فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
دید بی رنگ و ظهور جهان سیاه و سفید عکس را می توان آغازگر تغییرات مهمی در کیفیت دریافت و ادراک مفاهیم بنیادینِ «انسان، هستی و زمان» دانست که به نظر می رسد همچنان به عنوان رویکرد مسلطی در ساحات مختلف عکاسی تداوم یافته و «شَک باوری» ای که پیش از پیدایش عکاسی، تحکم خود را بر ذهن و تاریخ فرهنگ انسان آغاز نمود، اکنون با اصرار بر غیاب رنگ در جهان عکس، به «شکی پدیداری» و عینی مبدل شده است. لذا عطف به «توسعه ی دید بی رنگ» و «پنهان ماندن عنصر زیبایی در برنامه ی قرن بیستمی دستگاه عکاسی» و نیز با استناد به ظرفیتِ «بسط یافتگیِ» مقامِ رنگ در فرهنگ و هنر ایرانی، به بازآفرینی این معنا در «گستره ی عکاسی» خواهیم پرداخت. بدین منظور، در پژوهش حاضر به شیوه ای توصیفی-تحلیلی، به بررسی علت غیاب رنگ در عکس های اولیه، دلیل تداوم دید بی رنگ در عکاسی امروز، تبیین مبانی فکری و نظری توسعه ی عکاسی سیاه وسفید، کیفیت حضور زیبایی آفرین، معناساز و ادراک بخش رنگ در هنر ایرانی و در ادامه به بسط این معنا در گستره ی عکاسی می پردازیم. مقاله ی حاضر بر این دستاورد است که بازشناسی و بازآفرینی مقام ایرانی رنگ می تواند زمینه ی ارتقای کیفی مراتب ادراکی (دیداری، شناختی و استدلالی) را در گستره ی عکاسی ایجاد کرده و متعاقباً، امکان تکوین نگاهی ایرانی را برمبنای مهم ترین مؤلفه ی تصویری زیبایی شناسی ایرانی در ساحات مختلف (خلق، خوانش، تفسیر، نظریه ) عکاسی فراهم سازد.
تأثیر تغییر فرم بالاپوش مردانه عصر قاجار بر ویژگی های کیفی منسوجات کاربردی (از منظر طرح، نقش، رنگ و جنسیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران حکومت قاجاریان، تغییرات شگرفی در پوشاک مردانه رخ نمود که به تبع، ویژگی های کیفی منسوجات مورداستفاده در این کاربرد را تحت الشعاع قرار داد. هدف این مقاله، بررسی پارچه های مصرفی در بالاپوش مردانه عصر قاجار از منظر طرح، نقش، رنگ و جنسیت است با این پرسش که «تأثیر تغییرات فرمی بالاپوش مردانه عصر قاجار بر ویژگی های کیفی منسوجات کاربردی همچون طرح، نقش، رنگ و جنسیت چگونه بروز یافت؟» جهت دست یافت به نتیجه این پژوهش تحلیلی تاریخی به منابع مکتوب و مصور همچون سفرنامه ها و تصاویر مبتنی بر عکس و نقاشی رجوع شد و مشخص گردید: در ابتدای عصر قاجار، پارچه قبایی صاحب طرح و نقش گیاهی بود و در بازه رنگی وسیع تعریف می شد اما از همان اوان قاجار، منسوجات تک رنگ در جنسیت های متنوع در دوخت قبا کاربرد داشت که در عرصه تاریخ، دوام بیشتری پیدا کرد. در عهد ناصری، سرداری به تدریج جایگزین قبا شد و معمولاً پارچه های صنعتی با رنگ های محدود در دوخت آن به کار آمد. کلیجه به عنوان پوشش فاخر زمستانی، در ابتدا بیشتر با پارچه های منقوش به صور گیاهی کارایی داشت؛ در مقابل جبه و عبا با شال های ترمه یا منسوجات پشمی خودرنگ ساده شناخته می شد. درمجموع پارچه های کاربردی در پوشش بیرونی مردانه عصر قاجار به آهستگی به سادگی میل کرد، به طوری که با تغییر فرم قبا به سرداری، طرح، نقش و حتی رنگ های درخشان از بالاپوش مردانه رخت بربست؛ و پارچه های مورد استفاده در دوخت پوشش ملوکانه کلیجه نیز همچون جبه به انواع ساده یا ترمه محدود شد.
تدوین فرایند مدل سازی شناختی- فضایی در معماری با تأکید بر مدل های محاسباتی و مفهومی– فرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۰
45 - 64
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران برای مطالعه بازنمایی های ذهنی از محیط و فهم دقیق دستگاه شناختی انسان از مدل و شبیه سازی بهره می برند. در پژوهش های معماری به دلیل پیچیدگی فرایند، به مدل سازی شناختی-فضایی کمتر توجه شده است. از این رو رویکردی علمی و جامع که ویژگی های گوناگون مدل سازی این حوزه را دربرگیرد، وجود ندارد. هدف این پژوهش تدوین مدل فرایند ایجاد دو گونه رایج از مدل های شناختی-فضایی در معماری است. پرسش این است که چگونه می توان برای فرایند مدل سازی در حوزه شناخت فضایی مدلی تدوین کرد که به طور هم زمان چارچوب های انسانی، محیطی و زمانی را مدنظر قرار دهد؟ روش تحقیق استدلال منطقی است که با تحلیل مباحث علمی در دو حوزه علوم شناختی و مدل سازی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که هنگام ساخت مدل های شناختی-فضایی، در مرحله انتخاب نظریه یا مدل مبنا و یافتن ارتباط بین مفاهیم، پرداختن به چارچوب های زمانی، انسانی و ذهنی-محیطی در اولویت قرار دارد. در مدل سازی محاسباتی، رفتارهای پیچیده فضایی از طریق الگوریتم ها شبیه سازی و امکان بازتولید رفتار بررسی می شود. در مدل سازی مفهومی-فرضی به دلیل اهمیت آگاهی مشترک مردم از محیط، روش های قیاسی-استقرایی رایج در علوم اجتماعی کارایی دارند و استفاده از ابزارهای ترکیبی، می تواند میزان خطای مدل سازی را تقلیل دهد.
