فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مکتب احیاء سال دوم بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
22 - 33
حوزههای تخصصی:
انسان به عنوان محصول روستا، خود نهاده اصلی شکل گیری مکان و مسیر آتی توسعه است. در این میان یکی از دغدغه های مهم حول روستاهای شهرستان کوهدشت، مهاجرت گسترده بومیان است. از این رو در راستای پاسخ به کلان موضوع«نقش مکان در فرایند توسعه روستا» مسئله این پژوهش «مکان توسعه در زندگی روزمره روستاهای منطقه کوهدشت چگونه است؟» قرار گرفت. در واقع با این فرض که «مکان، انسان و روستا را از مسیر مراقبت های دو سویه به هم پیوند می زند»؛ «روستا» به مثابه «مکان توسعه» مجالی به روزمره انسان-روستا معرفی شد، برای تحقق «دستاورد های» حاصل از مواجهه با سختی های منحصربه فرد و پیوسته پیچیده تر، در قالب فضا. هدف پژوهش، «تبیین مدل یکپارچه مکان توسعه زندگی روزمره روستا» با پاسخ به دو سؤال «منظر ساخته شده روستا در منطقه کوهدشت چگونه است؟» و « منظر زیسته روستا در منطقه کوهدشت چگونه است؟» مطرح شده است. برای رسیدن به سازگاری در «واقعیت مشترک دریافت شده» از دو سؤال پژوهش، نیاز به تطبیق دو حوزه معنایی موازی وجود دارد. به این معنا که «توصیفاتی از منطقه که حاصل مشاهده (حاضر) است» با راهبرد تحلیل مضمون؛ و «توصیفاتی از منطقه که حاصل زیست شدن (غیرحاضر) است» با راهبرد پدیدارشناسی هرمنوتیک، احصا شده؛ و دست آوردهای این دو گام با وزنی برابر، با هم جمع بندی می شوند. یافته های پژوهش برای سؤال اول، سه بُعد «عملکرد»، «ایدئولوژی» و «دارایی» را ظاهر کرد. و در سؤال دوم نیز، سه تجربه «زادگاه مشترک»، «عملکرد مشترک» و «دارایی مشترک»، از مصاحبه های پدیدارشناسانه حاصل شد. در نهایت با تطبیق نتایج این دو مرحله، مدلی متشکل از چهار بُعد «مکان»، «دارایی»، «فضای اجتماعی» و «عملکرد» جمع بندی شد.
مفاهیم عشق و عرفان در اشعار مولانا و انعکاس ان در اثار منظوم کلمن بارکس و کتیبه ای بناهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
331 - 355
حوزههای تخصصی:
آثار کلمن بارکس، شاعر و محقق آمریکایی زبان و ترجمه آزاد او از اشعار مولانا و به ویژه مثنوی، بازار پرمخاطبی را در آمریکا به دست آورده است. او با ترکیب استعداد شعری خود و شهرت جهانی مولانا مخاطبانی میلیونی را به خود جذب کرده است که درنهایت منجر به دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه تهران در سال 1385 شده است. او با نگاهی نو به مفاهیم عشق و عرفان و شرح داستان های مثنوی و حذف مباحث و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی – اسلامی وارد حیطه جدیدی در ترجمه مولانا شده است. با ترجمه کتاب «رومی: کتاب عشق» (برای بار نخست توسط نویسنده) و مقایسه آن با مولانا جای خالی مباحث عرفانی و نتیجه گیری های مولانا به وضوح قابل رؤیت است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ایانجام شده است. بارکس در روایت های انگلیسی خود از اشعار مولانا وزن و بحر شعر و انسجام و استواری قالب شعری را رها کرده و در عوض، استعداد خود را صرف آن می کند که با استفاده از همراهی نوای ساز، غزل های مولانا را دارای کیفیتی ترانه مانند نشان دهد و حالتی به وجود آورد همانند حالت شعر سرودن مولانا. دنیایی که مولانا سیر روحانی خود را، و تمام عالم تکامل مستمر و تحوّل بی وقفه خود را در آن طی می کند دنیای تحول است، دنیای تنازع بین اضداد. محرک واقعی تحول و تبدّل اجزای هستی عشق است که دانش را به بینش و علم را به ذوق تبدیل می کند و نگرش و طرز تلقی بارکس از داستان های مثنوی، بیشتر رویکردی صرفاً داستانی دارد.اهداف پژوهش:بررسی نوع جهان بینی شاعری غربی کلمن بارکس در مواجهه با شاعری عارف چون مولانا.بررسی اشعار مولانا در کتیبه های بناهای مذهبی. سؤالات پژوهش: نوع جهان بینی شاعری غربی کلمن بارکس در مواجهه با شاعری عارف چون مولانا چگونه است؟اشعار مولانا در کتیبه های بناهای مذهبی چه جایگاهی دارد؟
استراتژی های نوآورانه در طراحی ساختمان های هوشمند: با توسعه از طریق برنامه ریزی سناریو در صنعت معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادغام فناوری های هوشمند در ساختمان های مدرن نحوه طراحی، ساخت و بهره برداری از ساختمان ها را متحول کرده است. با این حال، پیشرفت های سریع در فناوری های ساختمان های هوشمند چالش های پیچیده ای را به وجود آورده است، به ویژه این امر در ادغام و استفاده مؤثر از این فناوری ها برای به حداکثر رساندن کارایی ساختمان، پایداری و راحتی کاربران رخ داده است. این پژوهش با هدف افزایش درک این مسئله از طریق روشن سازی مزایا و کاربردهای بالقوه برنامه ریزی سناریو به عنوان یک ابزار استراتژیک در طراحی ساختمان های هوشمند انجام شده است. سئوالات کلیدی مطرح شده شامل: چگونه می توان از برنامه ریزی سناریو برای رفع چالش های ادغام فناوری های هوشمند استفاده کرد؟ پیشران های حیاتی تأثیرگذار بر طراحی ساختمان های هوشمند کدام هستند؟ با استفاده از رویکردهای مبتنی بر سناریو برای ایجاد مسکن بیشتر با استفاده از فناوری های جدید و بهبود کیفیت زندگی مسکونی، این پژوهش، پیشران های کلیدی "چارچوب مقرراتی و اجتماعی" و "پذیرش و ادغام فناوری" را از طریق مشاوره با خبرگان و روش برنامه ریزی سناریوی منطق شهودی شناسایی کرده است. این فرآیند منجر به توسعه چهار سناریو شد: سناریوی افق هماهنگ، سناریوی دوراهی مختل شده، سناریوی رنسانس مقررات و سناریوی ایستایی و رکود. پس از توسعه جامع سناریوها، تجزیه و تحلیل نقاط قوت، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای هر سناریو انجام شد که بینش های کلیدی را به دست آورد. در نهایت، بر اساس نتایج به دست آمده، رویکردی جامع و منسجم برای استراتژی های نوآورانه در طراحی ساختمان های هوشمند ارائه شده است. این رویکرد بر گزینه های مهمی از جمله: اولویت بندی اصول طراحی کاربر محور، حمایت از چارچوب های مقرراتی حمایتی، پذیرش یادگیری مستمر، انطباق پذیری و چابکی، ترویج عدالت اجتماعی و فرصت های برابر، و افزایش تاب آوری در برابر بحران ها در طراحی ساختمان های هوشمند تأکید دارد.
