فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۲٬۶۸۶ مورد.
۱۰۱.

تحلیل نقش دست در بیرق و عَلَم در نگاره های شاهنامه داوری با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دوره قاجار شاهنامه داوری علم آیکونولوژی نماد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۹۴
شاهنامه از جمله کتب ادبی- حماسی است که در زمان های مختلف مورد توجه بوده است و نگارگران به تصویرسازی آن همت گماشتند. در این نگاره ها نبرد، جایگاه ویژه ای دارد و عَلَم و بیرق از عناصر جدایی ناپذیر در نبردهای مصور است. این عنصر در شاهنامه داوری که از شاهنامه های دوره قاجار است- به شکل دست، سرو، اژدها ختم می شود. آنچه در بین عَلَم های ذکرشده با توجه به دلالت های اسلامی آن توجه مخاطب را به خود جلب می کند عَلَم هایی است که به شکل دست منتهی می شود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که: دلیل استفاده از شکل دست در نوک عَلَم ها چیست؟ نقش دست بر روی عَلَم ها بیانگر چه معنایی است؟ هدف از این پژوهش تحلیل و تبیین نگاره های شاهنامه داوری بر اساس نقش عَلَم و بیرق با نماد دست است. بنابراین برای رسیدن به پاسخ مناسب با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی (شمایل شناسانه) نگاره هایی که دارای عَلَم با نقش دست هستند توصیف، تحلیل و تبیین می گردند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اکثر تصاویر، پهلوانی که عَلَمی به شکل «دست» را برافراشته، پیروز میدان و حریفی که عَلَمی به شکل بته، گرز یا اشکال دیگر در دست دارد، مغلوب است. افزون بر این می توان معنای ضمنیِ یاری رسانیِ دست حضرت عباس یا پنج تن را در تصاویر موجود مشاهده کرد. به نوعی می توان گفت که نگارگر به شکل آگاهانه یا غیرآگاهانه پیروز میدان را کسی معرفی می کند که برخوردار از حمایت نیروهای مذهبی است.
۱۰۲.

مطالعه تطبیقی آیین سماع در سماع نامه ها و نگارگری ایرانی با رویکرد شمایل نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آیین سماع سماع نامه نگارگری ایرانی موسیقی شمایل نگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۵۶
سماع به مثابه آیینی در حیطه گفتمان عرفان اسلامی، به فرایندی اطلاق می شود که در وهله نخست، نمودِ ظاهری آن به واسطه کنش های جسمانیِ سماع کنندگان، تداعی گر گونه ای از رقص یا حرکات موزون است. از آنجایی که تکثر منابع مرتبط با آیین سماع، شامل حوزه های گوناگونی نظیر عرفان، ادبیات، موسیقی، نگارگری و غیره می شود، آنچه شناخت دقیق از این پدیده آیینی را تسهیل می کند، مقایسه و تطبیق منابع مذکور با یکدیگر است. هدف از این پژوهش، مطالعه ای تطبیقیْ میان «سماع نامه ها»، به عنوان منابعی نوشتاری و «نگاره های مرتبط با سماع»، در مقامِ منابعی دیداری است. مسئله اصلی پژوهش از رهگذر پرداختن به این پرسش ها پیگیری می شود: 1. منابع مکتوب و تصویریِ موردمطالعه، تا چه اندازه با یکدیگر هم پوشانی داشته اند و 2. عینیت یافتن مباحث نظری مطرح شده در سماع نامه ها به چه ترتیبی در نگاره های مورد بررسی بازنمایی شده است. لذا به منظور بررسی چگونگیِ نمود مباحث مطرح شده در سماع نامه ها و نیز عینیت یافتن آنها در نگاره هایی با محوریتِ سماع، به مقایسه منابع نوشتاری و دیداری پیرامون مقوله «سماع» پرداخته شده است. مقایسه منابع مذکور، شامل سه سطحِ «کنش های جسمانی»، «رفتارهای مناسکی» و «عناصر موسیقایی» می شود که متناسب با هریک از این سطوح، به منابع فرعی مانند رسالات موسیقایی نیز رجوع شده است. یافته ها با روش تطبیقی و مبتنی بر نظریه «شمایل نگاری» پانوفسکی مورد تحلیل قرار گرفته اند و شیوه گردآوری داده ها از طریق رجوع به منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که هریک از سطوحِ جسمانی، مناسکی و موسیقاییِ موردبررسی در منابع مذکور، دارای شباهت ها و تفاوت هایی اند که حاکی از هم پوشانی ها و در برخی موارد تمایزاتی میان این منابع است. همچنین، پایبندی نگارگر به مضامین یادشده در سماع نامه ها عموماً با انعکاس بارقه هایی از واقعیت در اثر وی همراه بوده است و برعکس، به میزانی که نگارگر از محتوای منابع مکتوب فاصله می گیرد خیال انگیزی در نگاره های مربوطه، تشدید و از نسبتِ آنها با واقعیت کاسته می شود.
۱۰۳.

