فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۹٬۷۲۲ مورد.
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
19 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نقطه آغازین طراحی، مرحله ای پیچیده ، مهم و مبهم است. پژوهشگران معتقدند که طراحان در ابتدای طراحی، از فکر بسیار ساده ای استفاده می کنند تا زنجیره راه حل های ممکن را محدود کنند که به آن مولد اولیه می گویند. مولدهای اولیه منابع مختلفی دارند که یکی از آن ها رجوع به سایر عرصه هاست و در این میان، سینما زمینه ای است که گستره وسیعی از فضاهای نامکشوف را در اختیار قرار داده است. بنابراین، سؤال این پژوهش عبارت است از اینکه چگونه می توان آثار سینمایی را به عنوان یکی از منابع شکل گیری مولدهای اولیه در نظر گرفت؟ هدف پژوهش: این پژوهش سعی دارد تا نقش سینما را به عنوان یکی از منابع شکل دهنده به مولدهای اولیه، بررسی کند تا به واسطه آن، یک منبع قابل اعتنا برای تسهیل گام نخست طراحی که با پیچیدگی های زیادی روبه روست مطرح شود.روش پژوهش: این پژوهش ابتدا مبتنی بر مباحث نظری موجود در منابع کتابخانه ای، مفهوم مولد اولیه را شرح می دهد، سپس با به کارگیری روش پژوهش کیفی و تحلیل محتوای سکانس های برخی از آثار سینمایی، امکان بهره گیری از سینما به عنوان یکی از منابع مولدهای اولیه را بررسی می کند.نتیجه گیری: پس از حصول شناختی از مفهوم مولد اولیه، دسته بندی از آن ارائه می شود و برای هر دسته، شواهد نظری از متون سینما ارائه شده است. چهار نظرگاه مختلف با تکیه بر همین دسته بندی، شامل زیست انسان، استعاری- فلسفی، مباحث محیطی و مباحث شکلی برای بررسی مصادیق سینمایی اتخاذ شده و برای هر یک، مصادیقی از آثار سینمایی ارائه شده است. طبق این نکات، نشان داده شد، سینما منبعی قابل اعتنا برای مولدهای اولیه بوده و می تواند برانگیزاننده طیف وسیعی از مولدهای اولیه باشد.
بررسی تأثیر مدرنیته بر معماری خانه های معاصر شهر تبریز در دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:تبریز به عنوان یکی از شهرهای مهم ایران در ادوار تاریخ به خصوص چند سده اخیر مطرح بوده است، در دوران قاجار بسیاری از دستاوردهای تازه دنیای جدید، برای اولین بار در ایران، در این شهر تجربه شد. معماری تبریز به عنوان شهری پیشگام در شکل گیری تجدد در ایران، دستخوش تغییراتی در این دوران شد و معماری سنتی ایران را تحت تأثیر قرار داد. سؤال اصلی پژوهش این است که تأثیر مظاهر تجدد بر کالبد معماری خانه های تبریز چگونه نمود یافته و چه تغییراتی در معماری این دوران صورت پذیرفته است؟هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تجدد و مدرنیته شدن ایران بر معماری دوره قاجار در تبریز است.روش پژوهش: این پژوهش براساس هدف، پژوهشی با رویکرد کیفی است که با استفاده از روش تحقیق تفسیری-تاریخی در بٌعد موضوعات تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در بٌعد موضوعات معماری به دنبال پاسخ به سؤال پژوهش است. گردآوری داده ها براساس مطالعات کتاب خانه ای و مشاهدات میدانی بوده و به بررسی تأثیر عناصر معماری غربی بر معماری ایرانی با تأکید بر خانه های شهر تبریز در دوره قاجار پرداخته شده است، در این پژوهش عناصر معماری غربی متغیر مستقل و معماری خانه های تبریز متغیر وابسته هستند.نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از این است که در این دوران به واسطه ولیعهدنشین بودن و تمرکز قدرت و ثروت در این شهر بستر مناسبی برای روشن فکران برای ایجاد تغییرات در سطوح مختلف از جمله معماری فراهم شد و شاهد ورود عناصر معماری غرب هم چون سقف های شیبدار، سرستون های کرنتین، جفت ستون در نما، قوس های نیم دایره ای، تأکید بر پله ورودی، استفاده از نرده فلزی برای پله ها، استفاده از خطوط منحنی و نمای متقارن در ساختمان هستیم.
تحلیل مؤلفه های مکتب اکسپرسیونیسم بر معماری داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
97 - 110
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مؤلفه های اکسپرسیونیسم و تأثیر آن ها بر طراحی داخلی می پردازد. اکسپرسیونیسم، با تأکید بر بیان احساسات درونی، در تعامل با هنر و اجتماع، جایگاه مهمی در معماری داخلی دارد. هدف این تحقیق، شناسایی اشتراکات این سبک با طراحی فضاهای داخلی است. روش پژوهش ترکیبی بوده و مؤلفه ها از طریق تحلیل محتوای کیفی، با استفاده از کدگذاری باز و محوری استخراج شده اند. داده ها با نرم افزار MAXQDA تحلیل و در نهایت ۵ مقوله ی محوری و ۱۶ زیرمؤلفه شناسایی شد. در بخش کمّی، ارزیابی معماری اکسپرسیونیستی با نمونه گیری غیرتصادفی و زنجیره ای از ۱۲ متخصص نقاشی و معماری انجام شد. همچنین، ۹ اثر معماری به روش نمونه گیری هدفمند بررسی گردید. نتایج نشان می دهد که از میان ۵ معیار و ۱۶ شاخص، فرم های منحنی، اغراق، فرم های کج ومعوج و عدم طبیعت گرایی بیشترین تأثیر را بر طراحی داخلی دارند.
