مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
نگارگری صفوی
با توجه به حضور و نفوذ شیعیان در جامعه ایران، مضامین و باورهای شیعی، بخشی از درون مایه نگارگری ایرانی را به خود اختصاص داده اند؛ اما نکته قابل تأمل این است که متأثر از شرایط و فضای مذهبی، سیاسی و فکری هر دوره، این دسته از مضامین بر مبنای روایت های گوناگون مصور شده اند. این مقاله در قالب دو دوره از ایلخانی تا آغاز صفوی و دوره صفوی به بررسی روند تجلی مضامین شیعی در نگارگری ایرانی پرداخته است. شناسایی چگونگی مصورسازی مضامین شیعی و بررسی و تحلیل روند تحول آن در نگارگری ایرانی بر مبنای روایت، هدف اصلی این مقاله است. بدین منظور، نگاره های شاخص دارای مضمون و محتوای شیعی از دوره ایلخانی تا صفوی بررسی و تحلیل شده اند. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات، از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. نتایج بیانگر آن است که در دوره اول از عصر ایلخانی تا آغاز صفوی، روایتی تاریخی، قهرمانی و اسطوره ای از مضامین، شخصیت ها و باورهای شیعی در نگارگری ایران بروز یافته است؛ اما در دوره دوم با حاکم شدن اقتدار تشیع در عصر صفوی، مضامین شیعی بر مبنای روایت معنوی و قدسی به تصویر درآمده اند که موجب بروز تمهیدات تجسمی و جلوه های خاصی از پردازش های نمادین در نگاره های این دوره شده است.
معرفی و مطالعه نگاره های شرفنامه امیرشرفخان بدلیسی (شرفنامه بودلیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
48 - 60
حوزههای تخصصی:
شرفنامه قدیمی ترین تاریخ تفصیلی نوشته شده درباره کردهاست. مؤلف آن امیر شرفخان بدلیسی از کودکی در دربار صفوی پرورش یافته بود و به واسطه موقعیت ایلی و خانوادگی سال ها از طرف پادشاهان صفوی مصدر امیری را داشت. از میان نسخه های متعدد این تاریخ، نسخه نگهداری شده در کتابخانه بودلیان، به عنوان تنها نسخه مصور، از اهمیت زیادی برخوردار است. این نسخه شرفنامه تاکنون از نظر محققان حوزه نگارگری ایرانی پنهان مانده و پیش از این در مورد آن هیچ پژوهشی انجام نگرفته است. این مقاله نسخه مذکور را، که شامل بیست نگاره بوده و در 1005 ه.ق خاتمه یافته است، معرفی و آن را با نام شرفنامه بودلیان نامگذاری می کند. روش انجام پژوهش تاریخی- توصیفی و تحلیلی است و گردآوری اطلاعات آن با روش کتابخانه ای انجام گرفته است. تحقیق پیش رو در پی پاسخ به دو پرسش است: این نسخه شرفنامه به حمایت چه کسی و توسط کدام نگارگر یا نگارگران و در چه شرایطی تهیه شده است؟ تأثیرات چه مکتبی را در نگاره های آن می توان مشاهده کرد؟ مطالعه حاضر نشان می دهد که این نسخه در زمان حیات مؤلف آن (شرفخان بدلیسی) مصور شده و نگارگر آن یا خود شرفخان است و یا از اشخاصی است که در کتابخانه او مشغول فعالیت بوده اند. همچنین ویژگی های سبکی نسخه مذکور گویای تأثیر پذیری آن از اصول نگارگری ایرانی و به ویژه مکتب صفوی است.
