فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۸۱ تا ۳٬۸۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
17 - 26
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه دسترسی همه شمول به فضاهای شهری به دلیل رشد سریع شهرنشینی و افزایش جمعیت اهمیت پیدا کرده است. طراحی و برنامه ریزی همه شمول، فرصت های برابر را برای همه گروه های شهروندان صرف نظر از محدودیت هایشان ایجاد می کند. براساس قواعد شهرهای همه شمول، همه گروه های شهروندان ازجمله افراد دارای معلولیت باید از حق دسترسی و حضور در فضاهای شهری برخوردار باشند؛ درحالی که وضعیت دسترس پذیری فضاهای شهری برای افراد دارای معلولیت در شهرهای کشور ما ازجمله تهران نشان می دهد حضور این گروه از شهروندان در فضاهای عمومی تا حد زیادی غیرممکن است.
هدف پژوهش: هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش فناوری در همه شمولی شهرها با تأکید بر حضور افراد دارای معلولیت در فضاهای شهری است. روش پژوهش: این مقاله با به کارگیری روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و در قالب دو گام متواتر شامل فراتحلیل و بررسی اسناد کتابخانه ای خارجی و داخلی پیرامون موضوع پژوهش و سپس تحلیل یافته های پرسش نامه ای که با مشارکت 80 فرد دارای معلولیت در شهر تهران همراه بود، انجام شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش تأیید می کند که همه افراد شرکت کننده در پژوهش برای حضور در فضاهای شهری با چالش های عدیده ای روبه رو هستند. نتایج پرسشنامه نشان می دهد که 82 درصد از افراد شرکت کننده در پژوهش، بیش از 5 بار در روز از وسایل الکترونیکی هوشمند استفاده می کنند و نمونه های به کارگیری فناوری کمکی برای بالغ بر 90 درصد افراد دارای جذابیت است. در نهایت پیش بینی می شود که به کارگیری چنین فناوری هایی سبب تسهیل وضعیت دسترس پذیری و افزایش حضور افراد دارای معلولیت در سطح شهر می شود. این مقاله سه رویکرد جدید شهر هوشمند همه شمول، کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات و همه شمولی الکترونیک را به عنوان رویکردهایی جدید جهت بهره گیری از فناوری در راستای افزایش همه شمولی شهری معرفی می کند و در انتها با اتکا به این رویکردها پیشنهادهایی جهت افزایش حضورپذیری فضاهای شهرها برای گروه های دارای معلولیت، با بهره گیری از فناوری مطرح می کند.
واکاوی معنا و کارکردهای تعاملی هنر در فضاهای عمومی شهر موردپژوهی: دیوارنگاره های کلیسایی سده های میانه، رومانسک و گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
31 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : دیوارنگاره های سده های میانه همواره تحت گفتمان دینی مسلط بر این دوره بازخوانی می شوند. در این میان، کمتر به بینامتن های ارجاعی آن در معنای هنر و شهر و هویت های بینامتنی آثار در نسبت با تحولات منطقه ای آن اشاره شده است.
هدف پژوهش : هدف از این پژوهش واکاوی معنایی بصری مضامینی است که با حضور در فضاهای عمومی شهر جهت اعتباربخشی گفتمان های اندیشه ای عمل می کنند و با بینامتن های هویتی و بافتارهای بومی، روایت تصویری هدفمند جهت حضور در فضای عمومی شهر می سازند. لذا چیستی معنا و چگونگی دست یابی به آن در هنر شهرهای پیشامدرن در دو سؤال: چیستی معنایی هنر و شهر و کارکردهای تعاملی هنر در شهر، در نسبت با این اندیشه واکاوی می شود.
روش پژوهش : روش تحقیق به لحاظ هدف بنیادین-نظری است و با جستجوی معنایی در متون تاریخی شهر و هنر آغاز و بر محوریت تاریخ و مصادیق تصویری دیوارنگاره های کلیسایی با روش توصیفی و بعدتر تفسیری-تبیینی بنا شده است.
نتیجه گیری : نتایج نشان می دهند معنای هنر در شهر سده میانه بر ساختاری قدرتمند در نسبت شهر با هنر، ذیل نیروی ماورایی، با روابط جانشینی: خدا (پادشاه، پاپ)، شهر (قلعه، شهر خدا) و هنر (فن، راز) تعریف می شود. لذا، کارکردهای تعاملی آن در نسبت میان شهر و هنر با نیروی برتر بنیان گذارده شده و مخاطب که ماهیتی ذیل اندیشه خدای گون دارد، تنها در نسبت خواننده پیام هویت می یابد.