تحلیل خوانش جریان های معاصر معماری و شهرسازی ایران از آشفتگی سیمای شهری تهران از منظر معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
75 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آشفتگی سیمای شهری تهران، مسئله مورد توافق گروه های مرتبط با نماهای شهری است. اما رجوع به نظرات متخصصان شهری در این موضوع نشان می دهد درباره سیمای مطلوب، توافقی بین صاحبان دانش شهری وجود ندارد. پرسش خوانش جریان های معماری و شهرسازی ایران از آشفتگی سیمای شهری تهران پای در چه معرفت شناسی دارد و برای مدیریت سیمای شهری کدامیک از آنها قابل پذیرش تر است؟ هدف پژوهش: این پژوهش درصدد تحلیل خاستگاه فلسفی کنش های جریان های معماری و شهرسازی ایران در موضوع آشفتگی سیمای شهری تهران است. روش پژوهش: برای پاسخ به پرسش پژوهش، روشی کیفی در دو مرحله و مبتنی بر استدلال منطقی در پیش گرفته شده است. در ابتدا با مطالعات تاریخی کتابخانه ای، مبدأ زمانی پیدایش پدیده آشفتگی سیمای شهری تعیین شده است. سپس براساس دسته بندی جریان های فکری معماری و شهرسازی ایران از مبدأ بروز آشفتگی، پدیدارشناسی توصیف صاحبان دانش شهری این جریان ها از دلایل اغتشاش سیمای شهری تهران انجام و این نظرات با ویژگی های اندیشه ای آنها مقایسه و به صورت یک دوگانه ارائه شده است. در نهایت با بررسی پایه فلسفی از طریق تعیین معرفت شناسی این دوگانه، به پرسش پژوهش پاسخ شده است. نتیجه گیری: «آشفتگی» در میان متخصصان معماری و شهرسازی، یک اشتراک لفظی است، نه معنایی. تعلق به هر طرف از دوگانه فرم و صفات آن، یا محتوا پای در معرفت شناسی دارد که تبیین نسبت عین و ذهن به لحاظ فلسفی مهمترین بخش آن است. گره خوردن یا نخوردن زیبایی به رابطه عینیت و ذهنیت دو خروجی متفاوت در سیمای شهری دارد. در فرض جدایی، سیمای شهری امری بیرونی است، در آن هندسه محوریت دارد و به نظم قطعی متمایل است لذا مدیریت آن با متخصصان است. طرح جامع تهران خروجی این رویکرد است. اما در فرض درهم تنیدگی عین و ذهن، امری ادراکی و خروجی طبیعی سوژه یا ذهن شهروندان است و زیباسازی آن امری بیرونی و شکل گرا نیست، در نتیجه قابل تفویض به متخصصان نیست. به نظر می رسد این رویکرد از نظر فلسفی قابل دفاع تر از سایر رویکردها است. نظم این رویکرد متناظر با اختیار و وجود پویای انسان، استنباطی، حداقلی و سیال است.
حوای دوم؛ واکاوی نسبت مریم با حوا در الهیات مسیحی و بازنمایی آن در آثار نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
7 - 19
حوزههای تخصصی:
مسأله اصلی این پژوهش آنست که درونمایه «حوای ثانی دانستن مریم (ع)» چه نسبتی میان این دو شخصیت در الهیات مسیحی برقرار می کند و این نسبت، چگونه در هنر نقاشی بازنمایی شده است. روش این پژوهش، هم در تفسیر متون الهیاتی و هم در فهم نقاشی ها تحلیلی است و به فهم ترکیب بندی ها و کارکرد عناصر در آن ها نظر دارد. این مقاله نتیجه می گیرد که چنین مضمونی هم در الهیات مسیحی کاملا ریشه دار و مکرر است و هم در هنر نقاشی مسیحی به وفور بازتاب یافته و ترسیم مریم به مثابه نقطه مقابل حوا عنصر اصلی این درونمایه است؛ حوا وسوسه انگیز و برهنه و نافرمان است ولی مریم باکره، پوشیده و فرمانبردار است؛ حوا با گناه خود مرگ را برای نسل بشر می آورد و مریم رهگذر جاودانگی و حیات است؛ حوا کلمه شیطان را می شنود و آدم را به هبوط می کشاند ولی مریم آبستن کلمه خداوند می شود و انسان را به ملکوت می رساند؛ حوا قرین مار به مثابه بازنماینده شیطان است و به فریب او سیب را می ستاند اما مریم مار را زیر پا دارد و نجات بخش است. همچنین طبق الهیات مسیحی، اگر حوای نخست گمراه کننده همسرش آدم شد، مریم نیز در کالبد حوای دوم، مادر و پرورنده عیسی(ع) بود که برخی از مفسرین مسیحی از وی بعنوان آدم ثانی تعبیر می کنند؛ به تعبیری حوای اول و دوم بودن هر یک از این دو شخصیتِ زن، در سایه آدم اول و دومی است که یکی اسباب هبوط را فراهم می کند و دیگری با زایمان خود، آغازگر رستگاری می شود.