بررسی تحلیلی – تطبیقی نگاره دوبرگی کتاب ولادت اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگارگری مکتب شیراز نقوش نجومی زایچه لوح دوبرگی کتاب ولادت اسکندر سلطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۷۷
دوره تیموریان یکی از ادوار باشکوه در هنر نگارگری این سرزمین است. تیمور خود علاقه چندانی به کتاب آرایی نداشت اما فرزندان و نوادگان او در کتابت و تصویرگری آثار علمی، تاریخی، نجومی و ادبی از یکدیگر پیشی می گرفتند. عمر سلطنت اسکندر سلطان تیموری (نوه تیمور لنگ) اگرچه بسیار کوتاه ولی یکی از درخشان ترین دوره های شکوفایی هنر نگارگری سبک شیراز تیموری است. در این عصر بسیاری از کتب و آثار ادبی با این مکتب تصویرگری و تزیین گردید. یکی از نقوشی که در این زمان، نگارگری شده و شامل مفاهیم و محاسبات دقیق احکام نجومی است نگاره ای دوبرگی از کتاب ولادت اسکندر است. این کتاب یا درواقع زایچه[1] که باهمت استاد محمد بن یحیی بن محمد الکاشی (عمادالمنجم) در قرن نهم ه. ق نوشته و توسط استاد پیر احمد باغ شمالی نگارگری شده است، طالع و سرنوشت اسکندر سلطان در سال های سلطنت پیش رو را نشان می دهد. ازآنجاکه این نگاره یکی از نادرترین زایچه های تصویری است که از دید علم نجوم احکامی به آن پرداخته نشده، لذا هدف پژوهش واکاوی مفاهیم علمی و رمزی نمادهای آن، با توجه به مطالب علمی و نقوش کتب نجومی پیش از آن بوده و در این راستا تحقیق پیش رو به این سؤالات می پردازد که: 1. چگونه این نگاره مکتب شیراز پیوند میان علم نجوم و نقاشی را با توجه به تعابیر علمی کتب الموالید و البلهان و نیز تفاسیر نمادی نگاره های کتب عجایب المخلوقات قزوینی، مونس الاحرار و البلهان برقرار کرده است؟ 2. اصولاً این زایچه بیانگر چه مفاهیم علمی، فرهنگی و هنری در طالع شاهزاده تیموری است؟ تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی، تطبیقی و تاریخی و شیوه گردآوری مطالعات، با استفاده از منابع کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد این نقاشی علاوه بر اینکه، چکیده ای از مفاهیم علمی کتاب ولادت اسکندر و کتب پیش از خود بوده، در به کارگیری نمادها، طراحی و رنگ آمیزی با در نظر گرفتن اصول و مقتضیات دوران خود، خلاقیت و نوآوری داشته و به خوبی میان نشان دادن نگاره منبعث از متن و اصول نقاشی سنتی ارتباط و تناسب ایجاد کرده است. این نقاشی علاوه بر شرح تصویری طالع اسکندر سلطان، حاوی اصول و مفاهیمی است که باید درخور شایستگی او باشد.[1] . هر زایچه فهرستی از موقعیت پنج سیاره و ماه و خورشید و نقطه ای روی دایره البروج (استیل، 1396: 86) یا صورت فلکی در حال طلوع در لحظه تولد را نشان می دهد.     
۱۰۴.

خوانشی نو از تابلوی شمس اثر استاد نصرالله افجه ای با رویکرد ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیش متنیت بینامتنیت ترامتنیت ژرار ژنت نصرالله افجه ای نقاشی خط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۱۰۹
خوانش بینامتنی یکی از شیوه های نقد نو محسوب می شود که تلاش دارد به ارتباط متن با دیگر متون پرداخته و با مدنظر قرار دادن روابط میان متون مختلف و تأثیر و تأثرهای آن ها بر یکدیگر، رهیافتی نو از معنا را روشن سازد. بر این بنیان این مقاله در نظر دارد تا به بازخوانی تابلوی شمس اثر استاد نصر الله افجه ای بپردازد و دلالت های نوشتاری و نشانه های تصویری موجود در آن را مورد خوانش قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که هرکدام از این نشانه ها بر چه چیز دلالت می کنند و روابط میان آنها چه معانی مستتری را می تواند شکل دهد؟ از آنجا که این اثر نقاشی خط، دارای بُعد نوشتاری و تصویری به صورت هم زمان است، ابتدا دلالت های نوشتاری و تصویری تبیین شده و سپس در خوانش ارتباط میان آنها با یکدیگر از رویکرد ترامتنی ژرار ژنت بهره گرفته می شود و روابط بینامتنیت و بیش متنیت موجود در اثر مورد تحلیل قرار می گیرد. داده های متنی این تحقیق به روش مطالعه کتابخانه ای و شیوه استنادی تهیه شده و داده های تصویری نیز به روش میدانی و مشاهده مستقیم اثر جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشانگر وجود بینامتن های قوی در زمینه های فرهنگ ایرانی- اسلامی و همچنین خلق هدفمند اثر بر بنیان روابط بیش متنی میان خط ثلث، خط نستعلیق و تصویر حضرت امام خمینی(ره) است که در نهایت اثری را شکل می بخشد که علاوه بر دارابودن بُعد زیبایی شناسانه و پایبندی به اصول هنر نقاشی خط، نمایانگر اعتقادات قلبی هنرمند از مهم ترین تحول تاریخی زمانه خود نیز هست.
۱۰۵.

تحلیل سیرت فریدون و تجلی آن در نگاره «فریدون برای آزمودن خصایل پسران به هیأت اژدها در می آید» با تکیه بر رویکرد پدیدارشناسانه- میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فریدون اسطوره اژدها پدیدارشناسی دینی میرچا الیاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۶۰
میرچا الیاده وقایع باستانی را با اندیشه های تمدن های دیرین مرتبط دانسته، به آن ها ماهیتی دینی می بخشد. این مقاله در تلاش است با رویکرد پدیدار شناسانه دینی ازنظر الیاده به شخصیت اسطوره ای فریدون در شاهنامه و بازتاب آن در نگاره فریدون برای آزمودن پسرانش به هیئت اژدها درمی آید بپردازد. توجه به سیرت فریدون و سایر شخصیت ها در داستان و تجلی آن در نگاره بر اساس وجه انسان آیینیِ جهان باستان، منظور اصلی این مقاله است. در این زمینه سؤال هایی مطرح می شوند مبنی بر  اینکه چگونه دگردیسی فریدون به اژدها برای آزمودن خصایل پسران به فرهنگ دینی و اسطوره ای ارتباط می یابد و ارتباط پدیدارشناسانه دینی با عناصر انسانی و غیر انسانی نگاره چگونه تعریف می شود. روش پژوهش حاضر تحلیلی- توصیفی و منابع آن از نوع کتابخانه ای است. نتایج نوشتار نشان می دهد که به طورکلی سیرت فریدون، ماجرای آزمودن خصایل پسران و قدرت دگردیسی او همه در ارتباط با نیروهای ماورایی شکل می گیرد و نقاش با استفاده از عناصر نمادینی چون اژدها، غُرم، موجود وهمی و اسب، در تجسم بخشیدن فضای اسطوره ای  داستان کوشیده است.
۱۰۶.

