فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۴۱ تا ۵٬۲۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
155 - 175
حوزههای تخصصی:
نمای دوپوسته یکی از انواع نماها در ساختمان های اداری است که بین طراحان محبوبیت دارد. پارامتر هایی از جمله عمق حفره میانی، سطح مقطع دریچه های تهویه برای نماهای با تهویه طبیعی، جنس، موقعیت و زاویه سایه بان، جنس شیشه جداره های شفاف نما بر عملکرد حرارتی نمای دو پوسته تاثیر گذار است. نمای دوپوسته تیپ جعبه ای یکی از انواع این نماها است که با توجه به سادگی در عملکرد، نصب و بهره برداری می تواند در ایران بیشتر مورد توجه قرار گیرد. مکانیزم عملکرد نمای دو پوسته با تهویه طبیعی وابسته به رفتار حرارتی و جریان هوا در حفره میانی است. برای آنالیز رفتار حرارتی نمای دوپوسته، دینامیک سیالات محاسباتی می تواند با هدف ارتقا و بهبود عملکرد آن استفاده شود. در این مقاله، با استفاده از نرم افزار فلوئنت، بهینه سازی عملکرد حرارتی نمای دو پوسته با تغییر سطح مقطع دریچه های تهویه، تغییر عرض حفره میانی و استفاده از شیشه معمولی و کم گسیل برای جداره های شفاف، در فصل تابستان در شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. راستی آزمایی روش شبیه سازی ، با مقایسه اندازه گیری های آزمایشگاهی یک نمونه نمای دو پوسته تیپ جعبه ای با تهویه طبیعی، ثبت شده در دانشگاه سالفورد منچستر انگلستان با نتایج شبیه سازی همان نمونه در نرم افزار فلوئنت انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد، افزایش عرض حفره میانی می تواند منجر به بهبود عملکرد حرارتی نما شود. افزایش سطح مقطع دریچه های تهویه ورودی و خروجی و به تبع آن افزایش نرخ حجمی جریان هوا در حفره میانی لزوما منجر به ارتقا عملکرد حرارتی نما نمی شود و استفاده از شیشه کم گسیل در قیاس با شیشه های معمولی، مخصوصا برای جداره خارجی نمای دو پوسته باعث کاهش شار گرمایی عبوری از سطح شیشه داخلی نمای دو پوسته به داخل فضای ساختمان به مقدار متوسط 23/1% می شود. در نهایت برای طراحی بهینه نمای دو پوسته توجه به تمامی متغیر های اثر گذار در عملکرد نما و انجام آنالیز های اقتصادی برای انتخاب از بین گزینه های با عملکرد حرارتی مناسب، الزامی است.
تاثیر تفکر اسلامی بر سیر تحول نقش مایه های گیاهی در معماری ایران تا دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی و تزئینات وابسته به آن همواره در تداوم و پویایی بوده و سیر تکاملی آن در دوره اسلامی ادامه داشته است. طرح های تزئینی بناها که در پیوستگی اجزا با کل ساخته می شدند، تنها مایه لذت چشم و مفرح ذهن نبوده، بلکه اغلب مفهومی عمیق برگرفته از تفکرات هر دوره داشتند. بخشی از این تزئینات، نقوش گیاهی هستند که بازه تاریخی گسترده ای از حدود هزاره پنجم پیش از میلاد تا دوره های بعد را شامل می شوند. این نقوش دارای ریشه اساطیری و برگرفته از باورهای اعتقادی مختلف جوامع بودند و از دوران قبل از هخامنشی تا دوره ساسانی، اغلب به صورت واقع گرایانه و با جنبه نمادین به کار برده می شدند. اما به نظر می رسد با رواج و اشاعه دین اسلام این نقوش هم از جنبه صوری و هم مضمون و بار معنایی دچار تحول و تغییر اساسی می گردند. هدف از انجام این تحقیق پی بردن به چرایی و چگونگی تاثیر تفکر اسلامی بر سیر تحول نقش مایه های گیاهی است. لذا در این تحقیق که به روش توصیفی– تحلیلی و تطبیقی انجام شده است و اطلاعات به روش کتابخانه ای گردآوری گردیده است، با استدلال منطقی و مقایسه نمونه ها این نتیجه حاصل شد که بعد از رواج اسلام در دوران اولیه نقوش گیاهی تقریبا بدون تغییر نسبت به دوره های پیشین به کار برده می شدند و سپس با منع استفاده از تصاویر ذی روح این رویه تغییر کرده و بعد از آن تحت تاثیر عواملی همچون مباحث کلامی ، نقوش گیاهی به صورت تجریدی در قالب نقوش اسلیمی نمود می یابند که نشان از عالم بی نشان و سلوک عرفانی هنرمند دارند.
