مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
آموزش مستقیم
حوزه های تخصصی:
نیاز معلمان و مربیان به آشنایی با روش های تدریسی که دارای پشتوانه های نظری و تجربی قوی باشد، ایجاب می کند که چنین روش هایی به آنها معرفی شود. روش آموزش مستقیم یک روش سازمان یافته و معلم محور است که طی چند دهه گذشته مبانی نظری و شواهد تجربی زیادی از آن حمایت کرده اند. در این مقاله به معرفی کلی این روش و کاربردهای آن به خصوص در حوزه ناتوانی های یادگیری پرداخته می شود. در پایان نیز به نظرهای موافق و مخالف کاربرد این روش اشاره خواهد شد.
اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش مستقیم و آگاهی واج شناسی بر کاهش غلط های املایی در دانش آموزان ابتدایی با اختلال یادگیری املا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش مستقیم و آگاهی واج شناسی بر کاهش غلط های املایی دانش آموزان دبستانی دارای اختلال یادگیری املا انجام شده است. روش پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمام دانش آموزان پایه چهارم دبستان شهرستان بیرجند بودند که در سال تحصیلی 93-1392 به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه پژوهش شامل 10 دانش آموز پایه چهارم بود که با تشخیص اختلال یادگیری املا به مرکز توان بخشی اختلال یادگیری ویژه شهرستان بیرجند ارجاع داده شده بودند. ابزار گردآوری داده ها، شامل آزمون هوش وکسلر مقیاس کودکان (شهیم، 1371)، آزمون تشخیص اختلال املا برای پایه چهارم (کریمی، 1383)، آزمون عملکرد تعویض واج (پوراعتماد،1382) و آموزش ترکیبی بسته های آموزشی آموزش مستقیم و آگاهی واج شناختی بوده است. توزیع با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش ترکیبی بر کاهش غلط های املایی و نیز بر بهبود عملکرد تعویض واج دانش آموزان دبستانی مؤثر بوده است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان روش آموزش ترکیبی را برای آموزش های ویژه و مناسب برای اختلال املا نویسی پیشنهاد کرد.
مقایسه تأثیر الگوهای آموزش مستقیم و ساختارگرایی بر افزایش دانش تلفیق تکنولوژی دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر الگوی آموزش مستقیم با الگوی ساختارگرایی برافزایش دانش تلفیق تکنولوژی بود. چارچوب دانش تکنولوژیک پداگوژیک محتوا (TPACK) به عنوان الگوی کاربردی برای تعریف، اجرا و ارزیابی تلفیق تکنولوژی به کار گرفته شد. به منظور اجرای پژوهش از روش شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و نیز طرح پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. به این منظور، دوکلاس با تعداد نمونه 44 نفر از دانشجویان گروه تکنولوژی آموزشی (درس پروژه) با روش نمونه برداری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. در ابتدای دوره آزمون TPACK برای ارزیابی دانش تلفیق تکنولوژی به دانشجویان هر دو گروه به عنوان پیش آزمون داده شد. گروه های نمونه برای یک ترم کاربندی های آزمایشی را دریافت کردند (15 جلسه). به گروه آزمایش اول با الگوی آموزش مستقیم و گروه آزمایش دوم با استفاده از الگوی ساختارگرایی آموزش داده شد. محتوای درس علوم ابتدایی برای آموزش در دو گروه به عنوان محتوای لازم برای تلفیق تکنولوژی در تدریس انتخاب شد. در پایان ترم، داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون، با استفاده از آزمون کوواریانس تحلیل شد. نتایج حاصل نشان داد بین تاثیر دو الگوی آموزش مستقیم و الگوی ساختارگرایی بر افزایش دانش تکنولوژیک پداگوژیک محتوا (TPACK) و مؤلفه های آن برتری معنی داری وجود ندارد(05/0> P).
بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری بر میزان پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری بر میزان پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی بود. روش تحقیق نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی ناحیه یک ارومیه در سال تحصیلی 94 – 1393 به تعداد3101 نفر می باشد که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده شد. دانش آموزان دو کلاس ازکلاس های پنجم پس از موازنه سازی آنها بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، گروه کنترل به تعداد 31 نفر با روش آموزش مستقیم و گروه آزمایش به تعداد 32 نفر با شیوه ی تدریس کاوشگری مورد بررسی قرار گرفتند. جهت سنجش اهداف شناختی و مهارتی از چک لیست محقق ساخته با ضریب پایایی 82/0 استفاده شد و روایی محتوایی آن از نظر متخصصان مورد تأیید قرارگرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد اثر بخشی روش کاوشگری بیشتر از روش مستقیم بوده است. تأثیر روش تدریس کاوشگری در دستیابی دانش آموزان به اهداف شناختی با تأثیر روش تدریس مستقیم یکسان بوده ولی روش تدریس کاوشگری بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در بعد مهارتی تأثیر بیشتری دارد.
اثربخشی برنامه تلفیقی آموزش مستقیم و آگاهی واج شناسی بر مهارت های روان خوانی، درک مطلب و حافظه کاری در دانش آموزان دختر با مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزش تلفیقیِ (آموزش مستقیم و آگاهی واجی) در مقایسه با روش واج شناسی و آموزش مستقیم بر افزایش مهارت خواندن و حافظه کاری در دانش آموزان دختر با مشکلات خواندن پایه اول دبستان صورت گرفت. پژوهش با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه اول دبستان شهر تهران بود. نمونه شامل 60 دانش آموز با ضعف خواندن (15 نفر در هر گروه) بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند و در مداخله ای 13 جلسه ای (هر جلسه 80 دقیقه ) بر اساس برنامه تدوین شده آموزش دیدند. ابزارهای اندازه گیری شامل آزمون ریون رنگی، آزمون تشخیصی خواندن، حافظه ی کاری وکسلر و ماتریس های ریون بود. داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره آمیخته تحلیل شدند. بر مبنای آنچه به دست آمده می توان گفت اگرچه گروه آموزش مستقیم نسبت به گروه آگاهی واجی در درک مطلب و حافظه ی کاری و گروه آگاهی واجی در مهارت آگاهی واجی پیشرفت بیشتری داشتند؛ اما گروه آموزش تلفیقی در واج شناسی و حافظه مستقیم پیشرفت بیشتری نسبت به دو گروه دیگر داشتند که به دلیل ترکیب یک روش آگاهی واجی همزمان با روش رفتاری آموزش مستقیم بود. بنابراین روش آموزش تلفیقی با توجه به اثرگذاری و اجرای آسان می تواند جایگزین مناسبی برای روش های مرسوم آموزش باشد.
تدوین برنامه آموزش مستقیم و ارزیابی اثربخشی آن بر مهارت های حل مسئله ریاضی در دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزش مستقیم و تعیین اثر بخشی آن بر یادگیری مهارت های حل مسئله ریاضی در دانش آموزان بااختلال یادگیری بود. بدین منظور 5 دانش آموز پسر با اختلال یادگیری ریاضی در پایه پنجم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در ناحیه یک آموزش وپرورش شهر کرج به عنوان شرکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تشخیص اختلال یادگیری، آزمون محقق ساخته حل مسئله ریاضی، آزمون هوش وکسلر ، مصاحبه با والدین و معلمان و پرونده تحصیلی دانش آموزان بود. بر این اساس، داده های مورد نیاز با استفاده از طرح پژوهش تک آزمودنی از نوع تغییر ملاک در شرایط خط پایه، مداخله آموزشی و پیگیری جمع آوری شد. پس از جمع آوری داده ها در خط پایه، برنامه آموزش مستقیم که بر اساس محتوای کتاب ریاضی پایه چهارم ابتدایی طراحی شده بود، در شرایط مداخله آموزشی بر روی 5 نفر از دانش آموزان شرکت کننده اجرا گردید و هر یک از شرکت کنندگان بین 7 تا 13 جلسه آموزش مستقیم حل مسئله ریاضی در سه سطح (ساده، متوسط و سخت) و به مدت 45 تا60 دقیقه دریافت نمودند. مقایسه عملکرد شرکت کنندگان در شرایط خط پایه، مداخله آموزشی و پیگیری نشان داد که آموزش مستقیم در افزایش مهارت حل مسئله تمامی شرکت کنندگان تأثیر مثبت داشته است و شرکت کنندگان پس از اجرای برنامه آموزشی توانستند به ملاک موفقیت و رفتار هدف دست یابند. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که دراین مطالعه برنامه آموزش مستقیم طراحی شده در افزایش و یادگیری مها رت های حل مسئله ریاضی اثربخش بوده است.
