فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
49 - 64
حوزههای تخصصی:
آثار نوری بیلگه جیلان، سردمدار موج نوی سینمای ترکیه، به واسطه ارزش های هنری و فلسفی، تأثیرات و جایگاه جهانی، از جنبه های گوناگون جای بررسی دارد. آنچه به فهم بهتر او کمک می کند، تحلیل جهان داستان و شخصیت هایش با استفاده از رویکردهایی فلسفی و به بیان بهتر پیوند زدن سینمای او با فلسفه است؛ چراکه طرز فکر و دغدغه هایش در ویژگی ها و طرزِ بودنِ شخصیت های آثارش نمود پیدا می کند. در آثار جیلان شخصیت هایی پرسه زن وجود دارند که با قرارگرفتن در مکانِ رویداد داستان و از طریق بروز درونیاتشان، به پیشبرد داستان و نیز کشف معنا از طریق تغییراتِ ناشی از پرسه زدن، کمک می کنند. والتر بنیامین ضمن بسط مفهومِ مدرنِ پرسه زنی، در رویکردی پرسه زن را فردی با تفکرات متناقض می پندارد که در پی حل مغایرت های ادراکی درونی و بیرونی به واسطه قرار گرفتن میان گذشته و مدرنیته است. پرسه زن از دیدگاه او در آستانه قرار گرفته و ضمن بازخوانی گذشته، در طی فرایند پرسه، از آن گذر کرده ولی تعلقی کامل به مدرنیته یا جهانِی که تغییر کرده نیز ندارد. در این پژوهش آخرین ساخته جیلان بر اساس این رویکرد از بنیامین و نیز با تمرکز بر مکان به عنوان بستری فیزیکی برای امکان وقوع رویداد پرسه زنی و تأثیر متقابل آن بر ذهن به عنوان مکانی غیر فیزیکی برای شکل گیری فکر و خلق تغییر و نتیجه، بررسی شده است. درواقع ابتدا چهار مؤلفه اصلی پرسه زنی بنیامینی که شامل فرایند پرسه زنی، در آستانه بودن، بازخوانی گذشته و تفکرات متناقض است، از دلِ توضیح مفاهیم مرتبط بیرون کشیده شده و این گونه ثابت شده است که در فیلم درباره علف های خشک شخصیت ها پرسه زن هستند و جهانِ داستان جیلان از طریقِ تحلیلِ پرسه زنیِ شخصیت هایش قابل درک است. این پژوهش رویکردی کیفی دارد و روش آن توصیفی و تحلیلی است. شیوه جمع آوری اطلاعاتِ این پژوهش کتاب خانه ای و با استفاده از اسناد مکتوب و الکترونیکی است.
تحلیل نگاره سفینه النجات اثر محمدعلی رجبی بر اساس نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
29 - 40
حوزههای تخصصی:
مزایای استفاده از پیش متن های متعدد، غنا بخشیدن به آثار هنری و بیان معانی متعدد در یک اثر واحد است که نمود آن را می توان در نگاره سفینه النجات اثر استاد رجبی مشاهده کرد. هدف از این مطالعه شناسایی انواع روابط ترامتنی و پیش متن های مورداستفاده در نگاره سفینه النجات با روش ترامتنیت ژنت و درصدد پاسخ به دو سؤال است: نگاره سفینه النجات اثر استاد رجبی دارای کدام یک از گونه های روابط ترامتنی است؟ این پژوهش به روش توصیفیِ تحلیل محتوا و رویکرد تطبیقی انجام شده و ازجمله تحقیقات کیفی محسوب می شود. شیوه جمع آوری داده ها کتابخانه ای و مشاهده ای است. نتایج نشان می دهد نگاره غیر از رابطه فرامتنی تمام انواع رابطه ترامتنی را دارد. هنرمند علاوه بر استفاده از پیش متن های متنوع مانند قرآن و شاهنامه فردوسی، مواردی را در جهت غنای معنایی، به نگاره افزوده و علاوه بر استفاده از پیش متن های نوشتاری از پیش متن های تصویری که مهم ترین آن نگاره "گفتار اندر ستایش پیغمبر " در شاهنامه تهماسبی بهره برده است و در چهره پردازی علاوه بر استفاده از شیوه های نگارگری سنتی از شیوه چهره پردازی استاد فرشچیان هم استفاده شده است. هنرمند توانسته علاوه بر به نمایش گذاشتن قدرت قلم و مهارت فنی؛ اثر را از تصویری روایتگر به بیش متنی جدید تبدیل نماید و در عین وفاداری به پیش متن ها بیانی فراتر از آن ها برای عصر حاضر داشته باشد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی بقای تئاتر در عرصه ی رسانه های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
45 - 70
حوزههای تخصصی:
مسئله ی مهمی که در رابطه با تئاتر در عصر رسانه های مدرن مطرح می شود، تقابل یا تعامل این هنر با رسانه های نوین است. هدف مطالعه ی حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی بقای تئاتر در عرصه ی رسانه های نوین است. این مطالعه از نظر روش و بازه ی زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی- مقطعی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش شامل فعالان صحنه ی تئاتر کشور است که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 370 نفر برآورد گردید و نمونه گیری با روش تصادفی ساده انجام گرفت. جهت اعتبارسنجی الگوی بقای تئاتر در عرصه ی رسانه های نوین از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است که با روش روایی سازه، روایی هم گرا و روایی واگرا اعتبارسنجی گردید. همچنین با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی نیز قابلیت اعتماد پرسش نامه مطلوب ارزیابی شد. نتایج نشان داده است که مؤلفه ی رسانه های نوین از مؤلفه های تکنولوژی، دنیای دیجیتال و جهان مجازی تأثیر می پذیرند. همچنین مشخص گردید نقش دولت ها ، هنرمندان در بستر تاریخ بر شکلگیری «تئاتر سوم» محرز است. تحولات این حوزه باید با درنظرگیری تحولات تاریخی در حوزه تکنولوژی مورد وثوق قرار گیرد. درنهایت نتایج نشان داد به دلیل تغییرات در حوزه ی تکنولوژی های رسانه های نوینْ، که موجب تفکر دیجیتالی، در نسل های آینده خواهد بود. بدین ترتیب امی تواند با درنظرگیری این نوع از تفکر قالب، نسل های آینده را به مخاطبان اصلی تئاتر تبدیل کرده که بقای تئاتر را تضمین نماید.
