فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۲۷۵ مورد.
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
33 - 42
حوزههای تخصصی:
هنر نقاشی پشت شیشه به عنوان هنری تزیینی پس از رواج یافتن در کشورهای اروپایی به کشورهای آسیایی نیز سوق یافت و در دوره صفویه وارد ایران شد. هنرمندان ایرانی، توانایی خاصی در این هنر یافته و همچون نگارگری رنگ وبوی بومی بدان بخشیده و رواج دادند. نگارگری ایران نیز در دوره صفویه با شکل گیری مکاتب مختلف هنری، هم زمان با تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوره رونق داشت. علیرغم تقارب زمانی، تأثیر و تأثرات نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی مورد مطالعه قرار نگرفته، درحالی که بررسی آن و به طورکلی رابطه بین متون تصویری مختلف با رویکرد بینامتنیت می تواند در تبیین بهتر این روابط راهگشا باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط بینامتنی در آثار هنری مذکور دوره صفویه بر مبنای نظریه ریفاتر درصدد پاسخ به این پرسش اصلی که چه رابطه بینامتنی مابین هنر نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی وجود دارد؟ برآمده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به نظر ریفاتر و نقش اصلی مخاطب در خوانش متن، بین نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی بینامتنیت احتمالی برقرار است و نقاشی پشت شیشه این دوره ضمن حفظ ویژگی های منحصربه فرد خود تأثیر متون تصویری دیگر را نمایان می سازد.
واکاوی نقش نمایشگاه های تخصصی هنر اسلامی در شناخت و دسته بندی فرش های صفوی در جوامع علمی غرب (1900- 1910)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اواخر سده نوزدهم میلادی برگزاری نمایشگاه های تخصصی هنر اسلامی، ازجمله فرش های شرقی در اروپا و سپس در آمریکا فراگیر شد و تداوم برگزاری آن ها در دهه نخست سده بیستم، شناختی تازه از فرش های صفوی را در جوامع علمی غرب ایجاد کرد؛ گرچه نگاه تحلیلی به فرش های صفوی از نمایشگاه های وین 1873 و 1891 آغاز شده بود، اما سه نمایشگاه پاریس 1903، مونیخ 1910 و نیویورک 1910 نقشی بزرگ در تعریف و بازنگری روش های مناسب پژوهش بر فرش های صفوی و اصلاح داده های پیشین درباره آن ها بازی کردند. هدف پژوهش، تجزیه وتحلیل نقش نمایشگا ه های نام برده، در گسترش شناخت فرش های صفوی در جوامع علمی غرب است؛ هم چنین روش هایی که فرش شناسان غربی برای گردآوری، مجموعه سازی، تاریخ گذاری، دسته بندی و نمایش فرش های صفوی به کار گرفته اند تا به شناخت دقیق تری برسند، واکاوی شده اند. سؤالات پژوهش نیز در همین راستاست: 1) نمایشگاه های نام برده چه نقشی در شناخت فرش های صفوی در جوامع علمی غرب داشته اند؟ 2) فرش شناسان غربی در این دوره، چه روش هایی را برای شناخت فرش های صفوی به کار گرفته اند؟ روش پژوهش از نظر اجرا توصیفی تحلیلی و از نظر هدف بنیادی است. شیوه جمع آوری اطلاعات، اسنادی (کتابخانه ای) و جامعه آماری، اسناد، عکس ها و کاتالوگ های نمایشگاه های نام برده است. روش نمونه گیری، سرشماری و تجزیه وتحلیل اطلاعات کیفی است. نتایج نشان می دهد که سیر گردآوری فرش های صفوی پیوند تنگاتنگی با گسترش شناخت (زیباشناسی، فنون، تاریخ و دسته بندی) آن ها در غرب داشته است. آن چه گرد آوری شده، موارد مطالعاتی را تعیین کرده و آن چه مورد مطالعه قرار گرفته، به اصلاح الگوهای گرد آوری و شناختی انجامیده است. اصلی ترین روشی که پژوهشگران در تجزیه وتحلیل فرش های صفوی به کار گرفته اند، مطالعه تطبیقی بوده است و پژوهشگران فرش هایی را که در ظاهر به گروه یا ساختاری وابسته نبوده اند، با مقایسه ای مبتنی بر همسانی های عنصری در یک ساختار نَسَبی (تبارشناختی) جای داده اند.
مفهوم نمادین آب و درخت در هنرهای کهن ایرانی و نمود آن بر محراب های دوره اسلامی با تأکید بر نظریه تطورگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تطورگرایی بر این اصل استوار است که هر پدیده فرهنگی حاصل زنجیره ای طولانی از تغییرات در طول یک خط زمانی مکانی است. برمبنای اصول تکامل در این نظریه می توان تحولات تصویری نمادهای آب و گیاه را در محراب های دوره اسلامی بررسی کرد. پرسش اصلی تحقیق این است که چه ارتباطی میان نقش پردازی آب و گیاه در محراب های دوره اسلامی و الگوهای تصویری پیشین آن در هنر پیش از اسلام ایران وجود دارد و این ارتباط چه تغییراتی در طول زمان داشته است؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی می باشد و تجزیه وتحلیل داده ها به شیوه کیفی صورت گرفته است. با تکیه بر اصل اول تطورگرایی (یکسانیِ روانی) می توان وحدت باور مردم ایران نسبت به آب های حیات و درختِ زندگی را بیان کرد. نمود آب و درخت در روایت های دینی پیش از اسلام و پس از آن در متن قرآن کریم، نمایانگر تطور این الگوی اسطوره ای به یک پدیده دینی است. به شکلی که بیان حقایقی از دین اسلام یعنی رستگاری و پیشرفت اخلاقی با نمادهای مقدس پیشین همراه شده است. آب و درخت که در اسطوره های کهن نماد امید به حیات جاوید بر زمین است با تأکید بر متافیزیک، جهش یافته و بهشت برین جایگاه نماد درخت و آب های جاویدان برای مومنین می گردد. تعالی این نمادها به نمادهای بهشتی و پیوستگی آن ها با رستگاری، از مهم ترین تغییرات این نمادها در متن قرآن و نقش پردازی محراب است. درخت های مقدس که در ترکیب های سه گانه با ایزدان و یا محافظان اسطوره ای در آثار کهن ایران حاضر بودند، به شکل درخت زندگی یا گیاهی گردان در مرکز محراب قرار می گیرند. گاه ستون های کناری محراب با آرایه های گیاهی تزیین می شوند که صورت استیلیزه ای از درخت است. نماد آب را می توان با حضور سبو در محراب ها و در بالا و پایین ستون ها مشاهده کرد که شکل انتزاعی و تطور یافته ای از الگوی بازنمایی سبو در آثار کهن ایران است.
