فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۸۱ تا ۳٬۶۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
3 - 3
حوزههای تخصصی:
مرکز از مفاهیم کلیدی تمدن های باستانی است که در تبیین جهان به نقش آسمان و آفریننده غیرمادی در ایجاد هستی باور داشتند. در زبان فارسی این پدیده را «هسته» نامیده اند که به معنای عنصر هستی بخش است. مانند هسته میوه که درخت مثمر را پدید می آورد. علوم تجربی نیز از تمرکز قابلیت باروری موجودات در هسته آنها در قالب ژن و ترکیبات دیگر یاد می کند و بر اصالت هسته در پیدایش موجودات تأکید دارد. به تأسی از قانونمندی حاکم بر موجودات طبیعی که وجود، بقا، تکثیر و توالد آنها وابسته به هسته است، در محصولات انسانی نیز به وجود هسته به عنوان پدیدآورنده و نگهدارنده محصول اعتقاداتی وجود دارد. از جمله در پدیده شهر به عنوان یکی از عالی ترین محصولات انسان ساخت، مرکز که نقطه تأسیس و آغاز هستی شهر است، نقش هسته را ایفا می کند. در دنیای مدرن و با تفسیر لایه ای شهر، نظام سنتی وحدت گرا و متمرکز که بر رشد هسته و پدیدآوردن کلیت شهر مبتنی بود، کنار نهاده شد. شهر مدرن از همجواری لایه های کارکردی شهر بدون وابستگی به تاریخ تأسیس و بی اعتنا به ارتباط های وجودی میان اجزای شهر پدید آمد. در حالی که در شهرهای ارگانیک، به معنای زنده، شهر از رشد هسته و ایجاد اندام های ثانویه تحت اثر استعداد موجود در هسته و نیازهای جدید حیات شهری پدید می آید. تمدن ایران به مثابه قدیمی ترین تمدن زنده انسانی، در پرتو فرهنگ اسلام توانسته نمونه های عالی از شهر را پدید آورد. شهر ایرانی دوره اسلامی در فضایی رشد کرد که ابزارهای مدیریت کمی، مانند امروز در اختیار نبود. از آنجا که فرآیند حاکم بر پیدایی و رشد شهر مبتنی بر «هستی بخشی» به فضای زیسته و براساس رشد ارگانیک هسته به مثابه عنصر جوهری شهر بود، توانست به تولید شهرهای متعالی منجر شود. ویژگی مهم شهر ایرانی دوره اسلامی، وجود محلات به عنوان زیرسیستم و کل های کوچک در شهر است. هر یک از آنها به نوبه خود از یک مرکز تغذیه می شوند که هم مولد و هم عامل بقای محله است. درک مفهوم یکه و یگانه محله به مثابه یک کل، وابسته به وجود ویژگی هایی است که مهمترین آنها مرکزمحله است. وجه مادی محله، متکثر و فاقد وحدت است؛ خانه ها، راه ها و خدماتی پراکنده در میان آنها. حس یکپارچگی و وحدت از این فضای متکثر محصول خوانش و ادراک ناظر از آن است. چنانچه ناظر بتواند وحدتی در میان عناصر متکثر ادراک کند، محله متولد شده است؛ والا یک پهنه شهری است. مهمترین عاملی که به ظهور مفهوم کل در میان اجزای متکثر محله کمک می کند، وجود مرکز است. مرکزمحله فضای مشترک و تعاملی اهل محله است که در ادراک آنها از مفهوم محله مشترک است. همگرایی فهم شهروندان از محیط که به واسطه مرکز صورت می گیرد، به تولد مفهوم یگانه محله می انجامد. لذا نقش مرکزمحله را بیش از یک کانون خدماتی یا تقسیم دسترسی بلکه به عنوان هستی بخش باید به حساب آورد. آنچه که از محله به مثابه یک کل فهم می شود، هستی واحد آن است نه اجزای متکثرش. وجود اجزا برای تحقق محله شرط است اما امکان ادراک یکپارچه شرط لازم دیگر آن است. لذا محله را باید مبتنی بر دو رکن اجزای مادی و حالت یگانه آن دانست. اولی از عناصر محل پدید می آید و دومی از سازمان فضایی و نوع ارتباط میان عناصر. فهم سازمان و ارتباط اجزا عمل ذهن است که به تولید منظر منتهی می شود. منظر خوانش ذهن از عینیت ملموس است. منظر، «هست شده»ای کلی ادراک شده است. در میان عوامل هستی بخش محله، نقش مرکز از بقیه اصیل تر است. از این رو با تضعیف مرکز محله، هستی محله و ادراک یگانه آن میان اهالی به ضعف می گراید و با تقویت مرکز، محله استوار و زنده می شود.
