فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
89 - 110
حوزههای تخصصی:
رویکرد شهر ۱۵ دقیقه ای پس از شیوع کووید-۱۹ به عنوان یک رویکرد شهرسازی پساکرونا مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرارگرفت. پژوهشگران نیز با توجه به مقیاس مطالعه، زمینه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، نوع مطالعه و رشته تحصیلی (برنامه ریزی شهری، طراحی شهری، جغرافیا، حمل ونقل) به گونه ای متفاوت به این مفهوم پرداخته اند. این تنوع در دیدگاه، چالش های متعددی ایجاد می کند. از این روی، پژوهش حاضر سعی دارد تا با بازشکافی موضوع، گامی در جهت روشن تر شدن ابعاد این مفهوم و کاربردهای آن بردارد. هدف این پژوهش ارائه پایه و اساس نظری عمیق و قوی جهت پیشبرد تحقیقات مفهوم شهر ۱۵ دقیقه ای است. در این پژوهش از روش فراتحلیل استفاده شده است. برای محدودسازی جستجو، تنها جستجوی کلیدواژه ها در عنوان مقالات درنظر گرفته شد. 106 مقاله مورد تجزیه و تحلیل موجز قرار گرفت؛ که از این تعداد ۴ مقاله فارسی و 102 مقاله انگلیسی بوده اند. براساس نتایج این پژوهش، این رویکرد از چهار بعد تراکم، تنوع، مجاورت و دیجیتالی شدن شکل یافته است و در بیشتر مطالعات با تحلیل دسترسی به امکانات مورد نیاز شهروندان پیش رفته است. در روش شناسی این مفهوم هر سه رویکرد کمی، کیفی و آمیخته مشاهده می شود؛ با این تفاوت که تعداد مقالات آمیخته با اختلاف کمی، بیشتر است. مقیاس شهر و پس از آن محله بیشترین مقیاس مورد استفاده در مقالات بررسی شده، بوده اند؛ چرا که کلیدواژه های مورد استفاده در این پژوهش طیف وسیعی از شهر/ محله ۱۵ دقیقه ای و یا شهر/ محله ۲۰ دقیقه ای را شامل شده اند. این رویکرد به معیارهای متفاوتی وابسته است که در این مقاله به ۵ بعد عوامل فردی، زیست محیطی، تسهیلاتی و خدماتی، کالبدی و ادراکی-اجتماعی تقسیم بندی شده اند. با توجه به جستجوهای انجام شده این رویکرد در ایران در موارد بسیار کمی مورد استفاده قرار گرفته است و فرصت مطالعات بیشتر برای پژوهشگران و متخصصان شهرساز وجود دارد.
خطاهای شناختی در دیوان خاقانی براساس نظریه آرون تی بک و تطبیق آن با تخیل در نگارگری دوره مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
65 - 89
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین خطاهای شناختی براساس نظریه آرون تی بک در دیوان خاقانی و تشخیص پربسامد ترین خطاها و تحریفات شناختی در دیوان این شاعر است. تطبیق این ویژگی با عنصر تخیل در نگاره های دوره مغول نیز از دیگر مسائل این پژوهش است. براساس این پژوهش، جامعه آماری و قلمرو تحقیق دیوان شعر شاعر مذکور بوده و روش کار تحلیلی- توصیفی از نوع تحلیل محتوا و به صورت اسنادی- کتابخانه ای انجام گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات منابع و مأخذ کتابخانه ای و فیش برداری بوده و تجزیه وتحلیل مطالب به صورت تحلیل کیفی صورت گرفته است. یافته ها و نتایج پژوهش نشان داد که انواع خطاهای شناختی در دیوان شاعر دیده شده، البته خطای شناختی فاجعه سازی در آن بیشتر بوده است. خطای تعمیم افراطی، فیلتر منفی و برچسب زدن نسبتاً زیاد مشاهده شده البته خطاهای پیشگویی، شخصی سازی، سرزنش گری و تفکر دوقطبی هم در اشعار شاعر قابل ملاحظه دیده شده است. خطای ذهن خوانی و قضاوت گرایی بسیار کم و خطای باید اندیشی تقریباً وجود نداشته و این مسئله شاید به تفکر احساسی شاعر ارتباط داشته باشد و اینکه احساس می کند مسائل را باید آن گونه که هست پذیرفت. در نگاره های دوره مغول نیز عنصر خیال به نوعی خروج از مسیر واقع گرایی است و ارتباط مستقیمی با احساسات نگارگر دارد.اهداف پژوهش:تعیین خطاهای شناختی براساس نظریه آرون تی بک در دیوان خاقانی.بررسی انواع خطاهای شناختی در دیوان خاقانی و تطبیق آن با تخیل در نگارگری مغول.سؤالات پژوهش:تعیین خطاهای شناختی براساس نظریه آرون تی بک در دیوان خاقانی چگونه می باشد؟خطاهای شناختی در دیوان خاقانی و عنصر تخیل در نگارگری دوره مغول چگونه می باشد؟
بررسی معیارهای زیبایی شناسی و کالبدی موثر بر ارتقای تعاملات اجتماعی در معماری فضاهای تجاری(نمونه موردی بام لند تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
503 - 519
حوزههای تخصصی:
انسان همواره به رابطه داشتن با محیط طبیعی، اجتماعی و انسانی نیاز دارد. مکان و فضا به واسطه محدودگشتن روابط اجتماعی در محدوده ای مشخص، احساس تعلق را پدید آورده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین معیار های کالبدی مجموعه های تجاری مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی سعی در بیان ارتباط و واکاوی رابطه بین این دو مقوله را دارد و بیشتر سؤالات بر پایه چیستی و چگونگی این تأثیر بر تعاملات اجتماعی در کالبد مجموعه های تجاری نسل جدید می باشد. پژوهش از لحاظ ساختار، تحلیلی- توصیفی است، به لحاظ هدف اصلی، کاربردی و توسعه ای محسوب می شود که می توان رویکرد اثباتگرایی پژوهش را نیز باتوجه به عدم پرداخت پژوهش های قبلی به تبیین و پیش بینی مفهوم تعاملات اجتماعی در مجموعه های تجاری جدید در حوزه علم معماری و روانشاختی محیطی و جامعه شناسی مطرح نمود. بر این اساس، با استفاده از مطالعه اسنادی، کتابخانه ای، مصاحبه و روش میدانی جهت جمع آوری اطلاعات، عوامل مؤثر بر تعاملات اجتماعی مطرح و با استفاده از روش دلفی، معیارهای اصلی تدقیق گردید در نهایت یافته های پژوهش نشانگر تأثیر معیار حس مکان و اختلاط کاربری به عنوان مؤثرترین معیار بر ارتقاء تعاملات اجتماعی تدقیق و تعیین شده است. بام لندی نیز در زمره فضاهای تجاری جدید است که می توان به بررسی مقوله تعاملات اجتماعی در آن پرداخت.اهداف اهداف پژوهش:تدوین پایه نظری مستدل در رابطه با معیارهای مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در فضاهای تجاری نسل جدید.تدقیق معیارهای مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در مجموعه های تجاری نسل جدید با بررسی موردی بام لند تهران.سؤالات پژوهش:معیارهای مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در مجموعه های تجاری جدید کدام است؟کدام معیارها بیشترین تأثیر را بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در مجموعه های تجاری جدید دارد؟
