فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۴۱ تا ۵٬۲۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
104 - 135
حوزههای تخصصی:
تاکنون پژوهش های بسیاری بر روی بیش از 60 نقاشی، منسوب به هنرمندی با نامِ محمد سیاه قلم، با مضمونِ انسان ها و دیو ها صورت گرفته است. آثاری که عمدتاً درآلبوم هایH.2153 و H.2160 کتابخانه ی کاخ توپقاپی نگهداری می شوند. هرچند شیوه های به کار برده شده در جهتِ مقایسه ی ساختاری این آثار، عمومِ پژوهشگران را برآن داشته است که نقاشی ها یا به قرن 14 و یا قرن 15 تعلق دارند، با اینحال، توجهِ اندکی به آنچه که این تصاویر باز می نمایانند معطوف شده است. این مقاله، به بررسیِ این نقاشی ها در بستری ازمستنداتِ معتبر ومنابعِ ادبی (چه درزبان فارسی وچه عربی) پرداخته ومجموعه ای از نقش مایه های مشترکِ موجود در نقاشی های سیاه قلم وچندین تصویرِمتأخر تر را مشخص کرده است. علی رغم نظر بعضی از محققان، مبتنی براینکه نقاشی ها با ثبت گوشه هایی از زندگی در مناطق جغرافیاییِ مرزی، سعی دارند آداب و رسوم یک فرهنگِ التقاطی را عیناً باز نمایی کنند، این مقاله بر این عقیده است که نقاشی ها با شاخه ای از ایده های ساتیریکِ رایج در دنیای اسلامِ در قرونِ 14 و 15 در پیوند هستند و به تقلیدی پارودی وار ازاین آدابِ مشترک می پردازند. آدابی که احتمالاَ توسط برخی ناظران، بی معنی و یا ممنوعه پنداشته می شد.
هم سنجی رادیوکربن و تحلیل لایه نگاری در باستان شناسی با استفاده از برنامه OxCal(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات باستان شناسی امروزی در جهان استفاده از گاهنگاری مطلق با روش سالیابی رادیوکربن یا کربن 14 متداول می باشد و حتی می تواند خطاهای ناشی از لایه نگاری نادرست و لایه های مضطرب را برای کاوشگران تقلیل دهد. دقت اندازه گیری در این روش به شرط نمونه برداری صحیح بسیار بالا می باشد و با پیشرفت علم و فنّاوری، نرم افزارهایی برای انجام محاسبات تخصصی و طولانی تبدیل و کالیبره کردن نتایج به سن تقویمی مورداستفاده باستان شناسان، به وجود آمدند. یکی از این نرم افزارها برنامه OxCal بوده که هم به صورت برخط و هم برون خط برای پژوهشگران قابل استفاده می باشد. در این نوشتار علاوه بر توضیح مختصری از روش انجام این سالیابی، به آموزش استفاده از این برنامه برای کالیبراسیون داده های تکی یا داده های فازهای متوالی، زیرفازها (فازهای هم جوار) و فازهای هم پوشان با ساده ترین روش ممکن و بدون نیاز به کدنویسی خواهیم پرداخت.
آسیب شناسی پدیده اسکان در رکود بافت جل اسب عشایر قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«جل» بافته ا ی پوششی و زینتی در جوامع ایلی و عشایری برای اسب است. این دست بافته به دلیل اهمیت نقش اسب به عنوان راهوار و همراهی این حیوان، همیشه با کیفیت مطلوب در بین ایلات و عشایر تولید شده است. این مسئله که به تبع پدیده اسکان عشایر تولید جل اسب کاهش و با رکود بافت مواجه گردید، سبب از دست رفتن یکی از شواهد هویت بومی فرهنگی جامعه عشایری و به فراموشی رفتن دامنه دانش دست بافته های عشایری است. این پژوهش با هدف آسیب شناسی پدیده اسکان در رکود بافت جل اسب های عشایر قشقایی انجام شد. حفظ میراث دانش این دست بافته در تجلی هویت زندگی ایلی عشایری اهمیت دارد. اینکه عوامل محیطی حاصل از اسکان بر رکود تولید جل اسب چه بوده و مهم ترین عامل کاهش و رکود بافت جل اسب چیست، پرسش های مطرح شده این پژوهش است. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی و روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. در گام نخست با استفاده از گفت وگو و مصاحبه آزاد و نظرسنجی از کارشناسان فن عوامل مربوط شناسایی شد. در گام دوم، مؤلفه های به دست آمده در قالب پرسشنامه تدوین گردید و سپس با توزیع پرسشنامه و به دست آوردن داده های اولیه در راستای اهداف پژوهش و پاسخ به پرسش های مطرح شده تحلیل و بررسی انجام شد. جامعه آماری 129 نفر از تولیدکنندگان فرش و بافندگان عشایر قشقایی در استان فارس است. نتایج نشان می دهد کاهش بافت جل با کاهش کاربرد آن رابطه مستقیم دارد و از سیزده عامل شناسایی شده در نقش مهم ترین عامل کاهش و رکود بافت، عامل تکنولوژی است که با جایگزینی وسایل نقلیه به جای اسب است.
بازگرداندن بدن به طراحی داخلی: اسپینوزا و نظریه طراحی داخلی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
95 - 106
حوزههای تخصصی:
پارادایم های هستی شناسی، فهم آدمی از تمام هستی و حتی بدنش را می سازند، فهم انحاء مختلف وجود انسان مانند «معماری» و «داخلیِ طراحی شده» متاثر از پارادایم حاکم است و تا آنجا که تغییری در این پارادایم رخ ندهد تطور بدن و تصور آن در معماری صرفاً به تطور صور معماری (تاریخ استاندارد و غیرکاربردی معماری)، تحویل خواهد شد. ضرورت هر برون رفتی از این تاریخ استاندارد و رسیدن به فهمی رهاشده از پارادایم غالب، پرسش از بدن و بازنمایی های بدن در معماری است: گذشتگان برای کدام بدن طراحی می کرده اند؟ این پرسش چه به واسطه حجم و غنای داده های تاریخ استاندارد و چه به علت بدیهی پنداشتن وظایف معماری/طراحی در ازدحام پرسش های روزگار ما گم شده است. آگاهی از این وضعیت ما را واداشت تا تلاش برای بررسی تطور بدن و تصور آن در معماری را بر مبنای قرائتی ویژه از اسپینوزا پیش ببریم که پارادایمی بدیل و به قولی متعلق به «جریان زیرزمینی فلسفه» است. اسپینوزا با طرح «این همانی امتداد و اندیشه»، تغییر خوانش ما را از تاریخ معماری ممکن ساخت تا در تفسیر آن به جای تاکید بر ایده ها و افکار معماران به نظام ویژه ابدان/اشیا نظر کنیم و درنتیجه «معماری ها» (نه معماری) و «بدن ها»ی متفاوت بیابیم: یک تاریخ غیراستاندارد معماری ها، حاصل از صورت جدید انتظامِ داده ها. از دل تغییر پارادایمی مذکور، مفهوم جدیدی از طراحی شروع به بالیدن می کند _با تاریخی کاربردی و اخلاقی دربرابر تاریخ نظری محض فعلی_ که با رد تمایز میان عاملان انسانی/تکنولوژیکی طراحی (شهرساز، معمار، طراح داخلی، رایانه و ...) و برتری آنها بر طبیعت، بدن طبیعت را جایگزین بدن انسان در داخلی ترین لایه طراحی خواهد کرد.
تبیین چارچوب مولفه های پایداری شهری بر اساس مدل مفهومی شهر تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
109-127
حوزههای تخصصی:
اهداف: «شهر تعالی» با هدف رشد شهروندان، شهر و توسعه پایدار معرفی شده است. پرسش آن است که شهر و شهروند چگونه می توانند در یک رابطه دوطرفه، موجب تعالی یکدیگر شوند. هدف این پژوهش آن است تا به تبیین مؤلفه های شهر تعالی در سه بعد پایداری زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی از منظر قرآن کریم بپردازد. روش ها: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی، بر اساس رویکرد برنامه ریزی راهبردی به شهر و شهروندان است. چارچوب مفهومی به نظریه معماری سرآمد وابسته است و در آن با رویکرد تفسیری، محتوای قرآن کریم در تفاسیر معتبر مورد کدگذاری قرار می گیرد. سپس نسبت به طبقه بندی و مقوله بندی متون انتخابی توسط نرم افزار ATLAS.ti اقدام شده است. یافته ها: در مجموع از میان گزاره های مرتبط با موضوع پژوهش، 315 کد استخراج گردید که در 53 مؤلفه و 18مقوله دسته بندی شدند و در نهایت در سه بعد جهان بینی، گرایش و اعمال و رفتار، مدل نهایی منتج شده، در سه بعد پایداری زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی ارائه گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش سه بعد اساسی مانند 1- جهان بینی الهی شهروندان، 2- رایش به سمت کمال در انسان ها، و 3- اعمال و رفتار شهروندان در چارچوب قوانین الهی مورد تأکید بوده و انتظار می رود که این نگرش منجر به «تعالی»، و توسعه پایدار شهری و دست یابی به آرمانشهر پایدار شود. در مدل نظری توضیح داده شده، شهروندان نقشی کلیدی در ایجاد «شهر تعالی» بر عهده دارند.
بداهه پردازی؛ از طرح واره های خیالی تا تجسد هندسی
حوزههای تخصصی:
هنر، تجلی شیدایی است؛ هنرمند تا زمانی که مفتون موضوعی نشود هرگز آن را به خلوت خود نمی خواند. هر آنچه در خلوت هنرمند راه می یابد با عنصر خیال در آمیخته و اثری جاودان به جای می گذارد. انسان و خیال پیوندی دیرینه با یکدیگر دارند و در واقع می توان تخیل را مادر همه ی حرکت های جهشی انسان در مسیر تکامل و تعالی دانست. اگر چنانچه اثری هنری بدون پیش زمینه و به ناگاه شکل یابد، هنر بداهه خلق می شود. این مقاله در پی بررسی عنصر بداهه، از مبنای شکل گیری به صورت طرح واره ای خیالی تا تجسد هندسی و نمود آن در آثار هنری و معماری می باشد. جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای صورت گرفته و روش تحقیق به شیوه ی توصیفی-تحلیلی با رویکرد اکتشفافی می باشد که به تبیین نقش بداهه پردازی در آفرینش یک اثر هنری و تجسد هندسی آن پرداخته است. با بررسی های انجام یافته در این پژوهش در نهایت می توان به این نتیجه دست یافت که اندیشه ی هنرمند به یاری بداهه پردازی و طرح واره های ذهنی و با همراهی عنصر خیال و بهره گیری از تفکر خلاق، تجسم یافته در قالب اثری هنری و یا معماری نمود می یابد.
تأملی بر نمودهای قدرت در بازنمایی باغ های آشوری و نئوآشوری با تکیه بر کتیبه ها و نقش برجسته هایی از قرن 12 تا 7 ق.م(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۱
5 - 17
حوزههای تخصصی:
با بررسی نقش مؤلفه های فرهنگی و جریان های فکری در شکل گیری ویژگی های کالبدی و عملکردی باغ -در یک بستر جغرافیایی- می توان به تصویری جامع تر از فرهنگ مردمان سازنده آن پی برد. نقش مؤلفه قدرت در شکل گیری تمدن آشوری و نئوآشوری به گونه ای است که حکمرانان از نیمه دوم قرن هشتم ق.م. در نقش برجسته ها، از نمایش باغ به عنوان رسانه و ابزار نمایش قدرت سلطنتی بر روی دیوارهای قصرهایشان استفاده می کنند. ارتباط میان قدرت به عنوان یکی از علل شکل گیری باغ های سلطنتی (چرایی) و نحوه نمایش آنها در بازنمایی های باغ (چگونگی)، اطلاعاتی از ویژگی های کالبدی و عملکردی خاص باغ در این دوره تاریخی ارائه می دهد. این نگرش نقش برجسته هایی با محوریت باغ را به مثابه بیانیه ای امپریالیستی و سیاسی مورد توجه قرار داده و «قدرت» را به عنوان یک اصل فرهنگی در تمدن آشوری و نئوآشوری مطرح می سازد.هدف از نوشتار حاضر بررسی الگوی کلی باغ های سلطنتی آشوری و نئوآشوری با تأکید بر ابعاد سیاسی آن است. چگونگی بروز این مسئله در باغسازی منطقه بین النهرین به شکل نمایش قدرت شاهانه در بازنمایی هایی از باغ دیده می شود که تاکنون به صورت جامع و با تأکید بر همه ابعاد آن، در قالب پژوهشی مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است.روش تحقیق پژوهش حاضر کیفی و از نوع تاریخی و تحلیل محتوا بوده و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای با استناد به منابع اطلاعاتی دسته اول نقش برجسته ها، کتیبه ها و متون ادبی آشوری و منابع دسته دوم مقالات و کتب در دسترس صورت گرفته است.بازنمایی باغ سلطنتی به عنوان پدیده ای طبیعی-فرهنگی در نقش برجسته های آشوری و نئوآشوری، با هدف نمایش قدرت عمرانی و نظامی شاه و القای قدرت فرازمینی وی صورت گرفته است. این مسئله نشانگر تمرکز بر مؤلفه قدرت به عنوان زمینه اصلی بازنمایی باغ است که در سه سطح با بازآفرینی عمل خلقت در ساخت باغ، منظره پردازی طراحی شده و مصنوعی و نمایش اجزاء و عناصر غیربومی بر ایدئولوژی و باور فرهنگی قدرت خداگونه و مقبولیت سیاسی شاه تأکید دارد. چنین شکلی از بازنمایی، الگوی کلی باغ سلطنتی را فراتر از هندسه واحد و کالبدگرایی، در قالب کیفیات مشترکی نظیر جنبه آیینی و تشریفاتی، تصنع و خرق عادت و جنبه تقلیدی و نمایشی به تصویر می کشد.
تأثیر مؤلفه های امنیت، پویایی و سرزندگی در باز زنده سازی محلات ناکارآمد شهری مورد مطالعه محله ی خاک سفید منطقه ی چهار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۳
35 - 58
حوزههای تخصصی:
فرآیند باززنده سازی بافت های فرسوده به منظور تجدید حیات، معاصرسازی و ارتقای کیفیت محیط برای رسیدن به آینده ای مطلوب و رویارویی با مسائل آتی شهرنشینی و زندگی شهری انجام می گیرد تا شهر و محله ای قابل زیستن داشته باشیم. شهر زیست پذیر، در یک تعریف ساده عبارت است از شهری که مؤلفه های ایمنی - امنیت، پویایی و سرزندگی را دارا باشد.هدف این پژوهش بررسی تأثیر مؤلفه های امنیت - ایمنی، پویایی و سرزندگی در فرآیند باززنده سازی محلات فرسوده در محله ی خاک سفید تهران است و روش تحقیق، به لحاظ هدف، کاربردی، و به لحاظ ماهیت و روش، از نوع توصیفی (مشاهده ای) است. داده ها با استفاده از پرسش نامه گردآوری شده است که برای سنجش روایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده شد؛ که پایایی آن با میزان 831/0 به تأیید رسیده است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که برای جمعیت 69458 نفری محله ی خاک سفید 321 پرسش نامه محاسبه و در بین ساکنان توزیع گردید. پس از استخراج و دسته بندی داده ها، در جهت اثبات فرضیات تحقیق و تحلیل ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. در بخش یافته ها، مطابق جداول، متغیرهای مربوط به شاخص های مؤثر در امنیت و سرزندگی، بیش ترین میزان مقبولیت تا متوسط را به خود اختصاص داده اند. که علی رغم فرسودگی بافت محله، امنیت، پویایی و سرزندگی در محله قابل مشاهده است. می توان چنین نتیجه گرفت این مؤلفه ها، موجب پیشبرد اهداف باززنده سازی بافت های فرسوده ی محله خواهند شد.
برساخت الگوی شهر ایمن براساس شاخصه های رفتاری ساکنان (نمونه ی موردی محله ی راهبند ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۳
59 - 81
حوزههای تخصصی:
شهرها، سیستم های اقتصادی، اجتماعی پایدار و پیچیده ای هستند،که اگر عوامل برهم زننده ی تعادل آنها چون امنیت، کنترل نشود، روبه زوال می روند. یکی از جدیدترین رویکردها در برابر بحران امنیت شهری توجه به رابطه بین محیط و رفتار و فرضیات و فرآیندهای مبتنی بر پیش گیری از جرم از طریق طراحی محیطی (CPTED) است. با توجه به موفقیت آمیز بودن CPTED در دنیا، می توان طبق فرضیه ها، دریافت که بین خصوصیات محیط کالبدی و ویژگی های رفتاری ساکنان در فضاهای مسکونی رابطه وجود دارد. می توان با تبیین الگوهای محیط های مسکونی امن در شهر ساری آن را با شاخصه های CPTED تطبیق داد و با به کارگیری ویژگی های رفتاری طبقه ی محروم به الگوهای کالبدی فضای مسکونی امن دست یافت. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی در دسته ی تحقیقات آمیخته، ترکیب روش های کمی-کیفی از نوع موردکاوانه (محله ی راهبند) است. مؤلفه های CPTED را با سه فرضیه ارزیابی کرده ایم. ابتدا از روش شناسی اسنادی وکتابخانه ای بارویکرد بازنگری نظام مند منابع مرتبط جهت شناسایی معیارهایCPTED بهره گرفته شد. متعاقباً با انجام گونه شناسی کالبدی و اجتماعی محله راهبند از طریق توزیع پرسش نامه مستخرج از مؤلفه های متغیرهای اصلی تحقیق به صورت هدفمند و تحلیل داده های کیفی حاصل با SPSS درجه ی اهمیت هر معیار ارزیابی شد. هدف تحقیق بررسی رابطه ی بین محیط کالبدی و رفتار ساکنان در جهت ارائه ی فاکتورهای تعیین کننده در طراحی فضای شهری امن و استفاده از آمار توصیفی درتأیید یارد GOF است. مدل تحلیل عاملی استفاده از آمار توصیفی استنباطی از طریق معیار فرضیه های تحقیق و استفاده از آزمون کولموگروف-اسمرینوف با استفاده از تحلیل 384 پرسش نامه در فاصله ی سال های 98و99 است. طبق خروجی ها برای مدل حاضر GOFبرابر 63/0 محاسبه که نشان از برازش کلی قوی مدل دارد، کلیه ی فرضیه های تحقیق تأیید و مؤلفه ی ویژگی های رفتاری ساکنان محله مهم ترین معیار امنیت محیطی محله ی راهبند شناخته شده است.
تحلیل عوامل مؤثر در برنامه ریزی راهبردی گردشگری میراثی(مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
237 - 250
حوزههای تخصصی:
گردشگری میراثی به عنوان گردشگری فرهنگی و موتور محرکه توسعه مناطق از مهم ترین مواردی است که نیازمند اتخاذ برنامه های راهبردی فضایی منسجم متناسب با پتانسیل ها و شرایط بومی منطقه است. در چارچوب این برنامه ریزی، نیاز است تا تمامی ظرفیت ها و دارایی های موجود در حوزه گردشگری میراثی از طریق پیوندهای فضایی به صورتی یکپارچه شناسایی شود و به نقش و جایگاه متعدد و متفاوت بازیگران اصلی در توسعه این نوع گردشگری و همین طور مقررات اتخاذشده از سوی آن ها توجه ویژه ای داشت تا بتوان عوامل مؤثر در برنامه ریزی راهبردی این نوع گردشگری را شناسایی کرد. ازاین رو هدف این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر برنامه ریزی راهبردی گردشگری میراثی در شهر تهران می باشد تا با استفاده از آن بتوان الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری میراثی شهر تهران را ارائه داد. روش پژوهش، آمیخته و از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای داده های موردنیاز جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان در نظر گرفته شده است. برای ارزیابی میزان اهمیت راهبردهای شناسایی شده پژوهش از مدل سوارا استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که محورهای راهبردی قوانین با وزن نهایی 2/73، راهبردی برنامه ریزی و مدیریت با وزن نهایی 1/59، راهبردی اجتماعی با وزن نهایی 1/17 و راهبردی اقتصادی با وزن نهایی 1/95 به ترتیب مهم ترین عوامل اصلی در تحقق توسعه گردشگری میراثی شهر تهران می باشند و در میان راهبردهای محور قوانین راهبرد ارائه بسته های تشویقی برای تعمیر و مرمت ابنیه های تاریخی از طرف دولت، در میان راهبردهای اقتصادی، راهبرد حمایت از ایجاد اشتغال و افزایش درآمد عمومی در سطح جامعه محلی، در میان راهبردهای محور برنامه ریزی و مدیریت، راهبرد حفاظت از ابنیه و آثار تاریخی و در میان راهبردهای محور اجتماعی، راهبرد جلوگیری از آسیب دیدن فرهنگ بومی در اثر برخوردهای مکرر گردشگران بافرهنگ های متفاوت، مهم ترین راهبردها در میان راهبردهای برنامه ریزی گردشگری میراثی شهر تهران می باشند.
مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی مساجد قرن سوم با رویکرد زمینه گرایی (مطالعه موردی: مسجد جامع عتیق شیراز و مسجد جامع قرطبه کوردوبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
81 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در این پژوهش به مطالعه نقوش تزیینی مساجد موجود در قرن سوم ه. ق. در ایران و اسپانیا (مسجد عتیق در شیراز و مسجد قرطبه در کوردوبا) پرداخته می شود. این نقوش تزیینی متناسب با عقاید و باورهای مردم منطقه است که با تمامی تفاوت هایشان در گستره جهان اسلام دارای اهداف مشترک هستند و از این رهگذر سعی در انتقال مفاهیم معنوی و روحی دارند و با تبیین و تطبیق نقوش تزیینی که نمادهایی از عناصر طبیعت هستند، ریشه در هنر ایرانی-ساسانی و بیزانسی داشته و در هنر دوران اسلامی به صورت نقش مایه، تکرار شده و تداوم یافته اند. هدف پژوهش: مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی مسجد جامع عتیق شیراز و مسجد جامع قرطبه کوردوبا با رویکرد زمینه گرایی. روش پژوهش: این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و مطالعه تزیینات مسجد عتیق شیراز و مسجد قرطبه در اسپانیا پرداخته تا موارد مشابه معرفی و نمادشناسی شود. نتیجه گیری: نقوش تزیینی در هنر اسلامی برگرفته از باورها و عقاید مردم در طی قرون و اعصار است که تداوم آن در هنر اسلامی از ایران به جهان اسلام راه یافته است. مساجد عتیق و قرطبه هیچ یک زمینه گرا نیستند، زیرا با الگوی مسجد پیامبر (مسجد شبستانی ستون دار) بنا شده اند، اما به جهت تزیینات هر دو مسجد زمینه گرا و از هنر ساسانی در ایران و بیزانس در اندلس الهام گرفته اند.
مطالعه تطبیقی محراب های مساجد جامع تبریز و مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محراب مساجد اهمیت نمادین و کالبدی در معماری اسلامی دارد. محراب های قرن هفتم تا اواسط قرن هشتم هجری مقارن با دوره ایلخانی از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار بوده و زیباترین و نفیس ترین آرایه ها و کتیبه ها را در خود جای داده اند. مساجد جامع تبریز و مرند از مهم ترین بناهای مذهبی تاریخ معماری و در زمره ی بهترین نمونه های برجای مانده در زمینه تزئینات ایلخانی در منطقه آذربایجان هستند. این مقاله با هدف شناخت بخشی از هنر ایرانی اسلامی، سعی در بررسی آرایه های تزئینی محراب مساجد جامع تبریز و مرند دارد. شیوه ی پژوهش در این مقاله روش تحقیق تطبیقی بوده و شامل بررسی ترکیب بندی کالبدی و تزئینات محراب در هر دو مسجد می باشد. در نمونه های مورد بررسی مفهوم تداوم در نقوش اسلیمی و هندسی گچبری ها از دوره سلجوقی تا دوره ایلخانی به صورت آژده کاری های شش ضلعی و استفاده از گل رزت نمودار است. وجود یک فرم تزئینی قرینه در گچبری دو گوشه کتیبه نوشتاری محراب مسجد جامع تبریز باعث انقطاع متن شده و با نوشتار یکپارچه و زاویه دار متن در محراب مسجد جامع مرند تفاوت محسوسی دارد. انتخاب و نمود هنرمندانه ی آموزه های اسلامی مبتنی بر خلوص نیت در کتیبه ها نمایشی از محوریت دین در دوره ایلخانی است. پارادایم وحدت در کثرت، علی رغم تفاوت تناسبات در تعریف کالبدی محراب ها، تنوع موتیف های مورد استفاده در کتیبه ها، ساختار متفاوت تدوین و طرح محراب ها با توجه به ابعاد پهنه پیشانی، فرم طاق نماها و ستون نماها، به شکل حسی واحد در ادراک مکان محراب در هر دو مسجد مشهود است. مهم ترین دلیل دریافت حسی فضای محراب به صورت یکسان و متشابه در هر دو مسجد به تاثیرگذاری شاخص بصری مصالح گچی، شاخص معنوی مفاهیم قرآنی و شاخص فرامرزی خط کوفی عربی معطوف می شود.
سنجش ظرفیت بازتوسعه اراضی متروکه در اراضی صنعتی - کارگاهی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت شهرها و شهرنشینی مدیران و نظریه پردازان شهری را در پی راه حل های درست توسعه شهری سوق داده است. در دو دهه 1980و 1990میلادی بازتوسعه اراضی متروکه در زیرمجموعه سیاست توسعه درون زا مطرح شد. این سیاست به بازتوسعه پهنه های درون شهرها که آلوده، روبه زوال، متروکه و دارای پتانسیل هایی نظیر تأسیسات - تجهیزات شهری هستند، می پردازد. این مقاله بر محور سنجش ظرفیت بازتوسعه اراضی متروکه (نمونه موردی: اراضی صنعتی - کارگاهی شهر یزد) شکل گرفته است. روش آن توصیفی - تحلیلی می باشد. ابتدا معیارها و شاخص های مناسب از مبانی نظری استخراج شده اند. سپس معیارها و شاخص ها با استفاده از تکنیک دلفی و فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) در نرم افزار Super Desition وزن دهی شده اند. در گام بعدی نمونه ها بر اساس وزن معیارها در نرم افزار ARC GIS مورد بررسی و در آخر ظرفیت باز توسعه اراضی در 5 دسته (قابلیت بسیار بالا، قابلیت بالا، قابلیت متوسط، قابلیت پایین و قابلیت بسیار پایین) حاصل شده است. نتایج نشان می دهد که قطعه های زمین موجود در بافت میانی و مرکزی شهر یزد دارای قابلیت توسعه بسیار بالا و بالا می باشند. در بین این قطعه های زمین، قطعه هایی با دسترسی مناسب به معابر و متروکه از قابلیت توسعه بسیار بالا برخوردار می باشند. بنابراین به ترتیب موقعیت در شهر، آمادگی مالک (وضعیت فعالیت)، دسترسی به معابر و مساحت دارای اهمیت هستند. همچنین نسبت پایین مساحت اراضی با قابلیت توسعه بسیار بالا و بالا به کل اراضی (%35.8)، نشان دهنده ظرفیت پایین باز توسعه می باشد؛ در حالی که توسعه مجدد این اراضی می تواند سرزندگی و پویایی دوباره بافت پیرامون را به دنبال داشته باشد.
تجلی تمایلات سیاسی سلاطین مملوکی در نقوش پارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
94 - 108
حوزههای تخصصی:
منسوجات یکی از نخستین ملزوماتی زندگی انسان است که بشر از بدو خلقت در صدد پاسخگویی به آن بوده است. مطالعه تاریخچه منسوجات حاکی از این است که این ساخته دست بشر به تدریجی سیر تکوینی را پشت سر گذاشته است و در هر دوره ای متناسب عوامل مختلف تغییراتی را در جنس و نقش به خود دیده است. مصر، خاستگاه یکی از کهن ترین تمدنهای بشری است لذا بررسی منسوجات در این جغرافیا می تواند پاسخگویی سؤالات متعددی باشد. یکی از حکومت هایی که برای مدتی بر مصر حکومت داشت ممالیک (1250-1517م) بودند. جامعه مصر در عصر مملوکی مملو از منسوجات مختلف بود؛ که هر کدام به نحوی بیانگر میزان ثروت و موقعیت صاحبان آن بود. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های باستان شناسی و کتابخانه ای انجام شدهاست. یافته های پژوهش حاکی از این است که لباس نزد سلاطین مملوکی چیزی بیش از یک پوشش فاخر بود. این حاکمان هنر و صنعت را ابزاری جهت تبلیغ قدرت و حکومت خویش به کار بردند. توجه به لباس با پارچه های ابریشمی رنگین مزین به نقوش و نشان های قدرت و رنگ های مخصوص هر حاکم در دربار مملوکی را نمی توان فاقد اهداف سیاسی دانست. استفاده از لباس و خلعت به عنوان هدایای سیاسی و همچنین جایگاه این آثار در نصب و خلع های حاکمان مهر تأییدی بر استراتژی ممالیک در مقبولیت بخشی و هویت یابی خود به عنوان تنها حاکمان اسلامی مورد قبول خلیفه است. متناسب با این نوع نیاز، در این دوره سبک و روشی در طراحی پارچه شکل گرفت، که پاسخگوی نیاز سیاسی و اجتماعی دربار باشد. در این دسته از منسوجات نه تنها عنوان و القاب سلاطین به عنوان یک ابزار هویت ساز به کار رفته اند بلکه در بسیاری از نمونه ها این القاب در کنار نقوشی همچون اژدها، سیمرغ، مدالیون، نیلوفر، که در چین نقوش مرتبط با قدرت هستند دیده می شود. در واقع سبک نقوش منسوجات مملوکی پاسخگوی نیاز سیاسی و هویتی آن ها بوده است. اهداف پژوهش: 1.بررسی وضعیت منسوجات در دوره سلطنت ممالیک بر مصر. 2.بررسی نقش اهداف سیاسی ممالیک مصر در طرح های پارچه. سؤالات پژوهش: 1.منسوجات در دوره سلطنت ممالیک بر مصر چه وضعیتی داشت؟ 2.اهداف و تمایلات سیاسی ممالیک مصر چه بازتابی در نقوش پارچه در این دوره تاریخی داشت؟
هنر و ارتباطات دراندیشه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت هنر و ارتباطات در جامعه اسلامی و ضرورت تدوین نظریه هایی که بتواند راه کار مناسب را برای هنرمندان و ارتباطگران را ارائه نماید وازاختلاف نظرها جلوگیری کند، بازخوانی اندیشه امام خمینی (ره) نظریه پرداز و بنیانگذارانقلاب اسلامی را ضروری می نماید.این تحقیق باهدف شناخت اندیشه امام درباره هنر و ارتباطات در جامعه اسلامی انجام شده است. به همین منظور کلیه آثار مکتوب امام با روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی بررسی شد و با انتخاب هدفمند بیانات ایشان و کدگذاری آن ها با استفاده از نرم افزار اِن ویوو 10دریافت که بر اساس هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی امام،در اندیشه امام خمینی که مبتنی بر فقه سیاسی ایشان است، حمایت از هنر و رسانه با دفاع از آزادی رسانه هاواستقلال هنرمندان، اعتراض به سانسور با حمایت از آزادی انتقاد، تبلیغات در جامعه، مانند تبلیغ در مساجد، استقبال ازهنرحلال بابیان هنر موردقبول در عرفان اسلامی ،متعهد و معترض، و هنر زیبا در قالب احکام شرعی و پرهیز از هنر حرام مانند:موسیقی حرام، مجسمه غیر صاحبان روح، لهو ولعب به دلیل اشکال شرعی احصاء شده است که در هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی امام در قالب دو مقوله فراگیر اهمیت هنر و آزادی و حرمت اشاعه فساد تبیین می شوند. ازاین رو پیشنهادمی شود با توجه به فقه سیاسی امام، هنرمندان مسلمان در خلق آثار خود به قوانین و احکام شرعی پایبندباشند تا در اجرای مسئولیت هنری شان، بر اندیشه امام در هنر و ارتباطات وفادار بمانند و پاسخگوی معترضان به آثارشان باشند.
واکاوی سلسله مراتب نوری ورودی های مساجد مکتب اصفهان در ارتباط با فضاهای باز عمومی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
106-79
حوزههای تخصصی:
اهداف : مساجد از ارکان مهم شهر ایرانی – اسلامی هستند که در ارتباط متقابل با محیط شهری قرار دارند. ورودی اولین فضایی در مساجد است که مخاطب با آن مواجه می شود. باتوجه به مفاهیم معنوی، این فضا در مخاطب آمادگی لازم جهت ورود را از طریق سلسله مراتب فراهم می کند. سلسله مراتب نوری از عوامل سلسله مراتب است که در درک فضا و برانگیختن احساسات بسیار مؤثر است. نور عنصر متافیزیکی است که می تواند احساس فرد را در فضا تغییر دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر به تبیین کمّی و مقایسه مؤلفه های روشنایی در فضای ورودی مساجد چهار ایوانی می پردازد. روش ها : در بخش نظری بامطالعه منابع علمی به تبیین متغیرهای تحقیق پرداخته شده است. سپس با شبیه سازی مساجد، شاخص های روشنایی در ورودی مساجد در افزونه Climate Studio مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته ها : نتایج تحلیل داده های حاصل از شبیه سازی نشان می دهد که ارتباط ورودی با حیاط داخلی مسجد و فضای شهری، تزئینات سردر، مصالح و بازشو مشبک از عوامل سازنده سلسله مراتب نوری در فضای ورودی مساجد هستند که نحوه ی ارتباط با فضای معماری بیش ترین تأثیر را در ورود نور به این فضا دارد. نتیجه گیری : دو بخش انفصال از فضای شهری و اتصال به فضای حیاط بیش ترین میزان شدت روشنایی را دارد و تغییرات شدت روشنایی در طول مسیر با توجه به موقعیت مسجد و ویژگی تطابق چشم انسان است.
گونه شناسی حیاط و نظام استقرار فضاهای پر و خالی در معماری بومی خانه های قاجار (مطالعه موردی: خانه های بافت تاریخی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
117-98
حوزههای تخصصی:
بر اساس آثار به جای مانده از خانه های کهن تاریخی که از هزاره های ششم پیش از میلاد به بعد در بسیاری از نقاط ایران وجود داشته اند؛ هر خانه به طور معمول از دو بخش، یکی فضای ساخته شده و محصور و دیگری فضای باز (حیاط) تشکیل می شد. نقش پدیده های جغرافیایی و محیطی در شکل گیری فضای باز یا حیاط خانه ها آشکار است؛ ولی معماری مسکونی هر دوره ای با تغییرات نیازها و خواسته های ساکنین تغییر می کند و این تغییرات به طور ویژه ای بر ابعاد و روابط فضایی خانه تأثیر می گذارد. این تحولات منجر به تغییر در فضای بسته و فضای باز خانه ها شده است . پژوهش حاضر با رویکردی تاریخی و با روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است. مستندسازی ویژگی های معماری مبتنی بر جمع آوری منابع کتابخانه ای و بررسی های میدانی است. برای دستیابی به این هدف، تعدادی از خانه های سنتی اردبیل متعلق به دوره قاجار تا پهلوی، به لحاظ عناصر کالبدی و الگوهای حیاط مورد بررسی قرار گرفتند . به منظور اجرای پژوهش ۲۳ نمونه از خانه های سنتی اردبیل در محدوده تاریخی این شهر، شناسایی و برای گونه بندی، برگزیده شدند. نتایج حاصل از گونه بندی غالب بودن فرم مستطیلی در طراحی خانه ها را قوت بخشید. خانه های حیاط دار یک جبهه ساخت با بیش ترین فراوانی در میان نمونه های مورد مطالعه هستند. همچنین به دلیل قرارگیری استان اردبیل در منطقه کوهستانی آب و هوای بیش تر روزهای سال سرد است و اکثر فعالیت های روزمره در اتاق ها انجام می پذیرد؛ به همین دلیل با توجه به فراوانی های به دست آمده نسبت فضاهای باز به طور متوسط کمتر از ۴۰% مساحت عرصه به دست آمد.
ارتقای ادراک محیط در بافت تاریخی شیراز درجهت پایداری اجتماعی محلات (مورد مطالعه: گذربازارچه فیل در محله اسحاق بیگ و گذربازارچه حاج زینل در محله سنگ سیاه در بافت تاریخی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
584-568
حوزههای تخصصی:
محله محیط جداگانه ای است که به دلیل مشخصات کالبدی متفاوت و خصوصیات اجتماعی سکنه متمایز شناخته می شود. به منظور دستیابی به شاخص های مؤثر پایداری اجتماعی در محله ها مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی به واسطه مشاهده بصری محیط صورت گرفته است؛ از این رو دو گذر شاخص در دو محله متفاوت در بافت تاریخی شیراز مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت به صورت ترکیبی است؛ به گونه ای که ابتدا از روش تحلیل محتوا براساس منابع کتابخانه ای به منظور دستیابی به داده های اصلی تحقیق استفاده شده است. سپس به منظور پیشبرد اهداف تحقیق، روش پیمایش به صورت بازدید میدانی به صورت مشاهده استفاده شده است. همچنین یافته های تحقیق، تلفیق نتایج برگرفته از مطالعات اسنادی با نتایج مطالعات موردی و میدانی در گذر بازارچه فیل در محله اسحاق بیگ و گذر بازارچه حاج زینل در محله سنگ سیاه در بافت تاریخی شیراز است. از آنجا که هدف از این پژوهش دستیابی به ماهیت اصلی مفهوم محله، با در نظرگیری اصول پایداری اجتماعی است، شاخص های ادراک محیط و محله های بافت تاریخی دسته بندی و وجوه کیفیت ادراک محیط بررسی شده و در نهایت شاخص های این وجوه مثبت و منفی به واسطه مصادیق در نمونه ها ارائه شده است. فضاهایی که در جوار آنها بوهایی مانند بوی نان در نانوایی و بوی کارگاه شیرینی پزی استشمام می شد، به نوعی عامل حیات جمعی محسوب می شود. از سوی دیگر مکان هایی با پیشینه تاریخی دلیل هویت بخشی و ارتقای ادراک محیط می شود؛ در نتیجه به منظور ادراک محیط شهری می توان پایداری اجتماعی را به عنوان مؤلفه اصلی در محله های تاریخی شیراز در نظر گرفت.
شناسایی ساختار بصری نشانه های لوزی شکل در خطوط ایلامی بر دست بافته های معاصر ایرانی با تأکید بر نظریه تطورگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دست بافته های ایرانی گنجینه ای از نقوش کهن این سرزمین را در بر می گیرد؛ نقوشی که طی قرن ها تداوم یافته اند و تحولات آن ها در طول تاریخ، قابل بررسی است. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که نشانه های هندسی لوزی شکل در خطوط کهن ایرانی کدام اند و بازخوانی نمودهای مشابه آن ها در دست بافته های معاصر ایران چگونه ممکن می گردد. در مراحل نگارش این پژوهش، هدف تحقیق، تحلیل سیر تطوری نشانه های خطی بر دست بافته های ایرانی با تأکید بر نظریه تطورگرایی از حوزه انسان شناسی هنر بوده است. با توجه به اهمیت شکل گیری ساختار نقش مایه های سنتی بر اساس کهن ترین نگارش های کهن ایرانی و نبود مطالعات تطبیقی میان کتیبه نگاری کهن ایرانی و نقوش دست بافته های ایرانی، هرگونه پژوهش در این زمینه ضروری به نظر می رسد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و گردآوری مطالب از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی با بهره گیری از فیش برداری متنی و تحلیل تطبیقی تصاویر است. در نهایت داده های مورد نیاز به روش کیفی و با تکیه بر استدلال منطقی تحلیل می شود. بر اساس نتایج تحقیق، لوزی به عنوان یک نقش هندسی، اساس شکل گیری بسیاری از نشانه ها در خطوط کهن ایلامی است. تداوم حیات این نشان ها در دست بافته های معاصر ایرانی به چشم می خورد به شکلی که برخی از نقوش لوزی مانند بر دست بافته ها دقیقاً ساختار نشان های خطی را بازنمایی می کند و برخی با اندک تغییراتی همراه با جزئیات افزوده شده، نقوش دست بافته ها را تشکیل می دهد. تفاوت نشانه های خطی با نقوش دست بافته ها این است که نشانه های لوزی شکل در کتیبه ها بر اساس ساختار خط و زبان ایلامی چیدمان می شوند اما در بافته های معاصر ایرانی، این نقوش تحت قاعده تکرارهای متوالی یا تناوبی بر زمینه و حاشیه بافته، ظهور یافته اند یا تناسبات آن ها دستخوش تغییر شده است به شکلی که گاهی یک نشان خطی، طرح کلی بافته را تشکیل می دهد.
تصوف و عرفان در مقام ویژگی گفتمانی رساله های خوشنویسی سده های هشتم تا یازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
115 - 124
حوزههای تخصصی:
تحولات تاریخی خوشنویسی اسلامی را می توان با شناخت گفتمان های مختلف حاکم بر آن در ادوار مختلف بازخوانی کرد. هدف این پژوهش نیز بازشناخت یکی از گفتمان های تاریخ خوشنویسی، یعنی گفتمان صوفیانه و تحلیل ساز و کارهای زمینه ای و رویه های تحمیل انگاره های عرفانی توسط این گفتمان بر رساله های خوشنویسی است. گفتمانی که به مرور بر اثر قدرت یافتن و دامنه نفوذ تصوف، در حدود سده های هشتم تا یازدهم هجری غالب گشت و آثار انگاره های عرفانی تحمیلی آن را در اقسام جریانات فکری و مشاغل و هنرهای این دوره می توان مشاهده کرد. این گفتمان همچنین سبب به وجود آمدن ویژگی های مشترک در متون و رساله های مربوط به هنر خوشنویسی گشت. بنابراین در این پژوهش با اتخاذ رویکرد تاریخی- تفسیری و بهره گیری از روش تحلیل گفتمان، به تعیین مفصل بندی ها و بازشناخت ویژگی های صوفیانه در رساله های خوشنویسی سده های هشتم تا یازدهم هجری پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تلقی عرفانی از هنر خوشنویسی، در مقام ویژگی گفتمانی و تاریخمند خاص این دوره بوده و نه تنها خصیصه ذاتی و همیشگی خوشنویسی اسلامی نبوده، بلکه در کشمکش و تقابل آشکار با سایر گفتمان های تاریخ ساز هنر اسلامی همچون گفتمان علمی- هندسی در سده های پیشین قرار می گیرد.