فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۶۱ تا ۳٬۸۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختار فضای شهری در گذر از دوره های زمانی مختلف و تحلیل ویژگی های بافت منجر به شناخت شکل گیری رفتار و الگوهای رفتاری در ساختار کالبدی می شود و این مسئله شرایطی را ایجاد می کند که برنامه ریزی برای بروز و ظهور الگوهای رفتاری متنوع بر پایه تحلیل فضایی فراهم گردد. چیدمان فضایی یکی از روش هایی است که در درک فضا و فرم کالبدی کاربرد دارد و به سبب تحلیل فضا و تأثیرگذاری فضا بر رفتار انسان در فضای شهری دارای اهمیت و جایگاه بالایی می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است و ابتدا با انجام مطالعات کتابخانه ای (بررسی کتب، مقالات علمی و اسناد) به تبیین چارچوب نظری پرداخته شده است و سپس فرم کالبدی با نرم افزار Depthmap (که بر اساس مبانی تکنیک چیدمان فضا طراحی شده) تحلیل گردیده. هدف از تحقیق حاضر بررسی، مقایسه و تحلیل شکل گیری ساختار فضایی- کالبدی متفاوت این دو محله در دوره های زمانی مختلف و تأثیر آن بر الگوهای رفتاری است. از نتایج پژوهش حاضر آن است که ساختار شطرنجی و منظم (محله دروس) امکان دسترسی بیشتری به کاربری ها می دهد اما باعث پراکندگی کاربری ها و الگوهای رفتاری می شود. در بافت شطرنجی محلات دارای کاربری های متنوع هستند اما در بافت ارگانیک (محله زرگنده) نظام کالبدی انسجام بیشتری در این شکل گیری کاربری ها به وجود می آورد و این مسئله زمینه ساز شکل گیری الگوهای رفتاری متنوع و متعدد می گردد.
طراحى فضاى شهرى به منظور ایجاد امنیت بیشتر براى کودکان در ایران با استفاده از تجربیات جهانى در این رابطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
85 - 96
حوزههای تخصصی:
دوران کودکى مرحله ى گذراى زندگى اس ت، اما همین دوران بزرگ ترین سرمایه در شکل گیرى شخصیت هر فرد مى باشد. اگر آموزش پا به شهر نگذارد ازلحاظ شخصیتى با مشکل روبرو خواهد شد. با گسترش شهرها، روزبه روز به ِکودک در مراحل تکمیلى مناطق ممنوعه اضافه مى ش ود که در این میان، کودکان به دلیل ش رایط سنى خود آسیب پذیرند، پس براى حمایت از آنها باید فضایى امن در ش هر فراهم گردد تا کودک از رفتن به محله، کوچه و خیابان ترس ى نداش ته باشد. این مقاله سعى دارد تا نقش طراحى شهرى را در کاهش و پیشگیرى از جرائم و فراهم ساختن محیطى امن براى کودکان بررسى کند. ازاین رو، ابتدا به بررسى تجربیات طراحى فضاى امن شهرى براى کودکان در جهان و نکات مثبت این فضاها، پرداخته خواهد شد و سپس به نتیجه گیرى نهایی، در قالب تدوین دستورالعمل هاى طراحى فضاهاى شهرى امن در یک محله براى کودکان در ایران ارائه شده است.
Urban Sprawl Pattern and Its Implications for Urban Management (Case Study: Zaria Urban Area, Nigeria)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Urban sprawl, or the unplanned and uncontrolled spreading out of built-up areas in Zaria urban area causes problems of congestion, poor urban basic infrastructure delivery and poor urban planning. This paper analyzed the pattern and implications of urban sprawl using GIS and Remote sensing as an improved approach to analyze and explain sprawling beyond the traditional spatial or cartographic mapping and monitoring method which lacks the effectiveness to analyze and explain the details of spatiotemporal dimensions of urban sprawl. Map overlay analysis was used to calculate the rate and magnitude of the growth pattern for the four epochs of 1976, 1990, 2000 and 2014 if it could be regarded as sprawl. Results revealed that ribbon and leap-frog pattern of sprawl had fully developed North-South at approximately 25km stretch (Kano-Kaduna road) and 16km East-West on the regional arterial roads (Sokoto road and Jos road). Findings also revealed that the sprawl patterns were as a result of rapid urban population growth, increase demand for land, poor urban planning and social segregation with their respective implications. The causes of having such widespread urban sprawl needs to be studied in order to control the City’s growth.