بحثی پیرامونِ تناسباتِ اجرایی و موسیقایی: از ضرورت و شِگِرد تا همراهی با زمانه
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
25 - 45
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا چشم اندازی از انواع گوناگون تناسبات اجرایی در موسیقی ایرانی، مبتنی بر رساله ها و متون قدیمی، ارائه شود و هم چنین، تغییر و تحولی که تناسبات اجرایی در دوره معاصر پیدا کرده اند، ذکر شود. در تعریفی مختصر، می توان گفت به نظر می رسد در زمان های گذشته، رعایت تناسبات اجرایی یک ضرورت موسیقایی/ اجرایی بوده و رفته رفته در دوران معاصر، تبدیل به یک شگرد گردیده و حتی رعایت برخی از تناسبات، به کلی منسوخ شده است. هم چنین، در دوره معاصر، تناسبِ اثر موسیقایی با وضعیت اجتماعی، جلوه ای دیگر از این تناسبات است که رعایت آن، دغدغه برخی موسیقی دانان معاصر بوده است. در این مقاله با نگاهی مروری بر آرای مطرح شده در برخی رسالات موسیقی و نیز ارائه شواهد و نمونه هایی از دوران معاصر، این تناسبات اجرایی شرح داده شده اند.
تحلیل نشانه های خودشیفتگی در شخصیت بهرام بر اساس داستان بهرام و آزاده
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
54 - 63
حوزههای تخصصی:
در روان شناسی امروز، نارسیسیسم یا خودشیفتگی، به عنوان نوعی اختلال شخصیتی تعریف می شود. در این اختلال، فرد خودشیفته، دچار نوعی خودبزرگ بینی شده و با کوچک ترین انتقاد از جانب دیگران درباره خود، مهارت هایش و آنچه برای او والامنشی محسوب می شود، عکس العمل منفی نشان می دهد. با توجه به شدت خودشیفتگی، این عکس العمل می تواند از سطح لفظی تا دگرآزاری را دربرگیرد. این تیپ شخصیتی، می خواهند دیگران در خدمت اهداف آنان باشند و در غیر این صورت، از نظر آنها، دیگران اصلاً وجود ندارند و حتی در مواردی دست به حذف دیگری می زنند. از مصادیق این مورد، داستان بهرام و آزاده است که در شاهنامه و منابع دیگر، آمده است. با وجودی که بهرام یکی از پادشاهان بزرگ ساسانی است، اما زمانی که با کنیزش آزاده به شکارگاه می رود، بر اثر انتقادی که کنیز از او می کند، چنان به خشم می آید که جان آزاده را می گیرد. این پژوهش در پی آن است تا با تحلیل چیستیِ اختلال خودشیفتگی، به واکاوی این پدیده و عوامل بروز آن در شخصیت بهرام بپردازد و جلوه این اختلال را در داستان بهرام و آزاده بررسی کند. روش تحقیق این پژوهش تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات آن نیز به شیوه کتابخانه ای و الکترونیکی انجام شده است.
تجلی رنج در اساطیر، با نگاهی به اسطوره گیل گمش
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
4 - 15
حوزههای تخصصی:
رنج، حقیقتی انکارناپذیر در عالم هستی و قابل ادراکِ وجدانی همه افراد بشر است. اما آن چه در این زمینه، همواره اندیشه انسانی را به خود مشغول کرده، چیستی این حقیقت و چگونگی مواجهه با آن است. پاسخ گویی به پرسش هایی از این دست، منوط به تحلیل درستی از حقیقتِ رنج است. از آن جا که آگاهی و تعالی روح، ارتباط اجتناب ناپذیری با رنج دارند، این موضوع، همواره زمینه ساز انتقاد و اعتراض میان هنرمندان و جوامع بشری بوده و خواهد بود. شوپنهاور، مارکس و نیچه، سه فیلسوف منتقد آلمانی در جستجوی رهایی انسان از سختی ها و رنج ها بودند. در فلسفه کی یرکگارد نیز، رابطه ای دیالکتیک میان آگاهی و رنج وجود دارد. از آن جا که هدف غایی بشر در زندگی، جاودانگی است، تلاش او همواره بر این بوده که در هر زمان و مکانی برای آیندگان خود پیامی برجای بگذارد. به همین دلیل، فیلسوفان معتقدند برای دوام آوردن در جهانی آکنده از رنج، اسطوره یک راهکار است. یکی از مهم ترین مسائلی که در اساطیر به چشم می آید، تلاش بشر برای رهایی از رنج و رسیدن به رویین تنی در برابر جهانی سرشار از رنج و ناکامی است. از این رو، مطالعه ادبیات اساطیری و بازشناسی اساطیر کهن، می تواند بسیار مفید باشد. یکی از برجسته ترین متون اساطیری با مضمون رنجِ انسانی، افسانه «گیل گمش» است که شاهکاری برجای مانده از تمدن سومر است. اسطوره گیل گمش، کهن ترین اسطوره جهان و با قدمتی چهارهزار ساله، داستان تکامل، رنج و به پوچیِ رسیدن انسان است. آن چه برتری این اسطوره بر دیگر اساطیر جهان را موجب می شود، ضرباهنگ فلسفی آن است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی و توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای، در صدد آن است که به فلسفه رنج و جایگاه آن در حماسه گیل گمش بپردازد. در این تحقیق، با بیان عقاید و آرای فیلسوفان در باب رنج، به این نتیجه می رسیم که بُن مایه های رنج در زندگی قهرمان داستان، به شکل های مختلف مشاهده می شود و رنج گیل گمش جهت رسیدن به اعتلای روحی و رازِ جاودانگی، نتیجه آگاهی او نسبت به جهان می باشد.