مطالعه تأثیرپذیری نگاره های شاهنامه طهماسبی از تغییر مذهب در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
47 - 61
حوزههای تخصصی:
در آغاز قرن دهم هجری، با قدرت یافتن صفویان، مذهب تشیع در ایران رسمی شد. در طول تاریخ، مذهب به عنوان عاملی مهم در روند اندیشه ها و افکار ملت ها مطرح بوده است. از این رو در هر دوره تأثیرات عمیقی بر فرهنگ و هنر جوامع داشته است. در دوره صفویه نیز هنر از نهضت مذهبی ایجادشده در این عصر بی بهره نماند و هنرمندان این دوره توانستند با تأثیرپذیری از مذهب تشیع، افکار و عقاید خود را در آثار هنری و صنعتی تولیدشده منعکس نمایند. از جمله این هنرها نگارگری بود. با توجه به اینکه شاهنامه همواره یکی از مهمترین منابع الهام بخش تصویرگری برای هنرمندان ایرانی محسوب می شد، بستری مناسب برای نمایان ساختن تأثیر و تأثرات فرهنگی هر دوره فراهم می ساخت. شاهنامه طهماسبی نخستین اثر سترگ تولید شده در کتابخانه سلطنتی تبریز دوره صفوی است که تصویرگری آن از دوره شاه اسماعیل اول آغاز و تا دوره شاه طهماسب ادامه پیدا کرد. این پژوهش با هدف بررسی چگونگی تأثیرگذاری مذهب تشیع بر نگاره های شاهنامه شاه طهماسب به عنوان نخستین اثر قابل توجه دوره صفوی به مطالعه مضامین شیعی نگاره های این شاهنامه می پردازد و سعی در پاسخگویی به این پرسش ها دارد: تغییر مذهب و رسمی شدن تشیع به چه میزان بر نگارگری شاهنامه طهماسبی اثرگذاشته است؟ نمادهای شیعی در قالب چه عناصری و در کدام صحنه ها و مجالس به تصویر درآمده اند؟ در همین راستا از میان تمامی نگاره های این شاهنامه (258 نگاره) پانزده نگاره به واسطه دارا بودن نشان های شیعی به عنوان جامعه آماری در پژوهش حاضر انتخاب شدند. با بررسی و مطالعه نگاره های این اثر، می توان تأثیرات مذهب جدید (تشیع) را که به وضوح و با ظرافت و دقت فراوان در بسیاری از نگاره های این نسخه در قالب عناصری همچون ذکر نام حضرت علی(ع) در درفش ها و سردرفش های جنگی و تزئینات بناها و یا کلاه دوازده ترک قزلباشان ترسیم شده اند مشاهده کرد. این مقاله بر اساس شیوه یافته اندوزی از طریق مطالعات کتابخانه ای همراه با روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده است.
بررسی رابطه جایگاه اجتماعی و انتخاب رنگ البسه در نگاره های دوره ی صفویه
حوزههای تخصصی:
پوشاک مردمان هر سرزمینی بیانگر فرهنگ وتمدّن زیستی است که در طیّ زمان علاوه بر کارکرد اوّلیّه خود-به عنوان پوشش بدن-از نظر جنس پارچه، نوع دوخت و رنگ، در مجموع وجه زیبائی نیز یافته است و با مقوله هایی نظیر مردانگی یا زنانگی، طبقه، منزلت و به طور کلّی با ساختارهای اجتماعی متناظر شده است. پوشش رنگ لباس ها به عنوان یک عنصر معنایی و نمادین، دارای خصلت های نشانه ای است. از این منظر در این مقاله برای درک نمادها و کشف معانی رنگ پوشاک بر روی نگاره های صفوی و توجّه به ویژگی های قراردادی نمادها در گروه های مختلف و خرده فرهنگ های گوناگون جامعه اشاره شده است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات با شیوه ی کتابخانه ای و مطالعه ای انجام گرفت. پرسش اصلی تحقیق مبتنی بر این است که روابط رنگ های لباس با تیپ شخصیّتی نگاره ها، چگونه است؟ با توجّه به منابع مکتوب و تصویری می توان به ویژگی ها و نتایج جالب توجّهی در این خصوص پی برد. از آنجایی که هویّت و منزلت هر فرد توسّط طبقه یا گروه مربوطه مشخّص می گردید؛ لازم بود به طریقی تفاوت میان طبقات و گروه ها معلوم گردد. لذا هر فرد بسته به طبقه یا گروهی که در آن قرار داشت، ملزم به رعایت نحوه ای خاصّ از نوع و رنگ پوشش بود. استفاده از رنگ های گرم و روشن در گروه هایی مثل شاه و شاهزادگان، اشرافیان، رقّاصان، عاشقان و معشوق ها و خدمتکاران و رنگ های سرد و تیره در گروه هایی چون: صوفیّان و عارفان، کارگران، دراویش و فقرا و ... دیده می شود امّا به علّت تفاوت اقشار و طبقات و با در نظر گرفتن رنگ ها در کنار یکدیگر روابط گروه های مختلف را می توان از همدیگر متمایز ساخت.