مقایسه اثربخشی روش آموزش مستقیم و آموزش چندرسانه ای بر بهبود شش نوع املا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
املا یکی از موضوع ها و مهارت های تحصیلی است که خلاقیت در آن جایی ندارد و فقط الگویی است که ترکیب، ترتیب، اندازه و تعداد حروف و علامت ها به عنوان صورت صحیح کلمه در آن پذیرفته می شود. کودکان دارای اختلال املا بیشتردر این الگوها مشکل دارند. روش های زیادی برای درمان اختلال مورد نظر وجود دارد. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی روش آموزش مستقیم و آموزش چند رسانه ای بر شش نوع اختلال املا انجام شده است. روش پژوهش از نوع پژوهش های آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. پس از تهیه ابزارهای لازم برای این پژوهش یعنی نرم افزار آموزش املای ساخته شده خوش خلق و آزمون املای کریمی (1389) و آزمون هوش وکسلر، کودکان 8 تا 16 سال، تعداد 39 نفر دانش آموز دختر پایه سوم ابتدایی با روش نمونه گیری چند مرحله ای از بین مدارس شهر سمنان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 13 نفری جایگزین شدند. یک گروه، تحت اجرای متغیر مستقل آموزش مستقیم و گروه دوم، تحت اجرای متغیر مستقل آموزش چندرسانه ای قرار گرفتند و گروه گواه، آموزشی دریافت نکرد. پس از جمع آوری نمره های املای دانش آموزان هر سه گروه در پیش آزمون و پس آزمون داده ها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل گردید. نتایج نشان داد که آموزش مستقیم و آموزش چند رسانه ای نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بر بهبود اختلال املا اثربخش بوده است. در عین حال آموزش چند رسانه ای در کاهش غلط های نوع حافظه توالی دیداری و تمیز دیداری- دقت اثربخش تر از آموزش مستقیم بوده و آموزش مستقیم نیز در کاهش غلط های نوع آموزشی، دقت، جاانداختن و نارسانویس اثربخش تر از آموزش چند رسانه ای بوده است.
تأثیر تدریس مستقیم شماری از پسوندهای اشتقاقی به فارسی آموزان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تدریس زبان دوم، آموزش واژه ها با روش های مختلف نقش مهمی درارتقای دانش واژگانی زبان آموزان دارد. در این مطالعه، بر آموزش واژه های مشتق تمرکز شده است که به دو روش مستقیم و غیرمستقیم تدریس می گردد. در آموزش مستقیم به طور خاص از راهکار تجزیه واژه و آموزش نقش و معنای پسوندها استفاده شده و در آموزش غیرمستقیم، متن هایی در اختیار زبان آزموزان قرار گرفته که حاوی واژه های مشتق است. در این پژوهش، 40 نفر از فارسی آموزان مؤسسه دهخدا در سطح میانی یک، در قالب دو گروه کنترل و آزمایش، بررسی شده اند. آن ها در یک آزمون یکسان که دو بار به عنوان پیش آزمون و پس آزمون انجام شد، شرکت کردند. تحلیل داده ها از طریق آزمون تی مستقل نشان داد که این دو گروه در پس آزمون با یکدیگر تفاوت معناداری دارند؛ به این معنا که گروه آزمایش که پسوندها را به طور جداگانه همراه با نقش دستوری و معنای آن ها آموزش دیده بود، عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت که تنها متن هایی حاوی واژه های مشتق در اختیار داشت. البته در تحلیلی دیگر مشخص شد که هر دو گروه پس از برخورد با واژه های مشتق، چه از طریق آموزش مستقیم و چه از طریق برخورد با متن های بیشتر، پیشرفت معناداری در یادگیری واژه های مشتق داشته اند. بنابراین می توان گفت تمرکز بر تدریس واژه های مشتق هم از طریق رویکرد غیرمستقیم و هم از طریق رویکرد مستقیم به آموزش «وندها»، می تواند دانش واژگانی زبان آموزان را افزایش دهد؛ اما روش مستقیم تأثیر چشم گیرتری دارد