بررسی نقش جریان و رطوبت نسبی هوا در فرسایش قلعه تاریخی والی شهر ایلام به روش محاسباتی دینامیک سیالات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
79 - 95
حوزههای تخصصی:
امروزه حفاظت از بناهای تاریخی در جوامع علمی جهان، موضوعی مهم و حیاتی شناخته شده است؛ لذا تحلیل ابعاد زیستیِ و عملکردی بناهای تاریخی هم ازنظر معماری و هم از دیگر مناظر مهندسی، یکی از ضروریات پژوهشی است. برای پرداختن به تأثیر رطوبت بر آسایش حرارتی در ساختمان های تاریخی، اجرای راهبردهایی مانند تهویه مناسب، اقدامات کنترل رطوبت و نگهداری دوره ای در طول پروژه های مرمت یا نوسازی ضروری است. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش دینامیک سیالات محاسباتی، توسط نرم افزار فلوئنت، جریان و رطوبت نسبی هوا در فضای داخلی یک بنای تاریخی (قلعه والی شهر ایلام) را شبیه سازی و مورد تجزیه وتحلیل قرار داده است. با توجه به اینکه رطوبت یکی از عوامل مخرب بر بافت تاریخی قلمداد می شود و این عامل تخریبی با برودت هوا در زمستان اهمیت بیشتری نیز پیدا می کند، ابتدا به روش تجربی با استفاده از تجهیزات داده نگار، متغیرهای دما، رطوبت نسبی، فشار و سرعت جریان هوا، در یکی از بحرانی ترین بازه های سرد دمایی در فصل زمستان ازنظر دما و رطوبت نسبی، اندازه گیری شده و سپس با مدل سازی بنا در نرم افزار راینو و تحلیل مدل در نرم افزار فلوئنت، به مقایسه نتایج روش تجربی و روش تحلیل عددی در دو سناریوی مختلف پرداخته شده است. براساس تحلیل قیاسی این مدل پژوهشی، در جهت تحلیل جریان و رطوبت نسبی هوا در زمستان و جلوگیری از اثرات مخرب رطوبتی، می توان با بهره گیری از یک سیستم گرمایش با شار حرارتی محاسبه شده، کاهش رطوبت نسبی و درعین حال حفظ اثر تاریخی را حاصل نمود. نتایج پژوهش حاضر براساس اعتبارسنجی مدل شبیه سازی شده نرم افزار فلوئنت نشان داد شدت جریان هوا و میزان بالای رطوبت نسبی هوا در فصل زمستان با میانگین خطای ۹/۲ درصد ازجمله عوامل مهم در فرسایش داخلی بنای قلعه والی شهر ایلام است که منجر به مرمت چندباره فضای داخلی این بنا طی سال های اخیر بوده است.
عوامل اثرگذار بر معماری، شکل گیری و توزیع فضایی قلعه های سده های میانی دوران اسلامی بیجار گروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
211 - 235
حوزههای تخصصی:
یکی از چشم اندازهای مهم فرهنگ در محیط، معماری است. ویژگی های طبیعی و موقعیت جغرافیایی بیجار گروس در استان کردستان موجب آن شده است که در قرون میانی دوران اسلامی، پیروان فرقه اسماعیلی با توجه به شرایط محیطی و تلاش برای گسترش مذهب خود، دست به ساخت استحکامات دفاعی در این منطقه بزنند. در همین راستا تعداد پنج قلعه شناسایی شده است که پژوهش حاضر سعی در تبیین ویژگی های معماری، کارکرد آن ها و پی بردن به موقعیت معابر و پهنه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک منطقه در دوران اسلامی (قرون 5 تا 9 ﻫ.ق) دارد. دژهای ازلحاظ معماری دارای قسمت های مختلف ازجمله برج، بارو، ارگ، مکتب خانه، دیوار دفاعی دوم، حوض انبار و... هستند و از مصالح بوم آورد مانند لاشه سنگ (قلوه سنگ و سنگ تراشیده) و ملاط گچ و در جاهای خاص آجر، خشت و ساروج در ساخت آن ها استفاده شده است. پلان قلعه ها از الگوی خاصی پیروی نمی کند. این دژها برای مقابله با تهاجمات انسانی، تأمین امنیت و تعیین مرزها شکل گرفته اند که شرایط محیطی همچون دسترسی آسان به آب، غلات و دورافتادگی از مراکز جمعیتی در انتخاب محل آن ها تأثیر داشته است. قلعه ها به آسانی با یکدیگر در ارتباط بوده اند. نتیجه پژوهش نشان می دهد یک الگوی خطی در توزیع فضایی قلاع منطقه دیده می شود که از شمال منطقه بیجار به جنوب شرقی کشیده شده و به عبارتی، یک مسیر از تخت سلیمان آذربایجان) به سمت دشت همدان را ترسیم می کند. دژهای شناسایی شده قابل مقایسه با قلاع برجای مانده از اسماعیلیان در مناطق قومس، قهستان و ارجان است.