تحلیل اثرات تغییرات الگوی مسکن بر کارکرد زنان روستایی (مطالعه موردی: روستاهای استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶۳
۷۴-۶۱
حوزههای تخصصی:
روستاها به واسطه کارکرد اساسی خود که تأمین کننده بسیاری از نیازهای زیستی، سکونتی و اقتصادی جامعه روستایی هستند، از خصیصه پویایی و تغییر دائمی برخوردارند. این خصیصه از پویایی افراد و گروه های جامعه روستایی و تمایلات آنان در شکل دادن به کالبد و فضای روستا ناشی می شود. الگوی خانه های روستایی تجلیگاه شیوه های زیستی- معیشتی و نیروهای تأثیرگذار بر روندهای اجتماعی و اقتصادی در شکل بخشی به آن هاست. از جمله مسائل مهم در این زمینه که محوریت تحقیق حاضر را تشکیل می دهد نقش زنان و تأثیرپذیری کارکردهای اقتصادی ، تولیدی و تدارکاتی آن ها از الگوی مسکن است. تحقیق حاضر بر این فرضیه استوار است که با مرور زمان و دخالت برخی عوامل در ساخت مساکن روستایی به تدریج فضا بندی خانه های روستایی به شدت از شیوه های ساخت وساز و معماری شهری تبعیت نموده و کارکردهای معیشتی و تدارکاتی خود را ازدست داده اند و این مسئله تأثیر قوی بر کارکرد اجتماعی و مشارکت زنان در اقتصاد خانوار بر جای گذاشته است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق 169875 خانوار روستاهای استان لرستان است که پرسشنامه ها به صورت نمونه توسط 420 خانوار تکمیل گردید. پردازش داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های یومن ویتنی، فریدمن، کندال و مدل تحلیل مسیر صورت گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق مؤید این نکته است که تغییر در الگوی مسکن روستایی به تبعیت از زندگی شهری و مسکن شهری منجر به تغییر در اجزا و فضاهای مسکن روستایی شده است و این تغییرات نیازهای فضایی برخی فعالیت ها و کارکردها را از بین برده اند. همچنین در نتیجه این تغییرات محدودیت های فعالیتی برای زنان روستایی به وجود آمده که موجب به حاشیه رانده شدن آن ها گردیده است. در این راه شناخت قابلیت های فردی- اجتماعی و توانمندی های اقتصادی زنان روستایی در راستای سازمان دهی آن ها و بهره وری شایسته از آن ها همراه با زمینه سازی و بسترسازی ساختارها در الگوهای جدید مساکن روستایی می تواند کمک بسیار زیادی به احیای نقش زنان در توسعه روستایی بنماید.
بازشناسی مفهوم قلمرو در سه حوزه کالبدی، رفتاری و معناشناختی در معماری کوچ (مطالعه موردی: عشایر بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۶۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
معماری کوچ و زندگی عشایر، جنبه های نهفته بسیار دارد که متأثر از شیوه زندگی کوچ نشینان و فرهنگ و اجتماع آن ها می باشد. کوچ نشینی شیوه ای از زندگی با جابه جایی سالانه و موسمی است که گروهی ازمردم همراه با چهارپایان خود، از محل چادرهای زمستانی تا چراگاه های تابستانی نقل مکان می کنند و در فصل سرما دوباره به اردوگاه زمستانی خود باز می گردند. پدیده کوچ نوعی هماهنگی و سازش انسان با محیط طبیعی است که تا حدودی تحت تأثیر جبر محیطی نیز قرار دارد. بر این اساس می توان چنین پنداشت که زندگی کوچ نشینی یک نوع امرار معاش و بالطبع یک مسئله فرهنگی است که شیوه زندگی خاصی را معرفی می کند. در این خصوص مفهوم قلمرو به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در مطالعات انسانی و محیطی، در شکل گیری نظام فضایی این نوع معماری، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مفهوم بیش از آن که یک ویژگی کالبدی باشد، مفهومی ذهنی بوده که هم در ساختار کالبدی محیط و هم الگوهای رفتاری ساکنین و معانی که ساکنین از محیط زندگی خود ادراک می کنند، نمود دارد. با این حال چنین به نظر می رسد که بررسی این مفهوم در معماری کوچ، با توجه به نوع زندگی و شیوه سکونت خاص این افراد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر ضمن بررسی نوع زندگی و شیوه سکونت خاص این افراد و نیز سازمان فضایی این نوع زندگی، به بررسی مفهوم قلمرو در سه حوزه کالبدی، رفتاری و معناشناختی در ایل سادات محمودی از طوایف بویراحمد سفلی به عنوان نمونه موردی می پردازد. بر این اساس با مراجعه حضوری به محل زندگی این عشایر و تهیه نقشه و کروکی از سازمان فضایی ایل و همچنین انجام مصاحبه و مشاهده، به گردآوری اطلاعات لازم پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مفهوم قلمرو در سه بعد کالبدی، عملکردی و معنایی در معماری کوچ ، نمود دارد و این مفهوم هم از بعد عینی و هم از بعد ذهنی قابل مشاهده است.
تعیین اولویت حواس در ادراک ساکنان مجتمع های مسکونی؛ بررسی موردی: ساکنان بیش از دو سال چند مجتمع مسکونی در زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به جایگاه و اهمیت واژگان فلسفی همچون (ادراک)، به صورت اعم در مباحث معماری و مفهوم (سکونت) در رویکرد ادراک حسی، به عنوان زیرمجموعه ای از آن، به صورت اخص تدوین گردیده است. سابقه تاریخی مبحث ادراک حسی، دیدگاه های فلاسفه، با تأکید بر نظریه بدنمندی ادراک فیلسوف پدیدارشناس، مرلوپونتی جزء پایه های فکری مطالعه بوده اند. تأثیرات حواس انسانی در فرآیند ادراک و ترتیب بزرگی و اهمیت آنها از نظر ساکنان، پرسشی است که پژوهش بر اساس آن شکل گرفته است. در این مسیر از روش تحقیق آمیخته (کمّی و کیفی) و روش استدلال منطقی بهره گرفته شده است. ابزار پژوهش پرسش نامه و جامعه آماری، ساکنان بیش از دو سال چند مجتمع مسکونی در زنجان بوده اند. برای تأیید همبستگی از لیزرل (تحلیل چندمتغیره) بهره برده شده است. کلیدواژگان به دست آمده در سؤالات مطرح شده و میزان تأثیر از طریق قضاوت معناداری انجام گرفته است. مطالعه آشکار کرد فضای هر مجتمع مسکونی افزون بر جلوه های بصری حاوی ویژگی های دیگری هستند که می توانند با تحریک حواس مخاطب، منشأ برانگیختگی احساسات و ایجاد مطلوبیت گردند. یافته های تحقیق وجود رابطه معناداری را بین مؤلفه های ادراک حسی و معیارهای کیفیت فضای مجتمع های مسکونی نشان می دهد. از نظر میزان تأثیرگذاری مؤلفه ها، اهمیت شاخص حس شنوایی بیش از دیگر شاخص ها است و پس از آن به ترتیب حواس بویایی- چشایی، بساوایی، بینایی و تجربه حرکتی قرار دارند.