بازگشایی مفهوم جن در قرآن و تطبیق آن با نگاره مولانا و دیوآب در نسخه ثواقب المناقب بر اساس نقد اسطوره ای نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
67 - 77
حوزههای تخصصی:
اسطوره شناسی یکی از راه های اسطوره شناسان برای ارتباط میان دو جهان متنی وغیرمتنی و همچنین تحلیل جهان نشانه ای بوده است.براساس نظریه نقداسطوره ای نورتروپ فرای،کتاب مقدس رمزکل است ورمزگشایی آن رمزگشایی از کل رمزهای هستی، تلقی می گردد.بنابراین قرآن نیز برای مسلمانان رمزکل است و برای رمزگشایی از مفاهیم روایت های عرفانی و دینی شخصیت های اسطوره ای در جهان اسلام و بازتاب آنها در نگاره ها می بایست از قرآن و تفاسیرآن بهره برد.باتوجه به تعاریف فرای از اسطوره، مولانا نیز اسطوره ای در جهان عرفانی اسلام است که برای بازگشایی از مفاهیم کرامات او می توان از داستان های قرآن بهره برد. هدف این مقاله اثبات این فرضیه است که موجودی که در داستان مولانا آمده و درنگاره ها نیز تصویر شده،نه دیو آب و نه خداوندگار آب بلکه از تبار جنیان است و این فرضیه با توجه به آیات قرآنی به اثبات می رسد. این مقاله ویژگی جنیان را در قرآن و تفاسیر بررسی کرده و مصداق تصویری آن را در نگاره ی مولانا و دیو آب در دو نسخه ی مصور ثواقب المناقب تحلیل کرده است.در همین راستا سؤالات این پژوهش چنین است: 1. تا چه اندازه از ویژگی های داستان اسطوره ای از دیدگاه نقد اسطوره ای فرای، در حکایات مولانا ودیو آب در نسخه ی ثواقب المناقب، قابل تطبیق است؟ 2. ویژگی های ذکرشده در رمزکل قرآن در باب جنیان تا چه میزان در نگاره های مولانا و دیوآب مصداق صوری پیدا کرده است؟روش تحقیق در این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی است واطلاعات به روش کتابخانه ای جمع آوری شده و تصویر نسخه مصور توپ قاپی استانبول،توسط نگارنده از موزه مذکور خریداری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد با توجه به آنچه که در آیات و تفاسیر قرآن در رابطه با ویژگی های جن و چگونگی ارتباط آنها با اولیای مقرب خداوندذکرشده،تصویری که در نگاره ها آمده، نه دیو آب بلکه یک جن است.همچنین ویژگی های رفتاری و ظاهری آن نیز این موضوع را تایید می کند بطوریکه این جن، مسخر مولانا شده،اسلام آورده و توبه کرده است.
سفالینه زرین فام عصر صفوی: بازشناخت فرم، طرح و مراکز ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
79 - 95
حوزههای تخصصی:
سفالینه زرین فام از جمله زیباترین انواع سفالینه در تاریخ هنر سفالگری اسلامی محسوب می شود که دوره اوج رواج آن در ایران مربوط به عصر سلجوقی است. بر خلاف نمونه های قرون میانی اسلامی، از زرین فام صفوی در حوزه های کیفیت نقوش تزیینی و نیز مراکز ساخت ظروف، اطلاعات ناچیزی موجود است که همین نکته ضرورت انجام تحقیقات علمی را در این زمینه مطرح می سازد. هدف تحقیق کنونی آن است که مهمترین ویژگی های فرمی و نقوش تزیینی ظروف زرین فام مزبور را در انطباق با نظرات محققین سفال اسلامی، شناسایی، طبقه بندی و مورد تحلیل قرار دهد و با توجه به این ویژگی ها، مناطقی را به عنوان مراکز ساخت آنها پیشنهاد نماید. پرسش محوری تحقیق بدین شکل قابل طرح است که: سفالینه زرین فام صفوی دارای چه ویژگیهای فرمی و تزیینی مغفول مانده ای بوده و باتوجه به این ویژگیها در چه مراکزی تولید می شده است؟ در همین راستا جامعه آماری متشکل از بیست و یک نمونه سفالینه زرین فام این دوره انتخاب و در ابعاد فرمی و تزیینی، به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابر مهمترین یافته های تحقیق، سفالینه ها به لحاظ کیفیت رنگی، به سه دسته نقوش زرین بر زمینه سفید، نقوش زرین بر زمینه لاجوردی و دسته ترکیبی با نقوش زرین بر روی لعاب های مجزای سفید و لاجوردی تقسیم می شوند و به لحاظ مضمون نقوش، علیرغم تاثیرپذیری از منظره پردازی چینی، در نوع و جزئیات نقوش و اسلوب اجرا شیوه ای مستقل را نشان می دهند. همچنین تاثیر سبک های هنری عثمانی و گورکانی در زمینه برخی نقوش تزیینی نیز نشانگر تبادلات هنری بین ایران صفوی و این همسایگان است. در رابطه با مراکز تولید این گونه سفالینه هم باتوجه به شباهتهای فرمی و نقشی با سایر گونه های تولیدی یک مرکز، شهرهای تبریز و مشهد در قرن دهم و شهرهای اصفهان و کرمان در قرن یازدهم هجری، به عنوان مهمترین مرکز تولید سفال زرین فام در عصر صفوی پیشنهاد می شود.