هنر اشیا
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
101 - 110
حوزههای تخصصی:
مطالعه تأثیرات ایدئولوژی سرمایه داری در برساختن جایگاه سوژگی شخصیت ها در نمایشنامه همه پسران من
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
59 - 70
حوزههای تخصصی:
همه پسران من نمایشنامه ای است منتقدانه که شیوه زیست در جامعه سرمایه داری و عواقب هولناک ناشی از آن را بازتاب می دهد. در این نمایشنامه آرتور میلر به تناقض های موجود در نظام مبتنی بر اقتصاد لیبرالیستی در آمریکا می پردازد که از یک سو مدعی آزادی فردی و بهره-مندی از فرصت ها است و از سوی دیگر به پرداخت بهایی سنگین در اقشاری گسترده از جامعه منجر می شود. این تناقض از نگاه ایدئولوژیکی سرچشمه می گیرد که جامعه سرمایه داری، به زعم میلر، در بطن خود حامل آن است. پژوهش حاضر افزون بر نگاه انتقادی آرتور میلر در مقام نمایشنامه نویس، بر آراء و اندیشه های لوئی آلتوسر متکی شده است. در خوانش آلتوسر، افراد جامعه در برابر سیطره ایدئولوژی لیبرالیستی تبدیل به سوژه هایی مطیع و فرمانبر می شوند. در مقاله حاضر قصد آن است که با تحلیل نمایشنامه همه پسران من از منظر آلتوسر به این پرسش اساسی پرداخته شود که چگونه برساخت ایدئولوژیک می تواند با فراخوانی شخصیت های نمایشنامه، مخاطب ساختن آنان و تعریف آن ها در مقام "سوژه" بر روابط و مناسبات افراد تأثیر بگذارد و سمت و سوی کنش اجتماعی و کردار فردی آنان را تعیین کند. به این ترتیب هدف مقاله حاضر تحلیل کاراکترهای اصلی نمایشنامه همه پسران من در ساز و کار ایدئولوژیک جامعه سرمایه داری است. در این پژوهش از روش تحلیلی و توصیفی برای بررسی شخصیت ها یا سوژه های نمایشنامه بهره جسته ایم و تلاش کرده ایم کنش های آنان را بر مبنای برساخت های ایدئولوژیک جامعه سرمایه داری آمریکا تفسیر کنیم. نمایان شدن شکاف و تضاد بین "وعده های ایدئولوژیک" و "جایگاه سوژه" نتیجه حاصل از این واکاوی بوده است.
رخداد تعامل در منظر و اثرگذارى مؤلفه های انسانى و محیطى بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
76 - 89
حوزههای تخصصی:
در تعریف منظر، تعامل مفهومی است که نقش اصلی در شکل گیری منظر را برعهده دارد. استفاده از راهکارهایی برای تقویت اثرگذاری طرفین تعامل (انسان و محیط) در شکل گیری منظر و ارتباط با آن از دغدغه های نوظهوری است که می تواند بخش عمده ای از آن، ره آورد تکنولوژی در دنیای امروز باشد. در رویکردی هدفمندتر، منظر تعاملی گامی متفاوت در راستای تقویت ارتباط با مکان است. لذا این مقاله سعی بر شناخت دقیق تر تعامل و شاخصه ها و ویژگی های مؤثر در تقویت ارتباط میان انسان و محیط دارد. در این راستا از یک سو محیط و رخداد تعامل با آن و شاخصه های مؤثر بر آن، و از سوی دیگر انسان و ویژگی های انسانیِ اثرگذار بر رابطه دوطرفه با محیط بررسی می شود. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است: چه شاخصه های محیطی و چه ویژگی های انسانی بر تقویت تعامل انسان با محیط و شکل گیری منظر تعاملی مؤثر است؟ همچنین هدف این پژوهش، ارتقای ارتباط انسان با محیط و تقویت وجه تعاملی منظر است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا با بررسی مفهوم تعامل و تحلیل آن، شاخصه های مؤثر بر رخداد تعامل را استخراج می کند. سپس با توجه به اهمیت جایگاه انسان و محیط در مفهوم منظر، با روش تحلیل محتوا به بررسی ماهیت انسان و محیط می پردازد و مؤلفه های محیطی و انسانی ای که بر تقویت رخداد تعامل در منظر مؤثر هستند را شناسایی می کند. در نهایت پایایی و روایی مؤلفه های به دست آمده به روش دلفی مورد سنجش قرار می گیرد. پژوهش حاضر نشان می دهد در گام اول برای تقویت رخداد تعامل با محیط، توجه به شاخصه هایی همچون رابطه دوسویه، فعال بودن، تغییرپذیری، پاسخ دهی و اثرگذاری الزامی است و در گام بعدی با استفاده از ویژگی های انسانی و محیطی که براساس ماهیت انسان و محیط شکل می گیرد، می توان شرایط رخداد تعامل با محیط را تقویت کرد.
مطالعه باز توزیع محسوسات در آثار ژان ژنه با تکیه بر آرای ژاک رانسیر ؛ مطالعه موردی: نمایشنامه سیاهان
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
75 - 87
حوزههای تخصصی:
از هنگامی که نظریه پردازان مطالعه هنر را به عنوان حوزه ای مستقل آغاز کرده اند، آرای متعددی درباره نسبت هنر با زندگی واقعی به وجود آمده است که طیفی وسیع مابین خودآیینی هنر و دگرآیینی آن را شامل می شود. این نسبت به تعبیری نسبت بین امر محسوس و امر معقول است. بر اساس نظریات رانسیر، دسترسی به قلمروی معنا و انتقال پیام از طریق اثر هنری امکان پذیر نیست. چراکه معنا در ذهن هر کس و با ترجمه تجربه حسی ای که نظام توزیع محسوسات به او عرضه می کند، ساخته می شود. کارکرد این نظام اختصاص هویت ها، نقش ها و جایگاه ها به افراد است و مقابله با آن که به بازتوزیع محسوسات منجر می شود، سیاست ورزی نام دارد. رژیم استتیک روش تفکر و صورت بندی ویژه ای از هنر است که محسوسات هنری را به مثابه اسباب تفکر در نظر می گیرد. از منظر رانسیر، این رژیم از طریق بازتوزیع محسوسات با سیاست در ارتباط است و از همین طریق است که به رهایی مخاطب منجر می شود.در پژوهش پیش رو ابتدا تعریفی از رژیم های هنری اخلاقی، بازنمایی و استتیک از دیدگاه رانسیر ارائه خواهد شد. سپس رابطه بین استتیک و سیاست بیان می شود و این نسبت درباره تئاتر مورد واکاوی قرار می گیرد. در آخر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، بررسی می شود که نمایشنامه سیاهان اثر ژان ژنه در کدام یک از رژیم های هنری رانسیر قرار می گیرد. همان طورکه نتایج پژوهش نشان می دهد، ژنه در این نمایشنامه با ایجاد شکاف در منطق اجماع، شکستن دوگانه پنداری های مرسوم، شکستن اصول بازنمایی و عرضه ابژه های نامعمول، به سیاست ورزی و بازتوزیع نقش ها و هویت ها می پردازد و بدین ترتیب می توان این نمایشنامه را متعلق به رژیم استتیک دانست.پژوهش پیش رو به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، بررسی می کند که نمایشنامه ی «سیاهان» اثر ژان ژنه در کدام یک از رژیم های هنری رانسیر قرار می گیرد. همان طور که نتایج پژوهش نشان می دهد، ژنه در این نمایشنامه با شکستن اصول درام، عرضه ی ابژه های نامعمول، فراتر رفتن از چهارچوب منطق بازنمایانه و شکستن دوگانه پنداری های مرسوم، به سیاست ورزی و بازتوزیع نقش ها و هویت ها می پردازد و بدین ترتیب می توان این نمایشنامه را متعلق به رژیم زیبایی شناسی هنر دانست.