واکاوی مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء سلامت در فضای مسکونی در دوران کرونا و پساکرونا (نمونه موردی: مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد)
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
13 - 21
حوزههای تخصصی:
گسترش بیماری کووید 19 در جهان، بر سبک زندگی افراد تأثیر گذاشته است و بدون شک، این بیماری تأثیر زیادی بر سلامت جسمی و روحی افراد دارد. قرنطینه سازی علاوه بر تأثیرات مثبت در کنترل بیماری کرونا، موجب افزایش انزوای اجتماعی و کاهش سلامت افراد شده است. خانه، به عنوان محیطی که افراد زمان زیادی از اوقات خود را در آن می گذرانند، می تواند تأثیرات مثبت یا منفی شگرفی بر سلامت ساکنین داشته باشد. هدف پژوهش پیش رو، شناسایی و دسته بندی مشکلات موجود در فضای مسکونی در دوران کرونا و پساکرونا و استخراج مدل مفهومی است. در این راستا، سؤالات زیر مطرح می گردند: کدام یک از شاخص های مدل مفهومی پژوهش، در نمونه ی مورد مطالعه (مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد) توانسته موجب بهبود سلامت ساکنین شود؟ و کدام راهکارهای کالبدی و زیست محیطی در معماری فضای مسکونی، جهت ارتقاء سلامت در دوران کرونا و پساکرونا وجود دارد؟ روش این پژوهش، ترکیبی می باشد و در دو بخش کیفی و کمّی انجام گرفته است. در بخش اول که ماهیت کیفی دارد، با مرور پیشینه و پژوهش های صورت گرفته در زمینه ی روان شناسی محیط و سلامت، به استخراج مدل مفهومی اولیه ی پژوهش (ارائه ی مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء سلامت) پرداخته شده است. در بخش دوم، مؤلفه ها و شاخص های به دست آمده، توسط متخصصین حوزه ی معماری و روان شناسی مورد سنجش قرار گرفته، مدل نهایی ارائه و در نمونه ی مورد مطالعه به وسیله ی پرسشنامه بررسی شده است. یافته ها نشان می دهند که شاخص های فضای سبز، تراس، دسترسی به فضاهای باز، دید و منظر مطلوب، تهویه، اقلیم، آلودگی صوتی در مجتمع ششصد دستگاه واقع در شهر مشهد رعایت شده و موجب رضایت مندی ساکنین گشته است. هم چنین شاخص های ایوان، ایمنی و نظافت، مورد توجه قرار نگرفته و ساکنین دچار نارضایتی بودند. در انتها نیز، برای هر یک از شاخص های مدل مفهومی پژوهش، راهکارهایی ارائه شده است.