توصیف و بررسی پوشاک رستم در شاهنامه دستنویس 953ه.ق پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رستم یکی از اسطوره های نام دار شاهنامه فردوسی است که به لقب پلنگینه پوش نیز شهرت دارد. فردوسی در شاهنامه، خفتانی به نام ببر بیان بر تن رستم می کند و در کنار آن در روایات حماسی غرب ایران نیز کلاهی از پوست سر دیو سفید (کلاه کله پلنگی) بر سر رستم می نهند. بدین سان ببر بیان و کلاه کله پلنگی نماد تصویری رستم می شود که در اکثر نگاره های نسخ مصور از شاهنامه، شناس نامه تصویری وی است. در میان نسخ مصور، نسخه شاهنامه دست نویس953ه .ق پاریس متعلق به مکتب دوم تبریز و قزوین عصر صفوی به جهت داشتن تصاویری واضح از پوشاک، منبعی مناسب برای پژوهش در این حوزه است. از آن جا که نمادهای فرهنگی اسطوره ها در آثار هنری بازنمود پیدا می کنند، این پژوهش گامی در جهت شناسایی و ریشه یابی نمادهای یاد شده است و از این رو میزان پای بندی به نمادهای اسطوره ای در نگاره های تاریخی را می توان سنجید. پرسشِ پژوهش این است: نگارگر نسخه 953 ه .ق پاریس از پوشاک تا چه میزان در نمایش رستم به عنوان یک اسطوره حماسه استفاده کرده است؟ با توجه به مطالعات و بررسی های صورت گرفته، نگارگر نسخه 953 ه .ق پاریس، با آگاهی از متن شاهنامه و تحت تأثیر نگارگری روایی، در ترسیم رستم به هنگام نبرد، از پوشاک در جهت القای اسطوره وار بودن این شخصیت بهره برده و هم چنین به الگویِ مرسوم زمان خود (صفوی) نیز وفادار بوده است. نویسنده در پژوهش انجام شده بر این نکته اذعان دارد که هنرمند قرن دهم هجری، به جهت وجود بسترهای مناسب علمی و هنری و دست رسی به نسخ مصور قرون ماقبل خود، چنان پرورانده شده که در هنرنمایی، با درایت و به طور آگاهانه از پوشاک در جهت نمایش بهتر قدرت و نیروی خارق العاده رستم در شاهنامه953 ه .ق بهره برده است.