پیدایی خط افق در نقاشی با نگاه به سفال نگاره های سلجوقی تا نسخه نگاره های ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی سفال نگاره های سلجوقی مکتب بغداد نقاشی ایلخانی خط افق فضای تصویر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۴۹
خط افق به ویژه در طبیعت نمایی، همچون شیرازه ای آسمان را به زمین می پیوندد و هرآنچه را در این فضاست، به شیوه ای منطقی، جای گیر می سازد. گرچه امروز، بازنمایی خط افق در نقاشی آسان می نماید؛ بررسی نسخه نگاره های پیشاتیموری، تکاپوهای هنرمندان را در رسیدن به چهارچوبی برای بازنمایی روشمندِ عناصر بصری، بدون سردرگمی در فضای آسمان زمین بازمی نماید. پژوهش کنونی با کنکاش در آثار سده های 5 8ه می کوشد روند پیدایی و چهارچوب های ترسیمی خط افق، نیز جنبه هایی از کارآمدی آن را در نقاشی ایرانی آشکار سازد. بازخوانی نگاره های ایرانی برپایه چهارچوب های منطقی و فهم پذیر هندسی، چگونگی صورت یابی و معناپذیری آن ها را دست یافتنی می سازد و این هنر را از پدیده ای دیگرجهانی به سپهر ادراکی بیننده امروز می آورد. پژوهش نشان می دهد در نخستین آثار، مرزبندی فضای آسمان و زمین صورت نمی گرفته و فضای تصویر، معلق بوده است. سپس، هنرمندان کوشیده اند این فضا را با ترسیم مرز آسمان(خط آسمان) و گاه مشخص نمودن حدود آبگیرها (ترازهای آبگیر) به سامان آورند. بهره گیری از کادرهای پایین نقاشی در جایگاه تراز (کادر ترازها) و سپس پرداخت پهنه زمین (خط زمین) گام های بعدی ایشان بود؛ تا سرانجام در نسخه های ایلخانی، خط افق پدیدار شد و سامان یابی و گسترش ژرفناکی نقاشی ایرانی را ممکن ساخت. پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با جستجویِ افزون بر 30 نمونه سفالینه و 300 نسخه نگاره از 40 نسخه برجسته سده های یادشده، پیش می رود.
۱۰۷.

مطالعه تطبیقی چهار اقتباس نمایشی از داستانِ بانوی حصاری از هفت پیکرِ نظامی با تاکید بر نظرات لیندا هاچن و دبورا کارتمل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بانوی حصاری توراندخت برتولت برشت کارلو گوتزی فردریش شیللر رضا کرم رضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۷
گنجینه ادبیات فارسی منبعی عظیم برای اقتباس و خلق آثار نمایشی به شمار می رود، و خمسه نظامی یکی از مهم ترین و مستعدترین آثار در این گنجینه است. در بخش سه شنبه شب از هفت پیکر در گنبد سرخ داستان بانوی حصاری حکایت می شود. این داستان که پس از اقتباس توراندخت نامیده شده به دلیل جذابیت و برخورداری از عناصر داستان بارها مورد اقتباس نمایشی قرار گرفته است. اولین بار کارلو گوتزی نویسنده ایتالیایی در قرن هجدهم، اقتباسی به سبک کمدیا دل آرته از توراندخت انجام داد. سپس شیللر آلمانی به استقبال نمایش گوتزی رفت و توراندخت خود را نوشت و برتولت برشت نیز پس از سال ها مطالعه بر روی فلسفه چین اقتباسی نمایشی از این اثر انجام داد. در ایران نیز رضا کرم رضایی داستان توراندخت را دست مایه اقتباسی به سبک تخت حوضی قرار داده است. در این مقاله، با هدف تعیین جنبه های نمایشی داستان بانوی حصاری و بررسی نقش عوامل فرهنگی و زمانی در اقتباس از آثار کهن، داستان بانوی حصاری و چهار اقتباس نمایشی صورت گرفته از آن با توجه به نظریات هاچن و کارتمل بررسی شد. تحلیلِ فرمالیستی داستان بانوی حصاری نشان می دهد این منظومه، بسیاری از ابعاد و ویژگی های نمایشی را داراست. همچنین مطابق با نظریه هاچن در تمام آثار اقتباسی مذکور تغییر درون رسانه ای رخ داده است. در آثار گوتزی، شیللر و کرم رضایی، مضمون مورد نظر نظامی تکرار و تکریم شده درحالی که در اثر برشت، مضمون اصلی زیرورو شده و وی با آن به مقابله برخاسته شده است. ضمن این که بر اساس دسته بندی کارتمل، می توان گفت گوتزی، شیللر و کرم رضایی، شیوه انتقال و برشت شیوه تفسیر را در اقتباس از اثر مبدأ به کار برده اند.
۱۰۸.

