مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
جدایی گزینی فضایی
حوزه های تخصصی:
جداییگزینی فضایی در اکثر مادرشهرها به عنوان یک موضوع قابلتوجه مطرح میباشد، چرا که از یکسو مستعّد شکلگیری آن میباشند و از سویی، جهانیشدن این فرایند را تقویت میکند. هدف این پژوهش بررسی الگوهای فضایی جداییگزینی در مادرشهر تهران میباشد. در این راستا هشت متغیر شامل موقعیت شغلی، میزان تحصیلات، کیفیت و مساحت مسکن، بُعد خانوار، سن سرپرست خانوار، قومیت و مذهب از دادههای ثانویه (مرکز آمار ایران،1385) استخراج و با استفاده از شاخص جداییگزینی فضایی دو گروهی و چندگروهی و بیضی انحراف استاندارد بررسی گردید. نتایج حاکی از وجود جداییگزینی فضایی در شهر تهران میباشد، هرچند بین متغیرهای مختلف تفاوتهایی وجود دارد. متغیرهای مذهب و قومیت، به ترتیب، در مقایسه با سایر متغیرها میزان بالاتری از جداییگزینی دوگروهی و چندگروهی را نشان میدهند، اما برخلاف نظریه همگونسازی فضایی متغیر مذهب الگوی متمرکزتری را در مقایسه با قومیت داراست. همچنین، با استفاده از بیضی انحراف استاندارد مشخص گردید که تهران بر اساس متغیر مساحت خانه دارای ساختاری به شدت دوگانه میباشد و بر خلاف نظریههای رایج، افزایش بُعد خانوار همراه با افزایش مساحت محل سکونت نمیباشد، بلکه خانههای پرجمعیت و با مساحت کم در جنوب شهر و خانههای با مساحت بالا و خانوادههای کم جمعیت در شمال آن مستقر گردیدهاند.
جدایی گزینی اجتماعی شهر کامیاران؛ تحلیلی بر شاخص های ناهمسانی و انزواگرایی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنجش الگوها و روندهای جدایی گزینی شهری، اغلب با استناد به شاخص هایی صورت می پذیرد که الگویابی فضایی توزیع افراد ساکن در یک شهر را به خوبی نشان نمی دهد. در این مقاله رویکرد جدید سنجش میزان جدایی گزینی فضایی بین چندین گروه ارائه شده است. این رویکرد این امکان را برای محققان فراهم می سازد تا جدایی گزینی در هر مقیاسی را محاسبه نمایند. این پژوهش از نظر اهداف، کاربردی و از نظر شیوه انجام، توصیفی تحلیلی است. اطلاعات و داده های این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونه های انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقه ای جمع آوری شده است. در این مقاله جدایی گزینی اجتماعی شهرکامیاران در قالب سه متغیر درآمد، زبان و مذهب با استفاده از شاخص های معرفی شده محاسبه شده است. نتایج شاخص ها با استفاده از آزمون P-Value نشان دهنده سطح اطمینان بالای سنجش جدایی گزینی در این مطالعه است. بر اساس نتایج نمونه موردی، با افزایش در مقیاس مطالعه، میزان شاخص های جدایی گزینی کاهش می یابد. شدت جدایی گزینی در سه محدوده شاخص (شمال شرقی، شمال غربی و جنوب شهر) در هر سه متغیر مورد مطالعه بیشتر از سایر نقاط شهر است. همچنین، میزان ناهمسانی متغیر مذهب در مقیاس محلی بیشتر از سایر متغیرها است و سه گروه درآمدی متوسط، گروه زبانی سوران و گروه مذهبی اهل سنت بیشترین میزان انزواگرایی فضایی را دارا هستند.
جایگاه حکمروایی مطلوب شهری در کاهش میزان جدایی گزینی فضایی مطالعه موردی: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جدایی گزینی فضایی در کلان شهر تبریز از منظر اجتماعی و فرهنگی، محمل نوعی هویت حاشیه ای است که در تعامل با فضای کالبدیِ جداافتاده، تباین متن و حاشیه را در کلان شهر تبریز و اکثر کلا ن شهرهای ایران به وجود آورده است. مفهوم جدایی گزینی فضایی متضمن فرآیندی طولانی مدت از جا افتادگی اجتماعات محلی در پهنه هایی از شهر است که یکپارچگی و انسجام شهری را به چالش می کشد. این جدایی گزینی ناشی از بازندگی اجتماعات محلی در بازی برنامه ریزی شهری مدرن بوده است؛ از این رو شکلی تاریخی دارد و در طول زمان اتفاق می افتد. همچنان بیش از ۶درصد از مساحت و بیش از ۲۰درصد از جمعیت در محدوده شهر تبریز هستند که تباین متن حاشیه را به نمایش می گذارند. پژوهش پیشِ رو از نوع توصیفی تحلیلی بوده و روش شناسی ناظر بر آن متأثر از استدلال قیاسی و محک تجربی است. این مقاله تقلیل این تباین و افزایش انسجام و یکپارچگی شهری را از نقطه نظر تمرکززدایی در فرآیند تصمیم سازی و سیاست شهری و بازتولید عرصه های متکثر و خُرد قدرت اجتماعات محلی جست وجو می کند. چارچوب فکری و نظری این توزیع قدرت بر مبنای پارادایم حکمروایی مطلوب شهری قرار دارد که در واقع فصل مشترک تمام کنشگران اجتماعی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سیاست شهری متکثر و نوین با چالش محافظه کارانة قدرت سیاست شهری متمرکز (شهرداری) مواجه است؛ بنابراین گذار به الگوی حکمروایی مطلوب نیازمند مبنای قدرتمند قانونی است. حداقل چالش به منظور پیشبرد سیاست شهری متکثر ایجاد شهرداری متمایز محله های جداافتاده با ردیف بودجة متمایز است.
بررسی رابطه پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانوارهای مناطق شهری و جدایی گزینی فضایی در شهر تکاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۵
63 - 81
حوزه های تخصصی:
این تحقیق سعی بر آن دارد رابطه پایگاه اقتصادی- اجتماعی مناطق شهری و جدایی گزینی فضایی در شهر تکاب را موردمطالعه قرار دهد و در همین راستا به بررسی رابطه بین متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی و متغیر منطقه شهری می پردازد. این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن به صورت پیمایشی می باشد. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات هم بدین گونه بوده است که در ابتدا جداول توافقی جهت سنجش پایگاه اقتصادی- اجتماعی و اجزای مختلف آن به تفکیک مناطق مختلف شهری تکاب به کاررفته و سپس برای بررسی رابطه بین متغیرها در راستای پاسخ به سؤال تحقیق از آزمون خی دو و ضرایب همبستگی کرامر، گودمن و کروسکال، لامبدا و درنهایت ضریب عدم اطمینان استفاده شده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی مناطق شهری و جدایی گزینی فضایی در شهر تکاب رابطه علی و معلولی وجود دارد و به عبارت دیگر می توان گفت پایگاه اقتصادی- اجتماعی، جدایی گزینی فضایی در شهر تکاب را موجب شده است. به همین دلیل، ساکنان منطقه 1 در بخش شرقی و جنوب شرقی شهر و ساکنان منطقه 2 در بخش غربی شهر کاملاً از یکدیگر به صورت تفکیک شده سکنی گزیده اند. از سوی دیگر منطقه 3 در بخش مرکزی شهر و منطقه 4 در قسمت های شمالی و جنوب غربی شهر نیز شکل دیگری از جدایی گزینی فضایی (با شدت تفکیک کمتر) را به وجود آورده اند.
شهر، جدایی گزینی فضایی و روابط اجتماعی افراد تنها: مطالعه ای در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
195 - 220
حوزه های تخصصی:
پرسش آغازین عبارت است از این که افراد تنها با چه مسائلی در زندگی شهری، روابط اجتماعی و محله ای مواجه هستند؟ برای نیل به پاسخ یک طرح ترکیبی شامل روش داده بنیان و مردم نگاری مجازی طراحی شد. برای گردآوری اطلاعات در روش داده بنیان از مصاحبه های نیمه ساخت یافته و در مردم نگاری مجازی از تحلیل محتوای کیفی روزنگاشت های افراد تنها استفاده شد. نمونه گیری در این پژوهش هدفمند بود. یافته ها نشان می دهد که جدایی گزینی فضایی در خلق تنهایی تاثیر تعیین کننده ای دارد. شش گونه تنهایی انتخابی، اجباری، ناگهانی، تحمیلی، زودرس و طبیعی مشاهده شد. از جمله مهمترین آثار تجربه تنها زندگی کردن به هراس های ارتباطی، نظارت و تهدید حریم خصوصی، تمایل کم به معاشرت و انواعی از انزوای اجتماعی، جسمی، جنسی، کلامی، فضایی- مکانی اشاره کرد. کسانی که تنهایی شان را با جدایی گزینی فضایی تعین بخشیده اند. در عرصه اجتماعی در معرض داغ ننگ و تعرض به حریم خصوصی هستند و با استفاده از انواع انزوا تلاش می کنند تنهایی خود را حفظ کنند. هم گزینی سیاستی است که به افراد تنها در مدیریت سبک زندگی تنها یاری می رساند.
مقایسه ساخت کالبدی-فضایی و اجتماعی-اقتصادی مساکن مهر از منظر ساکنان (مورد مطالعه: شهر جدید سهند تبریز و شهر گلبهار مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اجرایی شدن سیاست مسکن مهر در راستای تأمین مسکن اقشار کم درآمد، مشکلات ساختاری-کالبدی و اجتماعی-اقتصادی پدیدار شده است. در این میان، احساس نابرابری اجتماعی و جدایی گزینی فضایی ساکنان (با توجه به وابستگی به کلان شهر هم جوار)، از جمله مسائلی است که با وجود اهمیت داشتن، کمتر مدنظر قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناسایی نحوه ارتباط ساخت کالبدی مجموعه مساکن مهر با ساخت اجتماعی- اقتصادی آن، به کندوکاو در کنش های مرتبط ساکنان پرداخته است. همچنین به روش مقایسه ای در دو نمونه 50 عددی مستقل (مسکن مهر شهر جدید سهند تبریز و شهر گلبهار مشهد) و روش خوشه ای در فازهای مختلف پروژه انجام شده است. داده ها از نظر توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شدند. ابتدا برای تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد و نتایج آزمون، نرمال بودن داده ها را تأیید کرد؛ از این رو با آزمون t فرضیه اصلی پژوهش آزموده شد. براساس یافته ها، میان ساخت فضایی توسعه مسکن مهر (25 گویه اصلی) و ساخت اجتماعی آن (14 گویه اصلی)، رابطه مستقیم و معناداری (ضریب پیرسون 68/0) وجود دارد. مطالعه نمونه ها با آزمون t نشان می دهد، با وجود تفاوت معنادار داده ها در ابعاد اجتماعی و زیست محیطی (با میانگین بیشتر در نمونه گلبهار) و ابعاد خدماتی و اقتصادی (با میانگین بیشتر در نمونه سهند)، بعد کالبدی از وضعیت نسبتاً مشابهی در نمونه ها برخوردار است. همچنین بین میانگین های محاسباتی آزمون t، مؤلفه های ساخت کالبدی-فضایی و ساخت اجتماعی-اقتصادی تفاوت معناداری مشاهده نشد. با وجود اینکه امتیاز محاسباتی در هر دو گروه، متوسط به پایین بود، در نمونه گلبهار با اختلاف اندک، امتیاز بیشتری برآورد شد. بر مبنای نتایج، تبعیض محسوس در ارائه خدمات و دسترسی به امکانات شهری در کنار دورافتاده بودن امکانات فضایی، در شکل گیری و تشدید احساس نابرابری اجتماعی و جدایی گزینی فضایی این مجتمع ها، نقش مهمی ایفا کرده است.
سنجش جدایی گزینی فضایی شهر قم و ارتباط آن با ساختار فضایی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۵
217 - 238
حوزه های تخصصی:
جدایی گزینی شهری مانعی قابل توجه برای دستیابی به شهری فراگیر، همه شمول، منسجم و یکپارچه است. آثار و پیامدهای مرتبط به جدایی گزینی شهری نه تنها متوجه خانواده های فقیر می شود بلکه همه ساکنان و همچنین شکل و ساختار شهرها را متاثر خواهند کرد. درک رابطه بین ساختار فضایی شهر و الگوهای جدایی گزینی از عواملی هستند که باعث تحقق پذیری بیشتر در اجرای طرح ها و موفقیت بیشتر مدیریت شهری می گردد. بنابراین هدف کلان این پژوهش سنجش میزان جدایی گزینی بین طبقه های اجتماعی شهر قم و تحلیل ارتباط آن با ساختار فضایی شهر است. روش تحقیق کمی بوده و رویکرد آن توصیفی_تحلیلی می باشد. به همین منظور ابتدا به سنجش میزان جدایی گزینی چند گروهی بین طبقه های بالا، متوسط و پایین شهر پرداخته شد. نتایج نشان داد که میان قشرهای موجود در شهر جدایی گزینی متوسط وجود دارد. همچنین با بررسی شاخص های ساختار فضایی شامل توزیع، خوشه بندی و تجمع بر پایه داده های آماری جمعیت و فعالیت 1390 بر مبنای 758 حوزه آماری شهر قم نتایج گویا بود که شهر قم از یک ساختار متمرکز و خوشه ای برخوردار است. جهت یافتن ارتباط بین میزان جدایی گزینی و توزیع جمعیت و فعالیت از همبستگی دو متغیره موران استفاده شد که نتایج نشان می دهد بین میزان آنتروپی جدایی گزینی محلی طبقه پایین شهر و میزان آنتروپی جمعیت و فعالیت با مقدار شاخص موران به دست آمده (36/0) ارتباط مستقیم و مثبتی وجود دارد و میزان جدایی گزینی طبقه بالا و متوسط با توزیع جمعیت و فعالیت با مقدار موران بدست آمده به ترتیب برابر با ( 36/0-) و (24/0-) ارتباط منفی و معکوسی وجود دارد و همچنین با استفاده از رگرسیون فضایی برای یافتن تاثیرگذارترین طبقه در شکل گیری ساختار فضایی شهر قم نتایج بدست آمده حاکی از این بود که طبقه بالای شهر با (27/0= ) بیشترین تاثیر را داشته و در مراتب بعدی طبقه پایین و متوسط شهر تاثیرگذار بوده اند.
تبیین جدایی گزینی گروه های شغلی- اجتماعی در سازمان فضایی کلان شهر تهران (از منظر بازساخت نئولیبرالیستی فضا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات فضاهای شهری تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم مؤلفه هایی نظیر سیاست (قدرت)، اقتصاد، و اجتماع قرار دارد. وجود مکاتبی نظیر مکتب اقتصاد سیاسی فضا و جهانی شدن به عنوان خوانش خاصی از مکتب اقتصاد سیاسی فضا مؤید این مطلب است. جهانی شدن معتقد بر تسلط سیاست بازاریابی نئولیبرالیسم بر ابعاد وسیعی از جهان است که آثار آن قابل پیگیری در سازمان فضایی شهرهاست و می تواند آن را دستخوش تحولاتی کند؛ وجود روابط نابرابر و تقسیم شهر به دو قطب فقیرنشین و ثروتمندنشین و افزایش فاصله روزافزون آن ها بخشی از آثار نئولیبرالیسم در قامت شهر است که این امر در فضاهای شهری کشورهای جنوب (تأمین کننده مواد خام از جمله نفت) شدت بیشتری دارد. حال با توجه به اینکه کشور ایران با اتکا به اقتصاد نفت ارتباط تنگاتنگی با نظام سرمایه داری جهانی پیدا کرده است، بررسی میزان جدایی گزینی فضایی کلان شهر تهران هدف اصلی پژوهش حاضر است و این موضوع از طریق بررسی پراکنش گروه های مختلف شغلی در سطح کلان شهر تهران انجام پذیرفته است و سؤال این است که الگوی توزیع گروه های اجتماعی- شغلی در جریان بازساخت نئولیبرالیستی فضا در سطح کلان شهر تهران چگونه است؟ فرض آن است که توزیع طبقات بالا و پایین شغلی-اجتماعی در سطح کلان شهر تهران به صورت قطبی اتفاق افتاده است. بدین منظور، از رویکرد کمی و تحلیل توصیفی – تبیینی بهره گرفته شده است. نتایج حاکی از آن است که در نظام بازساخت فضایی کلان شهر تهران تمرکز طبقه های بالا و پایین اجتماعی- شغلی به میزان معناداری به ترتیب در شمال و جنوب تهران شکل گرفته است که از این موضوع می توان با نام «شکاف فضایی کلان شهر تهران» یاد کرد.
تبارشناسی نظری بزرگراه های درون- شهری و تحلیل اثرات آن بر فضاهای پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بزرگراه های درون- شهری، به عنوان یکی از مهم ترین بخش های حمل ونقل، هم به لحاظ حجم مصرف بودجه و هم به لحاظ اثرات فضایی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آن بر شهر، همواره یکی از پُرچالش ترین عناصر شهری بوده است. برای این منظور در این پژوهش به تحلیل اثرات بزرگراه های درون-شهری، بررسی نظریات مرتبط با چگونگی برخورد با این عنصر فضایی و همچنین عوامل دخیل در آن پرداخته شده است. نوع پژوهش کاربردی- نظری و روش انجام به صورت اسنادی-تحلیلی است. منابع اطلاعاتی مورد استفاده در این پژوهش تمام اسناد، مدارک، کتاب ها، مقالات، طرح ها و پژوهش های علمی انجام شده در خصوص بزرگراه های درون شهری است. نتایج حاکی از آن است که نظریات و دیدگاه های موافق و مخالفی در خصوص ایجاد بزرگراه های درون-شهری وجود دارد. اندیشمندان مکتب نوگرا و مهندسان شهری، طرفداران ایجاد بزرگراه های درون شهری و بعدها برنامه ریزان و جغرافیدانان شهری مخالف توجه تک بعدی به ایجاد این بزرگراه ها و توسعه درون شهری با تکیه بر بزرگراه سازی هستند. همچنین نتایج امر نشان داد که بزرگراه های درون-شهری تأثیرات اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی با خود به همراه داشته و بسته به شرایط مکان و ویژگی های اجتماعی و اقتصادی محل، این تأثیرات به صورت مثبت و منفی در فضای پیرامون نمود پیدا می کند.
تحلیل تأثیر مکان گزینی سفرا و اتباع خارجی در تحول ساختار جدایی گزینی اجتماعی-فضایی شهر تهران در دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
121 - 151
اقامت اتباع خارجی در شهر تهران و رفت وآمد آن ها در قالب جدید سفیر و مستشار و شکل قدیمی تاجر و سیاح و حرکت تدریجی به سمت مناطق شمالی شهر به همراه شاه و درباریان و تملک باغ ها و احداث خانه های بزرگ و مجلل، موجب بروز برخی تغییرات و تحولات در این مناطق و به مرور تمام شهر تهران می شود. هدف این پژوهش، برشماری تأثیرات اتباع خارجی و به ویژه سفرای کشورهای مختلف ساکن در شهر تهران و تحلیل تغییرات اجتماعی- فضایی ناشی از سکونت آنان در محلات شمالی شهر تهران در دوره قاجار است. برای تحلیل چگونگی رخداد تغییرات اجتماعی و فضایی در بستر تاریخی شهر تهران، از روش مطالعات تاریخی و روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفتیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد اتباع خارجی و به ویژه سفرای کشورهای صاحب نفوذ در دوران قاجار، با بهره مندی از اختیارات پادشاه، تمکن مالی مناسب و تا حدودی مقبولیت اجتماعی، بهترین نقاط سکونتی شهر تهران را در برهه های مختلف در اختیار گرفته و سبب بسط و تقویت پدیده جدایی گزینی اجتماعی-فضایی در شهر تهران شدند. آن ها با سکونت در بهترین مناطق شهر (عموماً شمال شهر)، بسیاری از مناسبات اقتصادی-اجتماعی رایج را تغییر داده و زمینه ساز بروز تحولات سکونتی بودند که اثرات آن تا به امروز قابل مشاهده است.
تبیین عوامل جدایی گزینی فضایی در عرصه های روستاشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
213 - 243
حوزه های تخصصی:
جدایی گزینی فضایی از مهم ترین چالش های مناطق شهری است. این پدیده در روستاهای ادغام شده در شهر بروز محسوس تری دارد. اغلب این روستاها طی فرآیند ادغام، تحت تأثیر عوامل متعدد به یکپارچگی و انسجام نرسیده و به صورت محله ای مسئله دار و ایزوله در شهر درآمده اند. درک صحیح جدایی گزینی فضایی جهت کنترل پیامدهای آن در این عرصه ها از مسائل جامعه است. این تحقیق با هدف تبیین عوامل جدایی گزینی فضایی در عرصه های روستاشهری با روش توصیفی مبتنی بر مطالعات اسنادی و روش تحلیلی با بهره گیری از تکنیک MAXQDA در دو مرحله کدگذاری باز و کدگذاری محوری انجام شده است. طبق یافته های پژوهش، عوامل جدایی گزینی فضایی در مقیاس های گوناگون و از مکانی به مکان دیگر متفاوت است، این پدیده متأثر از دو دسته عوامل بیرونی (عوامل سیاسی- مدیریتی (26 تکرار)، مکان و زمان) و درونی (اجتماعی- فرهنگی (67)، اقتصادی (58) و کالبدی (74)) است (کدگذاری باز). جهت دسته بندی بهتر عوامل و قابلیت تحلیل آن ها در تحقیقات آتی، پس از کدگذاری باز با کدگذاری محوری، عوامل درونی در دو سطح تعریف شده و مواردی که در تحقیقات از نوع متغیر، شاخص و سنجه بودند، شناسایی و تکمیل شدند. نتایج نشان می دهد که عوامل می توانند هم پوشان، متناقض و یا تقویت کننده یکدیگر باشند. دوگانگی سیستم شهر و روستا، ضعف برنامه ریزی، فقر ساکنان، بیکاری، کمبود خدمات و کیفیت پایین حمل ونقل عمومی و زیرساخت های ناقص در عرصه های روستاشهری همراه با عدم وجود سیستم مدیریت شهری به عنوان مهم ترین عوامل، بیشترین تکرار را داشته اند. این عوامل بایستی جهت رفع جدایی گزینی فضایی در عرصه های روستاشهری در اولویت برنامه ها قرار گیرند.