مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
مکتب قزوین
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
102 - 110
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی محفوظ در کتابخانه ملی فرانسه به شماره 490 متعلق به عصر صفویه است. با توجه به امضا و کاتب آن در تاریخ ذی قعده 1012 ه.ق (30 آوریل 1604 میلادی) به دست محمد جان الکرمانی کتابت آن به پایان رسیده است. این نسخه دارای 55 نگاره بدون امضا و رقم است. هدف از این پژوهش شناسایی و معرفی حامی، کارگاه و نگارگران آن است. به این منظور از طریق بررسی ویژگی های این نسخه همچون تذهیب، شیوه اجرایی نگاره ها و مقایسه تطبیقی و تاریخی آن با نسخ مشابه، هنرمندان، حامی و کارگاهی که این نسخه در آن تهیه شده است را شناسایی و معرفی می نماید. سوال اصلی این تحقیق حاضر آن است که کارگاه، سفارش دهنده و نگارگران شاهنامه کتابخانه ملی فرانسه به شماره 490 چه کسانی هستند. روش این تحقیق بر پایه مقایسه تطبیقی، تاریخی و بررسی شیوه های اجرایی نگاره ها می باشد. برای این منظور از منابع مکتوب و اسناد تاریخی و کتابخانه ای استفاده می شود. ویژگی های بصری نگاره های شاهنامه کتابخانه ملی فرانسه به شماره 490، خصوصیات مکتب قزوین و اصفهان را نشان می دهند. با توجه به جایگاه حبیب الله ساوه ای در آن مقطع تاریخی و تاثیر شیوه اجرایی او در نگارهای این شاهنامه بی تردید می توان برخی از نگاره های آن را به وی منتسب نمود، سایر نگاره های این نسخه به شیوه محمد هروی اجرا شده است.
بررسی تاثیر متون شیعی بر شمایل نگاری از امام علی(ع) در نگاره های فالنامه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
97 - 131
حوزههای تخصصی:
متون شیعی، مجموعه ای از آیات و تفاسیر، عقاید و روایات را دربرمی گیرد که حاصل قرن ها تلاش شیعیان و به ویژه علمای شیعه در جمع آوری منابع، بررسی محتوا و صحت و سپس نگارش و تدوین آنها می باشد. این متون بر حوزه هنر نگارگری، مانند سایر مقوله های مرتبط با هنر و ادبیات موثر بوده اند. فالنامه تهماسبی یکی از نسخه های عصر شاه تهماسب صفوی است که دارای چندین نگاره بوده و متاثر از منابع شیعی است. این نسخه به نامهای "فالنامه امام صادق(ع)" و "فالنامه پراکنده" نیز موسوم است و در مجموع دارای مضامین داستانی، قرآنی و شیعی است. امام علی(ع) جایگاه ویژه ای در فالنامه تهماسبی دارد و مضامینِ علوی در فالنامه، حاکی از تقدس، شجاعت و کرامت ایشان است. تحلیل نگاره های علوی در این نسخه، بیانگرِ تاثیرپذیری آن از متون شیعه می باشد و در این رهگذر، نقش داستان ها و باورهای عامیانه ای را که در عصر صفوی رایج بوده، نمی توان نادیده گرفت. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی است و اطلاعات، ازمنابع کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل هفت نگاره فالنامه تهماسبی است که دارای اشارات نمادین یا شمایل نگاری از امیرالمومنین(ع) می باشد.
بررسی تطبیقی عناصر تصویری نگاره پرواز لا کپشت و دو بط در مکاتب مشهد و قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۹
84 - 96
حوزههای تخصصی:
در تمام دوره های تاریخی تصویرسازی داستان ها با موضوع های متفاوت تو سط نگارگران ایرانی انجام پذیرفته است. یکی از این واعظ کاشفی می باشد. این مقاله با روش » انوار سهیلی « جامی و » هف تاورنگ « داستان ها پرواز لا کپشت و دو بط مشترک درتوصیفی و تحلیلی براساس مطالعات کتابخانه ای به تطبیق عناصر تصویری، ساختار و مفهوم شعر و داستان در مکتب مشهد وقزوین پرداخته است. از مهم ترین اهداف این پژوهش دستیابی به پاسخ این سؤال است که تأثیرپذیری عناصر تصویری مکتب قزوین از خراسان در نگاره پرواز لا کپشت و دو بط چگونه بوده و حامیان هنر چه نقشی در شک لگیری آن داشته اند. همچنین ساختار و ترکی ببندی این دو اثر از نظر مفهومی با شعر و داستان مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد،علیرغم نزدیکی تاریخی مکاتب نگارگری مشهد و قزوین و با وجود مفهومی مشترک در مضمون دو نگاره، به کارگیری عناصر و ساختار دارای تفاوت های بارز است و شباهت و تأثیرپذیری آشکاری در این دو نگاره مشاهده نمی شود. این وجوه تمایز دربه کارگیری عناصر از دو محیط کاری، یکی کاملاً شخصی و دیگری به سفارش و حمایت دربار نشات گرفته است.