مطالعه تغییرات مفهوم مسکن متناسب با سبک نوین زندگی شهری با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «مسکن» بعنوان یکی از مهم ترین بناهای استقراریافته در شهر از اهمیت دوچندانی برخوردار است؛ بالواقع مسکن علاوه بر پوشش سطح گسترده تری در بین سایر کاربری های شهری، دربرگیرنده ی بیشترین ساعات سپری شده ی عمر افراد است. این همه در حالی است که از دیرباز، «خانه» برای ایرانیان با ارزش های سنتی و فرهنگی اصیلی مأنوس بوده و برای هر فرد از جایگاه مقدسی، برخوردار بوده است. درعین حال، توسعه مسکن نوین کشور، تحت تأثیر سبک معماری غربی، ترجیحات و سلیقه و به تبع آن، نیازهای معاصر افراد، دارای تغییر مفهومی محسوسی بوده است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با پارادایم کیفی و رویکرد واقع گرایی اسلامی انجام شده است، دارای فرآیندی استقرایی است که عوامل چندگانه ی موثر بر تاثیر و تناسب توسعه مسکن و سبک نوین زندگی شهری را تبیین خواهد نمود. بدین ترتیب، از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته در سطح متخصصین، سعی دارد تا تغییرات مفهوم مسکن متناسب با سبک نوین زندگی شهری و با ملاحظه ی رویکرد اسلامی را مطالعه نماید. یافته ها که حول سه سوال کلیدی اصلی تنظیم شده است، نشان می دهند که مفهوم مسکن امروزی بیش از آنکه تحت تاثیر تناسب خود با محتوای سبک نوین زندگی شهری، سمت و سو یابد، تحت هدایت عوامل اقتصادی، دیدگاه سودگرا و منفعت های فردی و مصلحت اندیشی مالی افراد، است. نتیجه چنین روندی، ساخت خانه هایی با فاصله محسوس محتوایی، نسبت به مفهوم سنتی خانه خواهد بود که بسیاری از مفاهیم توسعه مسکن اسلامی را نیز در بر نمی گیرد. هرچند بنظر می رسد که پایبندی به برخی ارزش ها و باورهای اصیل جامعه نظیر محرمیت، پرهیز از اشرافیت و رعایت حال همسایه، در هر صورت، در ترجیحات افراد و در انتخاب خانه، نقش دارد و افراد سعی دارند با توازن میان توان مالی خود و چنین ویژگی هایی در خانه ی انتخابی، ترجیحات خود را بهینه سازند. در نهایت، مفهوم «خانه» امروزی، برساخته ای اجتماعی است که نشان از هویت فرد امروزی، توان مالی وی و ارزش های فرهنگی حاکم بر جامعه دارد. این مفهوم، به فراخور توانمندی اقتصادی وی در کنار ضوابط مدون توسعه مسکن شهری، می تواند دربرگیرنده ی ارزش های اصیل تر و مناسب تری از مفهوم «خانه» در محتوای یک شهر ایرانی- اسلامی، باشد.
تحلیل تطبیقی شاخص های توسعه یافتگی کلانشهرها با رویکرد توسعه پایدار (مطالعه موردی: تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
63 - 78
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل شاخص های توسعه یافتگی چهار کلانشهر (تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز) انجام شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است. در این تحقیق، شاخص های اجتماعی و اقتصادی و ۲۱ زیرشاخه از آن ها با استفاده از مدل AHP وزن دهی شده و با مدل تاپسیس، رتبه بندی توسعه پایدار کلانشهرها انجام شده است. نتایج نشان می دهند که از نظر شاخص های اجتماعی، مشهد رتبه اول و شیراز رتبه دوم را کسب کرده اند، در حالی که تبریز و اصفهان به ترتیب در رتبه های سوم و چهارم قرار دارند. در شاخص اقتصادی، مشهد در رتبه اول و تبریز در رتبه چهارم قرار دارند. در نهایت، از ترکیب شاخص های اجتماعی و اقتصادی، مشهد در رتبه اول و اصفهان در رتبه چهارم قرار دارد و شیراز و تبریز به ترتیب در رتبه های دوم و سوم قرار گرفته اند.