نحوه مواجهه سینمای ایران با آسیب های اجتماعی؛ مطالعه موردی دهه 90
منبع:
مطالعات هنر سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶)
97 - 116
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال آن است تا حضور آسیب های اجتماعی در آثار سینمایی ایرانی را ارزیابی کند. به عبارتی آنچه مورد سنجش قرار می گیرد، نحوه مواجهه سینمای ایران با آسیب های اجتماعی است. در این پژوهش با تمرکز بر مهم ترین آسیب های اجتماعی مورد اشاره در اسناد بالادستی و سیاست گذاری های کلان کشور، ۱۰ فیلم سینمایی ایرانی از دهه ۹۰ شمسی با موضوع محوری آسیب اجتماعی، به روش تحلیل روایت مطالعه شده اند. از مهم ترین نتایج مطالعه کیفیت مواجهه سینمای ایران با آسیب های اجتماعی می توان به این محورها اشاره کرد: جبرگرایی؛ قبح زدایی از اعمال خلاف عرف و قانون؛ والدین مسئول گناهان فرزندان؛ تقبیح نظام تنبیهی در غیاب معنادار دستگاه های تربیتی و ارشادی؛ انتقام شخصی به مثابه یک راه حل پیشنهادی؛ آشفتگی جامعه در گذار از سنت به مدرنیته؛ نگاه سطحی و غیرکارشناسی به آسیب های اجتماعی و عدم بیان راهکار یا نمایش روزنه ای از امید.
تحقق «معماری اسلامی» از دیدگاه نظریه «علم دینی» (در جستجوی مبانی نظری برای «مکتب معماری اسلامی» به عنوان یکی از مؤلفه های «تمدن سازی نوین اسلامی-ایرانی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
43 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: «علم دینی» یا «علم اسلامی» دارای ریشه ای کهن بوده و تاریخ آن با شکل گیری اسلام مطابق است اما شکل امروزی آن تحت عنوان نظریه علم دینی پس از ظهور انقلاب صنعتی و علوم مدرن و شهود نتایج منفی آن، در جوامع اسلامی بیان شد. این نظریه پس از انقلاب اسلامی در ایران با هدف اسلامی کردن علوم و در پی آن اسلامی کردن دانشگاه ها و تولید علم در راستای تحقق « تمدن نوین اسلامی- ایرانی» از سوی نظام حکمرانی به عنوان مطالبه ای از سوی اندیشمندان مطرح شد و به طور جدی بررسی شد، چنان که اکنون به قوام قابل قبولی رسیده است. ازاین رو، لازم است کاربرد این نظریه در علوم مختلف بررسی شود. ازسویی، بحث معماری اسلامی و تحقق آن در معماری معاصر و آینده ایران از چالش های مهم کشور در حوزه معماری است. ازاین جهت، بررسی ارتباط این دو موضوع با این سؤال که «شاخص های معماری اسلامی از منظر نظریه علم دینی چیست؟» به عنوان پرسش اصلی و «معماری اسلامی چه هست و چه نیست؟» به عنوان پرسش فرعی مورد نظر قرار گرفت. هدف پژوهش: هدف این پژوهش تبیین شاخصه ها، چهارچوب و اصولی برای «تحقق معماری اسلامی» با بهره گیری از مبانی «نظریه علم دینی» است.روش پژوهش: در راستای تحقق هدف پژوهش، ابتدا ملاک های علم دینی و سپس ابعاد معماری از منظر حکمت اسلامی با روش کتابخانه ای استخراج و با روش تحلیل محتوای کیفی، تحلیل شده است. سپس با داده های به دست آمده از آن و با روش استدلال منطقی، چهارچوبی مفهومی برای تحقق معماری اسلامی از دیدگاه نظریه علم دینی تبیین شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که تحقق معماری اسلامی از دیدگاه نظریه علم دینی مستلزم اسلامی بودن پنج معیار «موضوع، مبنا، منبع، روش و کاربرد» در چهار حوزه «علوم طبیعی و پایه، علوم انسانی و اجتماعی، علوم کاربردی و مهندسی، و هنر» در معماری است. از مجموع ترکیب پنج معیار علم دینی در چهار حوزه معماری به عنوان یک علم بین رشته ای، بیست شاخص برای «معماری اسلامی» به دست آمد. این بیست معیار به هم پیوسته بوده اند و یک مفهوم منسجم، یکپارچه و واحد را به صورت یک منظومه معرفتی تحت عنوان «معماری اسلامی» سامان می دهند. بدیهی است که شناخت و معرفت معماران و نیت عمل به آموزه های اسلامی، شرط لازم برای شکل گیری آثار شایسته است. شرط کافی، دارابودن مهارت تبدیل نظر به عمل و اثر است. آثار معماری حاصل این فرایند، به طور نسبی «اسلامی» هستند.
پژوهشی تاریخی_معناشناختی در دیوارنگاره های بقعه سهل بن علی شهر آستانه (استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
5 - 21
حوزههای تخصصی:
بقعه سهل بن علی مزار _مدرسه ای است که در جنوب غربی استان مرکزی در شهر آستانه واقع شده است. براساس شواهد تاریخی هسته اصلی این بنا پیش از دوران صفویه بنیاد نهاده شده و دارای تزئینات مختلف از جمله کتیبه نگاری، دیوارنگاری، نقاشی پشت شیشه و... است که در این میان دیوارنگاره ها هم به دلیل وسعت بسیار و هم به دلیل نقوش جانوری فراوان، آن هم در مکانی مذهبی قابل توجه هستند. به همین منظور این پژوهش پس از بررسی ویژگی های کیفی و همچنین تعیین تاریخ دیوارنگاره ها، با هدف بررسی علل استفاده از نقوش جانوری در مکانی مذهبی، در صدد پاسخ گویی به این سوال است که به کارگیری نقوش جانوری در بنایی مذهبی بر چه اساس و تحت تاثیر چه شرایطی رخ داده است؟ پژوهش پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است.روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی(عکاسی، گردآوری اطلاعات بومی و...) صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد دیوارنگاره ها تنها جنبه تزئینی نداشته و احتمالا بازتابی از اندیشه عرفانی مسلط بر محیط اجتماعی در زمانه خود است که نگارگر آن تحت تاثیر حضور متصوفه و تسلط خانقاه ها در شهر، سعی در نمادپردازی آیات قرآن با الهام از ادبیات عرفانی و به خصوص مثنوی منطق الطیر عطار داشته است. دیوارنگاره ها هم از نظر سبک و هم با استناد به شواهد تاریخی متعلق به دوران قاجار است و دارای درجات مختلف کیفی از نظر شیوه اجرا هستند. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به یافتن نشانه هایی از دیوارنگاری پنهان شده در زیر گچ اشاره نمود که احتمال وجود نمونه های مشابه دیگری را در بنا افزایش می دهد.