تحلیل سازمان فضایی شهر قزوین در دوره صفوی مبتنی بر رویکرد مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
130-115
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این نوشتار، پرداختن به مقوله سازمان فضایی شهر قزوین در دوره صفوی با رویکرد مطالعات فرهنگی است. روش ها: پژوهش حاضر با رویکرد مطالعات فرهنگی و روش اکتشافی- اسنادی ، با هدف توصیف و تفسیر داده های تاریخی شهر قزوین در دوره صفوی را مورد تحلیل قرار می دهد. در این راستا، منابع ، اسناد و مدارک تاریخی، جمع آوری و تحلیل شدند. در کنار مطالعات کتابخانه ای، بررسی های میدانی صورت گرفته و نشانه ها پیمایش و مطالعه شدند . یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد: نظم دهی به شهر، همگنی و ناهمگنی محلات و کاربری فضاهای شهری و مفاهیم مستدل از آنها در تحلیل سازمان فضایی شهر قزوین در دوران پایتختی صفویان مورد استفاده قرار گرفته است و تغییرات ساختاری شهر قزوین در دوره صفویه متناسب با فرهنگ جدید ایجاد شده به هدفی تبدیل می شود که خواسته های بیرونی را نیز پاسخگو باشد و پیوند تنگاتنگی با مجموع چند عامل دارد که از آن میان بعد "فضا" که زیر مجموعه نظم دهی به شهر است نقش پررنگ تری ایفا می کند و چون از طریق کالبد و توسط طراحان نمود پیدا می کند ملموس تر است و بقیه ابعاد در ارتباط با آن قرار دارند. نتیجه گیری: بعد "فضا" نشئت گرفته از قدرت حکومتی در آن برهه از زمان در شهر قزوین بوده است و مجموعه شاهی صرفا یک طراحی شهری نبوده بلکه ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و مذهبی محسوب می شده و فرهنگ شهر نیز بر اساس همان ساختار نمود پیدا کرده است.
تبیین آراء مطرح در شهرسازی اسلامی بر مبنای رویکرد تلفیقی: تحولات دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
113-97
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر و شهرسازی اسلامی موضوعی جذاب و بسیار چالش برانگیز و مخاطب طلب است. آنچه شهر و شهرسازی اسلامی را در اولویت بررسی و تحقیق قرار می دهد یک حکومت اسلامی و قوانین اسلامی رایج در آن حکومت است. عمران و آبادی زمین باید در خدمت حیات معقول انسان باشد و حیات ابدی انسان والاتر از عمران و آبادی صرف است. اهداف: هدف این مقاله، نگاهی اجمالی به رویکردهای موجود در مطالعات شهرسازی اسلامی و معرفی رویکرد مطالعات تلفیقی در شهرسازی اسلامی است. روش ها: مطالعه حاضر از نظر هدف توسعه ای، از نظر اجرا توصیفی و از نظر روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی منابع، درباره موضوع است. داده های مورد نیاز با روش اسنادی جمع آوری شده است. یافته ها: این مقاله از طریق بازخوانی آرا و آثار مطرح و دیدگاه صاحبنظران، سعی در بررسی اصول اساسی شهر اسلامی دارد. برای این امر آرا ایشان را طبق دسته بندی های مطرح در چارچوب نظری بررسی می کند و اختلاف در دیدگاه ها و بیان مفاهیم متفاوت در باب شهر اسلامی را شاهد می گردد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد شهر و شهرسازی اسلامی، باید به اصول کلی اسلام رجوع کند و وارد جزئیات نشود و برای شکل گیری شهر از قوه عقل پیروی شود. این اصل سبب پیروزی اصول کلی اسلام بر شهر خواهد شد. به عنوان راهکار پیش رو در مطالعات شهرسازی اسلامی می توان به نقشه جامع مدیریت اسلامی با نام نجما اشاره کرد که به عنوان یک سند بالادستی و جامع می تواند در حوزه پژوهش به مطالعات حوزه اسلامی در شاخه های مختلف ورود کرده و مکمل مطالعات میان رشته ای باشد.
واکاوی وجوه زیبایی شناسانه نمای مسکونی تهران از منظر معماری عصب محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
18 - 29
حوزههای تخصصی:
مطالعات پیرامون آپارتمان سازی به دلیل رشد روزافزون ساخت وساز این بناها در کشور، مقوله ای است حائز اهمیت که در پژوهش های منظر شهری معاصر، آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. مطالعات پیشین نشان می دهد ارزش های زیبایی شناسانه نمای اصلی این بناها یکی از عوامل مؤثر در روحیات ساکنین است. هدف از این پژوهش، بازتعریف معیارهای زیبایی شناسانه در ارزیابی نماهای مسکونی شهر تهران در جهت ارتقاء کیفیت تجربه زیست ساکنین است. این مهم از طریق استخراج معیارهای مذکور از پیشینه پژوهش معماری عصب محور و ارزش گذاری آنها از طریق مصاحبه با ساکنین این بناها امکان پذیر شده است. نوع پژوهش، مطالعه ای کاربردی است و روش پژوهش، کیفی است. تحلیل محتوای 61 پژوهش در زمینه معماری عصب محور به استخراج 11 معیار کالبدی و 8 معیار معنایی در زیبایی شناسی نماهای آپارتمانی انجام شد و سپس ارزش گذاری بین معیارهای استخراج شده، از طریق مصاحبه های بازپاسخ با 41 نفر از ساکنین این بناها در شهر تهران صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد از بین عوامل کالبدی و معنایی نما، به ترتیب «کاربرد پوشش گیاهی»، «رنگ و نوع مصالح» و «میزان سطح بازشوها» بیشترین تأثیر را در شکل گیری تجربه زیبایی شناختی افراد دارند. نوع رویارویی افراد با این معیارها، در چهار وجه زیبایی شناختی مبتنی بر «درک بصری»، «درک هیجانی»، «درک معنایی» و «درک نمادین» صورت می گیرد. نتایج نشان می دهد نماهای مسکونی تهران از منظر زیبایی معنایی و نمادین در سطح بسیار پایینی بوده و در عین حال توانایی پاسخ گویی به نیازهای هیجانی ناظرین را ندارند.