بررسی وجوه اشتراک و افتراق مضامین به کار رفته در نگارگری صفوی و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
252 - 287
حوزههای تخصصی:
هنر نگارگری یکی از جلوه گاه های انگاره های ملی و مذهبی است. هنرمندان مسلمان در سرزمین های مختلف بسیاری از مضامین اخلاقی و مذهبی مشترک را در آثار خود منعکس ساخته اند. در این میان، به علت ارتباطات فرهنگی، مذهبی و حتی جنگ های صورت گرفته میان ملت ها که به تصرف سرزمین ها منجر شده است، آثار نگارگری و تصویرپردازی نسخ مصور صفوی و عثمانی در میان سده های پانزدهم تا هفدهم/ نهم تا یازدهم تأثیرات بسیاری بر یکدیگر داشته است و مضامین مختلفی به صورت مشترک، از جمله مضامین مذهبی، ادبی، عرفانی و تاریخی در نسخ مصور آن ها یافت می شود. لذا، با توجه به ویژگی های نگارگری در دو دوره صفویه و عثمانی، فرضیه این پژوهش را می توان چنین مطرح کرد که با وجود ارتباط فرهنگ ها و تغییرات سیاسی و اجتماعی رایج در هر دو دوره، می توان تأثیرات بارزی را در هنر نگارگری این دو منطقه مشاهده کرد. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت از نوع تحلیل محتوای کیفی می باشد و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان دهنده این مطلب است که نقطه تفاوت این نگاره ها در شیوه و سبک و سیاق به تصویر کشیدن آن ها است. از سوی دیگر ویژگی های بصری شاخص در هر کدام از نگاره های صفوی و عثمانی که از فرهنگ و مذهب جامعه آن روزگار تأثیر پذیرفته، منعکس کننده وضعیت فرهنگی و مذهبی آن دوره است لذا دارای تفاوت هایی نیز می باشد. اهداف پژوهش: 1.بررسی مختصات نگارگری دوره صفوی و عثمانی. 2.تحلیل نگاره ها با مضامین مشابه در آثار نگارگری دوره صفوی و عثمانی. سؤالات پژوهش: 1.در آثار نگارگری صفوی و عثمانی چه مضامین و داستان هایی مورد استفاده بوده است؟ 2.مضامین و داستان های مشترک به چه شیوه ای در آثار نگارگری صفوی و عثمانی به تصویر کشیده شده است؟
رواج مصوّرسازی سوز و گداز نوعی خبوشانی در عصر صفوی: با تاکید بر نسخه موزه هنر والترز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
68 - 80
حوزههای تخصصی:
منظومه «سوز و گداز» بیانگر رسم سَتی از رسوم هندوان است که بر طبق آن، هنگام وفات مرد، برخی زنان به نشانه وفاداری و به رغم درخواست بزرگان برای امتناع از این کار، همراه با جسد همسر خود سوزانده می شدند. در عصر صفوی به دلیل گسترش مهاجرت شاعران فارسی زبان به هند، رسم ستی در آفرینش داستان های عاشقانه فارسی راه پیدا کرده و همین مضمون دستاویزی برای نگارگران شد. در این مقاله، ضمن شناسایی نسخه های مصوّر سوز و گداز، نسخه موزه هنر والترز به-طور خاص مورد مطالعه قرار می گیرد. نگاره های نسخه های سوز وگداز، صحنه های کمابیش یکسانی را به تصویر کشیده و در مجموع ترکیبی از تأثیرات نگارگری هندی و اروپایی را می نمایاند که با ذائقه زیباشناختی ایرانی منطبق شده است. مهم ترین سوال این نوشتار این است که دلیل اهمیت و رواج گسترده مضمون ستی در هنر سده یازدهم هجری چه بوده است؟ این مقاله با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و نسخه شناختی و به روش تاریخی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که اگرچه رسم ستی سنتی تلخ و دردناک بوده، اما مضمون «وحدت عاشق و معشوق» در آن مورد استقبال شاعران فارسی زبان از قرن هفتم تا سیزدهم هجری قرار گرفته است. جالب تر اینکه این منظومه در هنر ایران مقبولیت بیشتری نسبت به هند یافته، به-گونه ای که به جز شاهنامه هیچ اثر ادبی دیگری به اندازه سوز و گداز در هنر اواخر صفوی تصویرسازی نشده است. به گواه منابع تاریخی، اقبال گسترده از این منظومه در هنر صفوی، با ماجرای بازپس گیری قندهار به عنوان تنها پیروزی خارجی لشکر شاه عباس دوم مرتبط بوده است.