بررسی نا بهنگامی در نقاشی نوگرای ایران؛ مطالعه موردی احمد اسفندیاری
حوزههای تخصصی:
هنر معاصر پس از گذار از اوج فرمالیسم، همواره به دنبال بیان موضوعی جدید و اندیشه پردازی بوده است. هنرمند به شناسایی و نمایشی از حقیقت در صوری متفاوت روی می آورد و در پی تلاش برای معاصر بودن است؛ اما معاصریت او، در نابهنگامی ابداع هنری نهفته است. او با مشاهده و پذیرش تاریکی های زمانه خود، آنها را می شکافد و حل آن را با نوعی دگرگونی شکلی و ارتباط با دیگر زمان ها، بر پایه نوعی اضطرار پاسخ می دهد. این نابهنگامی، کمک به بازشناسی راه حل هایی که از دل تاریکی ها درآمده اند و هیچ وقت نمی توانند به ما برسند، اما پیوسته به سوی مان می آیند را می دهد. با ورود مدرنیته به ایران، دگرگونی و تحول رویدادهای هنری و اندیشه ای مختلف پدیدار شد. تضاد بین هنر سنتی و مدرنیته، باعث کشاکش بین آنها شد و هنر نوگرا چنین شکل گرفت و به طنین روزگار خود پرداخت. اما این طنین، به تجلی نابهنگامی در آثار هنر نوگرا ختم شد. پژوهش حاضر به بررسی مفهوم نابهنگامی در نقاشی نوگرای ایران، با تمرکز بر آثار احمد اسفندیاری، می پردازد. هدف اصلی تحقیق آن است که چگونگی تلاقی عناصر سنتی و مدرنیستی در نقاشی های نوگرای ایرانی و تاثیر آن بر هویت معاصر هنری ایران را واکاوی کند. سؤالات تحقیق عبارت اند از: چگونه مفهوم نابهنگامی در آثار احمد اسفندیاری و دیگر هنرمندان نوگرای ایرانی به کار رفته است؟ تا چه میزان این آثار توانسته اند هم زمان بیانگر مضامین بومی و حامل ویژگی های مدرنیستی باشند؟ و چه ارتباطی میان نابهنگامی هنری و بحران هویت فرهنگی در ایران معاصر وجود دارد؟ این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و آرشیوی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که با ورود مدرنیته به ایران، هنرمندان نوگرا ضمن استفاده از سبک ها و تکنیک های مدرن، کوشیده اند تا به بازنمایی عناصر بومی بپردازند. این تلاش برای همزیستی بین گذشته و حال به نوعی نابهنگامی هنری انجامیده که بازتاب دهنده دوگانگی های فرهنگی و هویتی جامعه ایرانی است. آثار احمد اسفندیاری به عنوان نمونه ای از این روند، تلفیقی از سبک های مدرن و مضامین سنتی را نشان می دهند که در عین حال نوآوری و وفاداری به فرهنگ بومی را منعکس می کنند.
تحلیل کاربست طرح واره های تصویر در داستان هفت شهر عشق منطق الطیر عطار موزه متروپولین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
108 - 128
حوزههای تخصصی:
حرکت عرفانی همواره یکی از موضوعات مطرح در عرفان و تصوف بوده است و عارفان برای تهذیب نفس به سلوک های طولانی می پرداختند. درواقع، عرفان و تصوف نوعی مسافرت و تجربه ای است که فرد در عین بی خویشی، خدا را در خود احساس می کند. بسیاری از چهره های نامدار تصوف، سیر آفاق و انفس را با یکدیگر آمیخته اند. مفهومی که موجب تطابق دو حوزه مذکور می شود، «انگاشت» یا «انگاره» نامیده می شود. طرح واره های تصویری به سه دسته عمده تقسیم می شوند: 1) حرکتی؛ 2) حجمی؛ 3) قدرتی. به اعتقاد جانسون، انسان با مشاهده حرکت خود و سایر پدیده های عینی و متحرک، ساخته ای مفهومی را در ذهنش به وجود می آورد. این ساخته حاصل تجارب فیزیکی انسان از جهان مادّی و متحرک هستند. طرح واره حرکتی، یکی از اقسام مهم و پرکاربرد طرح واره های تصوری در متون عرفانی است که با تحلیل آن می توان به علل اصلی توجه عطار به سفر سیمرغ و مسئله انتخاب عدد به عنوان راهبر پی برد. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، به دنبال پاسخ این سؤال است که طرح واره های تصویری در ساختار و پیکره داستان منطق الطیر چگونه شکل گرفته اند؟ نتایج نشان می دهد که طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه در داستان عطار به کاررفته است.اهداف پژوهش:کشف و درک دقیق تر مفاهیم و معانی عرفانی در داستان های عطار.بررسی طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه در داستان عطار با تأکید بر نسخه مترپولین.سؤالات پژوهش: مفاهیم و معانی عرفانی در داستان های عطار چه جایگاهی دارد؟طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه عطار چگونه است؟
تجربه زیباشناختی حافظ به مثابه تجربه معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه زیباشناختی و ماهیت و ابعاد آن از دغدغه های مهم اندیشمندان فلسفه هنر و زیبایی شناسی در گفتگوهای معاصر است که نقطه ثقل توجه در اغلب توغلات در این زمینه، به هنرمند و محمل ظهور تجربه زیباشناختی او یعنی اثر هنری اختصاص دارد. مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی ماهیت تجربه خاص زیباشناختی ظهور یافته در آثار حافظ است. از آنجا که حافظ از صنادید اصیل و بی مثال عرصه هنر این سرزمین و در عین حال، به عقیده بسیاری، لسان الغیب و دارای دریافت های ربانی است، مختصات تجربه زیباشناختی وی با هدف تنویر نقش عرفان و معنویت در تعالی نگاه زیباشناختی هنرمندان، دارای اهمیت پژوهشی است. برهمین مبنا پرسش پژوهش حاضر این است که تجربه زیباشناختی حافظ با توجه به بستر عرفانی ادراک او دارای چه ابعادی بوده و چگونه قابل تبیین است؟ مسئله مذکور از طریق منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی و مبتنی بر آرای صاحب نظران عرصه زیباشناسی، ادبیات و عرفان مورد مداقه قرار گرفته و یافته ها حاکیست، نظر به سه مقوله موجود در فرایند تجربه زیباشناختی، یعنی گستردگی و عمق ادراکات، حضور عاشقانه در جهان و قرب به هستی و مراتب آن، و قرابت معنادار و عمیق این سه مفهوم با شرایط وحدت تبیین شده در عرفان اسلامی که در جان جهان جریان داشته و در ابیات حافظ و نوع نگاه زیباشناختی او نیز ساریست، می توان تجربه زیباشناختی شاعر را به یمن یگانگی تام با حقیقت واحد، صورتی از تجربه ای معنوی دانست. حافظ تمام امور جهان را به منزله پدیدارهای خوش منظری ادراک می کند که تنها در خدمت حکایت از رخ واحد حق بوده و سراسر از او می سرایند و از همین رهگذر سطح عالی وحدت عرفانی وی در تلاقی با تجربه زیباشناختی هنرمندانه، موجد صورتی صبیح از تجربه زیباشناختیِ معنوی است.