ضرورتِ عبور از نظریه گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۷
61 - 64
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که فهم انسان ها باعث تفسیر معنی پدیده ها می شود، بنابراین دستگاه فکری که فهم را ممکن می سازد بسیار اهمیت دارد و بدین ترتیب می توان گفت عینیتی خارج از فهم ما، دسترس پذیر به نظر نمی رسد و ما همیشه دارای موقیعتی (زمان مند-مکان مند یا بدن مند) برای تفسیر هستیم که بی طرف بودن را غیر ممکن یا به تعبیری طرفداری را اجتناب ناپذیر می کند. آگاه شدن به این مقدمه، نشان می دهد آن مفاهیم و اصولی که بنیان های دستگاه فکری را می سازند و فهم را ممکن می کنند، بسیار حیاتی هستند و در صورتی که دارای اِشکال باشند، هر نوع اقدام دیگری را نیز دارای اشکال می کنند؛ اگرچه در ابتدا بسیار مستحکم و صحیح به نظر برسند. هر کو نَکُنَد فهمی زین کِلکِ خیال انگیز، نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد. یکی از این بنیان های فکری که نیازمند نقد است، اصول حاصل از نگاه شرق شناسانِ غربی یا بومی شده تحت تأثیر آن هاست. طی روندی پیچیده، پیش فرض های شرق شناسانه منجر به بدیهی پنداشتن «نظریه گذار» شده است. پیش فرض نظریه گذار این است که مسیر پیشرفت همانی است که در غرب طی شده و باید گام به گام آن رفت تا در مسیر توسعه و زندگی باسعادت قرار گرفت. از این رو هر نوع مطلبی که از دریچه نظریه گذار فهم شده باشد نیازمند نقد است تا بتوان از آن عبور کرد و در سطح بومی سازی باقی نماند.
تمایز ناسیونالیسم میرزاده ی عشقی با گفتمان غالب ناسیونالیستی زمانه اش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای دیدگاه های برخی ار مهم ترین پژوهشگران و مورخان که به پژوهش در دوره ی تاریخی رضاشاهی پرداخته اند، همچون همایون کاتوزیان یا ماشاءالله آجودانی، رضاخان در دوران صدرالوزرایی و سپس پادشاهی اش، تمام تلاش خود را مصروف به گسترش نوعی ناسیونالیسم رمانتیک باستان گرای فاشیستی و شوونیستی در کشور می کند. شبه مدرنیسمی که رضاخان به دنبالش است، قرار است ایران را به وضعیتی شبیه به دوران پر از شکوه و افتخار باستانی بازگرداند. بنابراین قدرت گفتمانی در طلب این مقصود به کار گرفته می شود. میرزاده ی عشقی نیز، که در همین دوران نمایشنامه می نویسد، در نمایشنامه هایی چون رستاخیز شهریاران ایران و ایده آل دهگانی معتقد به نوعی ناسیونالیسم رمانتیک مبتنی بر بازگشت به شکوه و افتخار گذشته است اما عشقی ناسیونالیسم بسیار متفاوتی را نسبت به رضاخان و گفتمان غالب زمانه اش طلب می کند که همچون مقاومتی گفتمانی در برابر قدرت گفتمان مسلط ناسیونالیسم رضاشاهی قد علم می کند. این پژوهش بر اساس یک گزاره ی کلیدی که ناسیونالیسم عشقی رمانتیک است در پی پاسخ به این پرسش است که اولاً ناسیونالیسم رمانتیک ویژه ی عشقی در نمایشنامه هایش چه ویژگی هایی دارد و ثانیاً چگونه ناسیونالیسم رمانتیک ویژه ی عشقی همچون مقاومتی گفتمانی در مقابل قدرت گفتمان مسلط رضاشاهی قد علم می کند.
انتظامِ مُدالِ دستگاه و تأثیر آن بر نمودِ موجودیّت های مُدال و امکان گسترش کارگان (مطالعهٔ موردی بیاتِ اصفهانِ قدیم – مخالفِ سه گاه و نیشابورکِ ماهور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقِ دستگاه همواره دربردارندهٔ یک انتظامِ مُدال از یک سطح زیرایی بم به سطحی زیرتر بوده است. نکتهٔ حائز اهمّیت در این انتظام ها این است که برخی از موجودیّت های مُدال در دستگاه های مختلف با اسامی یکسان و گاهی هم متفاوت ظاهر می شوند. در نتیجه ممکن است یک موجودیّت یکتا نسبت به سطحِ زیرایی مبنای دستگاه های مربوطه در سطوحِ زیرایی متفاوتی ظاهر شود. به نظر می رسد یک موجودیّت مُدال در انتظامِ دستگاه های متفاوت، به نوعی انطباقات دچار می شود. پژوهش حاضر با استفاده از روش های توصیفی، تحلیلی و تطبیقی و دو نمونهٔ مطالعاتی «مخالف سه گاه - بیاتِ اصفهان» و «نیشابورکِ ماهور» به مطالعهٔ انتظام مُدالِ دستگاه و تأثیر آن بر نمودِ موجودیّت های مُدال و امکان گسترش کارگان در این نظام پرداخته است. این پژوهش نشان می دهد انتظامِ مُدال دستگاه و سطوح زیرایی نسبیِ موجود در آن در سه وجه تأثیرگذار و دارای اهمّیت است: ۱. جایگاه یک مُد نسبت به «درآمد»؛ ۲. جایگاه یک مُد نسبت به مُدهای پیشین و پسین؛ ۳. کلّیت یکپارچهٔ دستگاه به عنوان یک نوبت مرتّب. همچنین تفاوت های ریزساختاری مخالف و بیاتِ اصفهان قدیم ناشی از همین انطباقات درون یا خارج از منطقِ دستگاه است. به طورکلی نتایج پژوهش حاضر حاکی از وجودِ ظرایفی است که تغییر در هر یک از آن ها منتج به گسترش کارگان در سطوح مختلف خواهد شد.