تحلیل فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری اخلاقی برنامه ریزان و مدیران شهری براساس یافته های بررسی طرح تفصیلی منطقه 22 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
97 - 114
حوزههای تخصصی:
نقش برنامه ریزان و مدیران شهری به عنوان متخصصانی که مسئولیت تهیه، هدایت و اجرای برنامه های توسعه شهری را برعهده دارند، در جهت گیری برنامه ها غیرقابل انکار است. روابط و مناسبات کنشگران و توزیع قدرت میان آن ها که به تصمیم هایی مغایر با چارچوب اخلاق حرفه ای و درنتیجه عدم دستیابی به نتایج مورد انتظار منجر شده اند، چالش های اخلاقی متعددی به همراه دارد. نقطه شروع پژوهش، بررسی کدهای اخلاقی در برنامه ریزی شهری و تأثیر آن بر برنامه های توسعه شهری است. تصمیم سازی برنامه ریزان و تصمیم گیری مدیران در طرح تفصیلی منطقه 22 شهرداری تهران در دو بعد محتوایی و رویه ای مورد ارزیابی قرار گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف، از رهیافت کیفی بهره گرفته شده است. یافته های حاصل از 15 مصاحبه نیمه ساختاریافته با استفاده از نرم افزار MaxQDA طبقه بندی و با بهره گیری از روش تحلیل محتوای قیاسی تحلیل شده است. براساس یافته های پژوهش، نفوذ جریان های دارای قدرت، تأثیر قابل توجهی بر جهت دهی طرح مغایر با اصول اخلاقی گذاشته است. پیوند مدیران با یکدیگر و نهادهای سیاسی، دامنه انحصار تصمیم ها را رقم زده است و عدم هماهنگی میان مدیران و برنامه ریزان به وضوح ازسوی مشارکت کنندگان مطرح شده است. غلبه ساختار تمرکزگرای حاکم بر نظام تصمیم گیری، وابستگی تصمیم ها به منفعت گروهی خاص را در پی داشته است. به طور کلی به کارگیری موضوع های اخلاقی در برنامه ریزان، در سطح مطلوب تری ارزیابی شد و این تفاوت در دیدگاه مدیران، با اشاره به موضوع ملاحظات اجرایی توجیه شده است.
شناسایی و اعتبارسنجی پیشنهادات معماری مدارس اجتماعی (محله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از یک طرف مدارس بسیاری در کشور وجود دارند که می توانند پذیرای نقش های مهمی در محله باشند که متأسفانه در نظام تربیتی رایج مورد بی توجهی قرارگرفته و اکثر اوقات بسته بوده و به صورت قلعه ای با دیوارهای بلند، ارتباطی با محله ندارند؛ از طرف دیگر طراحی یک ابزار سنجش مناسب و اعتبارسنجی آن از الزامات هر پژوهش است؛ لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشنهادات معماری مدارس اجتماعی با استفاده از سندکاوی مدارک قبلی و مصاحبه های نیم ساختاریافته و غیررسمی با شرکت کنندگان (پاسخ به سؤال فرعی) و اعتبارسنجی پرسشنامه حاصل از آن (پاسخ به سؤال اصلی) است. مطالعه حاضر از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها پیمایشی است که در سال 1401 با مشارکت دانش آموزان، معلمین و والدین در شهر جدید اندیشه و مناطق منتخب تهران انجام شده است. برای اعتباربخشی این پرسشنامه، در بخش روایی، از روایی محتوایی کمی (ضریب نسبی روایی محتوایی (CVR)) و روایی سازه ای (تحلیل عاملی اکتشافی) و در بخش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. ضریب نسبی روایی محتوایی (CVR) پرسشنامه اولیه با استفاده از نظرات 36 متخصص انجام شده که از 70 گویه، 64 گویه پذیرفته و 3 گویه نیز با نظر متخصصین به آن اضافه و پرسشنامه نهایی با 67 گویه طراحی گردید. پس از تحلیل عاملی اکتشافی، 5 عامل پنهان شامل ویژگی های سازمانی با 22 گویه (مشارکتی، فرهنگی و همه جانبه نگری)، ویژگی ها و نیازهای انسانی با 17 گویه (نیازهای فیزیولوژیکی، روانی- اجتماعی و خوشایندی)، ویژگی های عملکردی با 13 گویه، تنوع پذیری با 10 گویه و تطبیق پذیری با 5 گویه شناسایی گردید. آلفای کرونباخ به دست آمده برای کل پرسشنامه 0.972 و برای همه عامل ها بالاتر از 0.753 بوده که نشان می دهد پرسشنامه پژوهش پایایی قابل قبولی دارد. نتایج اعتبارسنجی نشان دادند که پرسشنامه پیشنهادات معماری مدارس اجتماعی، روایایی و پایایی قابل قبولی داشته و به عنوان یک مرجع نظرسنجی معتبر می تواند نقطه شروع مناسبی برای پژوهش های بیشتر باشد.
شناسایی و تحلیل پیشرانها و راهبردهای کیفیتِ مکان با هدفِ تحقق بازآفرینی شهری پایدار (موردپژوهی: ناحیه منفصل شهری نایسر؛ سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها به دلیل ماهیت پویای خود و همچنین درگیر بودن با مسائل متنوع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مدیریتی و... همواره در مسیر رشد و توسعه خود با مسائل و تنگناهای جدیدی روبرو بوده است؛ که یکی از این معضلات، بافت های ناکارآمد شهری می باشد که برای ساماندهی آنها نیازمند آگاهی از تجارب، الگوها و شیوه های نوین برنامه ریزی شهری مانند بازآفرینی می باشد تا از بروز آشفتگی های بیشتر جلوگیری نماید. بنابراین هدف این تحقیق شناسایی و تحلیل پیشران ها و راهبردهای کیفیتِ مکان با هدفِ تحقق بازآفرینی شهری پایدار در ناحیه منفصل شهری نایسر (در شهر سنندج) برای دستیابی به این مهم می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی – تحلیلی می باشد و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیرها و شاخص ها استفاده شده است. سپس پرسشنامه ی نیمه ساختاریافته بین 40 کارشناس متخصص و خبره در حوزه مسائل شهری توزیع شد و داده های بدست آمده از طریق نرم افزار MICMAC و Scenario Wizard تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که سیستم شهری بخصوص در بخش بافت فرسوده و ناکارآمد ناحیه منفصل شهری نایسر (در شهر سنندج) شرایط ناپایداری را سپری می کند. همچنین بر اساس تحلیل های انجام گرفته، 20 عامل به عنوان پیشران های کلیدی برای ارتقای کیفیت مکان در راستای تحقق پذیری بازآفرینی شهری پایدار نایسر شناسایی شدند. همچنین از مجموع 4039 قضاوت سلولی انجام شده، 128 اثر محدودکننده شدید، 362 اثر محدودکننده متوسط، 723 اثر محدودکننده ضعیف، 1801 موارد فاقد اثر متقابل، 65 اثر تقویت کننده شدید، 304 اثر تقویت کننده متوسط و 656 اثر تقویت کننده ضعیف برای تحقق کیفیت مکان در راستای تحقق بازآفرینی پایدار مشخص شدند.