باز اندیشی مفهوم قدرت از دیدگاه فوکو در نگاره های جامع التواریخِ رشیدالدین فضل الله همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاکمان ایلخانی به دلیل حضور همراه با جبر در ایران، نیازمند مشروعیت بخشی به خود با هر ابزار ممکن بوده اند. اثبات قدرت و توانایی بالقوه این قوم و حاکمان منتخب آن ها در کشورداری و جنگاوری یکی از وجوه این مشروعیت بوده است؛ بنابراین در این دوره مشروعیت براساس منشأ قدرت شکل می گیرد و «قدرت» در مرکز توجه کتب تاریخی و شاهنامه ها نمایان می شود. بر این اساس نگارش و مصورسازی کتاب های تاریخی به ابزاری برای مشروعیت طلبی مغولان تبدیل می گردد. یکی از این کتب، کتاب جامع التواریخ اثر شیخ فضل الله همدانی است که به عنوان موردمطالعه با رویکرد گفتمانی و با شیوه ی تحلیل گفتمان میشل فوکو بررسی شده است. فوکو علاوه بر قدرت، از طریق اعمال قدرت که از آن به استفاده از زور تعبیر می کند، به اعمال قدرت از طریق کسب مقبولیت نیز اعتقاد دارد. این پژوهش در نظر دارد با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای به این سؤال اصلی پاسخ دهد؛ قدرت و گفتمان حاکمان ایلخانی در نگاره های جامع-التواریخ چگونه نمود پیدا کرده است؟ در این نوشتار قصد داریم با تحلیل نگاره های جامع التواریخ، بازتاب گفتمان قدرت و مقبولیت ایلخانان را در این نگاره ها بررسی کنیم. از طریق انجام این پژوهش می توان چگونگی بهره گیری از هنر برای مشروعیت طلبی توسط حاکمان ایلخانی را بر اساس نظریه ی قدرت و گفتمان فوکو به دست آورد و پی برد که در این دوره تاریخ و هنر به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و مشروعیت طلبی در گفتمان سیاسی به کاررفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نمایش قدرت حاکمان مغول که با استفاده از اِلمان های قدرت در نگاره های جامع التواریخ به کاررفته است در راستای مسائل سیاسی و برای مشروعیت طلبی بوده است. حاکمان ایلخانی با بهره گیری از تسامح مذهبی و پذیرش دین، فرهنگ و هنر قوم مغلوب، سعی در موجه نشان دادن حاکمیت خود داشته اند.
معرفی و طبقه بندی طرح های تراشِ آثار شیشه ای موجود در موزه قاجار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تراش بر روی شیشه یکی از مهمترین شیوه های تزئینی شیشه است که از سدههای دور، مورد توجه هنرمندان و صنعتگران ایرانی بوده است. در دوران قاجار، با افزایش روابط ایران با کشورهای اروپایی و ورود شیشه های با کیفیت غربی با تزئینات متنوع تراش، این هنر صنعتِ کهن بار دیگر مورد توجه هنرمندان ایرانی قرار گرفت و تداوم یافت؛ بطوریکه بسیاری از طرحهای رایج آن دوران در آثار هنرمندان معاصر نیز قابل مشاهده است. در موزه قاجار تبریز مجموعه ای از شیشه های وارداتی ِتجملاتی با تزئینات متنوع و ظریفِ تراش نگهداری می شود که در پژوهش حاضر موردمطالعه و بررسی قرار گرفته است. هدف پژوهش پیش رو معرفی و طبقهبندی طرحهای تراشِ شیشه های این مجموعه است. این پژوهش بهدنبال پاسخ به این پرسش بود که در تراشِ آثار موزه قاجار تبریز از چه طرحهایی بهره گرفته شده است؟ و آرایه های بصری آنها چه ویژگیهایی را دارند؟ به همین منظور، نمونه هایی از این مجموعه انتخاب و بررسی شد. نوع پژوهش بنیادی، توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی است. نتایج بهدست آمده نشان داد که تزئینات تراشِ به کار رفته بر روی آثار این مجموعه، بسیار متنوع و ظریف بوده است. طرحهای اجرا شده بر روی آنها شامل تراشهای شستی (دایره مقعر)، شستی کشیده (بیضی کشیده)، عینکی (دایره یا بیضی شکل)، ماهیچه، گندمی، ناخنی، کنگره (دالبری) ، حصیری و همچنین شش ضلعی منتظم، گل و بوته، ستاره هشت پر و پرنده است. اگرچه به علت وارداتی بودن آثار این مجموعه، نمی توان تحلیلی قطعی از این طرحها ارائه کرد، اما پژوهش پیشرو، میتواند دیدگاه جدیدی را برای تفسیر این دسته از آثار هنر قاجار در اختیار پژوهشگران قرار دهد. طرحهای تراشِ این مجموعه تلفیقی بوده و بخش از آنها از آثار دوران اشکانی، ساسانی و همچنین از هنر ایرانی اسلامی اقتباس شده است؛ بخش دیگر نیز از سبک های هنری غربی، چون آرت نوو منبعث گشته اند. آثار مذکور، هوشیارانه توسط هنرمندان غربی طراحی و اجرا شده و آنها تلاش نموده-اند، برای موفقیت در عرصه ی رقابت و فروش در بازارهای ایران، محصولاتشان را متناسب با شرایط فرهنگی جامعه و باب سلیقه ی مردم هماهنگ سازند.