بررسی هنر طراحی بیوفیلیک در وجه بصری معماری دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
89 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هنر کاربردی معماری بیوفیلیک به بررسی تأثیراث روانشناسی ارتباط انسان با طبیعت می پردازد و برای بهبود آن راهکارهایی برای طراحی فضاها ارائه می کند. هدف این پژوهش بررسی کاربرد طراحی بیوفیلیک در معماری سنتی دزفول است و این فرضیه را بررسی می کند که ویژگی های معماری بیوفیلیک در معماری دزفول وجود دارد و همین ویژگی ها موجب کیفیت این بافت سنتی شده است.روش پژوهش: نحوه جمع آوری اطلاعات با روش کتابخانه ای و تحلیل هایی که بر نمونه موردی های انجام شده با روش مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی بوده و در فرآیند تحقیق از تکنیک های تحلیلی- توصیفی استفاده شده و به مقایسه الگوها و تطبیق آن ها با بناها و بافت شهری پرداخته شده است.یافته ها: در این پژوهش، ۱۴ الگوی معماری بیوفیلیک، در سه بخش، در معماری سنتی دزفول بررسی شد که طبق نتایج میانگین حضور الگوها در هریک ۸۱ درصد است. به طور کلی، شش الگوی اول با میانگین ۸۸ درصد به خوبی نشان می دهد که حضور طبیعت در معماری سنتی اهمیت فراوان داشته است. در بخش دوم، مشابهت های طبیعی، میانگین ۸۷ درصد به دست آمده است. در بخش سوم الگوها، یعنی ماهیت فضا، نتایج گواه این موضوع است که چشم انداز و پناهگاه در هر دو فضای داخلی و شهری و الگوهای رمز و راز و ریسک و خطر بیشتر در فضای شهری و مواردی اندک در برخی خانه ها دیده می شود.نتیجه گیری: طراحی بیوفیلیک تأثیرات مثبت روانی حضور طبیعت در محیط ساخته بر انسان را اثبات می کند و در معماری ایرانی بر اتصال بین طبیعت و معماری، با استفاده از شرایط محیطی و الگوهای طبیعی، تأکید شده است و شهر دزفول به عنوان نمادی از معماری ایرانی به وضوح آن را نشان می دهد. ارتباط بین طبیعت و معماری یکی از مهمترین عواملی است که معماری سنتی ایران را ارزشمند کرده است، موضوعی که ۱۴ الگوی معماری بیوفیلیک بر پایه آن استوار است.
جایگاه پارچه به مثابه روانداز آرامگاهی در ایران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارچه، نوعی از منسوجات است که در شکل دستگاهی (در مقابل داری) تولید می شود و در صور گوناگون کاربرد دارد که یکی از آنها، روانداز مقبره است که در سایه اهمیت قالی های کاربردی در این مصرف مغفول مانده است. از سویی مفهوم آرامگاه است که سهل اما ممتنع می نماید و در این پژوهش، منظور، مدفن و مقبره است. به عبارتی این مقاله تلاش دارد تا کارکرد نمادین پارچه به عنوان روپوش آرامگاهی در ایران عصر اسلامی را بررسی کند و این موضوع را نه از منظر جزییات و دقایق صوری طرح و نقش یا موردپژوهی انواع آن همچون ضریح پوش یا صندوق پوش و... که صرفاً از منظر چرایی مصرف پارچه در این کاربرد به چالش بگیرد و پرسش آن است: در ایران عصر اسلامی، نقش و جایگاه پارچه به عنوان روانداز مقابر چگونه تبیین می شود؟ نتیجه این پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی – تحلیلی و با نظر به مستندات تاریخی مبتنی بر متن و تصویر نشان داد: یکی از این مصارف پارچه، روانداز اشیاء/ مکان های ارزشمند است که بدین طریق از دو جهت بر آن می افزاید: اول، آن را محفوظ می دارد که نمود بارز آن در روپوش خانه خدا به منصه ظهور می رسد. دیگر آنکه، پارچه های مورد استفاده در این نوع کاربرد، معمولاً صاحب نفاست هستند و به جهت ارزشمندی خود، سند اعتباری می شوند که بر اهمیت محتوا دلالت می کنند. اعتبار چنین پارچه هایی از مواد مصرفی در بافت و دوخت آنها و همین طور از مضامین کاربردی نشئت می گیرد که در قالب طرح، نقش و کتیبه جلوه گر می شوند. پارچه به عنوان روانداز هم می پوشاند و پاسبانی می کند؛ و هم دالی است که بر ارزشمندی مدلول صحه می گذارد و بر گرانمایگی آن می افزاید. سنتی که تا به امروز حیات یافته است، مانند انواع پوشش هایی که برای اشیاء ارزشمند و حتی مصرفی در خانه در نظر می گیرند. با این تعبیر پارچه به مثابه پوشش آرامگاهی در ایران، اعتبار نمادینی دارد که به جهت ذات و کارکرد خود مترادف اعزاز، تجلیل، حرمت و عزت است. هرچند جنسیت مواد مصرفی، رنگ آرایه های تزیینی، طرح، نقش و کتیبه نگاری احتمالی می تواند این اعتبار را فزونی بخشد؛ اما حتی فارغ از آن نیز به جهت خاستگاه نمادین چرایی وجود پارچه در این استعمال، متضمن مفهوم ارزشمندی برای مظروف خود است.