فراتحلیل چالش ها و موانع اصلی طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران؛ چشم اندازی برای مطالعات و اقدامات آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
114 - 137
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران همواره در راستای تحقق بخشیدن به اهداف خود از مرحله ی تهیه تا اجرا با چالش هایی مواجه بوده اند که این چالش ها اغلب مانع اجرای طرح ها می شده و یا اجرای آن ها را با شکست مواجه کرده است. شناسایی و درک صحیح این موانع گامی اساسی در راستای چگونگی رفع آن هاست.
هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناخت چالش ها و موانع اصلی طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران به منظور یافتن اولویت های پژوهش های آینده از طریق فراتحلیل مطالعات انجام شده در این حوزه است.
روش: روش پژوهش «فراتحلیل بر مبنای نظریه ی زمینه ای» است. نمونه گیری و غربال مقالات با استفاده از معیارها و در طی چند مرحله صورت گرفته است. در تجزیه و تحلیل نمونه ها، از طریق کدگذاری باز، اشارات مستقیم و غیرمستقیم مطالعات به موانع و علل عدم تحقق برنامه های حفاظت استخراج گردیده است و در گام بعد، با استفاده از کدگذاری محوری و انتخابی، کدها دسته بندی شده، رابطه بین مقوله ها تحلیل و مفاهیم اصلی شکل داده شده است.
یافته ها: یافته های پژوهش در قالب 9 مقوله ی «چالش نهادی و مدیریتی میراث»، «چالش محتوایی و معنایی طرح ها و برنامه ها»، «چالش رویه ای و روش شناختی»، «چالش فرهنگی و اجتماعی»، «چالش های اقتصادی»، «چالش حقوقی، قانونی، ضوابط ومقررات حفاظت و توسعه»، «چالش قدرت و سیاست»، «چالش زمان» و «چالش دانش و تخصص» استخراج و طبقه بندی شدند. در این راستا مقوله ها و کدهای مربوطه دارای هم پیوندی عمیقی بوده و بعضاً از هم تأثیر گرفته و برهم تأثیرگذارند، به نحوی که برطرف نکردن یک مانع یا چالش، موجب ایجاد یا تشدید مانعی دیگر خواهد شد.
نتیجه گیری: چهار مؤلفه «چالش نظری و ادبیات بومی در حوزه ی مرمت و حفاظت شهری»، «چالش معنایی واژگان مرمت و حفاظت»، «شکاف بین تئوری و عمل» و «نوآوری و تکنولوژی» به عنوان خلأهای اصلی مطالعات پیشین و لزوم در اولویت قرار گرفتن آن ها به منظور بررسی در مطالعات آتی معرفی گردیدند.
گونه شناسی آرایه تخت و عناصر جلوس در نگاره های شاهنامه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
57 - 68
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، تخت همواره مظهر قدرت و نشان مشروعیت حاکم وقت بوده که بازتاب بصری آن در نسخ خطی مصور؛ از جمله شاهنامه تهماسبی، به خوبی هویداست. هدف، شناسایی انواع تخت و سایر عناصر جلوس تصویر شده در شاهنامه تهماسبی عهد صفویه است. این جستار کوششی است برای پاسخ به این پرسش: آرایه های تخت و وسایل نشستن در شاهنامه تهماسبی از منظر نوع، ساختار، فراوانی و شخصیت های جلوس کرده بر آن ها، شامل چه مواردی می شود؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطّلاعات کتابخانه ای- اسنادی است. تعداد نمونه های آماری 86 نگاره ای از شاهنامه تهماسبی است که حاوی دست کم، یک آرایه از عناصر جلوس است. نتایج حاکی است؛ تخت، صندلی، چهارپایه و کجاوه از انواع عناصر جلوس در اثر یاد شده اند که نگارگران اغلب، با کاربست جنبه های خیالی در تجسم ساختار آن ها و با بکارگیری رنگ طلایی، جنس فلز را تداعی نموده اند. در این بین، بیشترین فراوانی با 73 مورد مختص انواع آرایه تخت است که از منظر تنوع در تزئینات و ساختار، در رتبه نخست عناصر جلوس قرار دارند. از منظر شخصیت ها نیز تخت فریدون به عنوان یک پادشاه اساطیری، بیشتر از سایرین تکرار شده است.