واکاوی اصول ادراک دیداری در کوفی تزیینی با تأکید بر اصل شکل و زمینه، تداوم و سرنوشت مشترک؛ نمونه ی موردی کتیبه ی گریوار بقعه دوازده امام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کتیبه ی بقعه دوازده امام یزد اصول ادراک دیداری گشتالت پراگنانس شکل و زمینه تداوم سرنوشت مشترک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۳
بقعه دوازده امام یزد، ساخته شده در سال429 ه.ق، یکی از بناهای تاریخی کم نظیر عالم اسلام است که نزد پژوهشگران معماری اسلامی جهان شهرت زیادی دارد.کتیبه ی گریوار این بنا آیه الکرسی را به خط معشق مشجر به رنگ لاجوردی بر بستر گچی نشان می دهد. نظریه ی ادراک دیداری گشتالت، ازجمله نظریه های تأثیرگذار قرن بیستم در حوزه هنرهای تجسمی است که فرایند ادراک بصری را به نوعی معطوف به رؤیت یکپارچه و تمامیت اثر هنری کرده، قوانین ده گانه ادراک دیداری را طرح می افکند.این پژوهش به دنبال پاسخ این سؤال است که طراحان کتیبه بقعه دوازده امام چگونه از اصول شکل و زمینه، تداوم و سرنوشت مشترک که سه اصل از این اصول ده گانه هستند، برای رسیدن به این کتیبه ی فاخر بهره برده اند و میزان پراگنانس حاصل از به کارگیری هر یک از این اصول در طراحی آن، چه میزان است؟ روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. در ابتدا بر مبنای عکاسی از اضلاع، کتیبه مورد بازآفرینی قرار گرفت و با توجه به طول زیاد آن و شباهت ساختاری همه بخش ها، تنها قسمت هایی انتخاب و تحلیل های بصری بر روی آن ها انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اصل شکل و زمینه، در نمای کلی و اجزای کتیبه بسیار زیاد، اصل تداوم در نمای کلی بسیار زیاد و در اجزا متوسط، و اصل سرنوشت مشترک در نمای کلی بسیار زیاد به کار رفته است و در اجزا مصداق ندارد. حاصل کاربست هر یک از این اصول، تحقق پراگنانسی قوی بوده است که موجب تأثیرگذاری بیشتر و ارتباط بهتر مخاطب با اثر می گردد.
۱۰۹.

مطالعه تطبیقی ساختار شرفه در تذهیب مکاتب تیموری و صفوی و تأثیر آن بر شرفه های تذهیب گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تذهیب شرفه تذهیب تیموری تذهیب صفوی تذهیب گورکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۹
تذهیب همواره در کنار کتاب آرایی قراردارد. در میان مکاتب مختلف تذهیب، مکتب تیموری حائز اهمیت است و حضور آن در تذهیب های قرآن صفویه نیز دیده می شود. از طرفی ارتباط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در عصر صفوی با هند نیز باعث رشد تذهیب گورکانیان در آن دوره گردید. بر همین مبنا پژوهش کیفی حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه ای، به بررسی نمونه هایی از قرآن های مُذَهَب تیموری، صفوی و گورکانی می پردازد. هدف این مقاله، دستیابی به ساختار شرفه در تذهیب های قرآن در دو دوره تیموری و صفوی و تأثیر آن بر شرفه های تذهیب در قرآن های گورکانی است. پرسش اصلی مقاله نیز به این صورت است که شرفه، از لحاظ بصری، در تذهیب های قرآنی ادوار تیموری و صفوی چه خصایصی داشته ؟ و این ویژگی ها بر شرفه های قرآنی گورکانی چه تأثیری داشته است؟  شرفه های تذهیب های قرآنی در دروه تیموری و صفوی با توازن، تعادل و نظم خاصی بودند که در تذهیب های قرآنی گورکانیان نیز دیده می شود. گورکانیان اجرای شرفه را از تیموریان و صفویان الهام گرفته اند؛ و سلایق هنری سرزمین خود را نیز اعمال می کردند. شرفه های نسبتاً شلوغ، شرفه های رنگی و فشرده، استفاده از فرم های اسلیمی و ختایی متنوع و پرکار در قرآن های هندی بسیار دیده می شود.
۱۱۰.

رنگ در انیمیشن سینمایی عروس مرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انیمیشن رنگ نور تیم برتون عروس مرده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۳۳
فیلم ساز اثر سینمایی با عناصر مختلف دیداری از جمله رنگ تلاش می کند تنوعی از احساس و هیجان شخصیت را مفهومی و به بیننده منتقل کند. پژوهش حاضر، با روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی، در پی شناخت و بیان نقش رنگ در انیمیشن عروس مرده است. مفاهیم حسی و نمادین رنگ در فیلم، با نظریه رنگ یوهانس ایتن هماهنگی دارد. قهرمان داستان، درگیر دو جهان مردگان و زندگان است. دو پالت رنگی این جهان ها در تضاد با هم از ترکیب رنگ های سرد و رنگ های گرم تشکیل شده اند، آزمونه ها تداعی گر کیفیت مناسبات حاکم بر دو جهان زندگان و مردگان بوده و جلوه نمادینی به فضا، روابط و عواطف شخصیت های داستان می دهند. بنا بر یافته ها، اماکن دو جهان یادآور دوره ویکتوریای قرن نوزدهم بریتانیا بوده که پردازش رنگی فضای غالب این محیط ها را در راستای روایتگری درون مایه های روانی شخصیت ها و ماجراها قرار می دهد. در نتیجه، طراحی هدفمند رنگ سبب تضاد مفهوم رایج این دو جهان شده، به طوری که رنگ ها دنیای زنده ها را سرد و افسرده و جهان مردگان را گرم و سرزنده جلوه می دهند، جهان زندگان دارای وجه عینی و رنگ ها با ارجاع واقع گرایانه و جهان مردگان، دنیای برساخته خیالی فیلم ساز است که در ایجاد هویت فرضی آن ها رنگ نقش اصلی را ایفا می کند.
۱۱۱.