تبیین و تحلیل آسیب های نظریات غربی بر شکل گیری ساختار نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری در ایران با استفاده از تحلیل سه شاخگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
14 - 34
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آسیب شناسی علل تحولات ایجاد شده و چگونگی تاثیرگذاری نظریات غربی، الگوهای غیر بومی در مدیریت شهری و برنامه ریزی شهری ایران پرداخته،که با استفاده از روش تحلیل سه شاخگی به شناسایی آسیب های ساختاری، رفتاری و محیطی پرداخته شده است و در نرم افزار MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفته . در آسیب ها ساختاری، نظام نادرست برنامه ریزی شهری با بار عاملی 88.، سیستم نادرست تقلید از تفکرات غربی 88.، ع دم اس تفاده از عناصر معماری بومی 88.، و عدم برنامه ریزی مناسب و بومی سازی نظریات و تفکرات غربی 86.، مهم ترین آسیب های در نظام برنامه ریزی شهری در ایران می باشند، در آس یب های زمینه ای، وضعیت قوانین موجود 98.، طرح های توسعه شهری 96.، عدم استفاده از نظرات خبرگان 95.، و عدم مشارکت شهروندان در نظام برنامه ریزی شهری 86. آسیب های زمینه ای هس تند. در آس یب ه ای رفتاری، عدم آگاهی و دانش شهرسازان با نظام برنامه ریزی 98.، عدم شناخت استانداردهای و بومی سازی 96.، عدم نظارت 95.، فرهنگ سازی 91. و عدم آگاهی و دانش مدیران 79.، آسیب های رفتاری هستند. نتایج نشان می دهند که درکنار جریان های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نقص هاى اساسی در مبانی نظرى و تئوریک الگوهاى برنامه ریزى و الگو برداری صرف از آنها و همچنین در عرصه عمل توسعه و برنامه ریزی شهرى که ناشی از عدم بومی سازى، انطباق مبانی تئورى ها با شرایط کشور، و . می باشد، که باعث شده این الگوها فاقد کارآیی لازم براى هدایت تحولات توسعه و برنامه ریزی در مسیر صحیح باشند
تبیین تفاوت های طراحی و خوانش فضا میان طراحان و کاربران بر اساس نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۱۱۲-۹۳
حوزههای تخصصی:
درک مطلوبیت و کارایی طراحی ها برای رفتار انسان و آگاهی از نیازها و ترجیحات افراد در ارتباط با محیط، یکی از الزامات موفقیت طراحان شهری است. تلاش برای پاسخ دادن به پرسش هایی در مورد تفاوت ها و شباهت های تجربه و خوانش افراد از محیط و توصیف جهان پیرامون به گونه ای که در واقعیت وجود دارد، می تواند پایگاهی اطلاعاتی و قابل اطمینان در راستای ارتقای نگرش حرفه ای طراحان شهری ایجاد کند. پژوهش حاضر در راستای پاسخ به این سوال که چه تفاوتی میان فضای طراحی شده طراحان و فضای ادراک شده مردم وجود دارد؟ با مرور ادبیات نظری و بکارگیری روش تحقیق نظریه زمینه ای به بررسی تجربه افراد و دیدگاه طراحان از فضای شهری خوب پرداخته و با تحلیل، کدگذاری و تفسیر اطلاعات حاصل از مصاحبه های عمیق با این دو گروه، مدلی را در راستای تبیین تفاوت های نگرشی و کنشی میان طراحان و استفاده کنندگان فضا تدوین نموده است. نتایج نشان می دهند دیدگاه مردم محصول تجربه های آنان است در حالی که دیدگاه طراحان متاثر از آموزش تخصصی و مفاهیم نظری می باشد. همچنین تصویرذهنی مطلوب استفاده کنندگان فضا بیشتر مبتنی بر خوانش مؤلفه فیزیکی و سپس مؤلفه های عملکردی و اجتماعی است، در تفسیر ارزیابی های آنان، فضایی بهتر تلقی می شود که بتواند بیشترین سطوح معنا را تداعی نماید. از سوی دیگر طراحان در نگرش خود درخصوص خلق فضای شهری با کیفیت، بیشتر بر مؤلفه های اجتماعی و معنایی فضا تأکید داشته ولی همچنان به مؤلفه های فیزیکی و عملکردی نیز توجه دارند، آنان در تعریف کنش طراحی یک فضای شهری، بیشترین اقدامات و امکانات را در مؤلفه های فیزیکی و عملکردی بیان می کنند.
اقتباس در سینمای ایران بر اساس تابلوهای نگارگری: بررسی موردی فیلم شطرنج باد و تابلوی استنساخ اثر محمودخان ملک الشعراء
حوزههای تخصصی:
فیلم شطرنج باد علی رغم اکران بسیار محدودش، نظرات تعداد قابل توجهی از منتقدان را به خود جلب کرده است. کارگردان این فیلم (محمدرضا اصلانی)، که از کارگردانان موج نو سینمای ایران است، در تلاش برای ایجاد فضایی از جامعه دهه 50 ایران، اظهار داشته که فیلم او علاوه بر بهره گیری از آثار نقاشی ژرژ دلاتور (نقاش قرن هفدهم فرانسه)، برداشتی از تابلوی «استنساخ» اثر محمودخان ملک الشعرا (ملقب به «شریف»)، نقاش و شاعر دوره قاجار است. از این تابلو که می توانسته آغازگر دوره مدرن نقاشی در ایران باشد، دو نسخه آبرنگ و رنگ وروغن در دست است که با چندسال فاصله زمانی از یکدیگر به تصویر کشیده شده اند. تماشاگر فیلم شطرنج باد در صورت آگاهی از تأثیر تابلوی «استنساخ» بر این فیلم، می تواند با درنظر گرفتن تشابهات نور، رنگ، سایه، میزانسن، داستان پردازی، درام موجود در تابلو و حتی نوع چیدمان اشیاء در قابی به خصوص، متوجه شباهت های فیلم با تابلو شود. به باور کارگردان فیلم، سایه روشن های شدید موجود در این تابلو و هیئت و وضعیت نشستن شخصیت ها در آن، یک فضای توطئه آمیز را تداعی می کند که با پیرنگ فیلم شطرنج باد نزدیکی دارد. با این وجود، اثبات تأثیر تابلو بر فیلم را باید از رهگذری علمی مطالعه کرد. در این مقاله تلاش شده است که با بهره گیری از نظریه بینامتنیت ژرار ژنت و با تحلیل تابلوی «استنساخ» و مقایسه آن با نمایی از فیلم شطرنج باد، نشان داده شود که فیلم از چه جهاتی شبیه به تابلو است و این اثر هنری تا چه حد توانسته موجب خلق اثری دیگر شود.
شاخصه ها و عوامل معماری پدیدآرنده نمای حیاط میانی خانه های تاریخی قاجاریه، بررسی موردی: خانه های قاجاری شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
131 - 148
حوزههای تخصصی:
نما یا پوسته معماری ساختمان، لباس و بُعد دیداری بیرونی آن است که مرز بین فضای درون و بیرون را تعریف می کند. نما در معماری خانه های تاریخی قاجاریه فلات مرکزی ایران به واسطه فرهنگ و معماری درون گرا، بیشتر در حیاط میانی شان جلوه گر شده است. «شاخصه» ها و «عوامل معماریانه» گوناگونی در پدیدآوری این نما مؤثر بوده اند. در این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و متونی که به معماری نما و یا نمای خانه یا خانه تاریخی ایرانی پرداخته اند، «شاخصه»ها و «عوامل معماریانه» زیرمجموعه آن ها شناسایی شد. پس از پیمایش، یک چارچوب نظری به عنوان سامانه پیشنهادی دربرگیرنده همه عوامل معماری معماریانه نمای حیاط میانی خانه تاریخی قاجاریه ارائه شد. این چارچوب نظری مورد بازخوانی، استدلال منطقی و ارزیابی قرار گرفت تا کارآیی و جامعیت آن محک بخورد و در صورت نیاز کامل شود. «شاخصه» های مؤثر در پدیدآوری نمای خانه ها به ترتیب عبارت اند از: اقلیم، عملکرد، شکل و فناوری ساخت. هر یک از این «شاخصه» های کلان، در زیر مجموعه خود دارای «عوامل معماریانه» چندی هستند. چهار «شاخصه» و شانزده «عامل معماریانه» شناسایی شده در چارچوب نظری، با پژوهش میدانی آزمون و اثبات شد و الگوی ارائه شده، کارآیی خود را در خوانش معماری نمای حیاط میانی خانه های تاریخی قاجاریه و یا احتمالاً دوره تاریخی و شاید برای خانه های امروزین در فلات مرکزی یا دیگر نقاط اقلیمی و جغرافیایی ایران، نشان داد.
گونه بندی و استخراج ویژگی های پلان معماری با به کارگیری روش های یادگیری ماشین؛ نمونه موردی: خانه های بومی بندر کنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
161 - 174
حوزههای تخصصی:
منطقه گرم و مرطوب ایران دارای تابستان های گرم با رطوبت بالا و از بحرانی ترین اقلیم های جهان است. مطالعه ویژگی های مسکن بومی این مناطق می تواند منجر به ارائه راهکارهای پیشنهادی برای طراحی مسکن معاصر شود. یکی از چالش هایی که پژوهشگران در مطالعه گونه های معماری با آن مواجه هستند، انتخاب نمونه های موردی می باشد. هدف این پژوهش استفاده از روش های یادگیری ماشین برای انتخاب نمونه های موردی و دسته بندی خانه های بندر کنگ بر اساس شکل و نحوه قرارگیری بادگیر و فضاهای مجاور آن است. برای این منظور از نرم افزار آناکوندا 3.9 و جوپیتر 6.4.5 استفاده شده است. سنجش شباهت از لحاظ شکلی و روابط فضایی توسط الگوریتم فاصله کسینوسی انجام شده است. دسته بندی بر اساس ویژگی های استخراج شده توسط الگوریتم سلسله مراتبی به روش پیوند میانگین انجام شده است. بر اساس نتایج شباهت سنجی نمونه های موردی منتخب پلان خانه های یونسی، گلبت و کرچی، با بالاترین میزان شباهت شکلی و روابط فضایی با دیگر پلان ها می باشند. نتایج حاصل از دسته بندی نشان می دهد پلان ها از نظر ویژگی های استخراج شده به سه دسته قابل تقسیم می باشند. با تحلیل نمودار پراکندگی ویژگی های هر دسته، نتایج زیر استخراج شده است. در دسته اول اتاق بادگیر در شرق خانه قرار دارد و ساباط و یا حیاط در سمت غرب آن قرار گرفته است. اتاق های اصلی غالباً در ضلع شمالی و فضاهای خدماتی در ضلع شرقی و غربی قرار دارند. در دسته دوم اتاق بادگیر در میانه ضلع غربی خانه قرار گرفته است. در این دسته کشیدگی پلان شمالی- جنوبی است و اتاق های زیستی در سمت غربی و شرقی قرار گرفته اند. در دسته سوم بادگیر در ضلع غربی پلان قرار دارد. در این دسته کشیدگی پلان ها بیشتر شرقی- غربی می باشد. مجاورت شمالی اتاق بادگیر گتیه و یا اتاق می باشد و در اکثر پلان های این دسته اتاق بادگیر به اتاق شمالی و یا گتیه راه دارد.
Proposing a New Approach to Optimize the Windcatcher's Performance (Case Study: Bandar_E_Kong)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Hot and humid climate is one of the robust climates in the world. Vernacular architecture in this area answer to climate conditions with solutions, one of these solutions are windcatchers. Nowadays most of these windcatchers are closed because they are not responsive to current thermal comfort conditions. The reduction of wind speed and the lack of control over the entering hot weather can be considered as two main weaknesses of the windcatchers in these areas. This research suggested to install Damper and Fan to improve the performance of windcatchers in vernacular houses of Bandar-Kong. five windcatchers have been selected as case studies and their performance has been simulated and measured in 24 different modes: open windcatcher (past method), closed windcatcher (current state), windcatcher with valve and windcatcher with fan are four general modes wich are divided to 6 subset. Design Builder 7.0.0.116 is used for simulations. operative temperature is calculated for each space in 24 different modes. The results show that using fan and damper, increase thermal comfort hours from about 43 to 52 percent. Besides using fans and dampers can obviously reduce temperatures over 35degrees.
تحلیل نشانه شناسانه پیکرنگاری حضرت علی (ع) در منتخبی از نگاره های احسن الکبار کاخ گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
39 - 53
حوزههای تخصصی:
عصر صفوی دوران اقتدار سیاسی ایران و حاکمیت مذهب تشیع است. این موضوع موجب ظهور مضامین شیعی در آثار فرهنگی و هنری شد. احسن الکبار از نسخ قابل توجه شیعی است که با نثری روان، رویدادهایی از تاریخ اسلام و زندگی ائمه(ع) را بیان می کند. بخش هایی از این نسخه به شرح صفات و ویژگی های اخلاقی حضرت علی(ع) در قالب روایات مختلف پرداخته؛ صفاتی که بیانگر علم، فصاحت، شجاعت، قهرمانی و فداکاری ایشان و نشان دهنده جایگاه معنوی آن حضرت در دین اسلام است. اهداف پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های پیکرنگاری حضرت علی(ع) در نگاره های احسن الکبار بر اساس رویکرد نشانه شناسی تصویری و کشف لایه های پنهان در نشانه های بصری به کاررفته در شمایل ایشان است. سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. نگارگر جهت پیکرنگاری حضرت علی(ع) از چه نشانه های بصری استفاده کرده است؟ 2. نشانه های تصویری به کاررفته در پیکرنگاری حضرت علی(ع) بر چه مفاهیم ضمنی دلالت می کنند؟ روش تحقیق در پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. یافته ها نشان می دهد، نگارگر به مدد تمهیدات تجسمی و گزینش مناسب عناصر بصری نظیر قاب، ترکیب بندی و رنگ، فضایی متناسب با مضامین مجالس به وجود آورده و آن ها را به عناصری معنا رسان تبدیل کرده است. افزون بر آن، نظام های نشانه ای و رمزگان های به کاررفته در این نگاره ها متأثر از زمینه های فرهنگی و ارزش های حاکم در تفکر شیعی است که در ارتباطی منسجم و هماهنگ و زنجیره ای از روابط هم نشینی بر وجوهی از ابعاد شخصیتی امیرالمؤمنین(ع) دلالت می کنند.
ظرفیت سنجی کالبدی مدارس تاریخی در بازاستفاده تطبیقی فضاهای آموزشی؛ نمونه موردی: مدارس جانی خان، شفیعیه، رحیم خان، معمارباشی و شیخ عبدالحسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردهای عملیاتی برای حفظ ارزش های تاریخی و فرهنگی ساختمان های تاریخی در راستای توسعه پایدار و بهره مندی از آن ها، بازآفرینی و بازاستفاده تطبیقی آن ها با برنامه ریزی عملکردی جدید است. ظرفیت سنجی کالبدی بناهای موردنظر برای احیا و بازآفرینی ضروری و پراهمیت است. ازجمله مهم ترین بناهای میراثی برجای مانده از دوران گذشته در شهرهای تاریخی ایران، مدارس هستند. هدف از این مطالعه آن است که ظرفیت های کالبدی پنج مدرسه میراثی جهت بازاستفاده تطبیقی بررسی شود که عبارتند از جانی خان قم، شفیعیه و رحیم خان در اصفهان و معمارباشی و شیخ عبدالحسین در تهران. در این مطالعه به روش تحقیق کمی و از طریق آزمون افتراق معنایی و نیز تحلیل همبستگی میان متغیرها، معیارهای استخراج شده از مبانی نظری بازآفرینی تطبیقی که عبارت اند از: بهره مندی از نور طبیعی، امکان تهویه طبیعی هوا، امکان تعدیل طبیعی دمای هوا، سکوت و آرامش فضا، ظرفیت مبلمان مطلوب فضا، ایمنی و امنیت ساختمان، زیبایی و تزئینات، سیرکولاسیون و دسترسی مطلوب، فضای سبز و چشم انداز زیبا و تنوع مصالح تحلیل شد. نتایج سنجش معیارها در پنج مدرسه انتخاب شده نشان می دهد که در مدارس برخوردار از ظرفیت های فضایی بیشتر، وسیع تر و متنوع تر و نیز ارتباط بیشتر با حیاط مرکزی به عنوان موقعیت تأمین کننده نور، هوا، چشم انداز، سکوت، آرامش و طبیعت، قابلیت بالاتری برای احیا و برنامه ریزی فضایی جدید وجود دارد. همچنین نتایج روشن می سازد از میان پنج مدرسه انتخابی به ترتیب مدرسه جانی خان با میانگین امتیاز (۱.۹۱)، مدرسه رحیم خان (۱.۸۹) و مدرسه معمارباشی (۱.۸۶) بیشترین ظرفیت را برای بازاستفاده تطبیقی دارند.