خوانش وجوه بصری هنر گروتسک در آثارجنی ساویل بر اساس آرای میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
81 - 91
حوزههای تخصصی:
جنی ساویل یک نقاش فیگوراتیو از تصاویر بسیار بزرگ و توصیفات کوبنده در مورد بدن گروتسکی زنان و اغلب خودش است. نقاشی های او با اصطلاحات مختلفی مانند ناخوشایند، بی رحمانه و منزجرکننده توصیف می شود. رئالیسم گروتسک به عنوان یک جریان دارای نفوذ و قدرت در نقاشی فیگوراتیو تا به امروز زنده مانده است. در بدنی تحریف شده به عنوان ابزاری برای با هم ادغام نمودن واقعیت و تخیل. شکاف ها و برآمدگی های این بدن مشترک انسانی ممکن است ناخوشایند یا منزجرکننده به نظر برسند اما باختین این تصاویر احشایی را در چارچوبی بلندنظرانه و مثبت قرار می دهد. این پژوهش با طرح این پرسش اصلی که «چگونه می توان بر مبنای آرای باختین وجوه بصری هنر گروتسک را در آثار جنی ساویل خوانش نمود؟» شکل گرفته و از نظر هدف توسعه ای و از نظر نوع و روش، کیفی و توصیفی-تحلیلی می باشد. یافته های تحقیق آشکار کننده این واقعیت است که این هنرمند با بکارگیری هنر خود هر آنچه در جامعه امروزی فاخر و بلندمرتبه تلقی می شود به زیر کشیده و آن را از مرکز به حاشیه رانده است و این گونه با درهم شکستن روابط سلسله مراتبی و تقدس زدایی از امر مقدس و آرمانی، اعتراض خود را به بی عدالتی و نابرابری در جامعه ابراز نموده است.
مسیریابی و فضاهای درمانی: تحلیل رفتار مسیریابی در شرایط اضطرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
27 - 43
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی مداوم ساختمان ها و شهرهای معاصر- خصوصا در شرایطی که فرد با محیط آشنایی ندارد- روابط انسان- محیط را دچار چالش می کند. بیمارستان ها به لحاظ ماهیت وابسته به عملکردهای خاص، عموما بناهایی پیچیده و بستر ایجاد تنش و اضطراب ارزیابی می شوند. در چنین شرایطی، یافتن مسیر صحیح و رسیدن به مقصدی مشخص در کمترین زمان، مطلوب کاربران فضاست. این تحقیق با مراجعه به متون پیشین و نیز مشاهده و مصاحبه با کاربران، کارمندان و متخصصان حوزه طراحی بیمارستان، ضمن تبیین مفهوم مسیریابی، به بررسی استراتژی های مسیریابی، از طریق مشاهده، ترسیم نقشه های رفتاری و پرسش و پاسخ با 9 نفر از زنان و مردان شرکت کننده در آزمایشی در محیط درمانی پرداخت. نتایج این پژوهش سه حالت رفتار در شرایط اضطرار -از نظر انطباق با استراتژی های مسیریابی- را نشان داد: افراد بر خلاف نتایج حاصل از مبانی تئوریک عمل کردند؛ رفتار افراد منطبق با استراتژی های مسیریابی بود؛ رفتار مسیریابی به جهت انطباق یا عدم انطباق با یافته های قبلی، نیازمند واکاوی بیشتر بود. همچنین، هرچه محیط بر رفتار فضایی افراد سازگارتر باشد، مسیریابی در آن فضا موثرتر خواهد بود. یافته های حاصل از این پژوهش می تواند معماران و طراحان را در طراحی فضاهای پیچیده درمانی یاری رساند.
People how Preference Places for Leisure and Recreation (Case Study: Tehran, District 2)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۱ - Serial Number ۴۷, Winter ۲۰۲۳
25 - 36
حوزههای تخصصی:
Today, spending leisure time has become part of humans' lives which can take on various forms. Spending leisure time, on the one hand, and the priority of selecting a place, on the other hand, differ from each other. The main research question is How are leisure places selected and prioritized in a case study of Tehran's District 2? To answer this question, factors affecting an individual's preference for leisure and recreational places were determined. The statistical population consisted of 384 people. Using a questionnaire, residents' views on their tendency to spend their leisure time and their preference for the use of 18 leisure places across district 2 were evaluated. The theoretical framework of the research expresses that the type and quality of leisure spaces on the one hand (recreation and place aspects) and the individual's lifestyle (individual and cultural features in the geographical and social environment) are influenced by the time factor (access and availability), On the other hand, are influential in leisure time preferences. Research results indicated that individual characteristics, gender, age, and marital status were significantly correlated to selecting the type and leisure-recreation places. Also, Friedman test results suggested that as regards spending leisure time, going to cafés and restaurants held the highest thematic preference, while going to local parks had the highest location-based preference.