تقابل زیبایی شناسی سوبژکتیو با مبانی نظری هنر پاپ از منظرلارنس الووی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
15 - 23
حوزههای تخصصی:
از مهمترین مبادی زیبایی شناسی سوبژکتیو کتاب نقد قوهی حکم کانت است. تأثیر این زیبایی شناسی علاوه بر مدرنیسم، در هنر نیمه ی دوم سده بیستم نیز قابل پیگیری است. به نظر میرسد بدون در نظر داشت زیبایی شناسی سوبژکتیو و تقابل آن با هنر نیمه دوم سده بیستم، بعید است بتوان به درکی جامع از ماهیت برخی جریانات هنری از جمله پاپ نائل آمد. این در حالی است که در تحلیل جریان پاپ کمتر این خصلت تقابلی و نتایج حاصل از آن مدنظر قرار میگیرد. پژوهش حاضر بر آن است تا با اتکا به آرا لارنس الووی در خصوص جریان پاپ و موضع آن در قبال زیبایی شناسی سوبژکتیو به درکی دقیق تر از ماهیت هنر پاپ دست یابد. الووی با در نظرگرفتن خصلتی ارتباطی-کارکردی برای هنر و به طور اخص هنر پاپ، نه فقط به زیبایی شناسی سوبژکتیو واکنش نشان میدهد بلکه در صدد ارائه تعریفی متفاوت از هنر، مبتنی بر نظام ارتباطات است. با اتکا به نظریه ی ارتباطی-کارکردی الووی و خصایص تقابلی آن، میتوان چنین نتیجه گرفت که جریان پاپ هویت خود را به طور صرف در تقابل با زیبایی شناسی سوبژکتیو تعریف میکند. از طرف دیگر این نظریه مطابق معمول موافقتی با ورود به موضوعات و تحلیل های کیفی در خصوص هنر ندارد.
کاربرد نانوپوشش ها در محیط های درمانی در دستیابی به معماری پایدار
حوزههای تخصصی:
امروزه در بیشتر کشورهای جهان پایداری در معماری، طراحی و روش های ساخت و ساز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در بررسی های انجام شده مشخص گردیده که نانو فناوری نقش بسیار مهمی در حوزه ی معماری پایدار دارد. استفاده از نانوپوشش ها در بخش های مختلف ساختمان مزیت های زیادی در مقایسه با پوشش های سنتی دارد. این پژوهش با هدف بررسی کاربرد نانوپوشش ها در محیط های درمانی صورت گرفته، تا با استفاده از این پوشش ها بتوان گامی در جهت کاهش انتقال عفونت های بیمارستانی برداشت. میزان انتقال عفونت ها در محیط های درمانی، با توجه به عوامل گوناگون و جدید بیماری زا که هر روزه افزون می گردند ، لزوم به کارگیری روش های پیشرفته تر و اقدامات احتیاطی بیشتر را برای کاهش ابتلا ، مشخص می سازد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی می باشد. در این راستا، پس از آشنایی با انواع نانو پوشش ها و عفونت های بیمارستانی و نحوه انتقال آن ها، به انواع کاربرد نانو پوشش ها در ابن محیط ها، در جهت ایجاد محیطی نامناسب برای رشد باکتری ها پرداخته و ضمن معرفی این پوشش ها، به نحوه عملکرد آنها اشاره شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که استفاده از نانو متریال های آنتی باکتریال در سطوح محیط های درمانی، در راستای کاهش انتقال عوامل عفونت زا در این فضاها و دستیابی به اهداف معماری پایدار بسیار کارامد می باشد.
واکاوی ردپای معماری بومی و سنتی در معماری مسکونی معاصر ژاپن
حوزههای تخصصی:
در اندیشه های بنیادین معماری ژاپن، از مهم ترین رویکردها، جایگاه معماری بومی و سنتی در ساختمان سازی معاصر و نحوه ارتباط دهی آن ها می باشد. از اواسط قرن نوزدهم، معماران معاصر ژاپنی و غربی صاحب نامی نظیر: فرانک لوید رایت، لوکوربوزیه، کنزو تانگه، هیکو ماکی، تادائو آندو، با رویک ردی محتواگرا و مفهوم گرا نسبت به گذشته، توانستند، با استعانت از فناوری های نوین، انواعی از معماری التقاط گرا خلق نمایند که از مبانی سنتی و آئینی شرقی و به ویژه ژاپنی پیروی و به نوعی می ان مفاهیم و مضامین س نت و مدرنیته تعامل ایجاد نمایند. امروزه، معماری مسکونی در ژاپن را می توان پیرو یک سنت فرهنگی بدون انقطاع دانست که طی سالیان متمادی با نیازها و امکانات نوین وف ق پیدا کرده است. با وجود اینکه وجوه اشتراک در ادوار گوناگون به طور مشخص نیست، اما وقتی مفاهیم اساسی معماری خانه های ژاپنی در نظر گرفته می شود، می توان دریافت که این پیوستگی فرهنگی چگونه با گذر زمان حفظ گردیده است. در این نوشتار سعی شده، ضمن بررسی سیر تحول معماری معاصر ژاپن با تأکید بر سبک های شواین و سوکیا به تحلیل جایگاه معماری بومی و سنتی در تکوین و هویت بخشی معماری مسکن معاصر ژاپن، پرداخته شود. از نتایج مهم این پژوهش اینست که معماری معاصر ژاپن به موازات پذیرش امکانات و فناوری های نوین، به منظور ارتباط و حفظ ریشه ها، در ساختاری منسجم، هویت بومی، سنتی و ملی خود را تداوم بخشیده است.