از انیمیشن تا تئاتر: تجربه تبدیل انیمیشن های موفق به نمایش های صحنه ای در تئاتر برادوی؛ مطالعه موردی تئاتر موزیکال شیرشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
17 - 28
حوزههای تخصصی:
«تئاتر برادوی» در آمریکا، سال ها است با بهره گیری از انیمیشن های موفق و تبدیل آن ها به موزیکال های صحنه ای، راهی جدید را نزد تهیه کنندگان تئاتر خصوصاً در حوزه تجاری گشوده است. استقبال چشمگیر تماشاگران از موزیکال های برجسته ای چون شیرشاه، دیو و دلبر، یخ زده، ماداگاسکار، شرک و... در اقصی نقاط جهان، بسیاری از تئاترهای بزرگ را ترغیب نموده تا این روش را در پی گیرند. این امر، طی چند دهه اخیر در برخی از کشورهای آسیایی -خصوصاً ژاپن- نیز متداول شده و توانسته است رونق چشمگیری را برای هنر تئاتر - که پس از گسترش دامنه فعالیت تلویزیون و هنر-صنعت «سینما» و دیگرگونه های هنری جدید تا حدی با بحران مخاطب رو به رو شده بود - به بار آورد. مقاله حاضر به روش توصیفی می کوشد با ارائه تصویری دقیق از فرایند تبدیل انیمیشن به تئاتر صحنه ای، زمینه ساز توجه سیاست گذاران، تهیه کنندگان، کارگردانان، و دیگر هنرمندان تئاتر کشور به این موضوع مهم و جدید باشد. برای مطالعه موردی این پژوهش، موزیکال شیرشاه، به عنوان پرفروش ترین انیمیشن و تئاتر موزیکال تاریخ، انتخاب شده است، تا بتواند مثالی روشن از اهمیت این مسیر باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تبدیل انیمیشن به تئاتر، امروزه دارای یک چهارچوب کاملاً علمی، هنری، و فرهنگی بوده و عوامل نمایش شیرشاه با وفاداری کامل به متن انیمیشن، تمام عناصر را به شکل آوانگارد به روی صحنه اجرا کرده و مخاطبان را برای تبدیل عناصر فانتزی به واقعی هیجان زده کردند. روند تبدیل انیمیشن به نمایش علاوه بر جذب بسیاری از تئاترهای بزرگ و هنرمندان برجسته جهان، ثمرات ارزنده ای را نیز برای هر دو هنر به ارمغان آورده است. این روند تنها مختص به کودکان نبوده و می توان فضای فانتزی موجود در انیمیشن های موفق کشور را با عناصر تئاتری، عینی کرد و همچون شیرشاه یک تئاتر هنری-تجاری موفق را در کشور تولید کرده و انواع مخاطبین را به سمت این نوع تئاتر جدید جذب کرد.
سپهر نشانه ای نگارگری ایرانی در دوران پهلوی اول براساس نظریه یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فروپاشی سلسله ی قاجار و برآمدن سلسله ی پهلوی شروع یک نظام جدید فرهنگی در ایران بود. تجدد گرایی و گفتمان های برآمده از آن مانند ملی گرایی، سکولاریسم و باستان گرایی منجر به تحولات متعدد فرهنگی شدند که بخش مهمی از آن گرایش به غرب بود؛ ولیکن با وجود تمایل به تجدد و غرب گرایی، این دوران شروع تازه ای برای هنرهای سنتی به ویژه نگارگری ایرانی بود. حال مسئله اینجاست که چه عواملی باعث شد تا در فضای تجددگرایانه ی فرهنگی پهلوی اول توجه به نگارگری شدت گرفته و موج تازه ای از تحولات سبک شناختی در آن شکل بگیرد؟ با این پرسش و با هدف شناخت سیر تحول و نوگرایی در نگارگری دوران پهلوی اول، این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی و اسنادی به مطالعه و بررسی عوامل تأثیر گذار در تحولات نگارگری دوران پهلوی اول می پردازد که برای این منظور از نظریه ی سپهر نشانه ای یوری لوتمان برای ترسیم سپهر نشانه ای استفاده می شود. آنچه منتج به طرح الگویی با هسته ی نگارگری مکتب اصفهان و لایه های تراوایی تأثیر پذیری از نقاشی اروپایی، فرد گرایی و قرار گرفتن در افق معنایی غالب آن دوران می شود. بر اساس این الگو نگارگران عصر پهلوی اول، با مرکز قرار دادن مکتب اصفهان به مثابه امر اصیل و ملی، مجموعه تحولاتی را در نگارگری آن دوران به وجود آوردند که همه ی آن ها مبتنی بر گفتمان های متعدد فرهنگی دوره ی پهلوی اول بود. در این میان همراهی با گفتمان تجدد گرایانه ی پهلوی در قالب تأثیر پذیری از نقاشی غرب، فردگرایی و هماهنگی با افق معنایی غالب آن دوران، باعث تحول در ساختار نگارگری شد، آنچه به مشروعیت و رونق بیشتر این هنر در عصر پهلوی اول منجر شد.