برساخت الگوی شهر ایمن براساس شاخصه های رفتاری ساکنان (نمونه ی موردی محله ی راهبند ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۳
59 - 81
حوزههای تخصصی:
شهرها، سیستم های اقتصادی، اجتماعی پایدار و پیچیده ای هستند،که اگر عوامل برهم زننده ی تعادل آنها چون امنیت، کنترل نشود، روبه زوال می روند. یکی از جدیدترین رویکردها در برابر بحران امنیت شهری توجه به رابطه بین محیط و رفتار و فرضیات و فرآیندهای مبتنی بر پیش گیری از جرم از طریق طراحی محیطی (CPTED) است. با توجه به موفقیت آمیز بودن CPTED در دنیا، می توان طبق فرضیه ها، دریافت که بین خصوصیات محیط کالبدی و ویژگی های رفتاری ساکنان در فضاهای مسکونی رابطه وجود دارد. می توان با تبیین الگوهای محیط های مسکونی امن در شهر ساری آن را با شاخصه های CPTED تطبیق داد و با به کارگیری ویژگی های رفتاری طبقه ی محروم به الگوهای کالبدی فضای مسکونی امن دست یافت. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی در دسته ی تحقیقات آمیخته، ترکیب روش های کمی-کیفی از نوع موردکاوانه (محله ی راهبند) است. مؤلفه های CPTED را با سه فرضیه ارزیابی کرده ایم. ابتدا از روش شناسی اسنادی وکتابخانه ای بارویکرد بازنگری نظام مند منابع مرتبط جهت شناسایی معیارهایCPTED بهره گرفته شد. متعاقباً با انجام گونه شناسی کالبدی و اجتماعی محله راهبند از طریق توزیع پرسش نامه مستخرج از مؤلفه های متغیرهای اصلی تحقیق به صورت هدفمند و تحلیل داده های کیفی حاصل با SPSS درجه ی اهمیت هر معیار ارزیابی شد. هدف تحقیق بررسی رابطه ی بین محیط کالبدی و رفتار ساکنان در جهت ارائه ی فاکتورهای تعیین کننده در طراحی فضای شهری امن و استفاده از آمار توصیفی درتأیید یارد GOF است. مدل تحلیل عاملی استفاده از آمار توصیفی استنباطی از طریق معیار فرضیه های تحقیق و استفاده از آزمون کولموگروف-اسمرینوف با استفاده از تحلیل 384 پرسش نامه در فاصله ی سال های 98و99 است. طبق خروجی ها برای مدل حاضر GOFبرابر 63/0 محاسبه که نشان از برازش کلی قوی مدل دارد، کلیه ی فرضیه های تحقیق تأیید و مؤلفه ی ویژگی های رفتاری ساکنان محله مهم ترین معیار امنیت محیطی محله ی راهبند شناخته شده است.
ارزیابی بصری مناظر روستایی بر مبنای شاخص های کیفی؛ بررسی موردی: روستاهای منطقه الموت قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۰
81 - 98
حوزههای تخصصی:
ارزش های زیبایی شناسانه و جنبه های بصری مناظر به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل تعیین کننده بر حضور و تداوم سکونت در مناطق روستایی است و می تواند به عنوان مبنایی برای برنامه ریزی و طراحی این مناطق مطرح گردد. ازاین رو، چیستی شاخص های مؤثر بر آن و چگونگی ارزیابی آنها در راستای کاهش مداخلات مقطعی در این حوزه بسیار اهمیت پیدا می کند. هدف کلی پژوهش حاضر شناسایی شاخص های کیفی مؤثر بر ارزیابی مناظر روستایی است. در این راستا با روش تحلیل محتوای کیفی- استقرایی و نیز مبتنی بر استدلال منطقی، شاخص ها از ادبیات پژوهش استخراج شدند و بر روی 10 روستا در منطقه الموت قزوین مورد آزمون تجربی قرار گرفتند. پژوهش با تکنیک ارزیابی بصری تصاویر در چند مرحله با پرسشنامه، تصاویر منتخب مناظر روستایی را مورد ارزیابی قرار داده و در تحلیل نتایج حاصل از آزمون های T-Test و تحلیل رگرسیونی استفاده شده است. یافته های پژوهش علاوه بر ارائه شاخص های کیفی مؤثر بر ارزیابی بصری مناظر روستایی، شاخص های «محدوده بصری»، «زمین در منظر»، «نبود اخلال و آشفتگی بصری»، «وجود عناصر تماشایی، منحصربه فرد و نمادین»، «توزیع ویژگی های منظر» را دارای بالاترین میزان تأثیرگذاری تبیین می کند. نتایج نشان می دهد هرکدام از شاخص های ارائه شده با درجات متفاوتی در ارزیابی تصاویر مناظر روستایی مؤثر هستند. لذا شناسایی شاخص ها بر مبنای میزان اثربخشی می تواند راهنمای عمل برنامه ریزان و طراحان مناظر روستایی قرار گرفته و راهگشایی هرچه مؤثرتر در اقدامات پیش رو باشد.
طراحی معماری در محوطه میراث روستایی بررسی موردی: طراحی های انجام شده در روستای تاریخی میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چالش میان قدیم و جدید همواره مطرح بوده است. از یک طرف ضوابط و مقررات حفاظتی و از طرفی بی توجهی و ناهماهنگی طرح های جدید به زمینه میراثی، موضوع مجادلات جدی بوده است. در این میان طراحی جدید در میراث روستایی به دلیل ویژگی های خاص و در عین حال روابط پیچیده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و طبیعی، علی رغم ظاهر ساده آن، کاری دشوار است. هدف از این مقاله بررسی اصول و معیارهای کلیدی در طراحی بناها و عناصر معماری جدید در بافت های میراث روستایی است. روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی است. در این میان بررسی و تحلیل محتوای اسناد بین المللی کمک خواهد کرد تا دستاوردهایی در جهت نیل به این معیارها حاصل گردد. این تحقیق ضمن جمع آوری داده ها از طریق مشاهده مستقیم و تحلیل جزئیات کالبدی، سازگاری معیارهای مستخرج از مبانی نظری را در روستای تاریخی میمند بررسی می نماید. همچنین با روش زمینه یابی و انجام مصاحبه با ساکنین در مورد انطباق پذیری طراحی های انجام شده و تدقیق معیارها تأکید دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که فراتر از معیارهای کالبدی، این معیارهای پایه هستند که نقش تعیین کننده ای در موفقیت طراحی در میراث روستایی دارند.
