در تاریخ هنر جهانی پا گشود. هدف از انجام این تحقیق آشنایی با هنر کاشی کاری اسلامی در ایران و تطبیق آن با همتای آن در آسیای صغیر می باشد. بنابراین با استفاده از مقالات و کتب مختلف و به روش کتابخانه ای مطالعه ای توصیفی را انجام داده و نتیجه مطالعات حاکی از تفاوت ها و تشابهات متفاوت در سبک و سیاق معماری اسلامی با آسیای صغیر در نمونه مورد بررسی یعنی کاشی کاری می باشد.
بررسی تاثیر عوامل معماری بر بازدهی کارکنان ناجا (مطالعه موردی: استان کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهم ترین دستگاه حفظ امنیت و آرامش در جامعه که با تمامی اقشار مختلف جامعه مرتبط می باشد باید برای بهبود و افزایش بهره وری سازمان، کارایی و عملکرد خود را افزایش دهد. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر عوامل معماری بر بازدهی کارکنان ناجا در استان کرمانشاه می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کارکنان سازمان ناجا در استان کرمانشاه می باشد. نمونه مورد نظر با استفاده از جدول مورگان 110 نفر گزینش شد. ابزار مورد بررسی پرسشنامه محقق ساخته بوده و پس از طراحی، بین افراد نمونه پخش گردید و اطلاعات خام گردآوری شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده های خام وارد نرم افزار SPSS21 شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که رابطه روشنایی، صوت، دمای محیط کار، امنیت شغلی و طراحی محیط کار بر بازدهی کارکنان ناجا در استان کرمانشاه قابل قبول بوده است و همگی تاثیر مثبت و معناداری بر بازدهی کارکنان ناجا داشته است.
Evaluation of effectiveness of municipality actions toward making the surrounding areas of the subway stations into pedestrian-oriented spaces (case study: Sadeghiyeh subway station)
حوزههای تخصصی:
Urban spaces refer to the man-made spaces which possess a special order for human behavior and activities. One of these spaces is the surrounding space of public transportation stations. The subway stations, although potentially encompass many different groups of people; few social interactions take place in these spaces. In this regard, by making the surrounding areas of the subway stations be pedestrian-oriented, the potential for increasing the socialization capacity of the mentioned spaces will be provided.The Sadeghieh Subway Station can be considered as the most important subway station in Tehran, which on the one hand is the rail port of Tehran’s western entrance, and on the other is the port for railway journeys inside the city. The main concern of this study is to assess the success or failure of the interventions made by the municipality for changing the surrounding area of the Sadeghieh Subway Station into a pedestrian-oriented space. The method used in this study is surveying, in which the data were collected using a questionnaire and interview. The study’s population is all people who use Sadeghieh Subway, and the sample size for the study were considered 140 subjects.The results shows that after the municipality’s actions to change the space into a pedestrian-oriented space the district have a progressive process in such cases as transportation, security, Pedestrian infrastructure, vitality and attractivity rate to remain in the space, the amount of traffic crossing the sidewalk, walking group, the lighting, the vendors, the cleaning, pavement structure and climatic elements. but in such cases as mix use, recreational activity, readability and design furniture no significant change was seen, and in some cases the results were counterproductive.