طراحی مبلمان شهری محور خیابان انقلاب اسلامی به منظور مناسب سازی برای افراد کم توان و توانیاب (حد فاصل سازمان بهزیستی شهرستان تهران و میدان فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرگونه بهسازی و نوسازی که در شهر شکل می گیرد، باید با توجه به نیازهای انسان ها باشد. توجه به خواسته های تمامی اقشار جامعه در شهر، نیاز به یک برنامه ریزی صحیح و جامع دارد. این برنامه ریزی باید به گونه ای صورت پذیرد که به نیازهای تمامی شهروندان به خصوص آن بخشی از جامعه که در اقلیت هستند، پاسخ داده شود. مبلمان شهری یکی از عناصر مهم در فضای شهری می باشد که باید برای استفاده تمامی افراد به ویژه افراد کم توان مناسب سازی شود. در همین راستا هدف این تحقیق طراحی مبلمان شهری مناسب سازی شده برای استفاده افراد کم توان می باشد. به همین منظور پس از مطالعه منابع کتابخانه ای، به شناخت نیازهای افراد کم توان پرداخته شده است. سپس با روش پیمایش به بررسی محور انقلاب اسلامی پرداخته و مشکلات موجود در مبلمان شهری برای استفاده افراد کم توان شناسایی شده است. در ادامه با استفاده از روش کاربر محور به طراحی آنها پرداخته شده است. با توجه به نظرات کارشناسان مهم ترین مبلمان شهری برای استفاده افراد کم توان، نیمکت ها، تابلوهای اطلاع رسانی، ایستگاه های اتوبوس و آبخوری ها می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که به منظور انجام مناسب سازی های اصولی باید از شاخص و دستورالعمل های مربوط به آن کمک گرفت و در انجام طراحی ها تمامی انواع معلولیت و کم توانی نظیر معلولین جسمی - حرکتی، معلولین حسی، کودکان دارای معلولیت، زنان باردار و سالمندان را در نظر گرفت. در این تحقیق سعی بر آن بوده است با طراحی مبلمان شهری و مکان یابی مناسب آنها در محور مطالعاتی، این محور را که به دلیل وجود سازمان بهزیستی شهرستان تهران برای افراد دارای معلولیت از اهمیت بالایی برخوردار است، مناسب سازی نمود.
تبیین تعلیق بازنمایی در آثار متأخر ساموئل بکت و تئاتر چشم انداز گرترود استاین، به عنوان پیشینه ی منظر تئاتر پُست دراماتیک به متن نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا به نوشتار درآوردن بیان ناپذیری، در آثار ساموئل بکت و گرترود استاین را تبیین کند. در این راه با رجوع به ایده تئاتر چشم انداز گرترود استاین، و آثار متاخر بکت، مادیت بخشی به متن نمایشی را بررسی می کند. به طور مشخص جستار نمایشنامه ها از گرترود استاین و تعدادی از آثار بکت در نوشتار دوره ی متاخر او(من نه، صدای پا،آن زمان، نفس، فسه ۵) بررسی شده اند. این شکل از فرم نوشتاری ساخت شکنانه، با هویت دوباره بخشیدن به نوشتار، به سوی چشم اندازی از منظر متن در تئاتر پست دراماتیک حرکت می کند. بکت برای شکل دادن تجربه برای مخاطب، در جهت تعلیق بازنمایی مرسوم، از تصاویر کاسته شده، ساخت شکنی های زبانی و خودارجاع استفاده می کند. چیزی که گرترود استاین هم در ایده ی تئاتر چشم انداز، ذیل تلاش برای رسیدن به جوهر آن چیزی که رخ می دهد، در نقد به شرایط تئاتر و ساختارهای بازنمایانه ی کلمات، مطرح می کند. استاین سعی دارد نمایشنامه را از رخ دادن در جایی دیگر باز دارد و آن را از نو متولد کند. بکت هم در آثار متاخر خود، زبان را از حیطه ی دانستن و امر نشانه ای خارج می کند. با تبیین این تعلیق در آن چه بازنمایی تا پیش از خود بوده است، این تلاش ها باستان شناسی کانونی زدایی متن در تئاتر پست دراماتیک هستند.
خوانش بیش متنی نگاره مثنی برداری شده «نقاش نشسته» کمال الدین بهزاد (فریر، 32.28) از نقاشی «کاتب نشسته» جنتیله بلینی (گاردنر، P15e8)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
27 - 36
حوزههای تخصصی:
مثنی برداری یا مشقِ قلمی در سنت نقاشی ایرانی، از مصادیق بارز رابطه بیش متنی است و یکی از قابل توجه ترین نمونه ها در این زمینه نگاره «نقاش نشسته» به قلم بهزاد است که نوعی طرح برداری از نقاشی «کاتب نشسته» بلینی است. هدف از این مطالعه شناخت چگونگی ارتباط یک پیش متن غیرایرانی با یک بیش متن ایرانی با روش بیش متنیت ژنت است؛ و درصدد پاسخ به دو سؤال است که نگاره مثنی برداری شده بهزاد از نقاشی بلینی بیشتر به کدام گونه از بیش متنیت ها تمایل دارد؟ و در فرآیند کپی برداری، چه تغییراتی در نگاره بهزاد ایجاد شده است؟ مطالعه یکی از نخستین یکه صورت های ایرانی که براساس پیش متنی غیرایرانی ایجاد شده است، از ضروریات این پژوهش است. این پژوهش از نوع توسعه ای است و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و مشاهده مستقیم نقاشی هاست. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی و با رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت است. نتایج نشان می دهد که مثنی برداری بهزاد از نقاشی بلینی براساس گونه شناسی بیش متنیت ژنت در دسته «ترانسپوزیشن» (تراگونگی با کارکرد جدّی) است. تراگونگی های ایجادشده در بیش متن شامل تغییرات شکلی، موضوعی، ترکیب بندی، رنگی و نوری است. بهزاد در طرح برداری از یک اثر غیرایرانی نگاه تقلیدی صرف نداشته و در خلق یک بیش متن جدید و مستقل، از سنت نقاشی ایرانی و جامعه خود تأثیر پذیرفته و آن را بسیار خلاقانه در اثرش نشان داده است.