آموزش شبکه های فعلی زبان فارسی: مقایسه عملکرد فارسی آموزان غیرایرانی در پاسخگویی به پرسش های استنتاجی و جایگزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
139 - 163
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تأثیر آموزش مستقیم شبکه های فعلی زبان فارسی بر میزان پاسخ گویی زبان آموزان به پرسش های استنتاجی و جایگزینی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهشگران، ابتدا یک گروه از فارسی آموزان غیرایرانی در سطح پیشرفته را به صورت تصادفی انتخاب کردند. با برگزاری پیش آزمون، زبان آموزانی را از میان آن ها برگزیدند که از دانشِ واژگانی غنی تری برخوردار بودند. پس از تهیه 3 درس که هر یک دارای 27 شبکه فعلی پربسامد زبان فارسی بود و آموزش آن ها به روش مستقیم (آشکار) بود. در پایان هر درس یک پس آزمون (در مجموع سه پس آزمون) شامل پرسش های استنتاجی و جایگزینی اجرا گردید. درس ها به گونه ای طراحی شده بودند که فعل ها به شکل خوشه ای یا شبکه ای تدریس گردد و مدرس زبان فارسی برای هر شبکه فعلی زمان لازم را صرف نماید. پس از برگزاری آزمون ها، نمره های زبان آموزان در دو بخش پرسش های استنتاجی و جایگزینی با روش های آماری تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد زبان آموزان توانسته بودند به کمک آموزش مستقیم شبکه های فعلی زبان فارسی به پرسش های استنتاجی و جایگزینی پاسخ دهند. همچنین یافته های مقایسه پارامترها، اختلاف معناداری را بین میانگین آزمون های استنتاجی و جایگزینی نشان نداد.
مقایسه ی دقیق آموزی و آموزش مستقیم: دو روش مبتنی بر رویکرد رفتارگرایی در اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ی دو روشِ برخاسته از رویکرد رفتارگرایی، دقیق آموزی و آموزش مستقیم با تأکید بر کاربرد آن ها در حوزه اختلال یادگیری بود. برای این کار با استفاده از روش مرور سیستماتیک در پایگاه های اطلاعاتی Science Direct, ProQuest, PubMed, Google scholar با کلید واژه های Learning disability, Learning disorder, Precision teaching, Direct instruction منابع علمی مرتبط جمع آوری شد. پس از جمع آوری منابع، روش دقیق آموزی و آموزش مستقیم از جنبه های تاریخچه، فرایند و روش کار و شواهد اثربخشی با یک دیگر مقایسه شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این دو روش با وجود برخورداری از یک زمینه ی نظری مشترک از جنبه های گوناگون با یک دیگر تفاوت دارند که این تفاوت ها در متن مقاله تشریح شده اند.
تأثیر آموزش مستقیم مهارت های تفکر بر تفکر نقادانۀ دانش آموزان دختر پایۀ پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مستقیم مهارت های تفکر بر تفکر نقادانۀ دانش آموزان دختر ابتدایی است. روش تحقیق از نوع روش نیمه تجربی و طرح دوگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده است. آزمودنی ها شامل 32 دانش آموز پنجم ابتدایی شهر مراغه بودند که 17 نفر به عنوان گروه آزمایش برای آموزش مستقیم مهارت های تفکر و 15 نفر به عنوان گروه شاهد برای آموزش با برنامۀ جاری مدرسه که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش آزمون تفکر نقادانه کرنل بوده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد آموزش مستقیم مهارت های تفکر نقادانه موجب افزایش مهارت های تفکر نقادانه (مؤلفۀ قیاس) در گروه آزمایش شد. اما در مؤلفه های استقرا، مشاهده، اعتبار، هماهنگی و مفروضات مؤثر نبود.