ارائه چارچوب نظری طراحی فضای غیر ماده معماری بر مبنای اعتماد (TRUST) در موج چهارم تعامل انسان و کامپیوتر(HCI)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
5 - 20
حوزههای تخصصی:
مواجهه انسان و تکنولوژِی در موج چهارم، مبین درهم تنیدگی عمیق فرآیندهای تعاملی میان آنها در عصر حاضر است. پژوهش حاضر با تحلیل منابع موجود و ارائه آن در قالب یک چارچوب نظری به ایجاد ارتباط مابین دسپلین های درگیر و شناسایی حفره ادبیات موجود در معماری می پردازد، و براین اساس با هدف رفع سوگیری نسبت به تکنولوژی های نوظهور چارچوب نظری طراحی فضای غیرماده معماری برمبنای اعتماد را مطرح می نماید. بر اساس مرور سیستماتیک، تعداد 242 مقاله در زمینه های تعامل انسان و رایانه، اخلاق رایانه، هوش مصنوعی، تاثیرات پساپاندمی، روانشناسی محیطو غیره در سال های 2017-2022 مورد بررسی قرار گرفت و پس از غربالگری نهایی و تحلیل در نرم افزار MAXQDA به شکل دادن نتیجه گیری منجر شد؛ در آینده طراحی بر اساس انسان شناسی نقش بسیار مهمی در رویارویی با تکنولوژی های نوظهور دارد. جلب اعتماد افراد با هرچه انسان شناسانه کردن طراحی محیط غیرمادی معماری می تواند منجربه ترغیب استفاده و درگیری بیشتر با این سبک جدید زندگی شود.
مفهوم شهر هوشمند: مرور نظام مند تعاریف شهر هوشمند با استفاده از روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
29 - 53
حوزههای تخصصی:
تاکنون تلاش های گوناگونی برای روشن ساختن مفهوم «شهر هوشمند» شده است اما روشن ساختن مسائل مفهومی آن با استفاده از روشی نظام مند یک ضرورت است. در این تحقیق، پرسش از مفهوم شهر هوشمند، پرسشی ست نظری از چیستی این مفهوم در تعاریف ارائه شده در ادبیات نظری برای واضح سازی این مفهوم با استفاده از روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز. بدین ترتیب با استفاده از روش تحلیل محتوای جهت دار، بر پایه عناصر ساختاری ارائه شده در روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز (پیش آیندها، ویژگی ها و پس آیندهای مفهوم)، کدگذاری داده ها و شناسایی مقوله ها در محتوای 99 تعریف شهر هوشمند انجام شده است. شناسایی پیش آیندهای مفهوم در تعاریف، مبین آن است که اگرچه مفهوم شهر هوشمند به شدت تحت تأثیر فضای مه آلود و پرهیاهوی بازار فنّاوری است ولیکن اکنون از مسیرهای تعیین شده توسط شرکت های عرضه کننده فنّاوری کمتر سخن گفته می شود و بیشتر بر زمینه و چشم انداز در توسعه این مفهوم تأکید می شود. وجه مشخصه اکثر تعاریف، تمایل به مشخص کردن ویژگی های عام عملکردی (اقتصاد، مردم، حکمروایی و ...) هوشمند برای شهر است و عینیّت یافتن ویژگی های ساختاری و عملکردی شهر هوشمند، عمدتاً با سه نتیجه – کیفیت زندگی، پایداری و بهینه سازی فرایندها - مرتبط دانسته شده است. تکامل مفهوم شهر هوشمند، تابع هم آفرینی فنّاوری طی فرایند مشارکت همدلانه شهروندان است تا نقش شهروندان از «سوژه های داده» متخصصان فنّی به عاملیتی توانمند در هوشمند کردن شهرها ارتقاء یابد.
سرزندگی با ارتقاء کیفیت و اثربخشی فضاهای باز مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 115
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضاهای باز مجتمع های مسکونی به عنوان بخش جدایی ناپذیر از این مجتمع ها، بخشی از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان را به خود اختصاص می دهد و ارتقای کیفیت این فضاها می تواند در سلامت روانی، تقویت تعاملات اجتماعی، سرزندگی، خلاقیت و... مؤثر باشد.
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های موثر بر ارتقا کیفیت و اثربخشی فضاهای باز مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه می باشد.
روش تحقیق: با استفاده از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی برخی از عوامل مؤثر و هم چنین ترتیب اهمیت هرکدام از این مولفه ها که در ارتقای کیفیت این فضاها مدنظر باید باشند؛ ارائه شده است. جامعه آماری تحقیق شامل ساکنان مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه و جهت تحلیل اطلاعات دریافتی از 298 پرسشنامه، ابتدا از نرم افزار SPSS استفاده گردید و سپس معادلات ساختاری به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار AMOS انجام گرفت.