خرد اقلیم در محوطه های دانشگاهی
حوزههای تخصصی:
تعداد روزهای گرم در بسیاری از نقاط جهان به دلیل پدیده جزیره گرمایی و تغییرات اقلیمی جهانی افزایش یافته است. درجه حرارت هوا به شدت بر آسایش حرارتی انسان و سلامت عمومی آن ها تاثیر می گذارد؛ بنابر این استفاده از راه حل هایی برای بهبود این شرایط گسترش یافته است. یکی از نقاط مهم شهری که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته محوطه های دانشگاهی است. این فضاها بدلیل وسعت و تعداد کاربران زیاد، نقش مهمی در خرد اقلیم منطقه اطراف خود دارند. علاوه بر این شرایط محیطی این محوطه ها بر فعالیت و سلامت دانشجویان و اساتید تاثیر گذار است. عوامل متعددی برای کاهش جزیره گرمایی و ایجاد آسایش حرارتی در این محوطه ها نقش دارد. بحث در این مورد به وضوح نشان می دهد که چگونه این دستورالعمل ها می تواند به افزایش آسایش حرارتی در محوطه های دانشگاهی و به حداقل رساندن اثر جزیره گرمایی کمک کند. با این وجود مطالعات گسترده ای در این زمینه انجام نشده و بدین دلیل انجام پژوهشی در این زمینه دارای اهمیت است. هدف از انجام این تحقیق دستیابی به عواملی است که به طراحان کمک کند تا محیطی مناسب برای استفاده دانشجویان و ساکنین پیرامون این محوطه ها فراهم کنند. این پژوهش در کنترل شرایط حرارتی در مرحله طراحی اولیه مفید است.
تطبیق ویژگی های معماری ایرانی در معماری بومی گیلان(نمونه موردی:خانه صوفی املش و خانه آیت الله بروجردی)
حوزههای تخصصی:
در معماری مفاهیمی چون سبک ساخت و نوع عملکرد پس از چگونگی شکل گیری مکان ساخته شده، قابل تفسیر است. آنگونه که در آثار و بناها شاهد هستیم، معماری ایرانی بسط دهنده شعور انسان در ساخت و در بطن این معماری، شمایل گوناگون تحت تاثیر این اندیشه واحد می باشد. در این میان الگوهای معماری بومی گیلان شکل متفاوتی با تاثیر از عواملی محیطی و اجتماعی و زاییده کنش و واکنش متقابل انسان و طبیعت پیرامون به خود گرفته است. علی رغم تفاوت ویژگی های کالبدی و کارکردی معماری این منطقه در پاسخ به نیازهای اقلیمی با دیگر نقاط ایران، به نظر می رسد که رد شاخص های معنایی معماری ایرانی در این بوم قابل تشخیص است. از آن جایی که مسکن در تطابق با نیاز های اساسی بشر، در بسترهای اقلیمی مختلف از گذشته تا به امروز به عنوان مقدم ترین کاربری هویت بخش هر منطقه معانی متفاوتی یافته است، از این رو این پژوهش در پی تطبیق ویژگی های معماری ایرانی در معماری مسکن بومی گیلان است. بر این اساس در این مطالعه، پس از یک بازنگری بر ویژگی های معماری ایران ضمن مطالعه معماری گیلان و قم، به شناخت اشتراکات معنایی به واسطه مقایسه تطبیقی دو خانه در دو اقلیم پرداخته می شود. برای نیل به مقصود از روش پژوهش تحلیلی- توصیفی و استدلال منطقی در بخش مبانی و از روش تطبیقی در بخش مطالعه میدانی مرتبط با تحلیل ویژگی های خانه ها بهره گرفته شده است و در نهایت نتیجه گیری همخوانی شاخص های معنایی معماری ایرانی در معماری منطقه گیلان مطرح می گردد.