مطالعه تطبیقی تن پوش های مردان در سفرنامه ها و نگاره های دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیأت های اروپایی که در دوره صفویه به ایران سفر کردند درباره موضوعات مختلف جامعه ایران عصر صفویه، دست به قلم برده و گزارش هایی تحت عنوان سفرنامه به یادگار گذاشتند که بعداً در بررسی و مطالعات مورخان موردتوجه جدی قرار گرفت. نقاشی ایرانی نیز همواره ابزار دقیق و مناسبی برای محققان بوده است، نگارگران عصر صفویه با پرداختن به جزئیات تن پوش های مردان به شناخت بخشی از تاریخ فرهنگی، اجتماعی آن زمان کمک زیادی کردند. این جزئیات در نشان دادن چگونگی پوشیدن قسمت های گوناگون تن پوش های مردان، سودمند است چراکه تن پوش های مردان متشکل از لایه ها و اجزای گوناگون بوده است. اهداف پژوهش پیش رو، پاسخ به این پرسش هاست: چگونه پوشاک مردان دوره صفویه در سفرنامه ها و نگارگری این دوران انعکاس یافته و تا چه حد بر یکدیگر منطبق است؟ می توان برای بررسی تن پوش های مردان دوره صفویه از سفرنامه ها استفاده کرد؟ این سفرنامه ها برای بررسی تن پوش ها قابل استناد هستند یا خیر؟ برای بررسی این مسئله و فرضیه های مبتنی بر آن مهم ترین سفرنامه های نوشته شده در دوره صفویه موردمطالعه قرار گرفته و مطالب آنها درباره تن پوش های مردان با نگاره های دوره صفویه به صورت تطبیقی بررسی شدند. این تحقیق از نوع نظری است و روش آن ترکیبی، توصیفی _تحلیلی _ تطبیقی و جمع آوری اطلاعات آن کتابخانه ای است. نتایج حاصل از پژوهش بر این امر دلالت دارد که مطالب سفرنامه های اروپائیان در این دوره می تواند به عنوان یک منبع مکتوب و قابل استناد درباره تن پوش های مردان دوره صفویه موردتوجه قرار گیرد؛ به ویژه با همراهی نگاره های این دوره اسنادی معتبر به شمار می آیند.
صاحب منصبان شاخص دینی در نگارگری صفوی (وظایف و عملکردها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
268 - 287
حوزههای تخصصی:
هنر نگارگری از بدو پیدایش آمیخته با روایتگری بود و همراه مضامینی مختلف علمی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را ترسیم کرده است. یکی از ادوار درخشان این هنر، دوره حکومت صفویه (907-1136ه.ق) بوده است. در این دوره با حمایت حکومت و دیگر بزرگان جامعه و ایجاد کارگاه های سلطنتی این هنر به اوج شکوفایی رسید. در این میان، با توجه به رویکرد مذهبی حکومت صفوی، مضامین مذهبی و سیاسی تبدیل موضوعات نگارگری گردید. مسئله ای که اینجا می توان مطرح کرد چگونگی انعکاس جایگاه و نقش صاحب منصبان شاخص دوره صفوی در هنر نگارگری این دوره است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در این دوره، مناصب دینی نقش مهمی در تحولات فرهنگی و سیاسی از خود به جای گذاشتند و به تبع آن، این امر بر توده های مردمی نیز تأثیر فرهنگی فوق العاده ای داشت. مناصب دینی نقش مهمی در بعد سیاسی و اجتماعی از خود نشان دادند. این تحول در آثار نگارگری برجای مانده از این دوره نیز قابل مشاهده است. اهداف پژوهش: 1.تبیین ماهیت شغل صاحب منصبان مذهبی در دوره صفوی و نقش آن ها در استمرار این حکومت. 2.واکاوی چگونگی وظایف و عملکرد صاحب منصبان دوره صفوی در نگارگری این دوره. سؤالات پژوهش: 1.صاحب منصبان دوره صفوی چه وظایف و کارکردهایی را در این دوره داشتنند؟ 2.جایگاه و نقش صاحب منصبان مذهبی دوره صفوی چه بازتابی در نگارگری این دوره داشته است؟
مطالعه تطبیقی نگاره های فتح خیبر توسط حضرت علی (ع) در دو نسخه فالنامه دوره صفوی و نقاشی های محمد مدبر و حسین همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