تفحصی بر فضا و مکان مبتنی بر استعلای معماری و شهرسازی اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
231-239
حوزههای تخصصی:
تبیین حس تعلق به مکان و هویت در فضاهای شهری با تاکید بر بازارهای سنتی
منبع:
معماری شناسی آذر ۱۳۹۷ شماره ۳
10-17
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری مکان هایی برای برقراری ارتباطات و تعامل جوامع انسانی هستند که افراد با علایق و خواست های متفاوت گرد هم می آیند. بازارها و مراکز تجاری به عنوان یکی از مهمترین فضاهای شهری که به اشکال مختلف در کالبد شهرها تبلور یافته اند، جز مهمی از سیستم فضای شهری محسوب می شوند. حس تعلق مکان به عنوان پیوندی مؤثر که مردم با قرارگاه های مکانی برقرار می کنند تعریف می شود، جایی که آن ها تمایل به ماندن دارند و جایی که آن ها احساس راحتی و امنیت دارند. این حس به گونه ای به پیوند فرد با مکان منجر می شود که انسان خود را جزئی از مکان می داند و بر اساس تجربه های خود از نشانه ها، معانی، عملکردها، شخصیت و نقشی برای مکان در ذهن خود متصور می سازد. خلق فضای شهری مؤثر، کارآمد و پویا که با نیازهای اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، فیزیکی، اقتصادی و ... مردم جامعه هماهنگ باشد، همواره دغدغه کار بسیاری از برنامه ریزان و طراحان شهری بوده است. هدف از این پژوهش شناخت و تبیین مفهوم حس تعلق به مکان، ابعاد مختلف و مولفه های آن در فضاهای شهری و بازارهای سنتی و در نهایت ارائه یک مدل مفهومی در چارچوب مولفه های سازنده حس تعلق به مکان در بازارها بوده است. روش و نگرش حاکم بر این مقاله مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و تحلیلی است که در ابتدا به مرور مفاهیم و تعاریف و نظریات مرتبط پرداخته، سپس با تبیین مولفه ها و شاخص های شکل دهنده حس تعلق به مکان در فضاهای شهری و بازارهای سنتی، مدل مفهومی جهت ارزیابی این فضاها ارائه گردیده است. پس از بررسی مطالب فوق این نتیجه حاصل شد که حس تعلق به مکان که عامل مهم در شکل گیری پایه های ارتباطی استفاده کنندگان و محیط می باشد، نهایتاً منجر به ایجاد محیط های با کیفیت می گردد. در این بین عواملی نظیر: عوامل کالبدی، کارکردی، اجتماعی و ادراکی که خود دارای ریز معیارهایی نیز هستند، مهمترین مولفه های شکل دهنده حس تعلق به مکان می باشد.
هرمنوتیک شهرک های جدید
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه تحلیلی زمینه ای از «جنبش شهرک جدید» و کنکاش بیشتر در بنیان ها و بُن مایه های فکری و ایدئولوژیکی آن با کمک «روش هرمنوتیک» است. چنین تلاشی از طریق جُستارهایی در تجربیات نوگرایی و برنامه ریزی شهریِ نوگرا و درک دنیای شهری بر پایه انگاره های آرمانی و آرمانشهرگرایی صورت گرفته است. یکی از دلالت های این کار، افکندن پرتویی بر ابعاد مثبت و منفیِ سیاست های شهریِ جامع و ارائه چارچوبی برای درک چالش های شهری شدن در دنیای امروزی است. شهرک های جدید به عنوان پروژه هایی اساساً آرمانی در سده بیستم، بر آن بوده است تا آینده شهریِ بهتری را برای انسان ها رقم بزند؛ آرمانشهرهایی جدید که با نقد همه آنچه در شهرهای موجود وجود داشت، امیدها و انتظارات بسیاری را بر ادعاهای مدعیان آن گره می زد. کاربست روش هرمنوتیک در بازاندیشی گذشته شهرک های جدید، در این مقاله، نشان می دهد که این جنبش، زمینه و بستر بسیار مناسبی برای کشف و درک بسیاری از زوایای پنهان و نامکشوف برنامه ریزی شهری و منطقه ای در سده بیستم است.
بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران (مطالعه موردی: تزیینات مسکن در روستای اوان، استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه به واسطه مشاهدات و تحلیل های متواتر پیرامون آثار نفیس و شکوهمند معماری، تزیینات عموماً به عنوان مؤلفه ای از بناهای پرهزینه و خاص هر دوره شناخته می شود، اما نیاز به تلطیف فضا در مسکن های کوچک روستایی نیز بروز می یابد که با مصالح و فناوری و نیروی کار بومی ایجاد می گردند، اما شکل بروز آن متفاوت و فاقد استقلال ماهوی و فیزیکی و متکلفانه است. بخش عمده ای از مطالعات انجام شده در ایران که با محوریت تزیین شکل گرفته اند، بر مصادیق نفیس تاریخی همچون کاربندی، مقرنس و کاشی کاری متمرکز بوده اند. در این میان، «مسکن روستایی» به عنوان گونه ای از معماری که با هزینه کم و نیروی کار بومی برپا می شود، کمتر از زاویه تزیینات موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است اما اگر تزیین به معنای آراستن و زینت دادن، ریشه در نیازهای مشترک انسان داشته باشد، چه نمودی از آن را می توان در مسکن بومی روستایی مشاهده نمود؟ در این مقاله در پی پاسخ دادن به این سؤال، روستای اوان در قزوین که دارای بافت معماری بومی است، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شد و هشت مسکن این روستا مورد بررسی قرار گرفت. روستای اوان در هشتاد کیلومتری شمال قزوین و در منطقه ای کوهستانی واقع گردیده است. مردم این روستا معیشت خود را از کشاورزی و دامداری تأمین می کنند. دو منبع کشاورزی یعنی آب و خاک مناسب در این روستا به وفور وجود دارد. خانه های قدیمی تر روستا با خشت و گل و سنگ بنا ساخته شده اند درحالی که خانه های امروزی آن از مصالحی همچون آجر سیمان و سنگ تشکیل شده اند. این پژوهش در دو مرحله میدانی و کتابخانه ای به انجام رسیده است. مرحله اول شامل بازدید و مستندسازی مسکن های روستا و ثبت شواهد تجربی و مرحله دوم شامل مرور ادبیات مرتبط با تزیین و مسکن روستایی، سپس تحلیل و استدلال منطقی پیرامون موضوع است. هدف اصلی از ارائه این مقاله، بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران و نمونه موردبررسی، تزیینات مسکن در روستای اوان استان قزوین است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تزیین در مسکن های روستای اوان به شکلی غیرمستقل و در پیوند حداکثری با نیازهای ضروری ظهور و بروز پیدا می کند و می توان تزیین در مسکن های روستایی را، ایجاد یک انتظام فرا کارکردی میان عناصر کارکردی بازخوانی کرد.
سطوح حس مکان در فضاهای شهری (نمونه موردی : میدان امام خمینی و امام حسین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
47 - 63
حوزههای تخصصی:
وجود حس مکان در یک فضای شهری یکی از پیش شرط های پایداری آن است. تاکنون نمونه مطالعات صورت گرفته در زمینه حس مکان در فضای شهری، به صورت کلی و کیفی بوده و بین سطوح مختلف حس مکان با شاخص های سنجش متفاوت، تمایزی قائل نشده اند. حتی مطالعات نظریه سطح بندی هفتگانه شامای نیز به صورت کیفی بوده و شاخص های مربوط به هر سطح را مشخص نکرده است. لذا نحوه سنجش سطوح حس مکان بدعت اصلی این مقاله به شمار می رود. در این پژوهش سعی شده است به عنوان مدخلی برای ورود به این موضوع، به صورت روشمند به سنجش سطوح حس مکان در یک فضای شهری پرداخته شود. بسط مفهوم حس مکان در فضاهای شهری و مفهوم سازی آن در قالب یک مدل تجربی سنجش حس مکان و سنجش سطوح مختلف آن بر پایه نظریه حس مکان شامای، از اهداف کلیدی این پژوهش هستند. پرسش اصلی پژوهش عبارتست از: «فعالیت ها چه تاثیری بر حس مکان افراد در فضاهای عمومی شهری دارند؟ »روش تحقیق نیز در ابتدا شامل مطالعات اسنادی بوده که نتایج آن در قالب جدولی تفصیلی آورده شده است. سپس مدل تجربی پژوهش با روش مفهوم سازی استخراج گردیده و با روش دلفی و به کمک مشورت خبرگان، تدقیق شده است. در مرحله بعد با استفاده از روش استقرایی و قیاسی و مطالعات پیمایشی در دو فضای شهری منتخب در تهران (میدان امام حسین و امام خمینی)، پرسشنامه ای متناظر با هر یک از بخش های مدل تجربی مذکور، تنظیم شده و بین 400 نفر از شهروندان حاضر در دو فضای نمونه تکمیل و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شده است. سطح بندی حس مکان با استفاده از آزمون آماری بتا صورت گرفته است. همچنین از طریق آزمون همبستگی مشخص شده که با افزایش جاذبه و به ویژه تنوع فعالیت ها و همچنین حرکت از فعالیت های اجباری به انتخابی و به ویژه اجتماعی، میزان حس مکان افزایش می یابد. در نهایت راهبردهایی در جهت ارتقای میزان حس مکان در فضاهای شهری بر اساس نتایج مباحث مذکور، ارائه شده است.