مطالعه تفاوت های تکنیکی نگاره بر دارکردن ضحاک در آثار نقاشان عصر صفوی با مطالعه موردی بر اثر محمدقاسم و محمدیوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره صفوی نقطه عطفی در تحولات سیاسی-اجتماعی ایران است و همانند سایر حوزه ها، هنر نگارگری نیز از تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی این دوره تأثیر پذیرفته است. ازجمله این تأثیرها، می توان به خارج شدن هنر نگارگری از انحصار دربار اشاره نمود. در این دوره افراد عادی جامعه نیز به سفارش آثار نگارگری روی آورده و به طبقه جدید حامی هنر تبدیل شده اند. نتیجه دیگر این وضعیت، آزادی عمل هنرمندان، سبک و قلم، و تکنیک متفاوت هنرمندان با یکدیگر است. موضوعی که امروزه کارآمدی بسیاری در نسخه شناسی و تفکیک آثار بدون رقم هنرمندان از یکدیگر دارد. در این پژوهش به دو اثر با موضوعی واحد و تأکید بر قلم خاص هر هنرمند، از دو نگارگر دوره صفوی پرداخته شده است،"محمدقاسم" و"محمدیوسف". موضوع انتخاب شده، "بر دارکردن ضحاک" از دو شاهنامه وینزور و رشیدا است؛ که پس از روایت تصویر، با کنار هم قرارگرفتن این دو اثر و تطبیق آن ها بر اساس سبک کار هر هنرمند و مقایسه تکنیکِ پرداز و ساخت و ساز، سعی شده است قلم هر هنرمند شناسایی و سبک کار هریک توضیح داده شود. پرسش اصلی پژوهش، وجود تفاوت قلم و تکنیک ساخت و ساز محمدقاسم و محمدیوسف و دلایل آن، علی رغم هم دوره بودن در عصر صفوی است. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و مطالعه اسناد کتابخانه ای و مشاهده و تحلیل آثار انجام شده است. در این مطالعه، جامعه آماری، شامل سه نگاره صحنه به دارآویختن ضحاک است که به روش کیفی و از طریق استدلال قیاسی و استقرایی مورد تحلیل و تطبیق قرارگرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش، به دلیل وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در زمان محمدقاسم و محمدیوسف، می توان به تفاوتی مشخص میان قلم و تکنیک های ساخت و ساز این دو هنرمند پی بُرد، موضوعی که دلیل عمده آن وجود طبقه جدید حامی هنرمندان در عصر صفوی است.
عوامل فضایی احساس معنوی در محیط معماری حرم مطهر رضوی با بهره گیری از رویکرد روان شناسی رفتارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
۷۲-۵۵
حوزههای تخصصی:
«احساس معنوی محیط» تجربه ای ویژه حاصل از حضور در فضاهای قدسی است. درزمینه ی ارتباط بین معماری و مفاهیم معنوی، تحقیق های بسیاری صورت گرفته است اما کمتر به بررسی تجربیات معنوی در مواجهه با آثار معماری پرداخته اند. روانشناسی رفتارگرا به واسطه تمرکز بر روی عکس العمل مخاطبان، به عنوان پاسخ و فضاهای معماری به عنوان محرک، بستر مناسبی برای بررسی احساس معنوی محیط است. در این مقاله از طریق مرور ادبیات، ویژگی های این احساس شناسایی و سپس از طریق تحلیل عاملی، عوامل فضایی مؤثر، دسته بندی می شوند. پس از تهیه پرسشنامه و سنجش روایی از «نسبت روایی لاوشه» و «شاخص روایی محتوایی» برای تعیین پایایی از روش آلفای کرومباخ استفاده شد. برای تعین حجم نمونه، از طریق روش آسان یا در دسترس تعداد 320 نفر از زائران حرم مطهر امام رضا (ع) در سال 1397 انتخاب شده اند. یافته ها و نتایج پژوهش نشان می دهد عوامل مؤثر بر احساس معنوی محیط، در پنج دسته به شرح عوامل عملکردی «مقیاس و تناسب ابعادی، رعایت شأن و عملکرد، فضای سکون، فضای مکث، حیاط های وسیع، امکانات رفاهی جانبی و هم جواری فضاهای فرهنگی» و عوامل کالبدی «عظمت مقبره، شکوه داخلی مقبره، تدریج افقی اهمیت، سیر از ساده به پیچیده در محور عمودی و افقی، شاخص بودن المان مقبره» و عوامل ایده ای «ساماندهی ورودی، انتظام سلسله مراتبی فضا، منع شمایل نگاری، انطباق محور حرکتی بر محور معنایی، ابهام در تسلسل فضا، شاخص بودن نورپردازی و موقعیت عناصر نورانی» و عوامل یکپارچگی شامل «تشابه نسبی فضاهای پشت سرهم، کل گرایی، همگرایی فرم و تزئینات» و عوامل فناوری، «مسقف بودن موقت حیاط، سامانه های نورپردازی شگفت انگیز و شرایط زیست محیطی» شناسایی و دسته بندی شده اند.