مطالعه تطبیقی نقاشی دیواری روز محشر در بقعه لیچا گیلان و پرده «روز محشر» اثر محمد مدبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار هنری با موضوعات دینی، همواره اشاعه دهنده اعتقادات مذهبی و علاقه شیعیان به اسلام و روایات قرآنی است؛ از جمله مضامین اخروی و معاد. روایاتی از روز قیامت، زنده شدن مردگان و حسابرسی به اعمال آن ها در روز محشر، از جمله موضوعاتی است که در قرآن کریم، بسیار به آن توجه شده است. در این بین، دیوارنگاره های بقاع و پرده نگاری ها ی مذهبی، مهم ترین بستر برای بازنمایی تصویری این مضامین هستند. در این پژوهش تلاش شده تا براساس رویکرد تطبیقی ابعاد گوناگون این آثار بررسی شود تا اشتراکات و تفاوت های نقاشی دیواری بقعه و پرده روز محشر محمد مدبر مشخص گردد. هدف، علاوه بر تأثیرگذاری مضامین دینی بر روح و جان آدمی، بیانگر نقش و حضور پررنگ قرآن کریم در زندگی مسلمانان است تا با دیدن تصاویری با مضمون اخروی، دریابند که اعمالشان بدون حسابرسی باقی نمی ماند. یافته های حاصل، به روش توصیفی تحلیل محتوا انجام شده اند و بیان می کنند علاوه بر تمایزات، تشابهات تصویری و تجسمی نیز بین این دو اثر وجود دارد که صرفاً به دلیل موضوع مشترک روز محشر نبوده، بلکه توجه به مضامین قرآنی و روایاتی که مورد پسند عامه مردم و در راستای اعتقادات شیعی آنان بوده که با صراحت و سادگی در بیان مفهوم معنوی روز محشر، این گونه تصویرپردازی ها را موجب شده است.
محمد بن ابی الحسن المقری، سفالگری متبحر اما ناشناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان شیوه ها و فنون به کاررفته در تزیین سفالینه ها، زرین فام، زیباترین و باشکوه ترین روش بوده است. در سده های ششم و هفتم هجری، کاشان یکی از مراکز اصلی تولید سفال زرین فام شناخته می شد و آثار فاخر تولیدشده در این شهر، هم اکنون زینت بخش بسیاری از موزه ها و مجموعه های ایران و جهان است. با بررسی آثار رقم دار شناخته شده از سفالگران و کاشی سازان کاشانی در سده های ششم و هفتم هجری، با سلسله ای از روابط خانوادگی مواجه می شویم که گویای انتقال سینه به سینه این هنر است. از خاندان ها و هنرمندان مشهوری که در زمینه هنر زرین فام سبک کاشان فعالیت داشته اند، خانواده های ابوطاهر، ابوزید و الحسینی نام برده شده اند و محققان و پژوهشگران متعدد، در مورد آن ها قلم فرسایی کرده اند. محمد بن ابی الحسن المقری، یکی از هنرمندان سبک زرین فام کاشان با شش اثر رقم دار است. پژوهش حاضر مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است و با بهره گیری از منابع و اسناد کتابخانه ای انجام شده و هدف آن، معرفی و شناسایی ویژگی های آثار رقم دار المقری است. نتایج پژوهش نشان می دهد که المقری از هنرمندان سفالگر در آن عصر بوده و انتساب عناوین دیگر همچون حامی هنرمند به وی، بی پایه و اساس است. همچنین به دلیل شیوه خاص وی در تلفیق تکنیک مینایی و زرین فام، یکی از هنرمندان بی همتا در زمانه خود بوده است.