تبیین مفهوم هنر اسلامی از منظر شیلا بلر و جاناتان بلوم
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
21 - 31
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: «هنر اسلامی» واژه ای است که ابتدا توسط مستشرقین به کار برده شد. با وجود تعاریف متعددی که تاکنون از «هنر اسلامی» ارائه گردیده اما همچنان مورد بحث و بررسی اندیشمندان است، چرا که هنر اسلامی را نمی توان یک جنبش و یا سبک خاص تلقی نمود. در این پژوهش مفهوم «هنر اسلامی» از دیدگاه شیلا بلر و جاناتان بلوم و قیاس دیدگاه آنان با رویکرد شرق شناسان معناگرا و ذات باور مدنظر قرار دارد. حال این سؤال مطرح می گردد که وجه اطلاق هنر اسلامی از دیدگاه بلر و بلوم چه بوده و رویکرد این دو پژوهشگر در مطالعات هنر اسلامی و طبقه بندی این آثار در قیاس با شرق شناسان ذات باور و معناگرا چگونه بوده است؟ هدف: هدف از انجام این پژوهش واکاوی مفاهیم و رویکردهای مرتبط با هنر اسلامی از دیدگاه شیلا بلر و جاناتان بلوم و قیاس دیدگاه آنان با رویکرد شرق شناسان معناگرا و ذات باور است.روش تحقیق: روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش ارائه آن توصیفی-تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات و اسناد کتابخانه ای صورت گرفته است.یافته ها: نتایج حاصله نشان می دهد بلر فارغ از تعریف هنر در غرب و با توجه به عدم وجود تعریفی معین از هنر اسلامی، آن را از قید منطقه، دوره، مکتب و یا سبک خاص آزاد شمرده و آثار موجود در قلمرو اسلام را «هنر اسلامی» می شمارد. از سوی دیگر بلر و بلوم رویکرد مطالعاتی بسترمند غربیان را به سطح مطالعات بسترمند-تفسیری ارتقاء دادند اما رویکردهای این دو پژوهشگر در تقابل با رویکردهای شرق شناسانه شیءمحور و سنت گرایانه ذات باور قرار می گیرد.
گونه شناسی کاربرد کاشی در آرایه های مسجد مظفریه (کبود) تبریز در بستر مطالعه سنن طراحی و ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاشیکاری از بهترین شیوههای آرایهبندی در معماری بوده و سابقه کاربرد آن در معماری اسلامی ایران به اواخر قرن چهارم ه .ق می رسد. مسجد مظفریه یا کبود تبریز (گُؤیْمسجد) به لحاظ کاربرد کاشی نقطه اوجی در هنر اسلامی ایران محسوب می شود. در نگاه اول کاربرد وسیع کاشی معرق در این مسجد چشمگیر است که از ظریفترین نمونه های آن در ایران بوده و اصلیترین گونه تزیینی به کار رفته در پوشش داخلی و خارجی بنا است. علاوه بر آن، کاربرد انواع دیگری از کاشیها شامل زرینفام، زیرلعابی آبی و سفید، کاشی زرآراسته و نرهکاشی دیده میشود که به طرز ماهرانه و هوشمندانهای در بنا به کار گرفته شدهاند. این مقاله ضمن بررسی کاربرد گونه های مختلف کاشی در مسجد مظفریه به تحلیل کاربرد این گونه ها در بناهای همزمان و پیشین پرداخته و تلاش دارد ضمن پرداختن به تلاش های پیشین برای دستیابی به این فنون، جنبه های نوآورانه کاربرد این گونه کاشی ها را در مسجد مظفریه کنکاش کند؛ بنابراین هدف پژوهش پیش رو، مطالعه کاربرد گونههای مختلف کاشی در مسجد مظفریه بر اساس پیشینه کاربردی آن روشها در معماری ایرانی بوده و تلاش میکند به این سؤال پاسخ دهد که گونههای کاشی به کار رفته در مسجد مظفریه و جنبههای خلاقانه آن نسبت به نمونههای مشابه به کار رفته در گذشته چیست؟ بر این اساس دادهها به روش اسنادی و میدانی جمع آوری و به روشهای توصیفی، تحلیلی و تاریخی در این پژوهش استفاده شدهاند. نتایج نشان میدهد که علیرغم استفاده از روشهای مرسوم کاشیکاری در مسجد مظفریه، از شیوههای خلاقانهای در طراحی و اجرای کاشی استفاده شده است که سابقه کمتری در این فن دارد.
مطالعلأ تطبیقی نگارلأ موسیقایی «ضیافت فریدون و کندرو» در شاهنامه طهماسبی با متن ادبی شاهنامه فردوسی بر مبنای نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات ایران، شاهنامه فردوسی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و طی دوره های مختلف تاریخی بیشترین تأثیر و الهام از آن، در آثار نگارگران و نقاشان دیده شده است. در میان نسخ شاهنامه هایی که به فرمان شاهان صفوی تدوین گردید، شاهنامه طهماسبی از جایگاه مهمی برخوردار است. از بین نگاره های مختلف در شاهنامه طهماسبی، صحنه های بزمی با حضور نوازندگان مرد و زن قابل توجه است. در این پژوهش به مطالعه تأثیرپذیری متن تصویری شاهنامه طهماسبی از متن ادبی شاهنامه فردوسی با موضوع بزم و موسیقی پرداخته شده است. هدف از این مقاله تحلیل صحنه بزم و عناصر موسیقایی در نگاره «ضیافت فریدون و کندرو» از شاهنامه طهماسبی و مقایسه و تطبیق آن با متن ادبی (شاهنامه فردوسی) بر اساس نظریه بینامتنیت است. این مقاله در تلاش است به دو پرسش اصلی پاسخ دهد: 1- نگارگر شاهنامه طهماسبی در مصورسازی صحنه موسیقایی چگونه پایبند به متن ادبی (شاهنامه فردوسی) بوده است؟ 2- چه نوع ارتباط بینامتنی میان صحنه موسیقایی در متن تصویری (شاهنامه طهماسبی) و متن ادبی (شاهنامه فردوسی) وجود دارد؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای است. تجزیه و تحلیل کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد هنرمندِ نگارگر ضمن قرار دادن متن ادبی به صورت کتیبه در متن تصویری و تأثیرپذیری از مضامین آن، در مواردی از خلاقیت های شخصی برای تصویرگری صحنه بزم و عناصر موسیقایی استفاده کرده است. نگارگر در به تصویر کشیدن مجلس بزم به صورت آشکار به متن ادبی شاهنامه اشاره داشته؛ اما در برخی موارد از جمله ارائه نوع سازهای به کار رفته در مجلس بزم تحت تأثیر موسیقی و سازهای عصر صفوی بوده است.
