فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
149 - 167
حوزههای تخصصی:
دادگری از موضوعات اصلی اندیشه سیاسی ایرانشهری است. درک نظم مقدس کیهانی برای برقراری «داد»، به عنوان خویش کاری اصلی شاه فرهمند، امری ضروری بود. تعلیم نظم مقدس کیهانی به شاهان، مستلزم نقش آفرینی وزیر دانا و روش اندرزنامه ای بود که وجه مهمی از تاریخ اندیشه و آثار فرهنگ و هنر ایران را شکل می دهد. محور اصلی این آثار چگونگی تنظیم روابط شاه و رعیت و برقراری «داد» در جامعه بود. بنابراین بررسی و درک بسیاری از ظرایف آثار به جای مانده از هنر و ادبیات ایران مستلزم توجه به سنت اندرزنامه نویسی است. در دوران تیموریان نیز نگارش و یا بازتولید آثار اندرزنامه ای باهدف هدایت سلاطین تیموری به دادگری موردتوجه بود. نسخه خمسه نظامی که از کتابخانه دربار سلطان حسین بایقرا به جای مانده، یکی از نفیس ترین اندرزنامه های ایران است. در این نسخه با هنرمندی کمال الدین بهزاد، یکی از آثار شاخص نگارگری ایران با موضوع بنای کاخ خورنق نقش بسته است. با توجه به اهمیت خمسه نظامی و هنر نگارگری، بررسی ضرورت عینیت یافتن دادگری در این نگاره، قابل تأمل است. در مطالعه پیش رو با توجه به محوریت موضوع دادورزی در روابط شاه و رعیت در اندرزنامه ها و عینیت یافتن رعایا در حال بنای کاخی برای شاه در این نگاره، باهدف شناخت نسبت مفهوم دادگری با نگاره کاخ خورنق، این سؤال طرح شد که روایت خمسه نظامی از بنای کاخ خورنق و تصویرگری آن توسط کمال الدین بهزاد چه نسبتی با ضرورت برپایی و تداوم دادگری، در زمان حکومت سلطان حسین بایقرا دارد؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی ضرورت های سیاسی-اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان داد نگاره بنای کاخ خورنق، در زمره آثار اندرزنامه ای و آشکارکننده ضرورت توجه حاکم به برقراری و تداوم دادگری است.
مطالعه تطبیقی الگوی ساختاری مشابه در الواح چوبی سده های چهارم و پنجم هجری (مورد پژوهی: الواح چوبی موجود در موزه تخت جمشید شیراز، مجموعه رابنو، موزه عربی قاهره با تاریخ 363 ه.ق و موزه ملی ایران با تاریخ 520 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
183 - 197
حوزههای تخصصی:
امروزه چند لوح چوبی متعلق به مزار امام علی(ع) که به دستور عضد الدوله دیلمی ساخته شد(363 ه.ق) در موزه های جهان نگهداری می شود؛ اما یک لوح چوبی دیگر مربوط به همین دوره که در موزه تخت جمشید شیراز وجود دارد، دارای الگوی مشترک در ساختار و کتیبه هایی با مضمون مشابه با این آثار می باشد و حاوی محتوای شیعی توأم با حمایت او هستند. علاوه بر این آثار، یک لوح چوبی با تاریخ ساخت 520 ه.ق در موزه ملی ایران وجود دارد که دارای اشتراکاتی با آثار مورداشاره است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اصول الگوی ساختاری و کتیبه های این آثار و تطبیق آن ها با یکدیگر است. سؤالات هم عبارت اند از:1. این آثار چوبی دارای چه ساختاری در طراحی و کتیبه ها هستند؟ 2. اصول ساختاری طراحی و کتیبه های این آثار تا چه اندازه به هم شباهت دارند؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی می باشد و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار فیش و عکاسی است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات کیفی است. نتایج نشان داد آثار چوبی نام برده ازنظر ساختار و ترکیب بندی از الگوی مشترک پیروی می کنند و ترکیب بندی آن ها به شکل محرابی است. در تمامی آثار موردبررسی از نقوش گیاهی برگرفته از دوران ساسانی استفاده شده است. همچنین کتیبه هایی به خط کوفی ساده با مضامین و طراحی مشابه وجود دارد. سبک و متن کتیبه های الواح چوبی موردبررسی را می توان با تاریخ مشابه در لوح چوبی موجود در موزه ملی ایران با تاریخ متأخرتر مشاهده کرد که نشان دهنده ادامه و حفظ سبک حکاکی روی چوب توسط هنرمندان است. بیشترین وجه اشتراک در لوح چوبی موجود در موزه تخت جمشید شیراز و لوح چوبی موجود در مجموعه رابنو دیده می شود و تنها وجه افتراق آن ها استفاده از کتیبه های بیشتر در لوح چوبی مجموعه رابنو است. با توجه به متن مشترک کتیبه الواح چوبی متعلق به مزار امام علی(ع) با لوح چوبی موجود در موزه تخت جمشید شیراز، می توان نتیجه گرفت که لوح چوبی موزه تخت جمشید هم جزئی از همان مجموعه ارزشمند است.
مطالعه باستان شناسی روش تزئین سفالی نقش کنده در گلابه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
199 - 215
حوزههای تخصصی:
در دوره اسلامی انواع مختلفی از روش های تزئینی سفالگری مورداستفاده قرارگرفته و در کارگاه های سفالگری مناطق مختلف ایران، شیوه های متنوعی از روش های تزئین، ابداع شده است. یکی از روش هایی که نقش بسیار اساسی در رشد فنّاوری سفالگری اسلامی ایفا کرده شیوه «نقش کنده در گلابه» (اسگرافیتو) است. این روش هم زمان با سده های سوم و چهارم هجری، آغاز و طی مراحل تکوین خود در سده های پنجم تا هفتم هجری به اوج خود رسید. این شیوه در اوایل دوره اسلامی روی سفال های بدون لعاب و سپس از اواخر سده سوم هجری هم زمان با شروع روش لعاب پاشیده به عنوان یکی از مهم ترین شیوه های تزئینی مورداستفاده قرار گرفت. این نوع روش در ایران به سه نوع گروس، آق کند و آمل تقسیم می شوند. هدف پژوهش حاضر مطالعه شمال غرب ایران، به عنوان خاستگاه اصلی این نوع سفال به دلیل کشف گروه قابل توجهی از این نوع سفالینه ها هم زمان با سده های سوم تا هفتم هجری در شمال غرب ایران است. در این پژوهش سعی شده به این دو سؤال اساسی پاسخ داده شود: 1. سفال اسگرافیتو در شمال غرب ایران در کدام مراکز تولیدشده اند؟ 2. سفال های اسگرافیتو شمال غرب ایران دارای چه ویژگی هایی بوده اند؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است. نتایج این مطالعه نشان داد سفال اسگرافیتو در شمال غربی ایران، در مناطق مختلفی ازجمله شهر فعلی تبریز، محوطه های شهرستان چاراویماق (آغچه ریش، قره آغاج، شهر دل، عزیز کندی و غیره)، آق کند، شیخ تپه ارومیه ، منطقه گروس، تخت سلیمان، شهر فعلی زنجان، سلطانیه و برخی شهرهای استان اردبیل تولیدشده است. همچنین مشخص شد دو نوع سفال گروس و آق کند از سبک های رایج این منطقه در تولید سفال نوع اسگرافیتو بوده که در آن ها، بیشتر از نقشمایه های هندسی، گیاهی و حیوانی استفاده شده و از نقشمایه های کتیبه ای و انسانی کمتر استفاده شده است.
بررسی عناصر چندرسانه ای مؤثر در تصویرسازی علمی- آموزشی (با تأکید بر فناوری هولوگرافیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۷
76 - 91
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تصویرسازی علمی- آموزشی نقشی مهم و تأثیرگذار در ساده سازی مفاهیم پیچیده و جذابیت بصری آن ها برای فراگیران ایفا می کند. عناصر چندرسانه ای، مانند تصاویر، نمودارها و تصاویر متحرک، در کنار صداها و موسیقی، اثربخشی تصاویر آموزشی را افزایش می دهند. این عناصر، یک بسته جامع نمایش بصری ارائه می کنند که می تواند اطلاعات متنی را پشتیبانی و تقویت کند. به عبارت دیگر، چندرسانه ای ها شاخه هایی نوین از تصویرسازی هستند که براساس دست آوردهای فناورانه معاصر و نیز ورود به عرصه هایی مرکب از عناصر هنری و رایانه، جایگاه ویژه ای در دوران ما یافته اند. فراگیران می توانند مفاهیم انتزاعی را تجسم کنند، فرآیندها را درک کنند و ارتباط میان ایده های مختلف را آسان تر درک و برقرار کنند. علاوه بر این، از عناصر چندرسانه ای می توان برای ارائه نمونه های واقعی و مطالعات موردی استفاده نموده و تجربه یادگیری را مرتبط تر و کاربردی تر کرد. با پیشرفت فناوری و هنرهای جدید، اکنون معلمان به طیف گسترده ای از عناصر چندرسانه ای برای ایجاد تجسم های آموزشی جامع تر دسترسی دارند. یکی از این فناوری ها که توجه زیادی را به خود جلب کرده، فناوری هولوگرافیک است. این پژوهش به بررسی و تبیین نقش و جایگاه تصویرگران علمی- آموزشی در خلق محتواهای تصویری- آموزشی چندرسانه ای، مبتنی بر فناوری نوین هولوگرافیک، پرداخته است. در این راستا، پژوهش حاضر برای پاسخگویی به این پرسش صورت می پذیرد: کیفیت تأثیرگذاری عناصر چندرسانه ای در تصویرسازی علمی- آموزشی، متکی بر فناوری هولوگرافیک، چگونه است؟روش پژوهش: پژوهش حاضر که از نوع نظری است، با هدف بررسی میزان و کیفیت تأثیر عناصر چندرسانه ای در تصویرسازی علمی- آموزشی، به ویژه متکی بر فناوری هولوگرافیک و به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و اسناد الکترونیکی تنظیم شده است.یافته ها: با استفاده از قدرت تصویرگری چندرسانه ای، و تکیه بر فناوری هولوگرافیک و ترکیب محرک های دیداری، شنیداری و لامسه، مخاطبان می توانند با درک فضایی ملموس تر و مطالعه چندوجهی سوژه، به دلخواه خود، یادگیری فراگیرتری تجربه کنند که درک، حفظ و مهارت های تفکر انتقادی را بیش از پیش افزایش می دهد.نتیجه گیری: ادغام عناصر چندرسانه ای با پلتفرم های مبتنی بر سیستم های یادگیری نوین، دسترسی و همکاری یکپارچه را در دستگاه ها و مکان های مختلف امکان پذیر می سازد. چندرسانه ای ها، به ویژه از نوع هولوگرافیک، دارای امکاناتی بی پایان هستند و تصویرگران با افزودن وجوه خلاقانه و ایده پردازی های نوآورانه خویش به این رسانه های نو می توانند سازوکارهای کمی و کیفی آموزش را متحول سازند.
بررسی و تحلیل معماری مورفینگ بر شکل گیری آثار رم کولهاس (مطالعه موردی: خانه موسیقی پورتو)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تا کنون مفاهیم معماری در حال نقد و بررسی است. فرم از مفاهیم اولیه و پایه معماری است که همواره تأثیر مستقیمی بر طراحی معماران دارد. فرم بیان کننده نظام ارزشی است و از مسائل بنیادین معماری به شمار می آید واژه مورفینگ برگرفته از کلمه فرم است. مورفینگ به معنای تغییر فرم از یک شکل به شکل دیگر است به گونه ای که فرم پیوستگی خود را حفظ کند و حالت جدیدی به خود بگیرد. در حقیقت مورفینگ به معنای انتقال اشکال هندسی است. بنای خانه موسیقی پورتو اثر رم کولهاس به عنوان نمونه موردی برای بررسی سبک مورفینگ در نظر گرفته شده است. کولهاس ازجمله معمارانی است که از ناممکن ها استقبال می کند و بناهای متفاوت با سبک های مختلف را طراحی و اجرا می کند. خانه موسیقی پورتو موفق ترین اثر این معمار است؛ که در این پژوهش مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. بررسی این موضوع که چگونه خدمات آموزشی شیوه تعامل مخاطبان با مؤسسات فرهنگی و به طور گسترده تر، با عملکرد هنری و خلاقیت را دوباره ابداع می کنند، حائز اهمیت است. پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی معماری مورفینگ و مؤلفه های اثرگذار بر شکل گیری خانه موسیقی پورتو اثر رم کولهاس شکل گرفته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تلفیقی از تحقیق «کمی» از نظریه به نمونه موردی، «کیفی» از نمونه مطالعه به نظریه مفاهیم بازشکافت خواهند شد. تحلیل و بررسی های انجام شده بین مؤلفه های مورفینگ و خانه موسیقی پورتو نشان می دهد طراحی کاسادا موزیک از نوع معماری مورفینگ بوده و مؤلفه های این سبک به طور واضح و آشکار در این بنا دیده می شود. طبق بررسی ها عواملی چون: تغییر حالت، پیوستگی، پیچیدگی و یکپارچگی تماماً در خانه موسیقی پورتو قابل مشاهده است.
نقش حافظه ی شناختی در رویداد پذیری مراکز تجاری بزرگ مقیاس (مطالعه موردی: مراکز تجاری ایران مال و امارات مال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
33 - 44
حوزههای تخصصی:
پرداختن به فضا و یا فضاپژوهی از حوزه هایی است که دستاوردهای آن می تواند طراحی فضا و تجربه ی آن را تغییر دهد. در همین راستا، این پژوهش در پی تفسیر نقش حافظه ی شناختی از منظر علوم شناختی در مواجهه با نظام فضایی و نظام نشانه ای در رویداد پذیری فضاهای بزرگ مقیاس است. روش شناسی این پژوهش در دستگاه تفسیری، به صورت کیفی و توصیفی است و با استفاده از فنون نگاشت رفتاری و نگاشت شناختی داده های تجربی استفاده کننده ی فضا را در دو مرکز تجاری با مساحتی بیش از یک میلیون مترمربع در تهران و دبی (ایران مال و دبی مال)، برداشت کرده است. فهم و تفسیر تجربه ی کاربران از نمونه ها نشان دادند که هر دو نظام، کاربرد و اثرگذاری متفاوتی در رویدادپذیری فضا دارند. نسبت نظام فضایی در رویداد پذیری بیشتر از نظام نشانه ای و سهم نظام نشانه ای در مسیریابی، به خاطرسپاری و به یاد اوری فضا در حافظه ی انسان بیشتر است.
تاثیر فرم هندسی سقف بر روی پارامترهای آکوستیک سالن موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
45 - 56
حوزههای تخصصی:
از زمان اولین تمدن ها، موسیقی یک قسمت جدایی ناپذیر از زندگی انسان ها بوده و به عنوان یک نوع ارتباط میان آنان و حیات محسوب می شده . در این مقاله به طراحی و آنالیز آکوستیک معماری در سالن موسیقی با استفاده از نرم افزار Odeon شده است. در طراحی داخلی این سالن 2 طرح معماری صورت گرفته؛ طرح اول سقف سالن به صورت قوس دار و طرح دوم، سقف به صورت شکست هایی منظم با احتساب فرکانس های صدایی طراحی شده است. پس از طراحی سالن و خروجی گرفتن از نرم افزارهای آکوستیکی پارامترها به ترتیب در سقف قوس دار و سقف شکست دار به قرار زیر است. زمان واخنش 1.65 و 1.3، انتقال وضوح گفتار 0.66 و 0.84، پارامتر EDT 1.15 و 1.2، از بین رفتن حروف صدا دار %3.1 و %1.86، تراز فشار صوتی 107.5 دسیبل و 105.7 دسیبل بوده است. نتیجه گیری می توان کرد که سقف دارای شکست در شرایط آکوستیکی بهتر از سقف قوس دار می باشد.
بررسی همانندی سرپوش ها در الگوهای پوششی و معماری (گزارش همانندی هشت الگوی سرپوش انسانی با سرپوش های معماری در کاخ توپکاپی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
6 - 17
حوزههای تخصصی:
برای رمزگشایی از خاستگاه نقش ها و آرایه های هنری، لازم است علاوه بر شناخت تمایلات عمده ذهن انسان، روند دادوستد شکلی بین هنرهای خویشاوند هم، مورد بررسی قرار گیرد تا با آشکارشدن اشتراکات ریخت شناسانه، امکان تحلیل منطقی آن ها فراهم شود. به نظر می رسد فهم رازهای شکلی هنر سرپوش سازی که در دو حوزه و مقیاس متفاوت پوششی و معماری کاربرد دارد از این قاعده مستثنی نیست. این پژوهش با مقایسه خطوط اصلی آثار به جای مانده این دو هنر، در پی پاسخ به پرسش های زیر است: چه میزان از اشتراکات در مقابله شکلی سرپوش های معمارانه و کلاه های مورد استفاده مردم در یک برش تاریخی، قابل شناسایی است؟ چه الگوهای مشترکی بین سرپوش های پوششی دوره عثمانی قرن 16 تا 19 و سرپوش های عناصر و اندام های معمارانه کاخ توپکاپی استانبول وجود دارد؟ این پژوهش با نشان دادن همانندی های شکلی بین سرپوش های پوششی یک دوره تاریخی و سرپوش های معماری هم عصر آن در کاخ توپکاپی، بر آن است تا ضمن رمزگشایی از ابهامات شکلی، نشان دهد چگونه تجربه های کاربردی و کامیابی های زیبایی شناختی، تحت تأثیر ناخودآگاه تباری، از یک هنر به هنر دیگر دست به دست می شود. مطالعات تحقیق به صورت کتابخانه ای و با رویکرد روان پویایی به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. نمونه های آماری سرپوش های پوششی از حوزه فرهنگی عثمانی قرون 16 تا 19 و نمونه های معماری از کاخ توپکاپی استانبول انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد دست کم هشت الگوی همانند در بین الگوهای سرپوش مردمان این سرزمین در دوره عثمانی و سرپوش های اجزای تزئینی و ارکان معماری قابل تشخیص است. به نظر می رسد خوگیری به موتیف های آشنا تحت تأثیر مانایی آن ها در ناخودآگاه تباری، زمینه ساز بروز این پسند دیداری و این سوگیری زیبایی شناختی شده باشد.
تعیین عوامل مؤثر بر باز تعریف الگوی فضایی کاربری های درمانی کلان شهرها زمان پیدایش بیماری پاندامیک با رویکرد تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
87 - 100
حوزههای تخصصی:
بازتعریف و بازبینی تاب آوری فضاهای کاربری بهداشتی و درمانی رویکردی نوین برای کاهش آسیب پذیری و افزایش انعطاف پذیری شهرها در مواجهه با تنش ها و حوادث انسانی و غیرانسانی است. این رویکرد هدف دارد شهرها بتوانند در مواقع بحران به سرعت به شرایط جدید پاسخ داده و با کمترین آسیب به فعالیت خود ادامه دهند. به دلیل اهمیت ویژه فضاهای بهداشتی و درمانی در شرایط پاندمی، لازم است تدابیر و الگوهای اختصاصی برای افزایش تاب آوری این فضاها تدوین شود. در این مطالعه، برای شناسایی روابط و تعیین اولویت معیارها، از مدل های تصمیم گیری چند معیاره AHP و ANP با رویکرد فازی استفاده شده است. فضاهای کاربری درمانی منتخب تهران به دقت تحلیل و ارزیابی شوند.همچنین روش گردآوری اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و اساس هدف نظری کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی و تحلیلی و نیز روش تجزیه وتحلیل اطلاعات مورداستفاده قرارگرفته است.
نقش مدیریت شهری در افزایش کیفیت نگهداشت بناهای تاریخی
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، مدیریت شهری فراتر از وظایف سنتی خود عمل می کند و به عنوان یک مسئولیت استراتژیک با پیامدهای عملیاتی متعدد، با حوزه های قدرت، سیاست، اجتماع و اقتصاد شهری تعاملات ناگسستنی برقرار می سازد. در این راستا، حفظ و نگهداری میراث فرهنگی، به ویژه بناهای تاریخی، به عنوان هویت ساز و معرف فرهنگ و تمدن، نقشی کلیدی در توسعه پایدار شهری ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مدیریت شهری در ارتقای کیفیت نگهداری بناهای تاریخی در کلانشهر تهران به انجام رسید. این پژوهش از نوع همبستگی بوده و با گردآوری اطلاعات از 373 نفر از کارکنان و مدیران شهرداری تهران، به بررسی رابطه بین متغیرهای مرتبط با مدیریت شهری و کیفیت نگهداری بناهای تاریخی پرداخته است. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با روش معادلات ساختاری و نرم افزار SmartPLS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین متغیرهای شهرداری، شورای شهر، اتاق بازرگانی و سایر ارگان ها با کیفیت نگهداری بناهای تاریخی، همبستگی معنی داری وجود دارد. این یافته ها حاکی از آن است که مدیریت شهری در سطوح مختلف سازمانی و در تعامل با سایر ذینفعان، نقشی کلیدی در ارتقای کیفیت نگهداری این میراث ارزشمند ایفا می کند مدیریت شهری در حفظ و ارتقای کیفیت بناهای تاریخی به عنوان نماد هویت و فرهنگ شهری، نقشی اساسی بر عهده دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تعامل سازنده بین سطوح مختلف سازمانی شهرداری، شورای شهر، اتاق بازرگانی و سایر ذینفعان، در کنار برنامه ریزی و اجرای سیاست های کارآمد، می تواند به ارتقای کیفیت نگهداری بناهای تاریخی و حفظ این میراث ارزشمند برای نسل های آینده کمک کند.
فرهنگ مصرفی در مجتمع های تجاری کلان شهرهای ایران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی فرهنگ مصرفی در مجتمع های تجاری کلان شهرهای ایران پرداخته است. در دو دهه اخیر، کلان شهرهای ایران شاهد تحولات عمده ای در ساخت و ساز مجتمع های تجاری بوده اند که این فضاها به عنوان نمادهای اجتماعی و فرهنگی نیز مورد توجه قرار گرفته اند. هدف این تحقیق تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری فرهنگ مصرفی در این مجتمع ها و تأثیرات اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی آن ها است. مسئله اصلی این مقاله بررسی نحوه تأثیرگذاری تحولات اقتصادی، جهانی شدن، تغییرات اجتماعی، و فناوری های نوین بر فرهنگ مصرفی در مجتمع های تجاری کلان شهرها است. از این رو سؤال تحقیق به طور خاص به این موضوع می پردازد که چگونه این عوامل باعث تغییر در الگوی مصرف و رفتارهای خرید افراد شده و چه تأثیراتی بر تعاملات اجتماعی و هویت فرهنگی دارند. روش تحقیق شامل تحلیل و بررسی متون موجود، مصاحبه با متخصصان، و ارزیابی داده های میدانی از مجتمع های تجاری مختلف است. این روش به بررسی تغییرات اقتصادی و اجتماعی و نحوه تأثیر آن ها بر الگوی مصرف مردم می پردازد و تأثیرات فناوری و جهانی شدن بر ذائقه مصرفی را نیز تحلیل می نماید. نتایج تحقیق نشان می دهد که مجتمع های تجاری نه تنها به عنوان مراکز خرید، بلکه به عنوان فضاهای اجتماعی و فرهنگی مهمی در جامعه ایفای نقش می نمایند. از طرفی تحولات اقتصادی و افزایش درآمد خانوارها منجر به افزایش تقاضا برای کالاهای لوکس شده، این در حالیست که جهانی شدن و فناوری های نوین به تغییر ذائقه مصرفی افراد در این حیطه دامن می زند. در این راستا این مجتمع ها ضمن فراهم آوردن فرصت هایی جهت برقراری تعاملات اجتماعی و فرهنگی به توسعه اقتصادی شهرها نیز کمک شایانی می نماید.
تحلیل سیستمیِ فرایند تعادل در اجزای ساختاری بناهای تاریخی؛ مورد مطالعه: تحلیل گرافیکی طاق چهاربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
205 - 224
حوزههای تخصصی:
رفتار بناهای تاریخی به سادگی قابل پیش بینی نیست و یکی از راه های درک بهتر این رفتار، در نظر گرفتن آن همچون یک سیستم پیچیده است. در نظریه سیستم های پیچیده به پدیده ها، لایه لایه نگاه می شود و تمرکز بر روابط میان اطلاعات است. سیستم ها با ماهیت متفاوتِ فرایندهایشان در هر لایه، الگوی رفتاری خاصی را بروز می دهند که از هم افزایی این لایه ها، رفتارِ کلِ سیستم پیش بینی پذیر می شود. از دریچه این نظریه، رفتار در بنای تاریخی مفهوم جامع تری را در بر می گیرد و تنها شامل سازه نمی شود. ازسویی دیگر، پیشینه تحلیلِ سازه در بناهای تاریخی نشان از اهمیت هندسه در حفظِ تعادل بنا دارد؛ درحالی که ابزارهای ماشینی که امروزه متداول هستند، از اصول دیگری در تحلیل های خود استفاده می کنند و به دلیل داشتنِ پیش فرض های ساده انگارانه، نتایج قابل اطمینانی هم ارائه نمی دهند. در این مقاله، با تبیین چارچوب مفهومی برای شناخت یک بنای تاریخی براساس نظریه سیستم های پیچیده، استدلال می شود که تحلیلِ رفتار در یک بنای تاریخی ازسویی منوط به بررسی فرایندهایِ لایه هایِ متفاوتِ بناست و ازسویی دیگر، مستلزم به کارگیری دانشِ تجربی در این گونه بناهاست. سپس، با بررسی سیر تاریخی تحلیلِ تعادل در بناهای تاریخی، نتیجه گیری می شود که از ترکیب روش حدی و ابزار استاتیک گرافیکی می توان پیچیدگیِ رفتار در عناصر سازه ای یک بنای تاریخی را به کمک تحلیل یک فرایندِ اطلاعات محور، از مسیر حرکت نیروی رانش در بنا ارزیابی کرد. این مقاله توصیفی تحلیلی با پیاده سازیِ این شیوه بر روی یک تاق چهاربخش به عنوان یک جزء از بنای تاریخی، پیشنهاد خود را به صورت عملی ارائه می کند.
تحلیل نشانه شناختی سینمای جنایی هیچکاک از منظر جرم شناسی مکانی (مطالعه موردی: فیلم روانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
71 - 86
حوزههای تخصصی:
سینما و معماری، دو هنر شناخته شده ای هستند که دارای اشتراکات قابل توجهی با یکدیگر در خلق هنر و فضا می باشند. سینمای هیچکاک یکی از بسترهای قوی سینمای جهان در ژانرهای سینمایی از جمله ژانر سینمایی جنایی می باشد که در آن اشتراکات سینما و معماری نیز قویاً به چشم می خورد. ابعاد و زوایای جرم شناختی در ژانرهای جنایی یکی از مولفه های سازنده سینمایی است که تاکنون در قالب روابط مشترک سینما و معماری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، شناخت روابط سه سویه مابین سینما، معماری و جرم در بستر سینمای جنایی هیچکاک و به کمک تحلیل فیلم «روانی» به عنوان شناخته شده ترین فیلم جنایی هیچکاک می باشد که حلقه سوم این روابط با ایده نوین «جرم شناسی مکانی» در آن قابل تفسیر است. رویکرد این پژوهش، کیفی و تکنیک پژوهش؛ نشانه شناسی با رویکرد مرکب دوسوسور و بارت به منظور شناسایی نظام نشانه ای و شناسایی فضاهای معمارانه استقراریافته در آن فیلم و واکاوی نشانه شناسانه فضاهای معمارانه و شهری از منظر جرم شناسی مکانی است. یافته های پژوهش؛ نشانگر وجود دسته ای از دال ها و مدلول ها در قالب یک نظام نشانه ای همسو با بافتار معنایی سینمای جنایی هیچکاک و فضای شهری و معمارانه قوی پشتیبان آن است. به علاوه، فضاهای معمارانه فیلم روانی بیشتر از آن که با ادبیات نظری جرم شناسی محیطی قابل تفسیر و تبیین باشند با ادبیات نظری جرم شناسی مکانی قابل تبیین می باشد و این مهم نشان دهنده بلوغ هیچکاک و پیش گامی سینمایش با حداقل پنجاه سال از زمان ساخت فیلم تا تولد جرم شناسی نوین مکانی یعنی طی سالهای 1960 الی 2010 میلادی است. در مجموع، نتایج پژوهش گویای فراروی از اشتراکات دو سویه شناخته شده مابین دو هنر سینما و معماری و گسترش آن در قالب یک طیف سه سطحی «سینما- معماری- جرم» در بستر سینمای جنایی کارگردان شهیری به نام آلفرد هیچکاک است که علاوه بر پُر کردن خلاءهای پژوهشی، طنینن انداز اصطلاح «هیچکاکی که نمی شناسید» نیز می باشد.
مطالعه تطبیقی نقش زنان در موسیقی سوگ اقوام بختیاری و سیستانی (با تاکید بر بررسی آیین های سوگواری گاگِریوَه و اَرده خوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی بومی به عنوان یکی از انواع موسیقی، نمودی است از احوالات مردم و آداب و رسوم مخصوص هر قوم و به نوعی تاریخ شفاهی آن سرزمین محسوب می شود و حضور زنان در موسیقی اقوام می تواند بیانگر بخشی از بینش مردمان نواحی مختلف باشد. موسیقی بومی با توجه به محتوا، مضامین و کاربردشان، دارای اقسام مختلفی است و موسیقی سوگ به عنوان یکی از اقسام موسیقی بومی به مجموعه ای از موسیقی و آوازهایی اطلاق می شود که در مدح و غم از دست دادن فرد متوفی و در مراسم سوگواری خوانده شوند. هدف از این پژوهش پاسخ به این پرسش است که در آیین های سوگواری«گاگِریوَ» در اقوام بختیاری و «اَرده خوانی» در اقوام سیستانی، در اجرای آواها و برگزاری مراسم توسط زنان، چه شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد؟ از علل انتخاب این دو قوم می توان به پیشینه فرهنگی، قدمت آداب و رسوم و نیز شباهت آیین های قومی این اقوام به یکدیگر اشاره کرد. در این راستا، به روش کتابخانه ای و بررسی مقالات منتشر شده و مصاحبه از چند تن از اقوام بختیاری و سیستانی، نقش زنان در این سوگ آواهای بومی به شیوه تطبیق مضمونی و روش تحلیلی، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. با توجه به یافته های انجام شده، به نظر می رسد، زنان در هر دو قوم به عنوان اجرا کننده سوگ آواها، نقش مهمی را در زنده نگه داشتن فرهنگ بومی و مذهبی این اقوام ایفا می کنند و در مجموع دارای وجوه مشترکی در محتوا و مفاهیمی نمادین چون روایی بودن و شیوه اجرای موسیقی سوگ، وزن و قالب ابیات سوگ سرود ها، هستند. پژوهش در راستای موسیقی بومی و مکتوب نمودن آنچه به عنوان باورهای یک قوم در قالب موسیقی بیان می شود، می تواند سبب حفظ و گسترش موسیقی اقوام شده و از نابودی آداب و رسوم، باورها، فرهنگ اصیل و زبان بومی هر قوم، جلوگیری کرده و سبب ماندگاری هویت بومی و فرهنگی و تاریخ شفاهی آن اقوام گردد.
مجموعه های معماری ساخته شده بر اساس الگوی جلوخان در دوران تیموریان، شیبانیان و اشترخانیان ازبک (نمونه های موردی: سلطان سعادت، آنو و چهاربکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
۵۸-۵۹
حوزههای تخصصی:
جلوخان به محوطه ای گشاده در مقابل سردر ابنیه گفته می شود که استفاده از آن از عهد صفوی تا دوره معاصر بسیار فراگیر بوده است. با وجود این، شکل گیری و تحول الگوی جلوخان را نمی توان تنها منحصر به این دوران زمانی دانست. شواهد و نمونه های برجای مانده از عهد تیموری، گویای حضور این الگو در معماری این دوره است. پیروی از الگوی جلوخان در ساخت مجموعه های معماری در منطقه ماوراءالنهر و خراسان بزرگ، پس از دوره تیموریان و در عصر شیبانیان و اشترخانیان نیز تداوم یافته که گویای اهمیت الگوی فوق در طراحی مجموعه های معماری در این منطقه جغرافیایی و این دوران تاریخی است. این پژوهش قصد دارد تا با بررسی نمونه های اولیه و همچنین دو نمونه شاخص متعلق به عصر تیموری (مجموعه سلطان سعادت و آنو) و یک نمونه متعلق به دوره شیبانیان (مجموعه چهاربکر) و همچنین نمونه های متاخر دیگر در این منطقه جغرافیایی، ریشه های شکل گیری این فرم از مجموعه سازی که در معماری ایران حضوری موثر داشته را تبیین نماید. سوالات اصلی که این پژوهش در پی پاسخ به آن بوده این است که، ریشه های شکل گیری مجموعه جلوخان دار در منطقه ماوراءالنهر و خراسان بزرگ در طول دوران تیموری و ازبکان شیبانی و اشترخانی چه بوده است؟ بر اساس تحولات مجموعه های جلوخان دار در سه عصر تیموریان، شیبانیان و اشترخانیان، این مجموعه ها را در چند دسته از لحاظ ساختار قرارگیری ابنیه می توان دسته بندی کرد؟ این پژوهش با رویکرد تحلیلی-تاریخی انجام گرفته و نتایج آن گویای آن است که مجموعه های جلوخان دار را می توان به دو دسته اصلی جلوخان دار سبک قاش و سبک جفت از لحاظ نحوه استقرار ابنیه تقسیم کرد. ریشه های جلوخان های سبک قاش را می توان در قاش سازی دو بنا که قدمتی طولانی در منطقه ماوراءالنهر داشته نسبت داد و ریشه جلوخان های جفت را نیز می توان حاصل عقب نشینی ابنیه از ردیف سایر بناها در کنار گذرها به منظور تقویت حس دعوت کنندگی دانست.
آینده پژوهی پیشرانهای خلاقانه مدیریت محلی ژئوسایت و ژئوتوریسم در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی روند توسعه و شناسایی پیشران های خلاقانه برای توانمندسازی جامعه و منابع محلی برای مدیریت ژئوتوریسم لازم و ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر آینده پژوهی پیشران های خلاقانه مدیریت محلی ژئوتوریسم و ژئوسایت ها در استان لرستان به عنوان پایتخت ژئوتوریسم کشور است. پژوهش حاضر از نظر هدف، جزئی از تحقیقات کاربردی و از نظر روش انجام به صورت آمیخته (کمی و کیفی) است. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان شامل مدیران کمپ های بومی گردی، مدیران دولتی، اساتید دانشگاههای استان و محققان و پژوهشگران گردشگری و ژئوتوریسم در استان لرستان بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی و به صوت هدفمند 30 کارشناس انتخاب شد. برای گردآوری داده ها و اطلاعات از پرسش نامه تاثیرات متقابل آینده پژوهی استفاده شد. جهت تحلیل اطلاعات از مدل ساختاری و نرم افزار Micmac استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن بود که مدیریت دهکده های توریستی و ژئوتوریسمی (36+)، شخصیت سازی نیروی انسانی مطابق با خواسته های فرهنگ گردشگران (36+)، آموزش روش های نوآورانه برای هدایت ژئوپارک ها (30+)، معرفی مزیت های رقابتی و ارزش اقتصادی ژئوتوریسم (19+)، مدیریت مشارکتی در جهت افزایش نقش فعال محلی در ژئوتوریسم (18+)، شناخت و تفسیر نیازها، علایق علمی، آموزشی و توریستی گردشگران (14+)، تبلیغات و بازاریابی تولیدات و محصولات نوآورانه محلی (13+)، مشارکت ذینفعان دولتی، صاحبان کسب و کارها و سازمان های غیردولتی (12+)، مدیریت مالی، دارایی های منطقه ای و پتانسیل های ژئوتوریسم (11+) و مدیریت مشاغل گردشگری برای رشد و توسعه ژئوپارک ها (11+) مهم ترین پیشران های کلیدی و نهایی خلاقانه مدیریت محلی ژئوتوریسم در استان لرستان می باشند. در راستای پژوهش پیشنهادتی برای پژوهش حاضر و تحقیقات آتی داده شد. نورآوری این پژوهش بر خلاف مطالعات گذشته، شناسایی پیشران های مدیریت ژئوتوریسم و ژئوسایت ها از منظر پیشران های خلاقانه محلی بوده است. ۰
تحلیل نقش و جایگاه زنان در قالی های قوم بلوچ بر اساس نظریه بازتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
۷۲-۵۳
حوزههای تخصصی:
بلوچ ها یکی از اقوام اصیل و شناخته شده ایرانی هستند که دارای بافت اجتماعی طایفه ای و قبیله ای بوده و در نواحی شرقی و جنوب شرقی ایران زندگی می کنند. قالی بافی به عنوان یکی از مهم ترین تولیدات سنتی در میان برخی طوایف بلوچ، رایج بوده و توسط زنان صورت می گیرد. زنان قالیباف با الهام از محیط پیرامون و متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم برجامعه ردپای حضور خود را در قالی ها برجای می گذارند. پژوهشگران اجتماعی عقیده دارند که هنرها همواره نشانه هایی از فرهنگ و سنت های تولیدکنندگان را به نمایش می گذارند که با مطالعه و تحلیل این نشانه ها می توان به اطلاعات زیادی در مورد جامعه دست یافت. مسئله اصلی پژوهش حاضر، ناشناخته بودن چگونگی حضور زنان در ساختار محتوایی و بصری قالی های تصویری بلوچی است. از این رو سوال اصلی پژوهش عبارت است از: بازتاب نقش زنان در ساختار بصری و محتوایی قالی های تصویری بلوچی چگونه است؟ هدف از پژوهش نیز شناسایی نقش زنان به عنوان پدیدآورندگان اصلی قالی های بلوچ در شکل گیری عناصر فنی، بصری و مضامین شکل گرفته در پیرامون قالی ها هست. بدین منظور، پژوهش با استفاده از داده های حاصل از منابع کتابخانه ای و مصاحبه های میدانی با 3 نفر از کارشناسان و خبرگان قالی بلوچ به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسید. به لحاظ نوع مواجهه با داده ها، پژوهش از نوع کیفی است و با تحلیل 22 نمونه از قالی های بلوچی که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند به انجام رسید. نتایج نشان دادند، حضور زنان در ساختار محتوایی و بصری قالی های بلوچی، در سه حوزه مشخص قابل مطالعه و دسته بندی است. این سه حوزه عبارت هستند از، الف: نام گذاری قالی ها با اسامی زنانه ب: نام گذاری نقوش با اسامی زنانه ج: بازنمایی زنان در قالب نقوش تصویری زنانه در قالی ها.
جلوه هایی از اسطوره در هنر: بررسی برخی ظروف آیینی در مراسم یسناخوانی
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
119 - 138
حوزههای تخصصی:
با در نظر گرفتن این امر که هنر در طول تاریخ همواره یکی از قالب هایی بوده که بشر تفکرات خود را از طریق آن منعکس می ساخته است، یکی از راه های شناخت اندیشه های انسان در دوره های گذشته بررسی آثار هنری برجای مانده است. آثار هنری کاربردی یا به عبارتی ابزارهایی با جلوه های هنری از مفیدترین سوژه های بررسی برای تدقیق در اندیشه بشر در طول تاریخ هستند. هدف پژوهش حاضر درک اندیشه های اساطیری دین زرتشتی از طریق بررسی ظروف مورد استفاده در آیین یسناخوانی است که یکی از مهم ترین آداب دینی جمعی زرتشتیان به شمار می آید. پرسش های پژوهش عبارتند از اینکه ابزار آیینی در مراسم خوانش یسنا چه اندیشه های اساطیری را برای ما آشکار می کنند؛ و اینکه چگونه می توان از پس نمودهای عینی اندیشه ها در مراسم مذکور به باورهای نهفته در آنها پی برد. روش های مورد استفاده عبارتند از مطالعه میدانی: شرکت در مراسم خواندن اوستا، تهیه عکس از ابزارها و مصاحبه با موبدان برگزارکننده مراسم؛ مطالعه کتابخانه ای: بررسی پیشینه باورهای زرتشتی، شناخت اساطیر زرتشتی؛ و در نهایت بررسی تحلیلی برای شناخت شیوه های جلوه اسطوره ها و باورها در ابزار آیینی است که در متن مقاله پس از معرفی هر کدام از ابزار آیینی آمده است. با بررسی های انجام شده امکان درک اسطوره های جاری در اندیشه پیروان آیین زرتشتی از ابتدای شکل گیری این دین و آیین هایش از طریق مطالعه ظروف مذکور تا حد زیادی ممکن شد. از یافته های تحقیقی می توان به این اشاره کرد که زرتشتیان چگونه در آیینی که آن را راهی برای کمک به برقراری نظم جهانی می دانسته اند، عناصری را گنجانده اند که در راستای هدف برگزاری آن مراسم، یعنی همان برقراری نظم کیهانی باشد. آیین های زرتشتی و به خصوص آیین های نیایشی آن، آیین هایی بسیار پرزحمت و دقیق اند و به ابزار و آلات و ظروف و اعمال و نیایش های خاصی برای برگزاری آنها نیاز است. شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد اما هرکدام از قطعات موجود در آیین های زرتشتی و نیز هریک از اعمال آیینی مرتبط با آنها از پیشینه ای اساطیری برخوردار است و درواقع شکلی نمادین از حقیقتی عظیم تر محسوب می شود.
مطالعه ای در شناخت سازهای ایلامِ نو
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
139 - 152
حوزههای تخصصی:
بخشی از ریشه های موسیقی ایران را در طول تاریخ باید در غرب ایران و در تمدن ایلام جست وجو کرد. برای شناخت این موسیقی لازم است هر آنچه نشانی از موسیقی ایلامی بر خود دارد مورد مطالعه قرارگیرد. از دوره های تاریخی مختلف ایلام ساز کاملی به دست نیامده است تا بر اساس آن بتوان به مطالعه موسیقی این منطقه پرداخت. در میان الواح ایلامی نیز متنی در مورد موسیقی وجود ندارد. برای مطالعه موسیقی ایلام باید به بررسی آثار باستانی و نقوش برجسته ای پرداخت که روی آنها نقشی از ساز ترسیم شده است. نقوش برجسته کول فرح، جام ارجان و جام های برنزی به دست آمده از لرستان مهم ترین منابع مطالعاتی در موسیقی این دوره اند. این آثار باستای اطلاعاتی در مورد سازهای چنگ های افقی و عمودی و همچنین لوت دسته بلند در خود دارند. تعداد تارهای نقش شده روی سازها، شیوه دست گرفتن ساز و جزئیات نقش شده در بدنه ساز می تواند دید بهتری از صنعت ساخت ساز در این دوره به دست دهد. مطالعه موسیقی این دوره از آن جهت اهمیت دارد که با ورود آریایی ها به این منطقه و ایجاد نخستین امپراتوری، باعث گسترش موسیقی و سازهای این حوزه در تمام فلات ایران شدند. بررسی وضعیت موسیقیِ دوره تاریخیِ منتهی به حضور آریایی ها در ایران می تواند در شناسایی وضعیت موسیقی فلات ایران در دوره های بعدی نقش مهمی داشته باشد. در این مقاله سعی بر آن است تا با توجه و بررسی آثار باستانی که تا کنون به دست آمده، نمایی از موسیقی آخرین دوره حضور ایلامی ها در تاریخ نشان دهد.
تحلیل بازتولید روایت عاشورا از مقتل ابومخنف در کاشی نگاره تکیه معاون الملک با استناد به تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در چارچوب رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی به مطالعه تحلیل روایت عاشورا کاشی نگاره تکیه معاون الملک می پردازد که زبان تجسمی را به مثابه شکلی از کنش اجتماعی در نظر می گیرد و می کوشد زیربناهای ایدئولوژیک گفتمان عاشورا برگرفته از مقتل ابومخنف را که براثر مرور زمان طبیعی شده و تغییرساختار یافته را آشکارکند. تعامل این رویکرد در تحلیل کاشی نگاره، زمینه جدیدی را به وجود می آورد که در آن، فرآیند تغییرساختار متن مبدأ و متن مقصد می تواند با نگاهی نو مورد تحلیل قرارگیرد. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر در تغییرساختار و فرآیند بازتولید روایت عاشورا با توجه به مقتل ابومخنف در کاشی نگاره تکیه معاون الملک و شناخت گفتمان های مؤثر در تغییرساختار روایت عاشورا خواهدبود. این پژوهش درصدد یافتن پاسخ به این سؤالات است: عوامل تأثیرگذار در تغییرساختار و فرایند بازتولید روایت عاشورا از مقتل ابومخنف در کاشی نگاره تکیه معاون الملک کدم اند؟ براساس نظریه گفتمان انتقادی فرکلاف تغییر چه گفتمان هایی منجر به تغییرساختارهای این روایت شده است؟ روش پژوهش، تحلیل محتوای انتقادی و از نوع پژوهش های کیفی است. ابزار گردآوری اطلاعات، فیش، مشاهده و ابزار پویشگری نوین است. نتایج نشان می دهد که مسائلی مانند برخورد احساسی و عاطفی با بازتولید روایت و یا حتی ایدئولوژی های سیاسی خاص دوران قاجار، استفاده ابزاری و مادی از این روایت، وجود مستمعینی (هنرمند) بدون تعقل وتفحص، موجب تغییرساختار این روایت شد. هرگونه تغییر، تبدیل، انتخاب واژگانی و دستوری، جاافتادگی و سهوالقلمی را می توان ایدئولوژیک تلقی کرد، که در آن ساختارهای روابط قدرت و عوامل فرهنگی و اجتماعی قابل مشاهده است.