نقش شهرهای مصرفی در زندگی شهروندان با رویکرد مردم نگارانه (مورد مطالعه: شهر کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
امروزه تمامی شهرها در تکاپوی ایجاد امکانات برای مصرف هستند. درواقع شهرها به واسطه امکاناتی که برای مصرف فراهم می کنند تعریف می شوند. مصرف انبوه از یک سو باعث تغییر شهری ازجمله رشد قارچ گونه مراکز خرید، فروشگاه ها، مراکز فراغتی و ... شده است و از سوی دیگر، شهر نیز با طراحی فضاهای مصرفی خاص، شیوه های گوناگون مصرف را برای شهروندان به وجود آورده است. شهرنشینی در شهر کرمانشاه نیز به طور فزاینده به سوی مصرفی شدن پیش رفته است. با این وجود، بیشتر مطالعاتی که به بررسی شهر و کلان شهرها پرداختند مسائلی مانند تغییرات جمعیت، مهاجرت، بیکاری، ناامنی، حاشیه نشینی، انباشت ثروت، اقتصاد و خدمات اجتماعی را در بر می گیرند؛ با توجه به این موضوع، انجام دادن پژوهش های مختلف در این زمینه حکم زیربنا برای مطالعات بین رشته ای در زمینه شهرها و مصرف دارد. البته رشد تغییرات و دگرگونی هایی که در مصرف شهرها به وجود آمده؛ باعث توجه بیشتر به این موضوع شده است. این پژوهش، فرایند مصرف در شهرهای مدرن را بررسی کرده و نقش آن در زندگی شهروندان مورد بحث قرار داده است. در این پژوهش از روش تحقیق مردم نگاری استفاده شده و تکنیک گردآوری داده ها شامل: مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمیق است. یافته های پژوهش نشان می دهند که فضاهای تجاری، طراحی خاصی را در معماری شهر به وجود آوردند. معیارهایی در طراحی شهر وجود دارد که منجر به خلق فضایی دلنشین و تحریک کننده ای برای مصرف می شود، رنگ هایی که در فضاهای تجاری به کار گرفته می شوند در درخشندگی فضاها نقش حیاتی دارند و کمک به سزایی در خلق زیبایی کالاها دارند. ورودی های متعدد، راه روهای عریض، نورگیرهای فراوان و چشم اندازها مرکزی زیبا در مراکز خرید امکان تشویق بیشتر افراد به داخل پاساژ را فراهم می آورند. پرسه زنان با قدم زدن در شهر هویت خود را تغییر می دهند. همچنین مراکز خرید خود شامل: فضای خرده فروشی، هتل ها، رستوران ها، تسهیلات تفریحی هستند که با امکانات متفاوتی که در اختیار افراد می گذارند باعث خرید هر چه بیشتر افراد و مصرف گرایی می شوند. از سوی دیگر، مراکز خرید به عنوان یکی از اشکال جدید خرید، نقش مؤثری در اعتیاد افراد به خرید دارند. اعتیاد به خرید گاهی افراد را وسوسه به خرید بیش از اندازه می کند در پی آن اضطراب و نگرانی برای افراد به وجود می آید. بر این اساس، افراد در هنگام مصرف و خرید کالاها هویت خود را از دست داده و یا آن را بازنمایی می کنند و هویت جدیدی را به وجود می آورند.
دلایل عدم موفقیت برنامه TDR در طرح های توسعه شهری ایران
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه فضایی بی رویه و بی برنامه شهرها در بیشتر مناطق جهان از بین رفتن زمین های کشاورزی و طبیعی را بدنبال داشته است. انتقال حق توسعه (TDR) یکی از رویکردها و سیاست های کاربری اراضی است که برای جلوگیری از تخریب زمینهای کشاورزی، زمینهای با ارزش طبیعی مثل جنگل و کاربریهای با ارزش تاریخی در کشورهای اروپای غربی و آمریکا بوجود آمد و در طی دهه های اخیر در کشورهای مختلف دنیا مطرح گردید. این رویکرد به دنبال این است که در نقاطی که بایستی حفاظت شوند، توسعه را کاهش یا حذف کند و در عوض میل به افزایش توسعه برای مناطقی که خواستار رشد هستند، را تقویت کند. مفهوم (TDR) در ایران از دهه 80 شمسی مطرح گردید و تحقیقات متعددی در این زمینه به انجام رسید و همچنین در برخی از طرح های توسعه شهری مطرح گردید ولی تاکنون به مرحله اجرایی نرسیده است. در این تحقیق هدف بررسی موانع اجرایی و دلایل عدم موفقیت این رویکرد در طرح های توسعه شهری در ایران می باشد. روش های مورد استفاده در این تحقیق نیز روش دلفی و تحلیل سلسله مراتبی(AHP) می باشد. نتایج بدست آمده از این تحقیق بیانگر این می باشد که مهمترین و اثرگذارترین معیار طبق نظر متخصصان و کارشناسان معیار اقتصادی است و از نظر آن ها این معیار نسبت به سایر معیارها اثر بیشتری بر میزان تحقق پذیری برنامه های انتقال حق توسعه دارد.