مطالعه تطبیقی نقوش کتیبهها و پرندگان سفالهای دوره سامانی (نیشابور، قرن 3 و 4 ه.ق) با سفال دوره تانگ درچین (چانگشا، قرن7تا10م) بر اساس نظریه گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
45 - 55
حوزههای تخصصی:
سامانیان افزون بر ارتباط گسترده با مناطق مختلف، با احیای هنر ایران پیش ازاسلام، زمینه های رشد و شکوفایی فرهنگ و هنر ایران را فراهم آوردند. از دستاوردهای این زمینه سازی، کاربرد متفاوت تزیینات خوشنویسی بر ظروف سفال سامانی است که با تمرکز بر اندیشه ایرانی و تأثیرپذیری از نقوش هم عصر خود در سفال دوره تانگ چین شکل گرفته است. مسئله اینجاست که تنوع خطوط کوفی و ساده سازی نقوش پرندگان در سفال سامانی چه شباهت هایی با نقوش سفال تانگ و تفکر آن دارد؟ این مقاله با هدف شناخت ویژگی های مشترک بصری و معنایی خوشنویسی و دیگر نقوش سفال دو منطقه نیشابور و چانگشا، بر این فرض می باشد که روابط بینافرهنگی میان این دو تمدن در شکل و محتوا، مبتنی بر چرخش زمان،گردش طبیعت و به ویژه ارتباط انسان با جهان هستی است که از طریق عناصر طبیعت در تزیینات بازنمایی شده است.نگارندگان با روش توصیفی-تحلیلی به مطالعه تطبیقی عناصر بصری و اندیشه های این دو دوره بر اساس اصول گشتالت پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که نقوش سفال های هر دو منطقه بر پایه اصول گشتالت مشترکی شکل گرفته است که معناهای مشابهی از تفکر دائوئیستی و عرفان اسلامی را در بر دارد، به طوری که در طرح اندازی برخی از نقوش رایج سفال سامانی تأثیراتی از تفکر چین مشاهده می شود.
آثار و دیدگاه طبیعت گرایانه ی آلبرشت دورر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
103 - 114
حوزههای تخصصی:
دیدگاه طبیعت گرایانه در دوران رنسانس با اضافه شدن رویکردهای علمی منجر به آگاهی بیشتر انسان از پیرامونش شد. کوشش هنرمندان در به نمایش گذاشتن جهان سبب شد تا هنر رنسانس از دوره های گذشته به طرز چشم گیری متمایز شود. جریانی که انسان و طبیعت را سرلوحه قرار داد و با دو گرایش عمده ی واقع گرایی، یکی مبتنی بر تجربه و مشاهده ی طبیعت و دیگری توسل به ریاضیات، به سمت کشف جهان عینی گام برداشت. از این رو، مطالعه ی نگرش هنرمندی که در فعالیت حرفه ای خود در مواجهه با این گرایش ها قرار گرفته است موضوع مهمی در تحلیل آثار تصویری محسوب می شود که در این پژوهش به شکلی هدف مند در آثار آلبرشت دورر دنبال می شود. این که هنرمند در راستای تصویرسازی و نقاشی از چه مؤلفه هایی در طبیعت و چه تکنیک هایی بهره می گیرد سؤال اصلی این پژوهش است. بدین منظور، این مطالعه با اتخاذ شیوه ی توصیفی-تحلیلی و رویکرد تک نگاری به تحلیل عناصر بصری، ریاضی وار و طبیعت محور تصویرسازی ها می پردازد. از مهم ترین نتایج این مطالعه رویکرد متفاوت هنرمند در پرداخت به آثار است و نقش هنرمند در فرم دهی به عینیت گرایی در قالبی جدید به نمایش گذاشته می شود و هنرمند با تمام تأثیرپذیری از معیارهای زیباشناسانه ی رنسانس، در اجرا، به آن چه خود از موضوع درک کرده رجوع می کند.
تحلیل عناصر دراماتیک زندگی شهید احمد کاظمی به منظور اقتباس برای فیلم نامه تلویزیونی با مطالعه موردی داستان نردبانی برای چیدن نارنج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
51 - 61
حوزههای تخصصی:
داستان های دفاع مقدس به عنوان یک منبع غنی از فداکاری ها و رشادت های رزمندگان ایرانی در جنگ تحمیلی شناخته می شوند، اما کمبود آثار اقتباسی باکیفیت در سینمای ایران، به ویژه در حوزه تلویزیونی، یک مسئله قابل توجه است. این پژوهش به بررسی دلایل این کمبود و لزوم توسعه یک الگوی مشخص برای اقتباس از داستان های دفاع مقدس می پردازد. هدف اصلی پژوهش تحلیل عناصر دراماتیک زندگی شهید احمد کاظمی است، زیرا زندگی او پر از فراز و نشیب های قابل توجهی است که می تواند به نگارش یک فیلم نامه تلویزیونی جذاب و مؤثر کمک کند. در این راستا، پژوهش به شناسایی ویژگی های کلیدی زندگی شهید کاظمی می پردازد که شامل ایثارگری، شجاعت، و نقاط عطف تاریخی است. این ویژگی ها می توانند به ایجاد داستانی جذاب کمک کنند که مخاطب را درگیر و پیام های ارزشمند ایثار و شهادت را منتقل کند. همچنین، داستان نردبانی برای چیدن نارنج به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است، زیرا عناصر دراماتیک آن، شامل کشمکش ها و چالش های انسانی، با زندگی شهید کاظمی همخوانی دارد. این پژوهش در تلاش است یک الگوی منسجم و عملی برای اقتباس از زندگی شهید کاظمی ارائه دهد که می تواند به تولید آثار هنری باکیفیت بالا منجر شود. نتایج این پژوهش نه تنها به پژوهشگران و هنرمندان کمک می کند بلکه می تواند راهگشای انتقال ارزش های ایثار و شهادت به نسل های آینده باشد.