بررسی بازنمایی صور طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان در سده 6 تا 8 هجری بر مبنای آراء کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاشی های زرین فام کاشان عناصرطبیعی محاکات بازنمایی کوماراسوامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۴۸
هنر کاشی گری در ایران سابقه کهن و اهمیت والایی دارد. توفیق هنرمندان ایرانی در بهبود نکات فنی، غنای مجموعه رنگ ها و گسترش انواع نگاره ها، تابش چشمگیری به کاشی های ایرانی بخشیده است. کاشی های زرین فام کاشان بخش ممتازی از گنجینه هنر ایرانی را تشکیل می دهند که از حیث نقش پردازی بسیار درخور توجه می باشند. مجموعه پیوسته ای از ستاره ها، چلیپا ها و شش ضلعی های در هم تابیده که هر یک به نقشی متمایز زینت یافته اند، در زمره ممتازترین نمونه های تصویرگری ایرانی قرار دارند. هنرمندان در این آثار، ذوق و احساسات لطیف خود را در رابطه با طبیعت به بهترین شکل بازنمایی کرده اند. از سوی دیگر، نگاهی اجمالی به نظریات مطرح شده در باب بازنمایی و محاکات طبیعت، حکایت از توجه نظریه پردازان و فلاسفه بدین موضوع دارد. آناندا کوماراسومی از جمله فلاسفه ای است که با جامعیت خاصی بدین موضوع پرداخته است. از نظر او طبیعت، سرمشق یا منبع الهام هنرمند می باشد. بر این مبنا سه نوع اقتباس از طبیعت در آثار هنری قابل ملاحظه است که عبارتند از: 1. شباهت مبتنی بر تقلید و تمثیل 2- شباهت بیانی 3- خیال. هدف این تحقیق تبیین شیوه بازنمایی صور طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان بر مبنای آراء این فیلسوف است. در این راستا اصلی ترین سؤالات این مقاله عبارتند از: 1- عمده ترین عناصر طبیعی رایج در کاشی های ستاره ای کاشان شامل چه مواردی است؟ 2. در بازنمایی این عناصر در تطبیق با آراء کوماراسوامی چه معیارهایی مورد توجه بوده اند؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده است. برای رسیدن به پاسخی مناسب با سؤالات پژوهش، نمونه های انتخابی ابتدا بر مبنای مضمون، دسته بندی و سپس ویژگی های نقوش طبیعی در آن ها بررسی گردید. نتیجه این بررسی نشان از آن دارد که: بیش ترین نوع بازنمایی عناصر طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان، در عرصه شباهت بیانی بوده و شاخصه بهره مندی، مهم ترین مؤلفه قابل توجه در این حیطه می باشد.
۱۱۲.

نمود خصلت های هنری رضا عباسی در ارقام و کتیبه هایش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگارگری رقم کتیبه رضا عباسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲
رقم زنی رضا عباسی در تاریخ نگارگری ایران بی سابقه بوده است. این هنرمند نقاش با گام نهادن در قلمرو پرطمطراق خوشنویسان و به کارگیری سبک و سیاق ایشان، دست به نوشتن کتیبه هایی آشکار بر تک برگی ها و کتاب نگاره هایش زده و حتی در ثبت جنبه های مختلف هنرآفرینی خود بر آثار، از آنان نیز پیشی می گیرد. او درواقع از فعل رقم زنی که پیش تر مقصود از آن تنها صیانت از اصالت کار و ثبت اثر به نام نقاش بود، تعریفی تازه ارائه داده و در این زمینه نیز مورد تأسی پیروانش واقع گردیده است. هدف تحقیق پیش رو، بررسی چگونگی حضور رضا عباسی در آثارش، از خلال رقم ها و کتیبه هایی که بر آن ها نگاشته، بوده و دو سؤال مطرح است: 1. ارقام و کتیبه های رضا در دوره های مختلف چه ویژگی هایی را به نمایش می گذارند و روند تحول آن ها به چه صورت است؟ و 2. این ارقام و کتیبه ها به چه ترتیب خصلت های هنری این نقاش بی بدیل را نمود می بخشند؟ روش تحقیق، نظریه پردازی داده بنیاد است که یکی از مهم ترین استراتژی های پژوهش کیفی محسوب می شود و ابزارهای تولید داده برای این پژوهش، مشاهده و بررسی رقم ها و کتیبه هاست. تحقیق دو بخش را شامل است: ابتدا توصیفی مبسوط از شیوه ی نگارش و محتوای دست نوشته های این هنرمند و سیر تحول آن ها عرضه شده و اظهارات سایر پژوهشگران در این باب محل نقد و بازبینی واقع گردیده است. سپس نحوه ی بازنمایی جایگاه، حالات و دیدگاه های او در شیوه ی نگارش و پردازش رقم ها و کتیبه ها مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج حاصله از بروز دگرگونی عمده در رقم زنی رضا عباسی پس از سال 1018 و ظهور تعیّن و تشخّص در رقم وی پس ازاین تاریخ حکایت دارد و پژوهش حاضر ویژگی های هنری او _همچون خلاقیت، برون نگری، خودآگاهی، خودباوری، تجربه گری و غیره را در نگاشته هایش عیان دیده و رقم های این هنرمند را بازتابی آشکار از حضور وی در آثار یافته است.
۱۱۳.

نمود نشانه شناسانه ی مفهوم مونو نو آواره در انیمیشن های ژاپنی با تمرکز بر فیلم های به سوی جنگل کرم های شب تاب و فرزندان گرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مونو نو آواره فلسفه نشانه شناسی انیمیشن به سوی جنگل کرم های شب تاب فرزندان گرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۶
این مقاله تجلی زیبایی شناسانه ی مونو نو آواره را که اصطلاحی در فلسفه و اندیشه ی ژاپنی است، در انیمیشن های تولیدی این کشور جست وجو می کند و می کوشد به این سؤال ها پاسخ دهد: آیا این مفهوم در انیمیشن های ژاپنی نمود یافته است؟ در این صورت، چگونه نمود یافته است؟ شناختن این مفهوم فلسفی و جست و جوی آن در انیمیشن های ژاپنی می تواند گامی در جهتِ درک بهتر جهان بینی حاکم بر انیمیشن های ژاپن باشد. در این مسیر، به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، نخست آرای متفکرانی همچون موتوئوری نوری ناگا و اوءنیشی یُوشینُوری بررسی، و بر اساس آن اصلی ترین شاخصه های مفهوم مونو نو آواره استخراج و تبیین شده است. آنگاه، با توجه به این شاخصه ها، با رویکردی نشانه شناسانه، دو فیلم انیمیشن به سوی جنگل کر م های شب تاب و فرزندان گرگ بررسی گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، در هر دو اثر، مونو نو آواره نمود یافته و این نمود در درجه ی نخست در شخصیت پردازی و آنگاه در گرافیکِ صحنه است. البته در بخش های تأثیر دراماتیک، و موسیقی هم نمود آن به درجاتی مشاهده می شود. تأثیر روایت داستان بر تمام این بخش ها در دریافت نتایج حاصل بسیار حائز اهمیت است. پس با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد مونو نو آواره می تواند در انیمیشن ژاپن نمود یابد.
۱۱۴.