ابعاد و معیارهای طراحی شهری انسان مدار با تأکید بر کیفیات محیطی فضاهای شهری (نمونه موردی: مرکز تجریش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
44-21
حوزههای تخصصی:
اهداف : هدف این نوشتار، تبیین جایگاه انسان در طراحی شهری و ابعاد و کیفیت های طراحی شهری انسان مدار و ارزیابی آن در محدوده میدان تجریش تهران است روش ها : این پژوهش با رویکرد کمی و کیفی و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و پژوهش میدانی است که در بخش های نظری و میدانی، با کاربست شیوه های مطالعه اسنادی و کتابخانه ای، توزیع پرسشنامه و تحلیل آماری و کیفی آن و برداشت های میدانی انجام شده است. یافته ها : طراحی شهری دانش، هنر و حرفه ای است که ساماندهی کیفیات محیطی عرصه های شهری و همگانی بیرونی موضوع آن است. این رشته می تواند تمایلات و رویکردهای متفاوتی را در ابعاد فنی، سیاسی، مدیریتی، علمی، اجتماعی داشته باشد. جایگاه انسان در هرکدام از رویکردهای طراحی شهری می تواند بسته به مبانی آن رویکرد متنوع باشد. رویکرد مدرنیستی به انسان، شهر و طراحی شهری، جایگاه انسان را به پدیده ای فنی و جهان شمول بدون توجه به ابعاد اجتماعی، فرهنگی و زمینه های بومی تقلیل داد. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش بیانگر آن است که طراحی شهری انسان مدار ، مطالعه و طراحی عرصه های عمومی و همگانی به منظور ارتقاء بخشیدن به کیفیت های محیطی به عنوان محملی برای کمک به شکوفایی انسان هاست و کیفیت های آن برای کاربست در برنامه ریزی و طراحی شهری عبارتند از: هویت و خوانایی، پایداری زیست محیطی، پایداری اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی، ایمنی و امنیت، کارایی و تنوع، پیاده مداری و سهولت دسترسی، پیوستگی و یکپارچگی، تناسبات و مقیاس انسانی، آزادی، انعطاف پذیری ، سرزندگی، جذابیت و غنای حسی، عدالت. در نمونه مورد مطالعه، مرکز تجریش تهران، با زمینه های ارزشمند طبیعی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، مسائل و مشکلات متعددی به ویژه در حوزه فضایی و ترافیکی داراست. تحلیل این محدوده، با تکنیک سوات و کیفیت های مذکور می تواند به خلق فضاهای شهری و محیط زیست انسان مدار منتهی شود.
واکاوی سلسله مراتب نوری ورودی های مساجد مکتب اصفهان در ارتباط با فضاهای باز عمومی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
106-79
حوزههای تخصصی:
اهداف : مساجد از ارکان مهم شهر ایرانی – اسلامی هستند که در ارتباط متقابل با محیط شهری قرار دارند. ورودی اولین فضایی در مساجد است که مخاطب با آن مواجه می شود. باتوجه به مفاهیم معنوی، این فضا در مخاطب آمادگی لازم جهت ورود را از طریق سلسله مراتب فراهم می کند. سلسله مراتب نوری از عوامل سلسله مراتب است که در درک فضا و برانگیختن احساسات بسیار مؤثر است. نور عنصر متافیزیکی است که می تواند احساس فرد را در فضا تغییر دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر به تبیین کمّی و مقایسه مؤلفه های روشنایی در فضای ورودی مساجد چهار ایوانی می پردازد. روش ها : در بخش نظری بامطالعه منابع علمی به تبیین متغیرهای تحقیق پرداخته شده است. سپس با شبیه سازی مساجد، شاخص های روشنایی در ورودی مساجد در افزونه Climate Studio مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته ها : نتایج تحلیل داده های حاصل از شبیه سازی نشان می دهد که ارتباط ورودی با حیاط داخلی مسجد و فضای شهری، تزئینات سردر، مصالح و بازشو مشبک از عوامل سازنده سلسله مراتب نوری در فضای ورودی مساجد هستند که نحوه ی ارتباط با فضای معماری بیش ترین تأثیر را در ورود نور به این فضا دارد. نتیجه گیری : دو بخش انفصال از فضای شهری و اتصال به فضای حیاط بیش ترین میزان شدت روشنایی را دارد و تغییرات شدت روشنایی در طول مسیر با توجه به موقعیت مسجد و ویژگی تطابق چشم انسان است.