مطالعه تطبیقی نقشمایه زن در آثار هنری بین النهرین و سرسنجاق های لرستان بر اساس کهن الگوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
229 - 243
حوزههای تخصصی:
در میان کهن الگوهای اساطیری با وجود تمام پیچیدگی ها نوعی همخوانی و نزدیکی در بن مایه های اصلی دیده میشود که بررسی تطبیقی این روایات را ممکن می سازد. ایزد بانوان در زمره ایزدان تأثیرگذار جوامع باستان به شمار می آیند که از کهن ترین آنان می توان از ایزدبانوی اینانا نام برد که از نظر زمانی به 3500 ق.م در بین النهرین بر می گردد و تصویر و نمادهای آن در هنر ادوار مختلف بین النهرین به نمایش در آمده است. از سویی در منطقه لرستان آثار مفرغی با نقش زن بدست آمده که متعلق به هزاره دوم و هزاره اول ق.م است که با توجه به همجواری این دو منطقه و قدمت ایزد بانوان بین النهرینی هدف این پژوهش شناسایی رابطه تجسمی بین نقش زن در سر سنجاقهای لرستان با ایزد بانوان بین النهرین به منظور کشف میراث فکری مشترک میان آنها است. سوالات مطرح شده عبارتند از 1- چه اشتراکات و تفاوت های بین نقش زن در آثار لرستان و ایزد بانوان بین النهرین مشاهده می گردد؟2-بر اساس کهن الگوی یونگ چگونه ریشه های فرهنگی مشترک بین دو منطقه را می توان تفسیر کرد؟ این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد تطبیقی بر اساس کهن الگوی یونگ به شیوه کتابخانه ای به تفسیر نقش زن و نقوش همراه آن در این جوامع پرداخته است. نتایج نشان می دهند نقش زن در هنر لرستان و بین النهرین بر اساس اعتقادات و باورهای مذهبی و با الهام گرفتن از بن مایه یکسان اسطوره ایزد بانوان در هنر آنان نقش بسته که نماد تجدید حیات، برکت بخشی و اشاعه باورهای جوامع مادرسالارانه است و نشانگر یکسان بودن جوهر درونی آنها و یادآور صورتهای مثالی یونگ است. در این دوران زنان نقش محوری داشتند ولی بتدریج تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی ایزدبانوان جای خود را به الگوهای پدرسالاری می دهند و بدین ترتیب شاهد دگردیسی در شخصیت های آنان هستیم. بررسی ها نشان می دهد شیوه و سبک نمایش در هنر هر دو جامعه طبیعت گراست و تحت تأثیر ایدئولوژی حاکم بر اندیشه جوامع و آداب و رسوم منطقه ای در نحوه نمایش و سبک اجرا اختلاف دیده می شود.
مطالعه تحولات تمثال های نقاشی شده مینایی با تصویرشاهان وشاهزادگان دردوره قاجار (فتحعلی شاه تا انتهای دوره ناصرالدین شاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
145 - 169
حوزههای تخصصی:
هنر پیکرنگاری درباری از هنرهای اصلی دوره قاجار است و درهنرهای مختلف این دوره دیده می شود. یکی از هنرهای وابسته به پیکرنگاری ترکیب نقاشی و جواهر به صورت تمثال های مینایی نقاشی شده است که نمادین بوده و دارای ویژگی های تزیینی است و معمولاً به نمایندگان خارجی اهدا می شده است. در دوره فتحعلی شاه برای هدیه به سفرای خارجی ساخت مدال آغاز شد و در دوره های بعد هم ادامه یافت. موضوع تمثال های نقاشی شده، چهره شاه در وسط قابی دایره یا بیضی شکل بود که به عنوان پیش کش به نمایندگان داخلی و دول خارجی اهدا می شد، باتزیینات طلا و جواهر دردورقاب نقاشی شده همراه بود. هدف از این پژوهش مطالعه تمثال های نقاشی شده دوره قاجار و بررسی نمونه های آن از دوره فتحعلی شاه تا انتهای دوره ناصری است که در حراج های مختلف دنیا ارائه شده است. سؤال اصلی این پژوهش به این قراراست: تمثال های نقاشی شده دوره قاجار دارای چه ویژگی های ساختاری و محتوایی درهر دوره قاجاراست؟ روش تحقیق در پژوهش پیش رو توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج این پژوهش در بررسی تمثال ها نشان می دهد، درتمامی ابعاد، قوانین پیکرنگاری در نقاشی این دوره درتمثال های کوچک نیز رعایت می شده و مضمون آن ها چهره شاه در اندازه کوچک بوده و به صورت یاد بودی تزیینی و جواهرنشان تهیه می شده است. در دوره فتحعلی شاه جواهر بیشتری استفاده می شده است و دوره فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه پرتعدادترین دوره در خلق این تمثال ها است. بررسی های این پژوهش نشان می دهد تلفیق هنر و سیاست در تمثال های دوره قاجار از طریق به کارگیری نمادهای قدرت در تصاویر دیده می شود و هر چه از دوره فتحعلی شاه به دوره ناصرالدین شاه از تعداد جواهرات مصرفی کاسته می شود. به کارگیری فراوان تمثال در همه دوره قاجار را می توان تلاشی در جهت مشروعیت بخشیدن به سلطنت دانست. اکثرتمثال ها برای اهدا به سفرای خارجی کارشده و هنر زیبای نقاشی روی مینا و ترکیب آن با جواهر تشکیل شده است و با سنجاق به لباس نصب می شده است. بعضی از این تمثال ها در پشت کار نیز دارای نقاشی بوده و برخی در پشت ساده و تک رنگ می باشند. تولید در دوره اول قاجار بیشتر و سپس دوره ناصری و کمترین موارد دوره محمدشاه است. جواهرات در دوره فتحعلی شاه بیشترین کاربرد درتمثال ها را در همه دوره ها داشته است. سیر چهره شاه از آرمان گرایی به سمت واقع گرایی مسیر نقاشی پیکرنگاری این دوره را طی می کند.