مطالعه تحلیلی نقوش و خاستگاه احتمالی شکل ظاهری قالیچه های پوستین ساروق با رویکرد نمادشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قالیچه های پوستین ساروق را که زیرمجموعه قالی های تصویری دوره قاجار محسوب می شوند و از کمیاب ترین گونه ها هستند، می توان علاوه بر جنبه های زیبایی شناسانه قالی های تصویری هم عصرشان، از منظر محتوا و نمادهای نهفته در آن مورد مطالعه قرار داد. هدف پژوهش، تحلیل خاستگاه شکل ظاهری قالیچه های پوستین ساروق و واکاوی نمادهای تصویری مطرح شده، برای کشف ارتباط آن ها با آیین ها و مراسم تصوف و درویشی است. بنابراین، پرسش مطرح شده آن است که خاستگاه احتمالی شکل ظاهری این قالیچه ها کجا بوده و چه ارتباطی بین نمادهای تصویری آن با آیین های درویشی وجود دارد؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای انجام گرفته، همچنین با توجه به آرای میرچا الیاده به نمادهای موجود در این قالیچه ها پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که دو منشأ یکی در شرق دور (سرزمین های هند و تبت) و دیگری در عثمانی می تواند در شکل ظاهری قالیچه های پوستین مطرح باشد که منشأ شرقی محتمل تر است. همچنین کاربست نقوش نمادین دراویش در این نوع قالیچه ها می تواند نشان از کاربرد آئینی و نمادین قالیچه های پوستین ساروق در مراسم دراویش باشد که فراتر از یک کف پوش بوده و به عنوان دیوارآویز استفاده می شده است. با توجه به یافته های تحقیق، ردپای آیین های هندو و بودایی رایج در سرزمین های هند، تبت و مناطق هم جوار در این قالیچه قابل پیگیری است.
تاملی در وجوه پدیدارشناسانه مینیمالیسم در گستره طراحی گرافیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مینیمالیسم با شعار "کم ترین، بیش ترین است" نگرش و سبکی است که مشخصه اصلیِ آن بیانِ ذاتِ چیزها در عین اختصار است. این مفهوم با فلسفه ذواتِ ادموند هوسرل در پدیدارشناسی که با شعار "بازگشت به خودِ چیزها" از طریق اپوخه و تحویل پدیدارشناسانه میسر می شود؛ در هماهنگی بوده و شاید بتوان بیش ترین نمودِ آن در هنرها را در ذاتِ طراحی گرافیک جست وجو کرد. به این ترتیب، آثار طراحی آگهی تبلیغاتی به عنوان یکی از مهم ترین زیرشاخه های طراحی گرافیک می تواند نظرگاه مناسبی برای بررسی این رابطه باشد. می توان پرسش را به این نحو مطرح کرد که چه رابطه ای میان وجوه پدیدارشناسانه مینیمالیسم و طراحی و درک آثار در گستره طراحی گرافیک وجود دارد؟ و اختصار در بیانِ مینیمال چگونه با مفهوم ذات بینیِ پدیدارشناسانه هوسرل می تواند پیوند برقرار کند؟ مقاله حاضر در پی آن بوده که با تکیه بر مفاهیم کلیدی در اندیشه پدیدارشناسی هوسرل، نحوه ظهور و بروز آن ها را در خلق آثار مینیمال در بستر طراحی گرافیک دنبال کند. در این راستا، ابتدا مروری بر مفاهیم اصلیِ روش پدیدارشناسی هوسرل مانند اپوخه، تحویل پدیدارشناسانه و بررسی ذوات صورت پذیرفته و سپس تجلی آن ها در خلق، تجربه تصویر و دریافتِ آثارِ طراحی گرافیک تبیین و توصیف شده است. نمونه هایی از این آثار از طریق نمونه گیری شدت، به عنوان راهبردی از نمونه گیری هدفمند در پژوهش کیفیِ حاضر در راستای مفاهیم انتخاب و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی ارائه گشته است. نتیجه این مطالعه نشان داده است که بیان مینیمال در گستره طراحی گرافیک را می توان نوعی بیان پدیدارشناسانه در نظر گرفت که از طریق شهود ذات و دیدنِ ساختارهای بنیادین پدیدارها به ویژه با توجه به مولفه ضرورت ذاتی، امر طراحی را صورت داده و همراهی مخاطب را تا تجربه تصویر به دنبال داشته است.