طراحی الگوی برنامه ریزی توسعه گردشگری شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
67 - 81
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان متنوع ترین و بزرگترین فعالیت خدماتی درجهان، مهمترین منبع درآمد و ایجاد فرصت های شغلی برای بسیاری از کشورهای دنیا است. از گردشگری به عنوان موتور توسعه نام برده می شود، و به علت اهمیتی که از نظر اقتصادی، اجتماعی دارد روز به روز بیشتر مورد توجه قرار گرفته و دولت ها به آن اهمیت می دهند و امروزه یکی از پایه های اصلی و استوار اقتصاد جهان است که با ایجاد بالاترین میزان ارزش افزوده به صورت مستقیم و غیرمستقیم می تواند سایر فعالیت های اقتصادی و فرهنگی را تحت تأثیر قراردهد. برنامه ریزی و توسعه گردشگری به عنوان عامل مهمی درروند اقتصادی شدن امور اجتماعی، فرهنگی، و نگرش ابزاری و کاربردی و کالایی به طبیعت و فرهنگ، توجه به دیدگاههای مختلف درباره گردشگری را ضروری می سازد. معمولا از توریسم به عنوان ابزاری برای تحریک اقتصادهای بحرانی و تقویت فعالیت های توسعه ای از طریق ایجاد مشاغل و درآمد استفاده می شود.. در تحقیقات معمول برنامه ریزی راهبردی از تکنیک SWOT برای ارائه راهبردهای پیشنهادی استفاده می گردد که این روش دارای کاستی هایی مانند پیشنهاد تنها یک گروه از راهبردهای شناسایی شده و کنار گذاشتن سایر راهبردها و همچنین عدم ارائه تصویری روشن از روند برنامه ریزی و سطوح مختلف آن و عدم مشخص کردن راهبردهای زیربنایی(مستقل ترین) و وابسته ترین راهبردها می باشد. لذا در تحقیق حاضر که در پی شناسایی پتانسیل های گردشگری شهرستان بابلسر و اتخاذ استراتژی هایی بر مبنای این پتانسل ها، جهت برنامه ریزی توسعه ی گردشگری این شهرستان است؛ این پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها نیز مبتنی بر روش های اسنادی و پیمایشی است. بدین ترتیب داده های تحقیق از چهار گروه جامعه ی آماری (جامعه میزبان، گردشگران، مسؤولان و کارشناسان گردشگری) جمع آوری شد. برای تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهرستان بابلسر و تدوین استراتژی های توسعه، مدل SWOT و برای طراحی و تبیین راهبردهای شناسایی شده از مدلسازی ساختاری تفسیری و نرم افزار ISM به کار رفته است. بر پایه نتایج راهبردهای تنوع بخشی (ST) برای برنامه ریزی در جهت توسعه گردشگری شهر بابلسر قابل قبول می باشند که موجب حفظ و نگهداری وضع موجود گردند. با توجه به راهبردهای معیار (ST) شناسایی شده و مدلسازی ساختاری تفسیری در محیط نرم افزار ISM نتایج نشان داد که راهبرد تدوین مقررات و ضوابط مربوط به چگونگی استفاده از مراکز گردشگری زیربنایی ترین و راهبردهای تقویت زیرساخت های گردشگری، استفاده از افراد متخصص در برنامه ریزی و توسعه و بهبود مراکز ارائه دهنده خدمات به گردشگران وابسته ترین راهبردها در ساختار مدل برنامه ریزی راهبردی می باشند.
مبانی معماری مقابر امامزادگان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مهر ۱۳۹۷ شماره ۶۴
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : بر اساس آمارهای موجود، در ایران به عنوان کانون اصلی تشیع بیش از چهارهزار امامزاده وجود دارد و در طول دوران اسلامی ایران، بناهای آرامگاهی با شکوهی جهت این امامزادگان ساخته شده که گونه ویژه ای را در معماری ایران پس از مساجد تشکیل می دهند. نکته قابل توجه در مورد بسیاری از بناهای امامزادگان تأثیر اساسی آنها بر روند شکل گیری ، هویت بخشی و گسترش بسیاری از شهرهای ایران دوران اسلامی است. از این رو با توجه به اهمیت بنیادی و اعتقادی بناهای آرامگاهی امامزادگان درایران، کنکاش و پژوهش در ابعاد مختلف منشأ و نحوه پیدایش و مبانی شکل گیری و توسعه آنها از اهمیت فراوانی جهت شناخت بهتر و الگوگیری معماران حائز اهمیت است. البته لازم به یادآوری است که علاوه بر مقابر امامزادگان شیعه بسیاری از آرامگاه ها در نقاط مختلف سنی نشین ایران با همین الگوها موجود است که منسوب به صحابه پیامبر ، خلفای راشدین و علمای اهل تسنن است . هدف تحقیق : واکاوی این جستار و بررسی اهمیت و جایگاه مبانی معماری مقابر متبرکه مذهبی در مکتب شیعه می تواند روزنه ای جدید در بحث معماری ایرانی-اسلامی بگشاید. و در واقع هدف اصلی پژوهش حصول اصول و مبانی معماری مقابر امامزادگان و چگونگی و شناخت اشتراکات آنها به صورت مفهومی و بصری و نهایتاً استفاده از این اصول در معماری یادمانی آرامگاهی دوران معاصر به عنوان مبانی نظری است. روش تحقیق : این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از روش تحقیق کیفی به تحلیل محتوا و در نهایت با استفاده از استنتاج به بیان اصول کلی می پردازد. جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه کتابخانه ای و اسناد معتبر تاریخی و تحقیقات میدانی صورت گرفته است. در این راستا ابتدا پیشینه تاریخی و مبانی نظری مبحث مورد بررسی قرار گرفته، در مرحله بعد پنج نمونه از گونه های شاخص دوره های مختلف انتخاب شده و مؤلفه های هندسه بنا، عناصرشکل دهنده ، موقعیت مکانی، طبیعت گرایی و تزیینات در آنان مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. نتیجه گیری : نهایتاًَ این یافته ها، نکات قابل توجهی را در ارتباط با اصول و مبانی معماری مقابر امامزادگان نمایان ساخته و بیانگر این مهم است که علی رغم وجود تفاوت زمینه ای در دوره های مختلف ، فرم ها و حتی نقش متفاوت کارکردی گونه های معماری امامزادگان ، همه دارای اصولی مشترک و یکسان نظیر طبیعت گرایی، نمادگرایی، درون گرایی، مصالح مشترک بومی، هندسه چند ضلعی های منتظم، استفاده از نمادها و عناصر مقدس مذهبی نظیر چهارتاقی وکارکرد فضای جمعی هستند.
گزارشی بر وضع موجود بازار ارومیه و بخش های منفک شده از آن در سده اخیر
حوزههای تخصصی:
بازار در معماری و شهرسازی ایران جایگاه ویژه ای داشته و قلب تپنده شهر و هسته اولیه شهر ایرانی است. در میان بازارهای ایران بازار ارومیه با بیش از پنج هکتار مساحت اولیه (در اواخر دوره قاجار) پس از بازار تبریز ازجمله بازارهای وسیع با الگوی ارگانیک بوده است. با شروع سده اخیر و با تحولات شهرسازی صورت گرفته در دوره پهلوی اول دخل و تصرفات زیادی در این بازار صورت گرفته و بخش هایی از آن منفک شد. در سال های اخیر سعی شده است محدوده های منفک شده فوق در خط عرصه بازار تعریف شده و تحت حفاظت ضوابط محدوده اولیه بازار قرار گیرند. این نوشتار در نظر دارد ضمن معرفی وضع موجود بازار ارومیه به ارائه گزارشی از دخل و تصرفات صورت گرفته در خصوص خط محدوده بازار و اقدامات صورت گرفته در این زمینه بپردازد.