تحلیل پایداری محلات با قابلیت پیاده روی (مورد مطالعاتی: محله چرنداب در شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به رغم پیشرفت تکنولوژی و گسترش شتابان شهرنشینی، شهرها به خصوص محلات شهری با مشکلات عدیده ای روبه رو هستند. استفاده از وسایل نقلیه موتوری به جای پیاده روی، در دنیای امروزی تبدیل به یک هنجار شهرنشینی شده است و در پی آن، مسکن های پراکنده با هسته های متعدد در خارج از محور پیاده روی احداث شده که توسعه گسترده و سبک زندگی ناپایدار را به دنبال داشته اند. در این رابطه، محلات، پایداری و جذابیت خود را از نظر زندگی سالم از دست داده اند . به نظر یکی از راه حل ها، استفاده از قابلیت پیاده روی محلات است که می تواند به ارتقای کیفیت محلات از منظر پایداری منجر شود. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل پایداری محلات با تمرکز بر قابلیت پیاده روی با توجه به نیازهای شهروندان از نظر کیفیت زندگی در محله چرنداب شهر تبریز است و به دنبال پاسخِ این سؤال است که آیا برنامه ریزی و طراحی محله با قابلیت پیاده روی به پایداری محله چرنداب منجر شده است؟ روش تحقیق، ترکیبی از کمی و کیفی با استفاده از راهبردهای همبستگی و تحلیل محتوا و ابزارهای پرسش نامه و مصاحبه است. حجم نمونه پرسش نامه از طریق فرمول کوکران به دست آمد و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و Amos استفاده شد؛ حجم نمونه مصاحبه ، شامل 12 نفر از متخصصین است که برای تحلیل داده ها از نرم افزار Maxqda بهره گرفته شد. یافته ها نشان دادند از نظر ساکنین در پایداری محله چرنداب با قابلیت پیاده روی، عامل حق انتخاب بیشترین و عامل پاسخ گویی مکان کمترین تأثیر را داشته است و نیز بین ادراک منفی و ادراک مثبت متخصصان، تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، شرایط موجود طراحی محله چرنداب فاقد بستر مناسب و امکان ترغیب زیست مبتنی بر پیاده مداری و زندگی پایدار است. با توجه به نتایج پرسشگری ساکنین و مصاحبه متخصصین، به منظور پایداری محلات، به کار بردن اصل سازگاری در طراحی محله با قابلیت پیاده روی با تأکید بر حق انتخاب کاربران، مؤثر و ضروری است
تبیین مدل مفهومی طراحیِ «انرژی کم» در نیروگاه های هسته ای با رویکرد بیومیمیکری
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
39-57
حوزههای تخصصی:
«بیومیمیکری» (شامل «بیو» به معنای «زندگی» و «میمِسیس» به معنای «تقلید») حوزه جدیدی است که به مطالعه بهترین ایده های طبیعت و تقلید از این طرح ها و فرآیندها به حل مشکلات انسان می پردازد. در این حوزه رویکردی که نسبت به فرآیندهای طراحی داریم این است که طراحان به طبیعت نگاه می کنند (به خصوص به ارگانیسم ها یا اکوسیستم ها) تا یک نیاز خاص انسانی را حل کنند. هدف اصلی این پژوهش بررسی کاهش مصرف انرژی در نیروگاه های هسته ای بالاخص با انرژی های طبیعی است. روش تحقیق «توصیفی- تحلیلی» و روش سنجش با «نرم افزار آباکوس» بوده است؛ لذا برای دستیابی به نتایج قابل استناد از نرم افزار المان محدود آباکوس برای مدل سازی اشکال پیشنهادی و کاهش مصرف انرژی در آن ها استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل سازی نشان داد که شکل بهینه مقاوم سازی برای دیوار خارجی ساختمان های هدف ترکیب دیوار پلکانی و انحنا به خارج و ترکیب دیوار پلکانی و انحنا به داخل است. همچنین برخورداری از راهکارهای بیومیمکری در طبیعت می تواند مانند برج های لاوا و مجموعه ایست گیت و غیره در کاهش مصرف انرژی این مجموعه ها تاثیرگذار باشد.
بررسی حسن همجواری در آثار چلیپایی میرعماد با تاکید بر کرسی های سیال
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
43 - 53
حوزههای تخصصی:
شناخت و نیل به ادراک صحیح در خوشنویسی نیازمند غور است . در این طریق چه چیز شایسته تر از مطالعه آثار بزرگان و مفاخر خوشنویسی و چه کس نیک تر از میرعماد الحسنی؛ حضور این حجم از زیبایی بصری در آثار میر، نتیجه متغیرهای متفاوتی است که با مداقه در آثار او می توان وجوهی از آن را آشکار و از رازهای پنهان آن پرده برداشت. پژوهش حاضر کوشیده است تا با بررسی یکی از قواعد و اصول خوشنویسی یعنی حسن همجواری و تاکید بر کرسی حروف و واژگان؛ نوع و زاویه نگاه میر در این مورد را بررسی و تحلیل نموده و به چرایی چینش خاص واژگان توسط میر با استفاده از کرسی های سیال در حد بضاعت پاسخ دهد. بدین خاطر پس از پرداختن به تعاریف اولیه، با انتخاب سطرهایی از آثار چلیپایی میرعماد و انتخاب برش هایی از آن، کرسی سطرها، سپس حروف و واژگان ترسیم شد و جزئیات با تصویر اشکال، فضاهای منفی و حسن همجواری کلمات واکاوی شد. روش تدوین اطلاعات در این مقاله در بخش هایی به صورت میدانی بوده و با استفاده از منابع مکتوب و کتابخانه ای صورت گرفته و در بررسی آثار با نگاهی تحلیلی و توصیفی، هدفی بنیادی را دنبال کرده است. بر اساس نتایج به دست آمده، حسن همجواری در چینش حروف و واژگان در ترکیب، از منظر میرعماد ، از جایگاهی خاص برخوردار بوده و کمابیش بر قاعده کرسی رجحان دارد.