41 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : فتح خیبر یکی از وقایع مهم تاریخی جهان اسلام است که در دوره های مختلفی از تاریخ هنر ایران اسلامی مورد توجه هنرمندان و نگارگران قرار گرفته است. این واقعه بیش از پیش در میان اهل تشیع اهمیت ویژه ای دارد زیرا در جریان این اتفاق، قلعه یهودیان توسط حضرت علی (ع) فتح شده است. پژوهش حاضر از حیث اهمیت واقعه فتح خیبر و جایگاه مهم حضرت امیر مؤمنان (ع) دارای اهمیت و ضرورت است، به ویژه این که هدف از این پژوهش شناخت سیر تغییر و تحولات مصورسازی این واقعه در دوره صفوی و معاصر، است. هدف پژوهش : تحقیق حاضر در پی آن است که بداند نگارگران و نقاشان در نگاره های مربوط به واقعه فتح خیبر در دو نسخه فالنامه دوره صفوی و نقاشی های محمد مدبر و حسین همدانی، این واقعه را چگونه بازنمایی کرده اند و در دوره های تاریخی صفویه و معاصر، چه تغییراتی در مصورکردن واقعه فتح خیبر مشاهده می شود. از طرف دیگر این پژوهش علل تغییرات و تمایزات در نوع بازنمایی واقعه فتح خیبر را در نگاره های فالنامه های صفوی و آثار نقاشی قهوه خانه ای را بررسی می کند. روش پژوهش : در این پژوهش اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی و تصویری به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی بررسی و موضوع فتح خیبر توسط حضرت امیرمؤمنان (ع) در دو نگاره از دو نسخه فالنامه صفوی و دو نمونه نقاشی از آثار هنرمندان معاصر شامل آثار محمد مدبر و حسین همدانی مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفته است. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان می دهد در مصورسازی واقعه فتح خیبر، میزان پایبندی به روایات در نگاره های دو نسخه فالنامه صفوی بسیار بیشتر از نقاشی های قهوه خانه ای یعنی آثار محمد مدبر و حسین همدانی است و در دوره صفوی، وجه اعجازگونه عمل حضرت علی (ع) اهمیت بیشتری نسبت به دوره معاصر داشته است.
بازتاب اشعار مثنوی معنوی مربوط به داستان های پیامبران در نگاره های دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
67 - 83
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مثنوی معنوی مولوی یکی از برترین کتاب های ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است که مضامین عرفانی و ادبی آن یکی از موضوع های اصلی نگاره های دوره صفویه (907-1135 ه.ق) محسوب می شود. حکایات موجود در مثنوی دستمایه ای برای بیان اندیشه های عرفانی مولوی است. سرچشمه این داستان ها، قرآن و احادیث و روایاتی است که مولوی از آن استفاده کرده و از داستان های پیامبران برای القاءِ مضامین عرفانی بهره گرفته است. از آنجا که تبیین زیبایی شناسی هنر نگارگری مبتنی بر آموزه های عرفانی به ویژه عالم خیال یا عالم مثال بوده است، هم راستا با حکایات مثنوی، هنرمندان نگارگر صفوی نیز با برداشت هایی از اشعار و اندیشه های عرفانی مولوی و تأثیر از آیات قرآنی به تصویرگری این داستان های دینی، به ویژه داستان های پیامبران همت گماشته اند و ماحصل بیان تصویری داستان های پیامبران به شیوه فضاسازی چندساحتی نگارگری، نمود معانی حکمی و عرفانی در این نگاره هاست. سؤال اصلی تحقیق به این شرح است که کاربرد چه عناصر بصری از نگاره های مثنوی و معنوی داستان های زندگی پیامبران دوره صفوی نمود مضامین عرفانی و حکمی است؟ هدف: هدف اصلی پژوهش در بر دارنده بررسی مفاهیم موجود در اشعار مثنوی معنوی در نگاره های دوره صفوی (با تکیه بر داستان های مثنوی مولوی) است. روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای (اسنادی)، در صدد بررسی ارتباط بین دو موضوع کاربرد عناصر بصری و شیوه فضاسازی در نگاره های عصر صفوی با مضامین عرفانی و مذهبی مثنوی معنوی با تکیه بر داستان های پیامبران است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از این است که با توجه به ارتباط نزدیک قوه خیال در نگارگری با مضامین عرفانی، انعکاس فضاهای چندساحتی، عدم بُعدنمایی، کاربرد فرم یا صورت در نگاره های دوره صفوی بی شک متأثر از بینش عرفانی اسلامی است که به نگارگری دوره صفوی معنا و مفهوم ویژه ای بخشیده و اوج کمال و انسجام نظام چندساحتی نگارگری ایرانی در کنار ادبیات عرفانی در این نگاره ها جلوه گر شده است.