بررسی شکل و تزیینات مرکب دان های فلزی ایرانی (سده های 5 10 ه.ق) محفوظ در موزه متروپلیتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
237 - 254
حوزههای تخصصی:
آثار فلزی ایران ازجمله مجموعه های بااهمیت و دارای ارزش هنری بالا هستند که مانند دیگر آثار هنری آن، قدمت زیادی دارند و ویژگی های مهمی چون فرهنگ، دین، اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زمانه خود و هم چنین نماد و نشانه هایی مربوط به دوران ظهور خویش را انعکاس می دهند. با توجه به اهمیت خوشنویسی در هنر اسلامی، مرکب دان ها نیز جزو وسایلی هستند که در رابطه با این هنر به کار گرفته می شوند. تا به این زمان پژوهشی در رابطه با مرکب دان های فلزی موزه متروپلیتن به طور خاص انجام نگرفته است. لذا در این پژوهش مرکب دان های فلزی ایرانی متعلق به سده های ۵-10 ه.ق (11-16 م.) از نظر شکل، تزیینات و نقوش به کار رفته مورد بررسی قرار می گیرند. بر این اساس، سوالات مقاله حاضر این چنین تبیین می شود: تزیینات به کار رفته در مرکب دان های مذکور چه ویژگی هایی دارند و شامل چه نقوشی هستند؟ این پژوهش به روش توصیفی تاریخی انجام شده و جمع آوری اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای و با گردآوری تصاویر از سایت موزه متروپلیتن بوده است. نتایج مشخص می کند در پنج نمونه مرکب دان از سده های ۵ 7 ه.ق، شکل مرکب دان ها مدور است و یا درپوشی مسطح با گنبد یا برجی در مرکز درپوش بر پایه عمودی کوتاه تعبیه شده و تعدد نقوش به کار رفته بر این آثار به ترتیب نقوش گیاهی، انسانی، حیوانی و خوشنویسی و صور فلکی متأثر از علم نجوم (که در مکتب خراسان و توسط دانشمندان ایرانی پیشرفت کرده است) می باشد. در مرکب دان سده 10 ه.ق، نقوش حیوانی و پیچش نقوش گیاهیِ نزدیک به هنر تشعیر ایرانی و با ظرافت بیش تر و طبیعت گرایانه ترسیم شده اند و شکل مرکب دان بر پایه برج ها و برگرفته از معماری و به فرم استوانه ای بلند و با درپوشی گنبدی به نماد آسمان ساخته شده است. درمجموع، تزیینات گیاهی بیش ترین و نقوش هندسی (نقش شمسه، چلیپا و الگوی هفت دایره) و صور فلکی، کم ترین تعداد را به خود اختصاص داده اند. اسب، شیر، آهو، خرگوش و گرگ نقوش جانوری پرکاربرد هستند که در میان قاب های هندسی و یا در بطن پیچک های طوماری و اسلیمی ها قرار گرفته اند. نقوش انسانی، سوار بر اسب و یا در قالب صور فلکی تصویر شده اند. کتیبه های خوشنویسی در نوارهای پایین و بالای مرکب دان و روی درپوش استفاده شده و خط کوفی و نسخ، بیش ترین کاربرد را در تزیین مرکب دان ها داشته اند.
مقایسه نقوش تزیینی در دوخت پرکار بلوچ های ایران و سوزن دوزی کاسوتی هندوستان
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
61 - 71
حوزههای تخصصی:
سوزن دوزی یکی از شیوه های تزیینی پارچه است که درمیان مردمان تمام سرزمین ها ازجمله جوامع شرقی و سنتی به اشکال متنوعی به منصه ظهور رسیده است. هدف این پژوهش، مقایسه صوری و مضمونی برخی از نقوش دوخت پرکار ایرانی با سوزن دوزی کاسوتی هندی است. دوخت های پرکار، زیرمجموعه سوزن دوزی بلوچ قرار می گیرد و سوزن دوزی کاسوتی با ایالت کارناتاکا در جنوب هندوستان ارتباط پیدا می کند. علت اقدام به این مقایسه آن است که به لحاظ بصری و تکنیکی به ویژه در اجرای خطوط محیطی شباهت فراوانی بین نقوش بلوچ دوزی و کاسوتی وجود دارد، به نحوی که در صورت ملاحظه طرح خطی، تشخیص اصالت سوزن دوزی برای بیننده دشوار می نماید و ممکن است نقوش هندی را بلوچی قلمداد کند و بالعکس. در این میان، تفاوت های بارز رنگی و نوع به کارگیری فنون اجرایی در پر کردن زمینه نقش است که در تشخیص صحیح مؤثر واقع می شود. با این نگاه، پرسش آن است: مقایسه صوری و مفهومی نقوش کاربردی در دوخت پرکار بلوچ و سوزن دوزی کاسوتی، مبین چه شباهت ها و تفاوت هایی در شیوه اجرا و مضمون آنهاست؟ این مطالعه توسعه ای با نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده، به شیوه توصیفی - تحلیلی نشان داد: علی رغم تشابه در شیوه دوخت، در مقابل دوخت های پرکار بلوچ ها، کاسوتی، یک سوزن دوزی میان کار است یعنی میزان پوشش سطح پارچه با نخ در دوخت پرکار، بیشتر از دوخت کاسوتی است اما به لحاظ صوری، نقوش در هر دو هنر، انتزاع یافته هستند و البته به صورت تقریبی بر مضامین مشابه دلالت می کنند که این امر بر قرابت فرهنگی مردمان این دو سرزمین صحه می گذارد.