خوانش قرآنی معنای «معماری» بر اساس آیه شریفه 61 هود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
۴۰-۲۵
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم کتاب راهنمای زندگی است و معماری ظرف زندگی انسان. معماری از زندگی شکل می پذیرد. مفاهیم مطرح شده در قرآن کریم به عنوان کتاب راهنمای زندگی می تواند به تولید مفاهیم نظری در حوزه معماری کمک کند. این پژوهش تحقق مفهوم واژه «عماره» در قرآن را تبیین کرده و به دنبال این پرسش است: معانی که باید در معماری باشند و از آیه مذبور می توان استخراج و استنباط نمود چیست و این مفاهیم چگونه می تواند در معماری تحقق یاید. هدف این پژوهش درک شئون گوناگون امر الهی در معماری و ارتقاء معانی معمارانه آن است. مبانی نظری پژوهش در ذیل مطالعات معناشناسی کلمه «عماره» ارائه می شود. از روش معناشناسی برای تبیین مؤلفه های معنایی واژه ها در عبارت «هو انشأکم من الارض واستعمرکم فیها» از آیه 61 هود استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد در نگاه زبان شناسی تاریخی «عَمَرَ» و «عَبَدَ» هر دو به جای هم به کاررفته است؛ بنابراین این دو واژه اشتقاق مشترک یا هم معنایی در ریشه دارند؛ بنابراین آبادانی می تواند جزء بندگی باشد و بندگی آبادانی همراه آورد. استعمار بر وزن استفعال، طلب عمارت است؛ یعنی خدا انسان را از زمین آفریده و از او آبادی آن را خواسته است؛ از تأمل در آیات قرآن استنباط می شود هرچند معماری باید ایمن باشد، «عماره» تنها به معنای ساخت کالبد فضایی نیست؛ همان طور که آفریدگار، زمین را مسخر انسان و مهد آرامش او قرار داده است، انسان باید بتواند معماری را بستری برای پاسخ گویی به نیازهای مادی و معنوی چون تفکر، عبادت و آرامش قلب قرار دهد و همان طور که انشاء در طی زمان صورت می گیرد معماری نیز باید متناسب با زمان و زمانه بالنده شود، ارتقاء یابد و بستر شکوفایی افراد را فراهم کند. نتیجه این پژوهش معانی معماری مستخرج از آیه را در شش بحث معماری به مثابه عامل زندگی بخشی به مکان، جایگاه به آرامش رسیدن انسان، مکان رشد و تربیت، بستر ارتباط با آسمان و زندگی معنوی انسان، نقش معمار به عنوان خلیفه الله و تجلی پروردگار در مکان زندگی انسان مطرح و تببین می کند که استعمار فی الارض باعث جهت گیری انسان به سمت خدا، طلب مغفرت الهی و آمادگی برای جلب رحمت خداوند می شود.
تحلیل و مقایسه عملکرد حرارتی نمونه شبیه سازی شده نرم افزاری و نمونه ,واقعی ساخته شده گلخانه خورشیدی در اقلیم سرد و کوهستانی کشور (نمونه موردی: ایران، گلخانه خورشیدی در شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلخانه های خورشیدی در زمره راه کارهای غیرفعال نگهداشت انرژی در ساختمان محسوب می گردند. در این پژوهش تعیین مدل بهینه گلخانه خورشیدی در شهر کرمانشاه به عنوان یکی از شهرهای ناحیه اقلیمی سرد و کوهستانی کشور که استفاده از گلخانه خورشیدی در آن توجیه پذیر می نماید مدنظر قرار گرفته است بر این اساس و با استفاده از نرم افزار انرژی پلاس با چند متغییر اساسی در عملکرد حرارتی گلخانه همچون جهت گیری، ابعاد و زاویه شیب سقف، جداره نورگذر و عایق بندی حرارتی، شرایط بهینه به صورت قیاسی تحلیل شده است. در این تحقیق، از بارگذاری داده های آب و هوایی ایستگاه هواشناسی فرودگاه کرمانشاه در نرم افزار استفاده گردیده است. به منظور اعتبارسنجی، نسبت به ساخت نمونه واقعی اقدام و عملکرد حرارتی این دو طی یک آزمایش میدانی 72 ساعته با هم مقایسه شد. نتایج بیانگر آن است که علی الرغم وجود اختلاف در دماهای ثبت شده خصوصا طی 24 ساعت سوم اما روند تغییرات دمایی آنها همگام است و تحلیل آمار توصیفی و نمودار پراکنش خطی داده های حاصل از آنها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس بیانگر پراکنش و رابطه خطی نسبتا قوی پیرامون خط رگرسیونی می باشد. در این تحقیق از روش های توصیفی، تحلیلی تجربی و قیاسی استفاده گردیده است.
بررسی جنبه های ذاتی طراحی از منظر پژوهشگران حوزه تفکر طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
93 - 101
حوزههای تخصصی:
تفکر طراحی که از دیرباز موضوع مورد بحث پژوهشگران حوزه طراحی بوده، مجموعه ای از مفاهیم و جنبه های درونی و بیرونی است که در فرایند طراحی توسط طراحان به کار گرفته می شود. ازاین رو، انجام تحقیقاتی که شیوه تفکر طراحانه را مورد بررسی قرار دهد و شناخت مناسبی از آن پدید آورد، دارای اهمیت می باشد. طی مطالعات صورت گرفته در این پژوهش در زمینه تفکر طراحی، به لزوم پرداختن به نظریه های متفکرین این حوزه درباره جنبه های ذاتی طراحی پی برده شده است. هدف از این پژوهش، دستیابی به مهمترین جنبه های ذاتی و درونی طراحی است که مورد توجه پژوهشگران برجسته حوزه تفکر طراحی می باشد که به روش توصیفی و با رویکرد کیفی و از طریق گردآوری اطلاعات اسنادی (کتابخانه ای) انجام شده است. نتایج حاصل از آن نشان می دهد که پژوهشگران در مطالعات خود به هفده جنبه ذاتی طراحی اشاره کرده اند، که برایان لاوسن و نایجل کراس بیشترین مطالعات را بر روی این جنبه ها انجام داده اند. همچنین بیشترین توجه پژوهشگران به ترتیب به جنبه های ذاتی «خلاقیت» و «اسکیس» و کمترین توجه پژوهشگران به جنبه های ذاتی «بینش ذهنی ناگهانی» و «طرح واره» معطوف شده است. بیشتر پژوهشگران نیز به ترتیب به جنبه های «خلاقیت،» «یافتگری یا کشف،» «شهود» و «ناخودآگاه» پرداخته اند که نشان از اهمیت این جنبه ها دارد.