تحلیل اثربخشی ظهور مصرف گرایی بر دگرگونی معماری داخلی مسکن معاصر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری به علت داشتن ماهیت میان رشته ای دارای تأثیروتأثر با بسیاری از دانش های دیگر است که اقتصاد، یکی از مهم ترین آن ها محسوب می شود. نظام سرمایه داری که طی یک قرن اخیر در غرب، نظام اقتصادی غالب بوده، سبب ظهور مسائل مختلفی در عرصه معماری نه تنها درکشورهای غربی بلکه در بسیاری دیگر از کشورها از جمله ایران شده است. یکی از این مسائل، ظهور فرهنگ مصرف گرایی و به دنبال آن تحول شکل فضای مسکونی در ایران بود. این مسئله به طور مشخص در ایران سبب اثربخشی اسباب و اثاثیه مدرن بر شکل فضاهای مسکونی و به ویژه آشپزخانه و به تبع تغییر نوع رابطه آشپزخانه با سایر فضاهای خانه شد. در این راستا، پرسش اصلی این است که فرهنگ مصرف گراییِ غربی، چگونه سبب تحولات و تطورات سبک زندگی و به دنبال آن معماری داخلی فضای مسکونی در ایران شد؟هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر علت یابی و تحلیل تحولات معماری فضای مسکونی در ایران از دریچه دگرگونیِ صورت گرفته در سبک زندگی مردم ناشی از ظهور فرهنگ مصرف گرایی در دوران معاصر است.روش پژوهش: برای پاسخ گویی به پرسش تحقیق در مقام گردآوری داده ها از روش اسنادی کتابخانه ای و در مقام تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.نتیجه گیری: طبق یافته های این مقاله، دو نمونه از اقدامات مهمی که در دوره پهلوی سبب ظهور فرهنگ مصرف گرایی در فضای داخلی مسکن ایرانی شد عبارت بودند از اولاً تأسیس «ایستگاه تلویزیون» و پخش تبلیغات و برنامه های آمریکایی و ثانیاً تأسیس «دپارتمان اقتصاد خانه» به جهت افزایش اثرگذاری بر شیوه زندگی زنان و دختران ایرانی به عنوان مهم ترین قشر تأثیرگذار بر سبک زندگی جامعه ایرانی. هر دو اقدام فوق با برنامه خارجی ها انجام شد که مستندات اثبات این مدعا در این مقاله ارائه شده است.
رمز گشایی نقوش تزیینی ظرف سفالی عصر سامانی محفوظ در موزه هنر شیکاگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
147 - 160
حوزههای تخصصی:
نیشابور در عصر سامانیان یکی از مراکز بزرگ صنعت سفالگری محسوب می شد. تولیدات این منطقه در قرون سوم و چهارم از نظر تزئینات متنوع روی سفال دارای اهمیت می باشند. پژوهش حاضر در صدد بررسی و مطالعه تزئینات یک سفال نادر منقوش دوره سامانی از نیشابور است که هم اکنون در مؤسسه هنر شیکاگو نگهداری می شود. این پژوهش از نظر ماهیت کیفی است. داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند و تحلیل آن ها به شیوه توصیفی و تحلیلی می باشد. بر این اساس، ابتدا توصیف ویژگی های صوری تصاویر صورت گرفت و سپس با اتخاذ رویکرد شمایل شناسانه و با هدف آشکارسازی مضمون اصلی سفالینه منقوش موردنظر، به مطالعه برخی از بارزترین ویژگی های فرهنگی عصر سامانیان پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که پهنه سفال مورد پژوهش به نمایش زوجی در حال اجرای موسیقی و شعرخوانی اختصاص پیدا کرده است. اشعار بزمی در عصر سامانیان میان مردم عادی رواج داشت و مضمون اصلی نقوش این سفالینه الهام گرفته از پدیده ای اجتماعی و مردم پسند در عصر خود می باشد. در آن عصر شاعران بزمی و خنیاگران با تلفیق شعر و موسیقی به میدان داری و مجلس گردانی در میان مردم مشغول بوده اند. از طرفی باتوجه به رونق تجارت سفال در عصر سامانیان، انتخاب موضوعات عامه پسند جهت فروش سفالینه های تولیدشده می توانست در اقبال سفارش دهندگان و مخاطبان به این محصولات، تأثیر به سزایی داشته باشد. در نهایت می توان استنباط کرد که برخی جنبه ها و گرایش های فرهنگی جامعه آن روزگار در انتخاب مضامین سفالینه های منقوش نیشابور در عصر سامانیان دخیل بوده است.اهداف پژوهش:معرفی و بررسی تزئینات یک سفال نادر منقوش دوره سامانی از منطقه نیشابور.تبیین مضمون نقوش ظرف مذکور و جایگاه آن در انعکاس محیط فرهنگی عصر سامانی با کاربست روش شمایل شناسیسؤالات پژوهش:ویژگی های صوری و مضمونی تزئینات سفال مذکور چیست؟جایگاه نقوش این سفال در انعکاس گوشه هایی از محیط فرهنگی مردمان عصر سامانی چگونه است؟
تبیین نقش صوت و مکان در دیالکتیک مخاطب و تعلق به مکان بر ساکنان سازه های معماری معاصر (نمونه موردی: الگوی حیاط مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
238 - 253
حوزههای تخصصی:
معماری آمیزه ای از دانش و خلاقیت است و محصول آن ایجاد «دیالکتیک بین مخاطب و مکان» است. انسان براساس ارزش های فرهنگی خودش به فضا و محیط پیرامونش معنا می بخشد و رفتارش را متناسب با آن تنظیم می کند. پژوهش در زمینه مفهوم «حس تعلق به مکان» در کنار عناصر زندگی مدرن ثابت می کند که این شاخص به عنوان مفهومی مرتبط با دلبستگی به مکان می تواند منجر به تجربه حضور در مکان شود که شکل دهنده حس مکان است. روش انجام این پژوهش کیفی بوده و از نظر هدف نیز کاربردی به شمار می آید. در خانه های معاصر، تراکم جمعیت، تغییرات در سرانه زمین، روابط فضایی و ساختاری، تغییرات در فعالیت های روزانه و سبک زندگی منجر به تغییراتی در ریخت شناسی و معنای مسکن شده است. نیازهای زندگی مدرن، طراحان را به حذف فیزیکی یا معنایی برخی عناصر اجتماعی در مسکن، همچون حیاط در خانه های قدیمی سوق می دهد؛ درحالی که انسان سنتی در خانه ای مجتمع می زیست و حس اجتماع در او پررنگ تر بود. در نتیجه، فرم و صوت در این خانه ها افزایش حس تعلق به مکان را به دنبال داشت اما امروزه تغییرات در نوع روابط میان انسان و محیط موجب کاهش حس تعلق به مکان، تغییرات در فرم فضایی، عدم تطابق با نیازها، تکرار و کمبود وقایع خاطره انگیز، تخریب اعتبار فضایی شده است.. اهداف پژوهش:مقایسه تطبیقی معماری سنتی ایران با معماری نوین غربی در ایجاد حس تعلق به مکان.نقش صوت در تداعی تصاویر ذهنی انسان در خانه های سنتی و آپارتمان های امروزی.سؤالات پژوهش:تفاوت معماری سنتی ایران با معماری نوین غربی در موضوع کیفیت ارتباط بین مخاطب و مکان چیست؟صوت چگونه می تواند بر تصاویر ذهنی انسان تأثیر بگذارد و حس تعلق به مکان را ایجاد کند؟
بررسی فضا-زمان مبنای حفاظت میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
179 - 191
حوزههای تخصصی:
میراث معماری پیوستار فضا-زمانی است که در تعامل انسان و فضا در زمان شکل گرفته و تمایز و تداوم خود را تعریف کرده است. ارزش های وابسته به ابعاد فضا و زمان این پیوستار، منجر به شکل گیری مفهوم و امرِ حفاظت آن در تعامل با مفهوم توسعه و امرِ تغییر شده است. فرایند حفاظت و توسعه بایستی منجر به تداوم این پیوستار فضا-زمانی و ارزش های آن شود. بر این اساس، مقاله پیش رو با هدف اصلی بیان ذهنیت و فعلیت حفاظت و توسعه معماری تاریخی نسبت به عناصر تعریف کننده معماری: فضا و زمان، به سؤال اصلی «آیا فرایند حفاظت و توسعه معماری تاریخی، توانسته است پیوستار فضا-زمانی آن را در زمان تداوم بخشد؟»، با رویکرد کیفی و روش استدلال منطقی و شیوه کتابخانه ای پاسخ می دهد. یافته ها نشان می دهد که در سیر تاریخی حفاظت و توسعه، معماری فضایی سه بعدی که بر آن زمان خطی عارض می شود پنداشته شده است و بر این اساس، دو دیدگاه کلی نسبت به این پیوستار فضا و زمان شکل گرفته است: یکی، جدایی زمان از فضا در طی زمان و محصول زمان گذشته بودن فضا، و دیگری، جدایی زمان گذشته از فضا در طی زمان و محصول زمان حال و آینده بودن پیوستار فضا و زمان. در دیدگاه دوم، پیوستارهای فضا و زمانی به تعداد فرایند های حفاظت و توسعه بازتولید می شود. نتیجه حاکی از آن است که حاکمیت دیدگاه خطی و عینی بر «زمان»، تقدم فضا بر زمان و عدم ورود زمان به جوهره پدیده ها و جدایی زمان از فضا، باعث عدم تداوم پیوستار فضا-زمانی در زمان شده است.
«درام» در برگزیده ای از پوسترهای سینمای ایران: مطالعه ای در چهارچوب روایت شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
141 - 154
حوزههای تخصصی:
باوجود گسترش رسانه های ویدئویی و شبکه های مجازی باقابلیت اشتراک گذاری آثار ویدئویی، پوستر هنوز یکی از اولین و مهم ترین عناصر اطلاع رسان در مورد یک اثر سینمایی است. اجزای متنوع پوسترهای سینمایی به راحتی می توانند عناصر مهمی از داستان، شخصیت ها، ژانر و بسیاری از اجزای دراماتیک دیگر فیلم را به مخاطب منتقل کنند و به اولین عنصر روایی و دراماتیک فیلم تبدیل شوند. ازآنجاکه جستجوی درام و روایت در هنرهای دوبعدی مانند پوستر از طریق خوانش های بینامتنی امکان پذیر است، با شناخت مفاهیم لایه های روایی در نظریات ژرار ژنت و همچنین آشنایی با ویژگی های روایت سینمایی در نظریات افرادی مانند سیمور چتمن، می توان میان روایت دراماتیک در فیلم و پوستر ارتباط برقرار کرد و از این طریق راهکاری عملی برای خلق پوسترهای دراماتیک و روایی عرضه کرد. در این پژوهش، پس از معرفی درام و اجزای سازنده آن، عناصر دراماتیک موجود در پوسترهای برگزیده سینمای ایران در دهه های 40 و 50 بر اساس نظریات ژنت و چتمن مورد تحلیل قرار گرفته اند. بر اساس یافته ها، می توان گفت که درام در پوسترهای دهه های 40 و 50 سینمای ایران در سه سطح خود را نشان می دهند: در سطح اول ژانر و موضوع (تم)، در سطح دوم شخصیت ها و روابط میان آن ها و در سطح آخر پیرنگ درام با به تصویر کشیدن کنش دراماتیک به مخاطب منتقل می شود.
تقابل های فرهنگیِ نمادین در نمایشنامه ی «از پشت شیشه ها» اثر اکبر رادی با تکیه بر آرای ویلیام بی من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آثار اکبر رادی زبان نقشی بنیانی ایفا می کند. بنابراین، بررسی های زبان بنیاد می تواند ما را در درک کنش دراماتیک آن ها یاری دهد. در این مقاله، نمایشنامه ی از پشت شیشه ها از منظری زبان شناسانه و با استفاده از نظرات ویلیام بی من بررسی شده است. ویلیام بی من، مردم شناس امریکایی، زبان را ابزار اعمال قدرت و نشانگر منزلت متفاوت افراد در تعایلات اجتماعی می داند. وی هر کنش را، صرف نظر از ارزش اخلاقی، یا بار ضداخلاقی آن، از منظر نقش ارتباطی بررسی می کند. کتاب او، زبان، منزلت و قدرت در ایران هم می تواند الگویی مناسب در خلق درام زبان محور باشد و هم می تواند در تحلیل رفتار پرسوناژهای ایرانی به کار آید. بررسی از پشت شیشه ها به کمک نظریات بی من نشان می دهد که بر فضای حاکم بر گفتمان دو زوج نمایش و همین طور فضای حاکم بر گفتمان هر یک از زوج ها، نوعی درهم آمیزی قطب های درونی-بیرونی و سلسله مراتبی حاکم است. در طول سی سال رفت وآمد خانوادگی باید به شکلی فزاینده شاهد شکل گیری و گسترش رابطه ی صمیمانه بین دو زوج باشیم، اما درجازدن یک زوج و ارتقا اقتصادی و اجتماعی زوج دوم، همچنین، حاکمیتِ موقعیت «میزبان-میهمان» مانع از این امر می شود و همواره رابطه ای سلسله مراتبی را بین دو زوج شاهدیم. همین رابطه ی سلسله مراتبی را بین زوج های زن-شوهری نیز می بینیم.
تاثیر بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر شکل گیری نخستین مکان های دینی اسلام و یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادیان اسلام و یهود در سرزمین های ظهور کردند که دارای بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بوده است. این ادیان برای همراه کردن پیروان و سهولت پذیرش مردم، هر آنچه از این بسترها برآمده بود را به کل مردود ندانستند، بلکه با برخی از آن ها که منافاتی با دین جدید نداشت همراه شدند و حتی به مرور از آن ها تاثیراتی پذیرفتند. مکان های دینی ادیان نیز به تدریج تحت تاثیر بسترهای نامبرده شکل گرفتند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تطبیقی تاثیر بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی سرزمین پیدایش ادیان اسلام و یهود، بر شکل گیری نخستین مکان های دینی آنان بوده است. پرسش این است که بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی موجود در سرزمین پیدایش ادیان اسلام و یهود چه تاثیری بر شکل گیری نخستین مکان های دینی آن سرزمین داشته است؟ پژوهش از لحاظ راهبرد کیفی و از نظر ماهیت و روش تفسیری-تحلیلی است که با مطالعه و تحلیلی تطبیقی، تاثیر این بسترها را بر شکل گیری نخستین مکان های دینی ادیان اسلام و یهود جستجو کرده است. نمونه مورد مطالعه، نخستین مکان های دینی در دین اسلام یعنی کعبه، مسجد مدینه و نخستین مساجد اسلامی و در دین یهود یعنی خیمه عهد، معبد اورشلیم و کنیسه های نخستین بوده است. پژوهش بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی را به عنوان سطوح تبیین و تطبیقِ این مطالعه تطبیقی برگزیده است و نخست این بسترها را در سرزمین های پیدایش ادیان اسلام و یهود جستجو کرده و سپس به بررسی تاثیر آن ها بر شکل گیری نخستین مکان های دینی در دو دین نامبرده پرداخته است. نتایج پژوهش ضمن تاکید بر اشتراک تاثیرپذیری نخستین مکان های دینیِ ادیان اسلام و یهود از بسترهای نامبرده موجود در سرزمین پیدایش آنان و تحلیل چگونگی این تاثیر، تحلیلی تطبیقی از تاثیر این بسترها بر شکل گیری نخستین مکان های دینی در ادیان منتخب ارائه داده است.
بررسی تحولات نهاد آموزشی (1320-1299 ش) و انعکاس آن بر هنر معاصر در قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
335 - 354
حوزههای تخصصی:
نهادسازی جامعه ایران در ابعاد مختلف فرهنگی و اداری که با انقلاب مشروطه آغاز شد، در مقطع زمانی 1320 – 1299 شتابی تازه گرفت و با جدیت دنبال شد. در بازده زمانی مذکور بنیاد نهادهای جدید فرهنگی قزوین نیز ریخته شد. یکی از محورهای اساسی سیاست فرهنگی حکومت رضاشاه در راستای سیاست مدرن سازی، نوسازی در حوزه آموزشی است که در نظام آموزشی قزوین در مقطع مذکور دگرگونی های گسترده ای ایجاد کرد و بخش عمده آن به بعد کمّی (احداث مدارس جدید و افزایش تعداد دانش آموزان) مربوط بود ضمن اینکه در بعد محتوایی نیز (مواد درسی و سرفصل های آموزشی که بیشتر جهت نهادینه کردن حس میهن پرستی و... بود) شاهد تغییراتی هستیم. با وجود تحول در ساختار آموزشی، به واسطه سیاست آمرانه و شتاب زده که با بافت سنتی در تقابل بود، باعث شد مطالبات مورد انتظار به طور کامل محقق نشود. نهاد فرهنگی آموزش در قزوین محور مطالعه در پژوهش حاضر است که در این تحقیق با روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. یافته های پژوهش حاکی از گسترش نظام آموزش و مدرسه سازی در دوره پهلوی است، بقایای معماری برخی از این مدارس حاکی از تأثیر این تحول بر معماری قزوین در دوره معاصر است.اهداف پژوهش:بررسی تحولات نظام آموزشی قزوین در دوره معاصر.بررسی تأثیر مدرسه سازی قزوین در دوره پهلوی بر هنر معماری این دوره.سؤالات پژوهش:تحولات نظام آموزشی دوره پهلوی در نهضت مدرسه سازی در شهر قزوین چه بازتابی داشت؟هنر معماری شهر قزوین چگونه در مدرسه سازی دوره پهلوی چه بازتابی یافته است؟
روندها و گرایشات نظری معاصر طراحی شهری (در بازه زمانی 2000 تا 2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم توافق صاحب نظران بر دو سویه ماهوی و رویه ای طراحی شهری از یک سو و روند رو به رشد مطالعات نظری در راستای تدقیق مواضعی همسان از سوی دیگر، ضرورت بررسی تئوری های معاصر در پیوستاری چند بعدی را نشان می دهد. این پژوهش با هدف تدقیق چیستی حوزه های مهم معاصر طراحی شهری، با این سؤال که آیا نوعی هم راستایی موضوعی در باب مفاهیم نظری قابل تشخیص است؟ و در صورت وجود، مدل مفهومی، ابعاد و حوزه های هم پوشان آن چیست؟ با روش تحلیل موضوعی، به بررسی 43 مقاله تئوری غربالگری شده از مجموع 717 مقاله چاپ شده در بازه زمانی 2000 تا 2022 میلادی در مجله طراحی شهری1 می پردازد؛ و 6 موضوع و 26 گرایش را تشخیص می دهد؛ شامل: هدف با گرایشات، 1- انسان- اجتماع، 2- فضا- مکان، 3- جغرافیا- حوزه 4- زمان، گستره مداخله با گرایشات 1- بافت، 2- قلمرو عمومی، 3- سطوح کالبدی و حوزه های عمومی و خصوصی، 4- زیرساخت ها، 5- تعاملات اجتماعی، استفاده کنندگان و مدیریت فضا، مقیاس با گرایشات 1- دیتیل، 2- ساختمان شخصی و بلوک، 3- محله، 4- فضاهای شهری، منطقه و شهر، 5- زیرساخت و ساختار، 6- منطقه، منظومه شهری، حومه شهری و 7- جهان، محصول با گرایشات 1- ضابطه – قانون، 2- مدل سازی و سه بعدی، 3- استراتژِی و سیاست و 4- برنامه و گزارش، فرایند و روش با گرایشات 1- فراگیر و کثرت گرا، 2- پویا و دائمی و 3- مختلط و تصمیم گیری و تصمیم سازی با گرایشات 1- متخصصان علمی، 2- سیاست مداران و سرمایه داران و 3- مشارکت عمومی، خصوصی و ذی نفعان و ذی نفوذان هستند.
تحلیل«انطباق پذیری فرهنگی» بر بستر قالی های «طرح گلستان» سده دوازدهم هجری از ورای پارچه های غیاث در دوره صفوی و منسوجات «گل وبوته دار» گورکانیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
35 - 48
حوزههای تخصصی:
حکومت گورکانیان هند به انحاء گوناگون با ادوار پادشاهی ایران تماس فرهنگی داشته است. روابط نزدیک دو کشور در دوره صفویان اگرچه در ظاهر سیاسی بود؛ اما تأثیر شگرفی در سطوح فرهنگی گذارد. طرح گلستان تزویجی از دولایه شبکه ای و دسته گل های چیده شده در ردیف های افقی است. پی جویی علل فراوانی این طرح از ورای روابط فرهنگی ایران و هند هدف اصلی پژوهش است. چه عواملی موجبات رونق طرح «گلستان» در سده دوازدهم هجری در ایران را فراهم نموده است؟ تاریخ هنر ایران به روایت شواهدی تصویری پذیرش الگوهای «دیگری» و بومی سازی آن را در وجوه فرهنگ «خودی» گواهی می دهد. از آن میان الگوهای «گل وبوته» ازجمله تلاقی های فرهنگی است. گمان می رود دفعه نخست اهداء قطعاتی از پارچه های غیاث الدین نقش بند طرح بافته های دستگاهی هندی را متحول نمود و بار دوم با ورود منسوجات هندی در عصر نادری، الگوی «گل وبوته ای» رونق یافت. پژوهش از انواع کیفی بوده و روشی توصیفی- تحلیلی را در بستری تاریخی اتخاذ نموده است. گردآوری اطلاعات کتابخانه ای بوده است. یافته ها حاکی از رجعت الگوی «گل وبوته» از عصر صفوی و از خلال منسوجات «غیاث» به هند و سپس بازگشت به بافت فرهنگی ایران دارد. از نگاهی دیگر نظرگاه از دید پرنده در قالی باغی به دید ناظر استحاله یافته است.
تبیین شاخص های آموزش در مدرسه ی باوهاوس به منظور ارتقاء کیفیت آموزش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه تدریس در آموزش معماری باید به گونه ای باشد که علاوه بر دانش نظری، مفاهیم حرفه ای و اجتماعی را در برگیرد. این مهم با بررسی شاخص های مدارس مطرح معماری جهان امکان پذیر خواهد بود. زیرا مدارس معماری از شیوه های آموزشی مناسب تری برخوردار هستند و به طیف گسترده ای از فعالیت های مربوط به دانش، مهارت، معرفت می پردازند و در کنار آن به خلاقیت نیز اهمیت می دهند. در زمینه آموزش معماری پژوهش های بسیاری انجام شده است، اما با وجود اینکه مدرسه باوهاوس دارای عملکرد خوبی در این رابطه می باشد، منابع کمی مستقیما به آن پرداخته اند. لذا با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش بر آن است تا به بررسی شاخص های کاربردی در روند آموزشی مدرسه باوهاوس بپردازد. این پژوهش از لحاظ هدف در شاخه تحقیقات کاربردی می باشد و از روش توصیفی تحلیلی بهره می گیرد. داده ها با مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شده است. به این منظور پس از تبیین مبانی نظری، شاخص های آموزشی مدرسه باوهاوس در سه مولفه اصلی پرورش، اجتماعی و محیط تهیه شد. با توجه به اینکه شاخص های استخراج شده هم پوشانی داشتند، 15 دسته شاخص طبق نظر متخصصین تدوین شد. شاخص مدیتیشن و حرکات تنفسی کمترین امتیاز و اهمیت نمره بیشترین امتیاز از نظر اساتید و دانشجویان در نظام کنونی آموزشی معماری در ایران را داشته است. درنهایت، پیرامون مهم ترین آن ها که از نتایج پرسشنامه حاصل گردید، راهکارهایی به منظور ارتقاء کیفیت آموزش معماری ارائه شد.
تحلیل همبستگی عوامل کلان مقیاس محیط طبیعی و مصنوع با شدت جزایر گرمایی شهری؛ نمونه مورد مطالعه: کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
17 - 32
حوزههای تخصصی:
جزیره گرمایی شهری (UHI) یکی از مهمترین مشکلات شهرها در قرن جدید است که در نتیجه شهرنشینی و صنعتی شدن ایجاد شده است. شکل گیری جزایر گرمایی تحت تأثیر عوامل مختلف محیط طبیعی و مصنوع شهر است که باعث افزایش درجه دمای یک منطقه شهری در مقایسه با محیط اطراف می شود. مهم ترین عوامل شامل پوشش سبز، پوشش آبی، فشردگی ساخت، نوع کاربری زمین و... است. از این رو این مطالعه با هدف یافتن رابطه بین شدت جزایر گرمایی و عوامل کلان مقیاس محیط طبیعی و مصنوع در کلانشهر اصفهان انجام شده است. سئوالات تحقیق در پنج سناریو برای شهر اصفهان مطرح شده اند. این سناریوها بر مبنای دمای سطح زمین در «چهار فصل سال» و یک سناریو برای بررسی «تفاوت دمای سطح زمین در هنگام جاری بودن رودخانه زاینده رود» در بازه زمانی 2011 تا 2020 بوده و همبستگی آنها با متغیرهای «فشردگی ساخت»، «پوشش سبز»، «پوشش آبی» و «آلودگی هوا» ارزیابی شده است. روش تحقیق در بررسی ادبیات موضوع، روش مروری ساده بوده و در راستای ارزیابی متغیرها و بررسی رابطه میان جزایر گرمایی با متغیرهای مستقل پژوهش از روش ضریب همبستگی پیرسون، در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده و نوع و میزان ارتباط هر عامل با شکل گیری جزایر گرمایی شهر اصفهان شناسایی گردیده است. نقشه های جزایر گرمایی، بر مبنای نقشه های دمای سطح زمین (LST) بر اساس تصاویر ماهواره ای سنجنده MODIS، نقشه ساختار سبز بر اساس پراکندگی پوشش گیاهی (NDVI) و نقشه پوشش آبی بر اساس شاخص نرمال شده پراکندگی آبی (NDWI)، بر مبنای تصاویر ماهواره ای Landsat 8 با پردازش در محیط نرم افزار ENVI 5.3 تهیه شده است. نتایج نشان می دهد در هنگام شب در محدوده شهر اصفهان در تمامی سناریوها، جزایر گرمایی و در هنگام روز، جزایر سرمایی پدید می آید. اصلی ترین عامل تشدیدکننده جزایر گرمایی در شهر اصفهان، فشردگی ساخت (نسبت توده به فضا) است؛ آلودگی هوا نیز ارتباط اندکی با افزایش دمای سطح در هنگام روز و تابش خورشید دارد. آنچه مشهود است، پوشش گیاهی در شهر اصفهان با توجه به شرایط اقلیمی نقش مؤثرتری به نسبت عوامل دیگر در تعدیل جزایر گرمایی شهر دارد.