ارزیابی انواع چیدمان فضا های سبز شهری جهت کاهش اثرات انفجار بر ساختمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷
37 - 49
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مرحله در برنامه ریزی و طراحی فضای سبز شهری توسعه پایدار و ارتقای بهره وری فضا های سبز شهر است. به همین منظور است که امروزه فضا های سبز شهری را چندعملکردی طراحی می کنند. در همین راستا، یکی از کارکرد های مغفول فضا های سبز شهری، کاربرد های دفاعی گیاهان در قالب حفاظت از ساختمان های کلیدی شهر و حتی فضا های عمومی در برابر انفجار های تصادفی و عمدی از جمله حملات تروریستی می باشد. در این تحقیق ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به جمع آوری مطالب مرتبط با این زمینه پرداخته شد و به منظور کسب نظر سنجی از جامعه خبرگان، متشکل از 26 نفر، پرسشنامه ای جهت وزن دهی به شاخص های مؤثر و همچنین امتیاز دهی به هر یک از گزینه ها، فراهم گردید. در ادامه با استفاده از روش SWARA نظر خبرگان تحلیل شده و میزان اهمیت و وزن هر یک از شاخص های تأثیرگذار بدست آمده و در نهایت با استفاده از روش COPRAS، انواع چیدمان درختان بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که بهترین چیدمان درختان برای کاهش اثرات انفجار بر ساختمان ها، چیدمان متراکم بوده و بعد از آن چیدمان توپوگرافی منطقه بوده است. چیدمان های عمودی و خطی به عنوان بدترین چیدمان ها برای کاهش اثرات انفجار بر ساختمان ها، شناخته شده اند.
بررسی چگونگی تأثیر معماری بر کاهش اثرات عفونت بیمارستانی از طریق شناسایی عوامل مؤثر در تهویه بهینه مراکز درمانی
منبع:
رف سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۴
99 - 117
حوزههای تخصصی:
از آنجا که هوای داخل بیمارستان می تواند تأثیر چشمگیری بر سلامت و بهبودی بیماران داشته باشد، تهویه مطبوع و کنترل عفونت های بیمارستانی نیازمند درک عمیقی از اصول تهویه داخلی و تعاملات میکروبیولوژیکی دارد این مطالعه با روش کیفی و باتوجه به رویکردهای تحلیلی و توصیفی و باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت هوای داخلی بیمارستان، ارزیابی تأثیر این راهکارها بر کاهش شیوع عفونت های بیمارستانی و بهبود کیفیت محیط های درمانی و بررسی نقاط قوت و ضعف فعلی در سیستم تهویه بیمارستانی از نظر کنترل عفونت به ارزیابی تأثیر جریان هوا و سیستم های تهویه مطبوع بر کنترل و مدیریت این باکتری ها در محیط های درمانی با استفاده از روش هایی چون مصاحبه با متخصصان، و تحلیل اطلاعات می پردازد. در این مقاله به طراحان و معماران توصیه می شود که تهویه مطبوع را نه به عنوان یک راهکار تکمیلی بلکه به عنوان جزئی اساسی از فرایند طراحی در نظر گیرند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که همکاری میان متخصصین معماری، مهندسی، و پزشکی می تواند به ابداع راهکارهایی هوشمندانه و مؤثر در مبارزه با بیماری های ناشی از عفونت ها و بهبود سطح سلامت جامعه منجر شود. نوآوری این تحقیق احتمالاً شامل ارتباط بین دو حوزه مختلف، یعنی معماری و بهداشت عمومی، می باشد. این نوآوری می تواند موجب تدوین یک چشم انداز تازه برای طراحی بیمارستان های آینده شود که همچنین به افزایش ایمنی بیمارستان ها و کاهش عفونت ها کمک خواهد کرد. این تحقیق به ارتباط بین دو حوزه مختلف، یعنی معماری و بهداشت عمومی، اشاره دارد و احتمالاً می تواند به ارتقاء فرآیند طراحی بیمارستان ها و بهبود سلامت جامعه کمک کند. این نوع همکاری و هماهنگی بین اختصاص دهندگان مختلف، نه تنها به ارتقاء کیفیت محیط های درمانی و کاهش شیوع عفونت ها کمک می کند، بلکه همچنین به بهبود عملکرد و ایمنی بیمارستان ها و در نهایت به حفظ سلامت جامعه کمک می کند. با توجه به این موارد، تحلیل و بررسی موارد مرتبط با تأثیرات تهویه داخلی بیمارستان ها و ارتقاء هماهنگی بین حوزه های معماری و بهداشت می تواند یکی از راهکارهای اصلی برای بهبود و توسعه خدمات بهداشتی و درمانی باشد.