الگوی نوین از دستور زبان شکل در معماری خانه امروز؛ نمونه موردی : خانه های مجموعه ای قاجاری شهرهای تبریز و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶۳
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : با توجه به سرعت تغییرات ایجادشده در حوزه های معماری، نمی توان گفت این هنر عاملِ ارتقای کیفیت های زیستن نیز بوده و جوابگویی به ابعاد جامع تری از نیازهای انسان را به همراه داشته است. ساکنان بناهای امروز در بیشتر موارد از فضاهای زیست خود ناراضی و با وجود گسترش امکانات، بناهای امروز زیباتر و انسانی تر از بناهای دیروز نیستند. در مواردی، معماری به یک سرپناه یا نمایشی از سلایق فردی معمار و کارفرما تقلیل یافته و از شأن حقیقی خود دور شده است. آنچه امروز نمایان است، خالی شدن از دیروز و گم شدن در آن همه معناست. این مقاله برآن است که با توجه به گذشته ما ، چرا ساکنان بناهای امروز در بیشتر موارد از فضاهای زیست خود رضایت نداشته و واکنش های طبیعی و احساسی خود را نسبت به محل زندگی شان ازدست داده اند. افق دید این مقاله تبیین الگویی نوین با استفاده از دستور زبان شکل<sup>1 </sup>برای خانه معاصر بر اساس جوهره معماری خانه های دوران قاجار است. هدف : این مقاله برآن است که با استناد به ویژگی های کالبدی و معناییِ خانه های مجموعه ای<sup>2</sup> دوره قاجارِ شهرهای تهران و تبریز، به الگویی قابل استفاده در خانه های امروز دست یابد. در این راستا اهداف زیر مطرح می شود: 1. چگونگی تبیین الگوی نوین با استفاده از دستور زبان شکل 2. چگونگی ایجاد شکل های پایه در خانه های مجموعه ای قاجار شهرهای تبریز و تهران 3. درک معنایِ نهفته در شکل های متنوع خانه های قاجاری تبریز و تهران. روش تحقیق : این پژوهش از نوع کیفی است؛ فن تحلیل داده ها، دستور زبان شکل است. دستور زبان های شکلی، سامانه های تولیدکننده ای هستند که بر پایه مجموعه ای از قاعده های شکلی به طراحی منجر شده و برمبنای الگوریتم کار می کنند. الگوریتم فرایندی است با خروجی هایی که حاصل دستورالعمل ها یا قوانینی برای اجرا در مجموعه ای از داده هاست. روش شناسایی قوانین، تأویل پدیدارشناسانه خانه های دوره قاجاری با روش ماکس ون منن<sup>3</sup> است. کیفیت خانه قاجاری در این مقاله به عنوان یک تحقیق پدیدارشناسانه بر مبنای بیان تجربه زیسته در مکان چهار خانه قاجاری استوار است. خروجی ها نیز الگوهای نوین خلق شده هستند. نتیجه گیری : در فرایند دستورزبان شکل، داده ها، چهار خانه منتخب پژوهشگر است. ترسیم اشکال پایه بر اساس چگونگی قرارگیری فضاها در این خانه هاست؛ مجموعه قوانین با روش پدیدارشناسی ون منن تعریف می شود. قوانین از طریق مصاحبه های عمیق و تأویل و تفسیر مصاحبه ها با افرادی که تجربه زیستن در خانه های انتخاب شده دارند، وضع می شود. درنهایت درون مایه های اصلی حاصل از این روش "پیوند با محیط، شادی، آرامش، جدایی از زندگی روزمره" استخراج شده که در فضاهایی چون ایوان، زیرزمین، فضای سبز و هشتی و شاه نشین نمایان می شود. این فضاها درواقع، قوانین دستورزبان شکل هستند. در آخردر فرایند الگوریتمی دستور زبان شکل، در درخت تصمیم گیری، به ایجاد الگوهای جدید منجر می شود.
بررسی عوامل مؤثر بر تجلی حس زیبا شناختی سکونتگاه های روستایی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶۳
۹۰-۷۵
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی مجموعه ای واحد و به هم پیوسته می باشند که در طی زمان، مطابق با شرایط محیطی و زندگی اجتماعی، اقتصادی مردم شکل گرفته اند. مجموعه این هماهنگی ها باعث شده تا اصالت و زیبایی مشخصه بارز سکونتگاه های روستایی گردد که نمونه آن را می توان در نقاط روستایی سیستان مشاهده نمود. بر این اساس شناخت مؤلفه های اثرگذار بر حس زیباشناختی روستایی و بکار گرفتن آن در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها امری ضروری به حساب می آید، زیرا می تواند به عنوان نقشه راهنما در اختیار سیاست گذاران و برنامه ریزان کالبدی کشور قرار گیرد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی – تحلیلی است که بخش عمده داده های آن از طریق مصاحبه و تنظیم پرسشنامه (35 نفر از کارشناسان و مدیران روستایی و 344 نفر از روستاییان) جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) و روش تحلیل رتبه رابطه خاکستری (GRA) استفاده شده است. نتایج روش تحلیل سلسه مراتبی فازی نشان می دهد که در بین عوامل چهارگانه، عامل کالبدی – فیزیکی با ضریب تأثیر (0.59) درصد رتبه اول و عامل اجتماعی – فرهنگی با ضریب تأثیر(0.29) درصد، رتبه دوم را بدست آورده است. همچنین ابعاد اقتصادی و طبیعی به ترتیب با ضریب (0.07) و (0.05) درصد، رتبه های سوم و چهارم را به خود اختصاص دادند. با هدف رتبه بندی جاذبه های زیباشناختی روستاهای مورد مطالعه، با استفاده از تکنیک (GRA)، مشخص گردید که از بین 15 روستای مورد مطالعه، تعداد 6 روستا دارای ضریب مطلوبیت بالای 0.50 درصد به ایده آل مثبت هستند که در این بین، روستاهای قلعه نو، سه کوهه و سه قلعه با ضرایب (1.000)، (0.810) و (0.658) درصد بالاترین پتانسیل های زیبا شناختی روستایی را دارند. از طرف دیگر، 9 روستا ضریب نزدیکی به 50 درصد ایده آل مثبت داشته اند که در این بین روستا های لوتک، شهرک گلخانی و قرقری به ترتیب با ضرایب (0.286)، (0.304) و (0.324) درصد، بیشترین فاصله را با ایده آل مثبت دارند و از نظر مدیران روستایی دارای جاذبه زیباشناختی پایینی نسبت به سایر روستاهای نمونه می باشند.