تعیین باورهای معلمان درباره اثربخشی انواع روش های آموزش تفکر انتقادی بر اساس توان متفاوت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۸
87 - 104
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین باورهای معلمان درباره اثربخشی انواع روش های آموزش تفکر انتقادی بر اساس توان متفاوت دانش آموز ان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع پیمایشی بود. برای این منظور 202 دبیر مقطع متوسطه تبریز با روش خوشه ای تصادفی از ناحیه چهار تبریز انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس ارزیابی باورهای معلمان درباره تفکر انتقادی استفاده شد. نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس درون گروهی و مقایسه های زوجی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد: دبیران شهر تبریز باور دارند فعالیت آموزشی رشد تفکر انتقادی برای دانش آموز ان توان بالا مؤثرتر از استفاده از این روش برای دانش آموز ان ضعیف می باشد. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که دبیران روش های آموزش مستقیم را نیز برای دانش آموز ان توان بالا مؤثرتر از دانش آموز ان ضعیف می دانند. یکی از کاربردهای عملی پژوهش حاضر این است که باید در برنامه های تربیت معلم به طور گسترده و آشکارتر در زمینه آموزش مهارت های عالی تر تفکر به دانش آموز ان ضعیف توجه شود.
تأثیر آموزش مستقیم مهارت های تفکر با مدل هالپرن بر مهارت تفکر انتقادی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۵۲
45 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مستقیم مهارت های تفکر با مدل هالپرن بر مهارت تفکر انتقادی دانش آموزان دبیرستانی است. روش تحقیق از نوع روش نیمه تجربی و طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده است. آزمودنی ها شامل 56 دانش آموز اول دبیرستان شهر یاسوج بودند که 28 نفرشان به عنوان گروه آزمایش، برای آموزش مستقیم مهارت های تفکر، و 28 نفرشان به عنوان گروه شاهد، برای آموزش با برنامه جاری مدرسه، انتخاب گردیدند. ابتدا، پرسش نامه تفکر انتقادی واتسون و گلیزر توسط دانش آموزان دو گروه آزمایش و کنترل تکمیل گردید. در گروه کنترل برنامه درسی معمول مدرسه اعمال شد اما در گروه آزمایش از همان جلسه اول دانش آموزان به پنج گروه 6 5 نفره تقسیم شدند و به مدت ده جلسه خرده مهارت تفکر انتقادی را به صورت مستقیم آموزش دیدند. برای این منظور براساس مدل هالپرن برای گروه های دانش آموزان یک مسئله از زندگی واقعی شان مطرح شد. سپس فرصت کافی برای تفکر و تأمل به آن ها داده شد و در ادامه جلسه اعضای گروه ها پاسخ های خود را برای کلاس مطرح کردند و گروه هایی که پاسخ های درستی دادند، مورد تشویق قرار گرفتند. در پایان هر جلسه در یک برگه محتوای مربوط به هر مهارت به دانش آموزان به صورت روشن و آشکار ارائه و توضیح های لازم داده شد. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش، آزمون تفکر انتقادی واتسون گلیزر بوده و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش مستقیم مهارت های تفکر انتقادی موجب افزایش مهارت های تفکر انتقادی در گروه آزمایش شد. اهمیت مهارت های تفکر برای کسب موفقیت تحصیلی در مقطع دبیرستان و همچنین در محل کار، بعد از تحصیل در دوره متوسطه، و زندگی روزمره باعث می شود که استفاده از روش های مکمل آموزش ضرورتی روشن باشد.
تحلیل روابط چندگانه میان مهار تهای تدریس معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درسهای محاسباتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هجدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۰
31 - 52
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق رابطه مهار تهای تدریس معلمان با عملکرد دان شآموزان در امتحانات در سهای محاسباتی، بر اساس رویکرد فرایند-محصول بررسی شده است. به این معنا که ه مبستگی فرایندها )یا مهار تهای تدریس معلمان( با محصو لها )عملکرد دان شآموزان در آزمو نهای نهایی( بررسی شد. به این منظور، مهار تهای تدریس معلمان با استفاده از پرس شنام های محق قساخته انداز هگیری شد که متناسب با شرایط تدریس در سهای محاسباتی طراحی شده بود. پایایی پرس شنامه بر حسب ضریب آلفای کرونباخ 0/92 براورد شد. دبیران نمونه آماری تحقیق به روش خوش های انتخاب شدند. تعداد 175 پرس شنامه قابل تحلیل از دبیران در سهای محاسباتی به دست آمد و در مرحله بعد فهرست نمر ههای پایانی دان شآموزان هر دبیر فراهم شد. در تحلی لهای اولیه معلوم شد که مهار تهای تدریس وابسته به جنسیت معل ماند و نیز روشن شد که بخش مهمی از واریانس پیشرفت تحصیلی دان شآموزان )حدود 40 درصد( با نوع مدرسه قابل تبیین است. در تحلیل نهایی این نتیجه به دست آمد که توجه دبیران زن به مؤلف ههایی نظیر انعطا فپذیری در تدریس، به سطح تسلّ ط رساندن دان شآموزان، شفافیت در ارائه درس، حمایت از یادگیری شاگردان، توانمندسازی خویشتن و بهر هگیری از نظرات دیگران، تنوع در تدریس، تلکی فدهی و مطالبه، به طور معناداری با پیشرفت تحصیلی دان شآموزان ایشان ارتباط دارد. در مقابل، نمر ههای دان شآموزانِ دبیران مردی که دان شآموزان را به مطالعه قبلی تشویق م یکنند، در خلال تدریس به طور مکرر به وارسی یادگیری بچ هها م یپردازند و به ارزشیابی و آزمون بیشتر گرایش دارند، به طور معنادار از نمر ههای دان شآموزانِ دبیران زنی که به این مهار تها گرایش دارند، بالاتر است. به نظر م یرسد نحوه بهر هگیری متفاوت دبیران زن و مرد از مهار تهای تدریس اثربخش، پیامدهای متفاوتی را از نظر پیشرفت تحصیلی دان شآموزان به دنبال دارد.
مقایسه اثربخشی روش دُر و روش ترکیبی(آموزش مستقیم وآگاهی واج شناختی)بر علائم نارساخوانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
133 - 156
حوزه های تخصصی:
هدف:هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش دُروروش ترکیبی(آموزش مستقیم و آگاهی واج شناختی) بر علائم نارسا خوانی بود.روش شناسی:روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان نارسا خوان که به مراکز اختلالات یادگیری شهر ارومیه در سال تحصیلی 97-98 مراجعه و تعداد45نفر به صورت هدفمند در دو گروه آزمایشی ویک گروه کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند. در یک گروه روش دُر و در گروه دیگر روش ترکیبی هریک به مدت 20 جلسه ی 60دقیقه ای اجرا گردید. برای جمع آوری داده ها از آزمون خواندن ونارسا خوانی استفاده شد.تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری بود. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش دُر و ترکیبی(آموزش مستقیم و آگاهی واج شناختی) به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل بر علائم نارسا خوانی اثربخش بوده اند(p <.05). همچنین نتایج مقایسه های زوجی نشان داد گروه ترکیبی(آموزش مستقیم و آگاهی واج شناختی)در اکثر مولفه های خواندن نسبت به گروه دُر اثربخش-تراست.نتیجه گیری:با توجه به اثربخشی آموزش آگاهی واج شناختی و مستقیم بصورت ترکیبی بر علائم نارسا خوانی دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است.
خودکارسازی حقایق اساسی ضرب در کودکانِ با ناتوانی یادگیری ریاضی: یکپارچه سازی یادگیری مفهومی و یادگیری مبتنی بر حافظه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارآمدی رویکرد تلفیقی به آموزش خودکارسازی حقایق ضرب در دانش آموزان با ناتوانی ریاضی بود. پژوهش حاضر در قالب یک طرح تک آزمودنی با چند خط پایه هم زمان انجام شد. تعداد پنج دانش آموز با ناتوانی ریاضی با استفاده از نسخه ایرانی مقیاس هوشی وکسلر - ویرایش پنجم، آزمون ریاضیات ایران کی مت و بر اساس ملاک های ورود و خروج از میان تعدادی از دانش آموز معرفی شده به مرکز اختلالات یادگیری انتخاب شدند. مداخله آموزشی شامل آموزش مفهومی حقایق و راهبردهای ضرب با استفاده از آموزش مستقیم و سه حالت بازنمایی دانش (عینی - نمادین - انتزاعی) و خودکارسازی حقایق آموخته شده با استفاده از روش تشخیص - تمرین - تصحیح در ۱۷ جلسه (به طور میانگین ۳۰ دقیقه ای) ارائه شد. داده ها با استفاده از یک آزمون خود کاری ریاضی جمع آوری و با استفاده از نرم افزار R به صورت دیداری و کمی تحلیل شدند. تحلیل های دیداری و شاخص های ناهمپوشانی و نیز اندازه های اثر به دست آمده (بیشترین ۸۹/۲ و کمترین ۴۵/۲) افزایش معنادار در عملکرد را برای هر پنج شرکت کننده نشان دادند. همچنین یافته ها پایداری خودکاری به دست آمده در مرحله نگه داری را نیز تأیید کردند. به نظر میرسد یافته های این پژوهش می تواند رویکردی یکپارچه و مؤثر از آموزش شامل یادگیری مفهومی و یادگیری مبتنی بر حافظه را برای خودکارسازی حقایق ضرب در اختیار معلمان و درمانگران قرار دهد.
اثربخشی آموزش مستقیم و غیر مستقیم براهمالکاری تحصیلی در دانش آموزان کنکوری
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم دی ۱۴۰۰ شماره ۴۳
161 - 146
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور اثر بخشی آموزش مستقیم و غیر مستقیم بر اهمالکاری تحصیلی دردانش آموزان کنکوری انجام گرفت. روش از نوع نیمه آزمایشی بود . جامعه آماری در پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع متوسط دوم استان البرز بودند. که بر اساس آخرین آمار تعداد 5086 دانش آموز دختر و پسربودکه در سال 1399-1400 که مشغول به تحصیل بودند. که نمونه ای به حجم 30دانش آموز در دو گروه آزماش و کنترل انتخاب شد با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور سنجش متغیرهای مورد استفاده در پژوهش از پرسشنامه « اهمالکاری تحصیلی که توسط سواری ( 1391 ) ساخته شده و پروتکل آموزشی مستقیم و غیر مستقیم استفاده گردید. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین اهمالکاری تحصیلی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود داردو بین اهمالکاری تحصیلی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد.و بین گروه ها از نظر ابعاد اهمالکاری تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین گروه ها از نظر ابعاد اهمالکاری تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد و میزان سطح معنا داری 05/0 بود.