مطالعه تحولات سیاسی و فرهنگی دوره شاه تهماسب صفوی وتأثیرآن در نقاشی این دوره با توجه به نظریه بازتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
89 - 103
حوزههای تخصصی:
ایران در دوره صفوی دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی عظیمی شده است. شاهان صفوی برآن بودند تا میان گروه های مختلف سیاسی موازنه برقرار کنند و این امر موجب شده بود تا مناسباتی پیچیده بر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و همچنین میان مردم و حاکمیت برقرار گردد. این مناسبات گریبان هنرمندان را نیز گرفته بود، هدف این مقاله بررسی تأثیرتحولات سیاسی و فرهنگی دوره شاه تهماسب را بر روند نقاشی ایران مورد مطالعه قرار دهد و سئوالاتی که مطرح بوده این است که 1.مناسبات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در دوره شاه تهماسب چگونه شکل گرفته است؟ و2.این مناسبات چگونه در نقاشی دوره شاه تهماسب بازتاب می یابد؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با رویکردی تطبیقی با ابتنا بر نظریه بازتاب در حوزه جامعه شناسی است. شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل کیفی بوده است. ازنتایج تحقیق چنین بر می آید که مناسبات بر اساس توازن قدرت میان نیروهای درون نظام صفوی شکل گرفته است و در موقعیت های مختلف نسبت به موازنه میان این نیروها اقدام صورت می گرفته است و شاه تهماسب دردوره دوم زندگی برای تعادل بخشی به نیروهای مختلف داخل در نظام سیاسی و شرایط و موقعیتی که در سطح روابط خارجی داشته کمتر توانسته به هنر توجه کند. این امر موجب شده است بسیاری از هنرمندان از جمله نقاشان همکاری محدودتری با دربار داشته باشند. بر این اساس می توان گفت نقاشی ایران در این برهه از تاریخ و طی پنجاه و اندی سال سلطنت شاه تهماسب از نظر سبک شناسی کم مایه تر و محدودتر با موضوعات مختلف درباری، مذهبی و در برخی موارد نزدیک به جریان عامیانه پیش رفته است.
صورتبندی اصول هفتگانه هنر ایرانی؛ نقدی بر کتاب هفت اصل تزئینی هنر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
این نوشتار که پژوهشی توصیفی و تحلیلی است و داده های کیفی آن به شیوه تحقیق کتابخانه ای جمع آوری شده، با هدف بررسی تحولات سبکی هنر ایران پس از حمله مغول، سامان یافته است و تلاش دارد ضمن نقد و بررسی کتاب هفت اصل تزئینی هنر ایران نوشته یعقوب آژند به این پرسش اساسی پاسخ دهد که چرا در مکتب قزوین دوره صفوی از نقوش هفتگانه هنر ایرانی به عنوان اصول هفتگانه هنر ایرانی یاد شده است؟ به نظر می رسد برکشیدن این نقوش به جایگاه «اصول هفتگانه» همسو با سیاست های شاه تهماسب و با هدف محدود کردن قدرت قزلباشان صورت پذیرفته باشد. یافته ها نشان می دهد برای نیل به این مقصود نخست کارگاه و کتابخانه سلطنتی تبریز به عنوان کانون ذی نفوذ و مروج تفکر قزلباشی منحل گردید و در گام بعد عناصر بصری نگارگری ایرانی در دو حوزه اصلی و فرعی قاعده بندی شدند. قرار دادن عناصری نظیر تحرک، رنگ پردازی و ترکیب بندی در حوزه فرعیات نگارگری ایرانی، به معنای کاستن از اهمیت اصول حاکم بر شیوه قزلباشی بود و در مقابل تاکید بر آرائه پردازی ذیل عنوان «اصول هفتگانه هنر ایرانی» ضمن تعیین خط مشی مکتب نوپای قزوین در مسیری متفاوت از مکتب تبریز دوم، اعتباری ویژه به آن می بخشید.