تحلیل محرمیت در خانه های سنتی بر اساس نسبت توده به فضا (نمونه موردی: خانه های تک حیاط در اقلیم گرم و خشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همنشینی توده و فضا، جزء جدایی ناپذیر معماری ایرانی است. در معماری مسکونی ایران بنا به ضرورت و نیاز، درجات مختلفی از همنشینی این دو عنصر دیده می شود که نتیجه آن ظهور خانه های چهار طرفه، سه طرفه، دو طرفه و یک طرف ساخت است. در هرکدام از این الگوها، نحوه پیکره بندی فضا متفاوت بوده و لذا ساختارهای متفاوتی از فضا در آنها شکل گرفته است. بنابراین الگوهای متفاوتی از محرمیت در این فضاها به وجود آمده که پژوهش حاضر در پی بررسی این موضوع است. محرمیت در این پژوهش در قالب سه مفهوم درونگرایی، سلسله مراتب دسترسی و عرصه بندی فضایی تعریف شده، که هر کدام از این مفاهیم با استفاده از شاخص هایی در زمینه تئوری نحو فضا مورد تحلیل قرار گرفته اند. این شاخص ها شامل چهار شاخص همپیوندی، ارتباط، عمق و دسترسی بصری است که دو شاخص اول با استفاده از روابط ریاضی نحوِ فضا و دو شاخص دوم با استفاده از نرم افزار Depthmap مورد تحلیل قرار گرفته است. نمونه های موردی در این تحقیق 12 خانه سنتی تک حیاط، در سه شهر کرمان، اصفهان و کاشان هستند که بسته به نسبت توده به فضا، از هر الگو سه نمونه انتخاب شده است. تحقیق از نوع ترکیبی کمی و کیفی است؛ به این معنی که در بعد کمی، هر کدام از شاخص های نحوی در ارتباط با خانه های مورد نظر و با استفاده از ابزارهای تحقیق (روابط ریاضی و نرم افزار) مورد تحلیل قرار گرفت و در بعد کیفی، به تحلیل شاخص های تعریف کننده محرمیت در ارتباط با نسبت توده به فضا در خانه های مورد نظر پرداخته شد. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که اگرچه اصل محرمیت به عنوان یک اصل جدایی ناپذیر، همواره در معماری خانه های ایرانی مورد توجه سازندگان قرار داشته، اما با این حال با افزایش نسبت توده به فضا در الگوی خانه های حیاط مرکزی، نمود این اصل نیز بیشتر صورت گرفته است.
Providing Design Strategies for Ventilation System in Treatment Environments (Proposed Sample: Hybrid Ventilation System in Hospitals)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of basic principles in designing treatment environments is to design air conditioning/ventilation system proportionate to environment. Essentially, appropriate air conditioner in treatment spaces must bear the following capabilities: providing healthy and clean air, reducing the concentration of pollutants produced in the atmosphere, emission of pollutants and impeding their spread in exterior space. Due to significance of the foregoing items in designing treatment spaces, in this research which has been conducted by descriptive-analytic method and using library studies, exامینation of hybrid ventilation system in treatment environments have been dealt with. Designing air conditioners in hospitals include ventilation design methods in form of natural/passive, mechanical, and hybrid ventilation systems. In this research, innovative design approach of hybrid ventilation system of hospitals have been introduced; having studied architecture of Iranian windtowers and greenhouse behavior of building façade and advantages and disadvantages of this system and superiority of the proposed system have been addressed. The system will be designed by using triple-walled shell (for the purpose of heating in winter season and airflow circulation in summer season) and cooling tower (plan design by viewing a vertical space in overall volume of the project and having direct access to AHU Rooms) A considerable advantage of this method is to reduce amount of energy consumption and subsequently decreased suction fan rotation period in cooling tower system as well as energy consumption reduction for heating air via fancoil.
ارزیابی نحوه تاثیر مولفه های کالبدی بر ارتقاء خلاقیت کودکان درفضاهای بازی پارک های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرها و افزایش بی رویه وسایل نقلیه موجب شده که کودکان امکان استفاده ی بسیاری از فضاها و زمین های مناسب بازی را نداشته باشند؛ در حالی که فضاهای شهری به ویژه پارک های شهری می توانند بیشترین تاثیر را در پرورش خلاقیت کودکان داشته باشند. هدف از تحقیق حاضر، دست یابی به مولفه های کالبدی تاثیرگذار بر خلاقیت کودکان 6 تا 12 ساله ایرانی در فضاهای بازی واقع در پارک های شهری و تبیین با اهمیت ترین شاخص هریک از مولفه ها و رابطه ی میان آن ها می باشد. در این تحقیق، بر پایه تلفیق نظریات مرتبط با موضوع، از روش تحقیق پیمایشی (زمینه یابی) استفاده شد و با توزیع پرسشنامه ی محقق ساخته هدفمند به تمام جامعه آماری شامل 154 نفر متخصصین موجود در حوزه های شهرسازی، معماری، روانشناسی و علوم تربیتی در ایران و دریافت 94 پاسخ قابل بررسی از نمونه ی آماری، نگرش متخصصین نسبت به عوامل تاثیرگذار کالبدی جمع آوری و سپس اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای spss22 و آزمون های آماری، تجزیه و تحلیل و رتبه بندی شد؛ سپس با روش تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار Smart PLS مدل پژوهش بر اساس روابط میان متغیرها تدوین گردید. نتایج تحقیق مطابق با نگرش متخصصین، نشان دهنده ی آن است که مهمترین مولفه های تاثیرگذار بر افزایش خلاقیت کودکان، تنوع، سرزندگی و انعطاف پذیری کالبدی در فضاهای بازی پارک های شهری می باشد و در این میان شاخص تنوع مصالح و فضاهای نشستن به صورت مستقیم و غیر مستقیم بیشترین تاثیر را بر خلاقیت کودکان می گذارد.