ارزیابی سطح سلامت مناطق مسکونی بر پایه طب سنتی؛ مطالعه موردی: شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۱۵۷-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در جهت پاسخ به این پرسش انجام شده که عوامل مؤثر بر سلامت سکونتگاه های شهری بر پایه طب سنتی کدام اند؟ و با موردکاوی به این پرسش ها نیز پاسخ می دهد که آیا سکونتگاه های کاشان با معیارهای مورد تأکید طب سنتی همخوانی دارد؟ کدام مناطق شهری کاشان برای مکان گزینی مسکن سلامت بخش مناسب هستند؟ هدف این پژوهش تعیین سطح سلامت مناطق مسکونی در شهر کاشان بر پایه شناخت بستر اقلیمی، طبیعی و مصنوعی با تکیه بر نتایج مستندات طب سنتی و نیز ارائه نمونه ای از شیوه مطالعات کاربردی در مقیاس شهری برای دستیابی به مناطق مسکونی سلامت محور است. پژوهش از نوع پژوهش موردکاوی در شهر کاشان بوده که با شیوه توصیفی و تحلیلی انجام شده است. بر پایه یافته ها، طب سنتی برای مکان گزینی سکونتگاه های شهری، شناخت عواملی همچون اقلیم شامل عرض جغرافیایی، پستی و بلندی، بادها، جنس زمین، معادن، آب های طبیعی موجود و نحوه سامان دهی بناها برای سازگاری با اقلیم (به عنوان بستر طبیعی و مصنوعی) و ویژگی های ساکنان شهر را لازم می شمرد. برای تعیین سطح سلامت مناطق مسکونی، نخست باید شرایط اقلیمی، عوارض طبیعی و مصنوعی شهر و سالم بودن هوا بررسی شده و سپس کارآمدی ساختار بلوک های مسکونی ارزیابی و راهکارهای سلامت بخش محل سکونت پیشنهاد شود. مهم ترین عوامل محیطی کاهنده سطح سلامت مناطق مسکونی کاشان، هوای گرم وخشک در فصول گرم، ریزگردها در بهار و تابستان، آلاینده ها در پاییز و زمستان و ساختار برون گرای واحدهای مسکونی و گشودگی تک سویه بلوک های مسکونی هستند. راهکارهای سلامت بخش مناطق مسکونی عبارت اند از: انطباق ساختار گذرهای شهری بر گذر آب های سطحی، سویابی بلوک های مسکونی بر پایه بهره گیری از شرایط سلامت بخش باد و آفتاب، مرکزیت فضای باز در ساختار عرصه و اعیان بلوک های مسکونی برای کاهش گشودگی های بیرونی و مصونیت از هوای خشک و آلوده. نتایج تحلیل ها گویای آن است که بالاترین سطح سلامت در شهر کاشان بر پایه مجموع عوامل کالبدی در معماری و شهرسازی، در بافت سنتی و حوزه باغات دشت فین و پایین ترین سطح آن در بافت جنوب شرقی شهر است. در کل سطح سلامت در معماری و شهرسازی کاشان میانه مایل به سلامت است.
مطالعه نقش مایه اژدها بر کاشی های زرین فام با تأکید بر نمادشناسی و پیشینه تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
99 - 106
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : کاشی کاری به عنوان یکی از شاخص ترین عناصر تزیینی در معماری اسلامی-ایرانی، در بسیاری از بناهای اسلامی مشاهده می شود. برخی از نقوش کاشی ها همچون نقش اژدها، به عنوان یکی از نقوش تکرارشونده در هنر ایران و سایر ملل همچون چین به چشم می خورد.حال این سؤال مطرح می شود که چه شباهت ها و تفاوت هایی از نظر قالب و محتوا بین نقش اژدها در کاشی های بناهای ایران و نقش اژدها در هنر چین وجود دارد؟ برای پاسخ به این سؤال، کاشی های دو بنای امام زاده علی بن جعفر (ع) و امام زاده اسماعیل (ع) در قم مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف پژوهش : این پژوهش با تطبیق نقش اژدها در فرهنگ های باستانی ایران و چین به شباهت ها و تفاوت ها از نظر قالب، محتوا و بار معنایی بین نقش اژدها در کاشی های ایران و هنر چین در دوره ایلخانی پرداخته تا این فرضیه مورد پژوهش قرار گیرد که نقش اژدها، در دوره ایلخانی و پس از آشنایی با فرهنگ و هنر چین، بر خلاف دوره های قبلی در ایران، بار معنایی مثبت پیدا کرده و با هدف خیر در بناهای مذهبی و کاخ ها مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق : روش تحقیق این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و از منابع کتابخانه ای، اسنادی و میدانی جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نتیجه گیری : در نهایت فرضیه این پژوهش اثبات و نتیجه گیری شد که نقش اژدها در کاشی های زرین فام دوره ایلخانی، برخلاف ویژگی های شر و منفی اژدها در ادبیات و هنر ایران در دوره های قبل بوده و متأثر از فرهنگ چین، با مفهوم مثبت و بار معنایی خیر آن شکل گرفته است.