تبیین کمی عوامل مؤثر بر افزایش مشارکت شهروندی در زیباسازی کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
151 - 170
حوزههای تخصصی:
با افزایش روز افزون جمعیت شهرها به خصوص پس از انقلاب صنعتی عوامل تأثیرگذار بر نظام مدیریت شهری و به طور کلی سکونتگاه های انسانی به شدت افزایش یافته است و به مرور زمان، روش های سنتی و رویکردهای غیرمشارکتی و از بالا به پایین تأثیر خود را از دست داده اند و مفاهیمی چون رویکردهای مشارکتی در میان تصمیم سازان و تصمیم گیران نظام مدیریت شهری مطرح شده است. اساس این مفاهیم، تصمیم گیری با و برای مردم است. بدون شک شهری که تصمیماتش بدون حضور مؤثر شهروندانش اتخاذ شود نمی تواند پاسخگوی نیاز ساکنانش باشد. هدف از پیشبرد این پژوهش، شناسایی و تبیین عوامل تأثیرگذار بر ارتباط دوسویه میان مردم و مسئولین شهری و شکل گیری برنامه ریزی مشارکتی در راستای تحقق پروژه های زیباسازی، جهت ارتقا کیفیت زندگی شهروندان، در کلانشهر تهران می باشد. این پژوهش از لحاظ اهداف تحقیق، کاربردی بوده و روش آن توصیفی-تحلیلی می باشد. به طور کلی روش انجام این تحقیق مبتنی بر روش تحلیل اسنادی، تحلیل محتوایی و فراتحلیل می باشد. با توجه به جامعه آماری پژوهش که شهروندان شهر تهران می باشند، تعداد 384 پرسشنامه تکمیل و همچنین از ابزار مصاحبه نیز برای دریافت اطلاعات از مدیران سازمان زیباسازی استفاده شده است. تحلیل پرسشنامه طراحی شده در راستای سنجش مولفه ها و متغیرهای پژوهش پیشرو با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. در مرحله تحلیل مولفه ها و متغیر ها برای بررسی پایایی و روایی پژوهش از روش تحلیل عاملی تاییدی برای اطمینان از عوامل اصلی انتخابی، تحلیل همبستگی برای یافتن ارتباط میان متغیرها و تحلیل تجمیعی جهت تعیین میزان واریانس محاسبه شده متغیرها توسط عوامل اصلی استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، 19 عامل در 4 دسته بندی که شامل، اجتماعی-فرهنگی، معیشتی-اقتصادی، اداری-تشکیلاتی و حقوقی-سازمانی می باشد، ارائه گردیده است. که از دیدگاه پاسخ دهندگان، شاخص های مرتبط با بعد اقتصادی-معیشتی با میانگین 565/4بیشترین اولویت، شاخص های مرتبط با بعد اداری-تشکیلاتی با میانگین 368/4 در جایگاه دوم، شاخص های مرتبط با بعد حقوقی-سازمانی با میانگین 316/4 در جایگاه سوم و در نهایت شاخص های مرتبط با بعد اجتماعی-فرهنگی با میانگین 215/4 در اواویت آخر قرار دارد. همچنین ابهام در شناسایی گروه های هدف، موانع حقوقی، اداری وتشکیلاتی و ضعف در فرهنگ سازی امر مشارکت در میان جامعه به عنوان اصلی ترین موانع عدم تحقق مشارکت شهروندی در زیباسازی کلانشهر تهران می باشد.
نقش ایجاد محله پیاده مدار برای سلامتی مردم منطقه کورکوردسر واقع در شهر نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
33 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر نقش ایجاد محله پیاده مدار در جهت سلامتی مردم منطقه کورکوردسر می باشد. روش تحقیق توصیفی و کتابخانه ای و جامعه آماری شامل شهروندان محله مسکونی کورکوردسر در شهر نوشهر می باشند. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است، نتایج حاصل از آزمون ها نشان داد که در سطح معناداری فرضیه مورد بررسی تایید می گردد، یعنی بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله نقش بر سلامتی(کاهش چاقی) ساکنین محله موثر می باشد که براساس نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه و در بررسی ساکنین محله می توان بیان داشت که بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله نقش بر سلامتی ساکنین محله موثر می باشد. پنج بعد فرعی(شاخص ایمنی، شاخص امنیت، شاخص مبلمان، شاخص دسترسی به خدمات، شاخص تسهیلات حمل و نقل، شاخص جذابیت و فضای سبز) بر سلامتی ساکنین محله موثر می باشد، ولی بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله بر اساس شاخص فعالیت های اجتماعی نقش موثری بر سلامتی ساکنین محله ندارد و نتیجه گیری شده برای اینکه پیاده مداری به عنوان یک بخش از زندگی افراد در جهت حفظ سلامتی باشد توجه به شاخص های لازم و ضروری، همچنین کیفیت مطلوب پیاده راه ها امری مهم است که باید به آن توجه کرد.