واکاوی تبادل عناصر بصری نقوش آثار شیشه ای سرزمین های ایران، مصر و عثمانی (قرون 13- 15م)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
7 - 16
حوزههای تخصصی:
سرزمین های ایران، مصر و عثمانی از پیشگامان هنر و دانش جهان اسلام، تبادلات هنری و فرهنگی بسیاری با یکدیگر داشته و از هنر همدیگر تأثیر پذیرفته اند. هنر شیشه گری به عنوان یکی از هنرهای برجسته، پس از اسلام در سرزمین های مذکور همچنان مورد توجه قرار گرفته و هنرمندان با نوآوری و خلاقیت در ساخت و تزیین ظروف شیشه ای، آثار ارزنده ای را به جای گذاشته اند که شایسته مطالعه و بررسی هستند. لذا هدف پژوهش حاضر مطالعه تبادلات هنری عناصر بصری نقوش آثار شیشه ای باقی مانده از قرون 13-15 میلادی از سرزمین های ایران، مصر و عثمانی است تا به این سؤالات پاسخ دهد که 1. هنر شیشه گری ایران، مصر و عثمانی در قرون مذکور چه تأثیراتی از یکدیگر پذیرفته است؟ و 2. چه اشتراکات و تفاوت هایی در نقوش جانوری و گیاهی آثار شیشه ای موجود است؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی است که اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و سایت های معتبر گردآوری شده و 103 اثر به عنوان جامعه آماری، بر اساس آثار موجود و باقیمانده از دوران مذکور در کتب و موزه های معتبر انتخاب شده و به شیوه کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل متعددی همچون مهاجرت، تبادل دانش و آثار هنری و فرهنگی، سبب شده تا سرزمین های ایران، ممالیک مصر و عثمانی از فرهنگ و هنر همدیگر متأثر و بهره مند شوند. وجود برخی اشتراکات در تزیینات جانوری و گیاهی موجود روی آثار شیشه ای نیز نمایانگر تأثیرات متقابل هنر شیشه گری در سرزمین های مذکور از همدیگر است.
بررسی و تحلیل نقوش و تزیینات قلمدان های دوره قاجاریه موزه آرمیتاژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلم و قلمدان همگام با رشد تمدن تطور یافته و قلمدان سازی به عنوان یک هنر دیرینه، نقش بهسزایی در فرهنگ ایران دارد. قلمدان سازی در ایران دوره صفویه و قاجاریه به اوج شکوفایی رسید. در این دوران قلمدان نگاری ایران تحت نفوذ شیوهی اروپایی قرار گرفت و امروزه بسیاری از قلمدان های ایرانی در موزه های معتبر دنیا نگهداری میشوند. با توجه به تعداد قلمدانهای قاجاریه موزه آرمیتاژ، مسئله پژوهش به چگونگی طبقه بندی شکل، موضوعات و نقوش قلمدانها از منظر بصری میپردازد. بر این اساس، در پژوهش حاضر به سؤالات زیر پاسخ داده شده: 1- شکل، موضوعات، نقوش و تزیینات بصری زینتدهنده قلمدان های منتخب دوره قاجاریه چگونه طبقه بندی میشوند؟ این پژوهش به دنبال دستیابی به اطلاعاتی پیرامون تزئینات و شکل 35 نمونه قلمدان قاجاری موجود در موزهی آرمیتاژ روسیه است که از قدیمی ترین نگارخانه های هنری با آثار فاخر ایرانی است. پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات این نوشتار به روش اسنادی است. قلمدان های موزه آرمیتاژ از لحاظ کاربرد و شکل در دو دسته کلی طبقهبندی می شوند: 1- کشویی 2- دربدار. تعداد قلمدان های کشویی بیشتر از دربدار بوده و تمام قلمدان های کشویی، کله گرد هستند که دو شیوه برش مختلف دارند: 1- دهان اژدری 2- بیضی؛ که شیوه برش دهان اژدری متداول تر از بیضی است و قلمدان های دربدار نیز همگی برش عرضی دارند. موضوعات قلمدان نگاری ها متنوع است که از این بین منظرهپردازی، گل و مرغ و کاربرد نقوش گیاهی در قالب هنر تذهیب بیشترین فراوانی را دارند که به شکل یک موضوع و یا ترکیبی از چند موضوع روی یک قلمدان به چشم می خورد.
مفهوم دادگری در نگاره ثناگویی امیر دزدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دادگری به عنوان یک مفهوم فراگیر، به اشکال مختلف در هنر و ادبیات ایران بروز یافته است. در اندیشه سیاسی ایرانشهری، برقراری نظم دربار، مبتنی بر قواعد نظم مقدس کیهانی یکی از الزامات دادگری محسوب می شد. با بروز تحولاتی در دوران شاهرخ، امیران لشکر ضمن لشکرداری، در راستای کسب قدرت دیوانی نیز اقدام می کردند. این فرایند از منظر اندیشه سیاسی ایرانشهری مصداقی از بیداد و بی نظمی بود. بر این اساس، به نظر می رسد بروز نگاره ثناگویی امیر دزدان در نسخه بایسنغری گلستان سعدی، ضرورت بروز دادگری و برقراری نظم دربار را از سوی هنرمندان مکتب هرات و در نسبت با احوال زمانه آشکار می کند. بنابراین با هدف شناخت نسبت مفهوم دادگری و شکل گیری نگاره ثناگویی امیر دزدان، این سوال طرح گردید که روایت گلستان سعدی از حکایت ثناگویی امیر دزدان و تصویرگری آن در نسخه بایسنغری گلستان سعدی، چه نسبتی با ضرورت دادگری و برقراری نظم دربار در زمان حکومت شاهرخ تیموری و فرزندش بایسنغر دارد؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی وجوه سیاسی اجتماعی هنر ایران است. روش تحقیق این مطالعه توصیفی- تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده های آن به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نگاره ثناگویی امیر دزدان، با توجه به شواهد تاریخی در زمره آثار سنت اندرزدهی سیاسی و آشکارکننده ضرورت توجه حاکم به دادگری و برقراری نظم دربار است. این تصویر که وضعیتی از بیداد را تجسم می بخشد، نقش و حضور امیران تیموری در دربار را نظیری بر امیر دزدان طرح می کند. از طرف دیگر، نگارگران در تداوم نقش سعدی در اندرزدهی سیاسی، ناشایست بودن ثناگویی در دربار را نیز موردتوجه قرار داده و عاقبت ناپسند آن را متذکر می شوند.
