فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۳ مورد.
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
7 - 17
حوزههای تخصصی:
مؤلفه زن در سراسر تاریخ به عنوان یکی از عناصر مهم تصویری در تمامی هنرها تحت تأثیر مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه قرار گرفته و به شکل های متفاوتی بروز یافته است. هنرمندان به طرق مختلفی از این مؤلفه برای بازگویی هویت از دست رفته زن و محو شدن آن در پشت گفتمان مردسالار رایج در جامعه بهره گرفته اند. نقاشان متعددی همچون عفیفه لعیبی از مؤلفه زن جهت نمایاندن جایگاه زن در جامعه استفاده کرده و از دیدهای مختلفی این مؤلفه را به تصویر کشیده اند که در واقع بسیاری از این آثار تداعی کننده نظریات فمینیستی در قالب نقاشی است. در همین راستا روشنفکران بسیاری نیز در هر دوره از تاریخ جهت بازپس گیری جایگاه اجتماعی زنان تلاش کرده و نظریات متعددی از خود ارائه کرده اند. لوسی ایریگاری از فیلسوفان و روانکاوان فرانسوی، حذف زنان از زبان مردسالاری را مورد بررسی قرار می دهد تا شکل های بدیل نوشتار زنانه را پیدا کند که به زنان امکان می دهد خودشان را به خودشان معرفی کنند چرا که زنان در گفتمان مردسالار همواره به عنوان هویتی منفعل و وابسته تعریف شده و از قلمرو فرهنگ طرد شده اند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده، ابتدا به تعریف نظریات ایریگاری در زمینه واسازی تعاریف مربوط به هویت زنانه می پردازد و در ادامه خوانشی از آثار هنرمند عراقی، عفیفه لعیبی که فیگور زن یکی از مؤلفه های اصلی در نقاشی های اوست براساس دیدگاه لوسی ایریگاری ارائه می دهد تا به این پرسش که چه شباهت هایی میان نظریات لوسی ایریگاری و آثار عفیفه لعیبی وجود دارد و چگونه می توان آثار او را از این منظر تحلیل کرد؟ پاسخ دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با تعاریفی که لوسی ایریگاری در مورد هویت یابی زنان ارائه داده، موارد متعددی را می توان در آثار نقاشی عفیفه لعیبی با این نظریات تطبیق داد. یکی از انتقادهای لوسی ایریگاری به جایگاه اجتماعی زنان و هویت از دست رفته او به واسطه گرایش مردانه زبان و همچنین الگوی مادر-فرزندی بوده که این مفاهیم به وضوح در نقاشی های عفیفه قابل مشاهده است. وی در بسیاری از آثار خود مفهوم مادر بودن را به تصویر کشیده و از طرف دیگر زنانی را به نمایش گذاشته که طبق اندیشه مردسالار غالب در جامعه، صرفاً در امورات منزل گرفتار شده و مشغول برآورده ساختن امیال مردانه هستند.
سنجش تاب آوری شبکه های دسترسی نواحی شهری دربرابر زلزله (مطالعه موردی: منطقه سه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
55 - 68
حوزههای تخصصی:
مناطق شهری، تاب آوری، شبکه دسترسی، نواحی شهری زلزله یکی از مهمترین بلایایی است که شهرها و سکونتگاه های شهری را تحت تاثیر قرار داده و خسارات جبران ناپذیری را به نقاط مختلف مناطق شهری به ویژه شبکه های دسترسی وارد می کند. هدف اصلی این پژوهش تعیین مولفه های تاب آوری فیزیکی با تاکید بر شبکه دسترسی در منطقه 3 شهر تهران می باشد. وش-پژوهش کتابخانه ای و میدانی استوش-پژوهش کتابخانه ای و میدانی است به طوریکه شاخص ها با توجه به مطالعات میدانی و اطلاعات حاصل از بررسی وضعیت شبکه دسترسی منطقه در طرح های توسعه راهبردی و طرح جامع آن، انتخاب شدند. وزندهی معیارها و زیرمعیارها با استفاده از روش AHP با تکمیل پرسشنامه به وسیله 20 نفر از متخصصان شهری و مقایسه دو دویی هر کدام انجام پذیرفت و اهمیت پارامترها طبق روش تحلیل سلسله مراتبی با نرم افزار EXPERT CHOICE E تعیین گردید .نتایج نشان می دهد که سطح تاب آوری شبکه دسترسی در نیمه شرقی و نیمه جنوب غربی منطقه نسبتاً پایین است. که نیازمند توجه و بهبود شرایط در این مناطق است. زلزله یکی از مهمترین بلایایی است که شهرها و سکونتگاه های شهری را تحت تاثیر قرار داده و خسارات جبران ناپذیری را به نقاط مختلف مناطق شهری به ویژه شبکه های دسترسی وارد می کند. هدف اصلی این پژوهش تعیین مولفه های تاب آوری فیزیکی با تاکید بر شبکه دسترسی در منطقه 3 شهر تهران می باشد
خوانش مولد پیشینه های معماری ایران با هدف آشکارسازی تمهیدات فرمی به کار رفته در رابطه تزئین و معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
519 - 539