تبارشناسی هنر نمایش در ایران (با اتکاء به خوانش تأویلی نگاره های مصور پیش از تاریخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش قابل اعتنایی از نگارگری در ایران پیش از تاریخ تصاویری انسانی در حال اجرای حرکات آیینی است، که در دقت نظر بیشتر، نمادین، موزون و قابل تأویل به پدیده های هنری و انسانی با مؤلفه های هم پوشان دیگر، به نظر می آید. حرکات موزون با سماچه و بازتولید هنر نمایش در آن زمره هستند. این پژوهش سعی دارد ضمن مطالعه بخشی از تاریخ مطالعاتی هنرهای تجسمی در ایران، به خوانش و رمزگشایی تصاویر باقی مانده از حرکات نمادین موزون آیینی نمایشی در پیش از تاریخ در این سرزمین بپردازد، تا با اتکاء به دریافت های مذکور به شناخت و شناساندن رقص موسوم شده با سماچه به مثابه تبار هنر نمایش در ایران نائل شود. دغدغه بنیادین این پژوهش ضمن خوانش بخش های مغفول مانده فرهنگی و آیینی حرکات آیینی نمادین موزون در گذشته ایران، تبارشناختی مناسبی از هنر نمایش در ایران است. فرضیه پژوهش حاضر بر اساس نظریه شکل گیری هنرهای نمایشی از رقص ها و آیین ها تعریف پذیری دارد. نتیجه این خوانش روشن خواهد کرد که رقص با سماچه، از رقص های آیینی اجتماعی، مصورشده در نگارینه های پیش از تاریخ در ایران، تأویل مناسبی را برای تبار هنر نمایش در ایران به دست خواهد داد. رقص با سماچه از پدیده های آیینی اعتقادی در زمانه خود محسوب می شود، که از پدیده های انسانی فرهنگی بهره مند می گردد و هم پوشانی مؤلفه ای قریبی با هنر نمایش دارد. پژوهش پیش رو از نوع کیفی، با رویکرد پدیدارشناسی تاریخی است. داده های تحقیق از منابع مطالعاتی کتابخانه ای گردآوری شده و به روش تحلیلی تأویلی مورد مداقه قرار خواهند گرفت. با این توجه که پژوهشی، با این موضوع، روش، هدف و دیدگاه در زمینه نمایش و حرکات موزون، با استناد به مطالعات هنرهای تجسمی، در ایران، انجام نشده است، جستار پیش رو را از جهات موضوع، فرآیند و نتیجه حاصله، بدیع در نظر باید گرفت.
تأثیر نمایش خلاق بر افزایش انگیزه کودکان به مشارکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
55 - 64
حوزههای تخصصی:
آماده سازی کودکان برای ورود به شبکه روابط اجتماعی و تربیت افراد کنشگر و انعطاف پذیر از نخستین ضروریات زیستن در جهان معاصر است. نمایش خلاق فعالیتی جمعی است که از طریق کنش های آزاد و تشویق به کار گروهی در فرایندی مبتنی بر بازی، زمینه ساز تعامل کودکان با یکدیگر می شود. فرایند تدریجی نمایش خلاق با حذف رقابت های خشونت زا، میل به تجربه های متفاوت را در کودک افزایش داده و درک دوستانه ای از دیگری برای کودک فراهم می کند که ضمن تقویت فردیت کودک به توسعه روابط اجتماعی کودک می انجامد. هدف از این مطالعه توجه به ظرفیت های نمایش در ایجاد وضعیت خلاق ذهنی در کودک و بررسی چگونگی اثربخشی نمایش خلاق در علاقه مندسازی کودکان به مشارکت در فعالیت های گروهی است. سؤال آن است که نمایش خلاق بر علاقه مندی کودکان به مشارکت در فعالیت های گروهی چه تأثیری دارد. برای این منظور، تعداد 25 کودک 5 تا 7 ساله (دختر و پسر) تحت آموزش نمایش خلاق قرار گرفتند. نمونه تحقیق با روش غیرتصادفی و در دسترس (هدفمند) انتخاب شده است. با برگزاری دوره های نمایش خلاق رفتارهای کودکان مورد آزمون در زمینه مشارکت در می کندی گروهی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. پرسشنامه محقق ساخته با 26 سؤال بر اساس مقیاس لیکرت ساخته شد و پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ1 با استفاده از نرم افزار آماری spss محاسبه گردید. در این روند پایایی 93/0 به دست آمده است که در سطح قابل قبولی برآورد شده است.نتایج به دست آمده نشان می دهند که در فرایند نمایش خلاق، کودکان تحت تأثیر فعالیت های انجام یافته قرار گرفته اند. نتایج افزایش تمایل و انگیزه کودکان برای مشارکت و ارتباط فعال و مؤثر با گروه را نیز تأیید کرده اند.