ارزیابی روش تدریس اکتشافی هدایت شده برای درسِ هندسه نقوش دوره کارشناسی صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب روش مناسب تدریس، از جمله موارد ضروری در افزایش کیفیت فرایند آموزش است و تأثیر گذاری عمیق بر یادگیری فراگیران خواهد داشت. با توجه به ماهیت دروس هنر و صنایع دستی، ضروری است روش هایی انتخاب شود که علاوه بر یادگیری، آنچه را در آموز ش هنر اهمیت دارد، نیز به فراخور مورد توجه قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان یادگیری و رضایت از تدریس دانشجویان رشته صنایع دستی ورودی 1397 دانشگاه اراک، به بررسی روش های آموزش مستقیم و اکتشافی هدایت شده در درس «هندسه نقوش در صنایع دستی ایران 1» پرداخته است. پرسش های تحقیق نیز چنین مطرح می شود که: روش تدریس اکتشافی هدایت شده چه تأثیری در میزان یادگیری دانشجویان درس هندسه نقوش در صنایع دستی ایران دارد؟ و همچنین میزان رضایتمندی دانشجویان درس هندسه نقوش در صنایع دستی ایران از روش تدریس اکتشافی هدایت شده چگونه است؟ روش پژوهش، نیمه تجربی و با استفاده از دو گروه آزمایش و کنترل که به روش تصادفی انتخاب شده اند، انجام شده است. ابزار گردآوری داده، آزمون نهایی عملی مشترک و همچنین پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس لیکرت و مشتمل بر 20 سؤال و ۴ خرده مقیاس برای بررسی میزان رضایت از تدریس است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از آزمون عملی، سه مؤلفه کیفی «کشف روش ترسیم»، «ایده پردازی و ترسیم نقوش بدیع» و «زمان» و همچنین میانگین نمرات اکتسابی هر دو گروه و برای داد ه های حاصل از پرسشنامه رضایتمندی، میانگین پاسخ ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر آن است که روش آموزشی اکتشافی هدایت شده، از تأثیرگذاری بیشتری در فرایند یادگیری عمیق دانشجویان در این درس برخوردار است. همچنین میزان نمرات اکتسابی دانشجویان و رضایت از تدریس آن ها در روش اکتشافی هدایت شده بیشتر بوده است. به طور کلی، چنین روشی قابلیت افزایش میزان خلاقیت دانشجویان این درس را خواهد داشت.
تحلیل ساخت شکنانه مؤلفه های آموزش مستقیم از منظر یادگیری در کلاس درس معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
۵۹-۴۱
حوزه های تخصصی:
تبدیل محیط آموزشی به محیط یادگیری از طریق تلفیق آموزش با فناوری های نوین و تغییر نقش مؤلفه های آموزشی موردتوجه اندیشمندان تربیتی قرارگرفته است، به همین دلیل هدف این نوشتار شناسایی قطب های تضاد در آموزش مستقیم و ارائه راهبردهایی برای توانمندسازی قطب های مغلوب است. برای نیل به این هدف از مراحل شش گانه روش ساخت شکنی بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که در ابعاد مختلف رویکرد آموزش مستقیم تغییراتی صورت می گیرد من جمله: 1- تغییر نقش معلم از حالت تحکمی و انتقال دهنده صرف دانش به حالت تسهیل گر امر یادگیری 2- تغییر نقش دانش آموز از منفعل و مغفول مانده چرخه یادگیری به عنصر فعال و مسئول در امر آموزش 3- تغییر روش تدریس معلم محور به روش دانش آموز محور مانند پروژه محوری، کاوشگری، آزمایشگاهی4 - تغییر محتوای آموزشی از حالت منولوگی کتاب ثابت به حالت دیالوگی و حالاتی مبتنی بر؛ استفاده از تجارب دانش آموزان، محتوای الکترونیکی تولید شده توسط هر دو سوی جریان یادگیری(معلم و شاگرد)، شبکه های اجتماعی و سایت های اینترنتی 5- تغییر فضای آموزشی و فیزیکی کلاس درس از حالت سنتی خود به سمت محیطی شاد با مشارکت حداکثری فراگیران در امر یادگیری5- تغییر ارزشیابی از حالت مداد کاغذی به تلفیقی از روش های مختلف و بهره گرفتن از روشهای الکترونیکی و خود سنجی. این تغییرات بیانگر تغییر زاویه نگاه به این امر می باشدکه فضای لازم برای تغییر آموزش و به میدان آمدن رویکرد کلاس معکوس مهیا گردد و با استفاده از ویژگی های کلاس معکوس به مفهوم جدیدی از یادگیری دست یابیم تا جوابگوی نیازهای یادگیرندگان عصر دیجیتالی باشد.