تأملی در مؤلفه های بصری پنج اثر گل و مرغ از استاد حاج میرزا آقا امامی
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجار هنر کتاب آرایی و نگارگری افول یافت و شیوه هایی همچون نقاشی های رنگ روغن، مینایی، لاکی، در این عصر رواج پیدا کرد. ازجمله هنرهایی که در این عصر روبه رشد بود، نقاشی هایی با موضوع گل ومرغ است. اولین ذهنیتی که از با شنیدن این موضوع گل ومرغ پدیدار می شود، وجود دو عنصر بصری گل ومرغ در طبیعت است. هنرمندان در اعصار گوناگون به شیوه های مختلف از این دو عنصر بصری بهره برده اند و آثار ارزشمندی خلق کرده اند. ازجمله هنرمندان برجسته این حوزه در عصر قاجار می توان به میرزا آقا امامی اشاره کرد. میرزا آقا امامی در رشته های مختلف هنری چون گل ومرغ، تذهیب، تشعیر، جلد سوخت، طراحی فرش، نقاشی قلمدان، تزئینات درهای چوبی آثار ماندگاری آفریده است. این پژوهش در تلاش است ضمن معرفی پنج اثر از گل مرغ ایشان به بررسی تطبیقی فرم گل ها و پرندگان و ساختار بصری موجود در عناصر بصری آثار منتخب بپردازد و مؤلفه های بصری آثار مطالعاتی را مورد تفحص قرار دهد. روش این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و به شیوه کیفی انجام شده است و جمع آوری داده ها بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای استوار است. لذا این پژوهش در پی پاسخ به دو پرسش اساسی است: گل ها و پرندگان در پنج اثر منتخب مطالعاتی دارای چه شباهت و تفاوت هایی با عناصر بصری در طبیعت هستند؟ آثار گل و مرغ میرزا آقا امامی واجد چه مؤلفه های بصری هستند؟ برآیند پژوهش نشان داد، گل ومرغ های میرزا آقا امامی بیشتر متمایل به سبک طبیعت گرایانه انجام شده است یعنی مشابه عناصر طبیعی است. از گل هایی همچون شکوفه گیلاس، گل پامچال، صدبرگ، کوکب، یاسمن بهره برده است. پرندگان کبوتر و قمری و کبک نیز در آثارش قابل مشاهده هستند. آثار گل ومرغ میرزا آقا امامی به لحاظ ساختار ترکیب بندی، فرم، رنگ بسیار متمرکز بوده، پرندگان و یا گل ها نیز از ترکیب بندی مثلثی برخوردارند. تعادل، عدم قرینگی، هماهنگی، قاطعیت، یکپارچگی، تنوع، تکرار از مؤلفه های بصری این نقاشی محسوب می شود.
تحلیل نگاره نبرد بهرام گور با اژدها منسوب به کمال الدین بهزاد با روش آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگارگری ایرانی نیز می توان تفسیر هنرمند را از طریق بررسیِ مصورسازی متون و مضامین ثابت توسط نگارگران برجسته مطالعه کرد. از این زاویه دید مسئله تفسیر هنرمند از متن ادبی اهمیت فراوانی می یابد و نگارگران در مصورسازی نسخه های متنوع آن، از تفسیر شخصی خود از متن اولیه بهره برده و معنای دیگری علاوه بر مضمون اثر در نگاره ها خلق کرده اند. اژدهاکشی بهرام به دلیل ویژگی هیجانی در بیشتر نسخ خمسه نظامی با نوآوری هایی تصویرسازی شده است. نگارگران در ترسیم نگاره های خمسه نظامی در مکتب هرات درواقع معنای دیگری را در نگاره ها خلق کرده اند که در حقیقت نشان دهنده مؤلف بودن نگارگر در ترسیم صحنه های خمسه نظامی است. یکی از نگاره هایی که نگارگر به عنوان مؤلف یک اثر معنای افزوده ای را ایجاد کرده است، تصویر نگاره «نبرد بهرام گور با اژدها» منتسب به کمال الدین بهزاد در نسخه خمسه نظامی کتابخانه بریتانیا هست. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معنای لایه های پنهانی در نگاره بهرام گور با اژدها به روش آیکونولوژی شکل گرفته است و با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به طرح این پرسش می پردازد که «چه لایه های معنایی پنهان در نگاره نبرد بهرام گور با اژدها وجود دارد؟» نگاره مذکور در این نوشتار به روش تحلیلی با رویکرد آیکونولوژی انجام گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که این نگاره ازنظر بصری و رابطه بین متن ادبی و خود اثر با سایر نگاره هایی با چنین مضمونی تفاوت دارد و بیانگر سیر صعودی بهرام به سوی حق و به نوعی نمایانگر سلوک معنوی بهرام است. حرکت بهرام در حقیقت مراحل رسیدن به کمال را نشان می دهد. بهرام در این نگاره با از بین بردن غرور، نفس درونی که با شکست اژدها همراه است دچار تزکیه درونی می شود در حقیقت گورخر نماد نفس هشداردهنده و لوامه است که به مدد آن بهرام موفق به کشتن اژدها که نماد نفس اماره است می شود؛ و شکست اژدها به نوعی شکست این نفس بوده است. که در آن بهرام سیر سلوک وادی حق را طی می کند که به نوعی نمایانگر حرکت از عالم ناسوتی به عالم لاهوتی هست که با سختی هایی همراه است.