ارزیابی فضاهای سبز شهری و طبیعت از دید شهروندان زن؛ نمونه موردی: شهر کرمان در سال 1401
منبع:
بوطیقای معماری سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
1-14
حوزههای تخصصی:
فضاهای سبز شهری را گونه ای از اکوسیستم های محیطی می دانند که دارای بازدهی اجتماعی و اکولوژیکی بشمار می آیند و عرصه ای را برای تعاملات اجتماعی و مراودات شهروندی بوجود می آورند. التفات به فضاهای شهری در قالب ارزیابی کیفی، گونه ای بازنگری را در این فضاها شکل می دهد تا با افزایش مطلوبیت از دید شهروندان، امکان افزایش رضایت مندی شهروندی و شکل گیری سرمایه اجتماعی در ساختار شهری را فراهم کند. در این میان سنجش شاخص ها و ارزیابی فضاهای سبز شهری از دید شهروندان از آن جهت مهم می نماید که رویکردهای جدید شهرسازی، شهروندان را جزیی اساسی در فرایند تولید برنامه می-دانند. بر این اساس ارزیابی کیفی فضاهای سبز شهری و بازنگری در برنامه ریزی این فضاها، ضرورت آمایش فضاهای سبز شهری را یاداوری می کند. بر این اساس پرسشنامه ای تدارک دیده شد و در محدوده شهر کرمان از 384 نفر، اقدام به نمونه گیری و جمع آوری اطلاعات گردیده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که فضاهای سبز شهری، بایستی مورد بازنگری کیفی، بهسازی و نوسازی قرار گیرد که در این میان سرانه فضای سبز، مکان قرارگیری و تسهیلات بهداشتی و خدماتی پارک ها، دارای جایگاهی نامطلوبی در مطلوبیت این فضاها بشمار می روند.
تحلیل و مقایسه دیدگاه «پارسونز» و «لدوکس» در کاربرد عصب شناختیِ طراحی معماری با تاکید بر «روان شناسی تکاملی اولریخ»
منبع:
بوطیقای معماری سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
49-63
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه اولریخ مبانی درک محیط مبانی عصب شناختی دارد که ناشی از تکامل ساختار فیزیولوژیک روانی انسان در مواجهه با محیط مصنوعی است که معماران و طراحان شهر در ارائه آن نقش داشته اند. سوال اصلی این پزوهش بنیادین این است که جایگاه عصب شناسی مبتنی بر نظریه تکاملی اولریخ در حوزه شناخت معماری چیست؟ در این مقاله این موضوع تشریح می شود که از روش توصیفی- تحلیلی و آزمون پارسونز که شرح آن در بیان یافته ها داده شده به موضوع پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که معماران بایستی توجه انسان کاربر فضا مانند نظریه تکمل تدریجی داروین در حوزه روانی نیز مصداق داشته و درواقع معماری و فضاهای شهری می توانند سطوح تکامی پیشرانی یا پسآمدی را ایجاد کنند لذا معماران باید هرجا که امکان دارد از سطوحی با بافت طبیعی و دارای سطحی منقوش استفاده کنند که به راحتی با روح و روان آدمی قابلیت سازگاری و درک داشته باشد.
پدیدارشناسی مفهوم حضور و غیاب در نمایشنامه فعل محمد رضایی راد
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
97 - 108
حوزههای تخصصی:
یکی از متفکرانی که با رویکرد هستی شناسانه ی خود موجب شد دو مفهوم حضور و غیاب در فلسفه ی قرن بیستم اهمیت ویژه ای پیدا کنند، مارتین هایدگر بود. تفسیر هستی شناسانه ی مارتین هایدگر از دو مفهوم فوق، توانست توجه را به این نکته جلب کند که حضور الزاماً به معنای آن چیزی که حاضر است، نیست و غیاب نیز الزاما به معنای آن چیزی که ناپیدا است، نیست؛ بلکه یک پدیده میتواند در غیاب خود حاضر باشد و یا ذاتش در حاضر بودنش غایب گردد. این دو مفهوم امکانی هستند تا هستی، خود را بر ما آشکار کند و ما بتوانیم پدیده ها را از وجه هستی شناسانه ی آنها به فهم در آوریم. این مقاله به بررسی نسبت هستی شناسانه ی حضور و غیاب و نحوه ی تجلی آنها در نمایشنامه ی فعل محمد رضایی راد می پردازد. نمایشنامه ی فعل را بدین علت برگزیدیم که در آن، نسبت حضور و غیاب موجب خلق روایت شده و عاملی بنیادین در ساختار اثر است. هدف پژوهش این است که با تمرکز بر نحوه ی کار کرد دو مفهوم مذکور در ساختار این اثر نشان دهیم که بنیان این نمایشنامه بر نسبت میان حضور و غیاب بناشده است. نتایج حاصل از این پژوهش به این نکته می پردازد که دیالکتیک مذکور صرفاً در حدود فلسفه قرار نمی گیرد بلکه ژرف نگری در آن می تواند امکانی برای خلق اثر هنری را نیز برای ما میسر سازد.