بررسی الگوهای رومی و بیزانسی برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی؛ بر بنیان نمونه های آناتولیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
49 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ربع رشیدی دو مرحله سکونت و کاربری متفاوت داشته است که کاربری مرحله دوم آن، نظامی بوده است. فرم و پلان برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی در تاریخ معماری ایران پیشینه ای ندارد؛ بنابراین، دو پرسش پژوهندگان حاضر این است که فرم و پلان آن برگرفته از کدام الگو است؟ و معمار یا بانی احتمالی این برج کیست؟ فرضیه پژوهندگان این است که برج بزرگ جنوبی قلعه پساایلخانی رشیدیّه ساخته عثمانیان است و الگوی رومی و بیزانسی دارد. در قلمروی غربی عثمانی نمونه هایی از برج های بیرونی بر جای مانده اند که فرم و پلان آن ها می تواند چونان الگوی نمونه رشیدیه معرفی شوند؛ همچنین دیگر فرضیه پژوهندگان، جعفر پاشای فرنگی عثمانی را بانی این برج و قلعه پساایلخانی رشیدیه پیشنهاد می کند که در فترت رومیّه تبریز ساخته شده است.هدف پژوهش: مرمت روشمند این اثر تاریخی نیازمند رعایت دو شرط اصالت و شناسایی الگوی آن است؛ زیرا در این حالت، می توان از تجربه موفق مرمت نمونه های مشابه بهره گرفت.روش پژوهش: برج های بیرونی در قلعه رشیدیه تبریز و آنتالیا، بودروم، ایاسوس، کلیدالبحر و معموره در آناتولی باختری مجموعه داده های این پژوهش را تشکیل می دهند که نمونه های آناتولی باختری، الگوی رومی و بیزانسی دارند. فرم و پلان و موقعیت این برج های بیرونی نسبت به باروی قلعه آن ها، با نمونه ربع رشیدی به روشی استقرائی مقایسه و هم چنین ده گزارش تاریخی مهم سده های شانزدهم و هفدهم میلادی درباره قلعه رشیدیه و لشکرکشی عثمان پاشا و جعفرپاشای فرنگی به تبریز بررسی شده اند.نتیجه گیری: برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی که با یک دیوار دارای مردرو به باروی اصلی قلعه رشیدیه وصل شده است، از گونه برج های بیرونی دارای منشأ رومی و بیزانسی است. برج بزرگ جنوبی قلعه رشیدیه دو طبقه دارد. دو طبقه ساختن برج های بیرون از بارو، میراثی است که از روم به بیزانس و سپس به عثمانی رسیده بود.
نقد آرای ارنست کونل درباره خو شنویسی اسلامی با توجه به فلسفه سنتی هنر و رسایل سنتی خو شنویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
25 - 39
حوزههای تخصصی:
از میان شاخه های پرشمار هنرها، خو شنویسی در جهان اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است. ارنست کونل، محقق آلمانی اوایل سده بیستم، درباره خوشنویسی اسلامی مباحثی مطرح کرده که به نظر باید با نگرشی متفاوت مورد تحلیل و نقد قرار گیرد، تا ضمن پرهیز از روحیه حاکم بر اندیشه وی، بشود سره از ناسره را در آرای وی جدا و در یک چارچوب منظم تبیین کرد. هدف این پژوهش تحلیل و نقد تبیینی جایگاه و اهمیت خوشنویسی اسلامی ازنظر ارنست کونل است. مسئله این است که 1. کونل چگونه نسبت میانِ اسلام، هنر و بنیان های خوشنویسی اسلامی را تبیین کرده است؟ 2. آرای وی با آنچه در رساله های خو شنویسی دوره های مختلف وجود دارد، چه تفاوت ها و تشابه هایی دارد؟ روش تحقیق بر تحلیل و نقد، تفسیر، تشریح و تبیین آرا بر اساس متون سنتی و روش سنتی نقد انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان داد کونل به عنوان محقق عینی گرا اگرچه هنر خوشنویسی اسلامی را برخاسته از کتاب وحی می داند اما به نظر وی اسلام نقش محدودکننده هنر فیگوراتیو داشته که ازنظر وی همین موضوع باعث رشد هنر خوشنویسی شده، همچنین عملکردِ خوشنویسی را نیز تحت تأثیر ایدئولوژی اسلام در خدمت قدرت و سلیقه حاکمان می داند. از منظر سنتی، بااینکه آموزه های دینی، حدودی را بر هنر تحمیل می کنند، اما اطلاق ایدئولوژی بر اسلام خطا و منشأ خطاهای دیگر در تفسیر دانش و هنر برخاسته از متن آن می گردد. اسلام از یک کلیت برخوردار است و نمی توان آن را با عقاید و نِحَل بشری قیاس کرد. حکمت معنوی اسلامی در صورت و معنای هنر خو شنویسی متجلّی شده و به دلیل تقلیل دین به حد ایدئولوژی، این وجه مهم از آن نادیده گرفته شده است. با استناد به رساله های خوشنویسی به این نتیجه می رسیم که عناصر هنر خوشنویسی دارای مؤلفه معنوی و کار کرد آن، نمادین است و هنرمند از طریق خوشنویسی به کسب معرفت، وصول به کمال و انتقال آن به هنرش می پردازد. این نکته نیز از دید کونل پنهان مانده و وی متوجه صراحت رساله های خوشنویسی در تأکید بر معنویت اسلامی نشده است.
تبیین چارچوب مفهومی فضای شهری سالم بر اساس اصول شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
141 - 160
حوزههای تخصصی:
در دنیای کنونی، فضاهای شهری از یک طرف و شهروند معاصر از طرف دیگر به شدت تحت تأثیر فضاها و تکنولوژی های هوشمند و مجازی قرارگرفته است. از این رو تأمین فضاهایی که بتواند هم زمان با پاسخگویی به نیازهای سلامتی انسان معاصر، توجه ویژه به بعد هوشمندی زندگی معاصر داشته باشد، بسیار حائز اهمیت می باشد. پژوهش حاضر با هدف تببین مؤلفه های مؤثر بر فضای شهری سالم هوشمند و ارائه یک چارچوب مفهومی عام در این راستا به این موضوع پرداخته است. پژوهش از منظر هدف گذاری کاربردی و از لحاظ ماهیت اطلاعات و شیوه تحلیل آنها، کیفی است و در زمره پژوهش های اسنادی و درنهایت برمبنای روش تحقیق آمیخته می باشد. در این راستا ابتدا ابعاد و مؤلفه های شهر سالم و شهر هوشمند که از سوی صاحب نظران و حرفه مندان گستره دانش شهرسازی مطرح شده است، جمع آوری شده و با روش تحلیل محتوا، کدگذاری و چارچوب عام شهر سالم و شهر هوشمند احصا می شود. در مرحله بعدی، شاخص های احصا شده در مرحله اول، تجمیع شده و با استفاده از معیارهای 5 گانه و با روش ماتریس گولر، امتیازدهی و رتبه بندی می شوند و «چارچوب مفهومی عام فضای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند» تبیین می شود. در گام سوم با استفاده از شاخص کاپا، کنترل کیفیت چارچوب استخراجی، انجام می شود و شناسنامه شاخص ها ارائه می گردد. این چارچوب متشکل از 5 بعد اقتصادی (1 مولفه، 3 شاخص)، اجتماعی (3 مولفه، 13 شاخص)، مدیریتی (1 مولفه، 4 شاخص)، کالبدی (5 مولفه، 26 شاخص) و زیست محیطی (2 مولفه، 5 شاخص) می باشد. بر اساس امتیازات نهایی، بعد زیست محیطی با امتیاز 9.4، بعد کالبدی با امتیاز 8.6، بعد اجتماعی با امتیاز 8، بعد اقتصادی با امتیاز 7.6 و بعد مدیریتی با امتیاز 6.9، به ترتیب اهمیت در برنامه ریزی فضای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند باید مورد توجه قرار بگیرند.