ارزیابی توسعه میان افزا در محله های شهری با رویکرد زمینه گرایی در افزایش تعاملات ساکنین (مطالعه موردی:کوی دانش تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
79 - 93
حوزههای تخصصی:
توسعه میان افزا، ضرورت گریزناپذیر شهر در مواجهه با رشد بی رویه شهرنشینی، خزش شهر به حاشیه ها و پراکنده رویی می باشد. اما تأثیر توجه به پیامد آن بر پیکره شهر در بهبود اقدامات آتی، ضرورت تمرکز بر مرحله ارزیابی را به رغم تأخر زمانی نسبت به مراحل اولیه توسعه، در درجه بالایی از اهمیت قرارداده و لزوم سنجش موفقیت هر توسعه را در گذر زمان در تطابق با اهداف مشخص شده از سوی نهادهای شهری و برنامه های فرادست ایجاب میکند. اگرچه رشد شهر حاصل تعامل پیچیده ی عوامل مختلف و گاهاً پنهان در طول زمان بوده و به تدریج نمود می یابد؛ لیکن بازتاب کلیه ی تصمیمات کلان و عوامل تاثیر گذار، اعم از کالبدی و کارکردی به مرور در محتوای ذهنی ساکنین بروز می یابد. بر این اساس میزان همگرایی ذهنی و اتفاق نظر شهروندان در جهت تعامل هرچه بیشتر می تواند نشانه ای از اتخاذ تصمیمات به جا در بدو شکل گیری و انسجام حاصل از توسعه ای موفق و معیاری بر میزان تعاملات بخش اضافه شده با زمینه، به لحاظ کارکردی و فضایی تبیین و تعبیر شود. هدف از این پژوهش ارزیابی موفقیت توسعه میان افزا در مطالعه موردی کوی دانش تبریز پس از سپری شدن سه دهه از جاگیری در محله قدیمی امامیه با معیارهای مستخرج از اصول زمینه گرایی و تاثیر آنها در محتوای ذهنی ساکنین می باشد. دراین مقاله کوشیده شده است با مراجعه به منابع معتبر علمی، معیارهای ارزیابی توسعه میان افزا بر اساس رویکرد زمینه گرایی با روش متنی روایی استخراج و درنهایت میزان همگرایی ذهنی اهالی درمطابقت با این معیارها در مطالعه موردی کوی دانش تبریز از طریق پرسشنامه و مصاحبه، با روش تحلیل داده های کمی مورد بررسی قرارگیرد. نتایج مطالعات نشان می دهد ساکنین کوی دانش به غیر از تعاملات اجتماعی و فرهنگی و تعهد اکولوژیکی از حیث سایر معیارهای زمینه گرایی اعم از مشارکت فضایی، معنایی، تاریخی، تمایلی برای تعامل با محلات مجاور نداشته و در مجموع ترجیح بر دوری گزینی دارند.
Twentieth Century Urbanization in Bangladesh and a Spell of High and Unsustainable Urban Growth(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Bangladesh is still a low urbanized country although it experienced a rising trend in the level of urbanization throughout the twentieth century and had a remarkably high urban growth immediately after its independence in 1971. The country recorded the highest ever annual average growth rate (9.04) and percentage of interval variation (137.57%) in an urban population in 1974; thereafter, growth rates of these two parameters went on falling and reached 5.19 and 65.89% respectively in 1991. As a result, urbanization during the tail end of the twentieth century increased but at a decreasing rate leading to an unsustainable urban growth trend. This study, however, exامینes the factors that contributed to urbanizing Bangladesh during the unsustainable growth period particularly in the last decades of the twentieth century. To this end, a multivariate regression model is developed and analyzed using the ordinary least square method involving stepwise-regression procedure. Primarily ten potential factors are taken into consideration and seven of them emerged as significant in explaining the process of urbanization in Bangladesh. Of these seven factors, the level of industrialization appears as the most influential factor with a coefficient of 1.34, which is followed by the share of urban area, initial level of urbanization and migration with coefficients of 1.13, 0.86 and 0.49 respectively; while the econometric model came up with an adjusted R2 of 0.95 and the Durbin-Watson Statistic of 1.98. Results of this study provide with better understanding towards guiding the urbanization process, particularly in the developing countries.
بررسی میزان سرزندگی پیاده راه شهری بعد از طراحی مجدد (نمونه موردی پیاده راه خیام در ارومیه)
حوزههای تخصصی:
در پیاده راه ها همواره باید زندگی اجتماعی در جریان باشد و سرزندگی از وی ژگی های اساسی و اصلی آن است. دو کیفیت مهم که منجر به س رزندگی پیاده راه ها می شود تنوع و نفوذپذیری این فضاهاست. یکی از سیاست های رسیدن به تنوع در طول مسیر با توجه به اینکه مسیر پیاده مختص حرکت عابر پیاده طراحی می شود، نماد و نشانه های شهری است که یا برگرفته از کالبد موجود یا براساس شرایط موجود و ارزش های بافت طراحی می شود، که به خوانایی مسیر می افزاید و آن را به نماد تبدیل می کند. پژوهش حاضر، پژوهش توصیفی-تحلیل می باشد که برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای شامل کتاب ها، مقالات علمی و ... استفاده شده است. همچنین در مرحله بعدی به برداشت میدانی از پیاده راه خیام در ارومیه پرداخته شده است. برای روایی و پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده و برای آزمون فرضیه ها از آزمون همبستگی اسپیرمن و میانگین یک جامعه در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که شاخص اختصاص دادن فضای خیابان به پیاده بیشترین میانگین را در بین دیگر شاخص ها کسب نموده است، همچنین میزان سرزندگی پیاده راه خیام ارومیه با میانگین 3.55 دارای سرزندگی متوسط و رو به بالا می باشد و میزان کیفیت محیط بعد از طراحی مجدد با میانگین 3.95 نشان دهنده کیفیت متوسط و رو به بالای طراحی جدید است. در نهایت بین 3 عامل اختصاص دادن فضای خیابان به پیاده راه، وجود کاربری های مختلف و وجود کاربری های تجاری رابطه مستقیم وجود دارد بطوریکه در کنار یکدیگر می توانند باعث افزایش سرزندگی پیاده راه خیام در ارومیه شود.
ارزشیابی اثرات اجرای طرح ویژه بهسازی بر توسعه مسکن روستایی (مطالعه موردی: دهستان ابریشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح ویژه بهسازی مسکن روستایی بر اساس اهداف کلان برنامه چهارم توسعه کشور تدوین و هدف گذاری شده است. این طرح، متأخرترین و از مهمترین طرح های عمرانی کشور می باشد. طرحی که با هدف تأمین مسکن مناسب، مقاوم روستایی، حفظ هویت معماری بومی، ارتقای بهداشت محیط، بهینه سازی مصرف انرژی و ... شکل گرفت. در قالب این طرح مقرر گردیده است که نیمی از واحدهای مسکونی روستایی کشور (دو میلیون واحد)، توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی نوسازی گردد. پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی اثرات اجرای طرح مقاوم سازی مسکن روستایی در دهستان ابریشم تهیه شده است. روش پژوهش، توصیفی– تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش حاضر دهستان ابریشم است که طرح ویژه بهسازی مسکن روستایی در آن اجرا شده است. در این دهستان، حدود 318 نفر از مردم روستاهای مورد مطالعه از 3138 خانوار موفق به دریافت وام شدند. برای تعیین حجم نمونه از روش کوکران استفاده شد. برای انتخاب نمونه از روش های نمونه گیری طبقه ای و تصادفی استفاده شده است. بر اساس این روش، 94 خانوار به عنوان جامعه نمونه تعیین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است. برای تحلیل داده ها، از روش های آماری استنباطی نظیر آزمون فریدمن، آنوا و کولموگروف اسمیرنوف استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق این نتیجه حاصل شد که تحولات کمی و کیفی بوجود آمده در واحدهای مسکونی جدید در انطباق با نیاز غالب روستاییان (خانوارهای نمونه) بوده است. طرح در عین برخورداری از اثرات مثبت در کمیت و کیفیت مسکن روستایی، از جنبه نوع نگرش و مدیریت اجرا نیازمند بازنگری و اصلاح است. نوآوری مقاله حاضر ، در بخش نتیجه آن است، زیرا نتیجه حاصل شده متفاوت با نتایج سایر پژوهش های انجام گرفته در این زمینه است. در سایر پژوهش ها، طرح مقاوم سازی مسکن ، زمینه تحول مسکن روستایی را به سمت مسکن شهری سوق داده و پیوستگی ساختاری– کارکردی در مسکن را متزلزل ساخته است. ولی تحقیق حاضر به نتیجه ای متفاوت در محدوده مورد مطالعه رسیده است.
تعامل ساختار مرکز پایتخت و جلفای نو در توسعه اصفهان در دوره شاه عباس اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هسته اولیه محله جلفای اصفهان با حمایت شاه عباس اول (996-1038ق) توسط تجار و افراد سرشناس ارمنی ساخته شد و به تدریج توسعه و اعتبار یافت. این محله بزرگ که در گزارش جهانگردان از آن با عناوین «شهرک»، «دهکده» و «محله» یاد شده، در تنوع و ترقی پایتخت نقش مؤثر داشت. شکل هندسی و ساختار آن با بخش هایی از توسعه پایتخت قابل مقایسه و حاکی از گونه ای تأثیرپذیری و تأثیرگذاری است. شناخت شکل این ساختار به عنوان منابع الهام بخش و اثرگذار در همبستگی بیشتر طرح های شهری از جمله مرمت شهری جلفای نو می تواند پرکاربرد باشد. این پژوهش در پی پاسخ دادن به این پرسش است که اصول مشترک توسعه و ساختار کالبدی-فضایی پایتخت و جلفای نو چه بوده است؟ بررسی ریخت دو ساختار کالبدی-فضایی اصفهان و جلفای نو در مقام پایتخت شاه عباس اول، شناسایی اصول مشترک و تبیین آن اصول، هدف پژوهش است. این پژوهش در چارچوب مطالعات کیفی و روش آن تاریخی-تفسیری و تحلیلی است. گردآوری داده ها از مطالعات پژوهش های معاصر، متون و اسناد تاریخی حاصل شده است. یافته های پژوهش، اصول پنج گانه ای را از شواهد ساختاری و متون تاریخی استخراج می کند که شامل لایه های متعدد مؤثر بر ریخت ساختارهای مذکور و همبستگی میان اجزا آنها است. نتیجه پژوهش حاکی از وجود ارتباط معنایی ساختاری میان هر دو بخش به عنوان جزءهایی از یک طرح کلی است. هسته اولیه محله جلفای اصفهان با حمایت شاه عباس اول ( 996 - 1038 ق ) توسط تجار و افراد سرشناس ارمنی ساخته شد و به تدریج توسعه و اعتبار یافت این محله بزرگ که در گزارش جهانگردان از آن با عناوین « شهرک » ، « دهکده » و « محله » یاد شده، در تنوع و ترقی پایتخت نقش مؤثر داشت شکل هندسی و ساختار آن با بخش هایی از توسعه پایتخت قابل مقایسه و حاکی از گونه ای تأثیرپذیری و تأثیرگذاری است شناخت شکل این ساختار به عنوان منابع الهام بخش و اثرگذار در همبستگی بیشتر طرح های شهری از جمله مرمت شهری جلفای نو می تواند پرکاربرد باشد این پژوهش در پی پاسخ دادن به این پرسش است که اصول مشترک توسعه و ساختار کالبدی -فضایی پایتخت و جلفای نو چه بوده است؟ بررسی ریخت دو ساختار کالبدی -فضایی اصفهان و جلفای نو در مقام پایتخت شاه عباس اول، شناسایی اصول مشترک و تبیین آن اصول، هدف پژوهش است این پژوهش در چارچوب مطالعات کیفی و روش آن تاریخی -تفسیری و تحلیلی است گردآوری داده ها از مطالعات پژوهش های معاصر، متون و اسناد تاریخی حاصل شده است یافته های پژوهش، اصول پنج گانه ای را از شواهد ساختاری و متون تاریخی استخراج می کند که شامل لایه های متعدد مؤثر بر ریخت ساختارهای مذکور و همبستگی میان اجزا آنها است نتیجه پژوهش حاکی از وجود ارتباط معنایی ساختاری میان هر دو بخش به عنوان جزءهایی از یک طرح کلی است .
ارزیابی آسیب پذیری ریخت های شهری در برابر حملات هوایی با رویکرد پدافند غیرعامل؛ بررسی موردی: منطقه 6 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت سلاحهای دوربُرد نظامی، نقش شهرها در ایجاد امنیت ناشی از جنگ بیش از پیش اهمیت یافته است. رعایت ملاحظات پدافند غیرعامل در طراحی و ساماندهی عناصر شکل دهنده شهرها می تواند به میزان قابل توجهی از آسیب پذیری آنها بکاهد. هدف این پژوهش، ارزیابی آسیب پذیری ریخت های مختلف شهری در برابر حملات هوایی از منظر ملاحظات پدافند غیرعامل است. به عنوان نمونه مطالعاتی، منطقه 6 شهر تهران به دلیل وجود کاربری های ارزشمندی همچون وزارتخانه ها، ادارات و سازمانهای دولتی و خصوصی متعدد انتخاب شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. بدین ترتیب با جمع آوری ادبیات نظری رویکرد پدافند غیرعامل و همچنین ریخت شناسی شهری به روش اسنادی- کتابخانه ای، معیارهایی جهت سنجش میزان آسیب پذیری تعیین و با مصاحبه از متخصصان تدقیق گردید و به روش دلفی متخصصان توسط تکمیل 20 پرسش نامه وزن دهی شد. اطلاعات به دست آمده به همراه مشاهدات و برداشت های میدانی به روش سلسله مراتبی معکوس (IHWP) و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که پهنه شرقی و شمال شرقی منطقه و محدوده خیابان کارگر آسیب پذیری بالایی دارند و قسمت جنوبی و شمال غربی منطقه از این نظر مناسب هستند. در کل می توان مهم ترین ویژگی های ریخت شهری مناسب از منظر پدافند غیرعامل را بلوک های کوچک تر با فشردگی شکلی کم، تراکم پایین، قدمت و کیفیت مناسب ابنیه در نظر گرفت.
بررسی عملکرد گلخانه جبهه جنوبی بر میزان کاهش اتلاف حرارت در آپارتمانی در شهر شاهرود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
135 - 148
حوزههای تخصصی:
صرفه جویی در مصرف انرژی های فسیلی علاوه بر حفظ منابع تجدید ناپذیر، کاهش آلودگی های زیست محیطی را به همراه دارد. جلوگیری از هدر رفت گرما در دوره نیاز به گرمایش و استفاده از انرژی های تجدیدپذیر، از راهکارهای صرفه جویی در مصرف انرژی است. یکی از سیستم های ایجاد گرمایش ایستا گلخانه جنوبی (فضای خورشیدی) است. پژوهش پیش رو با هدف بررسی گلخانه جنوبی مستقر در آپارتمان مسکونی انجام گرفته است و نمونه ساخته شده در شهر شاهرود (اقلیم سرد) به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. در این پژوهش، اندازه گیری میزان کنترل دمایی حجم حایل (گلخانه)، به روش میدانی، و با استفاده از دیتالاگر (دماسنج دیجیتالی) انجام شده است. پس از اندازه گیری دمای دو فضای مورد بررسی (گلخانه و نشیمن) در ساعات مشخص و مقایسه وضعیت دمایی با دمای هوای خارج ساختمان (مستخرج از داده های اداره هواشناسی شاهرود)، میزان اتلاف حرارت نشیمن به روش تجربی محاسبه شد. نتایج حاکی از آن است که گلخانه مستقر در جنوب ساختمان اتلاف حرارت فضای مجاورش (نشیمن) را حدود 33 درصد کاهش داده و از تبادل حرارت مستقیم بین فضای مجاورش (نشیمن) و خارج ساختمان، ممانعت می کند.