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از شیوه جدیدی برای خوانش تزئینات سخن به میان می آورد که نه مانند مطالعات پیشین در این زمینه درگیر تفسیر اهداف تزئینات باشد و نه درگیر توصیف پیامد های آن؛ در عوض به خوانش نسبت میان تزئین و معماری می پردازد، که می تواند ابعاد تازه ای از تحولات درونی فرم معماری را برای ما آشکار سازد. اهمیت، تنوع و پیچیدگی تزئینات در معماری ایران، لزوم بررسی همه جانبه آن را دوچندان می کند و بر لزوم بهره گیری از انواع استراتژی های خوانش معماری تأکید می کند. به این منظور، مقاله پیش رو با تأکید بر اهمیت کاوش در ظرفیت سازمانی فرم پیشینه های معماری قصد دارد با خوانش تزئینات از طریق یک رویکرد فرمی، طبیعت تمهیدات فرمی و روابط و حالاتی که در طول تاریخ معماری ایران می توانند میان معماری و تزئینات (تزئین و شیء میزبان) میانجی گری کنند را آشکار سازد. این تمهیدات باتوجه به چارچوبی که توسط «رابطه تمهید و ماده» متعلق به نقد فرمالیستی ادبیات روسیه ایجادشده مورد بررسی قرار گرفته اند. رابطه تمهید و ماده هم به عنوان چارچوبی که می توان از طریق آن فرم معماری را در تمامیت خود درک کرد و مورد بررسی قرار داد و هم به عنوان روشی که می تواند به منظور تجزیه وتحلیل مولد پیشینه های معماری مورد استفاده قرار گیرد، در نظر گرفته شده است. این شیوه از ویژگی های بصری یا خودارجاعی تمهیدات چشم پوشی نمی کند اما هدف اصلیش آشکارسازی نقش ابزاری تمهیدات فرمی است و با خوانش تزئین به مثابه یکی از مؤلفه های فرم و آشکارسازی رابطه آن با سازمان فرمی معماری تلاش می کند دیاگرام های گوناگونی را با هدف تبیین نسبت میان تزئین و معماری و به عنوان واژگان جدیدی برای گسترش مرز های دیسیپلین معماری ارائه کند.اهداف پژوهش:بررسی حالات گوناگون رابطه بین تزئین و شیء میزبان (معماری).آشکارسازی طبیعت تمهیدات فرمی در رابطه میان معماری و تزئینات.سؤالات پژوهش:در معماری رابطه بین تزئین و شیء میزبان شامل چه حالت هایی می تواند باشد؟تزئینات چگونه در سازمان فرم معماری منعکس می شوند؟
تصاویر کودکان در نگاره های نسخه هفت اورنگ جامی محفوظ در مجموعه فریر، بر اساس نظریه پیش ساختگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
33 - 48
حوزههای تخصصی:
پیش ساختگرایی نظریه ای ست که برمبنای آن، انسان از بدو لقاح، ازپیش ساخته شده است و تا هنگام تولد، صرفاً به جهت اندازه و ابعاد رشدمی کند. بدین شکل که در هنگام لقاح، انسانی کوچک و کاملاً شکل گرفته، در اسپرم یا تخمک وجود دارد. برمبنای این دیدگاه که طی قرون وسطی بر فضای فکری آن روزگار سیطره می یابد، کودکان به مثابه بزرگسالانی کوچک درنظر گرفته می شدند. اعتقاد به این نظریه، موجب گردید، در بسیاری از آثار نقاشی آن دوره، کودکان با اندامها و ویژگیهای افراد بالغ نمایش داده شوند. نشانه های باور به این اندیشه را می توان در آثار هنرمندان و نقاشان ایرانی نیز مشاهده نمود. یکی از این نمونه ها، نگاره های حاوی کودک در نسخه هفت اورنگ جامی محفوظ در مجموعه فریر است.نوشتار حاضر با رویکرد تاریخی و روش تحقیق توصیفی تحلیلی به انجام رسیده و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده است و بر آن است، به واکاوی نحوه تعمیم یافتگی نظریه پیش ساختگرایی در ترسیم تصاویر کودکان در نگاره های نسخه مصور هفت اورنگ محفوظ در مجموعه فریر بپردازد. بدین منظور، در این پژوهش، به این پرسش پاسخ داده می شود؛ چگونه نظریه پیش ساختگرایی در نسخه هفت اورنگ جامی، نمود یافته است؟ نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، نمودیافتگی نظریه پیش ساختگرایی در این نگاره ها، در حالات چهره، البسه، موقعیت قرارگیری، ابعاد اندام شخصیت ها، ملموس است. کودکان در نگاره های این نسخه به گونه ای ترسیم شده اند، که نگاه به کودک، به مثابه انسان بزرگسال، مشهود می نماید.
تحلیل شناختی از بازنمایی حکمت سوره لقمان در مستندهای شهید مرتضی آوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی مضامین قرآنی در آثار هنری از دیرباز دغدغه خاطر هنرمند مسلمان بوده است که در قالب های گوناگون هنری به منصه ظهور رسیده است. ورود به عصر مدرنیته و تفاوت ماهوی هنرهای مدرن مانند سینما دستیابی به این دغدغه را با دشواری مواجه ساخت. نحوه بیان مضامین والای حکمی و به تصویر کشیدن آن در قاب محدود تصویر با چالش های بسیاری مواجه است. شهید سید مرتضی آوینی با برخورداری از نفس تربیت شده در ساختار اسلام ناب در مستندهای روایت فتح تلاش کرد تا تحقق مضامین غیبی قرآنی را در لایه اول در رزمندگان و لایه دوم به مخاطبان مستندها نشان بدهد. در این پژوهش سعی بر آن بوده است با تبیین مولفه های حکمت به عنوان مضمون محوری در سوره لقمان، بازنمایی آن در مجموعه اول روایت فتح ردیابی شود. روش تحلیل محتوای کیفی و تجزیه و تحلیل شناختی با کمک نرم افزار مکس کیودا، برای دستیابی به این منظور انتخاب شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها گویای این امر است که روایت فتح در بازنمایی مضمونی حکمت ازشاخص های دقیقی برخوردار است. این بازنمای از طریق هماهنگی مولفه های شناختی و ادراکی انسان و ویژگی های تکنیکی به کار رفته در مجموعه اول روایت فتح به تصویر کشیده شده است و نشانگر انطباق نفس فیلم ساز بر حقیقت پدیده بیرونی در جبهه و گفتمان غالب انقلاب اسلامی می باشد.
نقش مدیریت محلی در تأمین مسکن گروه های کم درآمد؛ نمونه پژوهی: مدیریت شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دلایل مداخله دولت و نهادهای مدیریت محلی در بازار مسکن، برطرف کردن نیاز مسکن گروه های کم درآمد است که به دلیل محدودیت های مالی، توانایی رقابت در بازار آزاد را نداشته و از دسترسی به مسکن مناسب محروم هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های تأمین مسکن گروه های کم درآمد در ایران، با تأکید بر نقش نهادهای مدیریت شهری، انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، تمرکزگرایی در ساختار حاکمیتی و فقدان مدیریت شهری یکپارچه، اصلی ترین موانع تأمین مسکن مناسب برای این گروه ها است. این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و با هدف توصیف ابعاد این چالش در وضعیت موجود و کاربردی کردن یافته های پژوهش انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با متخصصین حوزه مسکن و مدیریت شهری، با استفاده از تکنیک های نمونه گیری هدفمند و با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی جمع آوری شده است. تحلیل داده های کیفی با استفاده از نرم افزار MaxQDA به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به طور کلی سیاست های مسکن در ایران علی رغم تأکید بر تأمین مسکن برای گروه های کم درآمد عمدتاً بر تولید مسکن و بدون توجه به توان گروه های هدف، متمرکز بوده و به نیازهای ویژه این گروه ها در بهره برداری از این سیاست ها توجه نشده است. شهرداری ها نیز به عنوان اصلی ترین نهاد مدیریت شهری در سطح محلی، نقش مؤثری در اجرای سیاست های مسکن ایفا نکرده و بیشتر بر جنبه های کالبدی توسعه شهری تمرکز داشته اند، بدون آنکه راهکارهای مؤثری برای دسترسی گروه های کم درآمد به مسکن مناسب ارائه دهند. از همین روی واگذاری اختیارات بیشتر به شهرداری ها، ایجاد یک بستر قانونی شفاف و یکپارچه برای سیاست گذاری مسکن، و استفاده از ابزارهای مالیاتی همچنین بهره گیری از ظرفیت های درون شهری از جمله پیشنهادهای این پژوهش است.
شناخت بناهای مهم دوره پهلوی در شهر زاهدان بر اساس ویژگی های معماری در راستای هماهنگی کالبدی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
۳۲-۱۹
حوزههای تخصصی:
بررسی معماری بناها در شهرها از جنبههای شکلی، اقلیمی و تاریخی-تکاملی در راستای هماهنگی کالبدی شهری، حائز اهمیت ویژهای است. شهر زاهدان با توجه به موقعیت جغرافیایی و اقلیمی، از بناهای خاصی در دوره پهلوی برخوردار است که سردر این بناها از شاخص ترین بخش های آنها محسوب میشود. در این پژوهش هدف بررسی معماری بناهای مهم دوره پهلوی در شهر زاهدان در راستای هماهنگی کالبدی شهری با تمرکز بر تزئینات است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و از نوع کمی-کیفی است. اطلاعات از طریق مصاحبه با 10 کارشناس درباره 13 اثر مهم این دوره در شهر زاهدان گردآوری شده است. از طریق ابزار پرسش نامه و با استفاده از روش AHP، ویژگیهای بناها و همچنین 13 بنای مهم این دوره تاریخی اولویتبندی شدند. بررسی نتایج کمی و مقایسه این بناها بر اساس تزیینات نما نشان می دهد که ساختمان دادگستری با وزن نهایی 247/0 نسبت به 12 بنای دیگر به عنوان مهمترین بنای دوره پهلوی با توجه به ویژگی های مختلف معماری شناخته شده است که در رتبه اول این اولویت بندی قرار گرفته است. رتبه دوم این اولویت بندی اهمیت بناها، مربوط به موزه پست زاهدان با وزن 2020/0 می باشد. همچنین خانه ابویی با وزن 113/0 و خانه شمس به وزن نهایی 092/0 در رتبه های سوم و چهارم قرار دارند. بر اساس نتایج، مجموع کوی کارگران با وزن 014/0 و همچنین مجموعه کوی قدس با وزن 017/0 در رتبه های 13 و 12 این اولویت بندی قرار گرفته اند. بنابراین بر اساس نتایج بناهای دادگستری و موزه پست مهمترین بناهای دوره پهلوی در شهر زاهدان شناخته شده اند که به نسبت دیگر بناها از ارزش و معماری قابل توجه ای برخوردار هستند و می توانند به عنوان الگویی جهت طراحی بدنه معابر شهری مورد استفاده قرار بگیرند.
مطالع تطبیقی ترکیب بندی عناصر بصری و تغییرات خوشنویسی کتیبه ها در سکه های ایلخانی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مدارک مهم باستان شناسی دورانِ ایلخانی و تیموری، سکه است. سکه در کنار مشخص کردن وضعیت اقتصادی، دارای نقوش و نوشته هایی به قلم های گوناگون نیز هست که می توان اطلاعات زیادی را در زمینه های خط، زبان و وضعیت تاریخی این دو دوره در اختیار قرار دهد. علاوه بر داده های ارزشمند تاریخی و اجتماعی، از منظر هنری نیز می توان این آثار را مورد تحلیل قرار داد. مهمترین سوالات مطرح شده در این پژوهش این است که خطوط نوشتاری سکه ها چه تحولات خوشنویسانه ای داشته است؟ حسن ترکیب در سکه های ایلخانی و تیموری چگونه است؟ بر این اساس، به روش توصیفی و تطبیقی به تحلیل ترکیب بندی عناصر بصری و شناخت تغییرات خوشنویسی سکه ها، پرداخته شده است. در راستای نیل به نتایج موردنظر، پس از مطالعات کتابخانه ای، نمونه های مورد مطالعه به شیوه هدفمند خوشه ای انتخاب شده است. بر این اساس، 20 سکه دوره ایلخانی و 15 نمونه از دوره تیموری، از موزه های اشمولین، دیوید، ملک و موزه شخصی کومش سمنان، مطالعه شده است. نمونه های این پژوهش، از منظر نوع قلم خوشنویسی و قاعده ترکیب در خوشنویسی شامل دو اصل کرسی و نسبت، مطالعه، تطبیق و دسته بندی شده است. بر پایه نتایج حاصله، بیشترین قلم های خوشنویسی مورد استفاده در دوره ایلخانی؛ کوفی و در دوره تیموری؛ اقلام سته است. در مورد کرسی و نسبت، می توان گفت بیشترین کرسی به کار رفته در نمونه های هر دو دوره، کرسی مستقیم سطربندی شده است. همچنین، نتایج بیانگر آن است که قاعده "نسبت"، در نمونه های ایلخانی، به طور تقریبی رعایت شده ولی در دوره تیموری، قاعده مند است. تنوع به کارگیری قلم های خوشنویسی در دوره ایلخانی، متعلق به دوره غازان و در زمان تیموری، به دوره حکومت شاهرخ تعلق دارد.
خوانش منظرین از شهر؛ ظرفیت مکانی قلمروها در سازمان فضایی شهر-رودخانه های خوزستان (نمونه موردی: شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
۷۵-۶۶
حوزههای تخصصی:
عدم موفقیت بسیاری از طرح های توسعه شهری در ایران، ناشی از نادیده انگاشتن ظرفیت های مکانی در قالب رویکردهای جزءنگر است. شهر دزفول، به عنوان نمونه ای با ظرفیت های منحصر به فرد طبیعی، تاریخی و فرهنگی، با چالش هایی در تعامل میان شهر و رودخانه مواجه است. براین اساس، این پژوهش در پاسخ به سؤال «چگونه می توان با بهره گیری از رویکرد منظرین و ظرفیت های مکانی رودخانه دز، به توسعه ای پایدار و مکان محور در شهر دزفول دست یافت؟» با هدف کشف و تحلیل ظرفیت های مکانی قلمروهای مرتبط با رودخانه دز، در پی ارائه راهکارهایی برای تقویت تعامل میان شهر و رودخانه و دستیابی به توسعه ای متوازن و پایدار بوده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و براساس مشاهدات میدانی، بررسی نقشه ها، مطالعه اسناد تاریخی و مصاحبه انجام شده است. تحلیل ظرفیت ها و چالش های قلمروهای مجاور رودخانه دز، محور اصلی روش پژوهش است. نتایج نشان می دهد رودخانه دز، علاوه بر اهمیت زیست محیطی و اقتصادی، نقشی کلیدی در سازمان فضایی و هویت شهر ایفا می کند. بااین حال، بهره برداری های نادرست و برنامه ریزی ناکارآمد، تعامل شهر با رودخانه را تضعیف کرده است. راهکارهای پیشنهادی شامل تقویت لبه های رودخانه ای به عنوان عناصر مکان ساز، طراحی فضاهای اجتماعی و تفریحی و بازتعریف نقش رودخانه در انسجام فضایی شهر است. این راهکارها می توانند موجب ارتقای کیفیت زندگی شهروندان، حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار شهری شوند. این مطالعه در نهایت راهبردهای خود را در دو دسته اصلی طبقه بندی و ارائه کرده است.
ارزیابی شاخص های دلبستگی به مکان در بافت تاریخی به منظور ارائه راهبردهای طراحی شهری؛ مورد پژوهی: محله اسحاق بیگ شیراز
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هسته های اولیه شهرها و بافت های تاریخی به مثابه یک میراث ارزشمند فرهنگی و هویتی، نقش ویژه ای در شکل گیری هویت شهر و تقویت حس مکان شهروندان آن دارند. توجه به دلبستگی به مکان به مثابه مفهومی چندبعدی در بافت تاریخی به سبب هویت تاریخی و فرهنگ غنی آن، می تواند در راستای بهبود تجربه شهروندی در طراحی شهری نقش مهمی داشته باشد.هدف پژوهش: پژوهش پیش رو با هدف ارزیابی شاخص های دلبستگی به مکان در بافت تاریخی و تدوین راهبردها و سیاست های طراحی شهری انجام شده است. در همین راستا، پس از شناخت ابعاد و شاخص ها، بافت تاریخی محله اسحاق بیگ شیراز بر اساس شاخص ها ارزیابی شده است و در نهایت راهبردها و سیاست های کاربردی با تکیه بر چارچوب مفهومی در زمینه طراحی شهری پیشنهاد شده اند.روش شناسی: این پژوهش کاربردی بوده و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. داده ها نیز با تکیه بر روش پیمایشی به واسطه برداشت های میدانی و تنظیم پرسشنامه گردآوری شده اند. سپس با استفاده از آزمون های آماری توسط نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شده و در نهایت راهبردهای طراحی شهری در تطبیق با چارچوب مفهومی پژوهش، پیشنهاد شده اند.یافته ها و بحث: دلبستگی به مکان در بافت تاریخی تحت تاثیر سه بعد کالبدی، فردی-احساسی و فرهنگی-اجتماعی است. یافته های تحلیلی با بررسی همبستگی میان دلبستگی مکان با ابعاد و شاخص ها بیانگر این است که این همبستگی با دو بعد کالبدی و فردی بسیار قوی و مثبت است اما تاثیر آن در بعد فرهنگی و اجتماعی به نسبت، کمتر است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که شاخص های تنوع کاربری زمین، دسترسی به شبکه حمل ونقل عمومی، طراحی معماری و زیبایی بصری، خاطرات فردی و نوستالژی، هویت مکانی و مشارکت اجتماعی نقشی موثر در تقویت حس دلبستگی به مکان دارند. راهبردهای طراحی شهری همانند سازگاری و اختلاط کاربری، توسعه شبکه حمل و نقل عمومی، تقویت الگوهای معماری سنتی، ارتقاء خاطره انگیزی، هویت فرهنگی و بهبود تجربه مکان، تشویق به مشارکت اجتماعی و فعالیت های داوطلبانه کاربردی اند.
تحلیل عملکرد بادگیر دو طبقه خانه آقازاده با رویکرد مدل سازی دینامیک سیالات محاسباتی (CFD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
57 - 68
حوزههای تخصصی:
خانه آقازاده در شهر ابرکوه از نمونه های برجسته معماری اقلیمی در ایران است که با بهره گیری از عناصر پایداری مانند حیاط مرکزی، حوض و بادگیر دو طبقه، به گونه ای هوشمندانه مصرف انرژی را کاهش داده و آسایش حرارتی را ارتقا می دهد. این پژوهش با هدف تحلیل عملکرد بادگیر منحصربه فرد و دوطبقه این خانه از منظر تهویه طبیعی، از رویکرد تحقیق ترکیبی استفاده کرده است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و برداشت میدانی گردآوری و به روش توصیفی تحلیل، سپس با مدل سازی رایانه ای در نرم افزار دیزاین بیلدر ارزیابی شده اند. شبیه سازی جریان هوا بر اساس فایل اقلیمی و تحلیل دینامیک سیالات محاسباتی (سی. اف. دی) انجام شد. نتایج نشان داد طبقه دوم بادگیر این خانه نقش مهمی در بهبود تهویه، افزایش سرعت جریان و کاهش ورود ذرات معلق و آلودگی ها دارد. این طراحی، حتی در شرایط بدون باد، تهویه مؤثری فراهم می کند و الگویی الهام بخش برای معماری معاصر در اقلیم گرم و خشک به شمار می رود.
تحلیل نشانه- معناشناختی فرآیند شکل گیری ناکنش گر گفتمانی در آثار نقاشی احمد مرشدلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد مرشدلو از مطرح ترین نقاشان معاصر ایران است و در آثارش به شیوه واقع گرایانه به بیان مسائل اجتماعی با بیان انتقادی پرداخته است. در آثار مرشدلو بازنموده سوژه انسانی، سوژه ای است که در برابر کنشِ اجتماعی مقاومت کرده و دچار انفعال و ناکنش گری شده است. مقاله پیش رو می کوشد تا با اتکا بر رویکرد نشانه- معناشناسی به تحلیل گفتمان دیداری و سازوکارهای نشانه- معنایی «ناکنش گر گفتمانی»، در نقاشی های احمد مرشدلو بپردازد. هدف اصلی از نگارش این مقاله این است تا با تکیه بر گفتمان دیداری نقاشی های مرشدلو و شیوه بیان بصری منحصربه فرد آن به روش تحلیل نشانه- معناشناختی، اختلال معنایی و چگونگی بر هم ریختن سازوکار حضور سوژه و شکل گیری مفهوم «ناکنش گر» در بطن گفتمان دیداری آثار را نشان دهد. روش تحلیل نمونه ها توصیفی- تحلیلی با رویکرد نشانه- معناشناختی است که در آن پنج اثر از نقاشی های احمد مرشدلو مورد تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس پرسش های مقاله برای رسیدن به این هدف عبارت است از 1. مؤلفه ها و سازوکارهای نشانه- معنایی و گفتمانی دخیل در شکل گیری «ناکنش گر گفتمانی» در نظام دیداری آثار کدام اند و چه ویژگی هایی دارند؟ 2. مؤلفه های گفتمانی و نشانه- معنایی «ناکنش گر گفتمانی» در نظام دیداری آثار چگونه به کار رفته اند و چه کارکردهایی دارند؟ نتایج نشان دادند که برونداد مؤلفه های نفیِ کنش در سوژه به شکل گیری ناکنش گر گفتمانی، انجامیده است و با ایجاد فرآیند سَلبی از طریق برهم ریختن نظم و ایجاد آشفتگی در افعال مؤثر و به واسطه تمهیدات بصری از قبیل هنجارگریزی، تکرار و خودکارگی، بی چهره گیِ سوژه، به حاشیه راندگی و تهدید سوژه به واسطه ابژه های روزمره، در آثار مرشدلو نمود یافته است. همچنین با لحاظ مؤلفه های نشانه- معنایی «ناکنش گر گفتمانی»، گفتمان دچار نوسان شناختی شده و فضای تنشی و عاطفی در نظام گفتمان دیداری نقاشی ها اوج گرفته و سوژه عاطفی و شوِش گر با ویژگی های تردید و اضطراب شکل گرفته است.
بررسی ساختار ترکیب بندی نقوش سفالینه های شهر جرجان در دورۀ سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
215 - 232
حوزههای تخصصی:
نقوش تزیینی همواره بخش مهم و اصلی آثار هنری را تشکیل می دهند. این نقوش دربردارنده مفاهیمی همچون باورها و عقاید، امیال و آرزوها، آداب، رسوم و فرهنگ های مختلف هستند. نقوش بکار رفته در سفالینه ها دارای اصول، قواعد و نظم می باشند که نشان دهنده اهمیت و جایگاه نظام هندسی و ساختار ترکیب بندی در آثار هنری است. شهر تاریخی جرجان با پیشینه بلند مدت خود یکی از مراکز مهم سفالگری در دوره سلجوقی بوده و ارزش آثار سفالی آن به گونه ای است که در کنار دیگر مراکز مهم سفالگری آن دوران قرار می گیرد. هدف این پژوهش شناسایی ساختار ترکیب بندی نقوش روی سفالینه های شهر جرجان در دوره سلجوقی است و به دنبال پاسخ سوال ذیل می باشد: ساختار ترکیب بندی بکار رفته در نقوش سفال های جرجان در دوره سلجوقی چگونه است؟ این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی به توصیف و تحلیل نقوش برخی از سفالینه های شهر جرجان در دوره سلجوقی پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات بنیادی و کیفی و روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای می باشد. براساس یافته های تحقیق هنرمندان جرجان در این دوره با انواع ترکیب بندی ها آشنایی داشته اند و از نسبت ها در خلق آثار خود در انواع ظروف کاربردی از جمله بشقاب ها و کاسه ها بهره برده اند. نقوش بکار رفته در سفالینه های جرجان براساس ترکیب بندی چهار تایی، شش و هشت تایی، نامتقارن، معکوس، منتشر و متمرکز می باشند. مواردی چون قرینه سازی، وحدت و پراکندگی، حرکت بصری، تراکم نقوش و توازن سطوح مورد بررسی قرار گرفته است.
شناسایی و ارزیابی عوامل کالبدی مؤثر بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
191 - 204
حوزههای تخصصی:
ضرورت تأمین مسکن انبوه، منجر به تمرکز بر توده ساختمانی و عدم توجه به قابلیت های فضای باز مجتمع مسکونی برای پاسخگویی به نیاز ساکنان شده است که کودکان به دلیل اهمیت بازی و تعامل با یکدیگر، بیشترین آسیب را از فضای باز طراحی نشده می بینند. لذا عدم شناخت قابلیت حضورپذیری فضا که موجب ایجاد محوطه های بدون برنامه شده، لزوم بازنگری در طراحی فضای باز مجتمع های مسکونی را ضروری ساخته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که عوامل کالبدی به چه میزان بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله مؤثرند و باهدف ارائه مدلی از ارتباط مؤلفه ها در پی دستیابی به میزان تأثیر هریک از عوامل کالبدی بر حضورپذیری فضای باز انجام شده است. این پژوهش ابتدا به روش کیفی و با استدلال منطقی به دنبال شناخت مفهوم حضورپذیری بوده و سپس مؤلفه های مستخرج در قالب 350 پرسشنامه بین مجتمع های منتخب شهر ساری مورد سنجش قرار داده شد. داده های آماری با نرم افزار Lertap تحلیل گردیده و به منظور بررسی میزان ارتباط بین مؤلفه ها در هریک از مجتمع ها از آزمون رگرسیون چندگانه در SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که حضورپذیری فضای باز توسط چهار عامل جهت گیری، خوگیری، خاطره انگیزی و یگانه پنداری قابل سنجش است و مؤلفه های کاراکتر مشخص مکان و تعلق مکان در یگانه پنداری، شفافیت فضایی و توالی نشانه ها در جهت گیری، فعالیت و رویدادها و معنای مکان در خاطره انگیزی و درنهایت شناخت حدود مکان و تغییرات کالبدی در خوگیری به ترتیب بیشترین تأثیر را بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی دارند.
تحلیل کاربست طرح واره های تصویر در داستان هفت شهر عشق منطق الطیر عطار موزه متروپولین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
108 - 128
حوزههای تخصصی:
حرکت عرفانی همواره یکی از موضوعات مطرح در عرفان و تصوف بوده است و عارفان برای تهذیب نفس به سلوک های طولانی می پرداختند. درواقع، عرفان و تصوف نوعی مسافرت و تجربه ای است که فرد در عین بی خویشی، خدا را در خود احساس می کند. بسیاری از چهره های نامدار تصوف، سیر آفاق و انفس را با یکدیگر آمیخته اند. مفهومی که موجب تطابق دو حوزه مذکور می شود، «انگاشت» یا «انگاره» نامیده می شود. طرح واره های تصویری به سه دسته عمده تقسیم می شوند: 1) حرکتی؛ 2) حجمی؛ 3) قدرتی. به اعتقاد جانسون، انسان با مشاهده حرکت خود و سایر پدیده های عینی و متحرک، ساخته ای مفهومی را در ذهنش به وجود می آورد. این ساخته حاصل تجارب فیزیکی انسان از جهان مادّی و متحرک هستند. طرح واره حرکتی، یکی از اقسام مهم و پرکاربرد طرح واره های تصوری در متون عرفانی است که با تحلیل آن می توان به علل اصلی توجه عطار به سفر سیمرغ و مسئله انتخاب عدد به عنوان راهبر پی برد. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، به دنبال پاسخ این سؤال است که طرح واره های تصویری در ساختار و پیکره داستان منطق الطیر چگونه شکل گرفته اند؟ نتایج نشان می دهد که طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه در داستان عطار به کاررفته است.اهداف پژوهش:کشف و درک دقیق تر مفاهیم و معانی عرفانی در داستان های عطار.بررسی طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه در داستان عطار با تأکید بر نسخه مترپولین.سؤالات پژوهش: مفاهیم و معانی عرفانی در داستان های عطار چه جایگاهی دارد؟طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه عطار چگونه است؟
مدلسازی مفهومی ماهیت چندگانه طراحی در عرصه کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
105 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش های بین رشته ای مرتبط با صنایع خلاق از منظر کسب و کار، از جمله زمینه های پژوهشی نوظهور و روبه رشد هنر و طراحی در طی سالیان اخیر به شمار می روند. این مطالعه، به عنوان یک مطالعه کیفی، با مرور نظام مند پژوهش های شاخص و پراستناد طراحی، ماهیت چندگانه طراحی به عنوان یکی از گرایش های صنایع خلاق در دنیای کسب وکار را مدلسازی مفهومی نموده است و به درک بهتر وجوه مختلف حضور طراحی در دنیای کسب وکار کمک می کند. طراحی مقوله ای است چندبعدی که بسته به شرایط و زمینه استفاده از آن، تعاریف متفاوتی را می توان برای آن در نظر گرفت. بر همین مبنا، هدف اصلی این مطالعه، مرور جامع، خلاصه سازی، ترکیب و جمع بندی جریان های پژوهشی شاخص در زمینه طراحی و مدلسازی مفهومی ارتباط آن ها با حوزه کسب وکار بوده است. در این راستا، مروری نظام مند و چند مرحله ای بر روی مطالعات شاخص و پر استناد طراحی در پایگاه ها و جستجوگرهای علمی معتبر نظیر ساینس دایرکت، ریسرچ گیت، جی استور و گوگل اسکالر انجام شده است. در مرحله اول تعداد 127 مقاله مرتبط یافته شد، پس از مرور چکیده و نتایج این مقالات و پایش اولیه مقالات و حذف مقالات تکراری، تعداد 42 مقاله منتخب از بین آن ها انتخاب شده و مورد بررسی دقیق تر قرار گرفته اند. مطالب ارائه شده در این مقالات منتخب، پس از طی چند مرحله کدگذاری باز و محوری، ساختار مدل های مفهومی ارائه شده در این مقاله را شکل داده اند.
تبیین نسبت و هم سویی هنر پاپ و پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 109
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین شاخصه های هنر پاپ رویکرد انتقادی آن نسبت به زیبایی شناسی ایدئالیستی است؛ علاوه بر این برخی نشانه ها حاکی از آن اند که می توان بین این جریان هنری و مکتب فلسفی پراگماتیسم قایل به نسبت هایی بود. با توجه به اینکه پراگماتیسم به دنبال پیامد های عملی امور است و معیار ارزیابی را وابسته به نتایج می داند، به نظر می رسد که بتوان آن را با خصوصیت های کارکردی هنر پاپ درنسبت دانست. پژوهش حاضر در هدف به دنبال شناخت و تحلیل نسبت های میان هنر پاپ و پراگماتیسم است؛ بر این اساس داده های ضروری به روش اسنادی گردآوری شده اند که در نهایت بعد از توصیف به روش کیفی مورد تحلیل قرار می گیرند. تلاش شده است تا در تحلیل داده ها، میان شاخصه های پراگماتیسم و هنر پاپ مطابقت صورت گیرد. براساس نتایج می توان چنین اذعان داشت که هنر پاپ به عنوان یکی از مهمترین جریان های هنری نیمه دوم سده بیستم علاوه بر مبانی نظری، از سیر ایده پردازی و انتخاب موضوع تا نوع متریال و کیفیات فرمی و اجرایی آثار در نسبتی مشخص با اندیشه پراگماتیستی است. نکته ی دیگر اینکه با توجه به نظریه ی هنر پراگماتیستی و تاثیرپذیری هنر پاپ از آن، همزمان نقد هنر هم از نقد ارزشی و داورانه گذر کرده و رویه ای نسبیت گرا و توصیفی اتخاذ می کند.
در جستجوی نقاشی هایی با خطای بصری پیشرفته به روایت ابن هیثم در المناظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 33
حوزههای تخصصی:
ابن هیثم در بحثِ خطای زبری در المناظر به نقاشی هایی اشاره می کند که در آن ها، حیوانات، اشخاص معین، گیاهان و دیگر عناصر بصری به طور طبیعی بازنمایی شده اند؛ از آنجا که در سده های 4و5ه.ق، نقاشی در تمدن اسلامی به چنان سطح واقع نمایی نرسیده بود، این پرسش مطرح است که ابن هیثم به کدام نقاشی ها اشاره می کند؟ اهمیت گزارش ابن هیثم، افزون بر آن که آگاهی ها از تاریخ نقاشی را گسترش می دهد، می تواند روایت چگونگی شکل گیری نقاشی در عصر رنسانس را نیز بپرورانَد. پژوهش در پی آن است که با استناد به گزارش های تاریخی و سنجش آن با کاوش های باستان شناسی در سده بیستم، نقاشی های روایت شده در المناظر را شناسایی کند. از نظر تاریخی، سخنان فارابی و مسعودی درباره نقاشی هایی مطرود در سده های آغاز مسیحیت، مهم ترین سرنخ های شناسایی آن نقاشی هاست. هم چنین، اقامت طولانی ابن هیثم در مصر از یک سو، و کشف و شناسایی نقاشی های مومی در نواحی صَعید (فیوم) از سوی دیگر، زمینه سنجش گزارش المناظر را فراهم می سازد. پژوهش با روش تحلیل تاریخی و تطبیق ویژگی های تکنیکی نقاشی با گزارش ابن هیثم، درپیِ شناخت همبستگی میان آن ها است. بنابراین، در نبود هرگونه آگاهی تاریخی از دیگر سنت های بازنمایی، می توان گفت نقاشی های مومی مصر، در چارچوب همان سنت بازنمایی پدید آمده بود که ابن هیثم در المناظر از آن سخن می گوید.
اهمیت دلبستگی مکانی در مدیریت شهری و نقش فاکتورهای طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
87 - 125
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی تأثیر محصولات شهری در افزایش ارتباط افراد با شهرهای خود و تقویت ارتباطات اجتماعی میان ساکنان آن ها پرداخت. به این منظور، با بررسی دقیق پایگاه های داده علمی امرالد[1]، ابسکو[2] و وب آف ساینس[3] اسناد منتشرشده از سال 2013 تا نوامبر 2022 موردمطالعه قرار گرفت. از مجموع 1532 مقاله ی اولیه، پس از چندین مرحله ارزیابی، 14 مقاله ی کلیدی برای بررسی نهایی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که محصولات شهری نقش قابل توجهی در افزایش حس تعلق شهروندان به شهرهایشان داشته و بر بهبود کیفیت زندگی و میزان رضایتمندی آن ها تأثیر مثبتی گذاشتند. این پژوهش دیدگاه هایی را برای سیاست گذاری های شهری، برنامه ریزی ها و فرآیندهای برندسازی شهری ارائه داد و بر اهمیت در نظر گرفتن نقش طراحان محصول به عنوان بخش مهمی از فرآیند طراحی شهری تأکید داشت، چراکه این گروه از طراحان قادرند به تقویت پیوند شهروند با شهر و ارتقاء همبستگی اجتماعی کمک کنند. اصالت این تحقیق در رویکرد سیستماتیک آن برای درک تأثیر محصولات شهری بر ارتباط با شهر و پیوندهای اجتماعی بود. [1]. Emerald[2]. Ebsco[3]. Web of Science (wos)
عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه شهری شهرهای کوچک باتوجه به شاخص های شهر بیوفیلیک (مورد مطالعه: شهر تازیان پائین)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طراحی بیوفیلیک به عنوان رویکردی طبیعت محور در توسعه شهری، تلاشی برای بازگرداندن پیوند میان انسان و طبیعت در بسترهای شهری است. این رویکرد می تواند از طریق حفظ تعادل اکولوژیکی، کاهش آلودگی، بهبود کیفیت فضاهای عمومی و ارتقای سرمایه اجتماعی، به تحقق پایداری زیست محیطی و اجتماعی در شهرهای کوچک کمک کند. با توجه به رشد بی رویه جمعیت شهری و فشارهای فزاینده بر منابع طبیعی، استفاده از اصول طراحی بیوفیلیک در شهرهای کوچک اهمیت دوچندانی می یابد.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه طراحی بیوفیلیک در شهرهای کوچک و بررسی نقش این رویکرد در بهبود شاخص های پایداری شهری انجام شده است. مطالعه موردی این پژوهش شهر تازیان پائین در بندرعباس است که با چالش هایی همچون کمبود فضای سبز، بهره برداری بی رویه از منابع طبیعی و ضعف در مشارکت اجتماعی مواجه است.روش شناسی: روش تحقیق حاضر ترکیبی از تکنیک دلفی برای گردآوری نظرات خبرگان و تحلیل اثرات متقاطع برای شناسایی متغیرهای کلیدی است. متغیرهای کلیدی شامل توسعه پیاده راه ها و مسیرهای سبز، طراحی المان های بومی با الهام از طبیعت، افزایش مشارکت شهروندان در پروژه های زیست محیطی و جذب سرمایه در گردشگری طبیعت محور شناسایی و تحلیل شدند.یافته ها و بحث: نتایج نشان می دهد که برای توسعه طراحی بیوفیلیک در شهرهای کوچک، تقویت ظرفیت های نهادی، بودجه گذاری هدفمند و برنامه ریزی مشارکتی ضروری است. توسعه فضاهای عمومی سبز و ارتقای تنوع زیستی می تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی ایفا کند. همچنین بهره گیری از مصالح بومی و فناوری های سازگار با محیط زیست در فرایند طراحی، موجب کاهش اثرات منفی توسعه شهری می شود.نتیجه گیری: این پژوهش بیان می کند که رویکرد بیوفیلیک نه تنها ابزاری برای ارتقای کیفیت محیط شهری است، بلکه می تواند مسیر تحقق پایداری زیست محیطی و اجتماعی در شهرهای کوچک را هموار سازد. در نهایت، پیشنهاد می شود که سیاست گذاران شهری با تدوین راهبردهایی جامع، زمینه را برای تقویت ارتباط انسان و طبیعت در شهرهای کوچک فراهم کنند.