بررسی نگاره های ورقه و گلشاه: یک تحلیل جامعه شناختی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورقه و گلشاه منظومه ای عاشقانه سروده ی عیّوقی شاعر عهد غزنویست. نسخه ای از این منظومه متعلق به قرن ششم هجری محفوظ در موزه ی توپکاپی استانبول باقی مانده است. هنرمند این نقاشی ها محمد خویی است و به نظر می رسد نسخه جایی در آذربایجان در سال های پایانی قرن ششم و عصر فروپاشی سلسله ی سلجوقی (حک: 431 590 ه.ق) در ایران و به سبک نقاشی سلجوقی کشیده شده است. این پژوهش در پی تحلیل چگونگی بازتاب شرایط اجتماعی و تاریخی در نگاره های ورقه و گلشاه است؛ برای پاسخ به این دغدغه باید زمینه ی تاریخی و هنری و فرآیند رویدادهای معاصر با خلق اثر مورد بررسی قرار گیرد. از این رو این مقاله با رویکرد جامعه شناسی تأویلی و با روش پژوهش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر به تحیلل نگاره ها به مثابه متن پرداخته است. جمع آوری داده ها نیز به شیوه اسنادی و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج این جستار نشان می دهد اگرچه نقاشی ها با هدف بهره مندی خواننده ی سوادآموز یا کم سواد کشیده شده اند اما وجود برخی ناهماهنگی ها میان متن و تصویر قصد و انگیزه ی دیگر هنرمند را بازتاب می دهند. در تصاویری که از جنگ های تن به تن وجود دارد، در حالی که شاعر توصیفی حماسی از نبردها و جنگ آوری قهرمانان داستان را ارائه می دهد، نگارگر کوشیده با بزرگنمایی صحنه های خون آلود، بر خشونت تصاویر بیافزاید. هنرمند به جای قبایل بادیه نشین عرب، تصویری از یک شهر با ویژگی های ایرانی را ترسیم کرده است. از این رو می توان نتیجه گرفت تلاش هنرمند برای ایجاد فضایی شهری و ایرانی و نشان دادن وضعیت نابسامان و خشونت آمیز جامعه ی ایرانی بازگوکننده ی قصد هنرمند در خلق تصاویری ناهماهنگ با متن هستند.
طراحی فرهنگ محور با نظریه بازنمایی استوارت هال؛ نمونه موردی هویت بخشی بسته بندی صنایع دستی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی متأثر از فرهنگ و تولیدکننده فرهنگ می باشد. به خاطر نقش با اهمیت طراحی در پایداری ارزش های فرهنگی در جوامع امروزی، ضرورت پژوهشی برای مطالعه در این حوزه احساس می گردد. بر همین اساس سؤالی که می توان مطرح کرد این است که کاربرد فرهنگ و هویت در طراحی محصولات به چه صورت خواهد بود؟ هدف کلی این پژوهش مطالعه تطبیقی طراحی فرهنگ محور با نظریه بازنمایی استوارت هال و بررسی میزان و چگونگی هویت بخشی بسته بندی صنایع دستی ایران است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی تطبیقی با رویکرد کیفی و گردآوری اطلاعات اسنادی (کتابخانه ای)، از دیدگاه بنیادی با هدف یافتن روابط بین طراح، فرهنگ، هویت و محیط، به تطبیق طراحی فرهنگ محور از منظر کریستوفر الکساندر و ریموند لووی با نظریه بازنمایی هال می پردازد که از نوع مطالعات نظری می باشد. در مطالعه نمونه موردی بسته بندی صنایع دستی، از روش نمونه برداری طبقه ای و احتمالی با رویکرد کمی و تحلیل محتوای بصری و جمع آوری اطلاعات به روش میدانی استفاده شده است. نتیجه حاصل از پژوهش حاکی از این می باشد که طراحی می تواند در تعاریف تاریخی، تشریحی، روان شناختی و ساختاری فرهنگ قرار بگیرد و هویت هر محصول نشان از هویت جامعه طراح و مخاطب می باشد. بر اساس نظریه بازنمایی هال می توان رویکرد ارجاعی یا طراح محور را با دیدگاه الکساندر و رویکرد برساختی یا مخاطب محور را با دیدگاه لووی منطبق دانست و در نهایت با مطالعه موردی پژوهش به این نکته خواهیم رسید که 57% از بسته بندی های صنایع دستی موجود در بازار دارای هویت ایرانی می باشند ولی شیوه هویت بخشی آن ها تنها محدود به نمادهای گیاهی (اسلیمی، بته جقه و تذهیب) و نمادهای هندسی می باشد.