یافته ها: براساس نتایج پژوهش می توان گفت؛ طراحی این فضاها باید به گونه ای باشد که ضمن برقراری حس امنیت ساکنین، حس تعلق به مکان را برای سکنه به وجود آورد. ایجاد فضاهای خوانا، با پوشش گیاهی سبز که نورپردازی و مبلمان مناسب داشته باشد و امکان تغییرپذیری در فضا نیز وجود داشته باشد، نیز باید مدنظر قرار گیرد. هم چنین این فضاها می بایست زمینه ساز مشارکت و فعالیت گروهی و مکان تعاملات عمیق اجتماعی باشد.
نتایج: از میان مولفه های موثر در ارتقای کیفیت فضاهای مذکور؛ مؤلفه تعاملات اجتماعی با مجموع اثرات 0.924، بیشترین اثرگذاری در ارتقای کیفیت محیط دارد و سپس به ترتیب انعطاف پذیری فضا با 0.903، حس تعلق به مکان 0.864، حس امنیت 0.812، نورپردازی و مبلمان 0.791، فضای سبز و پوشش گیاهی 0.706 و خوانایی فضا با 0.631، مؤثرترین مؤلفه ها در ارتقای کیفیت فضاهای باز مجتمع های مسکونی بوده است.
واکاوی سازمان فضایی محیط بسته دانشگاهی از طریق تحلیل نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
91 - 101
حوزههای تخصصی:
سازماندهی فضایی محیط بسته ی دانشگاه به طور قابل توجهی بر تعاملات اجتماعی، کیفیت یادگیری و عملکرد کلی دانشجویان تأثیر می گذارد. مطالعات صورت گرفته بر شناسایی فضاهای اجتماع پذیر متمرکز است، مناطقی که همکاری، برخوردهای خودجوش و تبادلات بین دانشجویان، اساتید و بازدیدکنندگان را تقویت می کند. در این پژوهش، به تعامل پیچیده بین چیدمان معماری و تعاملات اجتماعی در محیط بسته دانشگاهی پرداخته شده است و با استفاده از تکنیک های نحو فضا، بینش های ارزشمندی را در مورد اینکه چگونه پیکربندی های فضایی بر ایجاد کانون های اجتماعی، مناطق مشارکتی و فضاهای تجمع پرجنب وجوش در فضای آموزشی تأثیر می گذارند، شناسایی شده است. در این تحقیق از راهبرد اکتشافی متوالی استفاده شده است که در گام اول، رویکرد کیفی به روش توصیفی-تحلیلی و جمع آوری داده ها با مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی انجام شده است. سپس رویکرد کمی با روش نحو فضا انجام شده است که روابط توپولوژیکی در ساختارهای فضایی را بررسی و روابط متقابل سازمان فضایی و فعالیت های اجتماعی را تحلیل می کند. محاسبات و تحلیل ها با استفاده از تکنیک های نقشه محدب، ایزویست و نمودار دید در نرم افزارهای دپت مپ و آ-گراف انجام شده اند. نتایج نشان می دهد که حذف یا تغییر در فضاها می تواند تأثیرات قابل توجهی بر پویایی فضا و رفتار کاربران داشته باشد و تحلیل نحو فضا می تواند به درک بهتر روابط فضایی و طراحی مطلوب تر محیط های آموزشی کمک کند.
تبیین راهکارهای حفاظتی مجموعه تاریخی بازار تبریز مبتنی بر شناخت و آسیب شناسی ارزش های فرهنگی- تاریخی میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
61 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: حفاظت و احیای میراث معماری، تلاشی برای حفظ موجودیت بنا و احیای هویت برخاسته از فرهنگ است. از آنجا که سیاست های حفاظتی ساختاری و فیزیکی رایج که اهداف متمرکزی را در راستای افزایش طول عمر بنا دنبال می کنند به تنهایی نمی توانند هدف مذکور را محقق سازند.هدف پژوهش: این پژوهش سعی بر آن داشته تا با شناخت ارزش های غیرکالبدی در مختصات مکانی موردنظر، نگاهی فراتر از دیدگاه صرف فیزیکی را ارائه داده و از منظر هویت شناسی، مؤلفه های ارزشی آسیب دیده مجموعه بازار تاریخی تبریز را شناسایی و راهکارهای حفاظت مبتنی بر ارزش های غیرکالبدی مؤثر در تقویت ارزش های فرهنگی و تاریخی را عنوان کند.روش پژوهش: در راستای حل مسئله، از روش کیفی نظریه مبنایی مبتنی بر داده های اکتشافی حاصل از مصاحبه با دو گروه متخصصان و کسبه در حجمی برابر با 31 و 15 نفر بهره گرفته شد. تحلیل اظهارات گروه شرکت کننده طی فرایندی منظم و در عین حال مداوم در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و انتخابی انجام شد.نتیجه گیری: نتایج تحلیل یافته ها نشان داد که ارزش های غیرمادی فرهنگی و تاریخی مجموعه بازار تاریخی تبریز مجموعاً در هشت طبقه شامل قدمت، اصالت، سنت، اعتبار تاریخی/ ساختار فرهنگی، آیین ها، مذهب، و حیات فرهنگی قابل تدوین و دسته بندی بوده و در جریان آسیب شناسی ارزشی و تدقیق آسیب های وارده نیز بیشترین میزان آسیب متوجه ارزش هایی چون اصالت کالبدی، سنت کارکردی و کالبدی، ساختار فرهنگی (نگرش و قوانین)، سنت های آیینی- فرهنگی و باورها و اعتقادات است. از این رو راهبردهایی در راستای صیانت و احیای ارزش های آسیب دیده پیشنهاد شد که با اجرا و کاربست آن ها می توان بر طول عمر و ماندگاری این میراث ارزشمند تاریخی افزود.