روایت فضای «خانه» در سینما از منظر پدیدارشناسی، نمونه موردی: فیلم شطرنج باد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خانه پدیدارشناسی فضا معماری سینما فیلم شطرنج باد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۲۷
سینما و معماری هنر هایی هستند که در هر دو عنصر فضا مورد اهمیت قرار می گیرد و زمان مندی خود را از طریق فضا به نمایش می گذارند. فضا می تواند خود به عنوان کاراکتر اصلی در رسانه سینما نقش آفرینی کند. هدف از این پژوهش، بررسی معنای پدیدارشناسانه خانه از طریق رسانه سینما می باشد. خانه های فراموش نشدنی در بازنمایی سینمایی، ساختمان های خیالی هستند که می توانند از طریق تجربه ی هم حسی به صورت سکونت پذیر به بیننده منتقل شوند. روش تحقیق این پژوهش، از نوع کیفی و روش«توصیفی-تحلیلی-پدیدارشناسی» است. آنچه محور اصلی مقاله را شامل می شود، مفهوم و نحوه سکنی گزیدن در خانه به عنوان اولین تجربه فضایی فرد می باشد. ضمن تحلیل معنا و مفهوم خانه در معماری سینمایی فیلم شطرنج باد، ساخته ی محمد رضا اصلانی بر پایه نظریات کریستین نوربرگ شولتز و یوهانی پالاسما به بررسی معنای دراماتیک عناصر فیزیکی و غیر فیزیکی فضا پرداخته می شود. فیلم شطرنج باد بر اساس مکان به نگارش درآمده است. مکان در شطرنج باد، کاراکتر منحصر به فردی است و تعیین کننده نحوه کنش و حالات شخصیت ها می باشد. قلمرو کاراکترها در خانه جایگاه آنان و تمایلاتشان را نمایان می سازد. خانه  توسط ساکنینش، معنای واقعی وجودی خود را از دست داده و تبدیل به کالای گران بهایی برای رسیدن به قدرت گردیده است.
۱۱۵.

بررسی و تحلیل تصویر داریوش در نقش برجسته های بیستون و نقش رستم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: داریوش بزرگ نقش برجسته بیستون نقش رستم آرامگاه داریوش اهورامزدا هنر هخامنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳ تعداد دانلود : ۶۴
هنر هخامنشی اگر اوج قله هنر ایران در دوران پیش از ورود اسلام نبوده باشد، دست کم می بایست آن را یکی از اوج های درخشان هنر ایران در همه ادوار آن دانست؛ هنر رسمی هخامنشی، اغلب در نقش برجسته های صخره ای و دیواری ظهور یافته و داریوش اول، بیشترین نقش را در شکل گیری این هنر داشته است. نقش برجسته های صخره ای بیستون و آرامگاه داریوش در نقش رستم، دو یادمان اصلی و کتیبه دار هخامنشی بوده که در زمان داریوش برپاشده و تصویر او را در دو قاب مجزا اما ممتد نمایش داده اند. هدف این پژوهش، بررسی و شناخت بصری و معنایی تصویر داریوش به عنوان مهم ترین عنصر مشترک در این دو نقش برجسته و تبیین ارتباط تصویر پادشاه با دیگر عناصر بصری موجود در این آثار بوده است. سؤالات پژوهش عبارت اند از 1. نقش برجسته های بیستون و نقش رستم چه تصویری از داریوش را نمایش داده و چه نسبتی میان این دو تصویر وجود دارد؟ 2. اصلی ترین خط بصری پیونددهنده نقش برجسته های بیستون و آرامگاه داریوش کدام بوده و معنای آن چیست؟ 3. تصویر داریوش در دو نقش برجسته مذکور چه تفاوتی داشته و این تفاوت از کجا ناشی شده است؟ این پژوهش با روش توصیفی_تاریخی_تحلیلی انجام شده و اطلاعات موردنیاز آن از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. در این مقاله، تصویر پادشاه و دیگر عناصر بصری در دو نقش برجسته بیستون و آرامگاه داریوش موردبررسی قرارگرفته و تلاش شده تا تصویر شفاف تری از داریوش (شاهنشاه پارسی) در هنر رسمی هخامنشی نمایان گردد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در نقش برجسته بیستون، داریوش، شاهنشاه پارسی پیروز، مقتدر و برحقی نمایش داده شده که با خواست اهورامزدا و حمایت سپاهیانش، توانسته بر شورشیان و مخالفان دروغ زنی که قصد برهم زدن اتحاد شاهنشاهی هخامنشی را داشته چیره گردد. تصویر داریوش در نقش رستم نیز شاهنشاه پارسی مقتدر، معتقد و پارسامنشی را نمایش داده که با خواست اهورامزدا و با پشتیبانی همراهان و سپاهیانش، بااقتدار و انصاف بر سرزمین های بسیاری فرمانروایی کرده و اینک آماده عزیمت به جهان دیگر است. تصویر داریوش در نقش رستم تکرار تغییریافته تصویر او در بیستون بوده و اصلی ترین خط بصری پیونددهنده میان این آثار، ایستادن داریوش در برابر اهورامزدا در ارتباطی دوسویه و منحصربه فرد بوده که به معنای برگزیده شدن او از جانب خدای بزرگ است. علاوه بر ماهیت و کارکرد متفاوت دو نقش برجسته، تفاوت تصویر داریوش در این دو اثر، به واسطه بومی سازی و شبیه سازی بیشترِ تصویر شاه و خدا در نقش رستم بوده است.
۱۱۶.