بسط اندیشه های پدیدارشناسانه رومن اینگاردن توسط ولفگانگ آیزر در زیبایی شناسی دریافت
حوزههای تخصصی:
جنبش پدیدارشناسی به عنوان یک گرایش فلسفی مدرن بر نقش محوری ادراک کننده یا مخاطب در تعیین معنا تأکید می کند. از
همین روی، رویکرد پدیدارشناسی در مطالعات اثرهنری و ادبی بسیار حائز اهمیت می شود. رومن اینگاردن، فیلسوف لهستانی،
اولین پدیدارشناس کلاسیکی بود که بر اساس اندیشه های هوسرل به مطالعه پدیدارشناسانه اثر ادبی پرداخت. زیبایی شناسی
پدیدارشناختی اینگاردن نشان می دهد که چگونه می توانیم به سمت یک رویکرد غنی تر و سازنده تر برای شناخت اثر هنریِ
ادبی نزدیک شویم. علاوه بر اینگاردن ولفگانگ ایزر، مفاهیم بنیادین زیبایی شناسی پدیدارشناختی را در چارچوب
زیبایی شناسی دریافت، اتخاذ و بسط و گسترش چشم گیری به آن می دهد. در این مقاله موضوع مورد بحث چگونگی کارکرد
اندیشه های پدیدارشناسی در زیبایی شناسی دریافت مشخصاً بر محور اندیشه های اینگاردن و ایزر مورد توجه قرار خواهد
گرفت. هدف این مقاله بحث و تحلیل سه وجه محوری از تحولات فکری رومن اینگاردن و ولفگانگ ایزر است: نقاط عدم تعین،
فضاهای خالی و فرایند انضمامی سازی اثر، که در نهایت تفاوت بین این دو زیباشناس پدیدارشناس در زیبایی شناسی دریافت به
وضوح مشخص می شود.
مساله بازنمایی در موسیقی با رویکرد به منبع شناسی موضوعی آن
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
142-147
حوزههای تخصصی:
بحث در مورد اینکه موسیقی به عنوان هنری کاملاً انتزاعی و دست نیافتنی چه می گوید؟ از دیرباز در نظر فلاسفه و متفکرین
مطرح بوده است. بسیاری از فلاسفه حکم به بیانگریِ موسیقی داده اند و در مقابل متفکرینِ دیگری نیز وجود هرگونه دلالت در
موسیقی را رد نموده اند. در این بین گروهی از فیلسوفان، موسیقی را نه ذاتاً که در شرایط خاص و در همنشینی با دیگر
لایه های متنی، حائزِ منشِ بیانگری دانسته اند. در این مقاله، کلیاتِ بیانگری موسیقی به طور مروری مورد اشاره قرار گرفته است. در بخش دیگر به نقشِ ذهنیتِ مؤلف در
بیانگری و در مقابل توانمندیِ بالقوه مخاطب در ادراکِ این بیانگری اشاره شده است. سپس مبحث بازنمایی در موسیقیِ ایرانی-
اسلامی با توجه به ماهیتِ سنتیِ آن طرح و بیان شده است. در آخر نمایه ای کلی از مهم ترین منابعِ موضوعیِ موجود در زمینه
بیانگریِ موسیقی عنوان می شود. این منابع شامل کتابهایی است که در مورد دلایتِ بیانگرانه در موسیقی بطور عام و دستِ آخر
بیانگری در موسیقیِ دستگاهی نگاشته شده اند.
روند تغییرات فرهنگ و شیوه زندگی زن و خانواده ایرانی در خانه های سنتی و مدرن (موردمطالعه: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
330 - 353
حوزههای تخصصی:
شیوه زندگی مجموعه ای جامع از عملکردهای روزمره است و برآورنده نیازهای مادی و معنوی انسان می باشد. تبدیل خانه های گذشته و سنتی به آپارتمان های امروزی، علاوه بر تغییرات کالبدی، عملکردی و فضایی معماری مسکن و محیط های مسکونی باعث تغییر در شیوه زندگی خانواده ایرانی شده است. از دیگر مسائلی که در روند تغییرات خانه های سنتی به امروزی تغییر کرده است مسئله جنسیت و روند تغییرات آن از گذشته تاکنون است. بازنمایی و خوانش جنبه های عینی و تاریخی جنسیت با تمرکز بر زنانگی در بستری که همواره با تحلیل و تفاسیری از مفاهیم قدسی همراه بوده است، در کشف زوایای پنهان با نگاهی متفاوت به معماری ایرانی-اسلامی یاری رسان است و می تواند در گسترش دایره زبانی و ادبیات معماری ایرانی نیز ایفای نقش کند. در این پژوهش از روش ترکیبی در نمونه موردی استفاده شده و روش های توصیفی و کیفی، تحلیلی و روش میدانی به بررسی خانه های سنتی و مدرن در محدوده شهر اردبیل پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که فضاهایی مانند دهلیز و صاندیخانا به کلی از فرهنگ فضایی امروزه مردم اردبیل حذف شده است. با انتقال فعالیت های اجتماعی از داخل خانه به فضای خارج از آن، خانه مکانی برای انجام فعالیت های شخصی مبدل شده است. این امر سبب گرایش به اتاق های شخصی برای افراد خانواده و تبدیل اتاق های چندعملکردی به فضای تک عملکردی شده است. این مهم، انسان امروز را هرچه بیشتر از فعالیت های اجتماعی در محدوده خانه دور می کند و او را در خانه به حال خود وامی گذارد.اهداف پژوهش:آشنایی با روند تغییرات فرهنگ و شیوه زندگی زن و خانواده ایرانی در خانه های سنتی دوره قاجاریه، خانه سنتی دوره پهلوی و خانه های مدرن.بررسی تحولات خانه های سنتی و مدرن در شهر اردیبل.سؤالات پژوهش:روند تغییرات فرهنگی در خانه های سنتی قاجار و پهلوی و خانه های معاصر چگونه است؟خانه های سنتی و مدرن شهر اردبیل از دوره قاجار تا معاصر چه تحولاتی را پشت سرگذاشته اند؟