بررسی عنصر شخصیت در داستان های براهنی با نگارگری دوره صفوی براساس دیدگاه رواشناختی کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
555 - 580
یکی از پرکاربردترین تحلیل هایی که بین محققین ادبی رواج یافته و بسیار کاربردی هست، تحلیل براساس نقد روان شناختی است. در نقد روان شناختی برای رسیدن به روان حاکم بر اثر ادبی از روانشناسان صاحب نظریه استفاده می شود. در پژوهش حاضر به نقد و بررسی روانشناسی برخی از آثار داستانی رضا براهنی ازجمله: «بعد از عروسی چه گذشت»، «آواز کشتگان» براساس نظریات روان پزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ پرداخته ایم. از سوی دیگر، نگاره های دوره صفوی نیز از این نظر قابل نقد و بررسی است. روش گردآوری داده های این پژوهش به صورت تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام گرفته و در اجرای آن از کتاب، مقاله، مجله، سایت های اینترنتی معتبر و فیش برداری استفاده شده است. به وضوح می توان کهن الگوهای آنیما و آنیموس، سایه، پرسونا (نقاب) و خود و همچنین مفاهیم خواب و رؤیا، ناخودآگاه و اضطراب را در آثار براهنی مشاهده کرد. با توجه به نتایج به دست آمده، مهم ترین و بیشترین کاربرد براهنی از نظریه های یونگ «پرسونا» یا همان «نقاب» است که حضور آن را می توان در تمامی رمان های موردتحقیق یافت. از دیگر کهن الگوهایی که بسامد زیادی در آثار براهنی دارد، کهن الگوی «سایه» است. تقریباً در اکثر رمان ها، رضا براهنی ناخودآگاه سایه را به یاری طلبیده است و به این روش توانسته شخصیت های رمانش را به خوبی جلوه دهد. اهداف پژوهش: واکاوی عنصر شخصیت در داستان های رضا براهنی با تکیه بر دیدگاه روانشناختی کارل گوستاو یونگ. بررسی و مطالعه دیدگاه های رواشناختی یونگ در نگاره های دوره صفوی. سؤالات پژوهش: رضا براهنی در داستان های خود از کدام دیدگاه روشناختی یونگ استفاده کرده است؟ کهن الگوها چه بازتابی در نگاره های دوره صفوی دارند؟
تحلیل و بررسی عناصر خیر و شر در نگاره های حمزه نامه با رویکرد آیکونولوژی پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
116 - 137
حوزههای تخصصی:
مجموعه حمزه نامه برگرفته از داستان های دوره اسلامی هند در پرتو هنر دوره گورکانی در زمان پادشاهی اکبرشاه به منصه ظهور رسیده است، و به کوشش نگارگران ایرانی و هندی در قالب یک اثر با شاخصه های هنر هند-ایرانی به اجرا در آمده است. نگاره های این مجموعه توسط دو هنرمند ایرانی که در دوره صفوی پرورش یافته اند، با نام های میرسیدعلی و خواجه عبدالصمد، تصویرگری و نظارت شده اند. نگارگر با به تصویر کشیدن این اثر ادبی- هنری، دایره دلالت های معنایی را گسترش داده و لایه های معنایی تازه ای بر آن افزوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی مفاهیم نمادهای خیر و شر و عناصر تصویری مرتبط با رمزگان اسطوره ای است و در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که: چه لایه های معنایی در عناصر خیر و شر نگاره هایی اسلامی وجود دارند و جایگاه آنها در عناصر تصویری حمزه نامه چیست؟ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده است و نگاره های حمزه نامه را طبق مراحل سه گانه ی آیکونولوژی که توسط اروین پانوفسکی ارائه شده است مورد خوانش و بررسی قرار می دهد تا از این طریق لایه های معنایی عناصر خیر و شر را آشکار سازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مضامین نگارگری ایران در سنت نگارگری هند نفوذ کرده و با کارکرد حماسه و اسطوره تغذیه می شود. لایه های معنایی پنهان در نگاره ها نمایانگر مفهوم خیر و شر است که همگی پیرو رمزهای اسطوره ای بوده اند.
تأثیر نگارگری صفوی بر نگاره های نسخه حمزه نامه در هند (با رویکرد سپهرنشانه ای یوری لوتمان)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
289 - 311
حوزههای تخصصی:
روابط بین دو تمدن ایران و هند از ادوار کهن به صورت متقابل برقرار بوده است. اشتراک و تبادل سنت های فرهنگی بین ایران و هند در دوره «گورکانی» به اوج خود می رسد. حوزه اصلی عینیت یافتن فرهنگ ها را می بایست در هنر و ادبیات جست وجو نمود. این پژوهش، ضمن بررسی نسخه مصور حمزه نامه، که داستان های آن برگرفته از برخوردهای گوناگون «حمزه» با «انوشیروان» و دربار ساسانیان که با حمزه در جنگ است و «اردشیر بابکان» که به یاری حمزه می شتابد، مصور شده است. هم چنین به تأثیرات فرهنگی ایران/ هند به واسطه ورود هنرمندان ایرانی در دوره گورگانی هند و تأثیرات ویژگی های نگارگری دوره صفوی بر این نسخه می پردازد. مسأله اول که در این پژوهش مطرح می شود این است که، چگونه می توان تأثیر نشانه ای نگارگری صفوی بر نگاره های حمزه نامه در هند را با رویکرد سپهرنشانه ای مورد خوانش قرار داد؟ و مسأله دوم پژوهش این است که، چه مؤلفه های از نگارگری ایران در مصور کردن حمزه نامه در دوره گورکانی هند تأثیرگذار بوده است؟ هدف پژوهش حاضر این است که مسأله تأثیر نگارگری دوره صفوی در تقابل با نگارگری گورکانی هند را مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد سپهرنشانه ای «لوتمان» بوده و با استفاده از تقابل بین فرهنگی (ایران/ هند) به ویژگی های حمزه نامه و تأثیرات ایران بر نگارگری هند اشاره کرده است. تأثیرات ویژگی های نگارگری مکتب تبریز دوم صفوی و شخصیت حمزه ایرانی در تصویرگری حمزه نامه حضور پُررنگی را دارد. نتیجه این پژوهش حاکی از این است تا در سرزمین میزبان ارتباطی معنادار میان دو سپهرنشانه ای خود و دیگری برقرار کنند و در ادامه به جذب عناصر و نشانه های در نگاره های حمزه نامه که برگرفته از شخصیت حمزه ایرانی است، سبب سازو کار فرهنگ ایرانی ازطریق داستان است، و جذب شدن آن توسط هنرمندان ایرانی در سپهر فرهنگی هند شده است.