تطبیق شاخصه های محتوایی نسخه خطی خزائن ملکوت عبدی بیگ شیرازی با نسخه مصور قصص الانبیا دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
367 - 389
حوزههای تخصصی:
آثار به جا مانده از فرهنگ و ادب هر سرزمین، نشان دهنده گستره اطلاعات و فرهنگ پیشینیان به لحاظ ساختار فکر و اندیشه آنان و نگرش های بنیادی آفرینندگان آن ها است که آن را به نسل جدید منتقل می نماید. ازجمله میراث دوره صفوی، خزاین ملکوت، اثر زین العابدین علی متخلص به «نویدی» و «عبدی» است؛ که نسخه خطی است و تاکنون تصحیح و منتشر نشده است. این مقاله با هدف ساختارشناسی نسخه خطی خزائن ملکوت، با تأکید بر تحلیل شاخصه های محتوایی آن و تطبیق آن با نسخه مصور قصص الانبیا دوره صفوی نوشته شده است. پژوهش حاضر بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی است. در مثنوی خزائن ملکوت شاعر هریک از بخش های هفتگانه را خزانه نامیده است؛ محتوای خزانه ها در شناخت خداوند و نعت پیامبر (ص)، مدح امامان شیعه و فضایل و مناقب آن ها، بایدها و نبایدهای مملکت داری، خیرخواهی عوام و خواص، در حقیقت عشق و محبت و شرح حال و بیان شکست های خود و یاران است که شاعر با به کارگیری عبارات و الفاظ بدیع و استشهاد به آیات و احادیث و روایات در بالغ بر 7580 بیت، اثری درخور توجه آفریده است. مثنوی خزائن ملکوت به چند دلیل حائز اهمّیّت است: اهمیت ابعاد اعتقادی و باورهای مذهبی عبدی که وی قرب الهی را در گرو شناخت خداوند و اقرار به نبوّت پیامبر (ص) و دوستی خاندان ایشان می شمارد. در ابعاد اجتماعی، شاعر فضایل اخلاقی و آداب سلوک را باعث رشد انسان می داند و به جایگاه زنان اهمّیّت می دهد. در ابعاد سیاسی وی، مملکت داری و دینداری را توأمان می داند. در بین حکایات به ذکر وقایع تاریخی آن دوران می پردازد. از طرفی تسلط شاعر بر ادبیات فارسی و عربی و آشنایی وی با قرآن و حدیث و بیان فضایل و روایات فراوان نشان از دانش وسیع شاعر در زمینه های گوناگون دارد. در نسخه مصور قصص الانبیا نیز به موازات مضامین قرآنی به تصویرگری هم پرداخته شده است.اهداف پژوهش:شناخت خزائن ملکوت و بررسی و تحلیل ابعاد فکری زبانی و ادبی آن.تصحیح و تحلیل نسخه خطی و تبدیل آن به نسخه چاپی و تطبیق آن با نسخه مصور قصص الانبیا.سؤالات پژوهش:ساختارها و ویژگی های نسخه خطی خزاین ملکوت به چه صورت هست؟شاخصه های محتوایی نسخه خطی خزاین ملکوت چیست؟
تعیین کاربری و احیاء مکان تاریخی- فرهنگیِ خانه مهرانگیز قاجاری در تهران (با هدف توسعه صنعت گردشگری و ترویج معماری اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
578 - 603
حوزههای تخصصی:
احیا، فرآیندی است که برای افزایش سطح حفاظت، مرمت و بهره برداری مناسب از آثار تاریخی و فرهنگی با حفظ ماهیت و یکپارچگی آن ها برنامه ریزی، طراحی و اجرا می شود. احیاء و سازماندهی همراه با مرمت اصولی بناهای تاریخی، می تواند ضمن رونق هرچه بیشتر صنعت گردشگری، باعث توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گردد. هدف کلی این پژوهش از نوع کاربردی بوده و هدف فرعی آن نیز یافتن کاربری بهینه برای احیا مجدد خانه مهرانگیز می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات، مشاهده مستقیم، برداشت میدانی و مطالعات کتابخانه ای می باشد. در بخش مطالعه میدانی با برداشت از بنا و ترسیم نقشه ها، به تحلیل وضعیت موجود بنا پرداخته شده است. در ابتدا مطالعات اولیه جهت شناسایی معیارهای تأثیرگذار بر انتخاب کاربری بهینه برای خانه مهرانگیز صورت گرفت. در ادامه طیف کاربری هایی که از ماتریس اعطاء کاربری ها، تهیه شده توسط صندوق احیاء و بهره برداری از بناها و اماکن تاریخی و فرهنگی در سال 1388، مورد مطالعه قرار گرفت. سپس کاربری هایی را که می توان برای احیا خانه های مسکونی در نظر گرفت، احصا گردید. در ادامه با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و نرم افزار (Expert Choice) EC وزن دهی معیارها و مقایسه گزینه ها با مشارکت10 نفر از متخصصین حوزه احیاء ابنیه تاریخی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد کاربری مهدکودک (که توسط میراث فرهنگی تحت عنوان خانه فرهنگ نامیده شده) برای این خانه مناسب نیست و این عملکرد با ویژگی های تاریخی، اصالت و هویت ساختمان موجود چه از لحاظ شأن بنا، چه سازه و چه مبلمان چندان سازگاری نداشته، و احیای موفقی صورت نگرفته است. این درحالی است که کاربری های طیف پذیرایی با ارزش دهی وزنی 137/0در رتبه اول و کاربری های طیف مسکونی با ارزش دهی وزنی 126/0 در رتبه دوم قرار گرفتند.اهداف پژوهش: یافتن کاربری بهینه برای احیاء مجدد خانه مهرانگیز.بهره برداری از بنای تاریخی خانه مهر انگیز به عنوان یکی از مقاصد گردشگری.سؤالات پژوهش: کاربری بهینه برای احیاء مجدد خانه مهرانگیز چیست؟چگونه می توان با اعطای کاربری مناسب، موجب احیای این بنا در جهت توسعه گردشگری شد؟
Expounding the Prefabricated Infill Model in Housing Development within Historical Urban Fabrics (Case Study: Yazd's Historical Fabric)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
65 - 76
حوزههای تخصصی:
The historical urban fabrics of Iran are increasingly threatened by contemporary construction practices that often neglect the principles of Iranian-Islamic architecture. As a result, the cultural and spatial identity of these areas is gradually diminishing. This research investigates the principle of "compatibility" as a design strategy for integrating advanced construction technologies into historic contexts through infill housing. Focusing on the historic core of Yazd, which UNESCO recognizes for its unique desert architecture and the continuity of its cultural traditions, the study employs an applied, descriptive methodology. Based on the 2021 census, 10,795 households reside in the area. Using proportional stratified random sampling and Morgan's table, 384 household heads across nine districts were selected for survey distribution. Data collected through questionnaires and interviews revealed multiple factors critical to compatible infill development, including transportation systems, street morphology, proportional harmony, visual coherence, building scale, spatial continuity, land use organization, construction speed, economic feasibility, aesthetic integration, and value preservation. Factor analysis grouped these into three principal dimensions: aesthetics (mean score of 3.49), cost (3.32), and speed (3.45). The findings emphasize the need for context-responsive design approaches that reconcile modern construction demands with the preservation of heritage values. By offering empirical insights and a structured framework for assessing compatibility in historic environments, this study contributes to the discourse on sustainable urban regeneration. It provides architects, planners, and policymakers with criteria to guide infill housing strategies that maintain architectural integrity while addressing contemporary urban needs.