تحلیلی بر تجلی تولد و مرگ در ادبیات نمایشی پس از انقلاب ایران بر پایه مفهوم آستانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
43 - 54
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بنا دارد نظر به روابطی ناگسستنی میان نمایش و آیین های فرهنگی، به مطالعه سیاق تجلی دو مفهوم تولد و مرگ در ادبیات نمایشی پس از انقلاب ایران بپردازد. درواقع هدف آن است که نشان داده شود، بر پایه نگاه مردم شناسانه ایرانی و با استفاده از مفهوم آستانگی، دو موقعیت تولد و مرگ در ساختار دراماتیک ادبیات نمایشی دهه های اخیر چگونه تجسم یافته و واجد چه کارکردی هستند. چارچوب نظری بحث برگرفته از آراء ویکتور ترنر حول مفهوم آستانگی و حتی نظریه پردازان عرصه اجرا همچون ریچارد شکنر، در کنار آراء صاحب نظران نو ارسطویی عرصه درام، امکان دستیابی به اهداف تحقیق را مهیا می کند. این تحقیق از روش کیفی تحلیل مضمون برای مطالعه نمونه ها بهره می برد و بر این مبنا شواهد تحقیق گویای این امر هستند که ادبیات نمایشی ایران با بهره گیری از عناصر برگرفته از مناسک فرهنگ عامه در ساختار پی رنگ از یک سو سعی در کسب مقبولیت و باورپذیری عمومی داشته و از سوی دیگر مترصد القای نوعی هویت مندی فرهنگی ایرانی به آثار است که استفاده از دو آستانه تولد و مرگ نیز از این امر مستثنا نیست. بااین وجود نتایج حاصل از بررسی نمونه های مطالعاتی نشان می دهند که این دو آستانه گرچه به لحاظ کیفیت تحول آفرین خود در ساختار پی رنگ می توانند به ماهیت کنش یا شخصیت کارکرد ویژه ای ببخشند، تحلیل مضمون نمونه های مطالعاتی مبین این امر است که به استقراء ناقص می توان گفت که روح زمانه در سیاق استفاده آیینی از آن ها بسیار تأثیرگذار است، به عنوان نمونه به جهت مختصات فرهنگی و اجتماعیِ دوران در استفاده از آستانه مرگ، تجلی الگوی آیینی شهید را با پژواک بیشتری می توان مشاهده کرد و این امر در ساحت مقابل در سیمای اهریمنان و دیوان تجلی می یابد. در زمینه به کارگیری آستانه تولد نیز همین تأثیرپذیری از نگاه تاریخی اجتماعی زمان، مثلاً نسبت به کودتای 1332، را در زایش دیوان یا در مقابل تولدِ دوباره سیاوش و نظایر آن می توان دید.
بازخوانی سنت کپی سازی در نقاشی ایرانی دوره گذار بر اساس رویکرد «از آن خودسازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
113 - 127
حوزههای تخصصی:
دوره هایی از نقاشی ایرانی، که شامل نقاشی واقع گرای اواخر دوره صفوی و بخش زیادی از دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی است، پس از ظهور نقاشی مدرن در ایران واپس زده شده و رو نگاری از آثار پیشینیان، که از شیوه های بارز استادان این دوره ها به شمار می آمد، بسیار مورد نکوهش قرارگرفته است. امروزه، علی رغم ظهور رویکردهای نوین در هنر معاصر و شیوه های پست مدرنیستی ای از قبیل «از آن خودسازی»، همچنان مقاومت بسیاری در پذیرش و درک آثار تولیدشده طی آن دوره ها وجود دارد. هدف این نوشتار برقراری پیوند میان سنت کپی سازی در نقاشی ایرانی با رویکرد «از آن خودسازی» در هنر معاصر است. بنابراین هدف این تحقیق این بوده که ضمن مطالعه و بررسی آثار کپی شده در دو دوره فرنگی سازی و تجددگرایی، مبانی و کارکردهای مشابه کپی سازی و «از آن خودسازی» را نشان دهد. سؤالات اصلی این پژوهش عبارت اند از 1. نقاشان این دوره ها چرا و چگونه دست به کپی آثار پیشینیان زده اند؟ و 2. آیا می توان خوانش جدیدی از آثار ایشان بر پایه مفاهیم و کارکردهای شیوه نوین «از آن خودسازی» ارائه کرد؟ بدین منظور در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی استفاده شده و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. درنهایت، بر اساس نتایج پژوهش کنونی مشخص شد آثار کپی سازی شده ایرانی در دوره های موردنظر این پژوهش به طرز چشمگیری با اهداف و کارکردهای رویکرد «از آن خودسازی» مطابقت دارند. ازاین رو و با توجه به حضور امضای این هنرمندان در پای آثار کپی شده از یک سو و به رسمیت شناخته شدن این قبیل آثار از سمت نهادهای هنری و نگهداری آنان در موزه ها از سوی دیگر می توان خوانشی نو از این آثار در قالب آثاری از آن خودسازی شده ارائه کرد.
طرح و تزئینات رنگی در نشان های قرآن های موزه شیخ احمد جامی سده 8 تا 13 ه.ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاریان به منظور مکث و یا پایان تلاوت روزانه از علامت هایی بهره گرفتند و مذهبین به منظور زیباسازی آیات قرآنی این نشانه ها را تزئین کردند. هدف این پژوهش، مطالعه ساختار بصری طرح و تزئین در نشان های قرآن های موزه شیخ احمد جامی از سده 8 تا 13 ه.ق می باشد. حال این پرسش مطرح می شود که ویژگی های بصری تزئینی به کاررفته در نشان های آیات قرآن های موجود در موزه شیخ احمد جامی از سده هشت تا سیزدهم هجری چیست؟ رویکرد پژوهش، کیفی و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی بوده و شانزده نمونه قرآن که دارای نشان بودند انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که قرآن های خطی موزه شیخ احمد جامی دارای نشان های سرسوره، جزو، حزب، سجده، خمسه، عشره، ختم آیات و ترکیبی است. سیر تحول طرح و رنگ در نشان های مختلف قرآن های خطی موزه شیخ جام از شکل ساده و بدون تزئین به سوی انسجام گراییده است. این آرایه ها در بادی امر با رنگ مایه های محدود و به ویژه زرِ ناب شروع گردید و از قرن ششم هجری به بعد عناصر رنگی متنوع دیگر به آن اضافه شد و با حفظ زمینه طلا، رنگ های پرمایه و موثّر همچون لاجورد، شنجرف، سفیدآب، زرنیخی (زردروشن)، سرنج، سبز زنگاری پا به عرصه خودنمایی گذارده است. زیبایی و ظرافت تذهیب در قرون دهم و یازدهم به اوج رسیده و این تعالی و تکامل تا اواخر قرن سیزدهم تداوم یافته است.