کارکرد وقف در حفظ مصحف های نفیس (مطالعه موردی: مصحف های نفیس گنجینه آستان قدس رضوی و واقفان آنها در دوره قاجار)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
39 - 54
حوزههای تخصصی:
سنت وقف مصحف بر مساجد و بقاع متبرک از نخستین دهه های ظهور اسلام جاری شد. در ایران همواره مهم ترین مرکز جذب مصاحف وقفی مزار امام رضا(ع) در مشهد بوده و کسانی بسیار، دست کم از اوایل سده چهارم تا کنون، هزاران مصحف نفیس وقف آنجا کرده اند. انگیزه های معنوی و دنیوی این واقفان را در گستره ای از شوق تحصیل ثواب و نشر دانش و آگاهی، تا بقای نام خود و خاندان و حفظ آثار از گزند روزگار می توان دسته بندی کرد، که این انگیزه آخر بیشتر به کار مطالعات تاریخ هنر اسلامی آمده است. در دوره قاجار که پایانه ایران کهن و دروازه ایران نوگراست، به آستان قدس رضوی قدری متفاوت از ادوار پیش توجه شد، چنان که شاه خود متولی حرم گشت و همه نایبان تولیتش را از پایتخت فرستاد. سران حکومت و اشراف وابسته به ایشان نیز مصحف های موجودشان را، که یا یادگار پیشینیان یا سفارش خودشان بود، پیشکش آستان رضوی کردند. در این نوشتار ده تن از سرشناس ترین واقفان قاجاری مصاحف گنجینه رضوی، به همراه نسخه های اهدایی شان، معرفی و جایگاه اجتماعی و انگیزه هایشان تا حدی بررسی شده است. در انتها روشن می شود که وقف این آثار، با هر انگیزه ای، به حفظ آنها انجامیده و زمینه را برای مطالعات تاریخ هنری فراهم کرده است. روش دست یابی به اطلاعات، مراجعه به متون حدیث و فقه، تاریخ نامه های معتبر عصر قاجار، و مطالعه مقالات تحلیلی معاصر، به ویژه در نشریه وقف میراث جاویدان، در کنار تحلیل مصحف های وقفی بوده است.
مطالعه صندوق های قبر چوبی استان مرکزی، از دوره آل بویه تا آغاز صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صندوق قبر های چوبی ازجمله مهم ترین تولیدات چوبی دوران اسلامی ایران محسوب می شوند. تاکنون بسیاری از این صندوق ها در پژوهش های مختلف بررسی و معرفی شده اند؛ اما در محدوده استان مرکزی باوجود داشتن تعداد زیادی از این صندوق ها، در پژوهش های موجود، چندان بدان ها پرداخته نشده است؛ در عین حال که بسیاری از این آثار با گذشت زمان یا در حال تخریب بوده یا اینکه مفقود شده اند. از این روی ضرورت داشت که در یک پژوهش مستقل و هدفمند، به بررسی و مطالعه این صندوق ها پرداخته شود. با توجه به این تفاسیر، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های ظاهری و تزئینی صندوق های چوبی استان مرکزی و مضامین کتیبه های به کار رفته در آنها است. پرسش های اصلی پژوهش حاضر نیز بدین شرح است، آثار چوبی مورد مطالعه چه ویژگی های ظاهری، فنی و تزئینی دارند؟ مضامین کتیبه های به کار رفته در آنها چیست؟ نظر به اینکه در بررسی های میدانی صورت گرفته تعداد زیادی از این صندوق ها شناسایی شد که عمدتاً مربوط به قرون متأخر اسلامی هستند، در پژوهش حاضر صرفاً آثار چوبی قبل از دوره صفویه بررسی شده اند. برای نیل به این هدف، از روش توصیفی - تحلیلی برای انجام پژوهش حاضر استفاده شده و شیوه گردآوری اطلاعات در آن بر پایه مطالعات میدانی و کتابخانه ای است. با انجام پژوهش حاضر تعداد نه عدد صندوق شناسایی شد که قدمت آنها در بازه زمانی قرن چهارم تا اوایل قرن دهم هجری قرار دارند. این صندوق ها از چهار فرم مختلف برخوردار بوده و شیوه های مختلف تزئینی در آنها به کار رفته که بعضاً قابل مقایسه با برخی آثار چوبی مناطق دیگر هستند. کتیبه های به کار رفته در این آثار نیز شامل برخی آیات قرآن، برخی اشعار فارسی مذهبی، معرفی صاحب قبر و ماده تاریخ است. این کتیبه ها به خط کوفی، محقق، نسخ و ثلث نگاشته شده و برخی از آنها توسط هنرمندان دو شهر سلطانیه و جوشقان، ساخته شده اند.
بازآفرینی، آسیب نگاری و بررسی ساختاری کتیبه گریوار بقعه دوازده امام یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ ساخت بقعه «دوازده امام یزد» به عنوان یکی از کهن ترین بناهای کتیبه دار ایران، به اواخر دوره آل بویه و دیلمیان برمی گردد. تحقیقات انجام گرفته بر روی این بنا به معماری و مرمت جداره خارجی آن محدود می شود، درحالی که گنبدخانه آن دارای آرایه های ارزشمندی ازجمله کتیبه آیت الکرسی در گریوار گنبد است. هدف این پژوهش، مطالعه آسیب های وارده به این کتیبه و شناخت ساختار و نقوش به کار رفته در آن برای کمک به استفاده های بعدی ازجمله در مرمت کتیبه بوده است. نیل به این هدف در گرو پاسخ به این دو سؤال است: 1. آسیب های وارده به کتیبه گریوار بقعه دوازده امام شامل چه مواردی است؟ 2. ساختار کلی و تزئینات به کار رفته در این آرایه چگونه است؟ ضرورت این پژوهش از این روست که با توجه به قدمت بنا و تأثیرات مخرب جوی، کتیبه فوق دچار آسیب های جدی شده لذا نیازمند شناخت این آسیب ها جهت جلوگیری از آسیب های بیش تر و بازسازی بوده و احیای آن بسیار ضروری است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. یافته های این پژوهش براساس بازآفرینی بخش های آسیب دیده، آسیب نگاری و پردازش تصویری با برنامه های رایانه ای، حاکی از آن است که بیش ترین آسیب ها عمدتاً به دلیل ریزش مصالح زیرساخت،ریزش رنگ و آلودگی های محیطی است. وسعت ریزش مصالح هفت درصد کل کتیبه است و ریزش تکه ای رنگ 5/6 درصد کتیبه را درگیر نموده درحالی که آلودگی های سطحی 100 درصد کتیبه را فراگرفته اند. تحلیل داده ها در آلودگی سطحی، گواه وجود میانگین 13 درصدی رنگ خاکستری روشن،34 درصدی خاکستری میانه و 14درصدی خاکستری تیره به جای دو رنگ سفید 55 درصدی و سیاه 45 درصد در طرح اولیه است که نشان از سطح بالای تخریب کتیبه دارد. هم چنین هرچند در همه کتیبه های معماری نظام های سه گانه نوشتاری، هندسی و گیاهی لزوماً به کار نرفته اند، براساس بررسی ساختاری کتیبه، این اثر هر سه بخش را به شکل ساختارمندی داراست به گونه ای که طراح، هریک از اجزاء را در هماهنگی هرچه بیش تر برای رسیدن به کلیتی منسجم طراحی نموده است.
بررسی، تحلیل و طبقه بندی طرح و نقش قالی های امروزی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان کرمانشاه در غرب ایران واقع شده است. قالی کرمانشاه در گذشته دارای نقوش زیبا و رنگ های متنوعی بوده که گاه از نقوش و رنگ های رایج در شهرها و مناطق دیگر متأثر بوده است. با توجه به مشکلات فراوان و فراموش شدن طرح و نقش قالی های اصیل کرمانشاه، لزوم توجه به پیشینه و فرهنگ بومی و بررسی مواردی نظیر طرح و نقش قالی های امروزی این استان ضروری است. مسئله اصلی این تحقیق، نبود اطلاعات قالی های امروزین کرمانشاه بود و در این راستا، تنوع طرح و نقش قالی های امروزین استان کرمانشاه کدام است؟ سؤال اصلی تحقیق محسوب می شود. هدف از انجام تحقیق بررسی، تحلیل و طبقه بندی طرح و نقش قالی های بومی و اصیل امروزی کرمانشاه بود. جامعه آماری در این تحقیق شامل 50 قالی و جامعه نمونه برای ارائه و بررسی در این مقاله تعداد 16 تخته قالی است که به شیوه هدفمند و بر اساس فراوانی و حذف نمونه های مشابه انتخاب شده است. نتایج نشان داد که انواع طرح قالی های امروزی کرمانشاه از نظر نحوه اجرای اجزاء و نقش مایه ها عمدتاً از نوع شکسته (رج شمار بین 45-20) هستند. طرح های پرکاربرد در این قالی ها شامل لنگر کشتی، کلاه فرنگی، برچلوارک، سماوری، ترنج لنجاب، تلفیقی، دو گل اکبرآباد، محرابی گلدانی، شکارگاه، حسین آباد کلیایی، سیدعبداللهی، کیوه نانی، یه گلی، سیخ کبابی، دارگل، بازوبندی و قهوه سینی بودند. همچنین بیشترین رنگ های استفاده شده در این قالی ها نیز شامل رنگ های سرمه ای، کرم، روناسی، سیاه، لاکی، آبی، الماسی، قرمز، قهوه ای، زیتونی، سبز و خاکی بود. به نظر می رسد که قالی های امروزی کرمانشاه که عمدتاً در ناحیه سنقر کلیایی یافت می شوند، از نظر رنگ دارای اصالت بالایی هستند؛ اما به دلیل نزدیکی سایر شهرهای مهم در زمینه قالی بافی (مانند بیجار و سنندج)، برخی طرح ها و نقش های غیراصیل نیز در آن ها وجود دارد.
پژوهشی در مکتب فلزکاری هرات با تکیه بر شش اثر شاخص
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
61 - 75
حوزههای تخصصی:
خراسان بزرگ و شهر هرات یکی از مهم ترین پایگاه های فرهنگی ایران به ویژه در دوران اسلامی و از قرون میانه به این سو، است که همواره بستری برای پرورش انواع هنرهای ایرانی و اسلامی به شمار آمده است. در این میان، کانون فلزکاری و تولید انواع آثار فلزی کاربردی با سطوح بالا و برای طبقات اعیان و اشراف، از هنرهای برجسته هرات بود که در ابعاد فنی و هنری توانست بر سایر مکاتب فلزکاری جهان اسلام همچون کانون های غرب ایران (موصل) تأثیرگذار باشد. لیکن در وجه پژوهشی، این قطب مهم خراسان در عرصه فلزکاری، مورد غفلت واقع شد. ازاین رو، معرفی مکتب فلزکاری هرات و بررسی و تحلیل فنی و زیبایی شناختی شش اثر شاخصِ منتسب به آن، هدف مقاله بوده و پرسش اصلی تحقیق این است که عناصر و مؤلفه های فنی و زیبایی شناختی آثار مورد مطالعه هرات کدام است؟. خلاصه نتایج و یافته ها حاکی از آن است که کانون فلزکاری هرات علاوه بر تأثیرگذاری بر سایر مکاتب غرب ایران (موصل)، دارای ابعاد فنی و هنری تازه ای است که در عصر خود بدیع و منحصربه فرد بود. شیوه های ساخت و تولید شامل ریخته گری و قالب گیری و مهم تر، ترصیع کاری (نشاندن فلز نقره یا مس بر زمینه اثر) است که از روش های بدیع و به کار گرفته شده در تولید آثار آن عصر است. در بخش تزئینات ضمن بهره گیری از طبقات مختلف نقوش، از روایت ها و موضوعات تصویری جهت نقش پردازی استفاده شده که از آن جمله می توان به مفاهیم و مضامین نجومی و صور دوازده گانه به همراه نمادها، شکار، موسیقی و می گساری اشاره داشت. این پژوهش از نوع کیفی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است، هم چنین شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.