واکاوی لایه های معنایی در نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
51 - 64
حوزههای تخصصی:
فالنامه های مصور دوره صفوی از چند جنبه دارای اهمیت فراوانی هستند. با توجه به این که فالنامه از نخستین نسخ موجود مکتب قزوین به شمار می رود، نگاره های آن از جنبه ی سبک شناختی دارای ارزش مطالعاتی بسیاری است. اهمیت دیگر آن به ارتباط بینامتنی نگاره ها با متون چندگانه ی عصر خویش که شکل دهنده ی مضامینی مختلف در یک راستای مشخص است، بازمی گردد و دیگر این که هنر نگارگری برخلاف کارکرد معمولش در سنت کتاب آرایی و تصویرسازی متون ادبی، این بار در کارکردی متفاوت ظاهرشده است. بدین ترتیب نگاره های فالنامه به لحاظ معنامندی، از ساختاری چندلایه تشکیل شده اند. مسئله این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نگاره های فالنامه های عصر صفوی حضور دارند؟ در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی (پراکنده) طبق الگوی آیکونولوژی، خوانش و در مراحل سه گانه ی آن مورد تحلیل قرار بگیرد. نتیجه این پژوهش نشان داد که وجود مضامین دینی و قرآنی و همچنین فراوانی این مضامین نسبت به دیگر مضامین در نگاره های فالنامه طهماسبی (پراکنده) در جهت ایجاد این تلقی بوده که فالنامه کتابی منطبق بر سنت استخاره و در نتیجه از نظر شرع بدون اشکال است و در کنار آن نیز دیگر باورها از طریق مضامین غیردینی نگاره ها فرصت حیات یافته اند.
شناسایی و تحلیل بصری نسخه خطی گرشاسب نامه موزه بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
۵۴۸-۵۳۴
گرشاسب نامه داستانی منظوم و پهلوانی است در باب ماجراهای گرشاسب جد رستم که اسدی طوسی، شاعر سده پنجم به نظم درآورده است. از گرشاسب نامه ۳۹ نسخه کامل و ناقص موجود است که تعداد کمی از آنها مصور شده اند. هدف از این جستار، معرفی نسخه موزه بریتانیا به شماره or.۱۲۹۸۵ و تاریخ کتابت ۹۸۱ ق/۱۵۷۳ م و کنکاش در ساختار بصری و مشخصات صوری نگاره های آن است تا شناخت بیشتری از اسناد تاریخی و مهجور ایرانی و آگاهی از فرهنگ بصری گذشتگان حاصل شود. این نمونه مصور، دارای ۸ نگاره است که ویژگی های تصویری و سبکی مکتب قزوین را در خود دارند. نوشتار حاضر درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که خصوصیات صوری شاخص و وجوه اشتراک نگاره ها چیست. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و تاریخی، به شیوه کیفی و استقرایی انجام شده است. نتایج مطالعه نشان داد؛ نگاره های نسخه در دو موضوع رزم و بزم به تصویر درآمده اند که مجالس رزمی به واسطه درون مایه حماسی اثر در پرورش موضوع و بیان هنری برجسته ترند، اگرچه در تقابل با ویژگی شاخص اشعار اسدی در توصیف صحنه های خرق عادت، با رویکرد محتاطانه و طبیعت گرایانه نگارگران آن مواجهیم. محوریت شخصیت قهرمان در تصویر و بی چهرگی او، توجه به غنا و تأثیرات رنگی و همچنین ترکیب بندی متناسب از اهم ویژگی های مشترک بصری نگاره های گرشاسب نامه است.
بررسی نکات اشتراک و افتراق دو نگاره به قلم سلطان محمد و صادقی بیک افشار در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
127 - 146
تبیین جایگاه تک نگاره های مکتب قزوین در نقّاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
447 - 467
حوزههای تخصصی:
تک نگاره ها نوعی از نگارگری نقاشی ایرانی در قرن دهم هجری است. طراحی در این سبک اغلب با تمرکز بر یک شخص یا چند شخص و یا ترکیب حیوان با شخص با هدف ترسیم ویژگی های شخصی، ظاهر جسمانی و حتّی خصلت های مختص به آن فرد، صورت می گیرد. در قزوین دوره صفوی، شاهد تغییر در ترسیم تک پیکره نگاره ها هستیم که باعث ایجاد نگرش واقع-گرایانه به آن شده است. طبقِ اسناد به جا مانده از این عصر، شیوه ای جدید و ابداعی مکتب قزوین سهم بسزایی در ایجاد تحول در نقاشی ایرانی دارد. به همین منظور مقاله پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و با مشاهده آثار و اسناد و تحلیل محتوایی آن ها درصددِ تبیین تک پیکره ها و تک نگاری مکتب قزوین در دوره صفوی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هنرمندان در ساختار و شاخص فرآیند تولید آثار هنری در فرم ظاهری، پرداخت به مضامین و موضوعات و سبک هنری نقاشان تک نگاره ها به صورت عام یا خاص در مکتب قزوین تحولی به وجود آوردند و همین عوامل در نقاشی ایرانی جایگاه خاصی را شکل داده و بعدها در بخارا، شیراز، ترکیه، هند و اصفهان تاثیرگذار می شود.
نقش تحولات اجتماعی در شکل گیری مکتب نگارگری قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
47 - 67
حوزههای تخصصی:
نقاشی ایران در مسیر رشد خود دچار تحولات فروانی شده است. به همین جهت، مکاتب گوناگون نگارگری، دارای صبغه قومی و قبیله ای و دربرگیرنده فرهنگ حاکم زمان خود هستند. مکتب قزوین از جمله مکاتب نقاشی ایران دوره صفوی است که در سال 955 ق، هنگام تغییر پایتخت از تبریز به قزوین شکل گرفته و بسان سایر مکاتبْ در روند شکل گیری و تکامل خود، تحت تأثیر حوادث اجتماعی و سیاسی حاکم بوده است. همین ضرورت، نگاه جامعه شناسانه بر این مکتب را دو چندان می کند. پژوهش پیش رو، با هدف بررسی تأثیر بازتاب تحولات اجتماعی در ظهور مکتب نگارگری قزوین، ضمن معرفی این مکتب درصدد است با نگاهی جامعه شناختی، آن را از منظر نظریه بازتاب، مورد واکاوی قرار دهد. در این راستا، جهت پاسخگویی به سؤالات: ۱. تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دوره صفویه چگونه شکل گرفته است؟ ۲. بازتاب این تحولات در مکتب نگارگری قزوین چگونه است؟ مقاله حاضر از روش نظری و شیوه توصیفی- تحلیلی سود جسته است. نتایج نشان می دهد که مکتب قزوین، همواره متأثر از تحولات سیاسی و اجتماعی دوره صفویه بوده است. از این رو، موضوع نگاره های این مکتب، توصیف و تمجید از انسان و حالات اوست و از این منظر شاهد جهان بینی و نگرشی جدید در آثار این مکتب هستیم. تک پیکره نگارها و اوراق تک برگ مستقل که عمدتاً تصاویری از شاه و درباریان را به نمایش می گذارند؛ اولین نمونه های تصویری هستند که به سفارش حامیان، در دستان توانمند طراحان چهره گشا رسامی می شوند. درکل، پر هزینه بودن تکمیل نسخه های خطی برای دربار، عدم توجه شاه تهماسب به نقاشی نسخه های خطی و معرفی نقاشی دیواری، تعصب مذهبی شاه تهماسب به نگارگری، ایجاد محیط هنری، رشد طبقه بازرگان و افراد کم ثروت تر جامعه، سفارش زیاد اوراق تک برگ و مرقعات تصویری و خوشنویسی؛ از مهم ترین عوامل ایجاد و رشد مکتب نگارگری قزوین می باشند.
تطبیق ساختار بصری نگاره اصحاب کهف مکتب قزوین(سده 10ه.ق) با معیارهای تفسیر زیبایی شناسانه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون دیدگاه های متفاوتی از معیارهای اعتبار تفسیر زیبایی شناسی اثر هنری توسط نظریه پردازان علم هرمنوتیک ارائه شده است. از دیدگاه گادامر، معیار اعتبار تفسیر زیبایی شناسی نشان دهنده آگاهی ذهنی از هنر و ویژگی دیالوگی بودن آن است که این دیدگاه نشان می دهد که درک اثر هنری مستلزم درگیری پدیدارشناختی با موضوعات هنری است. در این مقاله نگاره اصحاب کهف ازآنجاکه مرتبط با افق فرهنگی و معنایی مشترکی بین ملل مختلف است، به عنوان نمونه اثر هنری برای تحلیل انتخاب شده است. هدف این نوشتار مطالعه ساختار بصری نگاره اصحاب کهف در تطبیق با معیار اعتبار تفسیر زیبایی شناسی دیدگاه گادامر است.پرسش پژوهش این است که باتوجه به معیار اعتبار تفسیر زیبایی شناسی از دیدگاه گادامر، چگونه می توان بر اساس بُعد تفسیری هرمنوتیک، ساختار بصری نگاره اصحاب کهف را تبیین کرد؟ این نوشتار با استفاده از روش پژوهش تطبیقی با رویکرد تحلیلی، تاریخی به مطالعه ساختار بصری نگاره اصحاب کهف در تطبیق با آرای گادامر به تفسیر هرمنوتیک معنا و تجربه زیبایی شناسی در این نگاره پرداخته است. به این ترتیب، مطالعه ساختار بصری نگاره اصحاب کهف از دیدگاه هرمنوتیک گادامر نشان داد که موضوع این نگاره که دربردارنده معنای کل اثر است، همواره ثابت است و در مرحله فهم، نگارگر با ادغام کلیت داستان این اثر هنری از طریق تفسیر برخی از جزئیات آن، در مسیر دیالکتیکی برای دستیابی به درک ساختار معنا و مفاهیم کلی شرکت می کند. از طرفی دیگر، بر اساس معیار اعتبار تفسیر از دیدگاه گادامر، معنای یک اثر، پیشینه و هویت فرهنگی خود را حفظ می کند؛ لذا باید باتوجه به این معیار به فهم اثر هنری پرداخت. بنابراین، ازآنجاکه هنر نگارگری هنری صرفاً شخصی محسوب نمی شود و بافرهنگ و تمدن ایرانی گره خورده است، لذا در انتخاب معیار اعتبار تفسیر باید به این موضوع توجه کرد.
مرگ و زندگی در اشعار حسین منزوی و بازتاب آن در نگارگری مکتب قزوین صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
819 - 830
حوزههای تخصصی:
حسین منزوی راز زندگی و مرگ آدمی را در عاشقی می داند. او باور داشته است که اگر عشق نبود کسی نمی توانست قصه حیات را تفسیر کند. او به جهان پس از مرگ باور دارد و بهترین مرگ را شهادت می داند. این پژوهش در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که اشعار منزوی نگاه او را بیشتر به مرگ نشان می دهد یا زندگی. همچنین روش این تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و یافته های این پژوهش نگاه منزوی را که بیشتر متوجه زندگی و عشق است بازمی نمایاند، ولی درعین حال مرگ نیز چون فصلی از زندگی به شمار می آید و زیبا و با شکوه است. درنتیجه، آثار وی نشان می دهد که باور مرگ امکان بهره وری از زندگی را افزایش داده و به شادمانگی در زندگی کمک می کند. موضوع مرگ و زندگی به شکلی ملموس در نگاره های مکتب قزوین دوره صفوی نیز نمود یافته است. پرداختن به مفاهیمی چون عشق، روزمرگی و مرگ از مختصات این ویژگی است.اهداف پژوهش:بررسی چیستی و چرایی زندگی و توجه به مرگ و مرگ اندیشی در شعر حسین منزوی.بررسی مرگ و زندگی در نگاره های مکتب قزوین دوره صفوی.سؤالات پژوهش: زندگی و مرگ نمودی در اشعار حسین منزوی چه نمودی یافته است؟مرگ و زندگی در نگاره های مکتب قزوین دوره صفوی چگونه بازتاب یافته است؟