بررسی مفهوم دلبستگی به مکان در دو پارادایم پدیدارشناسی و روان سنجی: شناسایی ظرفیت های تعامل بازتابی به منظور پیشرفت نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مطالعات دلبستگی به مکان برحسب رویکرد روش شناختی عمدتاً در قالب دو پارادایم پدیدارشناسی (کیفی) و روان سنجی (کمی) انجام شده اند. تکثر مفاهیم مکانی و عدم وجود توافق بر سر تعاریف و نحوه ارتباط آن ها باهم، منجر به افزایش انتقادات در مورد عدم وضوح مفهومی در مطالعات مکان شده است. این انتقادات پیشرفت نظری در حوزه دلبستگی به مکان را وابسته به توافق بر سر تعاریف کرده اند. هدف: تحقیق حاضر به بررسی نحوه تعریف مفهوم دلبستگی به مکان در دو پارادایم پدیدارشناسی و روان سنجی و نحوه ارتباط آن با سایر مفاهیم مکانی می پردازد. هدف از این کار بررسی نحوه تعریف دلبستگی به مکان در دو زمینه پارادایمی فوق و همچنین اختلاف برداشت ها و دلایل آن ها میان دو پارادایم است. روش: برای بررسی نحوه تعریف مکان در دو زمینه پارادایمی از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای این منظور، نحوه عملیاتی سازی و به کارگیری این ساخت مفهومی در تحقیقات تجربی واکاوی شده و تنها به تعاریف مستقیم ارائه شده از محققین اکتفا نشده است. نتایج این تحلیل ها در قالب نمودارها و مدل های مفهومی ارائه شده است. یافته ها : علیرغم وجود برداشت ها و تعاریف مختلف از این مفهوم واحد، هر یک از دو رویکرد پارادایمی فوق ابعاد مختلفی از این مفهوم را روشن می کنند. در این میان بررسی ویژگی های فردی یا مکانی بیشتر در حوزه کار روان سنجان قرار می گیرد درحالی که بررسی و مطالعه فرایند دلبستگی به مکان نیازمند مطالعات کیفی پارادایم پدیدارشناسی است. نتیجه گیری: در عین وجود اختلافات عمیق فلسفی میان این دو پارادایم باید تعامل بازتابی آن ها به منظور پیشرفت نظری در دستور کار باشد. تعامل بازتابی به معنای نگاهی بازتر به نقش مکمل دو پارادایم در تولید دانشی است که در عرصه عمل شهرسازان را قادر به ساخت مکان هایی دوست داشتنی تر سازد.
شناسایی و اولویت بندی بافتهای فرسوده منطقه 17 شهر تهران با رویکرد برنامه ریزی عمرانی با مدل AHP در محیط(GIS)
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
47-55
حوزههای تخصصی:
فرسودگی بافت های شهری یکی از مهمترین مشکلات مربوط به فضای شهری است که باعث بی سازمانی، عدم تعادل وتناسب در فضای شهری می شود عدم بهره مندی از نظریه های علمی رشته های مرتبط با برنامه ریزی شهری ،منجر به رکود وعدم کارایی این تخصص درمدیریت بافت های فرسوده می گردد. بافت فرسوده بدون شک یکی از مهم ترین چالش های فراروی غالب شهرها و به طور خاص کلانشهرها طی دهه های اخیر است و از دغدغه های اصلی مدیریت شهری محسوب می شود، از این رو همواره برنامه ریزان و مدیران شهری به آن توجه داشته اند، این مسئله در ایران و بطور اخص در شهر تهران در چند سال گذشته دنبال می شود. بر همین اساس هدف از این پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی بافت های فرسوده منطقه17 شهر تهران به منظور احیاء و نوسازی، با بهره گیری از روش فرایند سلسله مراتبی(AHP) در سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) بر اساس معیارها و شاخص ها می باشد. نوع پژوهش نظری کاربردی و روش آن پیمایشی است. برای رسیدن به این هدف با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی با بکارگیری معیارهای متناسب با آن، در محیط نرم افزاریARCGIS ، بافت های فرسوده منطقه17 شهر تهران شناسایی و ارزیابی شد. جامعه آماری تحقیق کارشناسان و مسئولان نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده محدوده مورد مطالعه است که به تعداد30 نفر انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها، از مدل AHP استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد در منطقه مورد مطالعه وزن نهایی گزینه ها بدین صورت است که ناحیه یک با(402/0)، ناحیه دو با (351/0) و ناحیه سه با(247/0) از بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز برخوردار شده اند. و می توان گفت که در منطقه 17 شهرداری تهران، ناحیه یک در طرح های نوسازی و بهسازی اهمیت بیشتری یافته است و ناحیه 3 کمترین اولویت و توجه را با وجود دارا بودن پهنه های فرسوده زیاد نسبت به سایر نواحی، به خود اختصاص داده است. لذا اهمیت و توجه مسئولین شهری را طلب می کند تا با تدابیر و برنامه های پیشگیرانه لازم مانع تخریب بافت های فرسوده و یا حتی مسکونی شوند تا اینکه کمترین میزان خسارت مالی و جانی و مدیریت بحران را در سطح منطقه داشته باشیم.
تبیین شاخصه های کالبدی موثر در طراحی فضاهای درمانی- آموزشی کودکان سرطانی با نگرش معماری بیوفیلیک
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
80-90
حوزههای تخصصی:
سرطان، به عنوان یک عارضه و بیماری ، استرس و یاس را همواره برای بیمار به همراه دارد و به عنوان یک بیماری فلج کننده روح و جسم تلقی می شود و فرد بعد از تشخیص، دچ ار ناامیدی زیادی ناش ی از ترس غیرواقعی از مرگ و کاهش ارتباط اجتماعی می گردد.ازآنجایی که اغلب محیط های درمانی برای بیماران سرطانی صرفاً جنبه عملکردی و کاربری فضا دارند و اغلب محیط های صلب و خسته کننده ای هستند و از طرفی در طراحی معماری به بعد روانی انسان ها در این فضاها پرداخته نشده است، لذا به عنوان یک مشکل آسیب پذیر جدی برای این اقشار( بالأخص کودکان که اقشارحساس تر نسبت به این بیماری می باشند) همواره وجود داشته است. جدا شدن از طبیعت و الگوهای زیستی و نظام های در جریان زیست انسانی از معضلات و مشکلات اکو زیستی و زیست محیطی جوامع مدرن محسوب می گردد. در این راستا هدف تحقیق تبیین شاخصه های کالبدی موثر در طراحی فضاهای درمانی- آموزشی کودکان سرطانی با نگرش معماری بیوفیلیک می باشد.روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کیفی و به صورت توصیفی تحلیلی و در قالب مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و بررسی و تحلیل نمونه های منطبق با رویکرد تحقیق می باشد.لذا نتایج پژوهش بدین گونه است که بهره وری از طبیعت به عنوان ساختارهای زنده در بحث بیوفیلیک از بعد روانی و معنوی در فضای درمانی (با انتخاب جانمایی مناسب،نوع و گونه،حس سبزینگی و شفابخشی،صورت درمانگری و روان درمانی،پاک کنندگی و ایجاد تنفس و... ) زمینه کاهش استرس و اضطراب را در فضای معماری کودکان بیمار را فراهم می کند.
عبور از بن بست: نگارگری و ذوق عمومی در گفتگو با فرح اصولی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
202 - 213
حوزههای تخصصی:
تحلیلی بر روش های مقاوم سازی بناهای خشتی مبتنی بر بکارگیری عناصر تقویت کننده؛ بر اساس آیین نامه و استانداردهای خشت در کشورهای نیوزیلند، مراکش، پرو و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
241 - 260
حوزههای تخصصی:
امروزه بیش از یک سوم مردم جهان در ابنیه خاکی زندگی می کنند. یکی از مساله های قابل توجه در این بناها، ایجاد ترک و شکست در زمان زلزله و عدم مقاوم سازی کامل آنها در برابر نیروهای افقی و عمودی می باشد. مقاوم سازی سازه های خشتی به واسطه بکارگیری تقویت کننده ها، یکی از راه حل های معمول در سازه های خشتی می باشد. در دوران معاصر آیین نامه های موجود در ایران استفاده از خشت را علی رغم قابلیت های بسیار، محدود کرده است. این در حالی است که در چند دهه اخیر بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا، در پی تنظیم و ثبت آیین نامه ها و استانداردهایی مشخص برای ساخت و ساز با مصالح خاک و خشت بوده اند. کشورهای آلمان، استرالیا، آمریکا، پرو، مراکش، ترکیه و برخی دیگر از کشورها در این حوزه پیشقدم بوده و تلاش کرده اند بر اساس مطالعه دقیق رفتار سازه های خشتی، به استخراج ضوابط و استانداردهای مشخص در مقاوم سازی این گونه از بناها دست یابند. این مقاله از مجموع آیین نامه های کشورهای مختلف؛ آیین نامه کشورهای نیوزیلند، مراکش، پرو و آمریکا (نیومکزیکو) را جهت مطالعه و تحلیل انواع تقویت کننده ها در جهت مقاوم سازی بناهای خشتی در مقابل زلزله انتخاب کرده است. این پژوهش مبتنی بر روش «توصیفی- تحلیلی» و «پژوهش در متن» می باشد و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. لذا می کوشد تا با بررسی آیین نامه خشت در کشورهای مورد مطالعه، به استنتاج و جمعبندی روشنی از نحوه بکارگیری عناصر تقویت کننده در مقاوم سازی بناهای خشتی دست یابد. بررسی ها نشان می دهد عناصر تقویت کننده در آیین نامه کشورهای مورد مطالعه، از مصالح سخت و غیر همگن با خشت به سمت مصالح نرم و بومی پیش رفته است. قابلیت انعطاف پذیری مصالح تقویت کننده در مقابل نیروهای زلزله، یکی از موضوعاتی است که در آیین نامه های جدید بسیار به آن توصیه شده است. در میان آیین نامه کشورهای مورد مطالعه، آیین نامه کشورهای پرو و تا حدودی مراکش توصیه های بسیاری به استفاده از مصالح نرم، همگن و انعطاف پذیر داشته است.
دربارهء هم دستی تحلیل دیداری و شکنجه، یک گزارش جزء به جزء از عکس های لینگچی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
134 - 135
حوزههای تخصصی:
مطالعه رابطه عکاسی و نقاشی در دوره قاجار
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
197 - 202
حوزههای تخصصی: