مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
حس تعلق مکان
حوزه های تخصصی:
حس تعلق مکان از مهم ترین عوامل اثرگذار بر رابطه فرد با محیط است. این حس دربرگیرنده عوامل گوناگونی است که کیفیت زندگی فرد در مکان را متأثر می سازد. وجود حس تعلق و یا عدم وجود آن بر رفتارهای افراد در جامعه تأثیر می گذارد. این پژوهش باهدف بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر حس تعلق مکان در میان ساکنین شهر جدید پرند (اسکان رسمی) و نسیم شهر (اسکان غیررسمی) انجام گرفته است. برای نیل به این هدف تلاش شد تا با اتکا به دیدگاه های نظری موجود چارچوب نظری مناسبی تدوین و در پرتو آن فرضیاتی تنظیم گردد. با استفاده از روش پیمایش و آمار توصیفی و استنباطی داده های لازم فراهم و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 392 نفر و نمونه گیری چندمرحله ای بکار گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که حس تعلق مکانی در اسکان غیررسمی (نسیم شهر) بیش از اسکان رسمی (پرند) است. همچنین سرمایه اجتماعی ساکنان نسیم شهر بیش از ساکنان پرند و سرمایه فرهنگی ساکنین پرند بیش از ساکنین نسیم شهر است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر این است که حس تعلق مکانی در شهر جدید پرند به ترتیب از سرمایه اجتماعی، نگرش به ویژگی های فضایی- کالبدی، سرمایه فرهنگی و حس تعلق مکانی و در نسیم شهر به ترتیب از سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و نگرش به ویژگی های فضایی - کالبدی تأثیر می پذیرد. درمجموع مطابق نتایج حاصله، سرمایه اجتماعی مهم ترین عامل اثرگذار بر حس تعلق مکان در دو شهر پرند و نسیم شهر است.
بررسی تأثیر حس تعلق مکانی بر امنیت و نشاط اجتماعی کودکان (مطالعه موردی: منطقه2 شهرداری قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در حوزه شهرهای دوستدار کودک به طورخاص در اروپا از سال 1980 موردتوجه قرار گرفته است که با هدف ایجاد فرصتی برای کودکان در راستای شکلدادن و یا تغییر محیط پیرامون آنها می باشد. مکان علاوهبر بعد مادی از بعد غیرمادی نیز برخورداربوده و احساساتی در ساکنان خود ایجادمی کند. این حس تعلق مکانی بر نشاط اجتماعی و امنیت اجتماعی کودکان شهر تأثیرمی گذارد که تحلیل این فرایند هدف این مقاله است. هدف دیگر معرفی کاربرد مدل های ساختاری، بهعلت چندبعدیبودن ابعاد بررسی و وجود متغیرهای مکنون، در حوزه مطالعات شهری است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث روش پیمایشی محسوبمی شود. جمعیت آماری این پژوهش کودکان 12 تا 18ساله شهر قزوین می باشند که از این بین کودکان منطقه2 شهرداری قزوین به عنوان جمعیت نمونه انتخابشدند. در این پژوهش از پرسشنامه محقق-ساخته استفادهشد و پس از اطمینان از پایایی و روایی آن در جمعیت نمونه توزیعگردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تحلیل داده ها مدل مفهومی ارایه شده را تأییدمی کند. همچنین، نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیر مثبت و معنادار حس تعلق مکانی بر امنیت اجتماعی و نشاط اجتماعی و تأثیر مثبت و معنادار امنیت اجتماعی بر نشاط اجتماعی در جامعه موردمطالعه می باشد.
بررسی عوامل اثرگذار در طراحی جداره سازه های سنتی در ارتقاء حس تعلق به مکان
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات مطبوعاتی، رادیویی و تلویزیونی مطبوعات
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات روزنامه نگاری و روابط عمومی روزنامه نگاری
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات سیاسی، بین الملل و توسعه ارتباطات سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات گروه های ویژه بازنمایی رسانه ای
امروزه حس مکان و هویت مکان از مهم ترین مسائل پیش روی معماری معاصر است. توجه به هویت بنا وعوامل کالبدی واجتماعی و سایر عوامل می تواند حس تعلق مکانی و همبستگی را به شهروندان القا کند و آن ها را به همکاری و مشارکت بیشتر در اجتماع تشویق کند. با گذشت سال ها، در ساخت بناهای جدید نقش هویت کمرنگ-تر شده و بناها و عناصر کالبدی تقلیدی و بی هویت به طور گسترده ای در حال افزایش می باشند. این در حالی است که سازه های سنتی، در ایجاد فضاهای باهویت موفق بوده و همچنان هویت و جذابیت خود را برای شهروندان حفظ کرده اند. بناهای امروزی از درک روح انسانی و تعلق اجتماعی به دور شده اند و به همین دلیل توجه به عوامل مؤثر در تعلق به مکان در طراحی جداره سازه های سنتی و تعمیم آن به بناهای امروزی یکی از ضرورت های مهم در عرصه طراحی مجتمع ها و محیط های مسکونی می باشد. در این مقاله پس از تبیین ابعاد حس تعلق به مکان، نقش عوامل مختلف به خصوص عوامل کالبدی-محیطی و اجتماعی و چگونگی تأثیر این عوامل بر حس تعلق به مکان و همچنین ابعاد و عوامل هویت بخش به جداره سازه های سنتی مورد تحلیل قرار گرفته تا بتوان با تأثیر گرفتن از معماری گذشته و سازه های سنتی در جهت پررنگ کردن هر چه بیشتر هویت و حس تعلق مکان در معماری امروز کشورمان گام برداشت. در این پژوهش از روش تحلیلی-توصیفی و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای،اسنادی استفاده شده است.
بررسی طراحی معماری روستایی در ارتقاء حس تعلق مکانی ساکنین (نمونه موردی: روستای قصلان شهرستان قروه)
در طراحی معماری روستایی کیفیت زندگی ساکنین از اولویت مهم و اساسی به شمار می آید. به دلیل تأثیر-گذاری معماری روستایی در سایر ابعاد زندگی روستاییان، بررسی و ارزیابی طراحی معماری روستایی از-اهمیت بسیاری برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی امکان وجود رابطه ی طراحی معماری روستایی در ارتقاء حس تعلق مکانی ساکنین روستای قصلان،واقع در شهرستان قروه به انجام رسیده است. روش شناسی این پژوهش توصیفی تحلیلی است و داده های آن از طریق روش پیمایشی مبتنی بر استفاده از پرسش نامه بسته و انجام مصاحبه کیفی از 305نفر ازساکنین روستای قصلان جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان می دهداز میان مؤلفه های طراحی معماری روستایی درروستای نمونه، شاخص اقتصادی و مدت سکونت درروستا بر حس تعلق مکانی روستاییان بیشترین تأثیررا داشته است. همچنین نتایج بیان می کنند که شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی درروستای مطالعه شده تفاوت معناداری بایکدیگر دارند.
نقش منظر فضاهای شهری در میزان «حس تعلق به مکان» از دیدگاه شهروندان (نمونه موردی: میدان های شهری همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظرشهری به عنوان اولین سطح برخورد و ارتباط شهروندان با محیط شهری نقش مهم و تأثیرگذاری در ادراک محیط و ارتقای تعلق مکانی شهروندان به فضاهای شهری دارد. ارتقای عوامل منظر شهری به عنوان محرک توسعه ابعاد هویتی و تعلقی مکان های شهری زمانی می تواند مفید باشد که بتوان ابعاد و مؤلفه های تأثیرگذار آن را شناخت و مقدار تأثیر این عوامل را در میزان تعلق به مکان از دیدگاه شهروندان در جهت رفع نقاط ضعف و ترفیع نقاط قوت مکان، مورد بررسی قرار داد. در این راستا هدف از این پژوهش ارتقای ارزش های کیفی منظر فضاهای شهری و همچنین بررسی تأثیر مؤلفه های منظرشهری در میزان حس تعلق مکانی شهروندان به فضاهای شهری از دیدگاه کاربران فضا می باشد. بدین منظور در پ ژوهش حاضر از روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. با توجه به یافته های تحقیق می توان ابعاد حس تعلق منظر شهری را در سه مؤلفه انسانی، معنایی – ادراکی، کالبدی – فیزیکی و 21 شاخص طبقه بندی و ارائه نمود. از بین این مؤلفه ها و عوامل تحقیق، شاخص های بافت و ترئینات، نمادها و نشانه ها، رویدادهای جمعی و فردی در میدان امام خمینی، شاخص های پوشش سبز و طبیعی، هویت، ارزش های فرهنگی و تاریخی در میدان باباطاهر، شاخص های رنگ و فرم عناصر، نمادها و نشانه ها، ارزش های فرهنگی – تاریخی در میدان بوعلی سینا و شاخص های پوشش های سبز و طبیعی، یادمان های تاریخی، تعاملات اجتماعی در میدان شیر سنگی بیشترین بار مؤثر را در میزان حس تعلق مکان نسبت به میدان های مورد مطالعه داشته اند. با توجه به نتایج به دست آمده و می توان پیشنهادهایی مبنی ارتقای کیفی نماها و بدنه ها، استفاده از نمادها و نشانه های تاریخی، فراهم نمودن امکان تجمیع و تعاون و همکاری شهروندان، استفاده از موتیف های معماری در ساخت اجزای کالبدی میدان و فراهم نمودن امکان ایجاد رنگ تعلق شهروندان در ارتقای حس تعلق عوامل منظر شهری در میدان های مورد مطالعه ارائه داد.
مدل سلسله مراتبی ارزیابی سازگاری روانی در جهت نیل به آسایش حرارتی و حس مکان در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
79 - 90
حوزه های تخصصی:
در راستای بسط مفهوم ادراک شهروندان و تفاوت آن با احساس در فضاهای شهری (که در ذیل پژوهش های روان شناسی محیط قرار می گیرد) در این مطالعه یکی از شاخه های ملموس تر از مفهوم آسایش، یعنی آسایش حرارتی، مورد تمرکز قرار گرفته است. این مقاله سعی دارد به مدل تجربی مرتبط با مطالعات سنجش سازگاری روانی حرارتی دست یابد تا در پژوهش های آتی بتوان آن را در چند نمونه موردی فضای شهری، با رویکرد مشارکتی و کسب نظرات افراد پیاده حاضر در فضا محک زد. پیش فرض اصلی این پژوهش عبارتست از این که: «به نظر می رسد بین سازگاری روانی برای رسیدن به آسایش حرارتی با سطوح مختلف حس مکان در فضاهای عمومی شهری ارتباط معنی داری وجود دارد» . روش تحقیق در گام نخست توصیفی و با تکیه بر مطالعات اسنادی است و در مرحله بعد، مدل تجربی ساخته شده با استفاده از فرآیند مفهوم سازی و پس از مطالعه مبانی و تجارب موفق جهانی استخراج شده است. ابتدا به وسیله 27 نفر از خبرگان امر(که در همه بخش های حس مکان، روان شناسی محیط و ادراک محیطی و آسایش حرارتی تا حدودی مسلط هستند) با استفاده از روش رفت و برگشتی دلفی تدقیق شده و سپس از طریق مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP رتبه بندی ابعاد، معیارها و زیرمعیار های موجود در مدل تجربی پرداخته شده و به کمک نرم افزار Expert Choice وزن هر کدام از معیارها در مقایسه با سایر معیارهای هم سطح خود به دست آمده و در واقع از طریق مدل تجربی سنجش مفهوم مورد بررسی، ارزش گذاری شده است تا ابزاری برای مطالعات میدانی این مدل فراهم آورد. ساختار این مدل نیز در دو بخش سنجش حس مکان و سنجش سازگاری روانی آسایش حرارتی تنظیم شده است. نتایج تحلیل سلسله مراتبی در بخش حس مکان نشان می دهد، وزن بعد روانی بسیار بیشتر از بعد مکانی است. در مورد زیر بعد های مربوط به بعد روان شناختی نیز بیشترین تأثیر مربوط به معیار رفتاری در یک فضای شهری است. بنابراین برنامه ریزی برای مدیریت رفتارها در فضای شهری عاملی بسیار مهم تر از برنامه ریزی کالبدی به منظور ارتقای آسایش ادراک شده شهروندان است. در زیر بعد رفتاری نیز مهمترین معیار مربوط به نوع فعالیت های موجود در محیط است و پس از آن میزان رفتارهای مشارکت جویانه قرار دارند. همچنین در بخش معیارهای مؤثر در سنجش سازگاری روانی نیز، بیشترین امتیاز با اختلاف زیاد مربوط به معیار طبیعی بودن و پس از آن مدت زمان حضور، سپس تجربه، انتظارات، کنترل ادراکی بر فضا، عوامل زیبایی شناسانه و حضور جمعیت هستند.
شناسایی مؤلفه های معنایی مؤثر بر ایجاد و ارتقای حس تعلق به مکان در دبیرستان ها ( نمونه موردی : دبیرستان های پسرانه منطقه ۱ تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فرآیند توسعه و ساخت فضاهای آموزشی بیش ازپیش به ابعاد کالبدی تمایل یافته و در مقابل انسان و ویژگی های او رنگ باخته اند.نتیجه این امر گسستگی رابطه دانش آموزان با مدارس به صورت خاص و محیط آموزشی به صورت عام است.بدین ترتیب محصلین خود را هرچه کمتر جزئی از دبیرستان برشمرده و تعلقی به آن احساس نمی کنند،هدف این پژوهش تبیین عوامل موثر برسطوح معنایی حاکم بر فضای محیط آموزشی است که می تواند بر ایجاد حس تعلق به مکان دانش آموزان مؤثر باشد.روش تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی و پیمایشی با استفاده از نرم افزار spss و Lisrel8.80 انجام شده و حجم نمونه آن دانش آموزان دبیرستان های منطقه1تهران 384 نمونه میباشد.این پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی درصدد تعیین این مسئله است که آیا تعداد عامل ها و بارهای متغیرها که روی این عامل ها اندازه گیری شده است،با آنچه در تئوری مشخص شده هماهنگ است یا خیر.با توجه به نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی،ضرایب استانداردشده درسطح قابل قبول و نسبتاً بزرگی هستند.از طریق مدل ساختاری sem نیز این نتیجه برآورد شد که بیشترین ارتباط و پیوستگی بین مؤلفه ذهنی با میزان بار عاملی 0.76 و در رتبه دوم مؤلفه فیزیکی با میزان بار عاملی 0.63 و درآخر مؤلفه آموزشی با ضریب استاندارد 0.58 با ایجاد و ارتقا حس تعلق به مکان در دبیرستانها، برقرار است.در پایان مدل مفهومی تحقیق با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری ترسیم شد واز طریق رگرسیون این نتیجه حاصل شد که مؤلفه های ذهنی، فیزیکی و آموزشی؛ 43 درصد از واریانس ایجاد حس تعلق به مکان در دبیرستانهای منطقه1تهران را پیش بینی می کنند.
سطوح حس مکان در فضاهای شهری (نمونه موردی : میدان امام خمینی و امام حسین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
47 - 63
حوزه های تخصصی:
وجود حس مکان در یک فضای شهری یکی از پیش شرط های پایداری آن است. تاکنون نمونه مطالعات صورت گرفته در زمینه حس مکان در فضای شهری، به صورت کلی و کیفی بوده و بین سطوح مختلف حس مکان با شاخص های سنجش متفاوت، تمایزی قائل نشده اند. حتی مطالعات نظریه سطح بندی هفتگانه شامای نیز به صورت کیفی بوده و شاخص های مربوط به هر سطح را مشخص نکرده است. لذا نحوه سنجش سطوح حس مکان بدعت اصلی این مقاله به شمار می رود. در این پژوهش سعی شده است به عنوان مدخلی برای ورود به این موضوع، به صورت روشمند به سنجش سطوح حس مکان در یک فضای شهری پرداخته شود. بسط مفهوم حس مکان در فضاهای شهری و مفهوم سازی آن در قالب یک مدل تجربی سنجش حس مکان و سنجش سطوح مختلف آن بر پایه نظریه حس مکان شامای، از اهداف کلیدی این پژوهش هستند. پرسش اصلی پژوهش عبارتست از: «فعالیت ها چه تاثیری بر حس مکان افراد در فضاهای عمومی شهری دارند؟ »روش تحقیق نیز در ابتدا شامل مطالعات اسنادی بوده که نتایج آن در قالب جدولی تفصیلی آورده شده است. سپس مدل تجربی پژوهش با روش مفهوم سازی استخراج گردیده و با روش دلفی و به کمک مشورت خبرگان، تدقیق شده است. در مرحله بعد با استفاده از روش استقرایی و قیاسی و مطالعات پیمایشی در دو فضای شهری منتخب در تهران (میدان امام حسین و امام خمینی)، پرسشنامه ای متناظر با هر یک از بخش های مدل تجربی مذکور، تنظیم شده و بین 400 نفر از شهروندان حاضر در دو فضای نمونه تکمیل و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شده است. سطح بندی حس مکان با استفاده از آزمون آماری بتا صورت گرفته است. همچنین از طریق آزمون همبستگی مشخص شده که با افزایش جاذبه و به ویژه تنوع فعالیت ها و همچنین حرکت از فعالیت های اجباری به انتخابی و به ویژه اجتماعی، میزان حس مکان افزایش می یابد. در نهایت راهبردهایی در جهت ارتقای میزان حس مکان در فضاهای شهری بر اساس نتایج مباحث مذکور، ارائه شده است.
بررسی مقایسه ای حس تعلق به مکان در محلات گلشن و قنات کوثر منطقه 4 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1 - 14
حوزه های تخصصی:
حس تعلق شهروندان به مکان و محل زندگی خود یکی از ابعاد مهم در ارتقای کیفیت محیط های شهری است. و عامل مهمی در شکل گیری پایه های ارتباطی شهروندان در محیط شهری می شود. تحقیق حاضر در پی بررسی و شناخت حس تعلق به مکان در میان شهروندان محلات قنات کوثر و گلشن واقع در منطقه 4 شهرداری تهران و عوامل تأثیرگذار بر آن که زمینه ساز طراحی برنامه ها و سیاست ها در جهت تقویت حس تعلق به مکان است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و روش آن توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان بالای 18 سال محلات گلشن و قنات کوثر منطقه 4 کلان شهر تهران است. که جمعیت برحسب سرشماری سال 1395 برابر 58819 نفر می باشد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 382 نفر تعیین شد. نحوه نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بوده است. تحلیل نتایج نشان می دهد که ساکنین محله قنات کوثر نسبت به ساکنین محله گلشن احساس راحتی بیشتری در محله خود نسبت به سایر محلات احساس می کنند. همچنین پیشرفت و ارتقا محله برای ساکنین هردو محله اهمیت بالایی دارد. در محله گلشن، ساکنین این منطقه به زندگی در این محله افتخار نمی کنند و برایشان ارزش محسوب نمی شود درصورتی که ساکنین محله قنات کوثر به سکونت در این محله افتخار می کنند. ساکنین محله قنات کوثر تمایل بیشتری برای گذراندن زمان در محله خودشان دارند. همچنین مقایسه دو محله نشان می دهد که برای بخش زیادی از ساکنین محله قنات کوثر حضور در خیابان های این محله رضایت بخش است درحالی که این موضوع برای ساکنین محله گلشن کمتر صدق می کند.
تحلیل عوامل و مؤلفه های حس تعلق به مکان در محلات قدیمی شهر تبریز (نمونه موردی محله اهراب تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
107 - 125
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: محله تنها یک مکان و محیط برای فعالیت های انسانی و سرپناه نیست بلکه پدیده ای است که انسان در تعامل خود با آن، بدان معنا بخشیده و به آن دلبسته می شود. اما امروزه حس تعلق به مکان در محلات قدیمی و تاریخی به دلیل بی توجهی مدیران شهری در سطح پایینی قرار دارد. هدف: این پژوهش به تحلیل عوامل و مؤلفه های حس تعلق به مکان در محله اهراب شهر تبریز می پردازد. روش: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت و محتوای کاری، توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی است. به منظور گرداوری داده ها از مصاحبه عمیق و پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری،جمعیت محله اهراب تبریز که برابر 17952 نفر است. حجم نمونه هم ازآن نبا استفادهبببببب فرمول کوکران، برابر 376 نفر به دست آمد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده است. جهت بررسی پایایی پرسشنامه،از آلفای کرونباخ استفاده شد. برای آزمون سؤالات تحقیق، ابتدا نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف موردبررسی قرار گرفت و پس از تأیید نرمال بودن داده ها، از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده شد. محاسبات در نرم افزار SPSS و Amos انجام گرفت. یافته ها: شاخص نیکویی برازش (GFI) 915/0 است که نشان دهنده قابل قبول بودن این میزان برای برازش مطلوب مدل است. مقدار ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) نیز 065/0 است که با توجه به کوچک تر بودن از 08/0، قابل قبول بوده و نشان دهنده تأیید مدل پژوهش است. همچنین شاخص توکر- لویس (TLI) 906/0؛ شاخص برازش تطبیقی (CFI) 903/0 و شاخص برازش مقتصد هنجار شده (PNFI) 71/0 است که همگی نشان دهنده برازش مطلوب و تأیید مدل پژوهش است. نتیجه گیری: گذر زمان با بار عاملی 96/0 بیشترین تأثیر را در حس تعلق به مکان دارد. پس ازآن به ترتیب خوانایی و دسترسی، غنای بصری، مبلمان و تجهیزات، مولفه های احساسی، کیفیت فضایی، تعاملات اجتماعی، زیبایی و نمادها و هویت قرار دارند.
سنجش ارتباط بین سازگاری روانی در جهت نیل به آسایش حرارتی با حس مکان در فضاهای شهری (مطالعه موردی : میدان امام خمینی و امام حسین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
47 - 62
حوزه های تخصصی:
مطالعات انجام شده در زمینه آسایش حرارتی در فضاهای عمومی شهری بیشتر به عوامل کالبدی پرداخته اند؛ در حالیکه سازگاری روانی یکی از مهمترین عوامل موثر در ادراک آسایش است. لذا بسط مفهوم ادراک و تفاوت آن با احساس، یکی از اهداف کلیدی این پژوهش است. فرضیه پژوهش عبارتست از اینکه: «بین سازگاری روانی برای نیل به آسایش حرارتی با سطوح مختلف حس مکان در فضاهای شهری ارتباط مستقیمی وجود دارد.» مدل تجربی پژوهش نیز پس از مفهوم سازی مبانی و تجارب، استخراج و با روش دلفی تدقیق شده است و سپس با استفاده از روش پیمایشی در دو فضای شهری تهران (میدان امام حسین و امام خمینی)، پرسشنامه ای متناظر با هر جزء از مدل تنظیم شده و در فصل سرد در بین 200 نفر از شهروندان حاضر در دو فضا تکمیل و تحلیل شده است. با استفاده از آزمون های آماریTtest، همبستگی و بتا، فرضیه پژوهش اثبات شده و در نهایت راهبردهایی در جهت ارتقای میزان سازگاری روانی و حس مکان و افزایش همبستگی مذکور، ارائه شده است.
ارزیابی اثرات دسترسی به امکانات و خدمات شهری بر حس تعلق مکانی در بافت های فرسوده کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری به دلیل ارزش های تاریخی - فرهنگی نیازمند حفظ، احترام و بازآفرینی است. امروزه احیای این بافت ها با اصل قرار دادن نیاز ساکنین در برقراری ارتباط با فضای کالبدی و مباحثی چون تعلق به مکان، مورد توجه بسیاری از طراحان قرار می گیرد. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر ارزیابی ارتباط دسترسی به خدمات شهری و حس تعلق مکان در بافت فرسوده محلات شش گانه (عامری، یوسفی، آخر آسفالت، زرگان، حصیرآباد و لشکرآباد) است.. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی - تحلیلی است و جهت رسیدن به هدف مطرح شده از آزمون های کروسکال والیس، T ساده، همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS و مدل FAHP استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد سه محله آخر آسفالت، یوسفی و عامری به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات شهری در وضعیت مطلوبی قرار داشته و در طرف مقابل محله حصیرآباد وضعیّت نامناسبی دارد. همچنین بررسی ارتباط بین خدمات شهری و حس تعلق مکان به بافت فرسوده با ضریب 0/371 حاکی از ارتباط مستقیم دو متغیر ذکر شده بوده است و نشان می دهد می توان با افزایش امکانات و خدمات شهری و همچنین تقویت فضاهای عمومی، بافت های کالبدی و فیزیکی، و بافت های فرسوده، حس تعلق مکان در این مناطق را افزایش داد.