تحلیل ساختاری محرک های مؤثر بر وضعیت آینده توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
277 - 289
حوزههای تخصصی:
شهرها کانون اندیشه، رقابت و رشد در سرتاسر جهان هستند. توسعه شهری دانش پایه از ابعاد کاربردی توسعه پایدار است که امروزه گره گشای مشکلات شهری است. شهر دانش پایه خروجی توسعه شهر دانش پایه، شهری مبتنی بر اقتصاد منطقه ای دانش پایه با صادرات با ارزش افزوده بالا که از طریق تحقیق، فناوری و قدرت فکری ایجاد و برای تشویق و تقویت دانش طراحی شده است. هدف از این پژوهش شناخت و تحلیل محرک های توسعه شهری دانش پایه در کلان شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و به لحاظ هدف، کاربردی می باشد. محرک ها مؤثر از طریق تحلیل محتوی کیفی استخراج و با روش دلفی توسط 20 متخصص غربال گری و در سه مرحله با ماتریس دوسویه، در 9بعد و 43 شاخص امتیازدهی شده و از روش تحلیل ساختاری با نرم افزار MicMac بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع مورد تحلیل قرار گرفت و در ادامه اثرات مستقیم و غیرمستقیم این محرک ها بر آینده توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران مشخص شد. از میان متغیرهای بررسی شده بیشترین متغیرهای مؤثر شناسایی شده، متغیر مدیریت بازار محور از بعد زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 408 در جایگاه اول، متغیر تقویت سرمایه انسانی از بعد زیرساخت انسانی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 400 در جایگاه دوم و متغیرهای مدیران دانشی و یکپارچه سازی فعالیت های سیاسی از بعد زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 361 در جایگاه سوم، متغیر یکپارچه سازی فعالیت های سیاسی از زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 361 در جایگاه چهارم و متغیر کیفیت اجتماعی از زیرساخت انسانی با تأثیرگذاری مستقیم 356 در جایگاه پنجم قرار گرفتند. به این ترتیب محرک های مؤثر در توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران در ابتدا زیرساخت سیاسی و بعد زیرساخت انسانی می باشد. در نهایت می توان اشاره کرد که شهر تهران هنوز شرایط لازم برای رسیدن به شهر دانش پایه را ندارد زیرا هنوز توسعه شهری دانش پایه در این شهر شکل نگرفته است.
تحلیل تصویر ذهنی در فضاهای شهری تاریخی مبتنی بر رویکردهای شناختی (مطالعه موردی: خیابان ارگ شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
121 - 146
حوزههای تخصصی:
واکاوی در ارزش تصویر ذهنی یک شهر که از دهه 1960 فضای بازتری پیدا کرده است، به عنوان انتقادی علیه تقلیل گرایی جنبش مدرن مطرح شد و ارزش جنبه های کیفی منظر ذهنی را برجسته کرد. تصویرپذیری فضاهای شهری بالاخص دارای هویت و ذات تاریخی، غایت کیفیت های مطلوب محیط است. حال سوال مهمی که مطرح می شود این است که چگونه طراحان شهری و یا برنامه ریزان شهری می توانند بر روی شکل گیری تصویرذهنی از فضاهای شهری تاثیر بگذارند؟ پاسخ به این سوال در ابتدا نیاز دارد که متخصصان به برداشت و تحلیل درست از ذهن افراد دست یابند و این موضوع یک چالش مهم تلقی می شود، زیرا باید تکنیک های تحلیل تصویرذهنی افراد هم از منظر کیفی و هم عینی مورد واکاوی قرار گیرد. پژوهش در حوزه این که چه ابزارها و استراتژی هایی برای دستیابی درستی از تصویر یک شهر، هویت و مکان های موثر آن در برابر نیروهای همسان که در حال دگرگونی و ایجاد تحول در شهرهای معاصر هستند، ضروری است. این مقاله ابتدا بر دیدگاه نگرش به ایجاد تصویرذهنی از فضاهای شهری تاریخی به عنوان فلسفه شناخت شهری تاکید می کند که کیفیت فضایی معنادار از طریق تجربیات محیطی چند حسی ایجاد و در ادامه به اهمیت برداشت و تحلیل درست تصویرذهنی از طریق ابزارهای گوناگون می پردازد. هدف از این مطالعه شناسایی تکنیک های ارزیابی تصویرذهنی شکل گرفته از قلمرو ادراک ساکنان آن با استفاده از تحقیقات تجربی افراد است. در این تحقیق سعی شده درک شود که ساکنان خیابان ارگ شهر مشهد چگونه تصویر آن را می بینند و کدام روش های برای ارزیابی تجربی آن موثر هستند. بررسی اصول نظری و روش هایی که به صورت تجربی برای مدیریت کیفی تصویرذهنی در محیط شهری مورد استفاده قرار می گیرند به دلیل تغییر و تحول گسترده شهرها دارای اهمیت فراوانی است. روش تحقیق پژوهش حاضر ترکیبی از نوع کیفی-کمی است. ابتدا در بخش کیفی تکنیک ها و ابزارهای تحلیل تصویرذهنی دسته بندی شده است و سپس با توجه به ماهیت و ویژگی هر تکنیک شاخص های مدل مفهومی با آن سنجش شده است، بدین صورت که مصاحبه های نیمه ساختار یافته در خیابان ارگ شهر مشهد با مخاطبین از اقشار گوناگون در محیط صورت گرفته است تا لایه های تحلیلی تصویرذهنی آن ها برداشت شود و سپس تحلیل های کیفی هر روش صورت گرفته است. در بخش کمی نیز در نهایت تمام خروجی های بخش کیفی با استفاده از نرم افزار تبلو (نرم افزاری قوی در حوزه مصورسازی داده های کیفی و تبدیل آن به اطلاعات مکانی) انجام شده است. نتایج نشان دهنده آن است که در سکانس سوم خیابان ارگ کمرنگ شدن عمق ارتباط ذهنی افراد با محیط به وضوح دیده می شود. در باب خاطره انگیزی اکثرا سکانس ها بسیار نامطوب عمل می کند و عدم ارتباط در نرم افزاز نیز رویت می شود. نبود مکان های آشنا در سکانس سوم نیز از ضعف های محور تلقی می شود و در مجموع وضعیت تصویرذهنی در ابتدای ورودی محور در سکانس یک نیز بسیار مناسب از منظر ذهنی تلقی می شود که در تصویرذهنی اولیه از محیط تاثیر زیادی دارد. در نهایت مهم ترین تکنیک های ارزیابی تحلیل تصویرذهنی شامل (رده بندی مکان های آشنا، مقیاس دهی چند بعدی، سنجش طیف رنگی ذهنی افراد، عملیات بازشناسی، ارزیابی گذر زمان، تحلیل عناصر گمشده شهری و ذهنی افراد) است.
فهم سازوکارهای سازگاری سکونتی طی در خانه مانی پاندمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
103 -114
حوزههای تخصصی:
هدف: با شیوع پاندمی و افزایش در خانه مانی، تعادل سکونتی پیشین که میان ساکنان و مسکن برقرار بود، دچار اختلال شد. خانه ها که پیش تر تنها در ساعات محدودی از شبانه روز مورد استفاده قرار می گرفتند، اکنون باید پاسخگوی نیازهای متنوع ساکنان به طور 24 ساعته باشند. این وضعیت نواقصی را در سازگاری سکونتی آشکار کرد که پیش از این پنهان بودند. تحقیق کیفی حاضر با هدف تکامل سازگاری سکونتی طی در خانه مانی، به مطالعه تجربه ساکنان در این وضعیت، پرداخته است. روش پژوهش: داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 معمار و متخصص در سه مقطع زمانی پاندمی (ابتدا، اوج و انتهای پاندمی) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و روش تحلیل مضمون در دو مرحله کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته ها: روایی یافته ها نیز با پرسشنامه تحلیل سلسله مراتبی تأیید شد. سازوکارهای سازگاری ساکنان در دو دسته اصلی «جلوگیری از شیوع بیماری» و «تسهیل سکونت طی درخانه مانی» تقسیم شده اند. در دسته اول، «طلب سلسله مراتب فضایی»، « جانمایی و سیرکولاسیون مجدد فضاها» و «افزایش اهمیت فضاهای خدماتی» مطرح شدند. از میان این موارد، «طلب سلسله مراتب فضایی» با کسب61 درصد فراوانی ارجاع در داده های کیفی اولیه و 49 درصد اهمیت نسبی در بازبینی مجدد پس از پاندمی، بیشترین فراوانی و اهمیت را در داده ها داشت. در دسته دوم، سازوکارهای «جایگزینی شهر در خانه»، «انسانی ترشدن مسکن»، «طلب فضاهای باز وسیع (تخلخل)»، «بهره از فناوری»، «حساسیت به جزئیات» و «طلب انعطاف پذیری» برجسته شدند. «طلب انعطاف پذیری» در این دسته با26 درصد فراوانی ارجاع در داده ها بیش از 32 درصد اهمیت نسبی در بازبینی مجدد، بیشترین اهمیت را داشته و پس از آن « طلب فضاهای باز و وسیع» با فراوانی 5/25 درصد در داده ها و کسب حدود 29 درصد اهمیت نسبی، قرار گرفت. نتیجه گیری: روایت حاصل از فرایند مطالعه در دو دسته سلبی و ایجابی ارائه شده است. در سازوکارهای سلبی، شاهد شکل گیری الگویی رفتاری فضایی در خانه ها میان سه مضمون هستیم: ساکنان در ابتدا با ایجاد «سلسله مراتب بهداشتی» و مانع سعی در انسداد ورود اقلام و افراد آلوده دارند و در صورت عدم توفیق با «بهبود جانمایی و سیرکولاسیون» و هدایت و نظافت آلودگی در «خدماتی ها» از شیوع بیماری جلوگیری کرده اند. همچنین در دسته ایجابی«جایگزینی شهر در خانه»، «انسانی ترشدن مسکن» و «حساسیت به جزئیات» در رابطه ای طولی اغلب منجر به «طلب فضاهای باز وسیع (تخلخل)» و«طلب انعطاف پذیری» بیشتر شده اند. تمایل بیشتر به «بهره از فناوری» اغلب به منظور جبران ضعف های خانه در انعطاف پذیری و وسعت، رخ داده است.
کاربردی سازی روش تحلیل محتوای کیفی در فیلم های شخصیت محور (با تمرکز بر آرای فروید و گزیده آثار هیچکاک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل کیفی محتوای تعدادی از فیلم های سینمایی ساخته آلفرد هیچکاک بر اساس نظریات زیگموند فروید است. روش تحقیق، تحلیل محتوا با رویکرد کیفی بوده که با تمرکز بر نظریه شخصیت فروید، سه فیلم- طناب، روانی و سرگیجه- از مجموعه آثار هیچکاک را به عنوان جامعه آماری مورد تحلیل قرار می دهد. شیوه گزینش آثار(نمونه گیری)، بر پایه گزینش و نزدیکی موضوعی-روایی و همچنین، دارابودن بیشترین شاخص های تحلیلی(واحدهای تحلیلی و معنایی-مقوله های اکتشافی بر پایه آرای فروید) بر اساس پرسش های اصلی پژوهش و به شیوه هدفمند و غیرتصادفی به انجام رسیده است. ابزار تحقیق دربرگیرنده واحدهای تحلیل، واحدهای معنا، مناطق محتوایی و مقوله تحلیل بوده که بر اساس آرای فروید به صورت اکتشافی (از منابع کتابخانه ای، دیداری و شنیداری) ارائه شده و مورد سنجش قرار گرفته اند. نتایج و یافته های پژوهش، مؤید ضرورت کاربردی سازی روش تحلیل محتوای کیفی در مطالعات سینمایی بوده و همچنین، بیانگر تحقق هدف اصلی و اهداف فرعی پژوهش با محوریت تحلیل محتوای پنهان فیلم ها، تعیین شخصیت های اصلی در هر فیلم به مثابه واحد تحلیل، تعیین سکانس های حضور شخصیت های اصلی به مثابه واحد معنا و نهایتا، تعیین دو مقوله غرایز و اضطراب به مثابه مقوله های اصلی و نیز، استخراج دو منطقه محتوایی محوری با عنوان ساختار شخصیت و سطوح شخصیت با اتکا به نظریه فروید است.
اپرت های فارسی دوران مشروطه از منظر جهان محلی شدن (اپرت های رستاخیز شهریاران ایران، پریچهر و پریزاد، الهه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های پایانی قرن سیزدهم شمسی تحت تأثیر تغییرات سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب مشروطه، گونه های جدیدی از نمایش در ایران شکل گرفتند که در ارتباط کامل با موسیقی قرار داشتند. در این مسیر ابتدا اُپرت های عصر مشروطه، تحت تأثیر اُپرت های قفقازی خلق شدند و سپس طی چند دهه فعالیت در زمینه ساخت اپرت در ایران با فراهم آمدن شرایط تحصیلات آکادمیک در حوزه آواز غربی در هنرستان موسیقی، شرایط برای تولید اولین اُپراها در ایران ایجاد شد. هدف از این پژوهش پاسخ دادن به این پرسش است که اپرت های عصر مشروطه چه تأثیراتی از نمونه های غربیِ اپرا و اپرت پذیرفته اند و چگونه مسیر بومی شدن پدیده جهانی اپرا در آنها رخ داده است؟ از این رو به مطالعه سه اپرت رستاخیز شهریاران ایران، پریچهر و پریزاد و الهه، بر پایه نظریه جهان محلی شدن و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و استفاده از اسناد کتابخانه ای پرداخته شده است. از نتایج مقاله حاضر می توان به این موضوع اشاره کرد که اپرت های پس از مشروطه به عنوان گونه جهان محلی شده اپرتِ غربی در ایران بوده اند. این گونه جهان محلی شده که «اپرت فارسی» نام گرفت، تحت تأثیر نفوذِ فرهنگی اپرت غربی، بخش مهمی از حیات موسیقایی ایران در سه دهه ابتدایی 1300 ه.ش را تشکیل داد.
ﺗﺤﻠﯿﻞ وﺿﻌﯿﺖ ﺷﺎﺧﺺ های ﻋﯿﻨﯽ و ذهنی ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ در فضاهای شهری (ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮردی: محلات ﻣﻨﺘﺨﺐ ﮐﻼن شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
525 - 543
حوزههای تخصصی:
ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﺷﻬﺮی، روﯾﮑﺮدی ﺟﺎﻣﻊ در اﺑﻌﺎد ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﮐﺎﻟﺒﺪی، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ- ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و اﻗﺘﺼﺎدی اﺳﺖ. ﯾﮑﯽ از ﺿﺮورﯾﺎت ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﺷﻬﺮی در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺷﻬﺮی ارﺗﻘﺎی ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ اﺳﺖ. ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ دارای اﺑﻌﺎد ﻣﺎدی و ﻣﻌﻨﻮی ﯾﺎ ﻋﯿﻨﯽ و ذﻫﻨﯽ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺤﯿﻂ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺤﯿﻂ ﺑﺴﺘﺮ، ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﺎﺧﺖ وﺳﺎزﻫﺎ، اﻗﺘﺼﺎد، ﺗﺄﺳﯿﺴﺎت و ﺗﺠﻬﯿﺰات و ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی روﺣﯽ و رواﻧﯽ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ از ﻧﻮع ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ اﺳﺖ. روش ﻫﺎی ﺟﻤﻊ آوری، ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ داده ﻫﺎ و اﻃﻼﻋﺎت ﺗﻮﺳﻂ ﻧﺮم اﻓﺰارﻫﺎی SPSS، Excel و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻫﺎی آﻣﺎری t-test است؛ ﺗﻌﺪاد ﻧﻤﻮﻧﻪ آﻣﺎری ﺑﺎ ﺗﻌﺪاد ﮐﻞ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان ﺑﺮاﺳﺎس ﺳﺮﺷﻤﺎری 1395 ﻣﺮﮐﺰ آﻣﺎر اﯾﺮان 8693707 ﻧﻔﺮ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ، ﺗﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ای اﺳﺖ. اﺳﺘﻔﺎده از ﻓﺮﻣﻮل ﮐﻮﮐﺮان 262 ﻧﻔﺮ از ﺷﻬﺮوﻧﺪان ﻣﺤﻼت ﻣﻨﺘﺨﺐ ﮐﻼن ﺸﻬﺮ ﺗﻬﺮان و ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﺳﺎده اﺳﺖ. ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ﺣﺎﺻﻞ از ﺗﺠﺰﯾﻪ وﺗﺤﻠﯿﻞ ﭘﺮﺳﺸ ﻨﺎﻣﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ وارﯾﺎﻧﺲ داده ﻫﺎ و آزﻣﻮن T ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﺷﻬﺮی ﻣﺤﻼت ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺧﺎﻧﯽ آﺑﺎد ﻧﻮ، رﺳﺎﻟﺖ، دوﻟﺖ ﺧﻮاه، اﺳﺘﺎد ﻣﻌﯿﻦ، ﻣﻬﺮآﺑﺎد و ﺷﻬﯿﺪ دﺳﺘﻐﯿﺐ در ﻫﺮ دو ﺑُﻌﺪ ذﻫﻨﯽ و ﻋﯿﻨﯽ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ را دارﻧﺪ. ﻣﺤﻼت ﺣﺼﺎرک، اﮐﺒﺎﺗﺎن، ارم، ﺻﺎدﻗﯿﻪ و ﭘﺮدﯾﺴﺎن دارای وﺿﻌﯿﺖ ﻣﺘﻮﺳﻂ در اﺑﻌﺎد ذﻫﻨﯽ و ﻋﯿﻨﯽ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑه دﺳﺖ آﻣﺪه از ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﻣﺤﻼت ﮔﯿﺸﺎ، وﻧﮏ، ﺟﺮدن و ﻗﻠﻬﮏ از وﺿﻌﯿﺖ ﻣﻄﻠﻮب ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ در دو ﺑُﻌﺪ ﻋﯿﻨﯽ و ذﻫﻨﯽ ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ. ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ رﺿﺎﯾﺘﻤﻨﺪی ﺷﻬﺮوﻧﺪان از ﻧﻈﺮ ﻋﯿﻨﯽ در ﺑُﻌﺪ ﮐﺎﻟﺒﺪی و از ﻧﻈﺮ ذﻫﻨﯽ در ﺑُﻌﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ- ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﮐم ترین ﻣﯿﺰان را داراﺳﺖ. در ﻧﺘﯿﺠﻪ، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﻫﺎی ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒه اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی و ﮐﺎﻟﺒﺪی ﺑﺎ ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﺷﻬﺮوﻧﺪان ﺑﺮای ارﺗﻘﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﺿﺮوری اﺳﺖ.اهداف پژوهش:ارائه الگویی برای تبیین عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی شهری در مقیاس محلات منتخب شهر تهران.تدوین معیارها و شاخص های سنجش کیفیت زندگی شهری در مقیاس محلات منتخب شهر تهران.سؤالات پژوهش:معیارها و شاخص های سنجش کیفیت زندگی شهری در مقیاس محلات کلان شهر تهران چیست؟چه راهکارهایی جهت ارتقای کیفیت زندگی شهری در سطح محلات کلان شهر تهران وجود دارد؟