شناسایی و ارزیابی عوامل کالبدی مؤثر بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
191 - 204
حوزههای تخصصی:
ضرورت تأمین مسکن انبوه، منجر به تمرکز بر توده ساختمانی و عدم توجه به قابلیت های فضای باز مجتمع مسکونی برای پاسخگویی به نیاز ساکنان شده است که کودکان به دلیل اهمیت بازی و تعامل با یکدیگر، بیشترین آسیب را از فضای باز طراحی نشده می بینند. لذا عدم شناخت قابلیت حضورپذیری فضا که موجب ایجاد محوطه های بدون برنامه شده، لزوم بازنگری در طراحی فضای باز مجتمع های مسکونی را ضروری ساخته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که عوامل کالبدی به چه میزان بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله مؤثرند و باهدف ارائه مدلی از ارتباط مؤلفه ها در پی دستیابی به میزان تأثیر هریک از عوامل کالبدی بر حضورپذیری فضای باز انجام شده است. این پژوهش ابتدا به روش کیفی و با استدلال منطقی به دنبال شناخت مفهوم حضورپذیری بوده و سپس مؤلفه های مستخرج در قالب 350 پرسشنامه بین مجتمع های منتخب شهر ساری مورد سنجش قرار داده شد. داده های آماری با نرم افزار Lertap تحلیل گردیده و به منظور بررسی میزان ارتباط بین مؤلفه ها در هریک از مجتمع ها از آزمون رگرسیون چندگانه در SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که حضورپذیری فضای باز توسط چهار عامل جهت گیری، خوگیری، خاطره انگیزی و یگانه پنداری قابل سنجش است و مؤلفه های کاراکتر مشخص مکان و تعلق مکان در یگانه پنداری، شفافیت فضایی و توالی نشانه ها در جهت گیری، فعالیت و رویدادها و معنای مکان در خاطره انگیزی و درنهایت شناخت حدود مکان و تغییرات کالبدی در خوگیری به ترتیب بیشترین تأثیر را بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی دارند.
تحلیل ساختار طرح و نقش قالیچه های عشایری استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
استان خراسان جنوبی به عنوان یکی از مراکز مهم تولید قالیچه های عشایری ایران به شمار می رود. قالیچه های عشایری این استان عموماً توسط ایلات بلوچ و طوایف عرب ساکن در جغرافیای این استان بافته می شوند. مسئله اصلی پژوهش حاضر، تحولات سریع روی داده در شیوهٔ زندگی عشایر و فراموشی طرح ها و نقوش سنتی و اصیل قالیچه های عشایری بافت این استان است. بر این اساس سوالات پژوهش نیز عبارتند از: ساختارهای طراحی رایج در قالیچه های عشایری استان خراسان جنوبی کدامند؟ نقش مایه های رایج در قالیچه های عشایری استان خراسان جنوبی کدامند؟ هدف تحقیق، شناسایی و مستندسازی ساختار طراحی و تنوع نقوش قالیچه های عشایری بافت استان خراسان جنوبی است. بدین منظور با انجام مطالعات میدانی، تعداد 16 نمونه از قالی های اصیل عشایری بافت استان خراسان جنوبی براساس جغرافیای تولید آن ها شناسایی و به شیوهٔ توصیفی- تحلیلی و به روش استقرایی در راستای سوالات پژوهش تحلیل شدند. نتایج بیانگر است که حوزه های تولید قالی در این استان، دارای ساختارهای متنوعی ازجمله لچک ترنجی، تصویری، درختی، محرابی، ترنج دار، واگیره ای و لچک دار هستند. نقش مایه های رایج در قالیچه های عشایری استان نیز شامل گل ابر، فتح اللهی، مرغی، طاووسی، لچک دار گوشه سفید، گل کشمیری، مددخانی، دو گل، چپات اشتر، بازوبندی، گلدانی، گل کاشان، کاج، و پرجلکی هستند. بیش ترین فضای مورداستفاده در نقش پردازی قالیچه ها به نقوش انتزاعی و شکستهٔ برگرفته از محیط پیرامون اختصاص دارد. با توجه به نوع سبک زندگی، استفاده از نقوش گیاهی منطقه مانند انواع گل، بته، نقوش حیوانی مانند بز، شتر، مرغ، اسب و انواع نقوش انتزاعی برگرفته از اشیاء پیرامون در قالیچه ها مشاهده می شود.
بررسی تغییراتِ رفتار حرارتی فضا با درنظرگرفتن نقش «آب» در سطحِ زیرزمین و حیاط؛ مطالعه موردی: الگوی خانه های یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
41 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف: از جمله راهکارهای اقلیمی پایدار به منظور ایجاد آسایش حرارتی و مبارزه با شرایط سخت آب وهوایی این منطقه، استفاده از حیاط مرکزی و زیرزمین است. اما به دلیل کمبود رطوبت در هوا، صرفاً ساخت این دو فضا به ایجاد آسایش حرارتی کمک نمی کرد. لذا فضای حوض در حیاط و در مواردی به سرداب یا همان زیرزمین نیز اضافه می شد تا به کاهش دما و رطوبت نسبی کمک کند. حضور آب در فضا به چه میزان «بر تغییرات دما و رطوبت نسبیِ فضای سرداب و حیاط» در خانه های مناطق کویری تأثیرگذار بوده است؟ سنجش میزان تأثیر آب در تأمین آسایش حرارتی فضای سرداب و حیاط با درنظرگرفتن متغیر حوض در قلب این دو فضا در قالب یک پژوهش کمّی و شبیه سازی عددی است. روش پژوهش: از نوع توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی است. همچنین از روش شبیه سازی به منظور بسط متغیر مد نظر تحقیق (عامل حوض در دو فضای سرداب و حیاط) استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که استفاده از منبع رطوبت (حوض)؛ به طور متوسط منجر به کاهش دما تا 5/3 درجه سانتیگراد در حیاط و تا 5/۲ درجه سانتیگراد در سرداب نسبت به حالت بدون حوض در گرم ترین روز سال شده است. نتیجه گیری: همچنین نتایج نشان داد وجود حوض در حیاط، تغییرات محسوسی در دما و رطوبت زیرزمین حتی با وجود گردش هوا ایجاد نمی کند. اما وجود آن برای کاهش دمای حیاط ضروری است، بنابراین نمی توان آن را از پیکره بندی خانه های کویری حذف کرد. اما نقش حوض آب و رطوبت ناشی از آن در ایجاد آسایش حرارتی در سرداب به خصوص در ساعات بسیار گرم روز (تفاوت دمای حدود 9 درجه نسبت به بیرون در سناریوی حوضخانه، در مقایسه با سناریوی بدون حوض که تفاوت دما در حدود 5 درجه است) انکارناپذیر است.
کاربرد روش های یادگیری ماشینی در حوزه طراحی محیط مصنوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
116 - 128
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه استفاده از هوش مصنوعی رشد چشمگیری داشته، و به عنوان یک حوزه نوین در حال پیشرفت است. هدف اصلی این پژوهش، شناخت ظرفیت های هوش مصنوعی در پیشبرد فرآیند طراحی و اجرا در محیط مصنوع است. هدف کاربردی پژوهش، توسعه و کاربردی سازی مهمترین دستاوردهای یادگیری ماشینی و در حوزه طراحی است.
روش ها: روش تحقیق اصلی پژوهش «فراتحلیل» در پارادایم «آزادپژوهی» با رویکرد انتقادی و طراحی مبنا است که با استفاده از تکنیک های پهنانگر، حوزه کلی دانشی این حوزه را بررسی می کند. سپس به منظور تثبیت اشراف به ادبیات موضوع، از طریق جستوجو در سه پایگاه های معتبر دانشی این حوزه، نسبت به جمع آوری مقالات مرتبط به یادگیری ماشین در حوزه های روش های یادگیری بدون نظارت، یادگیری نیمه نظارتی و یادگیری تقویتی اقدام شده؛ مهمترین ظرفیت ها و کاستی ها، و نقاط قوت و ضعف مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
یافته ها: یافته های کمی حاصل از داده های ترکیب شده بیانگر آن است که یادگیری ماشینی تحت نظارت و یادگیری عمیق هدایت شده، می تواند بهترین گزینه برای توصیه در آینده طراحی باشد. در حالی که فرآیند یادگیری در یادگیری عمیق تدریجی و کندتر است، یادگیری ماشینی تحت نظارت در مرحله آزمون و تست سریع تر عمل می کند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش تاکید دارد که یادگیری ماشینی تحت نظارت، بهترین گزینه برای پیش بینی پاسخ ها در فرآیند طراحی است اما در صورتی که علاوه بر پیش بینی، موضوع خلاقیت در طراحی مورد نظر باشد، یادگیری عمیق کارآمدتر است.
مطالعه ی اسناد سازمان های بین المللی در تدوین رویکردهای طراحی میان بافت تاریخی در دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۸۹-۶۶
حوزههای تخصصی:
اهداف: افزودن ساختار جدید به بافت تاریخی از روش های حفاظت شهری است که با مداخلات شدیدتری همراه و در نتیجه نیازمند توجّه بیشتری است. در این راستا، سازمان های بین المللی در تدوین اسناد خود به این موضوع پرداخته اند. بررسی این اسناد از آن جایی که مبنای تدوین استانداردها و دستورالعمل های طراحی اند، اهمّیّت دارند. با این وجود، تا به حال، کمتر به طور دقیق مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. بر این اساس، در این پژوهش، به منظور صورت بندیِ موضع مطرح در این اسناد در قالب رویکردهای طراحی، چیستی شان پیگیری شد. روش ها : بدین منظور، با مطالعه ی اسناد، داده های مورد نیاز گردآوری، بر اساس مضمون و ساختار رویکرد طراحی کدگذاری و برای دستیابی به تصویر کلّی، کدهای حاصل به کمک مقایسه ی تطبیقی و همچنین با کمّی سازی و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: داده های گردآوری شده نشان می دهند که در موضع سازمان های بین المللی در مورد حفاظت به روش افزودن به بافت تاریخی، دو نگرشِ قابل تفکیک مطرح است. منشور ونیز (1964) منشور واشنگتن (1987)، منشور اصول بررسی، حفاظت و مرمت ساختاری میراث معماری (2003) و منشور نیوزلند (2010) و منشور بورا (2013) قائل به ارجحیّت سندانگاری بر بافت شهری انگاریِ بافت تاریخی هستند. ولی سایر اسناد، هر دو نگرش را توآمان مطرح می کنند. با این تفاوت که در بیانیّه ی تلاکسکالا (1982) و بیانیّه ی سن آنتونیو (1996) این نگرش متآثر از نگاهی سنّت گرا و در باقی موارد بر مبنای نوگرایی است که نشان از غالب بودن این نگرش در اسناد دارد. برخاسته از همبستگیِ نگرش و رهیافت، در منشور ونیز، واشنگتن، اصول بررسی، بورا و نیوزلند، اجتناب از تغییر بر ضرورت تغییر ارجح است. سایر اسناد قائل به مدیریت تغییرند. با این تفاوت که در دو سند تلاکسکالا و سن آنتونیو این مدیریت در معنای سنتّی آن مطرح است و در باقی اسناد مدیریت با پذیرش گذر از عصر سنّت و آغاز عصر مدرن توصیه شده است. بنابراین رهیافت آخر، رهیافت غالب در اسناد است. متأثر از رهیافت، منشور ونیز، واشنگتن، اصول بررسی، بورا و نیوزلند به همانندی طرح پیشنهادی با بافت تاریخی توصیه کرده اند و باقی اسناد قائل به هماهنگیِ طرح به کمک ارجاع به ویژگی های بافت تاریخی هستند که برخاسته از تفاوت در نگرش و رهیافت، در بیانیّه های تلاکسکالا و سن آنتونیو هماهنگی در معنای تبعیّت از سنّت های طراحی در معماری و شهر است. ولی سایر و اغلب اسناد، هماهنگی در معنای طرحی متأثر از ویژگی های بافت تاریخی و در صورت سازگاری، با بیانی معاصر به کار برده شده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت در حالت کلّی، سه رویکرد طراحی در بافت تاریخی در اسناد سازمان های بین المللی مطرح شده است.
بررسی و شناخت تاثیرات نسبت های طلایی در ایجاد زیبایی بصری شهر تاریخی ماسوله
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
211 - 242
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی ماسوله، واقع در استان گیلان، یکی از نمونه های برجسته به کارگیری تناسبات طلایی و هندسی در معماری ایران است که به ایجاد زیبایی بصری و انتقال مفاهیم معنوی منجر شده است. این پژوهش با هدف بررسی و شناخت تأثیرات نسبت های طلایی در شکل گیری زیبایی بصری ماسوله انجام شد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از مطالعات میدانی و نرم افزارهایی مانند اتوکد 2024، آتریس گلدن سکشن 5.9.2 و فی ماتریکس 1.618 برای الگوها و تناسبات طلایی موجود در آرایه های معماری ماسوله استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که اعتقادات دینی، احترام به طبیعت، نیازهای اقلیمی و سازه ای و استفاده از مصالح بوم آورد از عوامل اصلی مؤثر بر شکل گیری معماری ماسوله بوده اند. تناسبات طلایی، از جمله دایره طلایی، مستطیل طلایی، مارپیچ طلایی و مثلث خیام-پاسکال، به طور گسترده در طراحی ابنیه و تزئینات این شهر به کار رفته اند. نتایج حاکی از آن است که استفاده از تناسبات طلایی، علاوه بر ایجاد تعادل و هماهنگی بصری، ریتمی چشم نواز و پایدار را در ساختار کالبدی ماسوله به وجود آورده است. همچنین، این تناسبات در طراحی بازشوها، درب ها و تزئینات داخلی مانند نقش مایه های مذهبی و گیاهی، به انتقال مفاهیم فرهنگی و معنوی کمک کرده اند. انطباق ساختار پلکانی ماسوله با سلسله اعداد فیبوناچی و مثلث خیام-پاسکال، نشان دهنده هوشمندی در هماهنگی با شرایط محیطی و اقلیمی بوده و دسترسی آسان را در محیط های شیب دار فراهم کرده است. علاوه بر این، بررسی تزئینات معماری نشان می دهد که استفاده از پیمون های کوچک و بزرگ نقش مهمی در ایجاد هویت محلی و انطباق با مصالح بوم آورد داشته است. ساختارهای معماری ماسوله توانسته اند هماهنگی میان طبیعت، فرهنگ و معماری را به بهترین شکل ممکن نمایان سازند و الگوی موفقی برای طراحی در مناطق مشابه ارائه دهند.
تحلیل روابط بین شاخص های بازآفرینی شهری اجتماع محور در طراحی شهری با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری؛ مورد مطالعاتی محله بافت فرسوده کن تهران.
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
233 - 256
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری اجتماع محور نیاز به همکاری اجتماعات محله ای و دستیابی به توافق جمعی دارد و هر چقدر که نقش مردم و اجتماعات محلی در پروژه های این چنینی پررنگ تر شود، به بهبود کیفیت زندگی و رضایت شهروندان کمک خواهد کرد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل شاخص های بازآفرینی شهری اجتماع محور در طراحی شهری در محدوده محله کن تهران با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شده است. جمع آوری اطلاعات به دو صورت شناسایی و گرداوری شاخص های اجتماعی مؤثر در فرایند بازآفرینی شهری در پژوهش های مرتبط و پاسخ پرسشنامه ده نفر از نخبگان صاحب نظر مرتبط با پژوهش صورت گرفته است. نظرات کارشناسان و مدل نهائی ساختاری تفسیری نشان می دهد که یک ارتباط چندسویه قوی بین شاخص های بازآفرینی شهری اجتماع محور وجود دارد و تمامی شاخص های بررسی شده همه با هم در یک راستا و در جهت اهداف مشترک بازآفرینی شهری اجتماع محور قرار دارند و نیاز به یک رویکرد یکپارچه و جامع در طراحی شهری است.