از کلاسیک به فراکلاسیک:جستاری در جایگاهِ مخاطب در رویکردِ دومینیک مَک آیوِر لوپِس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مخاطب کلاسیک مخاطبِ فراکلاسیک دیدن-در بازشناسی بازنمایی سوژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۵۴
در جستارِ حاضرْ دو بعد از ابعادِ چندگانه ی مخاطب در رویکردِ دومینیک مَک آیوِر لوپِسْ استخراج و معرفی شده اند. این دو بعد که به منزله ی دو نوع مخاطبِ تصویریِ متمایز و هم زمان درهم تنیده معرفی می شوندْ نشان می دهند که سیرِ مواجهه ی کلاسیک به مواجهه ی فراکلاسیک، و درنتیجه مخاطبِ کلاسیک به مخاطبِ فراکلاسیک، یک طیفِ تبدیلیِ ملایم است که از مؤلفه های ادراکی آغاز می شود، به تدریج حاملِ مؤلفه های درکیِ بیشتر می شود، و تا آستانه ی سیستم های تصویری پیش می رود. نگارشِ جستارِ حاضر ازاین رو ضرورت داشت که فلسفه ی آنگلوآمریکایی به شکلِ کلی، و جایگاهِ هنرهای تصویری و تصاویرِ غیرهنری در آن به شکلِ جزئی، در کشورمان تقریباً ناشناخته است. روشِ پژوهشمان یک روشِ مرتبه اولِ مؤلف محور است که پیروِ آنْ تمامیِ آثارِ لوپِس مطالعه شده و بخشی از الگویی که آرای تصویری اش را منسجم می کند در قالبِ بخش بندی های جستارِ حاضر صورت بندی شده است؛ یعنی جستارمان با نگاهی به جایگاهِ تام وتمامِ تصویر در نگاهِ لوپِس نگاشته شده است. نتایجِ حاصل شده نشان می دهد مخاطبِ کلاسیکْ از توانمندی های ادراکی اش استفاده و توانمندی های درکیِ ابتدایی اش را بر آن ها بار می کند، اما مخاطبِ فراکلاسیکْ از توانمندی های ادراکی اش استفاده و توانمندی های درکیِ ابتدایی و نیز پیشرفته اش را بر آن ها بار می کند. لذا بااینکه هردو مخاطبینی منفردند، مخاطبِ فراکلاسیک، مخاطبی است دارای حالاتِ ذهنیِ پیچیده تر.
۱۱۷.

جابجایی قدرت در میان شخصیت های نمایشنامه های شکسپیر: راهبردی برای دراماتورژی در چهارچوب دیدگاه راسل؛ مطالعه موردی شاه لیر، جولیوس سزار و مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت شکسپیر شاه لیر جولیوس سزار مکبث راسل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷ تعداد دانلود : ۵۲
مفهوم قدرت و قدرت خواهی در نظر بسیاری از اندیشمندان بزرگ حوزه های علوم اجتماعی و سیاسی همچون برتراند راسل، میشل فوکو و برخی دیگر که مورد بررسی این پژوهش نیستند، جایگاه ویژه ای داشته و همواره چرخه انتقال قدرت مورد تحلیل و بررسی بوده است. معمولاً این انتقال قدرت از طریق اشکال مختلفی صورت می پذیرد؛ به عنوان مثال «انقلاب»، «کودتا»، «انتخابات» و «مرگ پادشاهان» نمونه هایی از الگوها و دلایل انتقال قدرت هستند. از طرفی امروزه یکی از موضوعات رایج در آثار نمایشی، استفاده از عنصر قدرت در دراماتورژی و کارگردانی است که به ویژه در تراژدی های شکسپیر به وفور قابل اجرا است. در این پژوهش به بررسی عناصر قدرت در سه تراژدی شکسپیر یعنی شاه لیر، مکبث و جولیوس سزار و تطبیق آن ها با نظریات برتراند راسل در باب «قدرت» و مفهوم «انتقال قدرت» پرداخته شده است. پس از تبیین ملاحظات نظری، بازتاب این رخدادهای سیاسی و اجتماعی را در دراماتورژیِ شخصیت های این آثار بر اساس نمونه های اجرایی مورد بررسی قرار داده ایم؛ تا نشان دهیم چگونه می توان از قدرت به عنوان یک عنصر دراماتیک در دراماتورژی و شخصیت شناسی استفاده کرد. نتایج این مقاله نشان می دهد که شناخت انواع اَشکال مختلف قدرت می تواند پیشنهادهای اجرایی متنوع و گسترده ای را در تمامی زمینه های اجرا اعم از طراحی میزانسن و تحلیل روابط شخصیت ها در اختیار کارگردان قرار دهد.
۱۱۸.

نقش برجسته های هخامنشی به مثابه «هتروتوپیا» با رویکردِ مفهومِ گفتمان قدرت فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه قدرت فوکو هتروتوپیا نقش برجسته های هخامنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۸۳
ردپای مفهوم قدرت چه به لحاظ ظاهری در تناسبات مرتبط با شکل ها در آثار هنری و چه در روابط میان طبقات اجتماعی، در جای جای اندیشه و آثار میشل فوکو نمود دارد. وی ذیل این مفهوم، به اصطلاح خودساخته «هتروتوپیا» به معنای دگرمکان یا دگرفضا می پردازد و آن را در جهت تحلیل روابط قدرت در زمینه هدایت مکان ها و رسیدن به فضاهایی به هم پیوسته در راستای گسترش هر چه بیشتر قدرت به کار می گیرد. نقش برجسته های هخامنشی که به سفارش و با حمایت شاهان ساخته شده اند، همچون تابلوی تولید حقیقت و نمایش قدرت امپراتوری، فضائی متفاوت و دیگرگون خلق می کنند که حتی انسان مدرن اشباع از انواع رسانه های قدرتمند را مسحور خود می سازند. پژوهش حاضر با این سؤال آغاز شد که نقش برجسته های هخامنشی چگونه همچون هتروتوپیای فوکویی به مثابه عوامل انتشار قدرت و پدیده های تأثیرگذار در مناسبات اجتماعی  - سیاسی عصر خود مورد خوانش قرار می گیرند و در ادامه با بهره گیری از شیوه اسنادی–  مطالعات کتابخانه ای جهت جمع آوری اطلاعات و با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی و تاریخی به این نتیجه نائل گردید که این آثار با نظر به نقش مؤثری که در شکل گیری حقیقت مورد تائید و تبلیغ سیستم حاکمه در زمان خود داشته اند و نیز به اعتبار دارا بودن ویژگی هایی همچون بهره بردن از ترکیب بندی مقامی، بیان سمبلیک، کاربرد حیوانات ترکیبی، به تصویرکشیدن خدا و فرا انسان نشان دادن پادشاه، قابلیت هتروتوپیاسازی و هتروتوپیابودگی را دارا می باشند.
۱۱۹.

مطالعه نقش درخت ویسبوبیش در ترمه کرمانی دوره قاجار از منظر اسطوره شناسی تمثیلی کروزر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره شناسی اسطوره شناسی تمثیلی فردریش کروزر نقش مایه ویسبوبیس درخت زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۸
نقش مایه ویسبوبیش به عنوان الگو و مدل همواره بر آثار هنری بازنمایی می شود، اما تاکنون به نحوه شکل گیری اولیه این نقش مایه و ترکیب بندی آن با دیگر عناصر با رویکرد مطالعات فرهنگی پرداخته نشده است. رویکرد مطالعات فرهنگی بر تمامی عناصری که فرهنگ خطاب می شوند، از جمله اساطیر، تاکید دارد و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر نیز امکان مطالعه ساخت مند آن ها را فراهم کرده است. ازآنجاکه ویسبوبیش در بسیاری از دست بافته های قاجاری بازنمایی شده، پژوهش حاضر به منظور دست یابی به ماهیت اولیه اش، آن را با روش تمثیلی کروزر، و بر روی یک نمونه شال ترمه قاجاری واکاوی نموده است. بر این اساس، پرسش اصلی این است: از منظر اسطوره شناسی کروزر که رمزگرایی میان آیکون و ایدوس را مبنای دانش اساطیر می داند، چه ارتباطی میان ویسبوبیش و بازنمایی آن بر آثار دوره قاجار وجود دارد؟روش تحقیق در این پژوهشِ بنیادین به صورت توصیفی-تحلیلی، و گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای خواهد بود. بنابر این پژوهش، میان مفهوم جاودانگی و آفرینش/ ایدوس و درخت ویسبوبیش ترمه کرمان/ ایکون رابطه ای تمثیلی برقرار است و در نهایت می توان گفت علت نمونه ای استفاده از طرح ویبوبیش در ترمه قاجاری نام برده، دستیابی ذهن بافنده و مخاطب به نامیرایی و زندگی ازلی و ابدی است. [i] Icon[ii] Idos[iii]  Mythical relationship
۱۲۰.

بنیان های فرهنگیِ مقبولیت/ عدم مقبولیتِ موسیقی های مردم پسندِ آنگلوساکسُن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انتقال فرهنگی زیبایی شناسی موسیقی های آنگلوساکسُن موسیقی اروپای شرقی موسیقیِ لاتین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۹
گرایش به موسیقی های مردم پسندِ آنگلوساکسُن در ایران، زمینه سازِ پژوهشِ پیشِ رو از طریقِ مطالعه ای چندوجهی است، که بررسیِ دلایل افزایشِ گرایش و فراگیریِ آن ها نسبت به چند دهه ی گذشته را، در مرکز توجه خود قرار می دهد. تأثیر مسائلی چون تقلید، انتقال فرهنگی، زبانِ موسیقایی، و زیبایی شناسی در افزایش گرایش به این موسیقی ها، مورد واکاوی قرارگرفته است. گرایش های شاخه ی پاپِ موسیقیِ مردم پسندِ ایران، از بدو پیدایشِ این نوع موسیقی در ایران تا زمانِ حال، با تمرکز و تأکید بر غالب بودنِ گرایش به موسیقی های لاتین و اروپای شرقی در ابتدا، و افزایشِ گرایش به موسیقی های آنگلوساکسُن در دوران متأخر، به همراه ویژگی های سبکیِ این موسیقی ها مورد بررسی قرارگرفته اند. از سوی دیگر، به تحلیلِ عللِ این گرایش ها، چه از منظر کیفیت ملُدیک یعنی نزدیکیِ زیبایی شناسیِ موسیقی های مردم پسندِ نوع اول به زیبایی شناسیِ ایرانی، چه از نظر رابطه ی کلام با موسیقی به خصوص ظرفیت پایینِ سبک های موسیقی های مردم پسندِ آنگلوساکسُن در انطباق با ویژگی های زبان فارسی، و چه از نظر بستر های اجتماعی، پرداخته شده است. مسئله ی تقلید، یعنی کاورِ قطعات اُرژینال توسط موسیقیدانانِ ایرانی نیز، موردتوجه قرار گرفته است. یافته های این پژوهش، علاوه بر شناساییِ ناسازگاری های موسیقی های آنگلوساکسُن در زمینه های ملُدیک، و کلامی با زیبایی شناسیِ موسیقیِ ایرانی، نشان دهنده ی افزایش گرایش به موسیقی های مردم پسندِ آنگلوساکسُن خصوصاً از منظرِ جنبه های محتوایی، و نیز تواناییِ فراهم آوردنِ امکانِ تبادلاتِ فرامنطقه ای است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان